ترجمه قرآن: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
==تعريف ترجمه== | ==تعريف ترجمه== | ||
به طور كلى مراد از ترجمه در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى كلام از زبانى به زبان ديگر است. با توجه به اينكه جميع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد به حدى كه گويى عين كلام را از لغتى به لغت ديگر منتقل كرده اند با علم به اينكه نقل عين كلام از زبانى به زبان ديگر ميسر نيست.<ref> جواد سلماس زاده. تاريخ ترجمه قرآن در جهان ص 11 </ref> | به طور كلى مراد از ترجمه در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى كلام از زبانى به زبان ديگر است. با توجه به اينكه جميع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد به حدى كه گويى عين كلام را از لغتى به لغت ديگر منتقل كرده اند با علم به اينكه نقل عين كلام از زبانى به زبان ديگر ميسر نيست.<ref> جواد سلماس زاده. تاريخ ترجمه قرآن در جهان ص 11 </ref> | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۴: | ||
==تاريخچه ترجمه قرآن كريم== | ==تاريخچه ترجمه قرآن كريم== | ||
− | ترجمه قرآن، نخستين بار در شرق و بوسيله مسلمانان و بصورت بخشى از آيه هاى قرآن و بمنظور خدمت به دين مبين اسلام تحقق يافته است و طبق روايتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ايرانيان سوره فاتحه را ترجمه كرده و بنظر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هم رسانده است امّا در اواخر قرن دوّم هجرى كه اسقفهاى حرّانى و رهاوى به پيروى از يوحنّاى دمشقى آشكار و نهان عليه دين اسلام سمپاشى مى كردند، با سوء نيّت ترجمه هايى از آيه هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان كه ( | + | ترجمه قرآن، نخستين بار در شرق و بوسيله مسلمانان و بصورت بخشى از آيه هاى قرآن و بمنظور خدمت به دين مبين اسلام تحقق يافته است و طبق روايتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ايرانيان سوره فاتحه را ترجمه كرده و بنظر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هم رسانده است امّا در اواخر قرن دوّم هجرى كه اسقفهاى حرّانى و رهاوى به پيروى از يوحنّاى دمشقى آشكار و نهان عليه دين اسلام سمپاشى مى كردند، با سوء نيّت ترجمه هايى از آيه هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان كه نيكتاس (Niketas) به فرمان قيصر در اثناى پيشرفت فتوحات اسلامى، كتابى را در ردّ دين اسلام تاليف كرده بود، آن كتاب حاوى ترجمه هايى از آيات قرآن بود، و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومين جنگ صليبى، يك كشيش كلونى بنام پير لونرابل (Poerre le venerabel) براى اوّلين بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه كرد و آشكارا اعلان نمود كه هدف او از اين كار . تبليغات عليه اسلام است، و ترجمهاى كه يك كشيش مزدور و متعصّب عيسوى و با اعلان اينكه فقط بمنظور تبليغات عليه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است كه تا چه حدّ از واقعيت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحريفها و اشتباهات عمدى و غير عمدى بوده است و با اين حال آن ترجمه با همه آن كيفيّات، طىّ قرنها در ميان اروپائيان «قرآن» و كتاب مقدس مسلمانان بشمار مى آمد و در عصر رنسانس و دوران بيدارى اروپائيان نيز اين اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى نهصد و نود هجرى «اندره دورير» (Andre du Ryer) كه مدتى در مصر و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زير عنوان «كتاب مقدس مسلمين» در غرب همّت گماشت و اين ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند كمى سطحى و با عبارات عاميانه صورت گرفته بود باز طى پنج سال چه در پاريس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجديد چاپ و بعدها به زبانهاى انگليسى و هلندى و آلمانى ترجمه گرديد و آخرين چاپ آن در آمستردام به سال 530 انتشار يافت. |
+ | |||
