محمدجواد صافی گلپایگانی
آيت الله محمدجواد صافى گلپايگانى
محتویات
ولادت و خاندان
محمدجواد صافى گلپايگانى در روز 27 شعبان المعظم 1287 ه.ق، در بيت علم و فضيلت در گلپايگان ديده به جهان گشود. پدر وى مرحوم آخوند ملا عباس از بزرگان و شخصیت هاى مورد احترام مردم - كه علاوه بر دانش پژوهى، به تجارت مى پرداخت - مادرش فرزند ملا محمدباقر اديب گلپايگانى و دايى اش ملا محمدرضا قطب - عالم به علوم غريبه - بودند.
شيخ على صافى نويسنده «ذخيرة العقبى فى شرح العروة الوثقى» و شيخ لطف الله صافى نويسنده «منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر» از فرزندان محمدجواد صافى گلپايگانى هستند.
تحصيل و استادان
محمدجواد صافى، از همان آغاز نوجوانى به تحصيل علوم دينى روى آورد. وی مقدمات و سطوح را نزد پدرش و ديگر دانشوران گلپايگان - كه در آن زمان مجمع علما و دانشمندان بود - فراگرفت و سپس در سال 1305 ه.ق به اصفهان كوچيد و تا سال 1316 ه.ق نزد استادان بزرگ وقت علوم متداول را فراگرفت. وى آنى از كوشش هاى علمى باز نايستاد تا پس از نگارش رساله هايى در مسائل فقهى، در سال 1310 - 1311 ه.ق به اخذ اجازات متعدد اجتهادى نايل آمد و مورد توجه وافر استادان خود قرار گرفت.
استادان وى در حوزه علميه اصفهان در محضر استادان ذيل همراه با بزرگانى همانند: آيت الله بروجردى، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و حاج آقا رحيم ارباب شركت كرد:
- آيت الله سيد محمدباقر درچه اى (م 1342 ه.ق)، صاحب حاشيه بر مكاسب و رسائل .
- حكيم ميرزا جهانگيرخان قشقايى (م 1326 ه.ق).
- آيت الله حاج آقا نورالله اصفهانى (1278 - 1346 ه.ق) صاحب كتاب مقيم و مسافر و ديوان اشعار.
- آيت الله آقا نجفى اصفهانى (1262 - 1332 ه.ق) صاحب تأويل الآيات الباهره و بحر المعارف.
- علامه شيخ محمدعلى ثقة الاسلام (1271 - 1318 ه.ق) صاحب كتاب لسان الصدق و معاصى كبيره.
- ميرزا محمدعلى تويسركانى اصفهانى (م بعد 1311 ه.ق).
- علامه ميرزا محمدعلى درب امامى.
- آيت الله آقا ميرزا محمدتقى مدرس (1273 - 1333 ه.ق) صاحب الرسائل التقوية.
- ميرزا هاشم چهارسوقى اصفهانى (1235 - 1318 ه.ق) صاحب مبانى الاصول و اصول آل الرسول.
- آيت الله سيد محمدباقر موسوى خوانسارى (1226 - 1313 ه.ق) صاحب روضات الجنات .
- علامه آخوند ملا محمد كاشانى (1249 - 1333 ه.ق).
- آخوند ملا محمدباقر فشاركى (م 1314 ه.ق) صاحب عنون الكلام.
