سوره: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
برخى آن را به معناى بلنداى شرف و منزلت رفيع گرفتهاند. زيرا بنابر گفته ابن فارس يكى از معانى سوره، علوّ و ارتفاع است و «سارَ يَسورُ» به معناى غضب نمودن و برانگيخته شدن از همين ماده است. هر طبقه از ساختمان را نيز سوره مىگويند. | برخى آن را به معناى بلنداى شرف و منزلت رفيع گرفتهاند. زيرا بنابر گفته ابن فارس يكى از معانى سوره، علوّ و ارتفاع است و «سارَ يَسورُ» به معناى غضب نمودن و برانگيخته شدن از همين ماده است. هر طبقه از ساختمان را نيز سوره مىگويند. | ||
+ | |||
جوهری معتقد است : | جوهری معتقد است : | ||
و السُّورُ أيضاً: جمع سُورَةٍ، مثل بُسْرَةٍ و بُسْرٍ، و هى كلُّ منزِلة من البِناء. و منه سُورَةُ القرآنِ، لأنَّها منزلةٌ بعد منزلةٍ مقطوعةٍ عن الأخرى. | و السُّورُ أيضاً: جمع سُورَةٍ، مثل بُسْرَةٍ و بُسْرٍ، و هى كلُّ منزِلة من البِناء. و منه سُورَةُ القرآنِ، لأنَّها منزلةٌ بعد منزلةٍ مقطوعةٍ عن الأخرى. |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۲۵
محتویات
مفهوم سوره
«سوره» از «سور بلد» (ديوار بلند و محيط به شهر) گرفته شده است؛ زيرا هر سوره آياتى را دربرگرفته است و به آن احاطه دارد. مانند حصار (سور) شهر كه خانههايى را دربرگرفته است.
برخى آن را به معناى بلنداى شرف و منزلت رفيع گرفتهاند. زيرا بنابر گفته ابن فارس يكى از معانى سوره، علوّ و ارتفاع است و «سارَ يَسورُ» به معناى غضب نمودن و برانگيخته شدن از همين ماده است. هر طبقه از ساختمان را نيز سوره مىگويند.
جوهری معتقد است : و السُّورُ أيضاً: جمع سُورَةٍ، مثل بُسْرَةٍ و بُسْرٍ، و هى كلُّ منزِلة من البِناء. و منه سُورَةُ القرآنِ، لأنَّها منزلةٌ بعد منزلةٍ مقطوعةٍ عن الأخرى.
ابوالفتوح رازى مىگويد: بدان كه سوره را معنى، منزلت بود از منازل شرف و همچنین گويد: باروى شهر را از آن جهت «سور» خوانند كه بلند و مرتفع باشد.[۱]
برخى ديگر آن را از «سؤر» به معناى قطعه و باقيمانده چيزى دانستهاند. ابوالفتوح در اين باره مىگويد: اما آنكه مهموز گويد، اصل آن از «سؤر الماء» باشد و آن بقيه آب است در آبدان و عرب اگر در ظرف چيزى باقى گذارى گويد: «أسأرتُ فى الإناء» . بنابراين سوره در اصل «سؤره» بوده و به منظور سهولت در تلفظ، همزه به واو بدل شده است و تمام قاريان متفقاً آن را با واو خواندهاند و در هيچ يك از موارد نهگانه كه در قرآن آمده كسى آن را با همزه قرائت نكرده است.
اسامى بخش هاى مختلف سورههاى قرآن
- «سبع طوال»: هفت سوره طولانى سوره بقره، سوره آل عمران، سوره نساء، سوره اعراف، سوره انعام، سوره مائده و سوره يونس.
- «مئين»: سورههايى كه عدد آيات آنها از صد متجاوز است، ولى از لحاظ حجم به سبع طوال نمىرسند كه نزديك به دوازده سورهاند و عبارتند از: سوره هود، سوره يوسف، سوره نحل، سوره كهف، سوره مريم و...
- «مثانى»: سورههايى كه عدد آيات آنها زير صد قرار دارد و نزديك بيست سورهاند و از اين جهت مثانى گفته مىشوند كه قابل تكرارند و به جهت كوتاه بودن بيش از يك مرتبه تلاوت مىشوند.
- «حواميم»: هفت سورهاى كه با حروف «حم» شروع مىشود كه عبارتند از: سوره مومن، سوره فصلت، سوره شورى، سوره زخرف، سوره دخان، سوره جاثيه و سوره احقاف.
- «ممتحنات»: نزديك به بيست سورهاند و عبارتند از: سوره فتح، سوره حشر، سوره سجده، سوره طلاق، سوره قلم، سوره حجرات، تبارك، سوره تغابن، سوره منافقون، سوره جمعه، سوره صف، سوره جن، سوره نوح، سوره مجادله، سوره ممتحنه و سوره تحريم.
- «مفصّلات»: از سوره الرحمان تا آخر قرآن است؛ چون فواصل (آيههاى) اين سورهها كوتاه است بدين نام ناميده شدهاند.
اعراب نام سورهها
نام هر يك از سورهها براى آن سورهها علم است. بنابراين اگر با يكى ديگر از اسباب «منع صرف» جمع شود «غير منصرف» خواهد بود. مثلا: سورههاى يونس، يوسف، ابراهيم، لقمان و سبأ، به سبب «عجمه» و سورههاى عبس، فصّلت، اقترب، قل اوحى، تبارك، تبّت و لم يكن، به سبب «وزن فعل» و سورههاى فاتحه، توبه، برائت، قريش و مريم به سبب «تأنيث» و سورههاى آل عمران، انسان و رحمان به سبب «الف و نون» غير منصرفند، ولى بيشتر نام هاى سور، چون با «الف و لام» است، جنبه غير منصرف بودن آنها منتفى است.
برخى از اسامى، به جهت يك حرفى يا دو حرفى بودن مبنىاند، مانند سوره ق، سوره ص، سوره يس و سوره طه.
برخى ديگر با همان هيأت كه علم شده است خوانده مىشود، مثلا «مطففين» در سه حالت رفع و نصب و جرّ با «ياء» است و اعراب آن روى «نون» خواهد بود؛ سوره های مؤمنون، كافرون و منافقون در سه حالت با واو خوانده می شوند؛ زيرا صرفا حالت اوليه نقل، در نظر گرفته می شود . و پس از علم شدن حالت افرادى دارد.
عدد سورههای قرآن
قرآن با 114 سوره از روز نخست به همين صورت فعلى، نه كم و نه زياد، نازل شده و از طريق پيامبر صلی الله علیه و اله با نقل صحابه و تابعين به دست ما رسيده است. اين عدد متواتر است، بیشتر ازاين فاقد اعتبار و كمتر از اين فاقد دليل است.
گفته شده است: مصحف عبد الله بن مسعود، فاقد سوره حمد و دو سوره معوّذتين (ناس و فلق) بوده است. او بر اين باور بود كه سوره حمد همتاى قرآن است و از قرآن جداست، چنانكه در آيه «وَلَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»(سوره حجر، 87) سوره حمد كه همان سبع مثانى است، در مقابل قرآن قرار گرفته است. اما معوّذتين را از سورههاى قرآنى نمىدانست بلكه آن دو را از دعاهاى مبطل السحر (دفع چشمزخم) مىشمرد كه بر پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله وحى شد تا با خواندن آنها چشمزخمى كه بر حسنين وارد شده بود، دفع شود؛ بنابراين هرگاه اين دو سوره را در مصحفى مىديد، آن را پاك مىكرد و مىگفت: غير قرآن را با قرآن خلط نكنيد.
مصحف ابىّ بن كعب نیز داراى 115 سوره بوده است. او دو سوره فيل و سوره ايلاف را يك سوره مىدانست و ميان آن دو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نمىآورد. ضمنا دو سوره به نامهاى «حفد» و «خلع» بر سورهها اضافه كرده بود.[۲]
پانویس
منابع
محمدهادی معرفت، تاریخ قرآن، انتشارات سمت. جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربية، 6 جلد، دار العلم للملايين، بيروت - لبنان، اول، 1410 ه ق ج2 ص 690