مؤمن آل فرعون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
سطر ۱: سطر ۱:
'''کلیدواژه: مؤمن آل فرعون، حضرت موسی علیه السلام، حزبیل، حزقیل، فرعون، مصر'''
+
مؤمن آل فرعون شخصیتی قرآنی است که در آیات 28 تا 45 [[سوره مومنون]] (غافر) از او سخن به میان آمده است. مطابق با این آیات او مردى بودده است از فرعونيان كه به [[حضرت موسی]] علیه السلام [[ايمان]] آورده بود اما ايمان خود را کتمان می کرد. تا زمانی که [[فرعون]] عزم خود را برای قتل حضرت موسی جزم نمود و او چون جان حضرت موسی را در خطر دید در آن لحظات حساس به يارى حضرت موسى شتافت و با قوم خود به نفع حضرت موسی استدلال نموده ایمان خود را اشکار کرد.
  
 +
==مومن آل فرعون چه کسی بوده است؟==
 +
در مورد اینکه این شخص چه کسی بوده است بعضى گفته اند: او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود و تعبير به "آل فرعون" را نيز شاهد بر اين معنى دانسته اند زيرا تعبير به آل معمولا در مورد خويشاوندان بكار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافيان نيز گفته مى شود. بعضى ديگر او را يكى از [[پیامبران]] خدا بنام "حزبيل" يا "حزقيل" مى دانند. <ref>تفسیر نمونه، ج۲۰، ص ۸۷-۸۸</ref> در حدیثی از پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله نیز آمده است: الصديقون ثلثه حبيب نجار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد عليهم السلام: راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس و حزبيل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.<ref>تفسير اثنا عشري، ج11، ص315.</ref> گر چه در این حدیث به پیامبر بودن مومن آل فرعون اشاره ای نشده است.
  
== شخصیت مؤمن آل فرعون ==
+
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که مومن آل فرعون، خازن (سرپرست خزائن و گنجينه هاى) فرعون بود. <ref>تفسیر البرهان، ج4، ص 754</ref>
  
 +
==آیات مربوط به مومن آل فرعون ==
 +
داستان مؤمن آل [[فرعون]] 18 آیه از قرآن کریم را به خود اختصاص داده است و در این آیات داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونيان، باشكوه و جلوه خاصى بيان شده است:
  
در [[قرآن کریم]] آمده است كه او مردى بود از فرعونيان كه به [[حضرت موسی]] علیه السلام [[ايمان]] آورده بود اما ايمان خود را کتمان می کرد، در دل به حضرت موسى عشق مى ورزيد و خود را موظف به دفاع از او مى ديد. او مردى بود هوشيار و دقيق و وقت شناس و از نظر [[منطق]] بسيار نيرومند و قوى كه در لحظات حساس به يارى حضرت موسى می شتافت.
+
*{{متن قرآن|{{آیه|40|28}}}}
 
+
مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مى ‏داشت، گفت: آيا مردى را مى‏ كشيد كه مى‏ گويد: پروردگار من خدا است؟ و بى‏ترديد از سوى پروردگارتان براى شما دلايل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‏هايى كه به شما وعده مى‏ دهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا كسى را كه اسراف‏كار و بسيار دروغگوست، هدايت نمى ‏كند. ([[سوره غافر]]، آیه 28)
اما در روايات اسلامى و سخنان مفسران توصيفات بيشترى درباره او آمده است. از جمله اين كه بعضى گفته اند: او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود و تعبير به "آل فرعون" را نيز شاهد بر اين معنى دانسته اند زيرا تعبير به آل معمولا در مورد خويشاوندان بكار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافيان نيز گفته مى شود.
 
 
 
بعضى ديگر او را يكى از [[پیامبران]] خدا بنام "حزبيل" يا "حزقيل" مى دانند.
 
