آیه ارث: تفاوت بین نسخهها
(تعیین رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | آیه 11 [[سوره نساء]] به همراه آیه 12 آن، كه سهم [[ارث]] هر یک از اعضای خانواده را در فرض هاى گوناگون مشخص مى كند، «آیه ارث»<ref> تفسیر المیزان، ج 2، ص 434؛ الغدیر، ج 4، ص 241؛ كتاب البیع، ج 3، ص 24.</ref>، «میراث»<ref> بحارالانوار، ج 47، ص 411.</ref>، «مواریث»<ref> تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 77؛ الناسخ والمنسوخ، ابن حزم، ص 31؛ الاتقان، ج 2، ص 36.</ref> یا «فرایض»<ref> ناسخ القرآن و منسوخه، ابن جوزى، ص 191؛ وسائل الشیعه، ج 26، ص 71.</ref> نام دارد: | |
− | + | {{قرآن در قاب|«يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَ أَبناؤُكُمْ لاَتَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيمً»|ترجمه=خدا شما را درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر [میراث برانِ میّت] دخترند و بیش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم میراث است؛ و اگر یک دختر باشد، نصف میراث سهم اوست. و برای هر یک از پدر و مادر میّت چنانچه میّت فرزندی داشته باشد، یک ششم میراث است؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادرش ارث می برند، برای مادرش یک سوم است [و باقی مانده میراثْ سهم پدر اوست] و اگر میّت برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است. [همه این سهام] پس از وصیتی است که [نسبت به مال خود] می کند، یا [پس از] دَیْنی است [که باید از اصل مال پرداخت شود.] شما نمی دانید پدران و فرزندانتان کدام یک برای شما سودمندترند [بنابراین اختلاف سهم ها، شما را نگران نکند و موجب اعتراض نشود]. [این تقسیم بندی] فریضه ای از سوی خداست؛ زیرا خدا همواره دانا و حکیم است.|سوره=4|آیه=11}} | |
− | + | {{قرآن در قاب|«وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۚ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۗ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ ۚ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَٰلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَىٰ بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ ۚ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ»|ترجمه=نصف میراثی که همسرانتان به جای می گذارند، اگر فرزندی نداشته باشند برای شماست، و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم میراث حقّ شماست، پس از وصیتی که نسبت به مال خود می کنند یا [پس از] دَیْنی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و برای زنانتان چنانچه فرزندی نداشته باشید یک چهارم میراثی است که از شما به جای می ماند، و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم میراث حقّ آنان است، پس از وصیتی که کرده اید یا [پس از] دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. و اگر مرد یا زنی که از او ارث می برند، کلاله [یعنی بی اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و دارای برادر و خواهری است، پس برای هر یک از آن دو نفر یک ششم میراث است؛ و اگر بیش از این باشند در یک سوم میراث شریک اند، پس از وصیتی که [نسبت به مال] شده یا پس از دینی [که باید از اصل مال پرداخت شود]. [همه اینها در صورتی است که با وصیت و اقرار به دین] در وصیتش به وارثان زیان نزند. این سفارشی است از سوی خدا، و خدا دانا و بردبار است.|سوره=4|آیه=12}} | |
+ | [[آیه]] 11 به سهم الارث پسر و دختر و پدر و مادر، و آیه 12 به سهم الارث زن و شوهر و و برادر و خواهر ([[کلاله]]) پرداخته است. | ||
− | به نقلى | + | به نقلى آیه نخست درباره عبدالرحمن، برادر [[حسان بن ثابت]] شاعر نازل شد. هنگامى كه عبدالرحمن از دنیا رفت، یك زن و پنج برادر از وى ماندند كه برادرانش ما تَرَک وى را بردند و به همسرش چیزى ندادند. همسر عبدالرحمن به [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله شكایت كرد و این آیه نازل شد.<ref> مجمع البیان، ج 3، ص 24؛ نهج الحق، ص 209.</ref> |
− | در روض الجنان آمده است: سبب نزول آیه آن بود كه در | + | در تفسیر [[روض الجنان]] آمده است: [[سبب نزول]] آیه آن بود كه در [[جاهلیت]]، میراث را به مردان مى دادند و به زنان و كودكان نمى دادند.<ref> روض الجنان، ج 5، ص 268.</ref> همچنین صاحب [[مجمع البيان]] گويد: محمد بن المنكدر از [[جابر بن عبدالله]] روايت كند كه گفت: مريض شدم [[پیامبر]] صلی الله علیه وآله از من عيادت كرد... گفتم: يا رسول الله درباره مال خود چكار كنم؟ پيامبر سكوت اختيار فرمود؛ سپس آيه مواريث درباره من نازل گرديد. |
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references/> | ||
− | |||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | * [[دائرة المعارف قرآن کریم]]، علی خراسانی، ج1، ص368-369. | ||
+ | * [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]]، محمدباقر محقق، ص184. | ||
+ | ==پیوندها== | ||
+ | *[[آیه 11 سوره نساء|مشاهده ترجمه و تفسیر آیه 11]] | ||
+ | *[[آیه 12 سوره نساء|مشاهده ترجمه و تفسیر آیه 12]] | ||
+ | {{قرآن}} | ||
− | |||
[[رده:آیههای با عناوین خاص]] | [[رده:آیههای با عناوین خاص]] | ||
+ | [[رده:آیات سوره نساء]][[رده:آیات الاحکام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۴
آیه 11 سوره نساء به همراه آیه 12 آن، كه سهم ارث هر یک از اعضای خانواده را در فرض هاى گوناگون مشخص مى كند، «آیه ارث»[۱]، «میراث»[۲]، «مواریث»[۳] یا «فرایض»[۴] نام دارد:
آیه 11 به سهم الارث پسر و دختر و پدر و مادر، و آیه 12 به سهم الارث زن و شوهر و و برادر و خواهر (کلاله) پرداخته است.
به نقلى آیه نخست درباره عبدالرحمن، برادر حسان بن ثابت شاعر نازل شد. هنگامى كه عبدالرحمن از دنیا رفت، یك زن و پنج برادر از وى ماندند كه برادرانش ما تَرَک وى را بردند و به همسرش چیزى ندادند. همسر عبدالرحمن به رسول خدا صلى الله علیه وآله شكایت كرد و این آیه نازل شد.[۵]
در تفسیر روض الجنان آمده است: سبب نزول آیه آن بود كه در جاهلیت، میراث را به مردان مى دادند و به زنان و كودكان نمى دادند.[۶] همچنین صاحب مجمع البيان گويد: محمد بن المنكدر از جابر بن عبدالله روايت كند كه گفت: مريض شدم پیامبر صلی الله علیه وآله از من عيادت كرد... گفتم: يا رسول الله درباره مال خود چكار كنم؟ پيامبر سكوت اختيار فرمود؛ سپس آيه مواريث درباره من نازل گرديد.
پانویس
- ↑ تفسیر المیزان، ج 2، ص 434؛ الغدیر، ج 4، ص 241؛ كتاب البیع، ج 3، ص 24.
- ↑ بحارالانوار، ج 47، ص 411.
- ↑ تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 77؛ الناسخ والمنسوخ، ابن حزم، ص 31؛ الاتقان، ج 2، ص 36.
- ↑ ناسخ القرآن و منسوخه، ابن جوزى، ص 191؛ وسائل الشیعه، ج 26، ص 71.
- ↑ مجمع البیان، ج 3، ص 24؛ نهج الحق، ص 209.
- ↑ روض الجنان، ج 5، ص 268.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج1، ص368-369.
- نمونه بینات در شأن نزول آیات، محمدباقر محقق، ص184.