منابع و پی نوشتهای متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اباصلت هروی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
اباصلت يکي از اصحاب خاص علي بن موسي الرضا علیه السلام و خادم و محرم اسرار آن حضرت بود.
+
{{خوب}}
 +
'''«اباصلت هروی»''' از محدثان [[شیعه]] و یکی از اصحاب [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] (علیه السلام) و خادم و محرم اسرار آن حضرت بود. اباصلت در [[علوم حدیث|علم حدیث]] مقامی بلند و ارجمند داشت و در نزد بیشتر [[رجال]] شناسان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] مورد وثوق و معروف به صدق و راستی بود.
  
 
==نام و نسب==
 
==نام و نسب==
عبدالسلام فرزند صالح، کنيه اش اباصلت و معروف به هروي است. سمعاني در انساب خود مي گويد: [[ابوالصلت]] فرزند صالح، فرزند سليمان، فرزند ايوب، فرزند ميسره هروي قرشي، از مواليان عبدالرحمان بن جندب است. چون که جد اعلاي وي برده عبدالرحمان بود، وي را از مواليان وي شمردند.
+
عبدالسلام بن صالح، [[کنیه|مکنّی]] به «اباصلت» و معروف به هروی است. سمعانی در انساب خود می گوید: ابوالصلت فرزند صالح، فرزند سلیمان، فرزند ایوب، فرزند میسره هروی قرشی، از موالیان عبدالرحمان بن جندب است. چون که جد اعلای وی برده عبدالرحمان بود، وی را از موالیان وی شمرده اند.
جد اعلاي عبدالسلام در هرات زندگي مي کرد. وي در يکي از جنگ ها اسير و به [[حجاز]] برده شد و برده [[عبدالرحمان بن جندب]] گرديد; لذا پدران وي در [[مدينه]] زندگي مي کردند و او در [[مدينه]] منوره متولد گرديد و در آن جا رشد نمود. وي براي بدست آوردن [[احاديث]] و سخنان گهربار اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله مسافرت هاي زيادي نمود. گاهي در [[بغداد]] و [[حجاز]]، و [[کوفه]] و [[يمن]] و مدتي در نيشابور و ديگر شهرهاي خراسان بسر برد. او در علم حديث مقامي بلند و ارجمند پيدا کرد.
 
  
==اباصلت در محضر امام رضا(ع)==
+
جد اعلای عبدالسلام در هرات زندگی می کرد. وی در یکی از جنگ ها اسیر و به [[حجاز]] برده شد و برده عبدالرحمان بن جندب گردید; لذا پدران عبدالسلام در [[مدینه]] زندگی می کردند و او در مدینه منوره متولد گردید و در آنجا رشد نمود.  
اباصلت با اين که از راويان اهل سنت نيز روايات زيادي نقل کرده و در بين آن ها نيز به صدق و راستي معروف است، اما از پیروان ائمه اطهار و خدمتگذار و محرم اسرار امام علي بن موسي الرضا علیه السلام بود.از روايات زيادي استفاده مي شود که اباصلت مورد عنايت و توجه حضرت [[امام رضا علیه السلام]] بود و امام او را بسيار دوست مي داشت. در پيشبرد محافل و مجالس او را همراه خود مي برد. و در مواقع خاص تذکرات بسيار سازنده اي به او مي داد و شخصيت ايماني او را پرورش مي داد.
 
  
اباصلت مي گويد: آخرين جمعه ماه [[شعبان]] به محضرابي الحسن علي بن موسي الرضا علیه السلام بار يافتم. حضرت به من فرمود: اي اباصلت! بيشترين روزهاي ماه شعبان را پشت سرگذاشتي و اين آخرين جمعه از آن ماه است. در اين بقيه روزهايي که از شعبان باقي است، کوتاهي هايت را تدارک کن، و بيشتر به [[دعا]] و استغفار و تلاوت قرآن مشغول باش. و از گناهانت [[توبه]] کن و براي ورود به ماه مبارک [[رمضان]] آماده باش تا بتواني آن را با اخلاص درک کني. امانتي برگردنت نباشد مگر اين که ادا کني. کينه اي از مومني در دلت باقي نگذار، گناهان را از خود دور کن. [[تقواي الهي]] را پيشه کن و در کارهاي پنهان و آشکارت به خدا توکل کن. کسي که به خدا توکل کند خدا او را کافي است...
+
==اباصلت در محضر امام رضا==
 +
هنگام حضور [[امام رضا]] علیه السلام در نیشابور و صدور [[حدیث سلسلة الذهب]]، اباصلت نیز در این شهر بوده و آن حدیث معروف را نقل نموده است. اباصلت می گوید: هنگامی که امام خواستند از نیشابور به طرف طوس بروند، حافظان و اهل حدیث نزد آن حضرت آمدند و از وی خواستند تا حدیثی از جدش برای آنها املا فرماید... .
  
