منابع و پی نوشتهای متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

باقیات الصالحات: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
+
{{خوب}}
 +
'''«الباقیات الصالحات»''' اصطلاحى است [[قرآن|قرآنى]] که به عموم کارهای نیکِ ماندگار در فرهنگ اسلامی و خصوص آثار نیک و اقدامات عامّ المنفعه در فرهنگ عامه گفته می‌شود. این تعبیر از دو واژه «باقیات» از مصدر «بقاء» به معناى جاودانگى و «صالحات» از مصدر «صلاح» به معناى نیکى<ref>مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۳۰۳؛ لسان العرب، ج‌۷، ص‌۳۸۴؛ المصباح، ص‌۳۴۵، «صلح».</ref> ترکیب یافته است.
  
عموم كارهاى نيك در فرهنگ [[قرآن]] و روايات و خصوص آثار نيك ماندگار در فرهنگ عامّه.
+
==باقیات الصالحات در قرآن==
 +
در [[قرآن کریم]] دو بار به این اصطلاح تصریح شده است:
  
اين تعبير از دو واژه «باقيات» از مصدر «بقاء» به معناى جاودانگى و «صالحات» از مصدر «صلاح» به معناى نيكى، ضد تباهى <ref>مقاييس اللغه، ج‌3، ص‌303؛ لسان العرب، ج‌7، ص‌384؛ المصباح، ص‌345، «صلح».</ref>تركيب يافته و اصطلاحى است قرآنى كه به ماندگارى پاداش كارهاى نيك براى انسان اشاره دارد.<ref>مفردات، ص‌139، «بقى».</ref>
+
*'''سوره کهف آیه ۴۶:''' {{متن قرآن|«اَلمالُ والبَنونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا والبقِیاتُ الصّلِحاتُ خَیرٌ‌ عِندَ رَبِّک ثَوابـًا وخَیرٌ اَمَلا»}}؛ مال و فرزندان زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
 +
*'''سوره مریم آیه ۷۶:''' {{متن قرآن|«وَیزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیرٌ مَرَدًّا»}}؛ و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت می‌افزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.
  
در [[قرآن]] دو بار به اين اصطلاح تصريح شده است: [[سوره كهف]]/18، 46 و [[سوره مريم]]/19، 76، افزون بر آن آياتى كه انسان را به پيش فرستادن كارهاى نيك فرمان مى‌دهد، مانند 223 [[سوره بقره]]/2 و 110 [[سوره كهف]]/18، آياتى كه از رسيدن انسان به پاداش كارهاى نيكش خبر مى‌دهد. از قبيل 110 [[سوره بقره]]/2؛ 30 [[سوره آل‌ عمران]]/3؛ 7‌ـ‌8 [[سوره زلزال]]/99 و 20 [[سوره مزمل]]/73، آياتى كه از حسرت گنهكاران بعد از [[مرگ]] به سبب انجام ندادن كارهاى نيك حكايت دارد، نظير 39 [[سوره مريم]]/19 و 24 [[سوره فجر]]/89 و آياتى كه از درخواست گنهكاران براى بازگشت به دنيا جهت انجام كارهاى نيك سخن مى‌گويد، مانند 99 ـ 100 [[سوره مومنون]]/23 همگى با مفهوم باقيات الصالحات ارتباط دارد؛ همچنين آيه {{متن قرآن|«بَقِيَّتُ اللّهِ خَيرٌ لَكُم»}} ([[سوره هود]]/11، 86) بنا به نظر برخى مفسران<ref>مجمع‌البيان، ج‌5‌، ص‌286؛ التفسير الكبير، ج‌18، ص‌42.</ref> و آيه {{متن قرآن|«مَن كانَ يُريدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ فى حَرثِهِ»}} ([[سوره شورى]]/42،20) بنا به روايتى از اميرمؤمنان عليه السلام<ref>تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269؛ الدرالمنثور، ج‌7، ص‌344؛ فتح القدير، ج‌4، ص‌536‌.</ref> به باقيات الصالحات تفسير شده است.
+
همچنین آیه {{متن قرآن|«مَن کانَ یریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ فى حَرثِهِ»}} ([[سوره شورى]]، ۲۰) بنا به روایتى از [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام، به باقیات الصالحات تفسیر شده است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۴؛ فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۵۳۶‌.</ref>
  
آيه 46 [[سوره كهف]]/18 بعد از اشاره به ناپايدارى نعمت هاى جهان مادى، مال و فرزندان را زينت زندگى دنيا شناسانده و انسان ها را به تلاش براى دستيابى به توشه آخرت فرامى‌خواند: {{متن قرآن|«اَلمالُ والبَنونَ زينَةُ الحَيوةِ الدُّنيا والبقِيتُ الصّلِحتُ خَيرٌ‌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابـًا وخَيرٌ اَمَلا»}}.
+
در دو [[آیه]] نخست بر بهتر بودن «الباقیات الصّالحات» چه از نظر پاداش یا نفع {{متن قرآن|«خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا»}} و چه از نظر خواستنی یا شایسته امید بستن بودن {{متن قرآن|«خَیرٌ أَمَلًا»}} و چه از نظر فرجام و نتیجه {{متن قرآن|«خَیرٌ مَرَدًّا»}} تأکید شده است.<ref>درباره این که چرا قرآن «الباقیات الصّالحات» را از نظر ثواب بهتر از زینت های دنیا دانسته است، رجوع کنید به زمخشری، الکشاف، ذیل آیه ۷۶ [[سوره مریم]]؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه ۴۶ [[سوره کهف]].</ref>
  