در سال 620 ماراچى ايتاليايى، كشيش مقرّب دربار پاپ يازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (ليوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى كه فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى كوشيد حقيقت اسلام را درك كند و همراه (بولن) در فرانسه به تبليغ دين اسلام پرداخت، در همان اوان (جورج سيل) در سال 1110 ترجمه جديدى از قرآن را به چاپ رسانيد و در يك بحث مقدماتى تحليلى از اوضاع جهان عرب پيش از اسلام و تحوّلات آنها و ويژگيها دين اسلام را مورد تحقيق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت كه در سالهاى 1125 و 1150 به آلمانى و به فرانسه ترجمه گرديد و تا حال بيش از سى و پنج بار چاپ شده است. | در سال 620 ماراچى ايتاليايى، كشيش مقرّب دربار پاپ يازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (ليوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى كه فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى كوشيد حقيقت اسلام را درك كند و همراه (بولن) در فرانسه به تبليغ دين اسلام پرداخت، در همان اوان (جورج سيل) در سال 1110 ترجمه جديدى از قرآن را به چاپ رسانيد و در يك بحث مقدماتى تحليلى از اوضاع جهان عرب پيش از اسلام و تحوّلات آنها و ويژگيها دين اسلام را مورد تحقيق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت كه در سالهاى 1125 و 1150 به آلمانى و به فرانسه ترجمه گرديد و تا حال بيش از سى و پنج بار چاپ شده است. | ||
− | در سال 1152 (كلود ساوارى) كه مدتى در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى دانست ترجمه | + | |
+ | در سال 1152 (كلود ساوارى) كه مدتى در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى دانست ترجمه جديدى را با مقدّمهاى از زندگى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اقتباس از ابو الفدا، و مقابله با ترجمه (سيل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال 1220 دو ترجمه مهّم از (اولمان) و كازيميرسكى (Kasimirski) انتشار يافت و از اين به بعد ترجمههاى قرآن در غرب رواج بيشترى پيدا كردند و در سال 1280 در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تيراژ بسيارى منتشر گرديد و تجديد چاپ نيز گرديد، اين ترجمه از اين حيث ممتاز بود كه (رودول) نخستين مترجمى بود كه مجذوب قرآن شده بود، و در سال 1260 (ادوارد هنرى) نويسنده معروف غربى كه به اسلام گرويده بود، قرآن را با ايمان و حسن نيّت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال 1317 دكتر ريچارد ، استاد ادبيات عرب دانشگاه (ادنيورك) نيز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) كه قرآن را در دو جلد به انگليسى ترجمه و در سال 1333 منتشر نمود ترجمههاى ديگرى نيز به آلمانى و ايتاليايى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار يافت و متاخرترين ترجمهها و معروفترين آنها ترجمه (بلاشر) است كه ساليان دراز در مصر و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاريس تدريس مىكرد و قرآن را در (1338) و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمهاى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلانشر بعدا بر اثر مطالعه نسخههاى خطّى بكلّى بينايى را از دست داد و در گوشهاى در شهر پاريس زندگى را ادامه داد. <ref> قرآنشناسى(احمديان)ص409 </ref> | ||
==انواع ترجمه قرآن== | ==انواع ترجمه قرآن== | ||
− | + | ===ترجمه تحت اللفظى=== | |
يا كلمه به كلمه، كه مترجم زبان مبدأ را كلمه به كلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قديم قرآن، مترجمان با ايمان به رعايت امانت كامل در برگرداندن كلام اللّه به فارسى اين روش را اتخاذ كرده اند. امّا عيب مهم چنين ترجمه اى اين است كه زيبا و رسا نيست چون رعايت اجزاء نحوى جمله- كه در دو زبان همانند نيست- نمى شود، مثلا در جمله فعليه عربى كه فعل در ابتدا آمده و در فارسى بايد در انتها باشد طبعا اين قاعده رعايت نمى شود. به عنوان مثال: قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ “ <ref> مائده/ 15. </ref>آمد به شما از خدا روشنايى و نامه پيدا.<ref> كشف الأسرار 3/ 66. </ref> كه ترجمه روان آن چنين است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است”. <ref> قرآن مجيد، ترجمه فولادوند، ص 110. </ref><ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 150 </ref> | يا كلمه به كلمه، كه مترجم زبان مبدأ را كلمه به كلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قديم قرآن، مترجمان با ايمان به رعايت امانت كامل در برگرداندن كلام اللّه به فارسى اين روش را اتخاذ كرده اند. امّا عيب مهم چنين ترجمه اى اين است كه زيبا و رسا نيست چون رعايت اجزاء نحوى جمله- كه در دو زبان همانند نيست- نمى شود، مثلا در جمله فعليه عربى كه فعل در ابتدا آمده و در فارسى بايد در انتها باشد طبعا اين قاعده رعايت نمى شود. به عنوان مثال: قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ “ <ref> مائده/ 15. </ref>آمد به شما از خدا روشنايى و نامه پيدا.<ref> كشف الأسرار 3/ 66. </ref> كه ترجمه روان آن چنين است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است”. <ref> قرآن مجيد، ترجمه فولادوند، ص 110. </ref><ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 150 </ref> | ||
− | + | ===ترجمه آزاد=== | |
مترجم خود را مقيّد به برگرداندن دقيق لفظ يا معناى متنى كه ترجمه مى شود نمى داند، بلكه به تناسب هدفى كه دارد به كاستن يا افزودن بر محتواى متن مى پردازد،گرچه معنى را به طور كلّى منتقل مى كند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلكه بايد آن را استنباط و دريافت ترجمان شمرد. <ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref> | مترجم خود را مقيّد به برگرداندن دقيق لفظ يا معناى متنى كه ترجمه مى شود نمى داند، بلكه به تناسب هدفى كه دارد به كاستن يا افزودن بر محتواى متن مى پردازد،گرچه معنى را به طور كلّى منتقل مى كند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلكه بايد آن را استنباط و دريافت ترجمان شمرد. <ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref> | ||
− | + | ===ترجمه معنايى=== | |
در اين روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى كه مراد گوينده يا نويسنده كاملا بيان شود و تا ممكن شود الفاظ دو زبان نيز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود يا روانى جمله بايد عبارتى افزوده شود، كه به رعايت امانت اين افزوده ها را درون هلالين () قرار مى دهند.اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود طبعا اين نتيجه حاصل مى شود كه بهترين نوع ترجمه كلام اللّه، ترجمه معنايى است كه مراد آيات را بازگو مى كند. البتّه كلمات و تعبيرات و جمله بندى بايد شيوا، گويا- و حتّى الامكان- زيبا و خوشخوان باشد، كه سزاوار نام “ترجمه شايسته قرآن” - كه در برترين حد فصاحت و بلاغت است- گردد.<ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref> | در اين روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى كه مراد گوينده يا نويسنده كاملا بيان شود و تا ممكن شود الفاظ دو زبان نيز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود يا روانى جمله بايد عبارتى افزوده شود، كه به رعايت امانت اين افزوده ها را درون هلالين () قرار مى دهند.اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود طبعا اين نتيجه حاصل مى شود كه بهترين نوع ترجمه كلام اللّه، ترجمه معنايى است كه مراد آيات را بازگو مى كند. البتّه كلمات و تعبيرات و جمله بندى بايد شيوا، گويا- و حتّى الامكان- زيبا و خوشخوان باشد، كه سزاوار نام “ترجمه شايسته قرآن” - كه در برترين حد فصاحت و بلاغت است- گردد.<ref> آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151 </ref> | ||
− | ==پی نوشت | + | |
+ | ==پی نوشت== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۹
محتویات
تعريف ترجمه
به طور كلى مراد از ترجمه در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى كلام از زبانى به زبان ديگر است. با توجه به اينكه جميع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد به حدى كه گويى عين كلام را از لغتى به لغت ديگر منتقل كرده اند با علم به اينكه نقل عين كلام از زبانى به زبان ديگر ميسر نيست.[۱] برخى از متخصصان علم ترجمه چون c. rabin ترجمه به معناى اخير را اين چنين تعريف كرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى يا كتبى از زبانى به زبان ديگر دانست.[۲] گروه ديگر ترجمه را چنين تعريف مى كنند: ترجمه عبارت است از نزديكترين معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبك.[۳][۴]
جواز ترجمه قرآن
مسأله جواز يا عدم جواز فقهى ترجمه قرآن كريم معركه آراء فقها خصوصا فقهاء اهل سنت در طول تاريخ بوده است و از قرون اوليه مورد بحث و مناقشه بنيانگذاران مذاهب چهارگانه فقه اسلامى بوده است، چنانكه شافعى، احمد بن حنبل و مالك بن انس ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا ابو حنيفه آن را جايز مى شمارد و قرائت ترجمه سوره فاتحه به فارسى را در نماز براى كسانى كه مشكل در تلفظ داشتند جايز مى دانست.
