محقق ثانی
شیخ علی بن عبدالعالی کرکی (م، ۹۴۰ ق) معروف به «محقق کرکی» یا «محقق ثانی»، از فقهای جبل عامل لبنان و از اکابر فقهاء شیعه است. محقق ثانی از عالمانی بود که در دربار صفوی عنوان شیخ الاسلامی داشت. شهید ثانی از شاگردان بارز اوست.
محتویات
تحصیلات و استادان
علی بن عبدالعالی[۱] متولد سال ۸۶۵ یا ۸۷۰ قمری در لبنان بود. او پس آموزشهای ابتدایی به حوزه علمیه «کرک» جبل عامل و در جرگه دانشپژوهان علوم اسلامی وارد شد و به تهذیب نفس همگام با تحصیل همت گماشت. پس از آن به روستای «میس» رفت و با تلاش پیگیر، از استادان آن حوزه شناخته شد. چندی نیز در «جبع» لبنان به تحصیل مشغول بود و پس از آشنایی و بدست آوردن تجارب و علوم در حوزه علمیه «جبل عامل» رهسپار حوزه «دمشق» شد.
آنگاه از دمشق راهی «بیت المقدس» شد و لختی از زمان را نیز به تحقیق و دانشاندوزی در شهر «الخلیل» گذراند و سپس بار خود را بسته، رهسپار مرکز حوزه اهل سنت در «مصر» گردید. این سفرها و دیدار حوزههای گوناگون از او مردی حزیم و دانشمندی خوشاندیشه ساخت و شخصیت او را چنان زیبا ترسیم کرد که عاقبت یکی از بزرگترین دانشمندان قرن دهم بشمار آمد و به «محقق ثانی»، «مولای مروج»، «محقق کرکی» و «شیخ علایی» شهرت یافت.
محقق ثانی در کشور مصر از دانشمندان زیادی بهره جست و محضر فرزانگان آن دیار را غنیمت شمرد. گوهر جان به متاع ناچیز دنیا نفروخت و سخت در راه تکامل و معرفت کوشید و در این مدت نیز موفق به گرفتن اجازه از علمای اهل سنت شد.
زندگی علمی علی بن عبدالعالی که در این زمان از دانشمندان بلندمرتبه جبل عامل بود زیبا و شیرین و مسالهآموز میگذشت. او در پی ورود به سرزمینی تازه توشهای از خرمن اندیشمندان آن سامان برمیگرفت و باز سوار بر گرده سفر، بار و بنه به سویی دیگر میکشید و این بار حوزه مصر را به سوی عراق و حوزه نجف اشرف ترک گفت و به سرزمین ولایت و آستان امامان معصوم وارد شد.
محقق کرکی در سفرهای متعدد خود در حلقههای درس و تحقیق و استفاده از محضر استادان بزرگی حاضر شد، از جمله:
علی بن هلال جزایری (بزرگترین استاد محقق ثانی)، محمد بن داود بن مؤذن جزینی، شمس الدین محمد بن خاتون عاملی، سید حیدر عاملی، احمد بن علی عاملی، زینالدین جعفر بن حسام عاملی، شمس الدین محمد بن احمد صهیونی، که جملگی از استادان شیعی اویند.