 
 
بعضى روايت كرده اند كه او خازن (سرپرست خزائن و گنجينه هاى) فرعون بوده است. بعضى نيز احتمال داده اند كه او از [[بنى اسرائيل]] بوده كه در ميان فرعونيان مى زيسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى اين احتمال بسيار ضعيف به نظر مى رسد چرا كه با تعبير "آل فرعون"، و همچنين "يا قوم" (اى قوم من) سازگار نيست ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاريخ موسى و بنى اسرائيل كاملا روشن است، هر چند تمام خصوصيات زندگى او امروز براى ما روشن نيست.<ref> [[تفسير نمونه]]، ج20، ص87.</ref>
 
 
 
 
 
== مؤمن آل فرعون در قرآن ==
 
 
 
 
 
مؤمن آل [[فرعون]] در [[قرآن کریم]] به خاطر تلاش براى حفظ جان [[حضرت موسی]]، پيامبر زمانش، و نيز مخالفت با فرعون قدرتمند و ستمگر مورد ستايش قرار گرفته و داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونيان، باشكوه و جلوه خاصى در آيات [[سوره مومنون]] بيان شده است. که 17 آیه در قرآن کریم به او اختصاص داده شده است:
 
 
 
{{متن قرآن|«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لايَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب»}}؛ مرد مؤمنى از فرعونيان كه ايمانش را پنهان مى داشت گفت: «آيا مى خواهيد مردى را بكشيد كه مى گويد: پروردگار من خداى يكتاست و دليل هاى روشنى از جانب پروردگارتان آورده است، اگر [[دروغ]] مى گويد دروغش به گردن خود اوست و اگر راست مى گويد پاره اى از وعده هايى كه داده است به شما خواهد رسيد، به راستى كه خدا اسرافكار دروغگو را هدايت نمى كند. ([[سوره غافر]]، آیه 28)
 
 
 
مؤمن از آل فرعون كه به موسى عليه السلام [[ايمان]] آورده ولى بظاهر ايمان خود را پنهان مي نمود. به [[فرعون]] مي گفت: و او را تهديد مي نمود از اجراى دستور قتل موسى عليه السلام و مي گفت چگونه شخصى و رادمردى را مي خواهى بقتل برسانى كه تو را دعوت به [[خداپرستى]] مي نمايد و مي گويد آفريدگار من در حالى كه دلايل و [[معجزات]] بسيارى براى اثبات دعوى [[رسالت]] خود ارائه داد كه همه معجزه است مانند عصا كه بهيئت اژدها ظهور كرد و دست درخشان و ساير معجزات ديگر.
 
 
 
وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ: از نظر احتجاج به فرعون مي گفت: چنانچه به فرض كه موسى با اين دلايل و معجزات برخلاف حقيقت دعوى رسالت نمايد نسبت ناروا و برخلاف واقع به پروردگار دهد به هلاكت خواهد افتاد و عقوبت او مورد ندارد.
 
 
 
وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ: و چنان چه موسى در دعوى خود به رسالت صادق باشد لامحاله تهديدات او نيز مبنى بر صدق بوده و اگر هر چه تهديد نموده اجراء نشود لااقل شما را به هلاكت خواهد افكند.
 
 
 
إِنَّ اللَّهَ لايَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ: در صورت صدق دعوى موسى هر كه با او مبارزه نمايد به ضلالت بوده آفريدگار جهان را تكذيب نموده و نعمت او را ناسپاسى نموده مورد تهديد و عقوبت قرار خواهد گرفت. پروردگار هر كسى را كه در مقام انكار دعوت رسولان برآيد ناسپاسى نموده او را هدايت نخواهد فرمود.
 
 
 
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: ([[سوره غافر]]، آیه 29) مؤمن آل فرعون در مقام رد [[فرعون]] به قوم خود مي گفت و آنان را تقويت نموده كه نفوذ و فرمانروائى در اين سرزمين از آن شما است و دشمنان شما [[بنى اسرائيل]] در اقليت بوده و محكوم هستند و هرگز قوم خود و مردم قبط را مورد خطر عقوبت قرار ندهند و چون فرعون پند و نصيحت مؤمن آل فرعون را نپذيرفت با قوم خود سخنانى مي گفت كه آنان را هم عقيده خود نمايد.
 
 
 
نظر به اين كه مؤمن آل فرعون را درباره قتل موسى رد مي نمود و اظهار داشت كه نمي توان دعوت او را تكذيب كرد به اين كه فرعون دعوى الوهيت ننمايد از اين جهت مردم قبط را تهديد به خطر هلاكت مي نمود.
 
 
 
و مي گفت كه ملت [[مصر]] بر مردم مخالف خود سلطه دارد و در سرزمين مصر نهايت استيلاء دارد بر اين اساس آسايش و استقلال زندگى خود را معرض خطر قرار ندهيد و متعرض رسولى مانند موسى نشويد و چنانچه عقوبت كه موسى ما را تهديد مي نمايد.
 