در اين آيه توشه آخرت همان كارهاى نيك وصف‌ شده كه پاداششان ماندگار و نزد خداوند نيكوتر بوده، اميد داشتن به آنها سزاوار است. در‌ جاى ديگر پس از بيان سرنوشت شوم گمراهان و ستمگران، گام نهادن در مسير هدايت الهى سبب افزايش هدايت حق شمرده شده و افزون بر اشاره به نيكوتر بودن پاداش باقيات الصالحات نزد خداوند از سرانجام نيكوى آنها ياد مى‌شود: {{متن قرآن|«ويَزيدُ اللّهُ الَّذينَ اهتَدَوا هُدًى والبقيتُ الصّلِحتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابـًا و‌ خَيرٌ‌مَرَدّا»}}. ([[سوره مريم]]/19،76)
+
مفسران عموماً وجه تسمیه باقیات الصالحات در این آیات را ماندن پاداش آن براى جهان ابدى مى‌دانند.<ref>التبیان، ج۷، ص۵۲‌؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص‌۲۴۸؛ مفتاح‌الفلاح، ص‌۱۱.</ref> به بیان دیگر، این امور که به دلیل خالصانه و خدایی بودن از تباهی به دورند (صلاح)، به اعتبار پاداش اخروی و ابدی (مایَبقی ثوابُه لِلاْنسان)<ref>رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بقی».</ref> به صفت «بقا» متصف شده اند. بعضى با نگاه [[عرفان|عرفانى]] در این‌ باره گفته‌اند: هر عمل و سخنى که [[انسان]] را به معرفت، محبت و اطاعت پروردگار باقى و فناناپذیر وادارد باقیات الصالحات است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.</ref> در واقع چون حقیقت روحانى انسان فناناپذیر است، پس هر کمال و عمل نیک ناشى از آن نیز فناناپذیر بوده، نزد پروردگار باقى است.<ref>مخزن العرفان، ج‌۸‌، ص‌۳۹.</ref>
  
مفسران عموماً وجه تسميه باقيات الصالحات را ماندن پاداش آن براى جهان ابدى مى‌دانند.<ref>التبيان، ج7، ص52‌؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269؛ التفسيرالكبير، ج21، ص‌248؛ مفتاح‌الفلاح، ص‌11.</ref> بعضى با نگاه عرفانى در اين‌ باره گفته‌اند: هر عمل و سخنى كه انسان را به معرفت، محبت و اطاعت پروردگار باقى و فناناپذير وادارد باقيات الصالحات است.<ref>التفسير الكبير، ج‌21، ص‌131.</ref>
+
به‌ هر حال آیات قرآن صریحاً بر محفوظ ماندن همه اعمال انسان از نیک و بد نزد خداوند دلالت دارد؛<ref>[[سوره بقره]]، آیه ۲۷۲.</ref> و به خصوصِ اعمال نیک او «باقیات الصالحات» گفته مى‌شود.<ref>المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹؛ پیام قرآن، ج‌۶‌، ص‌۱۱۶؛ الفرقان، ج‌۴‌ـ‌۵‌، ص‌۱۰۵.</ref>
 +
==مصادیق باقیات الصالحات==
 +
مفسران نخستین در [[تفسیر]] «باقیات الصالحات» به استناد برخى روایات، بیشتر بر مصادیقى چون تسبیحات اربعه: «سبحان‌الله و الحمدلله و لا إله إلاّ الله والله أکبر»<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۲۷؛ جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۶ به بعد؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۶-۳۹۹.</ref> یا به همراه «لاحول و لاقوة إلاّ بالله العلى العظیم»،<ref>جامع‌البیان، مج۹، ص۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج۱۲، ص۳۶۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.</ref> اذکار سه گانه «لا اله إلاّ الله»، «استغفرالله» و «صلى الله على محمد و آله»،<ref>جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج‌۵‌، ص‌۳۵۸.</ref> مطلق [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]]،<ref>جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵.</ref> شهادت به یگانگى خدا و دورى از [[شرک]]،<ref> کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۶۹۵‌.</ref> [[نماز شب]] و [[تهجد]]،<ref> تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۳۲۷؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۵۲‌؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲.</ref> نمازهاى یومیه،<ref>جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱.</ref> سخن نیکو،<ref>تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۴؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.</ref> [[نیت|نیت‌]] درست،<ref>کشف‌الاسرار، ج۵‌، ص۶۹۶‌؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ روح المعانى، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۴۱۴.</ref> هر کارى که براى خدا انجام شود «کل ما أرید به وجهُ اللّه»،<ref> تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۵؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۷۲۵؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۹.</ref> دوستى [[اهل‌ بیت]] علیهم السلام<ref>مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ بحارالانوار، ج‌۲۳، ص‌۲۵۰؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۴۰‌ـ‌۶۴۱‌.</ref> و دختران صالح<ref>مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۷۰.</ref> تکیه کرده‌اند.
  