علاوه بر این از ابی یحیی زکریا انصاری (متوفی ۹۲۶ ق) و کمالالدین ابراهیم بن محمد بن ابی شریف قرشی (متوفی ۹۲۳ ق) از علمای اهل سنت نیز بهره برده است.[۲]
شاگردان
محقق کرکی همت به تربیت شاگردانی نمود که هر یک مسئولیتی را در جامعه اسلامی به عهده گرفتند و کمبودی را در اجتماع برطرف کردند. از جمله شاگردان محقق ثانی میتوان به ناموران ذیل اشاره کرد:
شیخ علی منشار عاملی (پدر زن شیخ بهایی)، شیخ محمد بن حسن عاملی نطنزی، سید محمد بن ابیطالب استرآبادی، علی بن عبدالصمد عاملی، میر معزالدین اصفهانی، علی بن عبدالعالی عاملی میسی، شیخ عبدالعباس بن عماره الجزائری، شیخ زین الدین فقعانی، احمد بن احمد بن ابی جامع معروف به ابن ابی جامع، شیخ نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملی، ابراهیم بن علی خوانساری، جمال الدین بن عبدالله حسینی جرجانی، سید شرف الدین سماک عجمی، شهید ثانی، شیخ احمد بن محمد بن خاتون عاملی، امیر نعمت الله جزایری، ظهیرالدین ابراهیم بن علی المیسی، حسین بن علی بن ابی السروال بحرینی، شیخ بابا، قاضی صفی الدین عیسی. حسین بن محمد بن مکی.[۳]
آثار و تألیفات
از شیخ الاسلام بزرگ قرن دهم اندوختههای علمی فراوانی به جای مانده و تألیفات گرانسنگی به نسلهای پس از خود هدیت کرده است. آثار قلمی آن بزرگوار عبارتاند از:
جامع المقاصد (شرح قواعد الاحکام)، منهج السداد (شرح ارشاد الاذهان علامه حلی)، حاشیه بر «مختلف الشیعه» علامه حلی، رساله جعفریه، رسالهای در صیغههای عقود و ایقاعات، نفحات اللاهوت در لعن جبت و طاغوت، رسالهای در آب کر، رسالهای در تعقیبات نماز، رساله غیبت، رساله نجمیه، رسالهای در تعریف طهارت و رسالهای در احکام شیردادن، حاشیه بر الفیه و نفلیه شهید اول، شرح الفیه، حاشیه بر تحریر علامه حلی، حاشیه بر «الدروس الشرعیه» شهید اول، حاشیه بر «الذکری فی الفقه»، رسالهای در قبله، رسالهای در تسبیح، رسالهای در تقیه، رسالهای در نماز و روزه مسافر، رسالهای در شنیدن دعوای مدعی در دادگاه و راه استنباط احکام شرعی، حاشیه بر بخش میراث «مختصر النافع»، رسالهای در اثبات رجعت، کتابی در ارث، حاشیه بر قواعدالاحکام، حدیث شناسی، المطاعن المحرمیه، رسالهای در قبله خراسان، رسالهای در نیت و کتب و رسائل دیگر که به حدود ۷۱ کتاب و رساله میرسد.[۴]
از اندیشههای فقیه سترگ شیعه، را می توان اعتقاد به مسئله ولایت فقیه برشمرد. او این اندیشه بلند را در رساله نماز جمعه چنین بیان میکند: «فقها و دانشمندان امامیه اتفاق کردهاند که فقیه عادل امین که جامع شرایط فتوی باشد ـ فقیهی که از او به مجتهد در احکام شرعی تعبیر میشودـ نایب امامان شیعه است در حال غیبت، در تمام آن چه که یک امام در راستای حکومت میتواند انجام دهد و البته عدهای از اصحاب کشتن و جاری کردن حد را استثنا کردهاند».[۵]
محقق کرکی در موضعی دیگر می گوید: «... باید در دل بذر حکومت مستضعفین را کاشت و برای عملی شدن آن گام برداشت. ما بر این عقیدهایم که فقیه جامع الشرایط باید بپا خیزد و به عنوان حاکم جامعه اسلامی مقتدر و استوار رهبری را بدست گیرد و اسلام را به عنوان یک اندیشه مهم سیاسی و اجتماعی مطرح کند و آن را بسان نظام کاملی برای اداره جوامع بشری عرضه کند. اختیارات حکومتی رسول الله را امامان معصوم یکی پس از دیگری دارا هستند و فقیه جامع الشرایط نایب امام معصوم است و تمام اختیارات حکومتی او را داراست».
محقق ثانی در دربار صفوی
محقق کرکی در نجف اشرف بر کرسی تدریس نشسته بود که پیکی از دربار ایران و شاه اسماعیل صفوی رسید و او را برای تلاش و کار به دربار ایران دعوت کرد. او دید از این فرصت میتواند برای سرفراز گردانیدن شیعیان و رساندن فرهنگ ناب تشیع به جامعه استفاده کند. این تصمیم بسیار مهم و حساس میتوانست مسیر زندگی او و شیعیان را عوض کند.