 
 
به مردم مصر روآورد هرگز نمي توانند از آن دفاع نموده و يا فرار نمايند و اين گفتار و سخنان مؤمن آل فرعون از نظر آن بود كه خود را ناصح  معرفى نمايد ناگزير در خطر شريك خواهد بود و همانطور كه دفع خطر را براى خود مي خواهد درباره قوم خود همان را پيشنهاد مي نمايد در نتيجه عاقبت و سلامت موسى را از خطر قتل و تهديد فرعون تأمين مي نمود.
 
 
 
فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: از جمله سخنان پندآميز مؤمن آل فرعون آنست كه به منظور تهديد قوم خود و فرعون مي گفت كه درباره قتل موسى خطر نزول [[عذاب الهى]] است و از اجراى آن بايد در حذر بود و خود را نيز مورد خطر معرفى نموده و ايمان خود را به [[حضرت موسی]] عليه السلام پنهان نموده.
 
 
 
{{متن قرآن|«قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى  وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ»}}؛ (سوره غافر آیه 29) فرعون درباره قتل موسى اصرار مي ورزيد در پاسخ مؤمن آل فرعون به قوم خود مي گفت: آن چه را پيشنهاد مي نمايم درباره قتل موسى طريق هدايت و نجاح است كه از خطر دعوت موسى چنان چه بخواهيم ايمن باشيم بايد ماده فساد و اختلاف و سبب [[فتنه]] را ريشه كن كرد و فقط طريقه امنيت و آسايش مردم مصر در اجراى تصميمى است كه پيشنهاد نموده ام.
 
 
 
{{متن قرآن|«وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ»}}؛ (سوره غافر آیه 30) نظر به اين كه فرعون درباره تصميم قتل موسى به قوم خود اظهار نموده به جمله (ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى) استفاده مى شود كه قوم فرعون و اكثريت مردم مصر با تصميم فرعون مخالف بودند و نمي خواستند به موقع اجراء درآيد بدين جهت مؤمن آل فرعون با پنهان نمودن ايمان خود به موسى براى جلب نظر قوم خود كه با تصميم فرعون موافقت ننمايند.
 
 
 
به منظور تأكيد مي گفت: اى قوم و خويشان من بيم دارم از اين كه چنان چه فرعون  تصميم خود را درباره موسى اجراء نمايد همان طور كه موسى ما را تهديد به هلاكت نموده قوم قبط نيز مانند اقوام پيشين مورد خطر و هلاكت قرار گيرند.<ref> انوار درخشان، ج  14، ص: 326.</ref>
 
 
 
{{متن قرآن|«وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ»}}؛ (سوره غافر آیه 32) از جمله سخنان تهديد آميز مؤمن آل فرعون است كه مردم را بروز قيامت متوجه مي سازد روزى كه مردم ستمگر در صحنه قيامت فرياد و زارى آنان طنين انداز است و كسى به فرياد آنان توجه ننموده گوش فراندهند.
 
 
 
{{متن قرآن|«يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مالَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ»}}؛ (سوره غافر آیه 33) از نظر تأكيد مؤمن آل فرعون خطاب به قوم خود نموده آنان را تهديد مي نمايد به اين كه قيامت هنگامى است كه در [[دوزخ]] از شدت شعله هاى آتشين از اين سو به آن سو فرار خواهند نمود كه بتوانند از دوزخ رهائى يابند هرگز نتوانند از عقوبت پروردگار نجات يابند.
 
 
 
{{متن قرآن|«وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ هادٍ»}}؛ ([[سوره غافر]] آیه 33) و هر كه را پروردگار از نظر مبارزه با ساحت او به ضلالت افكند و او را به همان  مقصد كه برگزيده او را برساند و وسايل مقصد او را دسترس او گذارد هرگز نيروى ديگرى نمي تواند او را از ضلالت كه خود برگزيده و بدان رهسپار است او را از ادامه آن راه بازدارد و به هدايت او را رهبرى نمايد در صورتى كه از آن روگردان است.<ref> انوار درخشان، ج14، ص328.</ref>
 