به بيان ديگر چون حقيقت روحانى انسان فناناپذير است پس هر كمال و عمل نيك ناشى از آن نيز فناناپذير بوده، نزد پروردگار باقى است،<ref>مخزن العرفان، ج‌8‌، ص‌39.</ref> به‌ هر حال آيات قرآن صريحاً بر محفوظ ماندن همه اعمال انسان از نيك و بد نزد خداوند دلالت دارد؛ ([[سوره بقره]]/2، 272، 281؛ [[سوره آل‌ عمران]]/3،180؛ [[سوره كهف]]/18،49؛ [[سوره زلزال]]/99،6 - 8) و به خصوصِ اعمال نيك او باقيات الصالحات گفته مى‌شود.<ref>الميزان، ج‌13، ص‌319؛ پيام قرآن، ج‌6‌، ص‌116؛ الفرقان، ج‌4‌ـ‌5‌، ص‌105.</ref>
+
از این میان، روایاتى که در آن باقیات الصالحات به تسبیحات اربعه تفسیر شده سهم بیشترى دارد.<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵-۳۱۸؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۹۰‌ـ‌۹۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۳۹‌ـ‌۶۴۰‌.</ref> در روایتی دیگر از ذکر خدا، درود بر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله و خاندان او، [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[صدقه]]، آزادى بردگان، [[جهاد]]، [[صله رحم]] و در به طور کلی همه کارهاى نیک به عنوان مصادیق باقیات‌ الصالحات یاد شده است.<ref>جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.</ref>
  
ظاهر بسيارى از آيات قرآن نيز دلالت دارد كه روز‌ قيامت اعمال انسان اعمّ از نيك و بد در برابر وى حاضر مى‌گردد و پاداش و كيفر هر كس با خود عملش داده مى‌شود،<ref>الميزان، ج‌1، ص‌92‌ـ‌93؛ ج‌2، ص‌180؛ پيام قرآن، ج‌6‌، ص‌115.</ref> بنابراين اعمال نيك انسان باقيات الصالحات است.
+
اما باقیات‌الصالحات در عرف عامه مسلمانان در معنایى محدودتر از آنچه گذشت، یعنى آثار نیک عام المنفعه (مانند ساختن [[مسجد]]، مدرسه و...) بکار مى‌رود. این اصطلاح به نوشته‌هاى برخى [[فقها]] و [[اخلاق]] پژوهان نیز راه یافته است.<ref>معراج‌السعاده، ص‌۳۳۳؛ جامع الشتات، ج‌۴، ص۱۳۱؛ المغنى، ج‌۲، ص‌۴۲۸؛ صحیح مسلم، ج‌۱، ص‌۹۰.</ref> منشأ این دلالت عرفی را می توان احادیث فراوانی دانست که درباره اهمیت صدقه جاریه ([[وقف]] و امثال آن) روایت شده است. بر طبق این احادیث یکی از مواردی که پس از [[مرگ]] سبب استمرار کسب [[ثواب]] و اجر می شود صدقه جاریه است.<ref>از جمله رجوع کنید به کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۶، ۵۷؛ ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۲۹۳، ۲۹۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۹۲ـ۲۹۴.</ref>
  
مفسران نخستين در تفسير باقيات الصالحات به استناد برخى روايات، بيشتر بر مصاديقى چون تسبيحات چهارگانه: «سبحان‌الله و الحمدلله و لا إله إلاّ الله والله أكبر» <ref>تفسير قمى، ج‌2، ص‌27؛ جامع البيان، مج‌9، ج‌15، ص‌316 به بعد؛ الدرالمنثور، ج‌5‌، ص‌396-399.</ref> يا به همراه «لاحول و لاقوة إلاّ بالله العلى العظيم»<ref>جامع‌البيان، مج9، ص15، ص318؛ روض‌الجنان، ج12، ص361؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269.</ref> اذكار سه گانه «لا اله إلاّ الله،» «استغفرالله» و «صلى الله على محمد و آله»، <ref>جامع‌البيان، مج9، ج15، ص318؛ منهج الصادقين، ج‌5‌، ص‌358.</ref> مطلق ذكر،<ref>جامع البيان، مج‌9، ج‌15، ص‌315.</ref> شهادت به يگانگى خدا و دورى از شرك،<ref> كشف الاسرار، ج‌5‌، ص‌695‌.</ref> [[نماز شب]] و تهجد،<ref> تفسير عياشى، ج‌2، ص‌327؛ التبيان، ج‌7، ص‌52‌؛ روض الجنان، ج‌12، ص‌362.</ref> نمازهاى يوميه،<ref>جامع البيان، مج‌9، ج‌15، ص‌315؛ مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌731.</ref> سخن نيكو،<ref>تفسير ابن‌ابى حاتم، ج‌7، ص‌2364؛ روض الجنان، ج‌12، ص‌362؛ التفسير الكبير، ج‌21، ص‌131.</ref> نيت‌ درست،<ref>كشف‌الاسرار، ج5‌، ص696‌؛ روض‌الجنان، ج‌12، ص‌362؛ روح المعانى، مج‌9، ج‌15، ص‌414.</ref> هر كارى كه براى خدا انجام شود: «كل ما أُريد به وجه اللّه»،<ref> تفسير ابن‌ابى حاتم، ج‌7، ص‌2365؛ الكشاف، ج‌2، ص‌725؛ الدرالمنثور، ج‌5‌، ص‌399.</ref> دوستى اهل‌ بيت عليهم السلام<ref>مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌731؛ بحارالانوار، ج‌23، ص‌250؛ البرهان، ج‌3، ص‌640‌ـ‌641‌.</ref> و دختران صالح<ref>مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌731؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌270.</ref> تكيه كرده‌اند.
+
[[محیی الدین ابن عربی|ابن عربى]] با اشاره به همین معنا در تفسیر باقیات الصالحات، به روایتى از [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله استشهاد مى‌کند که مى‌فرماید: [[نامه اعمال]] انسان جز در مورد خدمات مالى ماندگار، علم و دانش گسترده شده میان مردم که از آن بهره برده مى‌شود و فرزند صالح، با [[مرگ]] وى بسته مى‌شود.<ref>رحمة من الرحمن، ج‌۳، ص‌۱۵؛ کنز العمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲.</ref>  
  