اباصلت هروي تا آخرين لحظه زندگي امام رضا علیه السلام، از وي جدا نشد و حديث غم انگيز شهادت آن حضرت را چنين نقل کرد: روزي در محضر امام رضا علیه السلام بودم. آن حضرت فرمود: فردا به مجلس [[مامون]] داخل مي شوم. اگر با سرپوشيده از آن خانه خارج شدم ديگر با من سخن نگو. روز ديگر آن حضرت بعد از [[نماز صبح]] جامه هايش را پوشيد و در [[محراب]] نشست و منتظر ماند تا اين که غلامان مامون آمدند. آن گاه کفش خود را پوشيد، رداي مبارک را بردوش افکند. و به مجلس مامون وارد شد. من در خدمت آن حضرت بودم. چند طبق از ميوه هاي گوناگون نزد مامون بود. او خوشه انگوري را که بعضي از دانه هاي آن را زهرآلود کرده بودند، در دست داشت و آن دانه هايي که زهرآلود نبود مي خورد تا متهم نشود. چون نظرش به آن حضرت افتاد. مشتاقانه از جاي خود برخاست و دست در گردن مبارک امام علیه السلام انداخت و ميان دو ديده وي را بوسيد و به حسب ظاهر آن چه مي توانست اکرام و احترام نمود.
+
اباصلت بعد از حرکت امام رضا علیه السلام از نیشابور، همراه امام از نیشابور خارج شد و به طرف طوس و مرو حرکت نمود. [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر]] می گوید: اباصلت در همه مجالس و محافل با امام رضا علیه السلام بود و هنگام مناظرات و احتجاجات امام با روسای ادیان و متکلمان و دانشمندان حاضر بود.
  
او را به جاي خود نشاند و آن خوشه انگور را به او داد و گفت: يابن رسول الله! از اين نيکوتر انگور نديده ام. حضرت فرمود: شايد انگور [[بهشت]] از اين نيکوتر باشد. مامون گفت: از اين انگور تناول نما. حضرت فرمود: مرا از خوردن اين انگور معاف دار. مامون خيلي اصرار کرد... حضرت سه دانه از آن انگور زهر آلود تناول کرد. حالش دگرگون شد. باقي انگور را بر زمين افکند و از آن مجلس برخاست. مامون گفت: اي پسر عمو کجا مي روي؟! فرمود: به آن جا که مرا فرستادي. آن حضرت غمگين و محزون سر خود را پوشيد و از خانه مامون بيرون آمد.  
+
اباصلت خدمتگذار و محرم اسرار [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام بود. از روایات زیادی استفاده می شود که اباصلت مورد عنایت و توجه حضرت رضا علیه السلام بوده و امام او را بسیار دوست می داشت. در محافل و مجالس او را همراه خود می برد و در مواقع خاص تذکرات بسیار سازنده ای به او می داد و شخصیت ایمانی او را پرورش می داد.
  
اباصلت مي گويد: به دستور وي با او سخن نگفتم تا به خانه خود وارد شد و فرمود: در را ببند... امام رضا علیه السلام با همين انگور زهر آلود به ديار ابد شتافت و شربت شهادت نوشيد.
+
اباصلت می گوید: آخرین جمعه ماه [[شعبان]] به محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام بار یافتم. حضرت به من فرمود: ای اباصلت! بیشترین روزهای ماه شعبان را پشت سرگذاشتی و این آخرین [[جمعه]] از آن ماه است. در این بقیه روزهایی که از شعبان باقی است، کوتاهی هایت را تدارک کن، و بیشتر به [[دعا]] و [[استغفار]] و [[تلاوت قرآن]] مشغول باش. و از گناهانت [[توبه]] کن و برای ورود به ماه مبارک [[رمضان]] آماده باش تا بتوانی آن را با [[اخلاص]] درک کنی. [[امانت|امانتی]] برگردنت نباشد مگر این که ادا کنی. [[کینه]] ای از مومنی در دلت باقی نگذار، گناهان را از خود دور کن. [[تقوا|تقوای]] الهی را پیشه کن و در کارهای پنهان و آشکارت به [[خدا]] [[توکل]] کن. کسی که به خدا توکل کند خدا او را کافی است...
  