  
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|29}}}}
 +
:اى قوم من! امروز فرمانروايى و حكومت براى شماست كه در اين سرزمين پيروز هستيد، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب‏] مى‏بينم [و به آن يقين دارم و آن انكار موسى و كشتن او و تقويت حكومت من است‏] به شما ارائه نمى‏كنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمى‏كنم.(آیه 29)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|30}}}}
 +
:و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بى‏ترديد من بر شما از روزى مانند روز [عذاب‏] گروه‏ها [يى كه پيامبران را تكذيب كردند] مى‏ترسم (30)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|31}}}}
 +
:چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمى‏خواهد [اين بندگان‏اند كه بر خود ستم روا مى‏دارند.] (31)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|32}}}}
 +
و اى قوم من! بى‏ترديد من از روزى كه مردم يكديگر را [براى نجات خود از عذاب‏] ندا مى‏دهند بر شما مى‏ترسم؛ (32)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|33}}}}
 +
:روزى كه [به علت شدت عذاب‏] پشت‏كنان از اين سو به آن سو فرار مى‏كنيد [ولى از هر سو كه مى‏رويد، برگردانده مى‏شويد و] شما را [در برابر عذاب خدا] هيچ نگه دارنده‏اى نيست؛ و هر كه را خدا [به سبب كبر و عنادش‏] گمراه كند، او را هيچ هدايت‏كننده‏اى نخواهد بود. (33)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|34}}}}
 +
:بى‏ترديد يوسف پيش از اين دلايل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه كه آورده بود در ترديد بوديد، تا زمانى كه از دنيا رفت، [پس از مرگ او] گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد، اين‏گونه خدا هر اسراف‏كار ترديد كننده‏اى را گمراه مى‏كند. (34)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|35}}}}
 +
:كسانى كه در آيات خدا بى‏آنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مى‏كنند [اين عمل زشتشان‏] نزد خدا و نزد اهل ايمان مايه دشمنى بزرگ است؛ اين‏گونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مُهر [تيره‏بختى‏] مى‏نهد (35)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|36}}}}
 +
:و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنايى بسيار بلند بساز شايد به وسايلى برسم، (36)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|37}}}}
 +
:وسايل [بالا رفتن به‏] آسمان‏ها تا از خداى موسى آگاه شوم [كه كيست و كجاست؟!] هر چند موسى را [در گفته‏هايش درباره خدا] دروغگو مى‏پندارم. و اين‏گونه براى فرعون زشتى كردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانكارى و نابودى نبود. (37)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|38}}}}
 +
:و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم. (38)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|39}}}}
 +
:اى قوم من! اين زندگى دنيا جز كالايى بى‏ارزش و زودگذر نيست، و بى‏ترديد آخرت سراى هميشگى و پايدار است. (39)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|40}}}}
 +
:هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نيابد، و از مردان يا زنان كسانى كه كار شايسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بى‏حسابْ روزى يابند. (40)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|41}}}}
 +
:اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهايى [از خسران دنيا و آخرت‏] مى‏خوانم، و شما مرا به آتش مى‏خوانيد؟! (41)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|42}}}}
 +
:مرا مى‏خوانيد كه به خداى يگانه كافر شوم و چيزى را كه به [خدايى و ربوبيت‏] آن دانشى ندارم، شريك او قرار دهم، و من شما را به تواناى شكست‏ناپذير و بسيار آمرزنده مى‏خوانم. (42)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|43}}}}
 +
:ثابت و يقينى است اينكه آنچه مرا به سويش مى‏خوانيد براى او در دنيا و آخرت حقّ ادعا [ى الوهيت و ربوبيت‏] نيست، و اينكه بازگشت ما به سوى خداست، و اينكه اسراف‏كاران اهل آتش‏اند. (43)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|44}}}}
 +
:پس به زودى [درستىِ‏] آنچه را [كه امروز درباره عذاب اسراف‏كاران‏] مى‏گويم [و شما باور نمى‏كنيد] متوجّه خواهيد شد، و من كارم را به خدا وامى‏گذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست. (44)
 +
*{{متن قرآن|{{آیه|40|45}}}}
 +
:پس خدا او را از آسيب‏هاى آنچه بر ضد او نيرنگ مى‏زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد. (45)<ref>ترجمه آیات از قرآن ترجمه شیخ حسین انصاریان </ref>
  
 
== سرانجام مؤمن آل فرعون ==
 
== سرانجام مؤمن آل فرعون ==
 
+
در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده است: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تكه تكه كردند، اما خداوند او را از اين كه ايمانش را از او بگيرند، حفظ فرمود.<ref>[[قصص الأنبياء]] ([[قصص قرآن]])، ص386.</ref>
 
