سید عباس معصومی گراشی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(منابع)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت الله سید عباس معصومی لاری''' (۱۲۶۹ - ۱۳۴۹ ق)، یا سید عباس مجتهد گراشی ملقب به آغا عباس گپ از علمای بزرگ [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] و [[آخوند خراسانی]] بود. بسیاری از [[فقها]] و [[محدث|محدثین]] معاصر، از جمله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی]] و [[سردار کابلی|علامه سردار کابلی]] از وی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت دریافت داشته‌اند.
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید عباس معصومی موسوی لاری گراشی
 +
||تصویر= [[پرونده:Gerashy.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز = ۱۲۶۹ قمری
 +
|زادگاه = گراش  فارس
 +
|وفات =  ۱۳۴۹ قمری
 +
|مدفن = کرمانشاه
 +
|اساتید =  [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[آخوند خراسانی]]، [[سید مرتضی کشمیری|سید مرتضی کشمیری]]،...
 +
|شاگردان = [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی]]، [[سردار کابلی|علامه سردار کابلی]]،...
 +
|آثار = رساله عملیه، محاسن الاخلاق، رسائلی در فقه، اصول فقه‌‌‌‌، علم کلام و تفسیر قرآن
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
 +
سید عباس معصومی لاری (گراشی)، در سال ۱۲۶۹ هـ.ق در گراش<ref>«گراش» در هیجده کیلومتری شهرستان لار و از توابع استان فارس است. این شهر، از گذشته مرکز حکومت لارستان بوده است.</ref> (از توابع لار در استان فارس) در خاندانی علمی، پا به عرصه وجود نهاد.<ref> محاسن الاخلاق، ص ۹.</ref> وی فرزند سید محمد بن سید معصوم موسوی جراشی (گراشی) بود و نسبش با چندین واسطه به [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه السلام می رسد. به نوشته شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، سید محمد، از شاگردان [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] بشمار می رفت و وکالت او را در لار بر عهده داشت.<ref> میرزای شیرازی، ص ۱۵۱.</ref>
  
 +
== تحصیلات و استادان ==
 +
سید عباس دوران طفولیت خود را با تربیتی دینی و مذهبی پشت سر گذارد و مراحل اولیه دانش اندوزی را نیز با آغاز خواندن و نوشتن، در زادگاه خویش آموخت. دوازده سال داشت که به همراه پدر که وکیل مطلق میرزای شیرازی بزرگ بود روانه [[عراق]] شد.
  
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 6، صفحه 93
+
در این سفر، آن ها به [[سامرا]] و [[نجف]] رفتند و پس از [[زیارت]]، پدر برای تحصیل فرزند خود با میرزای شیرازی مشورت کرد و از وی پرسید: «آیا این فرزند را به تحصیل بگمارم یا به کسب بپردازد؟» آیت الله شیرازی، جانب تحصیل را ترجیح داده، از او می خواهد فرزند خود را، در راه [[دین]] و [[اسلام]] وقف کند و بدین ترتیب، سید عباس وارد حوزه [[علم]] و [[فقه]] شد و زیر نظر خود میرزای بزرگ، شروع به تحصیل کرد.
  
'''نویسنده:''' كريم فيضي
+
او که دارای استعدادی درخشان بود، به مدت چهل سال در [[نجف]] اشرف و [[سامرا]] و دیگر مراکز علمی [[عراق]] ساکن شد، با جدیت تمام، به تحصیل پرداخت و نزد اساتیدی همچون میرزای شیرازی، [[آخوند خراسانی]] (صاحب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]) و [[میرزا حبیب الله رشتی]] به تحصیل پرداخت. صاحب «[[طبقات اعلام الشیعه (کتاب)|طبقات اعلام الشیعه]]» تصریح کرده که وی از شاگردان میرزای بزرگ بوده است.<ref> میرزای شیرازی، ص ۱۵۱ (ترجمه الهدیه الرازی الی المجدد الشیرازی).</ref>
  