به همین دلیل آن را پذیرفته، در سال ۹۱۶ ق در جنگ هرات به شاه اسماعیل صفوی پیوست. در این حال او در حدود ۵۰ بهار از عمر خود را گذرانده و پای به عرصه مبارزه و تلاش، آن هم در محیط بسیار حساس دربار صفوی گذاشته بود. تأثیر او و دیگر عالمان شیعه در هدف بخشی به سلسله صفوی بود که تفکر آنان را تصحیح میکرد. گویند شاه تهماسب به محقق میگفت: «شما به حکومت و تدبیر امور مملکت سزاوارتر از من میباشید. زیرا شما نایب امام زمان سلام الله علیه هستید و من یکی از حکام شما هستم و به امر و نهی شما عمل میکنم».[۶]
در واقع وجود کسانی چون شیخ لطف الله میسی، شیخ علی منشار (پدر زن شیخ بهایی) شیخ عبدالصمد (پدر شیخ بهایی)، سید ماجد بحرانی، شیخ حر عاملی و شیخ بهایی در طول دوره صفویه تا اندازهای توانست جلو انحرافات بیش از حد آنان را بگیرد و تشیع را مذهب رسمی کشور گرداند و مردم و صاحبان حکومت عالمان الهی را محترم بشمارند. البته ریشه خانوادگی صفویان نیز در این طرز تفکر سهیم بود و نباید آن را از نظر دور داشت.
یکی از بخشهای حساس زندگی محقق کرکی انتخاب او به عنوان شیخ الاسلام رسمی کشور ایران و دادن اختیارات به اوست که وظیفه وی را بیش از پیش سنگین کرد و از طرفی این فرمان نشانگر عظمت او در میان شاهان صفوی به مثابه یک رهبر شیعی است. ما به لحاظ اهمیت این رویداد بخشی از متن فرمان شاه تهماسب را در این جا میآوریم:
«فرمان مبارک شاهی جاری شد که: بلند گردانیدن پرچم شریعت نبوی را از بنیادهای کامکاری میدانیم و زنده کردن مراسم دین سید پیامبران و روش امامان علیهمالسلام را از جمله مقدمات ظهور امام زمان علیه السلام میشماریم. و بدون تردید سرچشمه و راه تحقق یافتن این مقصود جز پیروی و اطاعت عالمان دین نیست و بخصوص در این زمان با وجود عالی مقامی که به آستان ائمه هدی پا نهاده ختم مجتهدین، وارث علوم سید پیامبران و نگهبان آیین امیرالمومنین، قبله تقواپیشگان بااخلاص و پیشوای دانشمندان، مقتدای مردم، نایب امام زمان سلام الله علیه علی بن عبدالعالی. مقرر فرمودیم که سادات و اشراف ایران، وزرا و سایر ارکان دولت، ایشان را مقتدا و پیشوای خود دانسته در تمام امور اطاعت و فرمانبرداری به تقدیم رسانند. و نیز هر کس از دست اندرکاران امور شرعیه و از لشکریان حکومت را عزل کند، برکنار خواهد بود و هر که را مسئول کند، مسئول خواهد بود و مورد تأیید است. مقرر شده آن چه از مستمری سالهای قبل از محل ضرب سکه باقی مانده بدون درنگ به ایشان برسانند و سکه مدینه المؤمنین «حله» را نزد نمایندگان ایشان ببرند و بدون نظر ایشان از ضرب سکه خودداری نمایند و از مخالفت با این دستورات بپرهیزند».[۷]
محقق در ایران با حمایت صفویان تلاش زیادی کرد و به راستی از مروجان آیین توحید و تشیع بود. در آن روزگاری که ایران اوضاع نابسامانی داشت کسانی چون محقق ثانی بودند که مردانه در میدان به تلاش میپرداختند. عمق فاجعه و نابسامانی در امور مذهبی را باید در گفتههای یکی از نویسندگان جستجو کرد که آورده است: «در آن اوان مردم از مسائل مذهب جعفری و قوانین آن اطلاعی نداشتند و شیعیان از دستورات دینی خود بیخبر بودند. زیرا از کتب فقه امامیه چیزی در دست نبود و فقط جلد اول «قواعد» علامه حلی بود که از روی آن تعلیم و تعلم مسائل دینی صورت میگرفت».[۸]
در این زمان بود که او قلم بدست گرفت و بر غنای حوزهها و اندیشههای علوم دینی افزود و در ترویج دانش آل محمد صلی الله علیه و آله کوشش کرد. شرح قواعد و رسائل و کتابهای زیادی که در زمینههای اخلاقی، عبادی و اقتصادی و اجتماعی نگاشته در پی انجام این مهم صورت گرفته است.