 
[[امام صادق]] علیه السلام مى فرمايد: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تكه تكه كردند، اما خداوند او را از اين كه ايمانش را از او بگيرند، حفظ فرمود.<ref>[[قصص الأنبياء]] ([[قصص قرآن]])، ص386.</ref>
 
 
 
واقعه مؤمن آل فرعون سرمشق بزرگى است. براى مؤمنين اين [[امت]] كه دريابند شرافت و بزرگوارى را به سبب ثبات و استقامتى كه در ديندارى ظاهر گردانيد به مرتبه اى كه منظور نظر خداوند رحمان واقع شد و وصف او را در كلام مجيد [[قرآن]] بيان و نام نيك او در عالم تا [[قيامت]] باقى ماند.
 
 
 
و حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: الصديقون ثلثه حبيب نجار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد عليهم السلام: راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس و حزبيل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.<ref>تفسير اثنا عشري، ج11، ص315.</ref>
 
 
 
 
 
== ایمان همسر مومن آل فرعون ==
 
 
 
 
 
[[ابن عباس]] روايت كرده، [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به [[جبرئيل]] فرمود: هر وقت تو در نزد من مى آيى بويى بسيار خوش به مشامم مى رسد، اين بو از چيست؟ جبرئيل گفت: اين بو از آرايشگر مومن آل فرعون و اولاد اوست، روزى او مشغول آرايش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: بسم اللَّه، دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟ او گفت: خير، بلكه الله پروردگار من و تو پدر توست، دختر فرعون اين خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فراخواند و گفت: پروردگار شما كيست؟ او گفت: پروردگار من و تو الله است، آن گاه فرعون دستور داد تنورى از مس گداخته را داغ كنند، سپس او و فرزندانش را بياورند، وقتى چنين كردند، آن زن به فرعون گفت: از تو درخواستى دارم و آن اين كه استخوان هاى من و فرزندانم را جمع كرده و آن ها را دفن كنى، فرعون گفت: باشد، به خاطر حقى كه در برابر خدماتت برگردن من داريد، چنين مى كنم، سپس فرمان داد فرزندان او يكى يكى وارد آتش شدند تا نوبت به آخرين فرزند رسيد كه كودكى شيرخوار بود و به خواست خدا به سخن درآمد و گفت: اى مادر صبر كن، تو بر حق هستى، آن گاه مادر و كودك را با هم در تنور انداختند، اين بوى خوش از او و اولاد اوست.<ref> قصص الأنبياء (قصص [[قرآن]])، ص386.</ref>
 
 
 
  
 
== مؤمن آل فرعون در روايات ==
 
== مؤمن آل فرعون در روايات ==
 
  
 
* محمد بن ابى ليلى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: صديقان (كسانى كه پيامبر زمان را مخلصانه تصديق كردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبيب نجار و مؤمن آل فرعون.<ref> خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.</ref>
 
* محمد بن ابى ليلى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: صديقان (كسانى كه پيامبر زمان را مخلصانه تصديق كردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبيب نجار و مؤمن آل فرعون.<ref> خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.</ref>
  
* يونس بن عمار گويد: به حضرت [[امام صادق]] عليه السلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مى كنند كه خداوند به هر بنده اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى كند، امام عليه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آن ها [[تبليغ دين]] مى كرد.
+
* يونس بن عمار گويد: به حضرت [[امام صادق]] عليه السلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مى كنند كه خداوند به هر بنده اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى كند، امام عليه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آن ها [[تبليغ دين]] مى كرد. بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخيز و [[وضو]] بگير و خود را براى [[نماز]] آماده كن، و هنگامى كه به [[سجده]] آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنيا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به [[كوفه]] نرسيده بودم كه بيمارى من برطرف شد.<ref> [[ايمان]] و [[كفر]]/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، ج  1، ص: 112.</ref>
 
 
بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخيز و [[وضو]] بگير و خود را براى [[نماز]] آماده كن، و هنگامى كه به [[سجده]] آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنيا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به [[كوفه]] نرسيده بودم كه بيمارى من برطرف شد.<ref> [[ايمان]] و [[كفر]]/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، ج  1، ص: 112.</ref>
 