تدريس
محمدجواد صافى تا زمانى كه در اصفهان - در مدرسه نيم آورد - توقف داشت، فقه و اصول درس مى داد. مجلس درس او زبانزد فضلا و طلاب بود، و بسيارى از افراد خوش استعداد در آن شركت مى جستند كه آيت الله سيد جمال الدين گلپايگانى از جمله آنان بود. وى در سال 1316 ه.ق به گلپايگان بازگشت و به تدريس، تأليف، امامت جماعت و راهنمايى مردمان مشغول شد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
آيت الله صافى در حدود سال 1325 ه.ق رهسپار تهران شد و مورد استقبال شايسته حضرات آيات: شيخ فضل الله نورى، سيد محمد امام جمعه و حاج ميرزا ابوالقاسم صاحب حاشيه بر مكاسب قرار گرفت. وى به دليل داشتن روحيه اسلامخواهى و دين طلبى در آن ايام كه مصادف با غوغاى مشروطيت بود، با آيت الله شهيد حاج شيخ فضل الله نورى همصدا شد و در تمام مراحل با شيخ فضل الله همراهى كرد، و حتى در روزهاى سخت و دهشتناك محاصره خانه شيخ به وسيله مجاهدان و فاتحان، دست از يارى و همراهى شيخ برنداشت و تا واپسين روزهاى زندگى شيخ شهيد در كنار او بود.[۱]
آن عالم مجاهد پس از شهادت شيخ و تغيير اوضاع به نفع دشمنان دين، ديگر تاب ديدن آن وضعيت و تسلط يپرم خان ارمنى، سردار اسعد بختيارى و محمد ولى خان تنكابنى را بر اوضاع نياورد، و در سال 1327 ه.ق به گلپايگان بازگشت و تا پايان زندگى در آن جا ماندگار شد.
وى از همه مناصبى كه در حوزه هاى علميه در انتظارش بود صرفنظر كرد، اوقاتش را صرف ترويج دين، تدريس، تأليف، دادرسى مظلومان، مبارزه با ستمگران، تهذيب اخلاق و آگاه كردن جامعه كرد. از جمله اقدامات به ياد ماندنى آن عالم بزرگوار، مبارزه بى امان با انحرافات و بدعت هاى دينى بود مانند: مبارزه با بهائيت و تصوف، مخالفت با خان ها و فئودال ها، رويارويى با كشف حجاب و مفاسد دوران پهلوى و احياى شعائر دينى و بزرگداشت هاى مذهبى. با تلاش و كوشش وى جشن هاى نيمه شعبان، و موالد ائمه اطهار علیهم السلام و عزادارى عاشورا و ايام فاطميه در گلپايگان رواج و رونق يافت.[۲]
مبارزه با رژيم پهلوى:
از همان موقعى كه رضاخان براى تلسط به ايران به عنوان جمهورى طرح رئيس جمهورى خود را مى ريخت، در مقام برآمد از علماى بزرگ به زور و تهديد امضا بگيرد. اما آيت الله صافى با او مخالفت كرد و نه تنها خود از امضا و تأييد رئيس جمهورى رضاخان سرباز زد، بلكه علماى بزرگ ديگر را نيز به مخالفت برانگيخت. بعد از اين كه پهلوى با زور اجنبى بر اين كشور مسلط شد، آيت الله صافى هميشه او را يك عامل انگليس مى دانست و بر آن دلايلى اقامه مى كرد.
ايشان با توجه به سياست هاى استعمالى و اطلاعات تاريخى وسيعى كه از اوضاع سياسى جوامع اسلامى داشت، همواره مردم را از دسايس بيگانگان و تفرقه افكني هاى آنان در بين مسلمانان و الگوسازي هايش در مناطقى مانند تركيه به نام مصطفى كمال آتاتورك و در ايران به نام رضاخان برحذر مى داشت، كه گول اين ها را و همچنين متجدد مآب ها و اروپا رفته هاى غربزده را نخورند. ايشان در ضمن اشعار بسيار، از اين اوضاع به ويژه از انگليسي ها شكايت كرده است. مثل اين شعر:
انگليسى در جهان افكنده دام مكر و فن اى خدايا مسلمين را سيد و سالار كو
بحر پرموج و بلا در اوج و كشتى در خطر نوح كشتيبان در اين درياى محنت بار كو