==ابا صلت در منظر اهل نظر==
+
اباصلت هروی تا آخرین لحظه زندگی امام رضا علیه السلام، از وی جدا نشد و حدیث غم انگیز [[شهادت در راه خدا|شهادت]] آن حضرت را چنین نقل کرد: روزی در محضر امام رضا علیه السلام بودم. آن حضرت فرمود: فردا به مجلس [[مأمون]] داخل می شوم. اگر با سرپوشیده از آن خانه خارج شدم دیگر با من سخن نگو. روز دیگر آن حضرت بعد از [[نماز صبح]] جامه هایش را پوشید و در [[محراب]] نشست و منتظر ماند تا این که غلامان مامون آمدند. آن گاه کفش خود را پوشید، ردای مبارک را بردوش افکند. و به مجلس مامون وارد شد. من در خدمت آن حضرت بودم. چند طبق از میوه های گوناگون نزد مامون بود. او خوشه انگوری را که بعضی از دانه های آن را زهرآلود کرده بودند، در دست داشت و آن دانه هایی که زهرآلود نبود می خورد تا متهم نشود. چون نظرش به آن حضرت افتاد. مشتاقانه از جای خود برخاست و دست در گردن مبارک امام علیه السلام انداخت و میان دو دیده وی را بوسید و به حسب ظاهر آن چه می توانست اکرام و [[احترام]] نمود.
  
اباصلت هروي در نزد تمام رجال شناسان شيعه، و اکثر علماي اهل سنت مورد وثوق مي باشد. روايات وي را با اطمينان خاطر مي پذيرند.
+
او را به جای خود نشاند و آن خوشه انگور را به او داد و گفت: یابن رسول الله! از این نیکوتر انگور ندیده ام. حضرت فرمود: شاید انگور [[بهشت]] از این نیکوتر باشد. مامون گفت: از این انگور تناول نما. حضرت فرمود: مرا از خوردن این انگور معاف دار. مامون خیلی اصرار کرد... حضرت سه دانه از آن انگور زهر آلود تناول کرد. حالش دگرگون شد. باقی انگور را بر زمین افکند و از آن مجلس برخاست. مامون گفت: ای پسر عمو کجا می روی؟! فرمود: به آن جا که مرا فرستادی. آن حضرت غمگین و محزون سر خود را پوشید و از خانه مامون بیرون آمد.  
  
[[نجاشي]] مي گويد: [[عبدالسلام بن صالح]]، [[ابوالصلت هروي]] راوي احاديثي از [[امام رضا علیه السلام]] است. وي از ثقات به شمار مي رود و کتابي درباره رحلت امام رضا علیه السلام تاليف نموده است.
+
اباصلت می گوید: به دستور وی با او سخن نگفتم تا به خانه خود وارد شد و فرمود: در را ببند... امام رضا علیه السلام با همین انگور زهر آلود به دیار ابد شتافت و شربت شهادت نوشید. اباصلت بعد از شهادت امام، دوباره به نیشابور بازگشت و به مناظرات و بحث های علمی و حدیثی مشغول شد.
  
کشي مي گويد: ابوصلت داراي احاديثي منقح و صحيح مي باشد و ما ديديم که او حديث مي شنود و به تشيع بسيار علاقمند است. هيچ گاه [[دروغ]] از او مشاهده نشد.
+
== جایگاه حدیثی ==
 +
اباصلت که در [[علوم حدیث|علم حدیث]] شهرت بسزایی یافته بود و از مراکز علمی آن روز یعنی: [[شام]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[عراق]] و جاهای دیگر دیدن نموده بود و با [[مشایخ]] آن زمان ارتباط برقرار کرده بود، برای استماع [[احادیث]] جدید به نیشابور وارد شد. وقتی مشاهده کرد که این شهر از حوزه های بزرگ علمی و حدیثی است در آنجا اقامت گزید. وی توانست در شهر نیشابور چندین حدیث از [[امام رضا]] علیه السلام حدیث نقل کند. کتاب «وفاه الرضا(ع)» از آثار وی می‌باشد، که در آن [[معجزه|معجزات]] امام رضا و [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیهماالسلام را نقل نموده است. وی چنانکه گفته شد، جزو راویان [[حدیث سلسلة الذهب|حدیث سلسلة ‌الذهب]] است.
  