  
 
* از حضرت امام صادق عليه السلام است كه: خداوند هيچ گونه قضائى در [[حق]] [[مؤمن]] ندارد مگر اين كه خير مؤمن در آن است و اگر مالك شرق و غرب زمين گردد خير او است. سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|«فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»}}. ([[سوره غافر]]، آیه 44)
 
* از حضرت امام صادق عليه السلام است كه: خداوند هيچ گونه قضائى در [[حق]] [[مؤمن]] ندارد مگر اين كه خير مؤمن در آن است و اگر مالك شرق و غرب زمين گردد خير او است. سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|«فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»}}. ([[سوره غافر]]، آیه 44)
  
خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مكر و حيله فرعونيان مصون داشت. فرمود: به خدا [[سوگند]] فرعونيان بر او مسلط شدند و او را كشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ كرد اين بود كه فرعونيان نتوانستند در دين او صدمه وارد كنند.<ref> [[بحارالانوار]]/ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص166.</ref>
+
:خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مكر و حيله فرعونيان مصون داشت. فرمود: به خدا [[سوگند]] فرعونيان بر او مسلط شدند و او را كشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ كرد اين بود كه فرعونيان نتوانستند در دين او صدمه وارد كنند.<ref> [[بحارالانوار]]/ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص166.</ref>
  
 
* [[امام حسن عسکری]] علیه السلام از پدران اطهرش از [[امام صادق]] علیه السلام نقل مى كند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى [[توحيد]] الهى و [[نبوت]] [[حضرت موسی]] علیه السلام و برترى [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله بر جميع [[انبياء]] الهى و همه مخلوقات و نيز برترى [[امام علی]] بن ابى طالب و اولاد اطهرش عليه السلام بر ساير اوصياء انبياء فرامى خواند و آن ها را از ربوبيت فرعون منع مى كرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.<ref> قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص: 384.</ref>
 
* [[امام حسن عسکری]] علیه السلام از پدران اطهرش از [[امام صادق]] علیه السلام نقل مى كند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى [[توحيد]] الهى و [[نبوت]] [[حضرت موسی]] علیه السلام و برترى [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله بر جميع [[انبياء]] الهى و همه مخلوقات و نيز برترى [[امام علی]] بن ابى طالب و اولاد اطهرش عليه السلام بر ساير اوصياء انبياء فرامى خواند و آن ها را از ربوبيت فرعون منع مى كرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.<ref> قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص: 384.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
{{پانویس}}
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
* قرآن، ترجمه حسین انصاریان
 
* [[تفسير نمونه]]، ناصر مكارم شيرازى؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374 ش.
 
* [[تفسير نمونه]]، ناصر مكارم شيرازى؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374 ش.
* انوار درخشان، سيد محمد حسين حسينى همدانى؛ تهران، كتابفروشى لطفى، چاپ اول، 1404 ق.
 
 
* قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
 
* قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
 
* تفسير اثنا عشري، حسينى شاه عبدالعظيمى حسين بن احمد؛ تهران: انتشارات ميقات، چاپ اول، 1363 ش.
 
* تفسير اثنا عشري، حسينى شاه عبدالعظيمى حسين بن احمد؛ تهران: انتشارات ميقات، چاپ اول، 1363 ش.
* خصال/ترجمه جعفرى، يعقوب جعفرى؛ قم، نسيم كوثر، چاپ اول، 1382 ش.
+
* خصال شیخ صدوق، يعقوب جعفرى؛ قم، نسيم كوثر، چاپ اول، 1382 ش.
 
* ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، عزيزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.
 
* ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، عزيزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.
 
* [[بحارالأنوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ [[تهران]].
 
* [[بحارالأنوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ [[تهران]].
 +
* [[تفسیر البرهان]]، هاشم بن سليمان‏ بحرانى، بنياد بعثت، قم‏، 1415 ه. ق‏
  
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۶

مؤمن آل فرعون شخصیتی قرآنی است که در آیات 28 تا 45 سوره مومنون (غافر) از او سخن به میان آمده است. مطابق با این آیات او مردى بودده است از فرعونيان كه به حضرت موسی علیه السلام ايمان آورده بود اما ايمان خود را کتمان می کرد. تا زمانی که فرعون عزم خود را برای قتل حضرت موسی جزم نمود و او چون جان حضرت موسی را در خطر دید در آن لحظات حساس به يارى حضرت موسى شتافت و با قوم خود به نفع حضرت موسی استدلال نموده ایمان خود را اشکار کرد.