از اين ميان رواياتى كه در آن باقيات الصالحات به تسبيحات اربعه تفسير شده سهم بيشترى دارد<ref>جامع‌البيان، مج‌9، ج‌15، ص‌315-318؛ تفسير ابن‌كثير، ج‌3، ص‌90‌ـ‌91؛ البرهان، ج‌3، ص‌639‌ـ‌640‌.</ref>و از اين‌ رو اين تفسير به گروه زيادى از مفسران نسبت داده شده است.<ref>تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269؛ البحرالمحيط، ج‌7، ص‌186؛ اضواءالبيان، ج‌4، ص‌85‌.</ref> برخى نيز براى اثبات درستى اين تفسير با استناد به همين روايات از عموم الباقيات الصالحات دست برداشته و كتاب مستقلى در اين زمينه تدوين كرده و سرّ فضيلت و اهميت اين كلمات را، در برداشتن همه اسما و صفات جلال و جمال پروردگار دانسته‌اند.<ref>الباقيات الصالحات، ص‌28-60‌.</ref>
+
افزون بر‌ این، در روایاتى پرشمار، کتاب [[قرآن|قرآنى]] که انسان از خود باقى بگذارد و [[تلاوت قرآن|تلاوت]] شود، نهر آبى که جارى کند، مسجد و کاروانسرایى که بسازد، نهالى که بکارد، روش نیکویى که پایه‌گذارى کند (سنة‌ حسنة) و [[وقف]] به عنوان کارهایى یاد شده است که بهره‌اش پس از مرگ به انسان مى‌رسد؛<ref>من لایحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۸۵؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ کنزالعمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲‌ـ‌۹۵۶.</ref> ولى در هیچ یک از این روایات از موارد یاد شده به عنوان باقیات‌الصالحات یاد نشده، هر چند در عموم آن داخل است.
  
در پاره‌اى از منابع، باقيات الصالحات به عنوان اسم خاصى (عَلَم) براى تسبيحات اربعه بكار برده شده است.<ref>المصباح فى الادعيه، ج‌1، ص‌22، 66‌؛ البلد الامين، ص‌31، 52‌، 163.</ref> شهيد اول رساله‌اى كوتاه با عنوان الباقيات‌ الصالحات در تفسير تسبيحات اربعه نگاشته و اين كلمات نورانى را دربردارنده اصول پنج‌گانه توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد مى‌داند و معتقد است هر كس به (حقيقت) اين كلمات برسد به ايمان كامل كه همان باقيات‌الصالحات است دست يافته است.<ref>المصباح فى الادعيه، ج‌1، ص‌277؛ الذريعه، ج‌3، ص‌12.</ref>
+
==اهمیت باقیات الصالحات==
 +
روى آوردن به باقیات‌الصالحات نشان برخوردارى از توفیق و هدایت ویژه الهى بوده:<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.</ref> {{متن قرآن|«و یزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًى والباقِیاتُ الصّالِحاتُ‌...»}} ([[سوره مریم]]، ۷۶) آنها بهترین توشه انسان براى جهان [[آخرت]] (خیرٌ‌... ثوابًا) معرفی شده و خداوند خزانه‌دار آنها وصف شده است (عند ربّک) و از این‌رو انسان بدون هیچ کاستى پاداش آنها را در جهان دیگر مى‌یابد.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.</ref>
  
بياضى اين رساله را با عنوان الكلمات النافعات فى شرح الباقيات‌الصالحات شرح كرده است.<ref>الذريعه، ج‌18، ص‌120؛ الصراط المستقيم، ج‌1، ص‌9.</ref> با اين حال دليلى بر تخصيص عموم آيه در دست نيست<ref> جامع‌البيان، مج9، ج15، ص318ـ319؛ فتح القدير، ج3، ص290. </ref> و روايات مورد استناد آن دسته از مفسران نيز همگى يا در حد تأكيد بر اهميت و پاداش بيشتر بعضى مصاديق مانند تسبيحات اربعه بوده،<ref>التفسير الكبير، ج‌21، ص‌248؛ مجمع البحرين، ج‌1، ص‌230.</ref> يا از باب مثال و جرى و تطبيق<ref>عناية القاضى، ج‌6‌، ص‌184؛ حاشيه قونوى، ج‌12، ص‌95؛ الميزان، ج‌13، ص‌319.</ref> است، به هر روى مشهور مفسران در تفسير آن از موارد متنوع و متعددى نام برده‌اند كه نشان اطلاق و عموميت معناى آن است.
+
ارزش هاى معنوى ماندگار از دیدگاه [[قرآن]]، شایسته دلبستگى و امید {{متن قرآن|«خَیرٌ أَملاً»}}، و فرجام نیکو (بهشت)<ref>التفسیرالکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر بیضاوى، ج‌۳، ص‌۵۰۱‌؛ المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹.</ref> است {{متن قرآن|«خیرٌ مَرَدًّا»}}، زیرا انسان بدون شک به پیامدهاى مثبت آنها که رحمت و کرامت و [[ثواب]] الهى است در جهان دیگر خواهد رسید.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.</ref> و از سوى دیگر برخى تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانسته‌اند که تنها کارهاى نیک اخروى از ویژگى خیر و فایده برخوردار است.
  
آنان در تفسير باقيات الصالحات از [[ايمان]]، عمل صالح، صفات پسنديده، عبادات<ref>مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌731؛ التفسير الكبير، ج‌21، ص‌248؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269.</ref> و در تعبيرى عام همه رفتارها و حالات نيك نام برده‌اند و براى استدلال بر نظر خويش افزون بر عموم «الباقيات‌ الصالحات» برخى به روايت ابن‌عباس نيز استشهاد جسته‌اند.<ref>المحررالوجيز، ج10، ص408؛ روح‌المعانى، مج9، ج15،ص414.</ref>
+
آنها در حالى جاودان و همیشگى و در نتیجه شایسته امید است که نعمت هاى دنیا همواره رو به زوال و نابودى است،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.</ref> زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولى در این آیه براى تفضیل بکار برده نشده است؛ و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادى) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الباقیات الصالحات، ص‌۲۸.</ref> یا آن که با توجه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر مى‌پنداشتند، در آیه اسم تفضیل بکار رفته است، بنابراین معناى آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر مى‌پندارید خیر بیشترى در پى دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.</ref>  
 
 
در اين روايت از ذكر خدا، درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او، [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[صدقه]]، آزادى بردگان، جهاد، صله رحم و در پايان همه كارهاى نيك به عنوان مصاديق باقيات‌ الصالحات ياد شده است.<ref>جامع‌البيان، مج9، ج15، ص318؛ روض‌الجنان، ج‌12، ص‌362؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269.</ref>
 
 
 
گزارش اقوال متفاوت در نقل هاى مختلف از ابن‌عباس تأييدى ديگر بر عموميت آيه است.<ref>المحرر الوجيز، ج‌10، ص‌408.</ref> صرفنظر از آنچه گذشت اطلاق آن دسته از آيات كه دلالت دارد هر آنچه نزد خداست ماندنى است: {{متن قرآن|«ما عِندَاللّهِ باق»}} ([[سوره نحل]]/16، 96 و نيز [[سوره قصص]]/28، 60‌؛ [[سوره شورى]]/42، 36) و عموم آياتى كه از محفوظ ماندن پاداش ايمان و عمل صالح در نزد خداوند سخن مى‌گويد: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذين ءَامَنوا و عَمِلواالصّلحتِ... لَهم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهم»}} ([[سوره بقره]]/2،277 و نيز سوره بقره/2، 62‌، 112، 262، 274؛ [[سوره آل‌ عمران]]/3،199) گواه روشنى بر عموم «الباقيات الصالحات» است.
 
 
 
عرفا و اخلاق‌پژوهان در تفسير آن به [[اخلاص]] در عمل و صداقت در نيت،<ref>حقائق التفسير، ج‌1، ص‌411؛ لطائف الاشارات، ج‌4، ص‌68‌.</ref> خيرخواهى براى خلق،<ref>حقائق التفسير، ج‌1، ص‌411.</ref> علم و آزادگى و فضايل اخلاقى،<ref>جامع السعادات، ج‌2، ص‌359؛ المحجة البيضاء، ج‌6‌، ص‌124.</ref> امور ماندنى پس از مرگ<ref>المحجة البيضاء، ج‌6‌، ص‌124؛ جامع السعادات، ج‌2، ص‌360.</ref> و كارهاى مطابق با حكم عقل<ref>بيان السعاده، ج‌2، ص‌466.</ref> اشاره كرده‌اند كه به رغم اختلاف در تعبير همگى نمايانگر عموميت آيه بوده، با تفسير مشهور منافاتى ندارد. در روايتى منسوب به [[امام صادق]] عليه السلام نيز باقيات الصالحات با رويكردى اخلاقى و عرفانى به آموزه توحيد كه همانند خداوند، جاودان است تفسير شده است.<ref>حقائق التفسير، ج‌1، ص‌411.</ref>
 
 
 
باقيات‌الصالحات در عرف عامه مسلمانان در معنايى محدودتر از آنچه گذشت يعنى آثار نيك عام المنفعه (مانند ساختن مسجد، مدرسه و...) بكار مى‌رود. اين اصطلاح به نوشته‌هاى برخى فقها و اخلاق پژوهان نيز راه يافته است.<ref>معراج‌السعاده، ص‌333؛ جامع الشتات، ج‌4، ص131؛ المغنى، ج‌2، ص‌428؛ صحيح مسلم، ج‌1، ص‌90.</ref>
 
 
 
ابن عربى با اشاره به همين معنا در تفسير باقيات الصالحات به روايتى از [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله استشهاد مى‌كند كه مى‌فرمايد: نامه اعمال انسان جز در مورد خدمات مالى ماندگار، علم و دانش گسترده شده ميان مردم كه از آن بهره برده مى‌شود و فرزند صالح با مرگ وى بسته مى‌شود،<ref>رحمة من الرحمن، ج‌3، ص‌15؛ كنز العمال، ج‌15، ص‌952.</ref> افزون بر‌ اين در رواياتى پرشمار، قرآنى كه انسان از خود باقى بگذارد و تلاوت شود، نهر آبى كه جارى كند، مسجد و كاروانسرايى كه بسازد، نهالى كه بكارد، روش نيكويى كه پايه‌گذارى كند (سنة‌ حسنة) و وقف به عنوان كارهايى ياد شده است كه بهره‌اش پس از مرگ به انسان مى‌رسد؛<ref>من لايحضره الفقيه، ج‌1، ص‌185؛ الخصال، ص151، 323؛ كنزالعمال، ج‌15، ص‌952‌ـ‌956.</ref> ولى در هيچ يك از اين روايات از موارد ياد شده به عنوان باقيات‌الصالحات ياد نشده، هر چند در عموم آن داخل است.
 
 
 
'''ويژگي ها و پيامدها:'''
 
 
 
روى آوردن به باقيات‌الصالحات نشان برخوردارى از توفيق و هدايت ويژه الهى بوده:<ref>الميزان، ج‌14، ص‌102.</ref> {{متن قرآن|«و يَزيدُاللّهُ الَّذين اهتَدَوا هُدًى والبقِيتُ الصّلِحتُ‌...»}} ([[سوره مريم]]/19،76) آنها بهترين توشه انسان براى جهان آخرت (خيرٌ‌... ثوابًا) و خداوند خزانه‌دار آنها وصف شده است (عند ربّك) و از اين‌رو انسان بدون هيچ كاستى پاداش آنها را در جهان ديگر مى‌يابد.<ref>الميزان، ج‌14، ص‌102.</ref>
 
 
 
ارزش هاى معنوى ماندگار از ديدگاه [[قرآن]] شايسته دلبستگى و اميد (خَيرٌ أَملاً)، و فرجام نيكو (بهشت)<ref>التفسيرالكبير، ج‌21، ص‌131؛ تفسير بيضاوى، ج‌3، ص‌501‌؛ الميزان، ج‌13، ص‌319.</ref> است (خيرٌ مَرَدًّا)، زيرا انسان بدون شك به پيامدهاى مثبت آنها كه رحمت و كرامت و ثواب الهى است در جهان ديگر خواهد رسيد<ref>الميزان، ج‌14، ص‌102.</ref> و از سوى ديگر برخى تقابل «المال والبنون» و «الباقيات الصالحات» را بدين معنا دانسته‌اند كه تنها كارهاى نيك اخروى از ويژگى خير و فايده برخوردار است.
 
 
 
آنها در حالى جاودان و هميشگى و در نتيجه شايسته اميد است كه نعمت هاى دنيا همواره رو به زوال و نابودى است،<ref>التفسير الكبير، ج‌21، ص‌131.</ref> زيرا هر چند واژه «خير» اسم تفضيل است؛ ولى در اين آيه براى تفضيل بكار برده نشده است؛ نظير آيه 54 [[سوره اسراء]]/17: {{متن قرآن|«رَبُّكُم أَعلَمُ بِكُم»}} و 27 [[سوره روم]]/30: «هُوَ‌أَهوَنُ عَلَيه»<ref>شرح ابن‌عقيل، ج‌1، ص‌182؛ الباقيات الصالحات، ص‌28.</ref> و طرف مقابل (مال و فرزندان با ديد مادى) در مقايسه با باقيات الصالحات فاقد خير و خير بودن ويژه باقيات الصالحات است<ref>تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269؛ الباقيات الصالحات، ص‌28.</ref> يا آن كه با توجه به پندار مشركان كه مال و فرزندان را خير مى‌پنداشتند در آيه اسم تفضيل بكار رفته است، بنابراين معناى آيه چنين خواهد شد كه باقيات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خير مى‌پنداريد خير بيشترى در پى دارد.<ref>التفسير الكبير، ج‌21، ص‌131؛ تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌269.</ref>
 
 
 
نقش و جايگاه ويژه اين مفهوم قرآنى در ادعيه و مناجات ها نيز انعكاس گسترده‌اى داشته است. در برخى دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقيات الصالحات (ولىّ الباقيات الصالحات) ياد شده<ref>المزار، ص‌92؛ بحارالانوار، ج‌97، ص‌218؛ ج‌91، ص‌124.</ref> و توفيق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است.<ref>اقبال الاعمال، ج‌2، ص‌225؛ بحارالانوار، ج‌97، ص‌218؛ ج‌88‌، ص‌80‌، 92.</ref>
 
  
 +
نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنى در [[دعا|ادعیه]] و مناجات ها نیز انعکاس گسترده‌اى داشته است. در برخى دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولىّ الباقیات الصالحات) یاد شده<ref>المزار، ص‌۹۲؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸؛ ج‌۹۱، ص‌۱۲۴.</ref> و توفیق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است.<ref>اقبال الاعمال، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/> 
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
باقیات الصالحات، سيد عبدالرسول حسينى‌زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص299-304.
+
*"باقیات الصالحات"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۲۹۹-۳۰۴.
 
+
*"الباقیات الصالحات"، دانشنامه جهان اسلام، حسن طارمی، ج۱.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
 
|شناسه=متوسط
 
|شناسه=متوسط
|عنوان بندی مناسب= ضعیف
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
|کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
سطر ۶۴: سطر ۵۰:
 
|سیر منطقی= خوب
 
|سیر منطقی= خوب
 
}}
 
}}
[[رده: واژگان قرآنی]]
+
[[رده: واژگان قرآنی]][[رده:کلیات اخلاق]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۵

«الباقیات الصالحات» اصطلاحى است قرآنى که به عموم کارهای نیکِ ماندگار در فرهنگ اسلامی و خصوص آثار نیک و اقدامات عامّ المنفعه در فرهنگ عامه گفته می‌شود. این تعبیر از دو واژه «باقیات» از مصدر «بقاء» به معناى جاودانگى و «صالحات» از مصدر «صلاح» به معناى نیکى[۱] ترکیب یافته است.

باقیات الصالحات در قرآن

در قرآن کریم دو بار به این اصطلاح تصریح شده است:

  • سوره کهف آیه ۴۶: «اَلمالُ والبَنونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا والبقِیاتُ الصّلِحاتُ خَیرٌ‌ عِندَ رَبِّک ثَوابـًا وخَیرٌ اَمَلا»؛ مال و فرزندان زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
  • سوره مریم آیه ۷۶: «وَیزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیرٌ مَرَدًّا»؛ و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت می‌افزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.

همچنین آیه «مَن کانَ یریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ فى حَرثِهِ» (سوره شورى، ۲۰) بنا به روایتى از امیرمؤمنان علیه السلام، به باقیات الصالحات تفسیر شده است.[۲]

در دو آیه نخست بر بهتر بودن «الباقیات الصّالحات» چه از نظر پاداش یا نفع «خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا» و چه از نظر خواستنی یا شایسته امید بستن بودن «خَیرٌ أَمَلًا» و چه از نظر فرجام و نتیجه «خَیرٌ مَرَدًّا» تأکید شده است.[۳]

مفسران عموماً وجه تسمیه باقیات الصالحات در این آیات را ماندن پاداش آن براى جهان ابدى مى‌دانند.[۴] به بیان دیگر، این امور که به دلیل خالصانه و خدایی بودن از تباهی به دورند (صلاح)، به اعتبار پاداش اخروی و ابدی (مایَبقی ثوابُه لِلاْنسان)[۵] به صفت «بقا» متصف شده اند. بعضى با نگاه عرفانى در این‌ باره گفته‌اند: هر عمل و سخنى که انسان را به معرفت، محبت و اطاعت پروردگار باقى و فناناپذیر وادارد باقیات الصالحات است.[۶] در واقع چون حقیقت روحانى انسان فناناپذیر است، پس هر کمال و عمل نیک ناشى از آن نیز فناناپذیر بوده، نزد پروردگار باقى است.[۷]

به‌ هر حال آیات قرآن صریحاً بر محفوظ ماندن همه اعمال انسان از نیک و بد نزد خداوند دلالت دارد؛[۸] و به خصوصِ اعمال نیک او «باقیات الصالحات» گفته مى‌شود.[۹]

مصادیق باقیات الصالحات

مفسران نخستین در تفسیر «باقیات الصالحات» به استناد برخى روایات، بیشتر بر مصادیقى چون تسبیحات اربعه: «سبحان‌الله و الحمدلله و لا إله إلاّ الله والله أکبر»[۱۰] یا به همراه «لاحول و لاقوة إلاّ بالله العلى العظیم»،[۱۱] اذکار سه گانه «لا اله إلاّ الله»، «استغفرالله» و «صلى الله على محمد و آله»،[۱۲] مطلق ذکر،[۱۳] شهادت به یگانگى خدا و دورى از شرک،[۱۴] نماز شب و تهجد،[۱۵] نمازهاى یومیه،[۱۶] سخن نیکو،[۱۷] نیت‌ درست،[۱۸] هر کارى که براى خدا انجام شود «کل ما أرید به وجهُ اللّه»،[۱۹] دوستى اهل‌ بیت علیهم السلام[۲۰] و دختران صالح[۲۱] تکیه کرده‌اند.

از این میان، روایاتى که در آن باقیات الصالحات به تسبیحات اربعه تفسیر شده سهم بیشترى دارد.[۲۲] در روایتی دیگر از ذکر خدا، درود بر پیامبر صلى الله علیه و آله و خاندان او، نماز، روزه، حج، صدقه، آزادى بردگان، جهاد، صله رحم و در به طور کلی همه کارهاى نیک به عنوان مصادیق باقیات‌ الصالحات یاد شده است.[۲۳]

اما باقیات‌الصالحات در عرف عامه مسلمانان در معنایى محدودتر از آنچه گذشت، یعنى آثار نیک عام المنفعه (مانند ساختن مسجد، مدرسه و...) بکار مى‌رود. این اصطلاح به نوشته‌هاى برخى فقها و اخلاق پژوهان نیز راه یافته است.[۲۴] منشأ این دلالت عرفی را می توان احادیث فراوانی دانست که درباره اهمیت صدقه جاریه (وقف و امثال آن) روایت شده است. بر طبق این احادیث یکی از مواردی که پس از مرگ سبب استمرار کسب ثواب و اجر می شود صدقه جاریه است.[۲۵]

ابن عربى با اشاره به همین معنا در تفسیر باقیات الصالحات، به روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله استشهاد مى‌کند که مى‌فرماید: نامه اعمال انسان جز در مورد خدمات مالى ماندگار، علم و دانش گسترده شده میان مردم که از آن بهره برده مى‌شود و فرزند صالح، با مرگ وى بسته مى‌شود.[۲۶]

افزون بر‌ این، در روایاتى پرشمار، کتاب قرآنى که انسان از خود باقى بگذارد و تلاوت شود، نهر آبى که جارى کند، مسجد و کاروانسرایى که بسازد، نهالى که بکارد، روش نیکویى که پایه‌گذارى کند (سنة‌ حسنة) و وقف به عنوان کارهایى یاد شده است که بهره‌اش پس از مرگ به انسان مى‌رسد؛[۲۷] ولى در هیچ یک از این روایات از موارد یاد شده به عنوان باقیات‌الصالحات یاد نشده، هر چند در عموم آن داخل است.

اهمیت باقیات الصالحات

روى آوردن به باقیات‌الصالحات نشان برخوردارى از توفیق و هدایت ویژه الهى بوده:[۲۸] «و یزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًى والباقِیاتُ الصّالِحاتُ‌...» (سوره مریم، ۷۶) آنها بهترین توشه انسان براى جهان آخرت (خیرٌ‌... ثوابًا) معرفی شده و خداوند خزانه‌دار آنها وصف شده است (عند ربّک) و از این‌رو انسان بدون هیچ کاستى پاداش آنها را در جهان دیگر مى‌یابد.[۲۹]

ارزش هاى معنوى ماندگار از دیدگاه قرآن، شایسته دلبستگى و امید «خَیرٌ أَملاً»، و فرجام نیکو (بهشت)[۳۰] است «خیرٌ مَرَدًّا»، زیرا انسان بدون شک به پیامدهاى مثبت آنها که رحمت و کرامت و ثواب الهى است در جهان دیگر خواهد رسید.[۳۱] و از سوى دیگر برخى تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانسته‌اند که تنها کارهاى نیک اخروى از ویژگى خیر و فایده برخوردار است.

آنها در حالى جاودان و همیشگى و در نتیجه شایسته امید است که نعمت هاى دنیا همواره رو به زوال و نابودى است،[۳۲] زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولى در این آیه براى تفضیل بکار برده نشده است؛ و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادى) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است.[۳۳] یا آن که با توجه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر مى‌پنداشتند، در آیه اسم تفضیل بکار رفته است، بنابراین معناى آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر مى‌پندارید خیر بیشترى در پى دارد.[۳۴]

نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنى در ادعیه و مناجات ها نیز انعکاس گسترده‌اى داشته است. در برخى دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولىّ الباقیات الصالحات) یاد شده[۳۵] و توفیق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است.[۳۶]

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۳۰۳؛ لسان العرب، ج‌۷، ص‌۳۸۴؛ المصباح، ص‌۳۴۵، «صلح».
  2. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۴؛ فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۵۳۶‌.
  3. درباره این که چرا قرآن «الباقیات الصّالحات» را از نظر ثواب بهتر از زینت های دنیا دانسته است، رجوع کنید به زمخشری، الکشاف، ذیل آیه ۷۶ سوره مریم؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه ۴۶ سوره کهف.
  4. التبیان، ج۷، ص۵۲‌؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص‌۲۴۸؛ مفتاح‌الفلاح، ص‌۱۱.
  5. رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بقی».
  6. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  7. مخزن العرفان، ج‌۸‌، ص‌۳۹.
  8. سوره بقره، آیه ۲۷۲.
  9. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹؛ پیام قرآن، ج‌۶‌، ص‌۱۱۶؛ الفرقان، ج‌۴‌ـ‌۵‌، ص‌۱۰۵.
  10. تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۲۷؛ جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۶ به بعد؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۶-۳۹۹.
  11. جامع‌البیان، مج۹، ص۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج۱۲، ص۳۶۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  12. جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج‌۵‌، ص‌۳۵۸.
  13. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵.
  14. کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۶۹۵‌.
  15. تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۳۲۷؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۵۲‌؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲.
  16. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱.
  17. تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۴؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  18. کشف‌الاسرار، ج۵‌، ص۶۹۶‌؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ روح المعانى، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۴۱۴.
  19. تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۵؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۷۲۵؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۹.
  20. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ بحارالانوار، ج‌۲۳، ص‌۲۵۰؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۴۰‌ـ‌۶۴۱‌.
  21. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۷۰.
  22. جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵-۳۱۸؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۹۰‌ـ‌۹۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۳۹‌ـ‌۶۴۰‌.
  23. جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  24. معراج‌السعاده، ص‌۳۳۳؛ جامع الشتات، ج‌۴، ص۱۳۱؛ المغنى، ج‌۲، ص‌۴۲۸؛ صحیح مسلم، ج‌۱، ص‌۹۰.
  25. از جمله رجوع کنید به کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۶، ۵۷؛ ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۲۹۳، ۲۹۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۹۲ـ۲۹۴.
  26. رحمة من الرحمن، ج‌۳، ص‌۱۵؛ کنز العمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲.
  27. من لایحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۸۵؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ کنزالعمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲‌ـ‌۹۵۶.
  28. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  29. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  30. التفسیرالکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر بیضاوى، ج‌۳، ص‌۵۰۱‌؛ المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹.
  31. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  32. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  33. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الباقیات الصالحات، ص‌۲۸.
  34. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  35. المزار، ص‌۹۲؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸؛ ج‌۹۱، ص‌۱۲۴.
  36. اقبال الاعمال، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸.

منابع

  • "باقیات الصالحات"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۲۹۹-۳۰۴.
  • "الباقیات الصالحات"، دانشنامه جهان اسلام، حسن طارمی، ج۱.