درباره اقدامات اجتماعی و مذهبی محقق کرکی جای سخن بسیار است و ستایشی در خور از این فرزانه خطه جبل را میطلبد و به راستی باید به این رسول مکتب تشیع آفرین گفت و از او و اندیشهاش به نیکی یاد کرد. در آن زمان «أشهد ان علیاً ولی الله و حی علی خیرالعمل» که از آمدن سلطان طغرل بیک سلجوق در سال ۴۵۰ تا این تاریخ (۹۰۶ ق) چهارصد و پنجاه و شش سال بود که برطرف شده بود، در سایه اقتدار صفویان و درایت محقق به اذان ضمیمه شد و بر مأذنهها گفته شد.[۹]
یکی دیگر از اقدامات محقق را حسن بیک روملو چنین آورده است: «محقق در جلوگیری از فحشا و منکرات و ریشهکن کردن اعمال نامشروع و رواج دادن واجبات الهی و دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت و بیان احکام نماز و روزه و دلجویی از علما و دانشمندان و رواج دادن «اذان» در شهرهای ایران و همچنین قلع و قمع مفسدین و ستمگران کوششهای فراوان و نظارت شدیدی را به عمل آورد».[۱۰]
از آن جا که سخن در عرصه تلاش محقق ثانی به درازا میکشد از سر اختصار به مواردی اشاره میکنیم. از نظرگاه تأثیر صفویه در ایران باید گفت به واقع اگر درایت و توانمندی محقق نبود، صفویه موفق به انجام آن همه کارهای ارزشمند نمیشد و این پیروزی را باید به حساب سعی توانفرسای عالمان دینی گذاشت. درباره اصلاح ساختار اخلاقی جامعه آن روز آمده است: «شاه تهماسب با کمک محقق کرکی بدعتها را برداشت و شرع را رواج داد. شیرهکش خانهها، شرابخانهها، مرکز فحشا و فساد را ویران کرد و نیز منکرات را از بین برد و آلات لهو و قمار را بشکست».[۱۱] آری این اقدام بود که غبار مسموم گناه را از خانه و کاشانه مردم زدود و دیو معصیت را قتل عام کرد.
محدث جزایری مینویسد: «من بعضی از فرمانها و دستورهایی را که محقق ثانی به حکام و زمامداران نواحی کشور نوشته، دیدهام؛ همه دربردارنده قوانین عدالت پیشه و چگونگی برخورد مسئولین با مردم و راجع به اخذ مالیات و مقدار آن است و در آنها دستور داده شده در هر شهر و دهی باید پیشنمازی تعیین شود تا با مردم نماز گزارد و احکام دینی و مراسم اسلامی را به آنها بیاموزد».[۱۲]
درباره تلاش این مصلح بزرگ در احسن التواریخ آمده است: بعد از خواجه نصیرالدین طوسی هیچ کس مانند محقق ثانی در راه اعتلای مذهب شیعه و مرام ائمه طاهرین علیهمالسلام سعی و کوشش به عمل نیاورده است.[۱۳]
تلاش محقق به اینها نیز پایان نمییابد بلکه او اهتمام فراوانی در شکوفایی حوزههای علمیه داشت. او هر ساله از شاه تهماسب هفتاد هزار دینار شرعی میگرفت تا به مصرف تحصیل دانشجویان علوم اسلامی برساند و از این راه مبانی اعتقادی تشیع را استحکام بخشد. دیگر از خروشهای الهامبخش «احیاگر جبل» اصلاح روش صوفیانه صفویان بود. زیرا آنان با تصوف پیوندی ناگسستنی داشتند و دچار انحرافاتی شده بودند.
شهید مطهری نقش محقق و عالمان دین را در کنار سلاطین صفوی چنین تبیین میکند: «فقهای جبل عامل نقش مهمی در خط مشی ایران صفویه داشتند... صفویه درویش بودند. راهی که ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درویشی خود طی میکردند اگر با روش فقهی عمیق فقهای جبل عامل تعدیل نمیشد... به چیزی منتهی میشد نظیر آن چه در علویهای ترکیه و شام هست. این جهت تأثیر زیادی داشت در این که اولا روش عمومی دولت و ملت ایرانی از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانیاً عرفان و تصوف شیعی نیز راه معتدلتری طی کند. از این رو فقهاء جبل عامل از قبیل محقق کرکی و... حق بزرگی بر گردن مردم این مرز و بوم دارند».[۱۴]
در سال ۹۲۹ ق. محقق مناصب رسمی را رها کرد و دست از کار اجتماعی شست و به درس و بحث در حوزه نجف مشغول شد. شاید یکی از دلایل کنارهگیری او فشارهایی بود که از طرف مخالفان وی وجود داشت و البته اوضاع اجتماعی و مذهبی ایران آن روز نیز این نظر را تقویت میکند. او در نجف مدت شش سال به تدریس و پرورش طالبان علوم و تشنگان دانش آل محمد صلی الله علیه و آله پرداخت و حوزه نجف از آبشار اندیشهاش بهرهها برد و پس از آن در سال ۹۳۵ ق. دیگر بار به کار اجتماعی روی آورد و در این زمان شاه تهماسب پسر شاه اسماعیل اول بر تخت نشسته و موقعیت حساس جدیدی پیش آمده بود. چرا که در پی نفوذ بیشتر بیگانگان مخالفان داخلی تحرک زیادتری داشتند.
محقق ثانی در نگاه عالمان
صاحب روضات الجنات فشرده ای از گفتار علماء و فقهاء را در مورد این فقیه بزرگوار آورده است که برگزیده ای از آنها را در ذیل می آوریم:
۱- شهید ثانی:
او در اجازه ای که به فرزند این عالم ربانی صادر کرده است، درباره او می گوید: «پیشوای محقق، یکتای عصر خویش، شیخ نورالدین علی بن عبدالعالی کرکی عاملی از علمای دوره شاه طهماسب صفوی است که شاه امور مملکتی را در اختیار او نهاده بود و دستورالعملی به تمام نقاط کشور صادر نموده بود که از او به عنوان فقیه بزرگوار امتثال و اطاعت نمایند و اعتقاد داشت که حکومت از آن او است، از آن جهت که او نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و پادشاه نماینده و نایب او می باشد، چون اساس حکومت از آن خدا و رسول صلی الله علیه و آله و جانشینان بر حق اوست. این فقیه بزرگوار دستورالعملهایی به شهرها و مناطق در مورد امور مردم و مالیات می نوشت و در پاره ای از مناطق کشور، قبله ها را که بر اساس نادرست تنظیم گردیده بود، تغییر می داد».[۱۵]
۲- سید نعمت الله جزائری:
او در کتاب «غوالی اللئالی» می گوید: «شیخ علی بن عبدالعالی -قبرش معطر باد- هنگامی که بنا به درخواست شاه طهماسب به قزوین و سپس اصفهان قدم گذاشت، او دستورالعمل های متعددی به اطراف و اکناف نوشت و من برخی از این احکام و دستورها را دیده ام که متضمن نحوه رفتار با مردم و کمیت و مقدار خراج مالیات، امر به اقامه شعائر دین مانند نماز جماعت و تعیین امام جمعه و جماعت و...می باشد».[۱۶]
۳- صاحب ریاض العلماء:
ملا عبدالله افندی، متن دستور شاه طهماسب را در مورد او آورده است که جملاتی از آن به این ترتیب است: «از آن جمله در این زمان، کثیرالفضل عالیشان که به رتبه ائمه هدی علیهم السلام والثناء اختصاص دارد، متعالی رتبت، خاتم المجتهدین، وارث علوم سید المرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، قبلة الاتقیاء المخلصین، حجت الاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافة الزمان، مبین الحلال والحرام، نائب الامام علیه السلام لازال کاسمه العالی علیا عالیا که به قوه قدسیه ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده، علماء رفیع المکان اقطار و امصار روی عجز بر آستانه علومش نهاده به استفاده علوم از مقتبسات انوار مشکوة فیض آثارش سرافرازنده و اکابر و اشراف روزگار سر اطاعت و انقیاد از اوامر و نواهی آن هدایت پناه نپیچیده، پیروی احکامش را موجب نجات می دانند، همگی همت بلند و نیت ارجمند مصروف اعتلای شان و ارتقاء مکان و ازدیاد مراتب آن عالی شان است، مقرر فرمودیم که سادات عظام و اکابر و اشراف فخام و امراء و وزراء و... آنچه او نهی نماید بدان منتهی نموده، هر کس را از متصدیان امور شرعیه ممالک محروسه و عساکر منصوره عزل نماید، معزول و هر کسی را نصب نماید، منصوب دانسته. در عزل و نصب مزبورین سند دیگری محتاج ندانند... کتبه طهماسب بن شاه اسماعیل الصفوی الموسوی».
افندی همچنین در مورد او می گوید: «علی بن عبدالعالی در وادی وارستگی نیز امیر بود و مهر دنیا از دلش بریده بود. تقید عمیق و التزام فراوان به احکام اسلام داشت ولی با همه پاکی و زلالی و قناعت پیشگی و زاهدانه زیستن، باز میترسید و از روز واپسین بیمناک بود. از همین رو وصیت کرده بود: «همه نمازها و روزههایم را قضا کنید و به نیابت از من حج خانه خدا بجا آورید».[۱۷]
۴- صاحب امل الآمل:
شیخ حر عاملی در کتاب خویش، ضمن تجلیل و توصیف در مورد او گوید: «امر او در وثاقت، علم، فضل، جلالت قدر، عظمت شأن، فراوانی تحقیق و تدقیق، مشهورتر از آن است که ذکر کنم». سپس به ذکر اسامی کتابهای تالیفی او می پردازد که در بخش خود خواهد آمد.[۱۸]
۵- صاحب ریحانة الادب:
مدرس تبریزی نام او را در ذیل کلمه «محقق» در جلد پنجم کتاب خود آورده است و او را با وثاقت و دقت نظر و جلالت علمی و عملی می ستاید و تفویض امور را از ناحیه حکومت وقت، به او ذکر می کند سپس به شرح تالیفات او می پردازد. داستان سفیر روم را ذکر می کند که گویند سفیری از طرف سلطان روم به حضور حکومت وارد شد و شیخ را شناخت، از راه تعرض و فتح باب جدل گفت: «شیخ! ماده تاریخ این مذهب (حکومت شما)، «مذهب ناحق» (۹۰۶) است، یعنی مذهب باطل که کلمه «نا» در زبان فارسی حرف نفی است (و این سخن اشاره به آغاز حکومت صفویه است.) شیخ بالبدیهه و بدون تامل گفت: «بلی، بر عکس همین جمله ماده تاریخ رواج مذهب ما است، ما عرب هستیم و این جمله هم عربی است: «مذهبنا حق» (مذهب ما حق است) و لفظ «نا» هم در زبان عرب ضمیر متکلم مع الغیر و به معنای «ما» می باشد.
