امام حسن علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
جز (←آغاز خلافت) |
|||
سطر ۶۷: | سطر ۶۷: | ||
==دوران امامت== | ==دوران امامت== | ||
===آغاز خلافت=== | ===آغاز خلافت=== | ||
− | هنگامی که امیر مؤمنان علی (ع) از دنیا رفت، امام حسن (ع) برای مردم خطبه خواند و حق خود (یعنی حقوق رهبری) را برای مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که هرکه با او می جنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست، در صلح باشند. | + | هنگامی که امیر مؤمنان علی (ع) از دنیا رفت، امام حسن (ع) برای مردم خطبه خواند و حق خود (یعنی حقوق رهبری) را برای مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که با هرکه با او می جنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست، در صلح باشند. |
− | [[علامه حلی]] خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین می آورد: «در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا | + | [[علامه حلی]] خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین می آورد: «در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: «شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود، ... در همان شبی که عیسی بن مریم به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت ... » . در این هنگام گریه گلوی امام حسن علیه السلام را گرفت و گریه کرد و همهی حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود : « من پسر بشیر ( مژده دهنده، یعنی رسول خدا هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است: ... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. منظور از «حسنه» ( نیکی ) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس (سخنرانی را به پایان رساند و) نشست. <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در [http://www.ghadeer.org/Book/133/21318 سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر]، بازیابی 7 خرداد 1397</ref> |
− | پس از پایان خطبه «[[ابن عباس]]» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به | + | پس از پایان خطبه «[[ابن عباس]]» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت.<ref>الإرشاد، شیخ مفيد،ج2، ص9</ref> |
===صلح امام حسن علیه السلام با معاویه=== | ===صلح امام حسن علیه السلام با معاویه=== |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۳
حسن بن على علیه السلام فرزند ارشد امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام دوم شیعیان است. آن حضرت هفت سال از دوران پيامبر اسلام را درک نمود و پس از درگذشت پيامبر صلی الله علیه و آله تقريبا سى سال در كنار پدرش امام علی علیه السلام قرار داشت. پس از شهادت پدر (در سال 40 هجرى) مردم با آن حضرت به عنوان جانشین امام علی علیه السلام بیعت نمودند اما به دلیل عدم حمایت از آن حضرت برای جنگ و سرکوب معاویه آن حضرت ناچار به قبول صلح با معاویه در سال 41 هجری گردید. مدت امامت ایشان 10 سال بود و در سال 50 هجرى در حالی که 48 سال سن داشت با توطئه معاويه مسموم و به شهادت رسيد.
مقام | امام دوم |
نام | حسن |
القاب | مجتبی |
کنیه | ابو محمد |
پدر | امام علی علیه السلام |
مادر | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها |
زادروز | 15 رمضان سال سوم هجری قمری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | 10سال |
مدت عمر | 47 سال |
تاریخ شهادت | 28 صفر سال 50 هجری قمری |
علت شهادت | مسومیت توسط زهر |
قاتل | جعده دختر اشعث |
مدفن | مدینه، بقیع |
محتویات
ولادت
آن حضرت در نیمه ماه رمضان و در مدینه به دنیا آمد.[۱] در سال ولادت ایشان اختلاف است. برخی آن را سال دوم[۲] و برخی سال سوم هجرت[۳] می دانند.
لقب و کنیه
برای آن حضرت القاب بسیاری نقل شده است همچون تقی، طیب، زکی، سید، سبط، امین، مجتبی و ... که از این بین لقب سید را خود پیامبر اکرم به ایشان داده است.
کنیه آن حضرت نیز "ابومحمد" است که پیامبر خدا به آن حضرت داده است و غیر از این برای ایشان کنیه ی دیگری نقل نشده است.[۴]
امام حسن علیه السلام در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
امام حسن مجتبي 7 ساله بود كه رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را سخت دوست مى داشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مى نهاد و مى گفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نيز او را دوست بدار!»[۵]
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». [۶]
در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.[۷]
امام حسن علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:
1. به همراه امام حسین علیه السلام در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله علیها با عنوان "نسائنا" و امام علی علیه السلام به عنوان "انفسنا"
2. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر
3. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع)
بزرگى منش و سترگى روح آن امام، چندان بود كه پيامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردى سال و كمى سن، در برخى از عهدنامه ها گواه مى گرفت، واقدى آورده است كه: پيامبر، براى «ثقيف» عهد ذمه بست، خالد بن سعيد آنرا نوشت و امام حسن و امام حسين آنرا گواهى فرمودند.[۸]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین علیه السلام، به دیگران آموخت.[۹].
امام حسن علیه السلام در دوران امام علی علیه السلام
امام حسن علیه السلام در دوران حیات امام علی علیه السلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود.
به هنگامى كه ابوذر به ربذه تبعيد مىشد، عثمان دستور داد هيچكس او را بدرقه نكند، اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمى او را بدرقه كردند و به هنگام بدرود، از حكومت عثمان ابراز بيزارى نمودند و ابوذر را به شكيبايى و پايدارى پند دادند.[۱۰]
به سال 36 هجرى با پدر از مدينه به سوى بصره آمد تا آتش جنگ جمل را كه عايشه و طلحه و زبير بر افروخته بودند، فرو نشانند.
پيش از ورود به بصره به فرمان حضرت على علیه السلام، همراه عمار صحابی پیامبر به كوفه رفت تا مردم را بسيج كند و آنگاه با مردم به يارى امام، به سوى بصره بازگشت [۱۱]
در جنگ صفين نيز، همراه پدر، پايمردیها كرد. در اين جنگ، معاويه، عبيد الله بن عمر را نزد او فرستاد كه: «از پيروى پدر دست بردار، ما خلافت را به تو وامىگذاريم، چرا كه قريش، از پدر تو به سابقهى پدر كشتگىها، ناراحتند، اما ترا پذيرا توانند شد...»
امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: «قريش بر آن بود كه پرچم اسلام را بيفكند و در هم پيچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنكشان ايشان را كشت و آنان را پراكند، پس با پدرم بدين جهت به دشمنى برخاستند و بدو كينه مى ورزند.»[۱۲]
او در اين جنگ، هماره از پشتيبانى پدر، دست نكشيد و تا پايان همراه و همدل بود، و چون، دو تن را از سوى سپاه (سپاه حضرت على (ع) و معاويه)، برگزيدند تا «حَكَم» شوند، و آنان به ناروا حكم كردند، امام حسن به فرمان پدر، در يك سخنرانى پر شور، توضيح داد كه:
«اينان برگزيده شدند تا كتاب خداوند را بر خواهش دل، پيش دارند و مقدم شمارند اما، باژگونه رفتار كردند و چنين كسى، حكم ناميده نمى شود، بلكه «محكوم» است».[۱۳]
امام على علیه السلام به هنگام رحلت بنا به فرمانى كه از پيش از پيامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشين خويش فرمود، و امام حسين و ساير فرزندان گرامى خويش و بزرگان شيعه را بر اين امر، گواه گرفت.[۱۴]
دوران امامت
آغاز خلافت
هنگامی که امیر مؤمنان علی (ع) از دنیا رفت، امام حسن (ع) برای مردم خطبه خواند و حق خود (یعنی حقوق رهبری) را برای مردم بیان کرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت کردند، بر این اساس که با هرکه با او می جنگد، بجنگند و با هر که با او در صلح هست، در صلح باشند.
علامه حلی خطبه آن حضرت در آغاز خلافت را به نقل از ابواسحاق سبیعی و دیگران چنین می آورد: «در صبح آن شبی که امیرمؤمنان علی از دنیا رفت، امام حسن برای اصحاب سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر فرمود: «شب گذشته مردی از میان شما رفت که پیشینیان در کردار نیک از او پیشی نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا با دشمنان جنگید و با نثار جانش از حریم پیامبر دفاع نمود، ... در همان شبی که عیسی بن مریم به سوی آسمان عروج کرد و حضرت یوشع بن نون وصی موسی وفات یافت ... » . در این هنگام گریه گلوی امام حسن علیه السلام را گرفت و گریه کرد و همهی حاضران با او گریه کردند. سپس فرمود : « من پسر بشیر ( مژده دهنده، یعنی رسول خدا هستم، من پسر کسی هستم که به اذن خدا مردم را به سوی خدا دعوت میکرد، من پسر چراغ تابناک هدایت هستم، من از خاندانی هستم که خداوند، پلیدی و ناپاکی را از آنان دور ساخت و آنان را به طور کامل پاکیزه نمود. من از خاندانی هستم که خداوند دوستی به آنان را در قرآنش واجب کرده و فرموده است: ... قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترب حسنة نزد له فیها حسنا... ؛ ای پیامبر! بگو من پاداشی برای رسالت نمیخواهم، مگر دوستی در حق خویشاوندان و هر که نیکی کند، بر نیکی او بیفزاییم. منظور از «حسنه» ( نیکی ) در این آیه، دوستی ما خاندان است» و سپس (سخنرانی را به پایان رساند و) نشست. [۱۵]
پس از پایان خطبه «ابن عباس» به پا خاست و از مردم برای امام حسن بیعت گرفت و آن حضرت کارگزاران خویش را تعیین نموده به شهرها فرستاد و فرماندهان را نصب نمود و امور را زیر نظر گرفت.[۱۶]
صلح امام حسن علیه السلام با معاویه
امام حسن در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند.
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیه السلام از سوى مردم عراق و تائيد ضمنى آن از ناحيه مردم حجاز، يمن و فارس، به مجردى كه خبر انتخاب امام حسن علیه السلام را دریافت نمود، اين انتصاب را تقبيح كرد و در سخنان و نامه هايش، تصميم راسخ خود را به سركشى و عدم شناسايى امام حسن علیه السلام به عنوان خليفه اعلام داشت. [۱۷]
او همچنین دو جاسوس به شهرهای کوفه و بصره روانه كرد تا زمينه تضعيف حكومت امام حسن را مهيا كند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود:
تو مردانی را به عنوان حیله گری و غافلگیری می فرستی و جاسوسانی را گسیل می داری، گویی جنگ را دوست می داری و من آن را نزدیک می بینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی[۱۸] اما معاوبه در پاسخ نامه امام حسن علیه السلام ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهم السلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود.[۱۹]
پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد.[۲۰] از آن سو امام حسن علیه السلام نیز در ميان مردم اعلان بسيج عمومى نمودند و رزمندگان كوفه و ساير شهرها را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامى كه دو سپاه در برابر يكديگر قرار گرفتند و درگيرى هاى پراكنده اى ميان آنان به وقوع پيوست، برخى از سران سپاه امام حسن مجتبى علیهالسلام از جمله "عبيدالله بن عباس" كه فرماندهى كل را بر عهده داشت به سپاه معاويه پيوست و از اين راه توان روحى و فيزيكى سپاه امام حسن علیهالسلام را كاهش دادند.
نفوذى هاى معاويه در ميان سپاهيان امام حسن علیهالسلام و در ميان عامه مردم شهرها، اقدام به شايعه پراكنى و گمانهزنى هاى خلاف واقع كردند و به تدريج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار ترديد و تزلزل نمودند. به طورى كه برخى از سپاهيان، شبانه از اردوگاه ها و پادگان ها گريخته و صحنه نبرد را ترك مى كردند و برخى از فريبخوردگان "خوارج" در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى كردند و حتى در "ساباط مداين"، به خيمهگاه امام حسن علیهالسلام هجوم آورده و اقدام به غارت و بى نظمى نمودند و در يك رويدادى، امام حسن مجتبى علیهالسلام را ترور كرده و وى را به شدت زخمى نمودند.
ريشسفيدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخى از فرماندهان سپاه امام حسن علیهالسلام مخفيانه نامههايى به معاويه داده و اظهار اطاعت و پيروى مى نمودند و حتى نوشتند كه حاضرند امام حسن علیهالسلام را تسليم وى كرده و يا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبى علیهالسلام كه از تمامى نفاق ها و خيانت هاى سپاه خويش خبردار بود، با گردآورى آنان و ايراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسيسه هاى دشمن، تلاش وافر نمود كه روحيه مردانگى و رزمآورى را در آنان، بار ديگر زنده كرده و توطئه هاى دشمن را نقش بر آب كند.
ولى رسوخ نفاق و خيانت، سپاه آن حضرت را از كارايى لازم انداخته و توازن نظامى را به كلى دگرگون كرده بود و سرانجام، امام حسن علیهالسلام را وادار به پذيرش صلح ناخواسته كرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربيع الاول و به قولى در نيمه جمادى الاول سال 41 قمرى بر اساس شرايطى، خلافت را به معاوية بن ابىسفيان واگذاشت و خود از آن كناره گرفت.[۲۱]
شهادت امام حسن علیه السلام
معاویه پس از صلح، مفاد صلحنامه را زیر پا گذاشت و برای اینکه بتواند راه را برای ولایتعهدی فرزنش یزید هموار سازد توطئه قتل امام حسن علیه السلام را ریخت. مطابق با نقل شیخ مفید، معاویه وقتی تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده دختر اشعث بن قیس (همسر امام حسن) فرستاد و به او وعده داد که در قبال مسموم کردن شوهرش، او را به ازدواج یزید درخواهد آورد.[۲۲]
شهادت امام حسن علیه السلام توسط معاویه علاوه از منابع شیعه در منابع اهل سنت نیز گزارش شده است.[۲۳] به عنوان نمونه زمخشری (م538ق) نویسنده اهل سنت در مورد جزئیات این جریان نوشته است:
معاویه صد هزار (درهم) به زن حسن رحمة الله علیه، جعده دختر اشعث وعده داد تا ایشان را مسموم کرد. او دو ماه بعد از آن زنده ماند. سم آن قدر اثر کرد که چندین طشت پر از خون از مقابلش برمى داشتند. حسن رحمة الله علیه مى فرمود: چند بار پیش از این به من سم داده اند، اما هیچ یک مثل این سم اثر نکرده است.[۲۴]
در مورد تاریخ شهادت آن حضرت اختلاف وجود دارد. در مورد سال شهادت آن حضرت سه نقل سال 49، سال 50 و سال 51 هجری قمری در منابع ذکر شده است [۲۵] و روز آن را نیز برخی منابع هفت صفر[۲۶] و برخی ۲۸ صفر [۲۷]دانستهاند.