در مقابل گروهى ترجمه قرآن را جايز دانسته اند مانند زمخشرى [۵]در كشاف، بيضاوى در تفسير خود (كه گزينش از كشاف است)[۶]و قرآن پژوهان ديگرى همچون شيخ مصطفى مراغى [۷]مرحوم كاشف العظاء، [۸]” مرحوم آيت اللّه العظمى ميلانى [۹]امام خمينى و آيت اللّه العظمى خويى قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند. [۱۰] [۱۱]
ادله موافقان ترجمه
قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى كنند ما در اين مقال برخى از آنها را بيان مى كنيم.
همگانى و جهان شمولى بودن پيام قرآن:
ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن كتاب دعوت است و اين دعوت در جميع ازمنه و امكنه مشمول جميع انسانها در تمام قرون است و بايد به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درك كنند هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ [۱۲] و اسلام دين اختصاصى براى افراد خاص نيست و براى همه مردم جهان يكسان است تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً[۱۳]
ترجمه قرآن يكى از ضرورتهاى دعوت دينى است
ترجمه قرآن به ديگر زبانها يكى از ضرورت هاى دعوت دينى به شمار مى آيد و بر عهده همه مسلمين است تا نداى اسلام را به گوش جهانيان برسانند. رسالتى را كه قرآن بر عهده گذاشته: كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً[۱۴] يا آيه شريفه وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۵] كه به خوبى دال بر ترجمه به عنوان يك ضرورت تبليغ دينى است [۱۶] و در ميان علماء معاصر حضرت آيت اللّه خوئى كه يكى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرين معاصر بوده اند. ايشان ترجمه قرآن را به زبانهاى ديگر يك ضرورت دعوت دينى به حساب مى آورند[۱۷]
فلسفه انزال قرآن تبيين محتويات قرآن است.
غرض از انزال قرآن تبيين و روشن ساختن آن براى جهانيان است نه اينكه صرفا تلاوت شود و در اختيار گروهى خاص قرار گيرد (مخاطبين اوليه كه عرب بوده اند) قرآن براى همه است و همه كس بايد بتوانند آن را درك كنند و در اختيار داشته باشند و آيات شريفه وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ [۱۸] و آيه إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ [۱۹] گواه بر اين مدعاست.
تحريص و ترغيب پيامبر به تعلم زبان ساير ملل
در روايات متعددى منقول است كه نبى اكرم اصحاب خود را ترغيب به تعلم زبان ديگر ملل مى نمود. همچنان كه مشهور است كه كاتب خود يعنى زيد بن ثابت را وا داشتند كه زبان عبرى و سريانى را فرا گيرد و او در زمان اندكى اين دو زبان را آموخت و امر ترجمه قرآن به ساير زبانها مى تواند يكى از مصاديق اين ترغيب باشد. و ترجمه سوره مريم براى پادشاه حبشه كه زبان “امهرى” داشت. توسط جعفر بن ابى طالب كه زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است.
نامه های پیامبرصلّى اللّه عليه و آله و سلّم
ترجمه نامه هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حاوى آيات قرآن نامه هايى كه پيامبر اكرم به پادشاهان كشورهاى مجاور نوشته است و همچنين ساير نامه هاى آن حضرت كه در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند حاوى برخى آيات قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هايى كه براى پادشاه حبشه فرستادند اين آيات به چشم مى خورد: هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ [۲۰] قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِ گفته مى شود فرستاده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عمر بن اميه نامه آن حضرت را به زبانى كه نجاشى مى فهميد قرائت كرد.[۲۱]
تاريخچه ترجمه قرآن كريم
ترجمه قرآن، نخستين بار در شرق و بوسيله مسلمانان و بصورت بخشى از آيه هاى قرآن و بمنظور خدمت به دين مبين اسلام تحقق يافته است و طبق روايتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ايرانيان سوره فاتحه را ترجمه كرده و بنظر پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هم رسانده است امّا در اواخر قرن دوّم هجرى كه اسقفهاى حرّانى و رهاوى به پيروى از يوحنّاى دمشقى آشكار و نهان عليه دين اسلام سمپاشى مى كردند، با سوء نيّت ترجمه هايى از آيه هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان كه نيكتاس (Niketas) به فرمان قيصر در اثناى پيشرفت فتوحات اسلامى، كتابى را در ردّ دين اسلام تاليف كرده بود، آن كتاب حاوى ترجمه هايى از آيات قرآن بود، و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومين جنگ صليبى، يك كشيش كلونى بنام پير لونرابل (Poerre le venerabel) براى اوّلين بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه كرد و آشكارا اعلان نمود كه هدف او از اين كار . تبليغات عليه اسلام است، و ترجمهاى كه يك كشيش مزدور و متعصّب عيسوى و با اعلان اينكه فقط بمنظور تبليغات عليه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است كه تا چه حدّ از واقعيت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحريفها و اشتباهات عمدى و غير عمدى بوده است و با اين حال آن ترجمه با همه آن كيفيّات، طىّ قرنها در ميان اروپائيان «قرآن» و كتاب مقدس مسلمانان بشمار مى آمد و در عصر رنسانس و دوران بيدارى اروپائيان نيز اين اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى نهصد و نود هجرى «اندره دورير» (Andre du Ryer) كه مدتى در مصر و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زير عنوان «كتاب مقدس مسلمين» در غرب همّت گماشت و اين ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند كمى سطحى و با عبارات عاميانه صورت گرفته بود باز طى پنج سال چه در پاريس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجديد چاپ و بعدها به زبانهاى انگليسى و هلندى و آلمانى ترجمه گرديد و آخرين چاپ آن در آمستردام به سال 530 انتشار يافت.
در سال 620 ماراچى ايتاليايى، كشيش مقرّب دربار پاپ يازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (ليوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى كه فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى كوشيد حقيقت اسلام را درك كند و همراه (بولن) در فرانسه به تبليغ دين اسلام پرداخت، در همان اوان (جورج سيل) در سال 1110 ترجمه جديدى از قرآن را به چاپ رسانيد و در يك بحث مقدماتى تحليلى از اوضاع جهان عرب پيش از اسلام و تحوّلات آنها و ويژگيها دين اسلام را مورد تحقيق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت كه در سالهاى 1125 و 1150 به آلمانى و به فرانسه ترجمه گرديد و تا حال بيش از سى و پنج بار چاپ شده است.
در سال 1152 (كلود ساوارى) كه مدتى در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى دانست ترجمه جديدى را با مقدّمهاى از زندگى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اقتباس از ابو الفدا، و مقابله با ترجمه (سيل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال 1220 دو ترجمه مهّم از (اولمان) و كازيميرسكى (Kasimirski) انتشار يافت و از اين به بعد ترجمههاى قرآن در غرب رواج بيشترى پيدا كردند و در سال 1280 در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تيراژ بسيارى منتشر گرديد و تجديد چاپ نيز گرديد، اين ترجمه از اين حيث ممتاز بود كه (رودول) نخستين مترجمى بود كه مجذوب قرآن شده بود، و در سال 1260 (ادوارد هنرى) نويسنده معروف غربى كه به اسلام گرويده بود، قرآن را با ايمان و حسن نيّت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال 1317 دكتر ريچارد ، استاد ادبيات عرب دانشگاه (ادنيورك) نيز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) كه قرآن را در دو جلد به انگليسى ترجمه و در سال 1333 منتشر نمود ترجمههاى ديگرى نيز به آلمانى و ايتاليايى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار يافت و متاخرترين ترجمهها و معروفترين آنها ترجمه (بلاشر) است كه ساليان دراز در مصر و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاريس تدريس مىكرد و قرآن را در (1338) و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمهاى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلانشر بعدا بر اثر مطالعه نسخههاى خطّى بكلّى بينايى را از دست داد و در گوشهاى در شهر پاريس زندگى را ادامه داد. [۲۲]
انواع ترجمه قرآن
ترجمه تحت اللفظى
يا كلمه به كلمه، كه مترجم زبان مبدأ را كلمه به كلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قديم قرآن، مترجمان با ايمان به رعايت امانت كامل در برگرداندن كلام اللّه به فارسى اين روش را اتخاذ كرده اند. امّا عيب مهم چنين ترجمه اى اين است كه زيبا و رسا نيست چون رعايت اجزاء نحوى جمله- كه در دو زبان همانند نيست- نمى شود، مثلا در جمله فعليه عربى كه فعل در ابتدا آمده و در فارسى بايد در انتها باشد طبعا اين قاعده رعايت نمى شود. به عنوان مثال: قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ “ [۲۳]آمد به شما از خدا روشنايى و نامه پيدا.[۲۴] كه ترجمه روان آن چنين است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است”. [۲۵][۲۶]
ترجمه آزاد
مترجم خود را مقيّد به برگرداندن دقيق لفظ يا معناى متنى كه ترجمه مى شود نمى داند، بلكه به تناسب هدفى كه دارد به كاستن يا افزودن بر محتواى متن مى پردازد،گرچه معنى را به طور كلّى منتقل مى كند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلكه بايد آن را استنباط و دريافت ترجمان شمرد. [۲۷]
ترجمه معنايى
در اين روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى كه مراد گوينده يا نويسنده كاملا بيان شود و تا ممكن شود الفاظ دو زبان نيز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود يا روانى جمله بايد عبارتى افزوده شود، كه به رعايت امانت اين افزوده ها را درون هلالين () قرار مى دهند.اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود طبعا اين نتيجه حاصل مى شود كه بهترين نوع ترجمه كلام اللّه، ترجمه معنايى است كه مراد آيات را بازگو مى كند. البتّه كلمات و تعبيرات و جمله بندى بايد شيوا، گويا- و حتّى الامكان- زيبا و خوشخوان باشد، كه سزاوار نام “ترجمه شايسته قرآن” - كه در برترين حد فصاحت و بلاغت است- گردد.[۲۸]
پی نوشت
- ↑ جواد سلماس زاده. تاريخ ترجمه قرآن در جهان ص 11
- ↑ عبد الكريم بى آزار شيرازى: قرآن ناطق ص 31
- ↑ عبد الكريم بى آزار شيرازى: قرآن ناطق ص 33
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 20
- ↑ زمحشرى جاراليه (الكشاف) ج 2/ 539
- ↑ بيضاوى انوار التاويل و اسرار التنزيل ج 2 ص 315
- ↑ به نقل از مجله مترجم ويژه قرآن شماره 10 ص 201
- ↑ به نقل از تاريخ قرآن آيت اللّه معرفت ص 15
- ↑ به نقل از قرآن ناطق عبد الكريم بى آزار شيرازى ص 62
- ↑ آية اللّه خويى البيان قسمت تعليقات ش 5 ص 540
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 22
- ↑ (آل عمران 138)
- ↑ (فرقان 1)
- ↑ (بقره 141)
- ↑ (نحل 44)
- ↑ محمد هادى معرفت تاريخ قرآن ص 196
- ↑ البيان آيت اللّه خوئى، قسمت تعليقات شماره 5 ص 540
- ↑ (نحل 33)
- ↑ (بقره 159)
- ↑ (حشر 23)
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: 23
- ↑ قرآنشناسى(احمديان)ص409
- ↑ مائده/ 15.
- ↑ كشف الأسرار 3/ 66.
- ↑ قرآن مجيد، ترجمه فولادوند، ص 110.
- ↑ آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 150
- ↑ آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151
- ↑ آشنايى با علوم قرآنى (ركنى)، ص: 151
منابع
اصول و مبانى ترجمه قرآن , على نجار,ناشر: كتاب مبين , مكان چاپ: رشت, چاپ اوّل ,سال1381
آشنايى با علوم قرآنى, محمد مهدى ركنى يزدى, مشهد / تهران,آستان قدس / سمت, چاپ: اوّل, 1379
قرآنشناسى, عبد الله احمديان,تهران, نشر احسان,چاپ: دوم, 1382