در ریحانه الادب این ماجرا نیز از محقق نقل شده که: یکی از کسانی که به محقق ثانی حسد میورزید و از موقعیت او سخت آزرده بود، محمود بیک مهردار یکی از نزدیکان و درباریان شاه صفوی بود. آتش درونی او را وادار کرد که با تنی چند از همدستانش محقق را در خانه به قتل رساند. وی یک روز قبل از این که موفق شود نقشه خود را عملی کند، سرمست از نقشه پنهانی خود در میدان صاحب الامر تبریز به چوگان بازی مشغول و شاه نیز در حال تماشا بود. فارغ از این صحنه، محقق بزرگ و شیخ الاسلام کشور در حال خواندن دعای سیفی بود. پس از دعای سیفی، شروع به خواندن دعای انتصاف مظلوم ـ منسوب به امام حسین علیه السلام ـ کرد. هنوز دعا تمام نشده بود که خبر آوردند محمد بیک مهردار از اسب به زمین افتاد، و لگدکوب اسبها گردیده و جان به ناچار تسلیم کرده است.[۱۹]
شهادت
سال ۹۴۰ ق. فرا رسید و محقق ثانی باز به نجف اشرف بازگشته بود. در این دوران او سنی نزدیک به ۷۵ سال داشت. تلاش ارزشمند و قابل ستایش او موجب کینهتوزیهای فراوانی نسبت به او گردیده بود و این حقد و حسدها هنوز ادامه داشت و هر لحظه جان پیر شیعی حوزه نجف را تهدید میکرد. تا این که عاقبت در ۱۸ ماه ذی الحجه سال ۹۴۰ همزمان با عید غدیر، به وسیله زهر عدهای از متعصبان اهل سنت مسموم شده و شربت شهادت نوشید. آری! نام وی در ردیف شهدای فضیلت ثبت گردید. پیکر آن عالم الهی را در جوار مرقد امیرالمومنین علیه السلام به خاک سپردند. ماده تاریخ فوتش (سال ۹۴۰) «مقتدای شیعه» را رقم زد.[۲۰]
پانویس
- ↑ در عرب رسم چنان است که پسر را به جد منسوب میکنند یعنی علی بن حسین بن عبدالعالی را علی بن عبدالعالی میگویند.
- ↑ فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۳۴۱؛ المهاجره العاملیه، جعفر مهاجر، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ بیروت، ۱۴۱۰ ق.
- ↑ امل الآمل فی علماء جبل عامل، شیخ حر عاملی، ج ۲، ص ۱۴۹؛ فوائدالرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۴۱۹؛ مفاخر الاسلام، علی دوانی، ج ۴، ص ۴۳۴؛ مجموعه رسائل محقق کرکی (۱ـ۳)، تحقیق شیخ محمد حسون، ج ۱، ص ۳۳.
- ↑ الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، چاپ اسماعیلیان قم.
- ↑ دین و سیاست در دوره صفوی، ص ۳۲؛ ص ۳۱۲، رسائل محقق کرکی، ج ۱، رساله سوم.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج ۴، ۴۴۰.
- ↑ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ج ۳، ص ۴۵۵ـ۴۶۰ ؛ روضات الجنات، سید محمدباقر خوانساری، ج ۴، ص ۶۴۶؛ دین و سیاست در دوره صفوی، رسول جعفریان، ص ۴۱۰.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج ۴، ص ۴۴۰.
- ↑ احسن التواریخ، حسن بیک روملو، تصحیح عبدالحسین نوایی، ص ۸۵.
- ↑ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج ۴، ص ۴۴۲.
- ↑ حکیم استرآباد (میرداماد)، سید علی موسوی مدرس بهبهانی، ص ۱۱ و ۱۲.
- ↑ لؤلؤه البحرین، شیخ یوسف بحرانی، ص ۱۵۱.
- ↑ احسن التواریخ، روملو، ذیل حوادث سال ۹۳۱ ق.
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، شهید مطهری، چاپ جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ش.
- ↑ روضات الجنات، ج۴، ص۳۶۱.
- ↑ مدرک فوق.
- ↑ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج ۳، ص ۴۴۵.
- ↑ امل الآمل، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ ریحانه الادب، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ج ۵، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.
- ↑ شهیدان راه فضیلت.
منابع
- تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد۱، زندگی نامه "محقق ثانی" از محمدجواد نورمحمدی.
- عقیقی بخشایشی، محقق کرکی یا محقق ثانی، پايگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۲۰ اسفند ۱۳۹۲.
پيوندها