جنازه مطهر آن حضرت را جمع عظیمی از مردم مشایعت نمودند و آن را برای تدفین به سمت قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حرکت دادند اما مروان بن حکم گروهی از بنی امیه و پیروانشان را جمع نمود و سر راه جنازه را گرفت تا مانع از دفن آن حضرت در جوار پیامبر شود.[۲۸] همچنین عایشه به تحریک مروان در آنجا حضور پیدا کرد و فریاد بر آورد که به خدا قسم حسن در اینجا (کنار قبر رسول خدا) دفن نمی شود مگر اینکه من اجازه دهم. با این سخن عایشه بنی هاشم قصد مجادله با آنها را نمودند اما امام حسین علیه السلام مانع شد و فرمود برادرم سفارش نموده که اگر مانع من از دفن او در کنار جدش شدند با کسی مخاصمه نکنم.[۲۹] نهايتا جسد ایشان در قبرستان بقيع در کنار جده اش فاطمه بنت اسد به خاك سپرده شد.
فرزندان
مطابق با گفتار شیخ مفید در کتاب ارشاد، امام حسن دارای پانزده فرزند (8 پسر و 7 دختر) بوده است که هفت فرزندش از سه زن آزاد و بقیه از کنیزان بودند[۳۰].
پانویس
- ↑ محدث اربلی ، کشف الغمه، تبریز ، بنی هاشم ، 1381 ق ، چاپ اول ، ج 1 ، ص450
- ↑ کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۹۰ش، ج۶، ص۳۹؛ محدث اربلی ، کشف الغمه، ، ج۱، ص۴۵۰
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص5
- ↑ هاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسن مجتبی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382، چاپ 1، ص 9
- ↑ پيشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هيئت تحريريه موسسه اصول دين قم[۱]
- ↑ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394 -ايشان مي نويسد: «اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسين امامان قاما أوقعدا».
- ↑ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394
- ↑ پيشواى دوم حضرت امام حسن(ع)، هيئت تحريريه موسسه اصول دين قم[۲]
- ↑ محمدتقی مدرسی ، محمدصادق آل شریعت ، هدایتگران راه نور (زندگانی امام حسن مجتبی) ، قم ، موسسه ی فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ج 4، ص10
- ↑ حياة الامام الحسن بن على (ع)، ص 261-260
- ↑ طبقات كبير، ج3، قسمت اول، ص 20
- ↑ حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 445-444
- ↑ حياة الامام الحسن بن على ج 1 ص 479
- ↑ اصول كافى ج 1 ص 298-297
- ↑ نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر، بازیابی 7 خرداد 1397
- ↑ الإرشاد، شیخ مفيد،ج2، ص9
- ↑ تشيع در مسير تاريخ ، حسين محمد جعفرى، مترجم سيد محمد تقى آيت اللهى، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 162
- ↑ نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر، بازیابی 7 خرداد 1397
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶.
- ↑ مقاله صلح امام حسن علیه السلام، همین دانشنامه
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵
- ↑ برای تفصیل در این مورد رجوع کنید به مقاله «نقدی بر تردیدهای سلفیان در باب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام»، نوشته محسن افضل آبادی، در دسترس: پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی
- ↑ زمخشری، جارالله، ربیع الأبرار و نصوص الأخیار، ج5، ص 156-157، رقم 196 ( باب الحادی و الثمانون).
- ↑ ابن طولون، الأئمة الإثنا عشر، ص63
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷.
- ↑ شیخ مفید، مسار الشیعة، قم، ۴۶-۴۷.؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۷۹۰.
- ↑ ابن اثیر، الكامل، ترجمه ابولقاسم حالت و عباس خلیلی، ج10، ص341
- ↑ بحار الأنوار، المجلسي ،ج44، ص141
- ↑ ارشاد، ترجمهی هاشم رسولی محلاتی، ج 2، ص17
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |