مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

امام خمینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(خنثی‌سازی ویرایش 93707 توسط Sedaghat (بحث))
(برچسب: خنثی‌سازی)
 
(۷۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 +
'''آیت الله سید روح‌الله مصطفوی خمینی''' معروف به امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ش)، [[فقیه]]، اصولی، عارف، مفسر، مرجع تقلید و بنیانگذار جمهوری اسلامی [[ایران]] بود. وی از علمای بزرگی چون [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] و [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمدعلی شاه‌آبادی]] بهره برد. امام خمینی از سال ۱۳۴۱ شمسی به دنبال تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، به مبارزه و مخالفت علنی با رژیم پهلوی اقدام نمود و در سال ۱۳۵۷ به رهبری ایشان، رژیم پهلوی سرکوب و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. از امام خمینی آثار متعددی در [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[عرفان]] و [[اخلاق]] برجای مانده است.
 +
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
||نام کامل = سیدروح‌الله موسوی خمینی  
+
||نام کامل = سید روح‌الله موسوی مصطفوی خمینی  
||تصویر=[[پرونده:Imam-khomeini.jpg |200px|center]]
+
||تصویر=[[پرونده:Khumeini.jpg |۲2۰px|center]]
||||زادروز = 20[[جمادی الثانی]] 1320 قمری
+
||||زادروز = ۱۲۸۱ شمسی
|زادگاه = شهرستان خمین از توابع استان مركزی
+
|زادگاه = استان مرکزی، خمین
|وفات = 13 خرداد 1368 
+
|وفات = ۱۳۶۸ شمسی
|مدفن =   مرقد امام خمینی در جنب بهشت زهرا  
+
|مدفن = [[تهران]]، بهشت زهرا
|اساتید =  [[شیخ عبدالکریم حائری]]، [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاه‌آبادی]]
+
|اساتید =  [[شیخ عبدالکریم حائری]]، [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاه‌آبادی]]،...
|شاگردان =  
+
|شاگردان = [[سید علی حسینی خامنه ای|سید على خامنه‌اى]]، [[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال‌الدین آشتیانى]]، [[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادى آملى]]، [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]، [[محمد فاضل لنکرانی|محمد فاضل لنکرانى]]، [[حسین مظاهری اصفهانی|حسین مظاهرى]]، [[حسین نوری همدانی|حسین نورى همدانى]]،...
|آثار =  [[تحریرالوسیله]]، شرح چهل حدیث، سر الصلوه، صحیفه نور، ...
+
 
 +
|آثار =  [[تحریرالوسیله]]، [[سر الصلوه|سرّ الصلاة]]، [[انوار الهدایه (کتاب)|انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه]]، [[مناهج الوصول الی علم الاصول]]، [[تهذیب الاصول (کتاب)|تهذیب الاصول]]، [[المکاسب المحرمه (کتاب)|المکاسب المحرّمة]]،...
 
}}
 
}}
سیدروح‌الله موسوی خمینی (1281- 1368 ه.ش.)، فقیه، عارف، فیلسوف، مرجع تقلید، رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. او از سال 1341 شمسی و به دنبال تصویب لایحه انجمن‎های ایالتی و ولایتی در كابینه اسدالله علم شروع به مخالفت علنی و شدید با رژیم پهلوی نمود و در سال 1357 انقلاب اسلامی ایران به رهبری او رژیم پهلوی را سرکوب و جمهوری اسلامی را در ایران تثبیت نمود. او پس از آن تا سال 1368 رهبر جمهوری اسلامی ایران بود. از او آثار متعددی در [[فقه]]، [[عرفان]] و [[اخلاق]] برجای مانده است.
 
 
==ولادت==
 
سید روح الله مصطفوی معروف به امام خمینی ره در روز بیستم [[جمادی الثانی]] 1320 هجری قمری مطابق با اول مهر ۱۲۸۱ هجری شمسی در شهرستان خمین از توابع استان مركزی ایران به دنیا آمد.
 
 
==کودکی==
 
 
پدر امام خمینی آیت الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیت الله العظمی میرزای شیرازی پس از آن كه سالیانی چند در [[نجف]] اشرف علوم و معارف اسلام را فراگرفته و به درجه [[اجتهاد]] نائل آمده بود به ایران بازگشت و در خمین ملجاء مردم و هادی آنان در امور دینی بود. در حالی كه بیش از 5 ماه از ولادت «روح الله» نمی‎گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت، ندای حق طلبی پدر را كه در برابر زورگوئی هایشان به مقاومت برخاسته بود با گلوله پاسخ گفتند و در مسیر خمین به اراك وی را به شهادت رساندند. بستگان شهید برای اجرای حكم الهی قصاص به تهران (دارالحكومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.
 
 
بدین ترتیب امام خمینی از اوان كودكی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید وی دوران كودكی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مؤمنه‎اش (بانو هاجر) كه خود از خاندان [[علم]] و [[تقوا]] و از نوادگاه مرحوم آیت الله خوانساری (صاحب زبده التصانیف) بوده است و همچنین نزد عمه مكرمه‎اش (صاحبه خانم) كه بانویی شجاع و حق جو بود، سپری كرد اما در سن 15 سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید.
 
 
==تحصیلات==
 
 
امام خمینی ره از سنین كودكی و نوجوانی با بهره‎گیری از هوش سرشار، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه‎های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، [[منطق]] و [[فقه]] و [[اصول]] را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمد افتخارالعلماء، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراكی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده) فراگرفت و در سال 1297 ه.ش عازم حوزه علمیه اراك شد.
 
 
==مهاجرت به قم==
 
 
اندكی پس از هجرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (نوروز 1300 ش، مطابق با [[رجب]] المرجب 1340 هجری قمری) امام خمینی نیز رهسپاره حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی كرد. كه می‎توان از فراگرفتن تتمه مباحث كتاب مطوّل (در علم معانی و بیان) نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تكمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیت الله سید علی یثربی كاشانی و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول]] نزد زعیم حوزه قم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی نام برد.
 
 
همزمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدین وقت به فراگیری ریاضیات و هیئت و فلسفه نزد مرحوم حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اكبر حكیمی یزدی و عروض و قوافی و [[فلسفه]] اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و [[اخلاق]] و [[عرفان]] را نزد مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكی تبریزی و عالی‎ترین سطوح [[عرفان نظری و عملی]] را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله آقا میرزا محمدعلی شاه‌آبادی بپردازد.
 
 
==نقش امام خمینی در مرجعیت آیت الله بروجردی==
 
 
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى کرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـیـه قـم را آیات عـظـام :
 
سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود کـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ کیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمـیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطـیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.
 
 
==ارائه طرح اصلاح ساختار حوزه علمیه توسط امام خمینی==
 
 
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـکارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهـیـه کرد و بـه آیه الله بروجردى پـیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
 
 
== تدریس ==
 
 
حضرت امام طی سال های طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس دوره [[فقه]]، [[اصول]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] و [[اخلاق اسلامی]] در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملا صادق، مسجد سلماسی، و... همت گماشت و در حوزه علمیه [[نجف]] نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری معارف اهل بیت و فقه را در عالی‎ترین سطوح تدریس نمود و در نجف بود كه برای نخستین بار مبانی نظری حكومت اسلامی را در سلسله درس‌های ولایت فقیه بازگو نمود.
 
 
به گفته شاگردان ایشان درس امام خمینی از معتبرترین كانون‌های درسی حوزه محسوب می‎شد و در برخی از دوره‎ها ـ سال‌های تدریس در حوزه علمیه قم ـ شاگردان حاضر در محضر استاد به 1200 نفر هم رسیده بود كه در میان آنان دهها تن از مجتهدین مسلم و شناخته شده حاضر بودند.
 
 
==رهبری قیام روحانیت==
 
ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا ایشان در رهبری قیام روحانیت ایفای نقش كند و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزه‎ها، شعارها و هدف‌های قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران كه بعدها تحت نام «انقلاب اسلامی» در جهان شناخته و معرفی شد.
 
 
كودتای رضاخان در سوم اسفند 1299 شمسی كه به وسیله انگلیسی‎ها حمایت و سازماندهی شده بود هر چند كه به سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حدودی حكومت ملوك الطوایفی خوانین و اشرار پراكنده را محدود ساخت اما در عوض آن چنان دیكتاتوری پدید آورد كه در سایه آن هزار فامیل بر سرنوشت ملت مظلوم ایران حاكم شدند و دودمان پهلوی به تنهایی عهده دار نقش سابق خوانین و اشرار گردید.
 
 
امام خمینی علاقه خاصی به پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی داشت. رضاخان پس از محكم كردن پایه‎های سلطنت خویش در همان سال های نخست برنامه‎های وسیعی را در جهت زدودن آثار [[فرهنگ اسلامی]] در جامعه ایران به معرض اجرا گذاشت. علاوه بر اعمال انواع تضییقات برای روحانیون، طی دستورالعمل های رسمی مجالس روضه و خطابه‎های مذهبی را تعطیل كرد، تدریس امور دینی [[قرآن]] در مدارس و اقامه [[نماز جماعت]] را ممنوع و زمزمه كشف حجاب بانوان مسلمان ایرانی را آغاز كرد.
 
 
قبل از آن كه رضاخان عملاً و در سطحی گسترده هدف های خود را علنی سازد، روحانیت متعهد ایران نخستین قشری بود كه با آگاهی از اهداف پشت پرده به مخالفت و اعتراض برخاست. علمای متعهد اصفهان به رهبری آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی در سال 1306 هجری شمسی دست به هجرت اعتراض آمیز به قم و تحصّن در این شهر زدند. این حركت از سوی علمای دیگر شهرها نیز همراهی شد.
 
 
هجرت و تحصن 105 روزه علما در قم (21 شهریور تا 4 دیماه 1306 ه.ش) به عقب نشینی ظاهری رضاخان انجامید و نخست وزیر وقت (مخبر السلطنه) متعهد به اجرای شرایط متحصنین گردید، با شهادت رهبر قیام در دی ماه 1306 به دست عمّال رضاخان، تحصن عملاً پایان یافت.
 
 
این ماجرا فرصتی بود برای طلبه‎ای جوان، با استعداد و دارای روحی سلحشور به نام روح الله خمینی تا با حضور در متن جریان از نزدیك با مسائل مبارزه و چگونگی ستیز روحانیت و رضاخان آشنا بود. از سوی دیگر چند ماه پیش از این، در نوروز سال 1306 هجری شمسی ماجرای درگیری رویاروی آیت الله بافقی با رضاخان در [[قم]] و محاصره این شهر به وسیله شاه و تبعید او به شهر ری به وقوع پیوست. این حادثه و ماجراهای مشابه و جریاناتی كه در مجلس قانونگذاری این ایام می‎گذشت به ویژه مبارزات، روحانی نامدار و مجاهد آیت الله سید حسن مدرس تأثیر خود را بر [[روح]] حساس و پرشور امام بر جای می‎نهاد.
 
 
پس از رحلت آیت الله العظمی حایری (10 بهمن 1315 ه.ش) حوزه علمیه قم را خطر انحلال تهدید می‎كرد. علمای متعهد به چاره جویی برخاستند. مدت هشت سال سرپرستی حوزه علمیه قم را آیات عظام: سید محمد حجت، سید صدرالدین و سید محمدتقی خوانساری رضوان الله علیهم بر عهده گرفتند.
 
 
در این فاصله و به خصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیت الله العظمی بروجردی شخصیت علمی برجسته‎ای بود كه می‎توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حایری و حفظ كیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوی شاگردان آیت الله حایری و از جمله امام خمینی تعقیب شد. امام خمینی كه با دقت شرایط سیاسی جامعه و وضعیت حوزه‎ها را زیر نظر داشت دریافته بود كه تنها نقطه امید به رهایی و نجات از شرایط ذلت باری كه پس از شكست مشروطیت و به خصوص پس از روی كار آوردن رضاخان پدید آمده است، بیداری حوزه‎های علمیه و پیش از آن تضمین حیات حوزه‎ها و ارتباط معنوی مردم با روحانیت می‎باشد.
 
 
امام خمینی در تعقیب هدف های ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساسی ساختار حوزه علمیه را با همكاری آیت الله مرتضی حایری تهیه و به آیت الله بروجردی پیشنهاد داد. این طرح از سوی شاگردان امام و طلاب روشن ضمیر حوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.
 
 
حضرت امام در تمام دوران زعامت آیت الله بروجردی سعی خویش را در بُعد حوزوی مصروف حمایت از اقتدار [[مرجعیت]] و حوزه‎های علمیه از یك سو و انتقال اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارزیابی‎های خویش از مسائل روز و هشدارهای به موقع در مورد هدف های رژیم شاه و جلوگیری از نفوذ عناصر كج فهم و راحت طلب نموده است. و در همین ارتباط خویش را با عناصر سیاسی موجه در [[تهران]] و شخصیت هایی نظیر آیت الله كاشانی ادامه می‎داد و از طرق مختلف از جمله پیگیری مستمر مذاكرات مجلس شورای ملی و نشریات معتبرِ وقت، تحولات جاری را به دقت زیر نظر داشت.
 
 
هنگامی كه زمزمه تشكیل مجلس مؤسسان برای تغییر قانون اساسی و مطلق العنان كردن شاه در سال 1328 ه.ش مطرح گردید، شایعه كردند كه آیت الله العظمی بروجردی با این تغییرات موافق بوده و مشورت هایی با مقامات دولتی داشته است. امام خمینی از این شایعه برآشفتند و ضمن هشدار در جلسات حضوری به همراه چند تن از مراجع و علمای وقت نامه‎ای سرگشاده به آیت الله بروجردی خواستار بیان حقیقت شدند. متعاقب آن، آیت الله بروجردی طی بیانیه‎ای توافق در این مورد را تكذیب كردند. همزمان با این واقعه آیت الله كاشانی نیز از تبعیدگاه خود در لبنان طی بیانیه‎ای بر لزوم مقاومت در برابر تصمیم جدید شاه تأكید كرد.
 
 
در جریان انتخاب دوره شانزدهم مجلس، آیت الله كاشانی از سوی مردم تهران انتخاب گردید. همكاری و ائتلاف جناح روحانی مجاهد آیت الله كاشانی با جبهه ملی كفه را به نفع طرفداران نهضت ملی شدن صنعت نفت و به زیان شاه سنگین كرد. فدائیان اسلام كه از حمایت های آیت الله كاشانی بهره‎مند بودند طی چند عملیات كم سابقه ضربه‎های كاری بر دولت های دست نشانده شاه وارد ساختند.
 
 
[[دكتر مصدق]] رهبر جبهه ملی با بهره‎مندی از همین حمایت ها به صدارت رسید. قیام سی تیر 1331 در تهران شكل گرفت. ایران آرزوی دیرینه خود یعنی پیروزی ملی شدن صنعت نفت را شادمانی می‎كرد، اما دیری نپایید كه ناسازگاری در جبهه ائتلاف رخ نمود و اختلافات بین فدائیان اسلام و آیت الله كاشانی و رهبران جبهه ملی تا مرز رویارویی توسعه یافت.
 
 
آیت الله كاشانی با جایگزینی آمریكا و شركت های آمریكایی به جای انگلیس در صنعت نفت و دیگر پهنه‎های اقتصادی كشور شدیداً مخالف بود. در حالی كه بسیاری از كسانی كه اركان قدرت را در دولت مصدق اشغال كرده بودند به این نظریه تمایل نشان می‎دادند.
 
 
خطرات مشاركت عناصر غیرمذهبی در نهضت و اعتماد به حزب توده نیز از جمله موارد اختلاف بود. به موازات افزایش اختیارات نخست وزیر و نفوذ عناصر یاد شده در دولت ملی، تبلیغات حساب شده ضددینی نیز افزایش یافت. خیانت های حزب توده به اوج رسید و جناح مذهبی نهضت منزوی گردید. امریكا از این فرصت كمال استفاده را برد و با كودتای 28 مرداد 1332 سلطنت بلامنازع شاه را تضمین و مخالفین را ساقط كرد.
 
 
آن چه كه از مجموعه پیام ها و سخنرانی ها بعدی امام خمینی در رابطه با ماجرای نهضت ملی استنباط می‎شود این است كه آن حضرت از ابتدا بر ناپایداری ائتلاف پیش آمده واقف بود. نهضت ملی در اهداف ضد استعماریش پیروزی هایی بدست آورده بود اما ملی كردن صنعت نفت دارای محدودیت های فصلی و زمانی بود و به تنهایی نمی‎توانست استمرار نهضت را در دراز مدت تضمین نماید.
 
  
جناح ملی گرای نهضت، اعتقادی به شعارها و هدف های جناح مذهبی نداشت. فقدان رهبری واحد، نفوذ عناصر ناصالح و نبود اهداف مشترك سیاسی و فرهنگی كه بتواند در دراز مدت حمایت عمومی مردم مسلمان ایران را تضمین نماید از جمله موانعی بود كه ادامه مسیر نهضت را ناممكن می‎ساختند.
+
==ولادت و خاندان==
 +
سید روح الله مصطفوی (موسوی) فرزند سید مصطفی در روز بیستم [[جمادی الثانی]] ۱۳۲۰ قمری (مطابق با اول مهر ۱۲۸۱ شمسی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی به دنیا آمد.
  
فعالیت فدائیان [[اسلام]] و همچنین تلاش های آیت الله كاشانی به دلایلی نه تنها مورد حمایت آیت الله العظمی بروجردی، مرجع مقتدر آن روز واقع نمی‎شد بلكه اختلافات فاحشی نیز در بین بود.
+
جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد [[میر حامد حسین هندی|میر حامد حسین]]، صاحب کتاب «[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سال‌های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به [[عتبات عالیات]] ([[نجف]] و [[کربلا]]) داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از [[ازدواج]] با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است.
  
قبل از آن كه شیرینی نهضت ملی نفت در ذائقه مردم ایران بنشیند تلخی اثر اختلاف و حوادث ناگوار بعدی و سرانجام كودتای 28 مرداد در كام ها ریخته شد. فدائیان اسلام دست از مبارزه نكشیدند ولی دو سال بعد (25/8/1334) در ماجرای ترور ناموفق حسین علاء نخست وزیر وقت دستگیر و رهبران آن در دادگاه های سرّی نظامی شاه به جوخه اعدام سپرده شدند. تلاش های امام خمینی و دیگر علما در جلوگیری از اعدام آنان به نتیجه نرسید.
+
سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به [[نجف]] مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بهره برد و به درجه [[اجتهاد]] رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، [[حق]] مردم را [[غصب]] می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم [[ذی القعده]] سال ۱۳۲۵ ق _در حالی که بیش از ۵ ماه از ولادت «روح الله» نمی گذشت_ در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. بستگان وی برای اجرای حکم الهی [[قصاص]] به [[تهران]] (دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.
  
دهم فروردین 1340 آیت الله العظمی بروجردی رحلت كرد. در اسفند همین سال نیز روحانی مبارز آیت الله كاشانی دار فانی را وداع گفت. امام خمینی بعد از رحلت آیت الله بروجردی علی رقم استقبال حوزه علمیه و مردم، همچون ادوار گذشته زندگی خویش كوچكترین قدمی برای مرجعیت خود برنداشت.
+
==تحصیل و استادان==
  
پس از رحلت آیت الله بروجردی و تجزیه مرجعیت عظمی، رژیم شاه شتاب بیشتر به اصلاحات مورد نظر آمریكا داد و همزمان كوشید تا امر [[مرجعیت]] را به خارج از ایران منتقل نماید.
+
سید روح الله خمینی از سنین کودکی و نوجوانی، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله [[ادبیات عرب]]، [[منطق]] و [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمد افتخارالعلماء، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله [[سید مرتضی پسندیده]]) فراگرفت و در سال ۱۲۹۷ ه.ش عازم حوزه علمیه اراک شد.
  
لایحه انجمن‎های ایالتی و ولایتی كه به موجب آن شرط «مسلمان بودن، سوگند به [[قرآن]] كریم و مرد بودن انتخاب كنندگان و كاندیداها» تغییر می‎یافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصویب كابینه اسدالله علم رسید. امام خمینی به همراه علمای بزرگ [[قم]] و [[تهران]] به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند.
+
'''مهاجرت به قم:'''
  
رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. با وجود این، دامنه قیام رو به فزونی نهاد. در تهران، قم و برخی شهرهای دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حركت علما گرد آمدند. یك ماه و نیم پس از آغاز ماجرا، دولت یك گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مكتوب شاه و نخست وزیر درصدد دلجویی علما و توجیه آن ها برآمد.  
+
اندکی پس از هجرت آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] (نوروز ۱۳۰۰ ش، مطابق با [[رجب]] ۱۳۴۰ ق) به [[قم]]، امام خمینی نیز رهسپاره [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کرد. که می توان از فراگرفتن تتمه مباحث کتاب مطوّل (در [[علم معانی]] و [[علم بیان|بیان]]) نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت الله [[سید محمدتقی خوانساری]]، و بیشتر نزد مرحوم آیت الله [[سید علی یثربی کاشانی]] و دروس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] نزد زعیم حوزه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نام برد.
  
رژیم شاه با شناختی كه از شخصیت و انعطاف ناپذیری امام خمینی داشت از ارسال پاسخ برای ایشان عمداً خودداری كرد. برخی از علمای حوزه علمیه موضع دولت را قانع كننده تشخیص داده و خواستار پایان دادن به قیام بودند. امام خمینی سرسختانه مخالفت كرد. حضرت امام معتقد بود كه دولت می‎بایست رسماً‌ لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را لغو كند و خبر آن را انتشار دهد.
+
همزمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدین وقت، به فراگیری [[ریاضی|ریاضیات]] و هیئت و [[فلسفه]] نزد مرحوم [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]] و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اکبر حکیمی یزدی و [[علم عروض|عروض]] و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و [[اخلاق]] و [[عرفان]] را نزد مرحوم آیت الله [[میرزا جواد آقا ملکی تبریزی|میرزا جواد ملکی تبریزی]] و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|میرزا محمدعلی شاه‌آبادی]] بپردازد.
  
سرانجام رژیم شاه تن به شكست داد و رسماً در 7 آذر 1341 هیئت دولت، مصوبه قبلی را لغو كرد و خبر آن به علما و مراجع [[تهران]] و [[قم]] اطلاع داد. امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر موضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را كافی ندانست و اعلام كرد تا زمانی كه لغو آن در رسانه‎ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فردای آن روز خبر لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در روزنامه‎های دولتی منعكس شد و مردم نخستین پیروزی بزرگ خویش را پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
+
==تدریس و شاگردان==
  
امام خمینی بار دیگر مراجع و علمای قم را به چاره جویی و قیامی دوباره فراخواند. با آن كه هدف های پشت پرده رژیم از اصلاحات و رفراندوم برای شخص امام آشكار، و رویارویی غیرقابل اجتناب بود، اما در این نشست تصمیم جمعی بر این شد كه با شاه مذاكره و انگیزه او را جویا شوند.
+
حضرت امام طی سال های طولانی در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] به تدریس دوره [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] و [[اخلاق]] اسلامی در [[مدرسه فیضیه]]، [[مسجد اعظم قم|مسجد اعظم]]، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملا صادق، مسجد سلماسی، و... همت گماشت و در حوزه علمیه [[نجف]] نیز قریب ۱۴ سال در مسجد شیخ اعظم انصاری معارف [[اهل البیت|اهل بیت]] و فقه را در عالی ترین سطوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درس‌های [[ولایت فقیه]] بازگو نمود.
 +
[[پرونده:سیداحمد (2).jpg|thumb|left|شجرنامه امام خمینی]]
  
پیغام های طرفین به وسیله اعزام نمایندگانی برای مذاكره در چند مرحله رد و بدل شد. شاه در ملاقات با آیت الله كمالوند تهدید كرده بود كه اصلاحات به هر قیمتی ولو با خونریزی و خراب كردن مساجد انجام خواهد شد.
+
به گفته شاگردان ایشان درس امام خمینی از معتبرترین کانون‌های درسی حوزه محسوب می شد و در برخی از دوره ها ـ سال‌های تدریس در حوزه علمیه قم ـ شاگردان حاضر در محضر استاد به ۱۲۰۰ نفر هم رسیده بود که در میان آنان دهها تن از مجتهدین مسلم و شناخته شده حاضر بودند. از جمله شاگردان مبرز حضرت امام عبارتند از:
  
در نشست بعدی علمای [[قم]]، حضرت امام خواستار تحریم رسمی رفراندوم شاه بود ولی محافظه كاران حاضر در جلسه، مبارزه در چنین شرایطی را مقابله «مشت با درفش» دانسته و بی‎ثمر خواندند! سرانجام بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینی قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شركت در آن را تحریم كنند.  
+
#آیت‌الله [[سید جلال الدین آشتیانی|سید جلال‌الدین آشتیانى]]؛
 +
#آیت‌الله [[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادى آملى]]؛
 +
#آیت‌الله [[مرتضی حائری یزدی|مرتضى حائرى یزدى]]؛
 +
#آیت‌الله [[سید علی حسینی خامنه ای|سید على خامنه‌اى]]؛
 +
#آیت‌الله [[سید مصطفی خمینی|سید مصطفى خمینى]]؛
 +
#آیت‌الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]]؛
 +
#آیت‌الله [[سید موسی شبیری زنجانی|سید موسى شبیرى زنجانى]]؛
 +
#آیت‌الله [[یوسف صانعی|یوسف صانعى]]؛
 +
#آیت‌الله [[محمد فاضل لنکرانی|محمد فاضل لنکرانى]]؛
 +
#آیت‌الله [[محمدعلی گرامی|محمدعلى گرامى]]؛
 +
#آیت‌الله [[حسین مظاهری اصفهانی|حسین مظاهرى]]؛
 +
#آیت‌الله محمدهادى معرفت؛
 +
#آیت‌الله [[حسینعلی منتظری نجف آبادی|حسینعلى منتظرى]]؛
 +
#آیت‌الله [[محمدرضا مهدوی کنی|محمدرضا مهدوى کنى]]؛
 +
#آیت‌الله [[حسین نوری همدانی|حسین نورى همدانى]].
  
حضرت امام بیانیه‎ای كوبنده در بهمن 1341 صادر كرد. متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند. شاه ناگزیر برای كاهش دامنه مخالفت ها در چهارم بهمن عازم قم گردید. امام خمینی از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانی از شاه به شدت مخالفت نمود، و حتی خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه نه تنها روحانیون و مردم قم بلكه تولیت آستانه مقدسه [[حضرت معصومه]] علیها السلام در این شهر ـ كه مهم‎ترین منصب حكومتی تلقی می‎شد ـ نیز به استقبال شاه نرفت و همین امر سبب عزل او گردید.
+
==آثار و تألیفات==
  
دو روز بعد رفراندوم غیرقانونی در شرایطی كه به جز كارگزاران رژیم كسی دیگر در آن شركت نداشت، برگزار شد. رسانه‎های رژیم با پخش مكرر تلگراف های تبریك مقامات آمریكا و دول اروپایی سعی داشتند تا رسوایی عدم مشاركت مردم در رفراندوم را مخفی نگاه دارند. امام خمینی با سخنرانی ها و بیانیه‎های خویش همچنان به افشاگری دست می‎زد.  
+
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث [[اخلاق|اخلاقی]]، [[عرفان|عرفانی]]، [[فقه|فقهی]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصولی]]، [[فلسفه|فلسفی]]، سیاسی و اجتماعی برجای مانده که بسیاری از آن ها تاکنون منتشر نشده است. متأسفانه تعدادی از رساله ها و تألیفات نفیس امام در جریان جابه جایی از منازل استیجاری و در جریان چندین مرحله یورش مأمورین [[ساواک|ساواک]] شاه به منزل و کتابخانه ایشان مفقود گردیده است. برخی از این آثار عبارتند از:
  
تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی آغاز شد. شاه تصمیم به سركوبی قیام داشت. روز دوم فروردین 1342 كه مصادف با شهادت حضرت [[امام صادق]] علیه السلام بود. مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم كشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینی طالبیه تبریز نیز مورد هجوم قرار گرفت. منزل امام خمینی در قم هر روز شاهد حضور گروه‌های زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگین بود كه برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می‎آمدند.
+
#[[مناهج الوصول الی علم الاصول (کتاب)|مناهج الوصول الی علم الاصول]] (۲ جلد)؛
 +
#[[انوار الهدایه (کتاب)|انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة]] (۲ جلد)؛
 +
#[[تحریرالوسیله|تحریر الوسیلة]] (۲ جلد)؛
 +
#[[تهذیب الاصول (کتاب)|تهذیب الاصول]]؛
 +
#[[المکاسب المحرمه (کتاب)|المکاسب المحرّمة]]  (۲ جلد)؛
 +
#[[سر الصلوه |سرّ الصلوة]] (صلاة العارفین و معراج السالکین)؛
 +
#[[تفسیر سوره حمد (کتاب)|تفسیر سوره حمد]]؛
 +
#[[نهضة عاشوراء]]؛
 +
#حاشیه بر شرح [[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص الحکم]]؛
 +
#حاشیه بر شرح [[فوائد الرضویه (کتاب)|فوائد الرضویه]]؛
 +
#شرح [[دعای سحر]]؛
 +
#شرح [[حدیث]] رأس الجالوت؛
 +
#شرح حدیث جنود عقل و جهل؛
 +
#مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه؛
 +
#حاشیه بر مصباح الانس؛
 +
#شرح چهل حدیث؛
 +
#آداب [[نماز]] (یا: آداب الصلوه)؛
 +
#رساله لقاء الله؛
 +
#حاشیه بر [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]؛
 +
#کشف الاسرار؛
 +
#بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر؛
 +
#رساله الاستصحاب؛
 +
#رساله فی التعادل والتراجیح؛[[پرونده:خمینی00 (1).jpg|thumb|left|تعدادی از آثار امام خمینی]]
 +
#رساله الاجتهاد و التقلید؛
 +
#رساله فی الطلب والاراده؛
 +
#رساله فی التقیه؛
 +
#رساله فی قاعده من ملک؛
 +
#رساله فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره؛
 +
#کتاب الطهاره (۴ جلد)؛
 +
#تعلیقه علی [[العروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثقی]]؛
 +
#تعلیقه علی وسیلة النجاة؛
 +
#رساله نجاة العباد؛
 +
#حاشیه بر رسالت ارث؛
 +
#تقریرات درس اصول [[آیت الله بروجردی]]؛
 +
#توضیح المسائل (رساله عملیه)؛
 +
#مناسک حج؛
 +
#کتاب البیع (۵ جلد)؛
 +
#کتاب الخلل فی الصلوه؛
 +
#حکومت اسلامی یا ولایت فقیه؛
 +
#جهاد اکبر یا مبارزه با نفس؛
 +
#استفتائات؛
 +
#[[دیوان (شعر)|دیوان]] شعر؛
 +
#نامه های عرفانی؛
 +
#وصیتنامه سیاسی ـ الهی؛
 +
#[[صحیفه نور (کتاب)|صحیفه نور]]؛ مجموعه ۲۲ جلدی، در بردارنده بیانات، پیام‌ها، فرمان‌های حکومتی، مصاحبه‌ها، نامه‌ها و اجازات حسبیه امام خمینی.
 +
#تقریرات دروس امام خمینی.
  
امام خمینی در اجتماع مردم، بی‎پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسرائیل یاد می‎كرد و مردم را به قیام فرا می‎خواند. امام خمینی راه خویش را آگاهانه انتخاب كرده بود، او به تكلیف شرعی می‎اندیشید و شعارش «عمل به وظیفه، و لو بلغ و ما بلغ» بود. در منطق امام معنای «شكست و پیروزی» غیر آن چیزی است كه در عرف سیاستمداران حرفه‎ای تعریف می‎شود.  
+
==فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی==
 +
پس از رحلت [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آیت الله حائری]] (۱۰ بهمن ۱۳۱۵ ه.ش) [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] را خطر انحلال تهدید می کرد. علمای متعهد به چاره جویی برخاستند. در این فاصله و به خصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق [[مرجعیت]] عظمی فراهم گردید. [[آیت الله بروجردی]] شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حایری و حفظ کیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوی شاگردان آیت الله حایری و از جمله امام خمینی که علاقه خاصی به پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی داشت تعقیب شد. امام خمینی که با دقت شرایط سیاسی جامعه و وضعیت حوزه ها را زیر نظر داشت، دریافته بود که تنها نقطه امید به رهایی و نجات از شرایط ذلت باری که پس از شکست [[مشروطیت]] و به خصوص پس از روی کار آوردن رضاخان پدید آمده است، بیداری حوزه های علمیه و پیش از آن تضمین حیات حوزه ها و ارتباط معنوی مردم با روحانیت می باشد.
  
امام خمینی زمانی در نقش رهبری انقلاب اسلامی در سال 1342 ظاهر شد كه سال ها پیش از آن مراحل مختلف [[تهذیب نفس]] و [[جهاد اكبر]] و كسب فضائل معنوی و معارف حقیقی را در سطوح عالیه گذرانده بود. راز موفقیت های امام خمینی را باید در مجاهده طولانی او با نفس و نیل به معرفت شهودی حقیقت جستجو كرد. فهم انگیزه و اهداف مبارزات سیاسی امام خمینی بدون نظر كردن به مراحل تكامل شخصیت روحی و معنوی و علمی وی ممكن نیست.
+
امام خمینی در تعقیب هدف های ارزشمند خویش در سال ۱۳۲۸ ش. طرح اصلاح اساسی ساختار [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] را با همکاری آیت الله [[مرتضی حائری یزدی|مرتضی حایری]] تهیه و به آیت الله بروجردی پیشنهاد داد. این طرح از سوی شاگردان امام و طلاب روشن ضمیر حوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.
  
از برجسته‎ترین ویژگی‎های نهضت امام خمینی: اعلام خط مشی مشخص در مبارزه، اتخاذ مواضع روشن و عدول نكردن از آن ها و قاطعیت در پیگیری‎های هدف هاست كه دوست و دشمن بر آن اعتراف دارند.
+
حضرت امام در تمام دوران زعامت آیت الله بروجردی سعی خویش را در بُعد حوزوی مصروف حمایت از اقتدار [[مرجعیت]] و حوزه های علمیه از یک سو و انتقال اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارزیابی های خویش از مسائل روز و هشدارهای به موقع در مورد هدف های رژیم شاه و جلوگیری از نفوذ عناصر کج فهم و راحت طلب نموده است. همچنین ارتباط خویش را با عناصر سیاسی موجه در [[تهران]] و شخصیت هایی نظیر [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانی]] ادامه می داد و از طرق مختلف از جمله پیگیری مستمر مذاکرات مجلس شورای ملی و نشریات معتبرِ وقت، تحولات جاری را به دقت زیر نظر داشت.
  
سال 1342 با تحریم مراسم عید نوروز آغاز و با خون مظلومین فیضیه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمریكا اصرار می‎ورزید و امام خمینی بر آگاه كردن مردم و قیام آنان در برابر دخالت های آمریكا و خیانت های شاه پافشاری داشت. در چهارده فروردین 1342 آیت الله العظمی حكیم از [[نجف]] طی تلگراف‌هایی به علما و مراجع ایران خواستار آن شد كه همگی به طور دسته جمعی به نجف هجرت كنند.  
+
دهم فروردین ۱۳۴۰ آیت الله بروجردی رحلت کرد. امام خمینی بعد از رحلت آیت الله بروجردی، علی رغم استقبال حوزه علمیه و مردم، همچون ادوار گذشته زندگی خویش، کوچکترین قدمی برای [[مرجعیت]] خود برنداشت.  
  
این پیشنهاد برای حفظ جان علما و كیان حوزه‎ها مطرح شده بود. رژیم شاه برای ایجاد رعب و جلوگیری از پاسخگویی علما به تلگراف آیت الله حكیم، نیروهای نظامی را به قم گسیل داشت و همزمان هیئتی را برای ابلاغ پیام تهدید آمیز شاه به منزل مراجع تقلید فرستاد. امام خمینی از پذیرش این هیئت امتناع ورزید.
+
'''مخالفت با انجمن‌های ایالتی و ولایتی:'''
 +
[[پرونده:خمینی00 (4).jpg|thumb|left|سخنرانی روشنگرانه امام خمینی در [[قم]]]]
  
حضرت امام بدون اعتنا به این تهدیدها، پاسخ تلگراف آیت الله العظمی حكیم را ارسال نموده و در آن تأكید كرده بود كه هجرت دست جمعی علما و خالی كردن حوزه علمیه قم به مصلحت نیست.
+
پس از رحلت آیت الله بروجردی و تجزیه مرجعیت عظمی، رژیم شاه شتاب بیشتر به اصلاحات مورد نظر آمریکا داد و همزمان کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از [[ایران]] منتقل نماید.
  
امام خمینی در پیامی (به تاریخ 12/2/1342) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران در رویارویی سران ممالك اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأكید ورزید و پیمان‌های شاه و اسرائیل را محكوم كرد و بدین ترتیب از آغاز قیام خویش نشان داد كه نهضت اسلامی در ایران از مصالح امت اسلامی جدا نیست.
+
ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا امام خمینی در رهبری قیام روحانیت ایفای نقش کند و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت [[ایران]] در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزه ها، شعارها و هدف‌های قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام «انقلاب اسلامی» در جهان شناخته و معرفی شد.
  
==قیام 15 خرداد==
+
لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که به موجب آن «شرط مسلمان بودن، سوگند به [[قرآن|قرآن کریم]] و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر می یافت، در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ ه.ش به تصویب کابینه اسدالله علم رسید. امام خمینی به همراه علمای بزرگ [[قم]] و [[تهران]] به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور، پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند.
  
ماه [[محرم]] 1342 كه مصادف با خرداد بود فرا رسید. امام خمینی از این فرصت نهایت استفاده را در تحریك مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه به عمل آورد. [[روز عاشورا]] جمعیت صد هزار نفری در تهران با داشتن عكس هایی از امام به تظاهرات پرداختند و در مقابل كاخ مرمر (محل استقرار شاه) برای اولین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیكتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده‎ای در حمایت از قیام امام برپا بود.
+
رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. با وجود این، دامنه قیام رو به فزونی نهاد. در تهران، قم و برخی شهرهای دیگر بازارها تعطیل و مردم در [[مسجد|مساجد]] به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یک ماه و نیم پس از آغاز ماجرا، دولت یک گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مکتوب شاه و نخست وزیر درصدد دلجویی علما و توجیه آن ها برآمد.  
  
امام خمینی عصر عاشورا سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را ایراد كرد. بخش عمده‎ای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت دودمان پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت.
+
برخی از علمای حوزه علمیه موضع دولت را قانع کننده تشخیص داده و خواستار پایان دادن به قیام بودند. امام خمینی سرسختانه مخالفت کرد و معتقد بود که دولت می بایست رسماً‌ لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را لغو کند و خبر آن را انتشار دهد.
  
سخنان امام خمینی همچون پتكی بر روح شاه كه جنون قدرت و تكبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش كردن صدای قیام را صادر كرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه 14 خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42) صدها كماندوی اعزامی از مركز، منزل حضرت امام را محاصره كردند و ایشان را در حالی كه مشغول [[نماز شب]] بود دستگیر و به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران تهران زندانی كرد و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند، خبر دستگیری امام به سرعت در شهر [[قم]] و مناطق اطراف پیچید.  
+
سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در ۷ آذر ۱۳۴۱ هیئت دولت، مصوبه قبلی را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر موضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست و اعلام کرد تا زمانی که لغو آن در رسانه ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فردای آن روز خبر لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در روزنامه های دولتی منعکس شد و مردم نخستین پیروزی بزرگ خویش را پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.
  
زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوی منزل قائد خود حركت كردند. شعار اصلی جمعیت «یا [[مرگ]] یا خمینی» بود كه از تمام فضای قم به گوش می‎رسید. هنگامی كه سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند. رگبار مسلسل های گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. حمام خون به راه افتاد. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شكستند. قیام با سركوبی شدید كنترل شد. كامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و كوچه‎ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده و غمگنانه داشت.
+
'''تحریم رفراندوم انقلاب سپید شاه:'''
  
صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به [[تهران]]، [[مشهد]]، [[شیراز]] و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرك های اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانك ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاك و خون كشیدند.  
+
امام خمینی بار دیگر مراجع و علمای قم را به چاره جویی و قیامی دوباره فراخواند. با آن که هدف های پشت پرده رژیم از اصلاحات و رفراندوم شاه موسوم به «انقلاب سپید» برای شخص امام آشکار، و رویارویی غیرقابل اجتناب بود، اما در این نشست تصمیم جمعی بر این شد که با شاه مذاکره و انگیزه او را جویا شوند. پیغام های طرفین به وسیله اعزام نمایندگانی برای مذاکره در چند مرحله رد و بدل شد. شاه در ملاقات با آیت الله کمالوند تهدید کرده بود که اصلاحات به هر قیمتی ولو با خونریزی و خراب کردن مساجد انجام خواهد شد.
  
جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مركز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی كاخ شاه به حركت درآمدند. سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی‎های گسترده و مستقیم و بكارگیری هر چه در توان داشتند. بر قیام مردم فائق آمدند.
+
در نشست بعدی علمای [[قم]]، حضرت امام خواستار تحریم رسمی رفراندوم بود، ولی محافظه کاران حاضر در جلسه، مبارزه در چنین شرایطی را مقابله «مشت با درفش» دانسته و بی ثمر خواندند! سرانجام بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینی قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شرکت در آن را تحریم کنند.  
  
روز 15 خرداد در تهران و [[قم]] حكومت نظامی برقرار شد اما علیرغم آن روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود كه در هر مورد به درگیری خونین انجامید. پانزده خرداد 42 آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بود. امام خمینی پس از 19 روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شد.
+
حضرت امام بیانیه ای کوبنده در بهمن ۱۳۴۱ صادر کرد. متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند. شاه ناگزیر برای کاهش دامنه مخالفت ها در چهارم بهمن عازم قم گردید. امام خمینی از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانی از شاه به شدت مخالفت نمود، و حتی خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه نه تنها روحانیون و مردم قم، بلکه تولیت آستانه مقدسه [[حضرت معصومه]] علیها السلام در این شهر ـ که مهم ترین منصب حکومتی تلقی می شد ـ نیز به استقبال شاه نرفت و همین امر سبب عزل او گردید.  
  
شاه دو روز بعد از نهضت 15 خرداد قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی كرد تا آن را به خارج از مرزها و كسانی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد. حزب كمونیست شوروی قیام 15 خرداد را حركتی كور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقیانه شاه! دانست. استقلال تمام عیار قیام 15 خرداد آن چنان برملا و فاحش بود كه این گونه انگ ها نمی‎توانست كمترین لطمه‎ای بدان وارد سازد.
+
دو روز بعد رفراندوم غیرقانونی در شرایطی که به جز کارگزاران رژیم کسی دیگر در آن شرکت نداشت، برگزار شد. رسانه های رژیم با پخش مکرر تلگراف های تبریک مقامات آمریکا و دول اروپایی سعی داشتند تا رسوایی عدم مشارکت مردم در رفراندوم را مخفی نگاه دارند. امام خمینی با سخنرانی ها و بیانیه های خویش همچنان به افشاگری دست می زد.  
  
با دستگیری رهبر نهضت و كشتار وحشیانه مردم در روز 15 خرداد 42، قیام ظاهراً سركوب شد. امام خمینی در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام این كه هیئت حاكمه ایران و قوه قضائیه آن را غیرقانونی و فاقد صلاحیت می‎داند، اجتناب ورزید.
+
تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی آغاز شد. شاه تصمیم به سرکوبی قیام داشت. روز دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت حضرت [[امام صادق]] علیه السلام بود، مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در [[مدرسه فیضیه]] را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینی طالبیه [[تبریز]] نیز مورد هجوم قرار گرفت. منزل امام خمینی در قم هر روز شاهد حضور گروه‌های زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگین بود که برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می آمدند. امام خمینی در اجتماع مردم، بی پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با [[اسرائیل]] یاد می کرد و مردم را به قیام فرا می خواند.  
  
در سلول انفرادی پادگان عشرت آباد نیز فرصت را از دست نداد و به مطالعه كتب تاریخ معاصر و از آن جمله تاریخ مشروطیت ایران و كتابی از آثار جواهر لعل نهرو پرداخت. پس از دستگیری امام خمینی اعتراضات گسترده‎ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر كشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند. جمعی از علمای برجسته كشور به نشانه اعتراض به تهران هجرت كردند.  
+
امام خمینی راه خویش را آگاهانه انتخاب کرده بود، او به تکلیف شرعی می اندیشید و شعارش «عمل به وظیفه، و لو بلغ و ما بلغ» بود. در منطق امام معنای «شکست و پیروزی» غیر آن چیزی است که در عرف سیاستمداران حرفه ای تعریف می شود. ایشان در نقش رهبری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲ ظاهر شد که سال ها پیش از آن مراحل مختلف [[تهذیب نفس]] و [[جهاد اکبر]] و کسب فضائل معنوی و معارف حقیقی را در سطوح عالیه گذرانده بود. راز موفقیت های امام خمینی را باید در مجاهده طولانی او با نفس و نیل به معرفت شهودی حقیقت جستجو کرد. فهم انگیزه و اهداف مبارزات سیاسی امام خمینی بدون نظر کردن به مراحل تکامل شخصیت روحی و معنوی و علمی وی ممکن نیست. از برجسته ترین ویژگی های نهضت امام خمینی: اعلام خط مشی مشخص در مبارزه، اتخاذ مواضع روشن و عدول نکردن از آن ها و قاطعیت در پیگیری های هدف هاست که دوست و دشمن بر آن اعتراف دارند.
  
بیم سوء قصد به جان رهبر انقلاب واكنش گسترده‎ای در مردم برانگیخته بود. خشم مردم از ادامه بازداشت امام رو به فزونی بود. از این رو رژیم ناگزیر شد در تاریخ 11 مرداد 1342 حضرت امام را از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داودیه تهران منتقل نماید. مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر، به سمت داودیه سرازیر شدند. ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت كه رژیم ناگزیر از پراكندن جمعیت و محاصره علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید. عصر 11 مرداد، روزنامه‎ها رژیم شاه خبری جعلی را مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی منتشر ساختند.
+
سال ۱۳۴۲ با تحریم مراسم [[عید نوروز]] آغاز و با خون مظلومین مدرسه فیضیه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا اصرار می ورزید و امام خمینی بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالت های آمریکا و خیانت های شاه پافشاری داشت. در چهارده فروردین ۱۳۴۲ [[سید محسن حکیم|آیت الله حکیم]] از [[نجف]] طی تلگراف‌هایی به علما و مراجع ایران خواستار آن شد که همگی به طور دسته جمعی به [[نجف]] هجرت کنند.  
  
پس از این وقایع امام خمینی تحت الحفظ مأموران رژیم به منزلی واقع در محله قیطریقه تهران منتقل شد و تا روز آزادی و بازگشت به [[قم]] در 18 فروردین سال 43 در همین محله محاصره شده اقامت داشت. رژیم شاه در آغاز سال 1342 با این تصور كه شدت عمل در ماجرای قیام 15 خرداد مردم را متنبه و مبارزین را وادار به سكوت كرده است، كوشش داشت تا وقایع سال گذشته را فراموش شده جلوه دهد.
+
این پیشنهاد برای حفظ جان علما و کیان حوزه ها مطرح شده بود. رژیم شاه برای ایجاد رعب و جلوگیری از پاسخگویی علما به تلگراف آیت الله حکیم، نیروهای نظامی را به قم گسیل داشت و همزمان هیئتی را برای ابلاغ پیام تهدید آمیز شاه به منزل مراجع تقلید فرستاد. امام خمینی از پذیرش این هیئت امتناع ورزید.
  
در شامگاه 18 فروردین 43 بدون اطلاع قبلی امام خمینی آزاد و به قم منتقل می‎شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرا می‎گیرد و جشن‌های باشكوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا می‎شود. سه روز از آزادی امام نمی‎گذرد كه نطق انقلابی آن حضرت، مهر بطلانی بر همه تصورات و تبلیغات رژیم می‎زند. رهبر انقلاب در نطق خویش به تفصیل، ابعاد قیام 15 خرداد را برشمرده و در پاسخ به گزارش كذب روزنامه‎ها مبنی بر تفاهم ایشان با رژیم می‎فرماید: «در سرمقاله نوشته بودند كه با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. كدام انقلاب؟ كدام ملت؟ خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سر نیزه نمی‎شود اصلاحات كرد».
+
حضرت امام بدون اعتنا به این تهدیدها، پاسخ تلگراف آیت الله العظمی حکیم را ارسال نموده و در آن تأکید کرده بود که هجرت دسته جمعی علما و خالی کردن [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] به مصلحت نیست.
  
تحلیل بردن نیروهای مبارز در حوزه علمیه از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع، ترفندی بود كه ساواك پس از آزادی امام خمینی در پی آن بود. امام با آگاهی از این توطئه در نطق تاریخی خود در مسجد اعظم قم (26 فروردین 43) فرمود: «من كه این جا نشسته‎ام دست تمام مراجع را می‎بوسم، تمام مراجع این جا، [[نجف]]، سایر بلاد، [[مشهد]]، تهران هر جا هستند دست همه علمای اسلام را می‎بوسم. مقصد بزرگتر از اینهاست». امام خمینی در این نطق نیز علیه روابط پنهانی شاه و اسرائیل افشاگری كرد و از شاه با عنوان «مردك» یاد كرده و خطاب به او فرمود:‌ «اشتباه نكنید، اگر خمینی هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمی‎كند».
+
امام خمینی در پیامی (به تاریخ ۱۲/۲/۱۳۴۲) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران، در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با [[اسرائیل]] غاصب تأکید ورزید و پیمان‌های شاه و اسرائیل را محکوم کرد و بدین ترتیب از آغاز قیام خویش نشان داد که نهضت اسلامی در ایران از مصالح امت اسلامی جدا نیست.
  
اولین سالگرد قیام 15 خرداد در سال 1343 با صدور بیانیه مشترك امام خمینی و دیگر مراجع تقلید و بیانیه‎های جداگانه حوزه‎های علمیه گرامی داشته شد و به عنوان روز عزای عمومی معرفی شد. در تیرماه سال 1343، آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان از سران نهضت آزادی ایران كه به حمایت از قیام 15 خرداد برخاسته بودند در دادگاه‌های نظامی شاه محاكمه و به زندان های طویل المدت محكوم شدند. امام خمینی بیانیه‎ای صادر كرد و در آن هشدار داد كه: «رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند».
+
'''قیام ۱۵ خرداد:'''
  
==قیام امام خمینی علیه احیای كاپیتولاسیون، و تبعید به تركیه==
+
[[ماه محرم]] سال ۱۳۴۲ شمسی که مصادف با خردادماه بود فرا رسید. امام خمینی از این فرصت نهایت استفاده را در تحریک مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه به عمل آورد. [[روز عاشورا]] جمعیت صد هزار نفری در تهران با داشتن عکس هایی از امام به تظاهرات پرداختند و در مقابل کاخ مرمر (محل استقرار شاه) برای اولین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده ای در حمایت از قیام امام برپا بود.
  
شاه به تصور این كه كشتار و بازداشت ها و محاكمه‎ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار آمریكا در انجام اصلاحات دیكته شده كاخ سفید مصمم بود. احیای رژیم كاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و كنسولی اتباع آمریكایی در ایران) در دستور كار فراگرفت. تصویب لایحه كاپیتولاسیون به وسیله مجلس فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم بند ایران بود. سركوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حكومت پلیسی شاه نفس را در سینه‎ها حبس كرده و كسی یارای مخالفت نداشت.  
+
امام خمینی عصر عاشورا سال ۱۳۸۳ هجری قمری (۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسی) در [[مدرسه فیضیه]] نطق تاریخی خویش را ایراد کرد. بخش عمده ای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت دودمان پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و [[اسرائیل]] اختصاص داشت.
  
در این ماجرا نیز امام خمینی به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان كه روز تولد شاه بود، به عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن حضرت به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده‎ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت پیغام شاه به آیت الله حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.
+
سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه ۱۴ خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد ۴۲) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول [[نماز شب]] بود دستگیر و به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران تهران زندانی کرد و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند.
  
امام خمینی بی اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یكی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع كثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد كرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاكمه دخالت های غیرقانونی هیئت حاكمه آمریكا در كشور اسلامی ایران و افشای خیانت های شاه بود.
+
خبر دستگیری امام به سرعت در شهر [[قم]] و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید. هنگامی که سیل جمعیت از [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] بیرون آمدند، رگبار مسلسل های گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و کوچه ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده و غمگنانه داشت.
 +
[[پرونده:خمینی00 (8).jpg|thumb|left|دستگیری امام خمینی توسط عوامل شاه]]
 +
صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به [[تهران]]، [[مشهد]]، [[شیراز]] و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند.  
  
افشاگری امام علیه تصویب لایحه كاپیتولاسیون ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد. اما رژیم شاه به بهره‎گیری از تجربه سركوبی قیام 15 خرداد سال قبل به سرعت دست بكار شد. از سوی دیگر در این زمان جمع زیادی از عناصر برجسته مذهبی و سیاسی مدافع قیام امام، در زندان و یا تبعیدگاه بودند. برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ نیز كه در ابتدا قیام 15 خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند پای خود را از صحنه مبارزه بیرون كشیدند كه این وضعیت تا سال پیروزی انقلاب (1357) نیز ادامه داشت.
+
جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی های گسترده و مستقیم و بکارگیری هر چه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند.
  
خطر اصلی برای رژیم شاه وجود امام خمینی بود كه به هیچ ترفندی نتوانسته بودند وی را به سكوت وادار كنند. تجربه گذشته نشان داده بود كه بازداشت او در داخل كشور دشواری های رژیم را صد چندان می‎كند. قصد سوء نسبت به جان وی نیز به منزله ایجاد زمینه شورشی غیرقابل كنترل در سراسر كشور ارزیابی می‎شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از كشور گرفته شد.
+
روز ۱۵ خرداد در تهران و قم حکومت نظامی برقرار شد، اما علیرغم آن، روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود که در هر مورد به درگیری خونین انجامید. امام خمینی پس از ۱۹ روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شد.
  
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی در قم را محاصره كردند. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یك فروند هواپیمای نظامی تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنكارا پرواز كرد. عصر آن روز ساواك خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت كشور! در روزنامه‎ها منتشر ساخت. موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه‎ها و ارسال طومارها و نامه‎ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید جلوه‎گر شد.
+
شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد. حزب کمونیست شوروی قیام ۱۵ خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقیانه شاه! دانست. استقلال تمام عیار قیام ۱۵ خرداد آن چنان برملا و فاحش بود که این گونه انگ ها نمی توانست کمترین لطمه ای بدان وارد سازد. پانزده خرداد ۱۳۴۲ آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بود.  
  
آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دی ماه 1343 به تركیه نزد پدر تبعید گردید دوران تبعید امام در تركیه بسیار سخت و شكننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آن جا ممنوع شده بود. اما هیچ یك از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش كند.  
+
با دستگیری رهبر نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز ۱۵ خرداد ۴۲، قیام ظاهراً سرکوب شد. امام خمینی در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام این که هیئت حاکمه ایران و قوه قضائیه آن را غیرقانونی و فاقد صلاحیت می داند، اجتناب ورزید. در سلول انفرادی پادگان عشرت آباد نیز فرصت را از دست نداد و به مطالعه کتب تاریخ معاصر و از آن جمله تاریخ [[مشروطیت]] ایران و کتابی از آثار جواهر لعل نهرو پرداخت.  
  
محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاس تركیه بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورك منتقل كردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) برای منزوی‎تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 46 كیلومتری غرب آنكارا نقل مكان دادند. در این مدت امكان هر گونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت تركیه قرار داشت.
+
پس از دستگیری امام خمینی اعتراضات گسترده ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند. جمعی از علمای برجسته کشور به نشانه اعتراض به تهران هجرت کردند.
  
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه‎ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شكست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پسند زد.
+
بیم سوء قصد به جان رهبر انقلاب واکنش گسترده ای در مردم برانگیخته بود. خشم مردم از ادامه بازداشت امام رو به فزونی بود. از این رو رژیم ناگزیر شد در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۴۲ حضرت امام را از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داودیه تهران منتقل نماید. مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر، به سمت داودیه سرازیر شدند. ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت که رژیم ناگزیر از پراکندن جمعیت و محاصره علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید. عصر ۱۱ مرداد، روزنامه های رژیم شاه خبری جعلی را مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی منتشر ساختند.
  
رژیم در چند مورد براثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای كسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. اقامت اجباری در تركیه فرصت مغتنم برای امام بود تا تدوین كتاب بزرگ «تحریر الوسیله» را آغاز كند. در این كتاب كه حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، [[احكام]] مربوط به جهاد و دفاع و [[امر به معروف و نهی از منكر]] و مسائل روز به عنوان تكالیف شرعی فراموش شده مطرح گردید است.
+
پس از این وقایع امام خمینی تحت الحفظ مأموران رژیم به منزلی واقع در محله قیطریقه تهران منتقل شد و تا روز آزادی و بازگشت به [[قم]] در ۱۸ فروردین سال ۴۳ در همین محله محاصره شده اقامت داشت. رژیم شاه در آغاز سال ۱۳۴۳ با این تصور که شدت عمل در ماجرای قیام ۱۵ خرداد مردم را متنبه و مبارزین را وادار به سکوت کرده است، کوشش داشت تا وقایع سال گذشته را فراموش شده جلوه دهد.
  
==تبعید امام خمینی از تركیه به عراق==
+
در شامگاه ۱۸ فروردین ۴۳ بدون اطلاع قبلی، امام خمینی آزاد و به قم منتقل می شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرا می گیرد و جشن‌های باشکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا می شود. سه روز از آزادی امام نمی گذرد که نطق انقلابی ایشان، مهر بطلانی بر همه تصورات و تبلیغات رژیم می زند. رهبر انقلاب در نطق خویش به تفصیل، ابعاد قیام ۱۵ خرداد را برشمرده و در پاسخ به گزارش کذب روزنامه ها مبنی بر تفاهم ایشان با رژیم می فرماید: «در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سر نیزه نمی شود اصلاحات کرد».
  
روز 13 مهرماه 1344 حضرت امام به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشور [[عراق]] اعزام شدند علل و انگیزه‎ها از تغییر محل تبعید امام عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزه‎های علمیه داخل و خارج و تلاش ها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج كشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر آمریكا، مشكلات امنیتی و روانی دولت تركیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی تركیه و از همه مهم‎تر تصور رژیم شاه از این كه فضای ساكت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه [[نجف]] و وضعیت رژیم حاكم بر [[بغداد]] خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود.
+
تحلیل بردن نیروهای مبارز در [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع، ترفندی بود که [[ساواک|ساواک]] پس از آزادی امام خمینی در پی آن بود. امام با آگاهی از این توطئه در نطق تاریخی خود در [[مسجد اعظم قم]] (۲۶ فروردین ۴۳) فرمود: «من که این جا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم، تمام مراجع اینجا، [[نجف]]، سایر بلاد، [[مشهد]]، [[تهران]] هر جا هستند دست همه علمای [[اسلام]] را می بوسم. مقصد بزرگتر از اینهاست». امام خمینی در این نطق نیز علیه روابط پنهانی شاه و [[اسرائیل]] افشاگری کرد و از شاه با عنوان «مردک» یاد کرده و خطاب به او فرمود:‌ «اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند».
  
استقبال پرشور طلاب و مردم از ایشان در شهرهای مذكور، خود بیانگر آن بود كه برخلاف تصور رژیم شاه پیام نهضت 15 خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است.
+
اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۳ با صدور بیانیه مشترک امام خمینی و دیگر مراجع تقلید و بیانیه های جداگانه حوزه های علمیه گرامی داشته شد و به عنوان روز عزای عمومی معرفی شد. در تیرماه سال ۱۳۴۳، [[آیت الله طالقانی]] و مهندس مهدی بازرگان از سران نهضت آزادی ایران که به حمایت از قیام ۱۵ خرداد برخاسته بودند، در دادگاه‌های نظامی شاه محاکمه و به زندان های طویل المدت محکوم شدند. امام خمینی بیانیه ای صادر کرد و در آن هشدار داد که: «رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند».
  
دوران اقامت طولانی و 13 ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیت های مستقیم در حد ایران و تركیه وجود نداشت اما مخالفت ها و كارشكنی ها آن چنان گسترده و آزار دهنده بود كه امام با همه صبر و بردباری معروفش بارها از سختی شرایط مبارزه در این سال ها به تلخی تمام یاد كرده است. ولی هیچ یك از این مصائب و دشواری ها نتوانست او را از مسیری كه آگاهانه انتخاب كرده بود بازدارد.
+
'''اقدام علیه کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه:'''
  
امام خمینی سلسله درس های خارج فقه خویش را با همه مخالفت ها و كارشكنی های عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز كرد، كه تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید، علیرغم دشواری های پدید آمده، هیچ گاه دست از مبارزه نكشید، و با سخنرانی ها و پیام های خویش امید به پیروزی را در دل ها زنده نگاه می‎داشت.
+
شاه به تصور این که کشتار و بازداشت ها و محاکمه ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار آمریکا در انجام اصلاحات دیکته شده کاخ سفید مصمم بود. احیای رژیم کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع آمریکایی در ایران) در دستور کار فراگرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وسیله مجلس فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم بند ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت.  
  
امام خمینی در پیامی (17 خرداد 1346) به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل فتوای انقلابی خویش را مبنی بر حرمت هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولت های اسلامی با اسرائیل، و حرمت مصرف كالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر كرد.
+
در این ماجرا نیز امام خمینی به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود، به عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت و پیغام شاه به [[سید مصطفی خمینی]] (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.
  
در همین زمان (خرداد 1346) بود كه قصد رژیم دایر بر تبعید امام از نجف به هندوستان با افشاگری و تلاش و مخالفت گروه های سیاسی مبارز خارج و داخل كشور عقیم ماند.
+
امام خمینی بی اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمه دخالت های غیرقانونی هیئت حاکمه آمریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانت های شاه بود.
  
با روی كار آمدن حزب بعث (26 تیر ماه 1347) در [[عراق]] و دشمنی این حزب با حركت های اسلامی، دشواری های بیشتری فرا روی نهضت امام خمینی پدید آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نكشید.
+
افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد. اما رژیم شاه به بهره گیری از تجربه سرکوبی قیام ۱۵ خرداد سال قبل به سرعت دست بکار شد. از سوی دیگر در این زمان جمع زیادی از عناصر برجسته مذهبی و سیاسی مدافع قیام امام، در زندان و یا تبعیدگاه بودند. برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ نیز که در ابتدای قیام ۱۵ خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند پای خود را از صحنه مبارزه بیرون کشیدند که این وضعیت تا سال پیروزی انقلاب (۱۳۵۷) نیز ادامه داشت.
  
امام خمینی در گفتگویی با نماینده سازمان الفتح فلسطین در 19 مهر 1347 دیدگاههای خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت [[فلسطین]] تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشی از وجوه شرعی [[زكات]] به مجاهدان فلسطینی فتوا داد.
+
خطر اصلی برای رژیم شاه وجود امام خمینی بود که به هیچ ترفندی نتوانسته بودند وی را به سکوت وادار کنند. تجربه گذشته نشان داده بود که بازداشت او در داخل کشور دشواری های رژیم را صد چندان می کند. قصد سوء نسبت به جان وی نیز به منزله ایجاد زمینه شورشی غیرقابل کنترل در سراسر کشور ارزیابی می شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از کشور گرفته شد.
  
30 مرداد 1348 قسمتی از مسجد الاقصی به وسیله صهیونیست های افراطی به آتش كشیده شد. شاه كه تحت فشار افكار عمومی قرار داشت با پیشنهاد قبول هزینه تعمیر مسجد به كمك اسرائیل شتافت تا از استمرار خشم مسلمانان كاسته شود. امام خمینی در پیامی، فریبكاری شاه را افشاء كرد.
+
سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز [[ساواک|ساواک]] خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد.
  
چهار سال تدریس، تلاش و روشنگری امام خمینی توانسته بود تا حدودی فضای حوزه نجف را دگرگون سازد. در سال 1348 علاوه بر مبارزین بی شمار داخل كشور مخاطبین زیادی در [[عراق]]، [[لبنان]] و دیگر بلاد اسلامی بودند كه نهضت امام خمینی را الگوی خویش می‎دانستند. حضرت امام سلسله درس های خویش را درباره حكومت اسلامی یا ولایت فقیه در بهمن 1348 آغاز كرد. انتشار مجموعه‌این درس ها در قالب كتابی تحت عنوان «ولایت فقیه» یا «حكومت اسلامی» در ایران و عراق و لبنان در موسم [[حج]] شور تازه‎ای به مبارزه می‎داد.
+
آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در ۱۳ دی ماه ۱۳۴۳ به [[ترکیه|ترکیه]] نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آن جا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست ایشان را وادار به سازش کند.  
  
==امام خمینی و استمرار مبارزه==
+
محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاس ترکیه بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد (۲۱ آبان ۱۳۴۳) برای منزوی تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در ۴۶ کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هر گونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت.
  
(1350 ـ 1356): همزمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال 1350 به بعد، شاه احساس قدرت بیشتری می‎كرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفین شدت یافت و رژیم ایران در مسابقه‎ای جنون آمیز خرید تجهیزات نظامی و كالاهای مصرفی آمریكا و ایجاد پایگاههای نظامی متعدد برای آمریكائیان در كشور و افزایش روابط تجاری و نظامی با اسرائیل را سرعت بخشید. جشن های دو هزار و پانصدمین سال سلطنت شاهان ایران با حضور سران بسیاری از ممالك جهان با هزینه‎های گزاف بر ملت ایران تحمیل شد. این جشن ها نمایشی برای نشان دادن قدرت و ثبات رژیم شاه بود.
+
اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد.
  
اواخر اسفند 1353، شاه با تشكیل حزب درباری «رستاخیز» و ایجاد سیستم تك حزبی، خودكامگی را به حد اعلی رساند و طی یك نطق تلویزیونی اعلام كرد كه تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند و كسانی كه مخالفند بایست گذرنامه خود را گرفته و از كشور خارج شوند.  
+
رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. اقامت اجباری در ترکیه فرصت مغتنم برای امام بود تا تدوین کتاب بزرگ «[[تحریرالوسیله]]» را آغاز کند. در این کتاب که حاوی [[فتوا|فتاوای]] فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، [[احکام]] مربوط به [[جهاد]] و دفاع و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مسائل روز به عنوان تکالیف شرعی فراموش شده مطرح گردیده است.
  
امام خمینی بلافاصله طی فتوایی اعلام كرد: «نظر به مخالفت این حزب با [[اسلام]] و مصالح ملت مسلمان ایران، شركت در آن بر عموم ملت [[حرام]] و كمك به ظلم و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن‎ترین موارد نهی از منكر است.» فتوای امام خمینی و برخی دیگر از علمای اسلام كارساز و مؤثر افتاد. رژیم شاه علیرغم تبلیغات گسترده پس از چند سال رسماً شكست رستاخیر را اعلام و آن را منحل كرد.
+
'''تبعید امام از ترکیه به عراق:'''
 +
[[پرونده:خمینی00 (2).jpg|thumb|left|تشرف امام خمینی به [[حرم امام علی علیه السلام|حرم امیرالمومنین امام علی علیه السلام]]]]
  
سال 1354 در سالگرد قیام 15 خرداد، مدرسه فیضیه قم بار دیگر شاهد قیام طلاب انقلابی بود. فریادهای درود بر خمینی و [[مرگ]] بر سلسله پهلوی به مدت دو روز ادامه داشت. این حركت انقلابی بر شاه و ساواك بسیار گران می‎آمد. مأموران پلیس مدرسه را محاصره و در جریان یك یورش بیرحمانه و ضرب و شتم طلاب، كلیه معترضین را دستگیر و به زندان افكند.
+
روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ حضرت امام به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به کشور [[عراق]] اعزام شدند علل و انگیزه ها از تغییر محل تبعید امام عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزه های علمیه داخل و خارج و تلاش ها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج کشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر آمریکا، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهم تر تصور رژیم شاه از این که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه [[نجف]] و وضعیت رژیم حاکم بر [[بغداد]] خود عاملی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود.
  
شاه در ادامه سیاست های مذهب ستیر خود در اسفند 1354 وقیحانه تاریخ رسمی كشور را از مبدأ هجرت [[پیامبر اسلام]] به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد. امام خمینی در واكنش سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بی‎پایه شاهنشاهی داد. تحریم استفاده از این مبدأ موهوم تاریخ همانند تحریم حزب رستاخیز از سوی مردم ایران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحی برای رژیم شاه شده و رژیم در سال 1357 ناگزیر از عقب نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد.
+
استقبال پرشور طلاب و مردم از ایشان در شهرهای مذکور، خود بیانگر آن بود که برخلاف تصور رژیم شاه، پیام نهضت ۱۵ خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است.
  
دمكرات ها در سال 1355 به كاخ سفید راه یافتند. كمك های مالی گسترده شاه به جمهوری خواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریكا نتیجه‎ای نبخشید. جیمی كارتر با شعار حقوق بشر و محدودیت در صدور اسلحه به خارج كشور، پیروز شده بود. این شعارها به منظور جلوگیری از رشد احساسات ضد آمریكایی در كشورهایی نظیر ایران مطرح شده بود. متعاقب سیاست های حزب دمكرات آمریكا، شاه در ایران سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابه جایی مهره‎ها زد. خط مشی‎های امریكا در مورد ایران كه به وسیله وزارتخانه آمریكا و سازمان سیا ترسیم و به سفارت این كشور در تهران ارسال می‎شد.
+
دوران اقامت طولانی و ۱۳ ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیت های مستقیم در حد ایران و ترکیه وجود نداشت، اما مخالفت ها و کارشکنی ها آن چنان گسترده و آزار دهنده بود که امام با همه صبر و بردباری بارها از سختی شرایط مبارزه در این سال ها به تلخی تمام یاد کرده است. ولی هیچ یک از این مصائب و دشواری ها نتوانست او را از مسیری که آگاهانه انتخاب کرده بود بازدارد.
  
==اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم==
+
امام خمینی سلسله درس های خارج فقه خویش را با همه مخالفت ها و کارشکنی های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز کرد، که تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید، علیرغم دشواری های پدید آمده، هیچ گاه دست از مبارزه نکشید، و با سخنرانی ها و پیام های خویش امید به پیروزی را در دل ها زنده نگاه می داشت.
  
امام خمینی كه تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت بدست آمده نهایت بهره برداری را كرد. شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی در اول آبان 1356 و مراسم پرشكوهی كه در ایران برگزار شد. نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه‎های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود. امام خمینی در همان زمان به گونه‎ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیده بود. رژیم شاه با درج مقاله‎ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت.
+
امام خمینی در پیامی (۱۷ خرداد ۱۳۴۶) به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و [[اسرائیل]]، فتوای انقلابی خویش را مبنی بر [[حرام|حرمت]] هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولت های اسلامی با اسرائیل، و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد.
  
اعتراض به این مقاله، به قیام 19 دی ماه قم در سال 56 منجر شد كه طی آن جمعی از طلاب انقلابی به خاك و خون كشیده شدند. برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلم‎های پیاپی در بزرگداشت خاطره شهیدان در تبریز، یزد، جهرم و شیراز، اصفهان و تهران قیامهایی مكرر پدید آورد.
+
در همین زمان (خرداد ۱۳۴۶) بود که قصد رژیم دایر بر تبعید امام از نجف به هندوستان با افشاگری و تلاش و مخالفت گروه های سیاسی مبارز خارج و داخل کشور عقیم ماند.
  
جایگزینی یك تكنوكرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا، نخست وزیر 13 ساله شاه، كمكی به حل بحران رژیم نكرد. جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» روی كار آمد. فریبكاری های وی و مذاكرات او با آقای شریعتمداری در [[قم]] نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او كشتار بی رحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا (ژاله) تهران در روز 17 شهریور اتفاق افتاد. رسماً حكومت نظامی در تهران و 11 شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد.
+
با روی کار آمدن حزب بعث (۲۶ تیر ماه ۱۳۴۷) در [[عراق]] و دشمنی این حزب با حرکت های اسلامی، دشواری های بیشتری فرا روی نهضت امام خمینی پدید آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نکشید.
  
از روش های موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم شاه دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصاب های سراسری در ماه های پایانی رژیم شاه به اركان رژیم و وزارتخانه‎ها و ادارات و مراكز نظامی كشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب كاركنان شركت نفت و بانك های و مراكز حساس دولتی وارد ساخت.
+
امام خمینی در گفتگویی با نماینده سازمان الفتح [[فلسطین]] در ۱۹ مهر ۱۳۴۷ دیدگاههای خویش را درباره مسائل جهان [[اسلام]] و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشی از وجوه شرعی [[زکات]] به مجاهدان فلسطینی [[فتوا]] داد.
  
==هجرت امام خمینی از عراق به پاریس==
+
۳۰ مرداد ۱۳۴۸ قسمتی از [[مسجد الاقصى|مسجد الاقصی]] به وسیله صهیونیست های افراطی به آتش کشیده شد. شاه که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت، با پیشنهاد قبول هزینه تعمیر مسجد به کمک اسرائیل شتافت تا از استمرار خشم مسلمانان کاسته شود. امام خمینی در پیامی، فریبکاری شاه را افشاء کرد.
  
در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورك تصمیم به اخراج امام از [[عراق]] گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در [[نجف]] به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود كه شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست كشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود كه به خاطر مسئولیتی كه در مقابل امت اسلام احساس می‎كند حاضر به سكوت و هیچ گونه مصالحه‎ای نیست.
+
چهار سال تدریس، تلاش و روشنگری امام خمینی توانسته بود تا حدودی فضای حوزه نجف را دگرگون سازد. در سال ۱۳۴۸ علاوه بر مبارزین بی شمار داخل کشور، مخاطبین زیادی در [[عراق]]، [[لبنان]] و دیگر بلاد اسلامی بودند که نهضت امام خمینی را الگوی خویش می دانستند. حضرت امام سلسله درس های خویش را درباره حکومت اسلامی یا [[ولایت فقیه]] در بهمن ۱۳۴۸ آغاز کرد. انتشار مجموعه ‌این درس ها در قالب کتابی تحت عنوان «ولایت فقیه» یا «حکومت اسلامی» در ایران و عراق و لبنان در موسم [[حج]]، شور تازه ای به مبارزه می داد.
  
روز 12 مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز كویت ترك گفت. دولت كویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این كشور جلوگیری كرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام حاج سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند. دو روز بعد در منزل یكی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورینِ كاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ كردند. ایشان نیز در واكنشی تند تصریح كرده بود كه این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموكراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این كشور به آن كشور برود باز دست از هدف هایش نخواهد كشید.
+
'''امام خمینی و استمرار مبارزه:'''
  
در مدت اقامت 4 ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهم‎ترین مركز خبری جهان بود و مصاحبه‎های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حكومت اسلام و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می‎كرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود كه بحرانی‎ترین دوران نهضت را در ایران رهبری كرد.
+
همزمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال ۱۳۵۰ به بعد، شاه احساس قدرت بیشتری می کرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفین شدت یافت و رژیم ایران در مسابقه ای جنون آمیز خرید تجهیزات نظامی و کالاهای مصرفی آمریکا و ایجاد پایگاههای نظامی متعدد برای آمریکائیان در کشور و افزایش روابط تجاری و نظامی با اسرائیل را سرعت بخشید. جشن های دو هزار و پانصدمین سال سلطنت شاهان ایران با حضور سران بسیاری از ممالک جهان با هزینه های گزاف بر ملت ایران تحمیل شد. این جشن ها نمایشی برای نشان دادن قدرت و ثبات رژیم شاه بود.
  
دولت شریف امام دو ماه بیشتر دوام نیاورد. و شاه ریاست كابینه را به دولت نظامی (ازهاری) سپرد. كشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیر در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر آمریكا و انگلیس درخواست راه حل می‎كرد. اما هیچ یك از طرح های قبلی آنان نتیجه‎ای دربرنداشت. راهپیمائی های گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد كه به رفراندوم غیررسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت.  
+
اواخر اسفند ۱۳۵۳، شاه با تشکیل حزب درباری «رستاخیز» و ایجاد سیستم تک حزبی، خودکامگی را به حد اعلی رساند و طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند و کسانی که مخالفند بایست گذرنامه خود را گرفته و از کشور خارج شوند.  
  
شاپور بختیار، یكی از سران جبهه ملی، آخرین مهره آمریكا بود كه برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد. پیام های امام خمینی مبنی بر وجوب مبارزه، طرح های رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دی ماه 57 شورای انقلاب را تشكیل داد. شاه نیز پس از تشكیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای كابینه بختیار در روز 26 دی ماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابان ها به جشن و پایكوبی پرداختند.
+
امام خمینی بلافاصله طی فتوایی اعلام کرد: «نظر به مخالفت این حزب با [[اسلام]] و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت [[حرام]] و کمک به [[ظلم]] و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است.» فتوای امام خمینی و برخی دیگر از علمای اسلام کارساز و مؤثر افتاد. رژیم شاه علیرغم تبلیغات گسترده پس از چند سال رسماً شکست رستاخیر را اعلام و آن را منحل کرد.
  
==بازگشت امام خمینی به ایران پس از 14 سال تبعید==
+
سال ۱۳۵۴ در سالگرد قیام ۱۵ خرداد، [[مدرسه فیضیه]] قم بار دیگر شاهد قیام طلاب انقلابی بود. فریادهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر سلسله پهلوی» به مدت دو روز ادامه داشت. این حرکت انقلابی بر شاه و ساواک بسیار گران می آمد. مأموران پلیس مدرسه را محاصره و در جریان یک یورش بیرحمانه و ضرب و شتم طلاب، کلیه معترضین را دستگیر و به زندان افکند.
  
اوایل بهمن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه می‎شنید اشك شوق فرو می‎ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بودند. اما در عین حال مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سرِ پا و حكومت نظامی برقرار بود.
+
شاه در ادامه سیاست های مذهب ستیز خود در اسفند ۱۳۵۴ وقیحانه تاریخ رسمی کشور را از مبدأ [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر اسلام]]، به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد. امام خمینی در واکنش سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بی پایه شاهنشاهی داد. تحریم استفاده از این مبدأ موهوم تاریخ همانند تحریم حزب رستاخیز از سوی مردم ایران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحی برای رژیم شاه شده و رژیم در سال ۱۳۵۷ ناگزیر از عقب نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد.
  
امام خمینی تصمیم خویش را گرفته و طی پیام هایی به مردم ایران گفته بود می‎خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در كنار مردمش باشد. دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاههای كشور را به روی پروازهای خارجی بست. جمعیت انبوه از سراسر كشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهرات میلیونها تن از مردم تهران شركت كرده و خواستار بازشدن فرودگاهها بودند. جمعی از روحانیون و شخصیت های سیاسی در مسجد دانشگاه تهران تا بازشدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن درخواست ملت شد.
+
دمکرات ها در سال ۱۳۵۵ به کاخ سفید راه یافتند. کمک های مالی گسترده شاه به جمهوری خواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نتیجه ای نبخشید. جیمی کارتر با شعار حقوق بشر و محدودیت در صدور اسلحه به خارج کشور، پیروز شده بود. این شعارها به منظور جلوگیری از رشد احساسات ضد آمریکایی در کشورهایی نظیر ایران مطرح شده بود. متعاقب سیاست های حزب دمکرات آمریکا، شاه در ایران سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابه جایی مهره ها زد. خط مشی های امریکا در مورد ایران، به وسیله وزارتخانه آمریکا و سازمان سیا ترسیم و به سفارت این کشور در تهران ارسال می شد.
  
سرانجام امام خمینی بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دوری از وطن وارد كشور شد. استقبال بی‎سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انكار بود كه خبرگزاری های غربی نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا، مزار شهیدان انقلاب اسلامی روانه شدند تا سخنان تاریخی امام را بشنوند. در همین نطق بود كه امام خمینی با صدای بلند فرمود: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‎كنم.» شاپور بختیار ابتدا این سخن را شوخی گرفته بود اما چند روز بیشتر نگذشت كه در 16 بهمن 57 امام خمینی رئیس دولت موقت انقلاب را تعیین نمود.
+
'''اوج گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶:'''
  
روز 19 بهمن 1357 پرسنل هوایی در محل اقامت امام خمینی (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت كردند. ارتش شاه در آستانه سقوط كامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی پادگان ها را ترك گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
+
امام خمینی که تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت بدست آمده نهایت بهره برداری را کرد. شهادت آیت الله [[سید مصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶ و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود. امام خمینی در همان زمان به گونه ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیده بود. رژیم شاه با درج مقاله ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت.
  
روز 20 بهمن همافران در مهم‎ترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سركوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز 21 بهمن پایگاههای پلیس و مراكز دولتی یكی پس از دیگری به دست مردم سقوط كردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه‎ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت 4 بعد از ظهر افزایش داد.  
+
اعتراض به این مقاله، به قیام ۱۹ دی ماه قم در سال ۵۶ منجر شد که طی آن جمعی از طلاب انقلابی به خاک و خون کشیده شدند. برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلم های پیاپی در بزرگداشت خاطره شهیدان در [[تبریز]]، [[یزد]]، جهرم و [[شیراز]]، [[اصفهان]] و [[تهران]] قیامهایی مکرر پدید آورد.
  
همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشكیل داد و فرمان اجرای كودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر كرد. از سوی دیگر امام خمینی طی پیامی از مردم تهران خواست تا با جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابان ها بریزند و حكومت نظامی را عملاً لغو كنند. سیل جمعیت زن و مرد و كودك و بزرگ به خیابان ها ریخته و مشغول سنگربندی شدند.  
+
جایگزینی یک تکنوکرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا، نخست وزیر ۱۳ ساله شاه، کمکی به حل بحران رژیم نکرد. جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» روی کار آمد. فریبکاری های وی و مذاکرات او با آقای شریعتمداری در [[قم]] نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او کشتار بی رحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا (ژاله) تهران در روز ۱۷ شهریور اتفاق افتاد. رسماً حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد.
  
اولین تانك ها و تیپ‎های زرهی كودتاچیان به محض حركت از پایگاههایشان به وسیله مردم از كار افتادند. كودتا در همان آغاز با شكست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شكسته شد و صبحدم 22 بهمن، خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیر پای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع كرد.
+
از روش های موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم شاه، دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصاب های سراسری در ماه های پایانی رژیم شاه به ارکان رژیم و وزارتخانه ها و ادارات و مراکز نظامی کشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بانک های و مراکز حساس دولتی وارد ساخت.
  
مردم در سال 58 در یكی از آزادترین انتخاب تاریخ ایران رأی به استقرار نظام جمهوری اسلامی دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپی برای تدوین و تصویب قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. امام خمینی برای استقرار اركان نظام اسلام و تبیین هدف ها و اولویت های حكومت اسلامی و تشویق مردم به حضور در صحنه‎ها همه روزه در محل اقامت خود و در مدرسه فیضیه قم در دیدار با هزاران تن از مشتاقان خویش سخنرانی می‎كرد.
+
'''هجرت امام از عراق به پاریس:'''
  
او پس از پیروزی انقلاب در تاریخ دهم اسفند 1357 از تهران به [[قم]] آمده و تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی (2 بهمن 1358) در این شهر بود. حضرت امام پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، موقتاً‌ در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساكن شد و سپس در تاریخ 27/2/1359 بنا به تمایل خود به منزلی محقر در محله جماران نقل مكان كرد و تا زمان رحلت در همین منزل ماند.
+
در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، تصمیم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر ۱۳۵۷ منزل امام در [[نجف]] به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق، دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه ای نیست.
  
==انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی آمریكا==
+
روز ۱۲ مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز [[کویت|کویت]] ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به [[لبنان]] و یا [[سوریه]] بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام [[سید احمد خمینی]]) تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. در روز ۱۴ مهر ایشان وارد پاریس شدند. دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورینِ کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید.
  
برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و مشاركت گسترده مردم، امیدهای آمریكا را در سرنگونی قریب الوقوع نظام اسلامی كه خبر آن مرتباً در رسانه‎های گروهی غرب و بیانیه‎های ضد انقلاب داخلی منعكس می‎شد، بر باد داد.
+
در مدت اقامت ۴ ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهم ترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه [[حکومت در اسلام|حکومت اسلام]] و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد.
 +
[[پرونده:خمینی00 (9).jpg|thumb|left|امام خمینی در نوفل لوشاتو]]
  
روز 13 آبان گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» سفارت آمریكا در تهران را اشغال كرده و پس از شكستن مقاومت تفنگداران آمریكاییِ نگهبان سفارت جاسوسان آمریكایی را بازداشت كردند.  
+
دولت شریف امامی دو ماه بیشتر دوام نیاورد و شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی ازهاری سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیر در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر آمریکا و انگلیس درخواست راه حل می کرد. اما هیچ یک از طرح های قبلی آنان نتیجه ای دربرنداشت. راهپیمائی های گسترده و میلیونی در روز [[تاسوعا]] و [[عاشورا]] در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که به رفراندوم غیررسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت.  
  
سندهای بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسی ها و دخالت های بی‎شمار آمریكا در ایران و كشورهای مختلف جهان برمی‎داشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابط ها و جاسوس های آمریكا و انواع شیوه‎های جاسوسی و تحركات سیاسی این كشور را در مناطق مختلف جهان افشا می‎كرد.
+
شاپور بختیار، یکی از سران جبهه ملی، آخرین مهره آمریکا بود که برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد. پیام های امام خمینی مبنی بر وجوب مبارزه، طرح های رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دی ماه ۵۷ شورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز ۲۶ دی ماه از کشور فرار کرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابان ها به جشن و پایکوبی پرداختند.
  
امام خمینی از حركت انقلابی دانشجویان حمایت كرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب او نامید. طرح عملیات آزاد كردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و معجزه آسا در صحرای طبس ایران، با شكست مواجه شد.
+
'''بازگشت امام خمینی به ایران:'''
  
مرگ شاه در تاریخ 5 مرداد 1359 در مصر عملاً یكی از شرایط ایران را كه استرداد او به عنوان جنایتكار اصلی در كشتارهای مردم بود، منتفی ساخت. سرانجام پس از 444 روز با وساطت الجزایر و بنا به رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بر طبق توافقنامه الجزیره بین ایران و آمریكا جاسوسان آزاد شدند و آمریكا متعهد به عدم دخالت در امور داخلی ایران و باز پس دادن اموال و دارائی های بلوكه شده ایران شده كه هیچ گاه بدان عمل نكرد.
+
اوایل بهمن ۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کس که می شنید اشک شوق فرو می ریخت. مردم ۱۴ سال انتظار کشیده بودند. اما در عین حال مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سرِ پا و حکومت نظامی برقرار بود.
  
در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری ایران (5/11/1358) و در حالی كه امام خمینی در بیمارستان قلب تهران بستری بود. ابوالحسن بنی صدر از رقیبان خود پیشی گرفت. او مغرور از آراء بدست آمده، از آغاز بنا را بر اختلاف با جناح خط امام و مخالفت با روحانیت گذاشت. او نیز همچون دولت موقت متعهد به سازش و زد و بندهای سیاسی با كشورهای قدرتمند بود.
+
امام خمینی تصمیم خویش را گرفته و طی پیام هایی به مردم ایران گفته بود می خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردمش باشد. دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاههای کشور را به روی پروازهای خارجی بست. جمعیت انبوه از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهرات میلیونها تن از مردم تهران شرکت کرده و خواستار بازشدن فرودگاهها بودند. جمعی از روحانیون و شخصیت های سیاسی در مسجد دانشگاه تهران تا بازشدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن درخواست ملت شد.
 +
[[پرونده:خمینی00 (10).jpg|thumb|left|بازگشت امام خمینی به ایران در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷]]
  
سرانجام امام خمینی طی حكمی كوتاه در 20 خرداد 1360 بنی صدر را از فرماندهی كل قوا عزل و متعاقب آن مجلس شورای اسلامی رأی به بی‎كفایتی وی داد. با سقوط بنی صدر اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، كه بعد از پیروزی انقلاب از ضعف دولت موقت و حمایت های بنی صدر كمال استفاده را برده و تشكیلات خود را گسترش داده بودند در 30 خرداد 1360 دست به اغتشاشی خونین زدند.
+
سرانجام امام خمینی بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از ۱۴ سال دوری از وطن وارد کشور شد. استقبال بی سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انکار بود که خبرگزاری های غربی نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را ۴ تا ۶ میلیون نفر برآورد کردند. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا، مزار شهیدان انقلاب اسلامی روانه شدند تا سخنان تاریخی امام را بشنوند. در همین نطق بود که امام خمینی با صدای بلند فرمود: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» شاپور بختیار ابتدا این سخن را شوخی گرفته بود، اما چند روز بیشتر نگذشت که در ۱۶ بهمن ۵۷ امام خمینی رئیس دولت موقت انقلاب را تعیین نمود.
  
آیت الله خامنه‎ای روز 6 تیر ماه 1360 بر اثر انفجار بمبی كه در مسجد اباذر تهران كار گذاشته بودند به هنگام سخنرانی مجروح گردید. فردای آن روز فاجعه عظیم 7 تیر به وقوع پیوست. 72 تن از كارآمدترین عناصر نظام اسلام و یاران امام خمینی كه در میان آن ها رئیس دیوان عالی كشور (دكتر بهشتی)، چند تن از وزراء، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و جمعی از مسئولین قوه قضائیه حضور داشتند، در مقرّ حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمبی قوی كه عامل نفوذی سازمان منافقین كار گذاشته بود، شهید شدند.  
+
روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل هوایی در محل اقامت امام خمینی (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.
  
دو ماه بعد در روز 8 شهریور 1360 آقای محمدعلی رجایی چهره محبوب مردم ایران كه بعد از عزل بنی صدر از سوی مردم به ریاست جمهوری انتخاب شده بود به همراه حجه الاسلام دكتر محمدجواد باهنر (نخست وزیر) در محل كار خویش به [[شهادت]] رسیدند. تصمیم سریع و قاطع حضرت امام در انتخاب و نصب بلافاصله افراد به جای شهیدانی كه در این حوادث از مدیریت نظام گرفته می‎شدند، در سامان دادن به امور و مأیوس كردن دشمن نقشی بس مؤثر داشت و موجب حیرت محافل خبری و سیاسی جهان بود.
+
روز ۲۰ بهمن همافران در مهم ترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاههای پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت ۴ بعد از ظهر افزایش داد.  
  
پس از فاجعه هفتم تیر 1360 و شهادت دهها تن از یاران امام و مسئولین نظام جمهوری اسلامی، سركردگان گروهك منافقین به همراه رئیس جمهور معزول با لباس و آرایش زنانه و به وسیله عوامل نفوذی در فرودگاه تهران به پاریس گریختند. منافقین علاوه بر شهادت 72 نفر از محبوبترین شخصیت های نظام اسلامی در انفجار مقرّ حزب جمهوری اسلامی و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر ایران چهره‎های برجسته دیگری نیز به وسیله اقدامات تروریستی منافقین از مردم ایران گرفته شدند.
+
همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد. از سوی دیگر، امام خمینی طی پیامی از مردم تهران خواست تا با جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابان ها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابان ها ریخته و مشغول سنگربندی شدند.  
  
==جنگ تحمیلی و دفاع 8 ساله امام و ملت ایران==
+
اولین تانک ها و تیپ های زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن، خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیر پای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد.
  
شكست طرح های براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از محاصره اقتصادی و سیاسی كه از سوی آمریكا در جهان پیگیری می‎شد و شكست این كشور در عملیات صحرای طبس پس از اشغال لانه جاسوسی آمریكا، و ناكامی در تجزیه كردستان، هیئت حاكمه این كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامی تمام عیار سوق می‎داد.
+
مردم در سال ۵۸ در یکی از آزادترین انتخاب تاریخ ایران، رأی به استقرار نظام جمهوری اسلامی دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپی برای تدوین و تصویب قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. امام خمینی برای استقرار ارکان نظام [[اسلام]] و تبیین هدف ها و اولویت های حکومت اسلامی و تشویق مردم به حضور در صحنه ها، همه روزه در محل اقامت خود و در [[مدرسه فیضیه]] قم در دیدار با هزاران تن از مشتاقان خویش سخنرانی می کرد.  
  
ارتش عراق در روز 31 شهریور 1359 تجاوز گسترده نظامی خویش را آغاز كرد. همزمان هواپیماهای نظامی عراق فرودگاه تهران و مناطق دیگر را (در ساعت 2 بعد از ظهر آن روز) بمباران كردند. ماشین جنگی صدام به سرعت كیلومترها در خاك ایران پیشروی كرد و مناطقی وسیع از پنج استان ایران را اشغال كرد. مقاومت های جانانه مرزنشینان در مراحل اولیه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگی قبلی و نداشتن تجهیزات و نیروی نظامی با قساوت بعثیان در هم شكسته شد. شهرها و روستاهای موجود در مناطق اشغالی به سرعت تخریب و به تلی از خاك بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و كاشانه خود آواره گردیدند.
+
حضرت امام پس از پیروزی انقلاب، در تاریخ دهم اسفند ۱۳۵۷ از تهران به [[قم]] آمده و تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی (۲ بهمن ۱۳۵۸) در این شهر بود. ایشان پس از ۳۹ روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، موقتاً‌ در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساکن شد و سپس در تاریخ ۲۷/۲/۱۳۵۹ بنا به تمایل خود به منزلی محقر در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت در همین منزل ماند.
  
در 20/4/1367 با قبول قطعنامه 598 شورای امنیت جنگ تحمیلی 8 سال به پایان رسید. آغازگران جنگ به هیچ یك از هدف های خویش نرسیدند. نظام جمهوری اسلامی نه تنها سرنگون نشد بلكه در پرتو وحدت ملی مردم مسلمان ایران، تكلیف كلیه عوامل ستون پنجم را در داخل كشور یكسره كرد و اقتدار خویش را در حاكمیت بر تمامی پهنه‎های داخلی تثبیت كرد. در پهنه بین المللی نیز به عنوانی یك قدرت با ثبات و غیرقابل شكست حضور خود را به اثبات رسانید و حقانیت خود را علیرغم 8 سال تبلیغات مداوم خصمانه غربی ها ثابت كرد و پیام خویش را ابلاغ نمود.
+
'''تسخیر لانه جاسوسی آمریکا:'''
 +
[[پرونده:خمینی00 (3).jpg|thumb|left|تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۷]]
  
پس از برقراری صلح نسبی، امام خمینی در تاریخ 11/7/67 طی پیامی در 9 بند سیاست ها و خط مشی بازسازی كشور را برای مسئولین جمهوری اسلامی ترسیم نمود. پس از ده سال تجربه نظام جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی در تاریخ 4/2/1368 به منظور اصلاح و تكمیل اركان تشكیلات نظام اسلامی طی نامه‎ای به رئیس جمهور وقت (حضرت آیت الله خامنه‎ای) هیئتی از صاحب نظران و كارشناسان را مسئول بررسی و تدوین اصلاحات لازم در قانون اساسی بر اساس 8 محور تعیین شده در همین نامه نمود. مواد اصلاح شده قانون اساسی در تاریخ 12 آذر 1368 (بعد از رحلت امام) به رفراندوم عمومی گذاشتن و با اكثریت مطلق آراء به تأیید ملت ایران رسید.
+
برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و مشارکت گسترده مردم، امیدهای آمریکا را در سرنگونی قریب الوقوع نظام اسلامی که خبر آن مرتباً در رسانه های گروهی غرب و بیانیه های ضد انقلاب داخلی منعکس می شد، بر باد داد.
  
==نامه معنوی امام به گورباچف==
+
روز ۱۳ آبان گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و پس از شکستن مقاومت تفنگداران آمریکاییِ نگهبان سفارت، جاسوسان آمریکایی را بازداشت کردند.  
روز يازدهم دي ماه 1367 هجري شمسي، امام خميني پیامی به گورباچف صدر هيأت رئيسه شوروي سابق صادر كردند. رهبر انقلاب اسلامي ضمن اظهار نظر صريح در باره تحولات جهان كمونيست اعلام فرمود: از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد. همچنین سعی نمود با استدلال گورباچف را متوجه نادرست بودن تفکر مادی گریان بنماید و او را به خدا و جهان غیب متوجه نماید. امام خمینی در استدلال های خود به آیاتی از قرآن اشاره نمود و پس از آن ضمن بحث کوتاه فلسفی از گورباچف خواست که دستور دهد صاحبان این علوم برای تحقیق در این زمینه ها به نوشته های [[ابن سینا]]، [[فارابی]]، [[سهروردی]] و [[ملاصدرا]] مراجعه نمایند و نیز توصیه نمود تنی چند از خبرگان تیزهوششان را برای فهم نکات باریک عرفانی بلاخص اثار [[محی الدین عربی]] به شهر قم بفرستند.  
 
  
==حکم به ارتداد سلمان رشدی==
+
سندهای بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسی ها و دخالت های بی شمار آمریکا در ایران و کشورهای مختلف جهان برمی داشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابط ها و جاسوس های آمریکا و انواع شیوه های جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا می کرد.
  
جنگ عراق و ایران كه پایان یافت رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه‎ای علیه، اسلام انقلابی آغاز كردند. ماجرای تدوین و انتشار وسیع كتاب مبتذل «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولت های غربی از آن سرآغازی بر فصل تهاجم فرهنگی بود. امام خمینی در تاریخ 25/11/1367 در ضمن چند سطر كوتاه به صورت حكم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای كفرآمیز این كتاب، انقلابی دیگر برپا كرد.
+
امام خمینی از حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب او نامید. طرح عملیات آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و [[معجزه]] آسا در صحرای طبس ایران، با شکست مواجه شد.
  
پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یك امت واحده جلوه‎گر ساخت. صدور این حكم تصور اشتباه غربی ها را در این كه ایران با پذیرش قطعنامه از هدف های انقلابی اسلامی خود دست كشیده است، در هم ریخت.
+
مرگ شاه در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در [[مصر]]، عملاً یکی از شرایط ایران را که استرداد او به عنوان جنایتکار اصلی در کشتارهای مردم بود، منتفی ساخت. سرانجام پس از ۴۴۴ روز با وساطت [[الجزایر]] و بنا به رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بر طبق توافقنامه الجزیره بین ایران و آمریکا، جاسوسان آزاد شدند و آمریکا متعهد به عدم دخالت در امور داخلی ایران و باز پس دادن اموال و دارائی های بلوکه شده ایران شده که هیچ گاه بدان عمل نکرد.
  
==سال های آخر عمر امام خمینی و حوادث ناگوار==
+
'''نامه معنوی امام به گورباچف:'''
  
چند حادثه در این سال ها اتفاق افتاد كه اثر آن بر [[روح]] و خاطره امام سنگینی می‎كرد. یكی از این حوادث، شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در كنار خانه خدا و در مراسم [[حج]] سال 1366 بود.
+
روز یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی، امام خمینی پیامی به گورباچف صدر هیأت رئیسه شوروی سابق صادر کردند. رهبر انقلاب اسلامی ضمن اظهار نظر صریح در باره تحولات جهان کمونیست اعلام فرمود: «از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد».
  
در روز ششم [[ذی الحجه]] سال 1407 هجری قمری هنگامی كه بیش از 150 هزار زائر در خیابان های [[مكه]] برای شركت در مراسم برائت از مشركین حركت كردند. مأمورین دولت سعودی با انواع سلاح های سرد و گرم به سركوبی تظاهر كنندگان پرداختند. در این واقعه حدود 400 نفر از حجاج ایرانی، لبنانی، فلسطینی، پاكستانی، عراقی و دیگر كشورها به شهادت رسید و حدود 5000 نفر مجروح و عده‎ای بی‎گناه دستگیر شدند. حرمت حرم امن الهی در روز جمعه در ایام مبارك حج، در ماه حرام شكسته شده بود. آثار خشم امام خمینی از این جسارت و اندوه عمیق ایشان از این كه مصالح امت اسلامی و شرایط جهان [[اسلام]] مانع از اقدام عمومی می‎شد، تا روزهای آخر عمر امام در كلام و پیامش آشكار بود.
+
امام همچنین سعی نمود با استدلال، گورباچف را متوجه نادرست بودن تفکر مادی گرایان بنماید و او را به [[الله|خدا]] و جهان غیب متوجه نماید. امام خمینی در استدلال های خود به آیاتی از [[قرآن]] اشاره نمود و پس از آن ضمن بحث کوتاه [[فلسفه|فلسفی]]، از گورباچف خواست که دستور دهد صاحبان این علوم برای تحقیق در این زمینه ها به نوشته های [[ابن سینا]]، [[فارابی]]، [[سهروردی]] و [[ملاصدرا]] مراجعه نمایند و نیز توصیه نمود تنی چند از خبرگان تیزهوششان را برای فهم نکات باریک عرفانی به خصوص آثار [[محیی الدین ابن عربی|محی الدین عربی]] به شهر قم بفرستد.  
  
در پهنه مسائل داخلی شرایطی كه منجر به بركناری قائم مقام رهبری از سوی امام خمینی (در تاریخ 18/1/68) گردید از جمله حوادث ناگوار دیگر بود. امام خمینی در پیام های اخیر خویش با وضوح بیشتری بر این حقیقت پافشاری داشت كه تنها راه نجات بشریت از بن بست های كنونی بازگشت به عصر دین و دین باوری است و راه رهایی ممالك اسلامی از وضعیت اسفبار كنونی بازگشت آنان به اسلام ناب و هویت مستقل اسلامی خویش است.
+
'''حکم به ارتداد سلمان رشدی:'''
  
==فعالیت های روزانه امام خمینی (ره)==
+
جنگ عراق و ایران که پایان یافت، رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه ای علیه اسلام انقلابی آغاز کردند. ماجرای تدوین و انتشار وسیع کتاب مبتذل «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولت های غربی از آن، سرآغازی بر فصل [[تهاجم فرهنگی]] بود. امام خمینی در تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۶۷ در ضمن چند سطر کوتاه به صورت حکم [[ارتداد]] و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفرآمیز این کتاب، انقلابی دیگر برپا کرد.
امام خمینی در زندگی، سخت معتقد به برنامه ریزی و نظم و انضباط بود. ساعات مشخصی از شبانه روز را به [[عبادت]] و ذكر [[حق]] و قرائت [[قرآن]] و [[دعا]] و مطالعه می‎پرداخت. قدم زدن و در همان حال ذكر خدا گفتن و اندیشیدن جزئی از برنامه روزانه‎اش بود. او در حالی كه عمرش به 90 نزدیك شده بود هنوز یكی از پركارترین رهبران سیاسی جهان بود كه نشاط خدمت در راه تعالی جامعه اسلامی و حل مشكلات آن را هیچ گاه، حتی در سهمگین‎ترین حوادث از دست نمی‎داد.  
 
  
علاوه بر مطالعه روزانه اهمّ اخبار و گزارشات مطبوعات رسمی كشور و مطالعه دهها بولت خبری و گوش دادن به اخبار رادیو و تلویزیون داخلی، او در چندین نوبت در شبانه روز تحلیل ها و خبرهای رادیوهای بیگانه فارسی زبان را گوش می‎داد تا شخصاً در جریان روند تبلیغات دشمنان انقلاب قرار گیرد و راههای مقابله با آن را اندیشه كند.
+
پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یک امت واحده جلوه گر ساخت. صدور این حکم، تصور اشتباه غربی ها را در این که ایران با پذیرش قطعنامه از هدف های انقلابی اسلامی خود دست کشیده است، درهم ریخت.
 
 
فعالیت ها متراكم روزانه و تشكیل جلسات با مسئولین نظام اسلامی موجب نمی‎شد تا ارتباط با قشرهای مردم عادی را به عنوان اصلی‎ترین سرمایه‎های نهضت اسلامی نادیده بگیرد. او هیچ تصمیمی را كه مربوط به سرنوشت جامعه‎اش باشد نمی‎گرفت مگر آن كه صادقانه با مردم در میان می‎گذاشت. مردم را محروم‎ترین كسان برای دانستن حقایق می‎دید.
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
امام خمینی ره در روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368 وفات نمود و روز چهاردهم خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبری، تشکیل گردید و پس از قرائت وصیتنامه امام خمینی  توسط حضرت آیت ‌الله خامنه‌ ای که دو ساعت و نیم طول کشید، بحث و تبادل نظر برای تعیین جانشین امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی آغاز شد و پس از چندین ساعت، سرانجام حضرت آیت ‌الله‌ خامنه ‌ای (رئیس جمهور وقت)  به اتفاق آرا به عنوان رهبر ایران برگزیده شد.
+
امام خمینی (رحمه الله) در شامگاه شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ در ۸۷ سالگی در تهران از سرای فانی رحلت نمود. وداع مردم با مرحوم امام خمینی در پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، در محل مصلای امام خمینی برگزار شد و پیکر ایشان در کنار بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامی ـ که به «حرم امام خمینی» مشهور است به خاک سپرده شد.
 
 
وداع مردم با امام خمینی در روز و شب پانزدهم خرداد 1368، با حضور میلیون ها نفر از مردم تهران و سوگوارانی که از شهرها و روستاها آمده بودند، در محل مصلای امام خمینی برگزار شدو پیکر ایشان در مرقد امام خمینی در جنب بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامی ـ که به حرم امام خمینی مشهور است به خاک سپرده شد.
 
 
 
==آثار و تألیفات امام خمینی==
 
 
 
دهها كتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی برجای مانده كه بسیاری از آن ها تاكنون منتشر نشده است. متأسفانه تعدادی از رساله‎ها و تألیفات نفیس امام در جریان جابه جایی از منازل استیجاری و در جریان چندین مرحله یورش مأمورین ساواك شاه به منزل و كتابخانه ایشان مفقود گردیده است.
 
 
 
در این جا فهرست اسامی آثار و تألیفات امام خمینی را بر حسب سیر تاریخ نگارش مرور می‎كنیم:
 
 
 
# شرح [[دعای سحر]]؛
 
# شرح [[حدیث]] رأس الجالوت؛
 
# حاشیه امام بر شرح حدیث رأس الجالوت؛
 
# حاشیه بر شرح فوائد الرضویه؛
 
# شرح حدیث جنود عقل و جهل؛
 
# مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه؛
 
# حاشیه بر شرح فصوص الحكم؛
 
# حاشیه بر مصباح الانس؛
 
# شرح چهل حدیث؛
 
# سر الصلوه (صلاه العارفین و معراج السالكین)؛
 
# آداب [[نماز]] (یا: آداب الصلوه)؛
 
# رساله لقاء الله؛
 
# حاشیه بر اسفار؛
 
# كشف الاسرار؛
 
# انوار الهدایه فی التعلیقه علی الكفایه (2 جلد)؛
 
# بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر؛
 
# رساله الاستصحاب؛
 
# رساله فی التعادل والتراجیح؛
 
# رساله الاجتهاد و التقلید؛
 
# مناهج الوصول الی علم الاصول (2 جلد)؛
 
# رساله فی الطلب والاراده؛
 
# رساله فی التقیه؛
 
# رساله فی قاعده من ملك؛
 
# رساله فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره؛
 
# كتاب الطهاره (4 جلد)؛
 
# تعلیقه علی العروه الوثقی؛
 
# مكاسب محرّمه (2 جلد)؛
 
# تعلیقه علی وسیله النجاه؛
 
# رساله نجاه العباد؛
 
# حاشیه بر رسالت ارث؛
 
# تقریرات درس اصول آیت الله العظمی بروجردی؛
 
# توضیح المسائل (رساله عملیه)؛
 
# مناسك حج؛
 
# تحریرالوسیله (2 جلد)؛
 
# كتاب البیع (5 جلد)؛
 
# تقریرات دروس امام خمینی؛
 
# كتاب الخلل فی الصلوه؛
 
# حكومت اسلامی یا ولایت فقیه؛
 
# جهاد اكبر یا مبارزه با نفس؛
 
# تفسیر [[سوره حمد]]؛
 
# استفتائات؛
 
# دیوان شعر؛
 
# نامه‎ها عرفانی؛
 
# [[صحیفه نور]]؛
 
# وصیتنامه سیاسی ـ الهی.
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*گلشن ابرار، جلد 2، زندگی نامه امام خمینی از حميد انصاری
 
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%82%D8%B4+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9%DB%8C%D8%AA+%D8%A2%DB%8C%D8%AA+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]
 
  
==پيوندها==
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، "زندگی نامه امام خمینی"، از حمید انصاری، جلد ۲.
 +
*[[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، "سید مرتضی پسندیده"، از مهدی احمدی، جلد ۱۳، صفحه ۱۸۷-۲۰۸.
 +
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%D9%82%D8%B4+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9%DB%8C%D8%AA+%D8%A2%DB%8C%D8%AA+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد].
  
*[http://imam-khomeini.com/web1/persian/default.aspx زندگینامه امام خمینی (ره)]
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:خمینی (2).jpg|alt=امام خمینی در اوایل طلبگی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی و سید محمدصادق حسینی لواسانی در دوران جوانی
 +
پرونده:خمینی000.jpg|از راست: سید محمدصادق حسینی لواسانی و سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در جوانی
 +
پرونده:خمینی (4).jpg|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی (سمت راست) در دوران جوانی
 +
پرونده:خمینی0.jpg|alt=امام خمینی و آیت الله العظمی شبیری زنجانی|ردیف بالا از راست: سیّد ابوالحسن طهرانی، سیّد محمّد ولائی زنجانی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، سیّد علینقی طهرانی، سیّد احمد حسینی لواسانی، سیّد محمّد حسینی لواسانی، [[سيد محمد صادق لواسانى|سیّد محمّدصادق حسینی لواسانی]] - ردیف پایین از راست: مهدی طهرانی، عبّاس طهرانی، محمّدعلی ادیب طهرانی، [[سید احمد شبیری زنجانی|سید احمد شبیری (حسینی) زنجانی]]، عبدالل‍ه آل آقا طهرانی، عبدالحسین فقیهی رشتی، [[سید موسی شبیری زنجانی|سیّد موسی شبیری (حسینی) زنجانی]]
 +
پرونده:خمینی (5).jpg|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
 +
پرونده:محمودشاهرودی (2).jpg|alt=آیت الله العظمی شاهرودی و امام خمینی درنجف|[[سید محمود حسینی شاهرودی]] و سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در نجف
 +
پرونده:خادمی (6).jpg|[[سید حسین خادمی|سید حسین موسوی خادمی]] در منزل سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در [[قم]] بعد از آزادی از زندان در سال 43
 +
پرونده:ابوالقاسم خزعلی (5).jpg|از راست: سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، [[سید مرتضی پسندیده]]، شهید [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|سید محمدعلی قاضی طباطبائی]]، شهید [[شهید آیت الله غفاری|حسین غفاری]] و [[ابوالقاسم خزعلی]]
 +
پرونده:حسنعلی مروارید (3).jpg|alt=امام خمینی و آیت الله مجتبی قزوینی|از راست: 1. شهید محمد (قاسم) صادقی، 2. دوست محمدی، 3. [[ناصر مکارم شیرازی]] ، 4. محمد رازی، 5. سعید اشراقی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، 6. مجتبی قزوینی، 7. [[حسنعلی مروارید|حسن علی مروارید]]، 8. مهدی نوقانی و 9. سید محمد علم الهدی
 +
پرونده:مرعشی نجفی (2).jpg|از راست: شهید [[مصطفی خمینی|سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی]]، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی و [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی]]
 +
پرونده:خمینی (7).jpg|alt=امام خمینی و شهید مصطفی خمینی با لباس مبدل|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در بورسای [[ترکیه]] (شهید سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی پشت سر امام مشاهده می شود)
 +
پرونده:الهندی (6).jpg|alt=امام خمینی و شهید محراب مدنی در مسجد الهندی نجف|اقامه نماز جماعت به امامت سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در مسجد هندی [[نجف]] (شهید [[سيد اسدالله مدنى|سید اسدالله مدنی]]، پشت سر امام مشاهده می شود)
 +
پرونده:خمینی.jpg|منزل سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در [[نجف]]
 +
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (4444).jpg|alt=امام خمینی در نوفل لوشاتو|از راست: [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدي‌ (محمد فاضل لنكرانی)]]، سید اصغر طباطبایی قمی، نصرالله شاه آبادی، سید محمد خاتمی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، شهید [[مرتضی مطهری]]، سید حمید روحانی، [[آیت الله محی الدین انوری|محمدباقر محی الدین انواری]] و ناشناسان
 +
پرونده:مطهری (18).jpg|1. حسن لاهوتی، 2. سید صادق طباطبایی، 3. شهید [[شهید صدوقی|محمدعلی صدوقی]]، 4. سیدمحمد موسوی خوئینی‌، 5. صادق قطب زاده، 6. شهید [[مرتضی مطهری]]، 7. [[سید احمد خمینی|سید احمد موسوی خمینی]]، 8. سید روح الله خمینی
 +
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (77).jpg|از راست: سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی، [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدي‌ (محمد فاضل لنكرانی)]]، فضل الله مهدی زاده محلاتی، سید احمد فهری و محمدابراهیم جناتی
 +
پرونده:جعفر سبحانی (555).jpg|1. شهید [[شهید بهشتی|سید محمد حسینی بهشنی]]، 2. سید جعفر کریمی، 3. جعفر افروغ (اشراقی)، 33. [[حسین‌علی منتظری|حسین علی منتظری]]، 4. [[ناصر مکارم شیرازی]]، 5. [[جعفر سبحانی]]، 6. شهید [[شهید صدوقی|محمد صدوقی]]، 7. [[سید محمدعلی انگجی|سید محمدعلی حسینی انگجی]]، 8. مرتضی حائری یزدی 9. سید روح الله خمینی
 +
پرونده:خمینی00.jpg|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در جماران
 +
پرونده:خمینی0 (3).jpg|شناسنامه سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
 +
پرونده:خمینی0 (2).jpg|تشییع پیکر سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (116).jpg|اقامه نماز بر پیکر سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی- از راست: محمدرضا توسلی محلاتی، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]] و [[سید احمد خمینی|سید احمد موسوی مصطفوی خمینی]]
 +
پرونده:خمینی0 (1).jpg|قبر سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
 +
پرونده:خمینی01.jpg|مرقد سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در بهشت زهرای [[تهران]]
 +
</gallery>
  
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=38369&scope=nBIWgj8XfbrhZtaRInm1IsDXCms8BT9r&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true توضيح المسائل (امام خميني)]'''
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= متوسط
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
+
[[رده:علمای معاصر|خمینی، سید روح الله]]
[[رده: علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علماء شیعه]]
[[رده:عارفان]]
+
[[رده:عارفان]][[رده:فقیهان]][[رده:اصولیون]][[رده:مفسرین قرآن]]
[[رده:شعرا]]
+
[[رده:شعرای پارسی گو]]
 +
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
[[رده:دولتمردان]]
+
[[رده:شخصیت های سیاسی]]
[[رده:مراجع تقلید]]
 
 
[[رده:انقلاب اسلامی ایران]]
 
[[رده:انقلاب اسلامی ایران]]
 +
[[رده:مدفونین در بهشت زهرا]]
 +
[[رده:مدفونین در تهران]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۴

آیت الله سید روح‌الله مصطفوی خمینی معروف به امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ش)، فقیه، اصولی، عارف، مفسر، مرجع تقلید و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود. وی از علمای بزرگی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی و میرزا محمدعلی شاه‌آبادی بهره برد. امام خمینی از سال ۱۳۴۱ شمسی به دنبال تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، به مبارزه و مخالفت علنی با رژیم پهلوی اقدام نمود و در سال ۱۳۵۷ به رهبری ایشان، رژیم پهلوی سرکوب و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. از امام خمینی آثار متعددی در فقه، اصول، عرفان و اخلاق برجای مانده است.

۲2۰px
نام کامل سید روح‌الله موسوی مصطفوی خمینی
زادروز ۱۲۸۱ شمسی
زادگاه استان مرکزی، خمین
وفات ۱۳۶۸ شمسی
مدفن تهران، بهشت زهرا

Line.png

اساتید

شیخ عبدالکریم حائری، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا جواد ملکی تبریزی، محمدعلی شاه‌آبادی،...

شاگردان

سید على خامنه‌اى، سید جلال‌الدین آشتیانى، عبدالله جوادى آملى، جعفر سبحانى، محمد فاضل لنکرانى، حسین مظاهرى، حسین نورى همدانى،...

آثار

تحریرالوسیله، سرّ الصلاة، انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهذیب الاصول، المکاسب المحرّمة،...


ولادت و خاندان

سید روح الله مصطفوی (موسوی) فرزند سید مصطفی در روز بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ قمری (مطابق با اول مهر ۱۲۸۱ شمسی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی به دنیا آمد.

جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد میر حامد حسین، صاحب کتاب «عبقات الانوار» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سال‌های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به عتبات عالیات (نجف و کربلا) داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از ازدواج با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است.

سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به نجف مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون شیخ انصاری بهره برد و به درجه اجتهاد رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، حق مردم را غصب می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم ذی القعده سال ۱۳۲۵ ق _در حالی که بیش از ۵ ماه از ولادت «روح الله» نمی گذشت_ در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید. بستگان وی برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.

تحصیل و استادان

سید روح الله خمینی از سنین کودکی و نوجوانی، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمد افتخارالعلماء، مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده) فراگرفت و در سال ۱۲۹۷ ه.ش عازم حوزه علمیه اراک شد.

مهاجرت به قم:

اندکی پس از هجرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (نوروز ۱۳۰۰ ش، مطابق با رجب ۱۳۴۰ ق) به قم، امام خمینی نیز رهسپاره حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کرد. که می توان از فراگرفتن تتمه مباحث کتاب مطوّل (در علم معانی و بیان) نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیت الله سید علی یثربی کاشانی و دروس خارج فقه و اصول نزد زعیم حوزه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نام برد.

همزمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدین وقت، به فراگیری ریاضیات و هیئت و فلسفه نزد مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اکبر حکیمی یزدی و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی و اخلاق و عرفان را نزد مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی بپردازد.

تدریس و شاگردان

حضرت امام طی سال های طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملا صادق، مسجد سلماسی، و... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب ۱۴ سال در مسجد شیخ اعظم انصاری معارف اهل بیت و فقه را در عالی ترین سطوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درس‌های ولایت فقیه بازگو نمود.

شجرنامه امام خمینی

به گفته شاگردان ایشان درس امام خمینی از معتبرترین کانون‌های درسی حوزه محسوب می شد و در برخی از دوره ها ـ سال‌های تدریس در حوزه علمیه قم ـ شاگردان حاضر در محضر استاد به ۱۲۰۰ نفر هم رسیده بود که در میان آنان دهها تن از مجتهدین مسلم و شناخته شده حاضر بودند. از جمله شاگردان مبرز حضرت امام عبارتند از:

  1. آیت‌الله سید جلال‌الدین آشتیانى؛
  2. آیت‌الله عبدالله جوادى آملى؛
  3. آیت‌الله مرتضى حائرى یزدى؛
  4. آیت‌الله سید على خامنه‌اى؛
  5. آیت‌الله سید مصطفى خمینى؛
  6. آیت‌الله جعفر سبحانى؛
  7. آیت‌الله سید موسى شبیرى زنجانى؛
  8. آیت‌الله یوسف صانعى؛
  9. آیت‌الله محمد فاضل لنکرانى؛
  10. آیت‌الله محمدعلى گرامى؛
  11. آیت‌الله حسین مظاهرى؛
  12. آیت‌الله محمدهادى معرفت؛
  13. آیت‌الله حسینعلى منتظرى؛
  14. آیت‌الله محمدرضا مهدوى کنى؛
  15. آیت‌الله حسین نورى همدانى.

آثار و تألیفات

دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی برجای مانده که بسیاری از آن ها تاکنون منتشر نشده است. متأسفانه تعدادی از رساله ها و تألیفات نفیس امام در جریان جابه جایی از منازل استیجاری و در جریان چندین مرحله یورش مأمورین ساواک شاه به منزل و کتابخانه ایشان مفقود گردیده است. برخی از این آثار عبارتند از:

  1. مناهج الوصول الی علم الاصول (۲ جلد)؛
  2. انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة (۲ جلد)؛
  3. تحریر الوسیلة (۲ جلد)؛
  4. تهذیب الاصول؛
  5. المکاسب المحرّمة (۲ جلد)؛
  6. سرّ الصلوة (صلاة العارفین و معراج السالکین)؛
  7. تفسیر سوره حمد؛
  8. نهضة عاشوراء؛
  9. حاشیه بر شرح فصوص الحکم؛
  10. حاشیه بر شرح فوائد الرضویه؛
  11. شرح دعای سحر؛
  12. شرح حدیث رأس الجالوت؛
  13. شرح حدیث جنود عقل و جهل؛
  14. مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه؛
  15. حاشیه بر مصباح الانس؛
  16. شرح چهل حدیث؛
  17. آداب نماز (یا: آداب الصلوه)؛
  18. رساله لقاء الله؛
  19. حاشیه بر اسفار؛
  20. کشف الاسرار؛
  21. بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر؛
  22. رساله الاستصحاب؛
  23. رساله فی التعادل والتراجیح؛
    تعدادی از آثار امام خمینی
  24. رساله الاجتهاد و التقلید؛
  25. رساله فی الطلب والاراده؛
  26. رساله فی التقیه؛
  27. رساله فی قاعده من ملک؛
  28. رساله فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره؛
  29. کتاب الطهاره (۴ جلد)؛
  30. تعلیقه علی العروة الوثقی؛
  31. تعلیقه علی وسیلة النجاة؛
  32. رساله نجاة العباد؛
  33. حاشیه بر رسالت ارث؛
  34. تقریرات درس اصول آیت الله بروجردی؛
  35. توضیح المسائل (رساله عملیه)؛
  36. مناسک حج؛
  37. کتاب البیع (۵ جلد)؛
  38. کتاب الخلل فی الصلوه؛
  39. حکومت اسلامی یا ولایت فقیه؛
  40. جهاد اکبر یا مبارزه با نفس؛
  41. استفتائات؛
  42. دیوان شعر؛
  43. نامه های عرفانی؛
  44. وصیتنامه سیاسی ـ الهی؛
  45. صحیفه نور؛ مجموعه ۲۲ جلدی، در بردارنده بیانات، پیام‌ها، فرمان‌های حکومتی، مصاحبه‌ها، نامه‌ها و اجازات حسبیه امام خمینی.
  46. تقریرات دروس امام خمینی.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

پس از رحلت آیت الله حائری (۱۰ بهمن ۱۳۱۵ ه.ش) حوزه علمیه قم را خطر انحلال تهدید می کرد. علمای متعهد به چاره جویی برخاستند. در این فاصله و به خصوص پس از سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. آیت الله بروجردی شخصیت علمی برجسته ای بود که می توانست جانشین مناسبی برای مرحوم حایری و حفظ کیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوی شاگردان آیت الله حایری و از جمله امام خمینی که علاقه خاصی به پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی داشت تعقیب شد. امام خمینی که با دقت شرایط سیاسی جامعه و وضعیت حوزه ها را زیر نظر داشت، دریافته بود که تنها نقطه امید به رهایی و نجات از شرایط ذلت باری که پس از شکست مشروطیت و به خصوص پس از روی کار آوردن رضاخان پدید آمده است، بیداری حوزه های علمیه و پیش از آن تضمین حیات حوزه ها و ارتباط معنوی مردم با روحانیت می باشد.

امام خمینی در تعقیب هدف های ارزشمند خویش در سال ۱۳۲۸ ش. طرح اصلاح اساسی ساختار حوزه علمیه را با همکاری آیت الله مرتضی حایری تهیه و به آیت الله بروجردی پیشنهاد داد. این طرح از سوی شاگردان امام و طلاب روشن ضمیر حوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.

حضرت امام در تمام دوران زعامت آیت الله بروجردی سعی خویش را در بُعد حوزوی مصروف حمایت از اقتدار مرجعیت و حوزه های علمیه از یک سو و انتقال اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارزیابی های خویش از مسائل روز و هشدارهای به موقع در مورد هدف های رژیم شاه و جلوگیری از نفوذ عناصر کج فهم و راحت طلب نموده است. همچنین ارتباط خویش را با عناصر سیاسی موجه در تهران و شخصیت هایی نظیر آیت الله کاشانی ادامه می داد و از طرق مختلف از جمله پیگیری مستمر مذاکرات مجلس شورای ملی و نشریات معتبرِ وقت، تحولات جاری را به دقت زیر نظر داشت.

دهم فروردین ۱۳۴۰ آیت الله بروجردی رحلت کرد. امام خمینی بعد از رحلت آیت الله بروجردی، علی رغم استقبال حوزه علمیه و مردم، همچون ادوار گذشته زندگی خویش، کوچکترین قدمی برای مرجعیت خود برنداشت.

مخالفت با انجمن‌های ایالتی و ولایتی:

سخنرانی روشنگرانه امام خمینی در قم

پس از رحلت آیت الله بروجردی و تجزیه مرجعیت عظمی، رژیم شاه شتاب بیشتر به اصلاحات مورد نظر آمریکا داد و همزمان کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از ایران منتقل نماید.

ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی فرصتی پدید آورد تا امام خمینی در رهبری قیام روحانیت ایفای نقش کند و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزه ها، شعارها و هدف‌های قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام «انقلاب اسلامی» در جهان شناخته و معرفی شد.

لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که به موجب آن «شرط مسلمان بودن، سوگند به قرآن کریم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیداها» تغییر می یافت، در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ ه.ش به تصویب کابینه اسدالله علم رسید. امام خمینی به همراه علمای بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور، پس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند.

رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد. با وجود این، دامنه قیام رو به فزونی نهاد. در تهران، قم و برخی شهرهای دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یک ماه و نیم پس از آغاز ماجرا، دولت یک گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مکتوب شاه و نخست وزیر درصدد دلجویی علما و توجیه آن ها برآمد.

برخی از علمای حوزه علمیه موضع دولت را قانع کننده تشخیص داده و خواستار پایان دادن به قیام بودند. امام خمینی سرسختانه مخالفت کرد و معتقد بود که دولت می بایست رسماً‌ لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را لغو کند و خبر آن را انتشار دهد.

سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در ۷ آذر ۱۳۴۱ هیئت دولت، مصوبه قبلی را لغو کرد و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر موضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست و اعلام کرد تا زمانی که لغو آن در رسانه ها پخش نشود، قیام ادامه خواهد داشت. فردای آن روز خبر لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در روزنامه های دولتی منعکس شد و مردم نخستین پیروزی بزرگ خویش را پس از نهضت ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.

تحریم رفراندوم انقلاب سپید شاه:

امام خمینی بار دیگر مراجع و علمای قم را به چاره جویی و قیامی دوباره فراخواند. با آن که هدف های پشت پرده رژیم از اصلاحات و رفراندوم شاه موسوم به «انقلاب سپید» برای شخص امام آشکار، و رویارویی غیرقابل اجتناب بود، اما در این نشست تصمیم جمعی بر این شد که با شاه مذاکره و انگیزه او را جویا شوند. پیغام های طرفین به وسیله اعزام نمایندگانی برای مذاکره در چند مرحله رد و بدل شد. شاه در ملاقات با آیت الله کمالوند تهدید کرده بود که اصلاحات به هر قیمتی ولو با خونریزی و خراب کردن مساجد انجام خواهد شد.

در نشست بعدی علمای قم، حضرت امام خواستار تحریم رسمی رفراندوم بود، ولی محافظه کاران حاضر در جلسه، مبارزه در چنین شرایطی را مقابله «مشت با درفش» دانسته و بی ثمر خواندند! سرانجام بر اثر اصرار و مقاومت امام خمینی قرار شد مراجع و علما مخالفت با رفراندوم را صریحاً اعلام و شرکت در آن را تحریم کنند.

حضرت امام بیانیه ای کوبنده در بهمن ۱۳۴۱ صادر کرد. متعاقب آن بازار تهران تعطیل شد و مأمورین پلیس به تجمع مردم حمله بردند. شاه ناگزیر برای کاهش دامنه مخالفت ها در چهارم بهمن عازم قم گردید. امام خمینی از قبل با پیشنهاد استقبال مقامات روحانی از شاه به شدت مخالفت نمود، و حتی خروج از منازل و مدارس را در روز ورود شاه نه تنها روحانیون و مردم قم، بلکه تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه علیها السلام در این شهر ـ که مهم ترین منصب حکومتی تلقی می شد ـ نیز به استقبال شاه نرفت و همین امر سبب عزل او گردید.

دو روز بعد رفراندوم غیرقانونی در شرایطی که به جز کارگزاران رژیم کسی دیگر در آن شرکت نداشت، برگزار شد. رسانه های رژیم با پخش مکرر تلگراف های تبریک مقامات آمریکا و دول اروپایی سعی داشتند تا رسوایی عدم مشارکت مردم در رفراندوم را مخفی نگاه دارند. امام خمینی با سخنرانی ها و بیانیه های خویش همچنان به افشاگری دست می زد.

تبلیغات وسیعی علیه روحانیت و امام خمینی آغاز شد. شاه تصمیم به سرکوبی قیام داشت. روز دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت حضرت امام صادق علیه السلام بود، مأمورین مسلح رژیم با لباس مبدل اجتماع طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه را بر هم زدند و متعاقب آن نیروهای پلیس با سلاح گرم کشتار و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینی طالبیه تبریز نیز مورد هجوم قرار گرفت. منزل امام خمینی در قم هر روز شاهد حضور گروه‌های زیادی از نیروهای انقلابی و مردم خشمگین بود که برای ابراز همدردی و حمایت علما و دیدن آثار جنایت رژیم به قم می آمدند. امام خمینی در اجتماع مردم، بی پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایات و هم پیمان با اسرائیل یاد می کرد و مردم را به قیام فرا می خواند.

امام خمینی راه خویش را آگاهانه انتخاب کرده بود، او به تکلیف شرعی می اندیشید و شعارش «عمل به وظیفه، و لو بلغ و ما بلغ» بود. در منطق امام معنای «شکست و پیروزی» غیر آن چیزی است که در عرف سیاستمداران حرفه ای تعریف می شود. ایشان در نقش رهبری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲ ظاهر شد که سال ها پیش از آن مراحل مختلف تهذیب نفس و جهاد اکبر و کسب فضائل معنوی و معارف حقیقی را در سطوح عالیه گذرانده بود. راز موفقیت های امام خمینی را باید در مجاهده طولانی او با نفس و نیل به معرفت شهودی حقیقت جستجو کرد. فهم انگیزه و اهداف مبارزات سیاسی امام خمینی بدون نظر کردن به مراحل تکامل شخصیت روحی و معنوی و علمی وی ممکن نیست. از برجسته ترین ویژگی های نهضت امام خمینی: اعلام خط مشی مشخص در مبارزه، اتخاذ مواضع روشن و عدول نکردن از آن ها و قاطعیت در پیگیری های هدف هاست که دوست و دشمن بر آن اعتراف دارند.

سال ۱۳۴۲ با تحریم مراسم عید نوروز آغاز و با خون مظلومین مدرسه فیضیه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا اصرار می ورزید و امام خمینی بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخالت های آمریکا و خیانت های شاه پافشاری داشت. در چهارده فروردین ۱۳۴۲ آیت الله حکیم از نجف طی تلگراف‌هایی به علما و مراجع ایران خواستار آن شد که همگی به طور دسته جمعی به نجف هجرت کنند.

این پیشنهاد برای حفظ جان علما و کیان حوزه ها مطرح شده بود. رژیم شاه برای ایجاد رعب و جلوگیری از پاسخگویی علما به تلگراف آیت الله حکیم، نیروهای نظامی را به قم گسیل داشت و همزمان هیئتی را برای ابلاغ پیام تهدید آمیز شاه به منزل مراجع تقلید فرستاد. امام خمینی از پذیرش این هیئت امتناع ورزید.

حضرت امام بدون اعتنا به این تهدیدها، پاسخ تلگراف آیت الله العظمی حکیم را ارسال نموده و در آن تأکید کرده بود که هجرت دسته جمعی علما و خالی کردن حوزه علمیه قم به مصلحت نیست.

امام خمینی در پیامی (به تاریخ ۱۲/۲/۱۳۴۲) به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه بر همراهی علما و ملت ایران، در رویارویی سران ممالک اسلامی و دول عربی با اسرائیل غاصب تأکید ورزید و پیمان‌های شاه و اسرائیل را محکوم کرد و بدین ترتیب از آغاز قیام خویش نشان داد که نهضت اسلامی در ایران از مصالح امت اسلامی جدا نیست.

قیام ۱۵ خرداد:

ماه محرم سال ۱۳۴۲ شمسی که مصادف با خردادماه بود فرا رسید. امام خمینی از این فرصت نهایت استفاده را در تحریک مردم به قیام علیه رژیم مستبد شاه به عمل آورد. روز عاشورا جمعیت صد هزار نفری در تهران با داشتن عکس هایی از امام به تظاهرات پرداختند و در مقابل کاخ مرمر (محل استقرار شاه) برای اولین بار در پایتخت شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. روزهای بعد نیز در دانشگاه و بازار و مقابل سفارت انگلیس تظاهرات گسترده ای در حمایت از قیام امام برپا بود.

امام خمینی عصر عاشورا سال ۱۳۸۳ هجری قمری (۱۳ خرداد ۱۳۴۲ شمسی) در مدرسه فیضیه نطق تاریخی خویش را ایراد کرد. بخش عمده ای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت دودمان پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت.

سخنان امام خمینی همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی در شامگاه ۱۴ خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد ۴۲) صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل حضرت امام را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران تهران زندانی کرد و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند.

خبر دستگیری امام به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به سوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید. هنگامی که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسل های گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و کوچه ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده و غمگنانه داشت.

دستگیری امام خمینی توسط عوامل شاه

صبحگاه پانزده خرداد خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند.

جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی های گسترده و مستقیم و بکارگیری هر چه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند.

روز ۱۵ خرداد در تهران و قم حکومت نظامی برقرار شد، اما علیرغم آن، روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود که در هر مورد به درگیری خونین انجامید. امام خمینی پس از ۱۹ روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی عشرت آباد منتقل شد.

شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال عبدالناصر نسبت دهد. حزب کمونیست شوروی قیام ۱۵ خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقیانه شاه! دانست. استقلال تمام عیار قیام ۱۵ خرداد آن چنان برملا و فاحش بود که این گونه انگ ها نمی توانست کمترین لطمه ای بدان وارد سازد. پانزده خرداد ۱۳۴۲ آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بود.

با دستگیری رهبر نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز ۱۵ خرداد ۴۲، قیام ظاهراً سرکوب شد. امام خمینی در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام این که هیئت حاکمه ایران و قوه قضائیه آن را غیرقانونی و فاقد صلاحیت می داند، اجتناب ورزید. در سلول انفرادی پادگان عشرت آباد نیز فرصت را از دست نداد و به مطالعه کتب تاریخ معاصر و از آن جمله تاریخ مشروطیت ایران و کتابی از آثار جواهر لعل نهرو پرداخت.

پس از دستگیری امام خمینی اعتراضات گسترده ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم از سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند. جمعی از علمای برجسته کشور به نشانه اعتراض به تهران هجرت کردند.

بیم سوء قصد به جان رهبر انقلاب واکنش گسترده ای در مردم برانگیخته بود. خشم مردم از ادامه بازداشت امام رو به فزونی بود. از این رو رژیم ناگزیر شد در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۴۲ حضرت امام را از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داودیه تهران منتقل نماید. مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر، به سمت داودیه سرازیر شدند. ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت که رژیم ناگزیر از پراکندن جمعیت و محاصره علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید. عصر ۱۱ مرداد، روزنامه های رژیم شاه خبری جعلی را مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی منتشر ساختند.

پس از این وقایع امام خمینی تحت الحفظ مأموران رژیم به منزلی واقع در محله قیطریقه تهران منتقل شد و تا روز آزادی و بازگشت به قم در ۱۸ فروردین سال ۴۳ در همین محله محاصره شده اقامت داشت. رژیم شاه در آغاز سال ۱۳۴۳ با این تصور که شدت عمل در ماجرای قیام ۱۵ خرداد مردم را متنبه و مبارزین را وادار به سکوت کرده است، کوشش داشت تا وقایع سال گذشته را فراموش شده جلوه دهد.

در شامگاه ۱۸ فروردین ۴۳ بدون اطلاع قبلی، امام خمینی آزاد و به قم منتقل می شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرا می گیرد و جشن‌های باشکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا می شود. سه روز از آزادی امام نمی گذرد که نطق انقلابی ایشان، مهر بطلانی بر همه تصورات و تبلیغات رژیم می زند. رهبر انقلاب در نطق خویش به تفصیل، ابعاد قیام ۱۵ خرداد را برشمرده و در پاسخ به گزارش کذب روزنامه ها مبنی بر تفاهم ایشان با رژیم می فرماید: «در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سر نیزه نمی شود اصلاحات کرد».

تحلیل بردن نیروهای مبارز در حوزه علمیه از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع، ترفندی بود که ساواک پس از آزادی امام خمینی در پی آن بود. امام با آگاهی از این توطئه در نطق تاریخی خود در مسجد اعظم قم (۲۶ فروردین ۴۳) فرمود: «من که این جا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم، تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران هر جا هستند دست همه علمای اسلام را می بوسم. مقصد بزرگتر از اینهاست». امام خمینی در این نطق نیز علیه روابط پنهانی شاه و اسرائیل افشاگری کرد و از شاه با عنوان «مردک» یاد کرده و خطاب به او فرمود:‌ «اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند».

اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۳ با صدور بیانیه مشترک امام خمینی و دیگر مراجع تقلید و بیانیه های جداگانه حوزه های علمیه گرامی داشته شد و به عنوان روز عزای عمومی معرفی شد. در تیرماه سال ۱۳۴۳، آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان از سران نهضت آزادی ایران که به حمایت از قیام ۱۵ خرداد برخاسته بودند، در دادگاه‌های نظامی شاه محاکمه و به زندان های طویل المدت محکوم شدند. امام خمینی بیانیه ای صادر کرد و در آن هشدار داد که: «رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند».

اقدام علیه کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه:

شاه به تصور این که کشتار و بازداشت ها و محاکمه ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار آمریکا در انجام اصلاحات دیکته شده کاخ سفید مصمم بود. احیای رژیم کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع آمریکایی در ایران) در دستور کار فراگرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون به وسیله مجلس فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم بند ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت.

در این ماجرا نیز امام خمینی به قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود، به عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت و پیغام شاه به سید مصطفی خمینی (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.

امام خمینی بی اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانی های خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمه دخالت های غیرقانونی هیئت حاکمه آمریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانت های شاه بود.

افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال ۴۳ در آستانه قیامی دوباره قرار داد. اما رژیم شاه به بهره گیری از تجربه سرکوبی قیام ۱۵ خرداد سال قبل به سرعت دست بکار شد. از سوی دیگر در این زمان جمع زیادی از عناصر برجسته مذهبی و سیاسی مدافع قیام امام، در زندان و یا تبعیدگاه بودند. برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ نیز که در ابتدای قیام ۱۵ خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند پای خود را از صحنه مبارزه بیرون کشیدند که این وضعیت تا سال پیروزی انقلاب (۱۳۵۷) نیز ادامه داشت.

خطر اصلی برای رژیم شاه وجود امام خمینی بود که به هیچ ترفندی نتوانسته بودند وی را به سکوت وادار کنند. تجربه گذشته نشان داده بود که بازداشت او در داخل کشور دشواری های رژیم را صد چندان می کند. قصد سوء نسبت به جان وی نیز به منزله ایجاد زمینه شورشی غیرقابل کنترل در سراسر کشور ارزیابی می شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از کشور گرفته شد.

سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد.

آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در ۱۳ دی ماه ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آن جا ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست ایشان را وادار به سازش کند.

محل اقامت اولیه امام، هتل بولوار پالاس ترکیه بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد (۲۱ آبان ۱۳۴۳) برای منزوی تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در ۴۶ کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هر گونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی سابقه ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد.

رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. اقامت اجباری در ترکیه فرصت مغتنم برای امام بود تا تدوین کتاب بزرگ «تحریرالوسیله» را آغاز کند. در این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز به عنوان تکالیف شرعی فراموش شده مطرح گردیده است.

تبعید امام از ترکیه به عراق:

روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ حضرت امام به همراه فرزندشان آیت الله حاج آقا مصطفی از ترکیه به کشور عراق اعزام شدند علل و انگیزه ها از تغییر محل تبعید امام عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزه های علمیه داخل و خارج و تلاش ها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج کشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر آمریکا، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهم تر تصور رژیم شاه از این که فضای ساکت و سیاست ستیز آن ایام در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد خود عاملی بزرگ برای محدود نمودن فعالیت های امام خمینی خواهد بود.

استقبال پرشور طلاب و مردم از ایشان در شهرهای مذکور، خود بیانگر آن بود که برخلاف تصور رژیم شاه، پیام نهضت ۱۵ خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است.

دوران اقامت طولانی و ۱۳ ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیت های مستقیم در حد ایران و ترکیه وجود نداشت، اما مخالفت ها و کارشکنی ها آن چنان گسترده و آزار دهنده بود که امام با همه صبر و بردباری بارها از سختی شرایط مبارزه در این سال ها به تلخی تمام یاد کرده است. ولی هیچ یک از این مصائب و دشواری ها نتوانست او را از مسیری که آگاهانه انتخاب کرده بود بازدارد.

امام خمینی سلسله درس های خارج فقه خویش را با همه مخالفت ها و کارشکنی های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز کرد، که تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید، علیرغم دشواری های پدید آمده، هیچ گاه دست از مبارزه نکشید، و با سخنرانی ها و پیام های خویش امید به پیروزی را در دل ها زنده نگاه می داشت.

امام خمینی در پیامی (۱۷ خرداد ۱۳۴۶) به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، فتوای انقلابی خویش را مبنی بر حرمت هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولت های اسلامی با اسرائیل، و حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد.

در همین زمان (خرداد ۱۳۴۶) بود که قصد رژیم دایر بر تبعید امام از نجف به هندوستان با افشاگری و تلاش و مخالفت گروه های سیاسی مبارز خارج و داخل کشور عقیم ماند.

با روی کار آمدن حزب بعث (۲۶ تیر ماه ۱۳۴۷) در عراق و دشمنی این حزب با حرکت های اسلامی، دشواری های بیشتری فرا روی نهضت امام خمینی پدید آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نکشید.

امام خمینی در گفتگویی با نماینده سازمان الفتح فلسطین در ۱۹ مهر ۱۳۴۷ دیدگاههای خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشی از وجوه شرعی زکات به مجاهدان فلسطینی فتوا داد.

۳۰ مرداد ۱۳۴۸ قسمتی از مسجد الاقصی به وسیله صهیونیست های افراطی به آتش کشیده شد. شاه که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت، با پیشنهاد قبول هزینه تعمیر مسجد به کمک اسرائیل شتافت تا از استمرار خشم مسلمانان کاسته شود. امام خمینی در پیامی، فریبکاری شاه را افشاء کرد.

چهار سال تدریس، تلاش و روشنگری امام خمینی توانسته بود تا حدودی فضای حوزه نجف را دگرگون سازد. در سال ۱۳۴۸ علاوه بر مبارزین بی شمار داخل کشور، مخاطبین زیادی در عراق، لبنان و دیگر بلاد اسلامی بودند که نهضت امام خمینی را الگوی خویش می دانستند. حضرت امام سلسله درس های خویش را درباره حکومت اسلامی یا ولایت فقیه در بهمن ۱۳۴۸ آغاز کرد. انتشار مجموعه ‌این درس ها در قالب کتابی تحت عنوان «ولایت فقیه» یا «حکومت اسلامی» در ایران و عراق و لبنان در موسم حج، شور تازه ای به مبارزه می داد.

امام خمینی و استمرار مبارزه:

همزمان با افزایش تولید و بهای نفت از سال ۱۳۵۰ به بعد، شاه احساس قدرت بیشتری می کرد و به موازات آن قلع و قمع مخالفین شدت یافت و رژیم ایران در مسابقه ای جنون آمیز خرید تجهیزات نظامی و کالاهای مصرفی آمریکا و ایجاد پایگاههای نظامی متعدد برای آمریکائیان در کشور و افزایش روابط تجاری و نظامی با اسرائیل را سرعت بخشید. جشن های دو هزار و پانصدمین سال سلطنت شاهان ایران با حضور سران بسیاری از ممالک جهان با هزینه های گزاف بر ملت ایران تحمیل شد. این جشن ها نمایشی برای نشان دادن قدرت و ثبات رژیم شاه بود.

اواخر اسفند ۱۳۵۳، شاه با تشکیل حزب درباری «رستاخیز» و ایجاد سیستم تک حزبی، خودکامگی را به حد اعلی رساند و طی یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که تمام ملت ایران باید عضو این حزب شوند و کسانی که مخالفند بایست گذرنامه خود را گرفته و از کشور خارج شوند.

امام خمینی بلافاصله طی فتوایی اعلام کرد: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است.» فتوای امام خمینی و برخی دیگر از علمای اسلام کارساز و مؤثر افتاد. رژیم شاه علیرغم تبلیغات گسترده پس از چند سال رسماً شکست رستاخیر را اعلام و آن را منحل کرد.

سال ۱۳۵۴ در سالگرد قیام ۱۵ خرداد، مدرسه فیضیه قم بار دیگر شاهد قیام طلاب انقلابی بود. فریادهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر سلسله پهلوی» به مدت دو روز ادامه داشت. این حرکت انقلابی بر شاه و ساواک بسیار گران می آمد. مأموران پلیس مدرسه را محاصره و در جریان یک یورش بیرحمانه و ضرب و شتم طلاب، کلیه معترضین را دستگیر و به زندان افکند.

شاه در ادامه سیاست های مذهب ستیز خود در اسفند ۱۳۵۴ وقیحانه تاریخ رسمی کشور را از مبدأ هجرت پیامبر اسلام، به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی تغییر داد. امام خمینی در واکنش سخت، فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بی پایه شاهنشاهی داد. تحریم استفاده از این مبدأ موهوم تاریخ همانند تحریم حزب رستاخیز از سوی مردم ایران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحی برای رژیم شاه شده و رژیم در سال ۱۳۵۷ ناگزیر از عقب نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد.

دمکرات ها در سال ۱۳۵۵ به کاخ سفید راه یافتند. کمک های مالی گسترده شاه به جمهوری خواهان در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نتیجه ای نبخشید. جیمی کارتر با شعار حقوق بشر و محدودیت در صدور اسلحه به خارج کشور، پیروز شده بود. این شعارها به منظور جلوگیری از رشد احساسات ضد آمریکایی در کشورهایی نظیر ایران مطرح شده بود. متعاقب سیاست های حزب دمکرات آمریکا، شاه در ایران سیاست «فضای باز سیاسی» را اعلام و دست به تغییرات ظاهری و جابه جایی مهره ها زد. خط مشی های امریکا در مورد ایران، به وسیله وزارتخانه آمریکا و سازمان سیا ترسیم و به سفارت این کشور در تهران ارسال می شد.

اوج گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶:

امام خمینی که تحولات جاری جهان و ایران را زیر نظر داشت از فرصت بدست آمده نهایت بهره برداری را کرد. شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره حوزه های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود. امام خمینی در همان زمان به گونه ای شگفت این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیده بود. رژیم شاه با درج مقاله ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت.

اعتراض به این مقاله، به قیام ۱۹ دی ماه قم در سال ۵۶ منجر شد که طی آن جمعی از طلاب انقلابی به خاک و خون کشیده شدند. برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلم های پیاپی در بزرگداشت خاطره شهیدان در تبریز، یزد، جهرم و شیراز، اصفهان و تهران قیامهایی مکرر پدید آورد.

جایگزینی یک تکنوکرات غربزده به نام جمشید آموزگار به جای هویدا، نخست وزیر ۱۳ ساله شاه، کمکی به حل بحران رژیم نکرد. جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» روی کار آمد. فریبکاری های وی و مذاکرات او با آقای شریعتمداری در قم نیز نتوانست مبارزات مردم را متوقف سازد. در زمان دولت او کشتار بی رحمانه مردم به وسیله نیروهای نظامی در میدان شهدا (ژاله) تهران در روز ۱۷ شهریور اتفاق افتاد. رسماً حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر بزرگ ایران برای مدتی نامحدود برقرار شد.

از روش های موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم شاه، دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصاب های سراسری در ماه های پایانی رژیم شاه به ارکان رژیم و وزارتخانه ها و ادارات و مراکز نظامی کشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بانک های و مراکز حساس دولتی وارد ساخت.

هجرت امام از عراق به پاریس:

در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک، تصمیم به اخراج امام از عراق گرفته شد. روز دوم مهر ۱۳۵۷ منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق، دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه ای نیست.

روز ۱۲ مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان (حجه الاسلام سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. در روز ۱۴ مهر ایشان وارد پاریس شدند. دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. مأمورینِ کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که این گونه محدودیت ها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید.

در مدت اقامت ۴ ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهم ترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلام و هدف های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد.

امام خمینی در نوفل لوشاتو

دولت شریف امامی دو ماه بیشتر دوام نیاورد و شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی ازهاری سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیر در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر آمریکا و انگلیس درخواست راه حل می کرد. اما هیچ یک از طرح های قبلی آنان نتیجه ای دربرنداشت. راهپیمائی های گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که به رفراندوم غیررسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت.

شاپور بختیار، یکی از سران جبهه ملی، آخرین مهره آمریکا بود که برای تصدی پست نخست وزیری به شاه پیشنهاد شد. پیام های امام خمینی مبنی بر وجوب مبارزه، طرح های رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دی ماه ۵۷ شورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز ۲۶ دی ماه از کشور فرار کرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابان ها به جشن و پایکوبی پرداختند.

بازگشت امام خمینی به ایران:

اوایل بهمن ۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کس که می شنید اشک شوق فرو می ریخت. مردم ۱۴ سال انتظار کشیده بودند. اما در عین حال مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سرِ پا و حکومت نظامی برقرار بود.

امام خمینی تصمیم خویش را گرفته و طی پیام هایی به مردم ایران گفته بود می خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردمش باشد. دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاههای کشور را به روی پروازهای خارجی بست. جمعیت انبوه از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهرات میلیونها تن از مردم تهران شرکت کرده و خواستار بازشدن فرودگاهها بودند. جمعی از روحانیون و شخصیت های سیاسی در مسجد دانشگاه تهران تا بازشدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن درخواست ملت شد.

بازگشت امام خمینی به ایران در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

سرانجام امام خمینی بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از ۱۴ سال دوری از وطن وارد کشور شد. استقبال بی سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انکار بود که خبرگزاری های غربی نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را ۴ تا ۶ میلیون نفر برآورد کردند. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا، مزار شهیدان انقلاب اسلامی روانه شدند تا سخنان تاریخی امام را بشنوند. در همین نطق بود که امام خمینی با صدای بلند فرمود: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» شاپور بختیار ابتدا این سخن را شوخی گرفته بود، اما چند روز بیشتر نگذشت که در ۱۶ بهمن ۵۷ امام خمینی رئیس دولت موقت انقلاب را تعیین نمود.

روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ پرسنل هوایی در محل اقامت امام خمینی (مدرسه علوی تهران) با ایشان بیعت کردند. ارتش شاه در آستانه سقوط کامل قرار گرفته بود، پیش از این بسیاری از سربازان و درجه داران مؤمن ارتش با فتوای امام خمینی پادگان ها را ترک گفته و به صفوف ملت پیوسته بودند.

روز ۲۰ بهمن همافران در مهم ترین پایگاه هوایی تهران دست به قیام زدند. گارد شاهنشاهی برای سرکوب آنان گسیل شد. مردم به حمایت از نیروهای انقلابی وارد صحنه شدند. روز ۲۱ بهمن پایگاههای پلیس و مراکز دولتی یکی پس از دیگری به دست مردم سقوط کردند. فرماندار نظامی تهران طی اطلاعیه ای ساعات منع عبور و مرور را به ساعت ۴ بعد از ظهر افزایش داد.

همزمان با آن بختیار جلسه اضطراری شورای امنیت را تشکیل داد و فرمان اجرای کودتای طراحی شده از سوی هایزر را صادر کرد. از سوی دیگر، امام خمینی طی پیامی از مردم تهران خواست تا با جلوگیری از توطئه در شرف وقوع، به خیابان ها بریزند و حکومت نظامی را عملاً لغو کنند. سیل جمعیت زن و مرد و کودک و بزرگ به خیابان ها ریخته و مشغول سنگربندی شدند.

اولین تانک ها و تیپ های زرهی کودتاچیان به محض حرکت از پایگاههایشان به وسیله مردم از کار افتادند. کودتا در همان آغاز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب آخرین مقاومت های رژیم شاه در هم شکسته شد و صبحدم ۲۲ بهمن، خورشید پیروزی نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی و پایانی بر دوران دیر پای سلطنت شاهان ستمگر در ایران طلوع کرد.

مردم در سال ۵۸ در یکی از آزادترین انتخاب تاریخ ایران، رأی به استقرار نظام جمهوری اسلامی دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپی برای تدوین و تصویب قانون اساسی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار گردید. امام خمینی برای استقرار ارکان نظام اسلام و تبیین هدف ها و اولویت های حکومت اسلامی و تشویق مردم به حضور در صحنه ها، همه روزه در محل اقامت خود و در مدرسه فیضیه قم در دیدار با هزاران تن از مشتاقان خویش سخنرانی می کرد.

حضرت امام پس از پیروزی انقلاب، در تاریخ دهم اسفند ۱۳۵۷ از تهران به قم آمده و تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی (۲ بهمن ۱۳۵۸) در این شهر بود. ایشان پس از ۳۹ روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، موقتاً‌ در منزلی واقع در منطقه دربند تهران ساکن شد و سپس در تاریخ ۲۷/۲/۱۳۵۹ بنا به تمایل خود به منزلی محقر در محله جماران نقل مکان کرد و تا زمان رحلت در همین منزل ماند.

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا:

تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۷

برگزاری موفقیت آمیز انتخابات و مشارکت گسترده مردم، امیدهای آمریکا را در سرنگونی قریب الوقوع نظام اسلامی که خبر آن مرتباً در رسانه های گروهی غرب و بیانیه های ضد انقلاب داخلی منعکس می شد، بر باد داد.

روز ۱۳ آبان گروهی از نیروهای مسلمان دانشگاهی با نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و پس از شکستن مقاومت تفنگداران آمریکاییِ نگهبان سفارت، جاسوسان آمریکایی را بازداشت کردند.

سندهای بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسی ها و دخالت های بی شمار آمریکا در ایران و کشورهای مختلف جهان برمی داشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابط ها و جاسوس های آمریکا و انواع شیوه های جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا می کرد.

امام خمینی از حرکت انقلابی دانشجویان حمایت کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب او نامید. طرح عملیات آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده با واقعه شگفت و معجزه آسا در صحرای طبس ایران، با شکست مواجه شد.

مرگ شاه در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در مصر، عملاً یکی از شرایط ایران را که استرداد او به عنوان جنایتکار اصلی در کشتارهای مردم بود، منتفی ساخت. سرانجام پس از ۴۴۴ روز با وساطت الجزایر و بنا به رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بر طبق توافقنامه الجزیره بین ایران و آمریکا، جاسوسان آزاد شدند و آمریکا متعهد به عدم دخالت در امور داخلی ایران و باز پس دادن اموال و دارائی های بلوکه شده ایران شده که هیچ گاه بدان عمل نکرد.

نامه معنوی امام به گورباچف:

روز یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی، امام خمینی پیامی به گورباچف صدر هیأت رئیسه شوروی سابق صادر کردند. رهبر انقلاب اسلامی ضمن اظهار نظر صریح در باره تحولات جهان کمونیست اعلام فرمود: «از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد».

امام همچنین سعی نمود با استدلال، گورباچف را متوجه نادرست بودن تفکر مادی گرایان بنماید و او را به خدا و جهان غیب متوجه نماید. امام خمینی در استدلال های خود به آیاتی از قرآن اشاره نمود و پس از آن ضمن بحث کوتاه فلسفی، از گورباچف خواست که دستور دهد صاحبان این علوم برای تحقیق در این زمینه ها به نوشته های ابن سینا، فارابی، سهروردی و ملاصدرا مراجعه نمایند و نیز توصیه نمود تنی چند از خبرگان تیزهوششان را برای فهم نکات باریک عرفانی به خصوص آثار محی الدین عربی به شهر قم بفرستد.

حکم به ارتداد سلمان رشدی:

جنگ عراق و ایران که پایان یافت، رهبران سیاسی غرب تهاجم تازه ای علیه اسلام انقلابی آغاز کردند. ماجرای تدوین و انتشار وسیع کتاب مبتذل «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی و حمایت رسمی دولت های غربی از آن، سرآغازی بر فصل تهاجم فرهنگی بود. امام خمینی در تاریخ ۲۵/۱۱/۱۳۶۷ در ضمن چند سطر کوتاه به صورت حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای کفرآمیز این کتاب، انقلابی دیگر برپا کرد.

پیامدهای این واقعه موجودیت جامعه اسلامی را به عنوان یک امت واحده جلوه گر ساخت. صدور این حکم، تصور اشتباه غربی ها را در این که ایران با پذیرش قطعنامه از هدف های انقلابی اسلامی خود دست کشیده است، درهم ریخت.

وفات

امام خمینی (رحمه الله) در شامگاه شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ در ۸۷ سالگی در تهران از سرای فانی رحلت نمود. وداع مردم با مرحوم امام خمینی در پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، در محل مصلای امام خمینی برگزار شد و پیکر ایشان در کنار بهشت زهرا ـ مزار شهیدان انقلاب اسلامی ـ که به «حرم امام خمینی» مشهور است به خاک سپرده شد.

منابع

آرشیو عکس و تصویر