صفحه روى زمين بگرفت دجال فتن مهدى صاحب زمان و تيغ آتشبار كو
همچنين در ضمن قصيده اى بسيار طولانى كه اوضاع مسلمانان را تشريح كرده، در مورد اقدام پهلوى به كشف حجاب و آن مظالم بى حد و حصر و غربزدگي هاى نويسندگان و مجلات كه در آن عصر بود و افكار جوانان را مسموم مى ساخت، فرموده است:
هست در بعض زنان شورى پيش كشف حجاب خاك هر ذلت به سر اين خلق بى سر كرده اند
روزى آيد زين شب مظلم كه هر يك بى عفاف بهره ور از وصل خود رندان ابتر كرده ند
اين جوانان وطن در معنى حب الوطن اشتباهى بوالعجب در خود مخمر كرده اند
وضع دوران اروپايى كنون سرمشق ماست گرچه ما را در حقيقت خوار و مضطر كرده اند
علم و صنعت را نسازد كس از آنها پيروى ليك لفظ مسيو و مرسى مكرر كرده اند
تا اين كه خطاب به پهلوى يا ديگرى مى گويد:
اى كه دارى آرزوى انخساف ماه شرع و اي كه ز اول فطرتت را بد مخمر كرده اند
هر چه مى خواهى بگو و هر چه مى خواهى بكن كار فرمايان عالم كار ديگر كرده اند
يك دو روزى گر مساعد گشت وقت ايمن مباشد صد هزاران چون تو را با خاك يكسر كرده اند
اين همان خانه است كاندر آن به جاى عيش و نوش بستر از خاك ملكشه بهر سنجر كرده اند
با وجود آن بزرگمرد در گلپايگان، كار كشف حجاب در آن خطه پيشرفت نكرد و اين از تلگراف رئيس شهربانى گلپايگان به مركز برمى آيد. سرانجام، دوران پهلوى اول با آن همه مظالم و ستمگري ها طى شد و همان طور كه اين مرد دل آگاه مكرر خبر مى داد، آن ملعون به ذلتى كه عبرت همگان گرديد گرفتار شد.
پس از فرار رضاخان، محمدرضا به سلطنت رسيد و دوران جديد استعمارى با برنامه هاى ضدايرانى، ضدانسانى و خلاف شرع، شروع شد. جالب اين كه آيت الله صافى اين روزگار را نيز پيش بينى مى كرده و در ضمن كتابى كه به نظم و به نام «كلمة الحق» در تاريخ دوران سياه پهلوى سروده است، از ملت ايران مى خواهد تا هنگامى كه اين شاه جديد جايى و جانى نگرفته است، كنارش بگذارند وگرنه او نيز همان راه پدر را ادامه خواهد داد.
اگر چه رفت آن مردود گمراه ولى آوخ كه شد فرزند او شاه
خواهد داشت جز ظلم و ستم كار مثل باشد نزايد مار جز مار
مبارزه با بهائيت:
يكى از بزرگترين خدمات دينى ايشان، مبارزه با فرقه بهائيت بود. با اين كه آنان گلپايگان را به جهانى مطمح نظر قرار داده بودند، و چندين مرتبه با كمك و تقويت مقامات دولتى نقشه ها كشيدند و اشخاص و جمعيت هايى را با بودجه هاى كلان در حمايت ادارات دولتى به گلپايگان فرستاد، و حتى شخصيت اسلامى گلپايگان در معرض خطر قرار گرفت (و اين به دليل وجود ميرزا ابوالفضل گلپايگانى مبلغ بزرگ بهائيت و صاحب كتب فوائد بود)، با پايمردى و فداكاري هاى آيت الله صافى در آن دوران اختناق، از آن مفاسد جلوگيرى شد.
امر به معروف و نهى از منكر، دستگيرى از ضعيفان و درماندگان، آبادانى مساجد، اقامه مرتب نمازهاى جماعت و تربيت مردمى صالح و شايسته و شاگردانى ارجمند، از ديگر خدمات ارزنده ايشان بود.
ويژگيهاى شخصى
آيت الله ملا محمدجواد صافى با سعه صدر و سماحت طبعش، فقيهى اديب، عارف، مجاهد و نوانديش بود. در آن زمان كه زنان كمتر سواد داشتند، همسر و دختران خويش را در كسب سواد و آشنايى با نگارش، مبانى دين، مباحث اسلامى و اخلاقى تشويق و ترغيب مى كرد.