[[علامه حلي]]، وي را از راويان امام رضا علیه السلام و مورد اطمينان مي داند و احاديث وي را صحيح مي شمارد. اباصلت هروي به علت اين که با [[اهل سنت]] نيز معاشرت داشت و از آن ها روايت نقل مي کرد، براي بعضي اين اشتباه پيش آمد که او را عامي و از اهل سنت معرفي کردند.
+
اباصلت از راویانی مانند حمّاد بن زید، مالک بن أنس، عبدالوارث بن سعید، جعفر بن سلیمان، شریک بن عبداللّه، عبداللّه بن إدریس، عبّاد بن عوّام، أبو معاویة، معتمر بن سلیمان تیمی، سفیان بن‏ عیینة، و عبدالرّزّاق بن همّام‏ حدیث نقل نمود.
  
مرحوم [[شيخ طوسي]]، مي گويد: ابوالصلت خراساني هروي، عامي است و از اصحاب امام رضا علیه السلام مي باشد و [[بکر بن صالح]] از وي روايت نقل کرده است.
+
همچنین احمد بن منصور رمادی، عباس بن محمد دوری، اسحاق بن حسین حربی، محمد بن علی معروف به فستقة، حسن بن علویة قطّان و علی بن احمد بن نضر ازدی از وی حدیث نقل کرده‌اند.
  
مرحوم [[شيخ حر عاملي]] مي گويد: [[شهيد ثاني]] چنين نقل کرده است که براي مرحوم شيخ طوسي اشتباهي رخ داده و اباصلت را به علت اختلاط با اهل سنت، عامي معرفي کرده است.
+
==اباصلت در منظر عالمان==
  
مرحوم [[شيخ صدوق]] در [[عيون اخبارالرضا]] رواياتي از وي نقل کرده است که دليل بر صحت اعتقاد و تشيع وي مي باشد.
+
اباصلت هروی در نزد تمام [[رجال]] شناسان [[شیعه]] و اکثر علمای [[اهل سنت]] مورد وثوق و معروف به صدق و راستی می باشد و روایات وی را با اطمینان خاطر می پذیرند.
  
[[ابراهيم بن هاشم]] مي گويد: امام رضا علیه السلام به اباصلت هروي فرمود: آيا تو نيز مانند ديگران، به آن چه خداوند متعال نسبت به ما واجب کرده يعني ولايت ما منکر هستي؟ اباصلت مي گويد: به خدا پناه مي برم، بلکه من به ولايت شما اقرار دارم.
+
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] می گوید: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت هروی راوی احادیثی از [[امام رضا]] علیه السلام است. وی از ثقات به شمار می رود و کتابی درباره رحلت امام رضا علیه السلام تالیف نموده است.
  
روايات و دلائل و شواهد ديگري نيز حاکي است که وي نه تنها به ولايت امام رضا علیه السلام اقرار داشت، بلکه عاشق و شيداي اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله بود.
+
[[ابوعمرو کشی|کشی]] می گوید: ابوصلت دارای احادیثی منقح و صحیح می باشد و ما دیدیم که او [[حدیث]] می شنود و به [[تشیع]] بسیار علاقمند است. هیچ گاه [[دروغ]] از او مشاهده نشد.
  
==ابا صلت در نظر اهل سنت==
+
[[علامه حلی]]، وی را از راویان امام رضا علیه السلام و مورد اطمینان می داند و احادیث وی را صحیح می شمارد.
  
عبدالسلام اباصلت هروي در نظر اکثر علماي اهل سنت مردي صالح و راستگو مي باشد. اما اکثر احاديث وي را چون که بوي محبت اهل البيت دارد، نپذيرفتند و آن ها را غير معروف شمردند.
+
اباصلت هروی به علت این که با اهل سنت نیز معاشرت داشت و از آنها نیز روایت نقل می کرد، برای بعضی این اشتباه پیش آمد که او را عامی و از اهل سنت معرفی کردند. چنانکه [[شیخ طوسی]]، می گوید: ابوالصلت خراسانی هروی، عامی است و از اصحاب امام رضا علیه السلام می باشد و بکر بن صالح از وی روایت نقل کرده است.
  
ذهبي در [[ميزان الاعتدال]] چنين نوشته است: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت مرد صالحي است غير اين که او شيعي است...
+
[[شیخ حر عاملی]] می گوید: [[شهید ثانی]] چنین نقل کرده است که برای مرحوم شیخ طوسی اشتباهی رخ داده و اباصلت را به علت اختلاط با اهل سنت، عامی معرفی کرده است.
  
[[دار قطني]] مي گويد: او رافضي و متهم است. از او نقل شده که گفته است: سنگ [[علويان]] بهتر از همه [[بني اميه]] مي باشد.
+
[[شیخ صدوق]] در [[عیون اخبارالرضا]] روایاتی از وی نقل کرده است که دلیل بر صحت اعتقاد و [[تشیع]] وی می باشد.
  
[[ابن جوزي]] مي گويد: او خادم امام رضا علیه السلام و مرد صالحي مي باشد.
+
[[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم]] می گوید: امام رضا علیه السلام به اباصلت هروی فرمود: آیا تو نیز مانند دیگران، به آن چه خداوند متعال نسبت به ما واجب کرده یعنی [[ولایت|ولایت]] ما منکر هستی؟ اباصلت می گوید: به خدا پناه می برم، بلکه من به ولایت شما اقرار دارم.
  
[[يحيي بن معين]] مي گويد: ابوصلت راستگو و مورد اطمينان است و در نزد ما از دروغگويان محسوب نمي شود. تنها عيبي که دارد، شيعه و دوستدار آل رسول است. در نظر آن ها همين، دوستي اهل بيت پيامبر تنها عيب اوست. و در نظر ما شيعيان اين بالاترين افتخار وي است که همه آن را اقرار دارند.
+
روایات و دلائل و شواهد دیگری نیز حاکی است که وی نه تنها به ولایت امام رضا علیه السلام اقرار داشت، بلکه عاشق و شیدای [[اهل بیت]] پیامبر صلی الله علیه و آله بود.
  
==اباصلت در نيشابور و خراسان==
+
عبدالسلام اباصلت هروی همچنین در نظر علمای [[اهل سنت]] مردی صالح و راستگو می باشد. اما اکثر احادیث وی را چون که بوی محبت اهل البیت دارد، نپذیرفتند و آنها را غیر معروف شمردند.
  
اباصلت که تا آن زمان در علم حديث شهرت بسزايي يافته بود و از مراکز علمي آن روز يعني: [[شام]]، [[حجاز]]، [[يمن]]، [[عراق]] و جاهاي ديگر ديدن نموده بود و با مشايخ آن زمان ارتباط برقرار کرده بود، براي استماع احاديث جديد به نيشابور وارد شد. وقتي مشاهده کرد که اين شهر از حوزه هاي بزرگ علمي و حديثي است در آن جا اقامت گزيد.
+
ذهبی در میزان الاعتدال چنین نوشته است: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت مرد صالحی است غیر این که او شیعی است.
  
هنگام ورود حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام به نيشابور، اباصلت نيز در اين شهر بود. [[حدیث سلسله الذهب]] را که در آن شهر املا فرمود، اباصلت نيز آن را نقل نموده است. اباصلت مي گويد: هنگامي که امام خواستند از نيشابور به طرف طوس بروند حافظان و ائمه اهل حديث نزد آن حضرت آمدند و از وي خواستند تا حديثي از جدش براي آن ها املا فرمايد...
+
دارقطنی می گوید: او [[رافضى|رافضی]] و متهم است. از او نقل شده که گفته است: سنگ [[علویان]] بهتر از همه [[بنی امیه]] می باشد.
  
اباصلت بعد از حرکت امام رضا علیه السلام از نيشابور، همراه وي از نيشابور خارج شد و به طرف [[طوس]] و [[مرو]] حرکت نمود. هنگامی که امام رضا علیه السلام به نزديک سناباد رسيد. متوجه شدند که مردم از سنگ کوه براي طبخ غذا، ديگ مي تراشند. امام رضا علیه السلام به آن کوه تکيه داد و دستور داد: براي آن حضرت نيز ديگي از آن سنگ ها بتراشند و در آن غذا طبخ نمايند. سپس همراه امام رضا علیه السلام وارد مرو شد.
+
[[سبط بن جوزی|ابن جوزی]] می گوید: او خادم حضرت رضا علیه السلام و مرد صالحی می باشد.
  
[[ابن حجر]] مي گويد: اباصلت در همه مجالس و محافل با امام رضا علیه السلام بود و هنگام مناظرات و احتجاجات امام با روساي اديان و متکلمان و دانشمندان حاضر بودند.
+
یحیی بن معین می گوید: ابوصلت راستگو و مورد اطمینان است و در نزد ما از دروغگویان محسوب نمی شود. تنها عیبی که دارد، شیعه و دوستدار [[اهل بیت علیهم السلام|آل رسول]] است.  
 
 
اباصلت بعد از شهادت جان سوز علي بن موسي الرضا علیه السلام دوباره به نيشابور بازگشت و به مناظرات و بحث هاي علمي و حديثي مشغول شد.
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
عبدالسلام بن صالح، اباصلت هروي، با عمري پربرکت در نشر احاديث اهل بيت پيغمبر صلی الله علیه و آله و بحث و مناظره با منکرين دين و مخالفين و خدمت گذاري سال هايي از عمرش به حضرت امام رضا علیه السلام در سال 232 يا236 ه.ق دار فاني را وداع گفت، و دوستداران علم و حديث را داغدار نمود. آن چه مسلم است، اندکي قبل از وفات در نيشابور بوده است. اما در کجا وفات يافته و در کجا مدفون گرديده در کتب تاريخ و حديث از آن ذکري نيست.
+
اباصلت هروی، با عمری پربرکت در نشر احادیث [[اهل بیت]] پیغمبر صلی الله علیه و آله و بحث و مناظره با منکرین دین و مخالفین و خدمتگزاری سال هایی از عمرش به [[امام رضا]] علیه السلام در سال ۲۳۲ یا ۲۳۶ قمری دار فانی را وداع گفت. آن چه مسلم است، او اندکی قبل از وفات در نیشابور بوده، اما در کجا وفات یافته و در کجا مدفون گردیده در کتب تاریخ و حدیث از آن ذکری نیست.
 
 
در حومه شهر مقدس مشهد در کنار جاده سنگ بست مزاري است که مي گويند قبر اباصلت مي باشد. و مردم او را در آن جا زيارت مي کنند. ولي در آن مزار هيچ گونه اثر و نشانه اي که ثابت کند اين مزار متعلق به ابوصلت است وجود ندارد. سنگ و لوحي هم در اثبات اين مطلب در آن جا نمي باشد. البته خود اين شهرت تاريخي مي تواند قرينه اي بر اين موضوع باشد.
 
 
 
 
 
  
 +
در حومه شهر [[مشهد]] در کنار جاده سنگ بست مزاری است که می گویند قبر اباصلت می باشد. و مردم او را در آنجا [[زیارت]] می کنند. ولی در آن مزار هیچ گونه اثر و نشانه ای که ثابت کند این مزار متعلق به اباصلت است وجود ندارد. البته خود این شهرت تاریخی می تواند قرینه ای بر این موضوع باشد.
 +
==منابع==
 +
*مجله کوثر، اسفند ۱۳۷۸، شماره ۳۶.
 +
*"زندگی‌نامه اباصلت هروی"، [https://www.islamquest.net/fa/archive/fa106870 سایت اسلام کوئست].
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:اباصلت (3).jpg|آرامگاه اباصلت هروی
 +
پرونده:اباصلت (1).jpg|آرامگاه اباصلت هروی
 +
پرونده:اباصلت (2).jpg|ضریح اباصلت هروی
 +
</gallery>
 +
{{شناختنامه امام رضا (ع)}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
{{شناختنامه امام رضا (ع)}}
 
 
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
==منابع==
 
*مجله کوثر: اسفند 1378، شماره 36
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۹

«اباصلت هروی» از محدثان شیعه و یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام) و خادم و محرم اسرار آن حضرت بود. اباصلت در علم حدیث مقامی بلند و ارجمند داشت و در نزد بیشتر رجال شناسان شیعه و اهل سنت مورد وثوق و معروف به صدق و راستی بود.

نام و نسب

عبدالسلام بن صالح، مکنّی به «اباصلت» و معروف به هروی است. سمعانی در انساب خود می گوید: ابوالصلت فرزند صالح، فرزند سلیمان، فرزند ایوب، فرزند میسره هروی قرشی، از موالیان عبدالرحمان بن جندب است. چون که جد اعلای وی برده عبدالرحمان بود، وی را از موالیان وی شمرده اند.

جد اعلای عبدالسلام در هرات زندگی می کرد. وی در یکی از جنگ ها اسیر و به حجاز برده شد و برده عبدالرحمان بن جندب گردید; لذا پدران عبدالسلام در مدینه زندگی می کردند و او در مدینه منوره متولد گردید و در آنجا رشد نمود.

اباصلت در محضر امام رضا

هنگام حضور امام رضا علیه السلام در نیشابور و صدور حدیث سلسلة الذهب، اباصلت نیز در این شهر بوده و آن حدیث معروف را نقل نموده است. اباصلت می گوید: هنگامی که امام خواستند از نیشابور به طرف طوس بروند، حافظان و اهل حدیث نزد آن حضرت آمدند و از وی خواستند تا حدیثی از جدش برای آنها املا فرماید... .

اباصلت بعد از حرکت امام رضا علیه السلام از نیشابور، همراه امام از نیشابور خارج شد و به طرف طوس و مرو حرکت نمود. ابن حجر می گوید: اباصلت در همه مجالس و محافل با امام رضا علیه السلام بود و هنگام مناظرات و احتجاجات امام با روسای ادیان و متکلمان و دانشمندان حاضر بود.

اباصلت خدمتگذار و محرم اسرار امام رضا علیه السلام بود. از روایات زیادی استفاده می شود که اباصلت مورد عنایت و توجه حضرت رضا علیه السلام بوده و امام او را بسیار دوست می داشت. در محافل و مجالس او را همراه خود می برد و در مواقع خاص تذکرات بسیار سازنده ای به او می داد و شخصیت ایمانی او را پرورش می داد.

اباصلت می گوید: آخرین جمعه ماه شعبان به محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام بار یافتم. حضرت به من فرمود: ای اباصلت! بیشترین روزهای ماه شعبان را پشت سرگذاشتی و این آخرین جمعه از آن ماه است. در این بقیه روزهایی که از شعبان باقی است، کوتاهی هایت را تدارک کن، و بیشتر به دعا و استغفار و تلاوت قرآن مشغول باش. و از گناهانت توبه کن و برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده باش تا بتوانی آن را با اخلاص درک کنی. امانتی برگردنت نباشد مگر این که ادا کنی. کینه ای از مومنی در دلت باقی نگذار، گناهان را از خود دور کن. تقوای الهی را پیشه کن و در کارهای پنهان و آشکارت به خدا توکل کن. کسی که به خدا توکل کند خدا او را کافی است...

اباصلت هروی تا آخرین لحظه زندگی امام رضا علیه السلام، از وی جدا نشد و حدیث غم انگیز شهادت آن حضرت را چنین نقل کرد: روزی در محضر امام رضا علیه السلام بودم. آن حضرت فرمود: فردا به مجلس مأمون داخل می شوم. اگر با سرپوشیده از آن خانه خارج شدم دیگر با من سخن نگو. روز دیگر آن حضرت بعد از نماز صبح جامه هایش را پوشید و در محراب نشست و منتظر ماند تا این که غلامان مامون آمدند. آن گاه کفش خود را پوشید، ردای مبارک را بردوش افکند. و به مجلس مامون وارد شد. من در خدمت آن حضرت بودم. چند طبق از میوه های گوناگون نزد مامون بود. او خوشه انگوری را که بعضی از دانه های آن را زهرآلود کرده بودند، در دست داشت و آن دانه هایی که زهرآلود نبود می خورد تا متهم نشود. چون نظرش به آن حضرت افتاد. مشتاقانه از جای خود برخاست و دست در گردن مبارک امام علیه السلام انداخت و میان دو دیده وی را بوسید و به حسب ظاهر آن چه می توانست اکرام و احترام نمود.

او را به جای خود نشاند و آن خوشه انگور را به او داد و گفت: یابن رسول الله! از این نیکوتر انگور ندیده ام. حضرت فرمود: شاید انگور بهشت از این نیکوتر باشد. مامون گفت: از این انگور تناول نما. حضرت فرمود: مرا از خوردن این انگور معاف دار. مامون خیلی اصرار کرد... حضرت سه دانه از آن انگور زهر آلود تناول کرد. حالش دگرگون شد. باقی انگور را بر زمین افکند و از آن مجلس برخاست. مامون گفت: ای پسر عمو کجا می روی؟! فرمود: به آن جا که مرا فرستادی. آن حضرت غمگین و محزون سر خود را پوشید و از خانه مامون بیرون آمد.

اباصلت می گوید: به دستور وی با او سخن نگفتم تا به خانه خود وارد شد و فرمود: در را ببند... امام رضا علیه السلام با همین انگور زهر آلود به دیار ابد شتافت و شربت شهادت نوشید. اباصلت بعد از شهادت امام، دوباره به نیشابور بازگشت و به مناظرات و بحث های علمی و حدیثی مشغول شد.

جایگاه حدیثی

اباصلت که در علم حدیث شهرت بسزایی یافته بود و از مراکز علمی آن روز یعنی: شام، حجاز، یمن، عراق و جاهای دیگر دیدن نموده بود و با مشایخ آن زمان ارتباط برقرار کرده بود، برای استماع احادیث جدید به نیشابور وارد شد. وقتی مشاهده کرد که این شهر از حوزه های بزرگ علمی و حدیثی است در آنجا اقامت گزید. وی توانست در شهر نیشابور چندین حدیث از امام رضا علیه السلام حدیث نقل کند. کتاب «وفاه الرضا(ع)» از آثار وی می‌باشد، که در آن معجزات امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را نقل نموده است. وی چنانکه گفته شد، جزو راویان حدیث سلسلة ‌الذهب است.

اباصلت از راویانی مانند حمّاد بن زید، مالک بن أنس، عبدالوارث بن سعید، جعفر بن سلیمان، شریک بن عبداللّه، عبداللّه بن إدریس، عبّاد بن عوّام، أبو معاویة، معتمر بن سلیمان تیمی، سفیان بن‏ عیینة، و عبدالرّزّاق بن همّام‏ حدیث نقل نمود.

همچنین احمد بن منصور رمادی، عباس بن محمد دوری، اسحاق بن حسین حربی، محمد بن علی معروف به فستقة، حسن بن علویة قطّان و علی بن احمد بن نضر ازدی از وی حدیث نقل کرده‌اند.

اباصلت در منظر عالمان

اباصلت هروی در نزد تمام رجال شناسان شیعه و اکثر علمای اهل سنت مورد وثوق و معروف به صدق و راستی می باشد و روایات وی را با اطمینان خاطر می پذیرند.

نجاشی می گوید: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت هروی راوی احادیثی از امام رضا علیه السلام است. وی از ثقات به شمار می رود و کتابی درباره رحلت امام رضا علیه السلام تالیف نموده است.

کشی می گوید: ابوصلت دارای احادیثی منقح و صحیح می باشد و ما دیدیم که او حدیث می شنود و به تشیع بسیار علاقمند است. هیچ گاه دروغ از او مشاهده نشد.

علامه حلی، وی را از راویان امام رضا علیه السلام و مورد اطمینان می داند و احادیث وی را صحیح می شمارد.

اباصلت هروی به علت این که با اهل سنت نیز معاشرت داشت و از آنها نیز روایت نقل می کرد، برای بعضی این اشتباه پیش آمد که او را عامی و از اهل سنت معرفی کردند. چنانکه شیخ طوسی، می گوید: ابوالصلت خراسانی هروی، عامی است و از اصحاب امام رضا علیه السلام می باشد و بکر بن صالح از وی روایت نقل کرده است.

شیخ حر عاملی می گوید: شهید ثانی چنین نقل کرده است که برای مرحوم شیخ طوسی اشتباهی رخ داده و اباصلت را به علت اختلاط با اهل سنت، عامی معرفی کرده است.

شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا روایاتی از وی نقل کرده است که دلیل بر صحت اعتقاد و تشیع وی می باشد.

ابراهیم بن هاشم می گوید: امام رضا علیه السلام به اباصلت هروی فرمود: آیا تو نیز مانند دیگران، به آن چه خداوند متعال نسبت به ما واجب کرده یعنی ولایت ما منکر هستی؟ اباصلت می گوید: به خدا پناه می برم، بلکه من به ولایت شما اقرار دارم.

روایات و دلائل و شواهد دیگری نیز حاکی است که وی نه تنها به ولایت امام رضا علیه السلام اقرار داشت، بلکه عاشق و شیدای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بود.

عبدالسلام اباصلت هروی همچنین در نظر علمای اهل سنت مردی صالح و راستگو می باشد. اما اکثر احادیث وی را چون که بوی محبت اهل البیت دارد، نپذیرفتند و آنها را غیر معروف شمردند.

ذهبی در میزان الاعتدال چنین نوشته است: عبدالسلام بن صالح، ابوالصلت مرد صالحی است غیر این که او شیعی است.

دارقطنی می گوید: او رافضی و متهم است. از او نقل شده که گفته است: سنگ علویان بهتر از همه بنی امیه می باشد.

ابن جوزی می گوید: او خادم حضرت رضا علیه السلام و مرد صالحی می باشد.

یحیی بن معین می گوید: ابوصلت راستگو و مورد اطمینان است و در نزد ما از دروغگویان محسوب نمی شود. تنها عیبی که دارد، شیعه و دوستدار آل رسول است.

وفات

اباصلت هروی، با عمری پربرکت در نشر احادیث اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و بحث و مناظره با منکرین دین و مخالفین و خدمتگزاری سال هایی از عمرش به امام رضا علیه السلام در سال ۲۳۲ یا ۲۳۶ قمری دار فانی را وداع گفت. آن چه مسلم است، او اندکی قبل از وفات در نیشابور بوده، اما در کجا وفات یافته و در کجا مدفون گردیده در کتب تاریخ و حدیث از آن ذکری نیست.

در حومه شهر مشهد در کنار جاده سنگ بست مزاری است که می گویند قبر اباصلت می باشد. و مردم او را در آنجا زیارت می کنند. ولی در آن مزار هیچ گونه اثر و نشانه ای که ثابت کند این مزار متعلق به اباصلت است وجود ندارد. البته خود این شهرت تاریخی می تواند قرینه ای بر این موضوع باشد.

منابع

آرشیو عکس و تصویر