==سید عباس معصومی گراشی==
+
همچنین آیت الله معصومی با عارف سالک، مرحوم [[سید مرتضی کشمیری|سید مرتضی کشمیری]] معاشرت داشت و با آن عارف وارسته و پرهیزکار همنشین بود. در همین زمینه، [[سید عبدالحسین دستغیب|شهید دستغیب]] داستان زیر را از آیت الله کشمیری نقل کرده است: «سید جلیل، جناب آقا سید علی نقی کشمیری فرزند صاحب کرامات باهره، مرتضی کشمیری فرمود: شنیدم از فاضل محترم جناب آقای سید عباس لاری که فرمود: در اوقات مجاورت در [[نجف]] اشرف برای تحصیل علوم دینیه، روزی از ماه مبارک [[رمضان]]، طرف عصر خوارکی برای [[افطار]] خود تدارک کرده، در حجره گذاردم و بیرون آمده، در را قفل کردم و پس از ادای [[نماز]] مغرب و عشا برگشتم ‌مدرسه برای افطار کردن. چون به در حجره رسیدم، دست در جیب نموده، کلید را نیافتم. به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره، سخت پریشان شدم. از مدرسه بیرون آمده، متحیرانه در مسیر خود تا به [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم]] می رفتم و به زمین نگاه می کردم. ناگاه مرحوم [[سید مرتضی کشمیری|سید مرتضی کشمیری]] را دیدم. سبب حیرتم را پرسید. مطلب را عرض کردم. پس با من به مدرسه آمدند. نزد حجره‌ام فرمودند: می گویند نام [[مادر حضرت موسی|مادر موسی]] را اگر کسی بداند و بر قفل بسته بخواند، باز می شود. آیا جده ما [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام کمتر از اوست؟ پس دست به قفل نهاد و ندا کرد «یا فاطمه» قفل باز شد».<ref> داستان های شگفت، سید عبدالحسین دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۰، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.</ref>
  
'''ولادت'''
+
آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشی نجفی]] در نوشته‌ای، قائل است که مرحوم معصومی علاوه بر [[آخوند خراسانی]]، از مرحوم [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید یزدی]]، صاحب «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]]» نیز استفاده نموده است. وی می نویسد: «علامه الزاهد السالک والسائر حجت الاسلام والمسلمین آیت الله السید عباس لاری قدس سره، از بزرگان علماء ارجمند بود. وی [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را از دو مرجع بزرگ علمی، آیت الله الکاظمین، صاحب «کفایه» و صاحب «عروه» فراگرفت ـ اصول از مرحوم خراسانی و فقه را از مرحوم سید یزدی ـ و علاوه بر این، از انفاس قدسیه علامه جمال السالکین، [[سید مرتضی کشمیری|سید مرتضی کشمیری]] به صورت مستمر بهره گرفت».
  
آیت الله معصومی، در سال 1269 هـ.ق در گراش متولد شد و در خاندانی علمی، پا به عرصه وجود نهاد.<ref> محاسن الاخلاق، ص 9.</ref> وی فرزند سید محمد بن سید معصوم جراشی موسوی بود و نسبش با چندین واسطه به امام هفتم شیعیان، حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد.
+
آیت الله معصومی به پاس مجاهدات علمی و عملی چهل ساله‌اش، به اجازه «[[اجتهاد]] مطلق» دست یافت و از استادش [[آخوند خراسانی]] رتبه فقاهت والا را دریافت کرد. مرحوم آخوند در [[تقریظ|تقریظی]] که بر یکی از آثار او نگاشت، مقام علمی سید عباس را مورد تایید قرار داده، به بهترین نحو ممکن از وی تجلیل کرد. در این قسمت، آن چه را که وی در حق آیت الله معصومی نگاشته، می آوریم: «بسم الله الرحمن الرحیم. بحمدالله جناب نخبة العلماء العاملین و صفوة الفضلاء و سند المحصلین المجدین و سید المجتهدین، السید السند والمولی المعتمد، آقای سید عباس سلمه الله تعالی بکمال صلاح و [[تقوا|تقوی]] آراسته و به لباس [[زهد]] و پرهیزکاری پیراسته و دارای جهات رشد و سداد است و بالغ مرتبه «[[اجتهاد]]» و قابل تصدی حسبیه و وظایف شرعیه از فتوی فرمودن و حکومت و فصل خصومت نمودن، و امرش مطاع و حکمش لازم الاتباع. ارجوا من الله تبارک و تعالی ان یمتع المسلمین بطول بقائه، حرره الاحقر الجانی محمدکاظم خراسانی».<ref> محاسن الاخلاق، ص ۶.</ref>
  
به نوشته شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، سید محمد، وكالت میرزای بزرگ را در لار بر عهده داشت<ref> میرزای شیرازی، ص 151.</ref> و از شاگردان میرزای شیرازی بشمار می رفت.<ref> همان، ص 192.</ref> «گراش» در هیجده كیلومتری شهرستان لار و از توابع استان فارس است. این شهر، از گذشته مركز حكومت لارستان بوده و دارای كوهی است كه بدون اتصال به كوهی، در وسط منطقه قرار گرفته است.
+
==فعالیتهای علمی==
  
آیت الله معصومی در شهر گراش پا به عرصه وجود نهاد. او دوران طفولیت خود را با تربیتی دینی و مذهبی پشت سر گذارد و مراحل اولیه دانش اندوزی را نیز با آغاز خواندن و نوشتن، در زادگاه خویش آموخت. دوازده سال داشت كه به همراه پدر كه وكیل مطلق میرزای شیرازی بزرگ بود روانه [[عراق]] شد.
+
آیت الله معصومی با استفاده از خرمن علمی اساتید والامقام، به یکی از بزرگان علمی و فقهی [[نجف]] تبدیل شد و در بین اهل علم و دانایان قوم، به چهره‌ای شناخته شده تبدیل گردید. بسیاری از بزرگان، [[فقها]] و [[محدث|محدثین]] معاصر، از وی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] دریافت داشته‌اند که از جمله می‌توان به [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی]] و [[سردار کابلی|علامه سردار کابلی]] اشاره کرد. در این باره آمده است: «برای پایه علمی و فقهی آقا سید عباس، همین بس که از [[مشایخ]] اجازه علامه سردار کابلی بوده و همچنین صاحب رساله احکام عملیه مخطوط بوده است».<ref> تاریخ تشیع در کرمانشاه، نصرت الله کاسمی (ن.الهام) انتشارات سها، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۶۳۱.</ref>
  
در این سفر، آن ها به [[سامرا]] و [[نجف]] رفتند و پس از [[زیارت]]، پدر برای تحصیل فرزند خود با میرزای شیرازی مشورت كرد و از وی پرسید: «مرجعا! آیا این فرزند را به تحصیل بگمارم یا به كسب بپردازد؟» آیت الله شیرازی، جانب تحصیل را ترجیح داده، از او می خواهد فرزند خود را، در راه [[دین]] و [[اسلام]] وقف كند و بدین ترتیب، سید عباس وارد حوزه [[علم]] و [[فقه]] شد و زیر نظر خود میرزای بزرگ، شروع به تحصیل كرد.
+
آیت الله مرعشی می گوید: «کسانی چند از آیت الله معصومی روایت می کنند که یکی از آن ها این نگارنده مسکین می باشد. این جانب دارای اجازه روایت از آن جناب می باشم؛ در تمام آنچه که از حضرات [[ائمه اطهار|ائمه]] میامین نقل می کند...».<ref> محاسن الاخلاق، ص ۳.</ref>
  
او كه دارای استعدادی درخشان بود، به مدت چهل سال در نجف اشرف و سامرا و دیگر مراكز علمی عراق ساكن شد، با جدیت تمام، به تحصیل پرداخت و نزد اساتیدی همچون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی صاحب كفایه و آیت الله میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل پرداخت. صاحب «طبقات اعلام الشیعه» تصریح كرده كه وی از شاگردان میرزای بزرگ بوده است: «سید عباس، فرزند سید محمد، فرزند سید معصوم لاری؛ پدرش كه وكالت میرزای بزرگ را در لار داشت، در سال 1333 هـ.ق در «گراش» از دنیا رفت. سید عباس از شاگردان میرزا بود...».<ref> میرزای شیرازی، ص 151 (ترجمه الهدیه الرازی الی المجدد الشیرازی).</ref>
+
مرحوم مرعشی می افزاید: «این عالم بزرگ، دارای نوشته‌ها و رسائلی در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[علم کلام|کلام]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و غیر آن ها می باشد. او علاوه بر اجازه روایت، در خصوص حرز یمانی مشهور به دعای «سیفی» و اوراد و اذکار دیگر نیز به من اجازه داده بود».<ref>محاسن الاخلاق، ص ۳.</ref>
  
'''انس با عارفی بزرگ'''
+
==وفات==
  
آیت الله معصومی با عارف سالك، مرحوم سید مرتضی كشمیری معاشرت داشت و با آن عارف وارسته و پرهیزكار همنشین بود. در همین زمینه، شهید دستغیب داستان زیر را از آیت الله كشمیری نقل كرده است: «سید جلیل، جناب آقا سید علی نقی كشمیری فرزند صاحب كرامات باهره، مرتضی كشمیری فرمود: شنیدم از فاضل محترم جناب آقای سید عباس لاری كه فرمود: در اوقات مجاورت در [[نجف]] اشرف برای تحصیل علوم دینیه، روزی از ماه مبارك [[رمضان]]، طرف عصر خواركی برای [[افطار]] خود تدارك كرده، در حجره گذاردم و بیرون آمده، در را قفل كردم و پس از ادای [[نماز مغرب]] و عشا و گذشتن از شب برگشتم؛ ‌مدرسه برای افطار كردن.
+
وقتی آیت الله معصومی از [[نجف]] خارج شد، قصد داشت برای همیشه در زادگاهش اقامت نماید؛ اما به دنبال مخالفت وی با برخی ناآرامی ها در شهر لار، بعضی از افراد صاحب نام و بانفوذ محلی وی را تهدید کردند و او مجبور به ترک وطن گردید. این عمل واکنش عالمان، روحانیون و مراجع وقت را در پی داشت و از طرف [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] و [[شيخ فضل الله نورى]] و افراد دیگری، تلگراف هایی در حمایت از آیت الله معصومی صادر شد.
  
چون به در حجره رسیدم، دست در جیب نموده، كلید را نیافتم. اطراف داخل مدرسه را فحص كردم و از بعض طلاب كه در مدرسه بودند، پرسش نمودم. كلید را نیافتم. به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره، سخت پریشان شدم. از مدرسه بیرون آمده، متحیرانه در مسیر خود تا به حرم می رفتم و به زمین نگاه می كردم. ناگاه مرحوم حاج سید مرتضی كشمیری اعلی الله مقامه را دیدم. سبب حیرتم را پرسید. مطلب را عرض كردم. پس با من به مدرسه آمدند. نزد حجره‌ام فرمودند: می گویند نام مادر موسی را اگر كسی بداند و بر قفل بسته بخواند، باز می شود. آیا جده ما [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام كمتر از اوست؟ پس دست به قفل نهاد و ندا كرد «یا فاطمه» قفل باز شد».<ref> داستان های شگفت، سید عبدالحسین دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1380، ص 133ـ134.</ref>
+
اما هیچ کدام از این توثیق ها و سفارشات، موثر واقع نشد و سرانجام او گراش را به قصد نجف ترک کرد. وی چند سال پس از اقامت در نجف اشرف، در زمان [[مرجعیت]] آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، به کرمانشاه دعوت شد و به دستور آیت الله اصفهانی به آن جا رفت.  
  
'''مقام اجتهاد'''
+
مرحوم آیت الله معصومی در کرمانشاه شروع به تدریس و اقامه [[نماز جماعت|جماعت]] کرد و به امورات دینی و اجتماعی آن منطقه پرداخت؛ ولی اجل وی را مهلت نداد و در سال ۱۳۴۹ هـ.ق (۱۳۰۹ شمسی) دار فانی را وداع نمود و قبرستان قبر آقای کرمانشاه به خاک سپرده شد.
  
آیت الله معصومی به پاس مجاهدات علمی و عملی چهل ساله‌اش، به اجازه «اجتهاد مطلق» دست یافت و از استادش آیت الله خراسانی رتبه فقاهت والا را دریافت كرد. آخوند در تقریظی كه بر یكی از آثار او نگاشت، مقام علمی سید عباس را مورد تایید قرار داده، به بهترین نحو ممكن از وی تجلیل كرد. در این قسمت، آن چه را كه وی در حق آیت الله معصومی نگاشته، می آوریم:
+
==پانویس==
 
+
<references />
بسم الله الرحمن الرحیم. بحمدالله جناب نخبه العلماء العاملین و صفوه الفضلاء و سند المحصلین المجدین و سید المجتهدین، السید السند والمولی المعتمد، آقای سید عباس سلمه الله تعالی بكمال صلاح و تقوی آراسته و به لباس [[زهد]] و پرهیزكاری پیراسته و دارای جهات رشد و سداد است و بالغ مرتبه «[[اجتهاد]]» و قابل تصدی حسبیه و وظایف شرعیه از فتوی فرمودن و حكومت و فصل خصومت نمودن و امرش مطاع و حكمش لازم الاتباع. ارجوا من الله تبارك و تعالی ان یمتع المسلمین بطول بقاه، حرره الاحقر الجانی محمدكاظم خراسانی.<ref> محاسن الاخلاق، ص 6.</ref>
 
 
 
'''نوشته‌ای منحصر به فرد'''
 
 
 
آیت الله معصومی با استفاده از خرمن علمی اساتید والامقام، به یكی از بزرگان علمی و فقهی [[نجف]] تبدیل شد و در بین اهل علم و دانایان قوم، به چهره‌ای شناخته شده تبدیل گردید. بسیاری از بزرگان، فقها و محدثین معاصر، از وی اجازه دریافت داشته‌اند كه از جمله می‌توان به آیت الله مرعشی و علامه سردار كابلی اشاره كرد. در این باره آمده است: «برای پایه عملیه و فقهی آقا سید عباس، همین بس كه از مشایخ اجازه علامه سردار كابلی بوده و همچنین صاحب رساله [[احكام]] علمیه مخطوط بوده است».<ref> تاریخ تشیع در كرمانشاه، نصرت الله كاسمی (ن.الهام) انتشارات سها، چاپ اول، 1380، ص 631.</ref>
 
 
 
آیت الله مرعشی نجفی ـ مرجع تقلید و بنیان گذار كتابخانه جهانی [[قم]] ـ در نوشته‌ای منحصر به فرد، قائل است كه مرحوم معصومی علاوه بر آخوند خراسانی، از مرحوم سید، صاحب عروه نیز استفاده نموده است. وی می نویسد: «علامه الزاهد السالك والسائر حجت الاسلام والمسلمین آیت الله السید عباس لاری قدس سره، از بزرگان علماء ارجمند بود. وی [[فقه]] و [[اصول]] را از دو مرجع بزرگ علمی، آیت الله الكاظمین، صاحب «كفایه» و صاحب «عروه» فراگرفت ـ اصول از مرحوم خراسانی و فقه را از مرحوم سید یزدی ـ و علاوه بر این، از انفاس قدسیه علامه جمال السالكین، سید مرتضی كشمیری نجفی به صورت مستمر بهره گرفت.
 
 
 
آیت الله مرعشی آن گاه چنین ادامه می دهد: «كسانی چند از آیت الله معصومی روایت می كنند كه یكی از آن ها این نگارنده مسكین می باشد. این جانب دارای اجازه روایت از آن جناب می باشم؛ در تمام آنچه كه از حضرت ائمه میامین نقل می كند...». اما آن مرحوم كسی بود كه دارای خشیت از ذات خداوند متعال بود. در راه [[امر به معروف و نهی از منكر]]، از ملامت هیچ ملامت گری نمی هراسید و پیوسته به این امر مهم مبادرت می ورزید. این عالم بزرگ، دارای نوشته‌ها و رسائلی در فقه و اصول و كلام و تفسیر و غیر آن ها می باشد. او علاوه بر اجازه روایت، در خصوص حرز یمانی مشهور به دعای «سیفی» و اوراد و اذكار دیگر نیز به من اجازه داده بود...<ref> محاسن الاخلاق، ص 3.</ref>
 
 
 
'''ترك وطن'''
 
  
وقتی آیت الله معصومی از [[نجف]] خارج شد، قصد داشت برای همیشه در زادگاهش اقامت نماید؛ اما به دنبال مخالفت وی با برخی ناآرامی ها در شهر لار، بعضی از افراد صاحب نام و بانفوذ محلی وی را تهدید كردند و او مجبور به ترك وطن گردید. این عمل واكنش عالمان، روحانیون و مراجع وقت را در پی داشت و از طرف شهید شیخ فضل الله نوری و افراد دیگری، تلگراف هایی در حمایت از آیت الله معصومی صادر شد.
+
==منابع==
  
با نظر به این كه وی در نجف دارای مقامی علمی و نفوذی معنوی بود و نزد مراجع و فقهای نجف نیز شناخته شده بود، این تلگراف ها عمدتاً در جهت حفظ شخصیت علمی و اخلاقی و پاسداشت جایگاه اجتماعی وی صادر شده، دارای ارزشی تاریخی می باشند. هیچ كدام از این توثیق ها و سفارشات، در حفظ جان آیت الله معصومی موثر واقع نشد و سرانجام او گراش را به قصد [[نجف]] ترك كرد.
+
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۶، زندگی نامه "سید عباس معصومی گراشی" از کریم فیضی.
  
وی چند سال پس از اقامت در نجف اشرف، در زمان مرجعیت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، به كرمانشاه دعوت شد و به دستور آیت الله اصفهانی به آن جا رفت. در گزارشی كه از مرحوم كیوان سمیعی در دست است، وی اشاره نموده كه آیت الله معصومی را در كرمانشاه ملاقات كرده است؛ هر چند كه امكان استفاده از وی برایش مقدور نبوده است.
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|معصومی لاری،سید عباس]]
 
+
[[رده:مجتهدین]]
'''بیانیه‌ای از میرزای شیرازی'''
 
 
 
اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران ـ مقارن با حیات مرحوم آیت الله معصومی گراشی ـ دوره ای خاص و پرالتهاب بود. جنگ جهانی اول، دنیا را در كام خود فروبرده بود و بر اثر دسیسه‌ها و توطئه‌های استعمار، امپراتوری عثمانی كه در ظاهر قدرت سیاسی اسلام را نمایندگی می كرد، فروپاشیده بود.
 
 
 
ایران توسط انگلیس تحت سلطه رضاخان قرار گرفته بود. عراق دچار اختلافات داخلی بود و دیگر كشورهای اسلامی نیز هر یك به نوعی با ضعف و اختلاف و نابسامانی های خاصی مواجه بودند. این عوامل هویت قومی، فرهنگی و دینی آن ها را تهدید می كرد. در برابر تهاجمات بی پایان استعمار انگلیس، تنها كانون [[نجف]] و صدای مرجع بزرگ میرزای شیرازی بود كه نسبت به عواقب بی توجهی به امور، مكرراً هشدار می داد و همگان را به تیزبینی، آگاهی و حفظ وحدت و همدلی دعوت می كرد و پایداری در برابر اجانب و بیگانگان را یادآوری می نمود.
 
 
 
روی این اصل، مرجع فقیه شیعه، آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی خطاب به علماء بلاد، و از جمله آیت الله معصومی بیانیه انقلابی پرمحتوایی صادر كرد و طی آن همگان را به هشیاری فراخواند. این بیانیه كه هم اكنون در خاندان معصومی نگهداری می شود، از جهت تاریخی یادآور اعتنای خاصی است كه میرزای بزرگ به نیای بزرگ این خاندان داشته است.
 
 
 
'''وفات'''
 
 
 
آیت الله معصومی در كرمانشاه شروع به تدریس و اقامه جماعت كرد؛ ولی اجل وی را مهلت نداد و در سال 1349 هـ.ق دارفانی را وداع كرد. رحمه الله علیه رحمه واسعه. در برخی از منابع، تاریخ ارتحال و مدفن او این گونه ثبت شده است: «آقا سید عباس، پس از عمری تدریس و تبلیغ در كرمانشاه، در اردیبهشت 1309 شمسی درگذشت و در گورستان قبر آقا، به خاك سپرده شد».<ref> تاریخ تشیع در كرمانشاه، ص 631.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۴

آیت الله سید عباس معصومی لاری (۱۲۶۹ - ۱۳۴۹ ق)، یا سید عباس مجتهد گراشی ملقب به آغا عباس گپ از علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی بود. بسیاری از فقها و محدثین معاصر، از جمله آیت الله مرعشی و علامه سردار کابلی از وی اجازه روایت دریافت داشته‌اند.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


۲۳۰px
نام کامل سید عباس معصومی موسوی لاری گراشی
زادروز ۱۲۶۹ قمری
زادگاه گراش فارس
وفات ۱۳۴۹ قمری
مدفن کرمانشاه

Line.png

اساتید

میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، سید مرتضی کشمیری،...

شاگردان

آیت الله مرعشی، علامه سردار کابلی،...

آثار

رساله عملیه، محاسن الاخلاق، رسائلی در فقه، اصول فقه‌‌‌‌، علم کلام و تفسیر قرآن

ولادت و خاندان

سید عباس معصومی لاری (گراشی)، در سال ۱۲۶۹ هـ.ق در گراش[۱] (از توابع لار در استان فارس) در خاندانی علمی، پا به عرصه وجود نهاد.[۲] وی فرزند سید محمد بن سید معصوم موسوی جراشی (گراشی) بود و نسبش با چندین واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید محمد، از شاگردان میرزای شیرازی بشمار می رفت و وکالت او را در لار بر عهده داشت.[۳]

تحصیلات و استادان

سید عباس دوران طفولیت خود را با تربیتی دینی و مذهبی پشت سر گذارد و مراحل اولیه دانش اندوزی را نیز با آغاز خواندن و نوشتن، در زادگاه خویش آموخت. دوازده سال داشت که به همراه پدر که وکیل مطلق میرزای شیرازی بزرگ بود روانه عراق شد.

در این سفر، آن ها به سامرا و نجف رفتند و پس از زیارت، پدر برای تحصیل فرزند خود با میرزای شیرازی مشورت کرد و از وی پرسید: «آیا این فرزند را به تحصیل بگمارم یا به کسب بپردازد؟» آیت الله شیرازی، جانب تحصیل را ترجیح داده، از او می خواهد فرزند خود را، در راه دین و اسلام وقف کند و بدین ترتیب، سید عباس وارد حوزه علم و فقه شد و زیر نظر خود میرزای بزرگ، شروع به تحصیل کرد.

او که دارای استعدادی درخشان بود، به مدت چهل سال در نجف اشرف و سامرا و دیگر مراکز علمی عراق ساکن شد، با جدیت تمام، به تحصیل پرداخت و نزد اساتیدی همچون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی (صاحب کفایه) و میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل پرداخت. صاحب «طبقات اعلام الشیعه» تصریح کرده که وی از شاگردان میرزای بزرگ بوده است.[۴]

همچنین آیت الله معصومی با عارف سالک، مرحوم سید مرتضی کشمیری معاشرت داشت و با آن عارف وارسته و پرهیزکار همنشین بود. در همین زمینه، شهید دستغیب داستان زیر را از آیت الله کشمیری نقل کرده است: «سید جلیل، جناب آقا سید علی نقی کشمیری فرزند صاحب کرامات باهره، مرتضی کشمیری فرمود: شنیدم از فاضل محترم جناب آقای سید عباس لاری که فرمود: در اوقات مجاورت در نجف اشرف برای تحصیل علوم دینیه، روزی از ماه مبارک رمضان، طرف عصر خوارکی برای افطار خود تدارک کرده، در حجره گذاردم و بیرون آمده، در را قفل کردم و پس از ادای نماز مغرب و عشا برگشتم ‌مدرسه برای افطار کردن. چون به در حجره رسیدم، دست در جیب نموده، کلید را نیافتم. به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره، سخت پریشان شدم. از مدرسه بیرون آمده، متحیرانه در مسیر خود تا به حرم می رفتم و به زمین نگاه می کردم. ناگاه مرحوم سید مرتضی کشمیری را دیدم. سبب حیرتم را پرسید. مطلب را عرض کردم. پس با من به مدرسه آمدند. نزد حجره‌ام فرمودند: می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و بر قفل بسته بخواند، باز می شود. آیا جده ما حضرت فاطمه علیهاالسلام کمتر از اوست؟ پس دست به قفل نهاد و ندا کرد «یا فاطمه» قفل باز شد».[۵]

آیت الله مرعشی نجفی در نوشته‌ای، قائل است که مرحوم معصومی علاوه بر آخوند خراسانی، از مرحوم سید یزدی، صاحب «عروه» نیز استفاده نموده است. وی می نویسد: «علامه الزاهد السالک والسائر حجت الاسلام والمسلمین آیت الله السید عباس لاری قدس سره، از بزرگان علماء ارجمند بود. وی فقه و اصول را از دو مرجع بزرگ علمی، آیت الله الکاظمین، صاحب «کفایه» و صاحب «عروه» فراگرفت ـ اصول از مرحوم خراسانی و فقه را از مرحوم سید یزدی ـ و علاوه بر این، از انفاس قدسیه علامه جمال السالکین، سید مرتضی کشمیری به صورت مستمر بهره گرفت».

آیت الله معصومی به پاس مجاهدات علمی و عملی چهل ساله‌اش، به اجازه «اجتهاد مطلق» دست یافت و از استادش آخوند خراسانی رتبه فقاهت والا را دریافت کرد. مرحوم آخوند در تقریظی که بر یکی از آثار او نگاشت، مقام علمی سید عباس را مورد تایید قرار داده، به بهترین نحو ممکن از وی تجلیل کرد. در این قسمت، آن چه را که وی در حق آیت الله معصومی نگاشته، می آوریم: «بسم الله الرحمن الرحیم. بحمدالله جناب نخبة العلماء العاملین و صفوة الفضلاء و سند المحصلین المجدین و سید المجتهدین، السید السند والمولی المعتمد، آقای سید عباس سلمه الله تعالی بکمال صلاح و تقوی آراسته و به لباس زهد و پرهیزکاری پیراسته و دارای جهات رشد و سداد است و بالغ مرتبه «اجتهاد» و قابل تصدی حسبیه و وظایف شرعیه از فتوی فرمودن و حکومت و فصل خصومت نمودن، و امرش مطاع و حکمش لازم الاتباع. ارجوا من الله تبارک و تعالی ان یمتع المسلمین بطول بقائه، حرره الاحقر الجانی محمدکاظم خراسانی».[۶]

فعالیتهای علمی

آیت الله معصومی با استفاده از خرمن علمی اساتید والامقام، به یکی از بزرگان علمی و فقهی نجف تبدیل شد و در بین اهل علم و دانایان قوم، به چهره‌ای شناخته شده تبدیل گردید. بسیاری از بزرگان، فقها و محدثین معاصر، از وی اجازه دریافت داشته‌اند که از جمله می‌توان به آیت الله مرعشی و علامه سردار کابلی اشاره کرد. در این باره آمده است: «برای پایه علمی و فقهی آقا سید عباس، همین بس که از مشایخ اجازه علامه سردار کابلی بوده و همچنین صاحب رساله احکام عملیه مخطوط بوده است».[۷]

آیت الله مرعشی می گوید: «کسانی چند از آیت الله معصومی روایت می کنند که یکی از آن ها این نگارنده مسکین می باشد. این جانب دارای اجازه روایت از آن جناب می باشم؛ در تمام آنچه که از حضرات ائمه میامین نقل می کند...».[۸]

مرحوم مرعشی می افزاید: «این عالم بزرگ، دارای نوشته‌ها و رسائلی در فقه و اصول و کلام و تفسیر و غیر آن ها می باشد. او علاوه بر اجازه روایت، در خصوص حرز یمانی مشهور به دعای «سیفی» و اوراد و اذکار دیگر نیز به من اجازه داده بود».[۹]

وفات

وقتی آیت الله معصومی از نجف خارج شد، قصد داشت برای همیشه در زادگاهش اقامت نماید؛ اما به دنبال مخالفت وی با برخی ناآرامی ها در شهر لار، بعضی از افراد صاحب نام و بانفوذ محلی وی را تهدید کردند و او مجبور به ترک وطن گردید. این عمل واکنش عالمان، روحانیون و مراجع وقت را در پی داشت و از طرف آخوند خراسانى و شيخ فضل الله نورى و افراد دیگری، تلگراف هایی در حمایت از آیت الله معصومی صادر شد.

اما هیچ کدام از این توثیق ها و سفارشات، موثر واقع نشد و سرانجام او گراش را به قصد نجف ترک کرد. وی چند سال پس از اقامت در نجف اشرف، در زمان مرجعیت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، به کرمانشاه دعوت شد و به دستور آیت الله اصفهانی به آن جا رفت.

مرحوم آیت الله معصومی در کرمانشاه شروع به تدریس و اقامه جماعت کرد و به امورات دینی و اجتماعی آن منطقه پرداخت؛ ولی اجل وی را مهلت نداد و در سال ۱۳۴۹ هـ.ق (۱۳۰۹ شمسی) دار فانی را وداع نمود و قبرستان قبر آقای کرمانشاه به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. «گراش» در هیجده کیلومتری شهرستان لار و از توابع استان فارس است. این شهر، از گذشته مرکز حکومت لارستان بوده است.
  2. محاسن الاخلاق، ص ۹.
  3. میرزای شیرازی، ص ۱۵۱.
  4. میرزای شیرازی، ص ۱۵۱ (ترجمه الهدیه الرازی الی المجدد الشیرازی).
  5. داستان های شگفت، سید عبدالحسین دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۰، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.
  6. محاسن الاخلاق، ص ۶.
  7. تاریخ تشیع در کرمانشاه، نصرت الله کاسمی (ن.الهام) انتشارات سها، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۶۳۱.
  8. محاسن الاخلاق، ص ۳.
  9. محاسن الاخلاق، ص ۳.

منابع

  • تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۶، زندگی نامه "سید عباس معصومی گراشی" از کریم فیضی.