دارایی ايشان به يك باغچه و زمين مختصرى خلاصه مى شد كه خود نيز در آن كار مى كرد و از آن امرار معاش مى نمود و از محل سهم امام استفاده نمى كرد. وى به غذايى ساده اكتفا مى كرد و زهد و زندگى ساده را شيوه خود قرار داده بود و دانش و معنويت خويش را با مظاهر مادى و زخارف دنيوى معامله نمى كرد.
آيت الله صافى همواره در نهايت وارستگى، كرم، قناعت، آزادمنشى، دانش دوستى، خوشرويى و فروتنى زيست و هرگز كسى از وى ناشكرى نديد و در قضاوت، حق را ملاك قرار مى داد اگر چه بر زيان نزديكترين افراد به وى بود.
ایشان به امامان هدايت علیهم السلام سخت عشق مى ورزيد و به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه اعتقاد راستين و ارادت كامل داشت و در دفاع از حريم حق و صاحبان حق، با فصاحت و بلاغتى كم نظير داد سخن مى داد.
وى به اندازه اى از منكر، دورى مى جُست كه اگر خطيبى بر بالاى منبر، حديثى را به اشتباه مى خواند، او از پايين مجلس بر او اعتراض مى كرد و راه را بر تكرار خطا مى بست.
آيت الله صافى داراى حافظه اى قوى بود و تمام «مجمع الفصحا»، «حبيب السير»، «روضة الصفا» و «تاريخ اسلام و ايران» را مى دانست و بر دقايق زبان و ادب پارسى و تازى تسلط كامل داشت. وى بسيار مطالعه داشت، خوشنويس و خط شناس ماهرى بود و بر منابع مختلف تاريخى، فقهى، سيره و كلام معصومان علیهم السلام و علم جفر احاطه كامل داشت.
آثار و تأليفات
از آيت الله صافى گلپایگانی تأليفات گوناگونى در فقه، اصول، حديث، اخلاق، تاريخ و ادبيات به جاى مانده است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
- رساله هاى متعدد فقهى و اصولى، شامل موضوعات: خيار غبن، اجاره، منجزات مريض، تعارض احكام ظاهريه و واقعيه، تعارض اصولى و قواعد فقهى، تعادل و تراجيح، اجزاء ظن مطلق، شبهه تحريمى، شبهه محصوره و تسامح در ادله سنن.
- «اصول فقه منظوم» در بيش از 2000 شعر عربى.
- مصباح الفلاح و مفتاح النجاح (2 جلد): اين كتاب دو بار و از جمله در سال 1374 ه.ق به چاپ رسيده و يكى از بهترين كتابها در معارف مواعظ، عقايد و اخلاق است. مؤلف در اين كتاب آيات قرآن، روايات صحيح و ادب پارسى را به هم آميخته و مجموعه اى ساخته كه اهل تفسير، حديث، تاريخ و شعر مى توانند از آن بهره ور شوند. اگر تنها اشعار منتخب شعراى معروف را در زمينه مباحث فوق - صرفنظر از اشعار مؤلف و اشعار عربى - از ديد بگذرانيم، مى بينيم كه از لحاظ ادبيات فارسى بسيار گرانبهاست. آيت الله سيد صدرالدين صدر فرموده بود: من يك ماه رمضان در مشهد مقدس از روى اين كتاب منبر رفتم و مردمان را موعظه كردم. مؤلف را بر من حقى است كه هرگز فراموش نمى كنم.
- گنجينه گهر: ترجمه هزار سخن از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به نظم و نثر فارسى است كه در 1326 منتشر شد.
- گنج عرفان: ترجمه هزار سخن از امیرالمومنین على علیه السلام به نظم و نثر فارسى است كه در 1327 به چاپ رسيده است.
- گنج دانش، صد پند به فرزند برومند: اين كتاب دو مرتبه به طبع رسيده است.
- اشعار شيوا در رد باب و بها: اين كتاب نيز به چاپ رسيده است.
- صافى نامه و فيض ايزدى: پاسخ به پرسش هايى در مورد امام زمان علیه السلام است، كه در سال 1360 ه.ش منتشر شد.
- التحف الجوادية فى المناقب المهدوية.
- كتاب منظوم مراثى پيامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام.
- ديوان اشعار در مدايح پيامبر و ائمه اطهار علیهم السلام كه اكثر آن در مدح امام مهدی عجل الله تعالی فرجه است. اين كتاب در برگيرنده 15000 بيت است كه در دقت و باريك بينى، فصاحت، بلاغت، خيال و معانى بيان ممتاز است.
- نفايس العرفان.
- كلمة الحق، تاريخ منظوم دوران سياه پهلوى، كه به چاپ رسيده است.
- حاشيه بر «رسائل» شيخ انصارى.
- البشارة الميلادية.
قدرت ادبی:
آيت الله صافى طبع شعرش فوق العاده بود و در هر نوع شعر، از نوحه، مصيبت، غزل، مدح و قصيده سرآمد مى نمود. او در شعر از شعراى متقدم و شيرين سخن نظير مولوى، خاقانى، نظامى و به ويژه حافظ و سعدى متأثر بود، و بسيارى از اشعار اين شاعران را تضمين كرد. در بسيارى از موارد فى البداهه شعر مى گفت يا سخنانى مقفّى و مسجّع بيان مى داشت.
اقتدار سخنورى اين روحانی بزرگوار بسیار بود. توابع معنا در تعبيرات وى در مدح حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه با الفاظ و تعبيراتى بيان مى شود كه مستلزم توجه تمام به ژرفاى معنا و عمق الفاظ در احتواى بر مضامين است. در اين مورد، قصيده ذوقافيتين ايشان را درباره حضرت ولى عصر عجل اله تعالی فرجه با مطلع ذيل بنگريد:
عيد گشت و خواهيم از شاه فلك دربار بار تا زفيض باز يابد گوهر بار بار
آراستگى الفاظ توأم با صنايع بديعى، چيرگى او را در مبانى ادبى با زمينه هاى وافر ذهنى و تسلط كامل او را بر ادب فارسى و عربى آشكار مى سازد. انواع ادات تشبيه و صنايع ادبى در بيان كيفيات طبيعت و هر چه در آن است بكار مى گيرد تا با تصوير زيبايي ها به ذكر ممدوح بپردازد و انسان را به شادمانى و بهره گرفتن از زندگانى دعوت كند. در اين مورد به قصيده ايشان درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه كه به صنعت جمع و تفريق - يكى از مشكلترين صنايع شعرى - و با مطلع زير آمده است، اشاره مى شود:
به فيروزتر زمان به زيباترين بهار به نيكوترين شبى به روشنترين نهار
يكى روح خرمى يكى جان آدمى يكى چون صباح وصل يكى چون رخان يار
آيت الله صافى اگر چه شاعرى چيره دست و واقف به سبك هاى مختلف شعرى و قالب هاى آن بود و با اشعار بسيارى انس داشت، اما آن چه زمينه گرايش او را به شعر ترغيب مى كرد و باعث سرودن هزاران شعر در مدح اهل بيت شد، زمينه هاى اعتقادى وى بود كه از جمله وجه مميز او با شعراى ديگر است.
وفات
مرحوم آيت الله صافى گلپایگانی سرانجام پس از 91 سال زندگى پربركت و سرشار از خدمات دينى و اجتماعى، در شب 25 رجب 1378 ه.ق شب شهادت حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در گلپايگان بدرود حيات گفت. پيكر پاكش به قم انتقال داده شد و پس از اقامه نماز توسط آيت الله بروجردى، در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها در نزديكى ضريح مطهر به خاك سپرده شد.
مرحوم آيت الله بهجت مى فرمودند: «روزى آقاى آخوند ملا محمدجواد صافى در مسجد بالاسر به من برخورد كرد و دست مرا گرفت و به سوى نقطه اى برد و فرمود: در آينده مرا در اين قطعه زمين فراموش نكنيد و اين بعدها همان محل قبر او شد».
پانویس
منابع
- ناصرالدين انصارى، ستارگان حرم، جلد4.
- "محمدجواد صافى گلپايگانی"، مرکز دايرة المعارف بزرگ اسلامی، بازیابی: 28 بهمن 1392.