مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

مارقین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«مارقین» -به معناى کسانى که از جمع مسلمانان بیرون رفتند- لقب «خوارج» است که پس از جنگ صفین با شعار «لا حُکمَ الّا لِلَّه» بر علیه امام علی (علیه السلام) شوریدند. این گروه اولین بار در پیشگویی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد آنان، به این نام نامیده شدند.

مارقین در پیشگویی پیامبر

به خارج شدن تیر از کمان در زبان عربی «مَرق» می گویند؛ و «خوارج» را به خاطر اینکه همچون تیری که از کمان برون می جهد، به یکباره از جمع مسلمانان بیرون رفتند، «مارقین» نامیدند.[۱]

عنوان مارقین برای خوارج برگرفته از حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که خطاب به امام علی (علیه السلام) فرمودند: «ستُقاتل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین خواهی جنگید»؛[۲] و در همین راستا، امام علی(ع) هنگام روبرویی با سپاه شام می‌فرماید: «پیامبر خدا(ص) به من دستور داد که با ناکثین بجنگم و من این کار را انجام دادم و فرمان داد تا با قاسطین بجنگم که شما مصداقش هستید، اما در مورد مارقین نمی‌دانم که چه وقتی نوبت آنان خواهد شد».[۳]

عملکرد مارقین

مارقین کسانی بودند که در جنگ صفین امام علی علیه السلام را به قبول حکمیت واداشتند. همینان پس از جنگ و شکست حکمیت، شعار «لا حُکمَ الّا لِلَّه» سر دادند و قبول حکمیت را گناهى بزرگ شمردند[۴] و گفتند همگی به ویژه حضرت علی (علیه‌‌ السلام) باید از این لغزش توبه کنند.

امام على علیه السلام در آغاز از در مسالمت و مدارا با آنان برخورد کرد؛ اما سرانجام مجبور گشت با این گروه - که در جهل و تعصب غوطه‌ور بودند - بجنگد و شکست سختی به آنها متحمل کند. از این جنگ در تاریخ اسلام با عنوان «جنگ نهروان» یاد مى‌شود که در سال ۳۸ هجری روى داد و چهار هزار نفر از خوارج در آن کشته شدند.[۴]

در نهایت گروهی از بازماندگان خوارج، کینه امام على علیه السلام را به دل گرفتند و مصمم بر قتل ایشان شدند. عبدالرّحمن بن ملجم مرادى از این کسان بود که مخفیانه خود را به کوفه رساند و در ۱۹ رمضان سال ۴۰ هجری، آن حضرت را در محراب مسجد کوفه هنگام نماز صبح هدف شمشیر زهرآلود خویش قرار داد.[۴]

پانویس

  1. ابن درید، جمهرة اللغة، ج‏۲، ص۷۹۲
  2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۰۱
  3. ابن اعثم کوفى، أبومحمد أحمد، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۷۷؛ منقرى، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ۱۳۸۲ق، ص ۳۳۸.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ فرهنگ شیعه، ج۱، ص۹۷.

منابع

  • ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۹۷.
  • ابن درید، جمهرة اللغة، ۳جلد، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۸م.
  • ابن اعثم کوفى، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • نصر بن مزاحم، وقعه صفین، قاهره، المؤسسه العربیه الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق.

مطالب مرتبط