مومن آل فرعون چه کسی بوده است؟

در مورد اینکه این شخص چه کسی بوده است بعضى گفته اند: او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود و تعبير به "آل فرعون" را نيز شاهد بر اين معنى دانسته اند زيرا تعبير به آل معمولا در مورد خويشاوندان بكار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافيان نيز گفته مى شود. بعضى ديگر او را يكى از پیامبران خدا بنام "حزبيل" يا "حزقيل" مى دانند. [۱] در حدیثی از پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله نیز آمده است: الصديقون ثلثه حبيب نجار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد عليهم السلام: راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس و حزبيل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.[۲] گر چه در این حدیث به پیامبر بودن مومن آل فرعون اشاره ای نشده است.

از امام باقر علیه السلام روایت شده است که مومن آل فرعون، خازن (سرپرست خزائن و گنجينه هاى) فرعون بود. [۳]

آیات مربوط به مومن آل فرعون

داستان مؤمن آل فرعون 18 آیه از قرآن کریم را به خود اختصاص داده است و در این آیات داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونيان، باشكوه و جلوه خاصى بيان شده است:

  • وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ ۖ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ
و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مى ‏داشت، گفت: آيا مردى را مى‏ كشيد كه مى‏ گويد: پروردگار من خدا است؟ و بى‏ترديد از سوى پروردگارتان براى شما دلايل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذاب‏هايى كه به شما وعده مى‏ دهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا كسى را كه اسراف‏كار و بسيار دروغگوست، هدايت نمى ‏كند. (سوره غافر، آیه 28)
  • يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا ۚ قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَىٰ وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ
اى قوم من! امروز فرمانروايى و حكومت براى شماست كه در اين سرزمين پيروز هستيد، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب‏] مى‏بينم [و به آن يقين دارم و آن انكار موسى و كشتن او و تقويت حكومت من است‏] به شما ارائه نمى‏كنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمى‏كنم.(آیه 29)
  • وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بى‏ترديد من بر شما از روزى مانند روز [عذاب‏] گروه‏ها [يى كه پيامبران را تكذيب كردند] مى‏ترسم (30)
  • مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۚ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ
چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمى‏خواهد [اين بندگان‏اند كه بر خود ستم روا مى‏دارند.] (31)
  • وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ

و اى قوم من! بى‏ترديد من از روزى كه مردم يكديگر را [براى نجات خود از عذاب‏] ندا مى‏دهند بر شما مى‏ترسم؛ (32)

  • يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۗ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
روزى كه [به علت شدت عذاب‏] پشت‏كنان از اين سو به آن سو فرار مى‏كنيد [ولى از هر سو كه مى‏رويد، برگردانده مى‏شويد و] شما را [در برابر عذاب خدا] هيچ نگه دارنده‏اى نيست؛ و هر كه را خدا [به سبب كبر و عنادش‏] گمراه كند، او را هيچ هدايت‏كننده‏اى نخواهد بود. (33)
  • وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ
بى‏ترديد يوسف پيش از اين دلايل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه كه آورده بود در ترديد بوديد، تا زمانى كه از دنيا رفت، [پس از مرگ او] گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد، اين‏گونه خدا هر اسراف‏كار ترديد كننده‏اى را گمراه مى‏كند. (34)
  • الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ ۖ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
كسانى كه در آيات خدا بى‏آنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مى‏كنند [اين عمل زشتشان‏] نزد خدا و نزد اهل ايمان مايه دشمنى بزرگ است؛ اين‏گونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مُهر [تيره‏بختى‏] مى‏نهد (35)
  • وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ
و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنايى بسيار بلند بساز شايد به وسايلى برسم، (36)
  • أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا ۚ وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ ۚ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ
وسايل [بالا رفتن به‏] آسمان‏ها تا از خداى موسى آگاه شوم [كه كيست و كجاست؟!] هر چند موسى را [در گفته‏هايش درباره خدا] دروغگو مى‏پندارم. و اين‏گونه براى فرعون زشتى كردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانكارى و نابودى نبود. (37)
  • وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم. (38)
  • يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ
اى قوم من! اين زندگى دنيا جز كالايى بى‏ارزش و زودگذر نيست، و بى‏ترديد آخرت سراى هميشگى و پايدار است. (39)
  • مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا ۖ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ
هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نيابد، و از مردان يا زنان كسانى كه كار شايسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بى‏حسابْ روزى يابند. (40)
  • وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ
اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهايى [از خسران دنيا و آخرت‏] مى‏خوانم، و شما مرا به آتش مى‏خوانيد؟! (41)
  • تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ
مرا مى‏خوانيد كه به خداى يگانه كافر شوم و چيزى را كه به [خدايى و ربوبيت‏] آن دانشى ندارم، شريك او قرار دهم، و من شما را به تواناى شكست‏ناپذير و بسيار آمرزنده مى‏خوانم. (42)
  • لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
ثابت و يقينى است اينكه آنچه مرا به سويش مى‏خوانيد براى او در دنيا و آخرت حقّ ادعا [ى الوهيت و ربوبيت‏] نيست، و اينكه بازگشت ما به سوى خداست، و اينكه اسراف‏كاران اهل آتش‏اند. (43)
  • فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ
پس به زودى [درستىِ‏] آنچه را [كه امروز درباره عذاب اسراف‏كاران‏] مى‏گويم [و شما باور نمى‏كنيد] متوجّه خواهيد شد، و من كارم را به خدا وامى‏گذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست. (44)
  • فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ
پس خدا او را از آسيب‏هاى آنچه بر ضد او نيرنگ مى‏زدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد. (45)[۴]

سرانجام مؤمن آل فرعون

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تكه تكه كردند، اما خداوند او را از اين كه ايمانش را از او بگيرند، حفظ فرمود.[۵]

مؤمن آل فرعون در روايات

  • محمد بن ابى ليلى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: صديقان (كسانى كه پيامبر زمان را مخلصانه تصديق كردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبيب نجار و مؤمن آل فرعون.[۶]
  • يونس بن عمار گويد: به حضرت امام صادق عليه السلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مى كنند كه خداوند به هر بنده اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى كند، امام عليه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آن ها تبليغ دين مى كرد. بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخيز و وضو بگير و خود را براى نماز آماده كن، و هنگامى كه به سجده آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنيا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به كوفه نرسيده بودم كه بيمارى من برطرف شد.[۷]
  • از حضرت امام صادق عليه السلام است كه: خداوند هيچ گونه قضائى در حق مؤمن ندارد مگر اين كه خير مؤمن در آن است و اگر مالك شرق و غرب زمين گردد خير او است. سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا». (سوره غافر، آیه 44)
خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مكر و حيله فرعونيان مصون داشت. فرمود: به خدا سوگند فرعونيان بر او مسلط شدند و او را كشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ كرد اين بود كه فرعونيان نتوانستند در دين او صدمه وارد كنند.[۸]
  • امام حسن عسکری علیه السلام از پدران اطهرش از امام صادق علیه السلام نقل مى كند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى توحيد الهى و نبوت حضرت موسی علیه السلام و برترى حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر جميع انبياء الهى و همه مخلوقات و نيز برترى امام علی بن ابى طالب و اولاد اطهرش عليه السلام بر ساير اوصياء انبياء فرامى خواند و آن ها را از ربوبيت فرعون منع مى كرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.[۹]

پانویس

  1. تفسیر نمونه، ج۲۰، ص ۸۷-۸۸
  2. تفسير اثنا عشري، ج11، ص315.
  3. تفسیر البرهان، ج4، ص 754
  4. ترجمه آیات از قرآن ترجمه شیخ حسین انصاریان
  5. قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص386.
  6. خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.
  7. ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، ج 1، ص: 112.
  8. بحارالانوار/ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص166.
  9. قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص: 384.

منابع

  • قرآن، ترجمه حسین انصاریان
  • تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374 ش.
  • قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
  • تفسير اثنا عشري، حسينى شاه عبدالعظيمى حسين بن احمد؛ تهران: انتشارات ميقات، چاپ اول، 1363 ش.
  • خصال شیخ صدوق، يعقوب جعفرى؛ قم، نسيم كوثر، چاپ اول، 1382 ش.
  • ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، عزيزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • تفسیر البرهان، هاشم بن سليمان‏ بحرانى، بنياد بعثت، قم‏، 1415 ه. ق‏
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن