جلد (تازیانه): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (منابع)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]: دائره المعارف لغات قرآن کریم}}
+
'''«جَلد»''' به معنای تازیانه زدن. «جَلدة» یکبار زدن. و تازیانه، تابیده‌ای چرمی یا ریسمانی است که برای راندن چارپایان، تنبیه خطاکاران و مانند اینها از آن استفاده می‌شود و به آن شلاق و قَمچی نیز گفته می‌شود. و به تازیانه زدن «جَلْد» گفته می‌شود بدان جهت که تازیانه به پوست بدن می‌رسد یا بدان سبب که تازیانه از پوست ساخته می‌شده است.<ref> دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۶، ص ۸۱. </ref>
به فتح جیم تازیانه زدن. جلدة یکبار زدن.
 
  
در صریح [[قرآن]]. تازیانه زدن حدی شرعی است در دو معصیت یکی زنا که چون ثابت شود مرد و زن هر یک را صد تازیانه باید زد.
+
در صریح [[قرآن]]، تازیانه زدن [[حدود‌‌‌‌|حدی]] [[شرع|شرعی]] است در دو [[معصیت]]، یکی «[[زنا]]» که چون ثابت شود مرد و زن هر یک را صد تازیانه باید زد:
  
*«{{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلُ‌َّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَة}}»(سوره نور/آیه2)؛زن و مرد زنا کار هر یک را صد تازیانه بزنید.
+
*«{{متن قرآن|الزَّانِیةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ کلُ‌َّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَة}}» ([[سوره نور]]/آیه۲)؛ زن و مرد زنا کار هر یک را صد تازیانه بزنید.
  
در فحشا زن را مقدم فرمود بر مرد.
+
دوم «[[قذف|قَذف]]» یعنی [[تهمت]] زنا به مرد یا زن که حد آن هشتاد تازیانه است:
  
دوم قذف یعنی تهمت زنا به مرد یا زن که حد آن هشتاد تازیانه است.
+
*«{{متن قرآن|وَ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثمُ‌َّ لَمْ یأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شهَُدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لهَُمْ شهََادَةً أَبَدًا}}» (سوره نور/آیه۴)؛ کسانیکه زنان عفیفه را نسبت به زنا دهند و چهار گواه نیاورند آنان را هشتاد تازیانه بزنید.
  
*«{{متن قرآن|وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثمُ‌َّ لَمْ يَأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شهَُدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لهَُمْ شهََادَةً أَبَدًا}}»(سوره نور/آیه4)؛ کسانیکه زنان عفیفه را نسبت بزنا دهند و چهار گواه نیاورند آنان را هشتاد تازیانه بزنید.
+
در مذهب [[اهل بیت]] علیهم السلام حد نوشیدن [[شراب خواری|مُسکر]] نیز هشتاد تازیانه است و حد «قَواد» هفتاد و پنج تازیانه و حد «[[لواط]]» که دخول نکند صد تازیانه است علی المشهور و اگر دخول کند کشتن است و چون در قرآن صریح نیامده، فقهای مذاهب دیگر اختلاف کرده اند و تفصیل آن را در کتب [[فقه]] باید طلب کرد.
 
+
==پانویس==
در مذهب [[اهل بیت]] علیهم السلام حد نوشیدن مسکر نیز هشتاد تازیانه است و حد [[قواد]] هفتاد و پنج تازیانه و حد [[لواط]] که دخول نکند صد تازیانه است علی المشهور و اگر دخول کند کشتن است و چون در قرآن صریح نیامده فقهای مذاهب دیگر اختلاف کرده اند و تفصیل آن را در کتب [[فقه]] باید طلب کرد.
+
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
==منبع==
+
*[[نثر طوبی]]، علامه شعرانی، ج۱، ص ۱۳۳
علامه شعرانی، نثر طوبی:دائره المعارف لغات قرآن کریم، ج1، ص133
+
*[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج ۶، ص ۸۱.
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:احکام قضایی و جزایی]]
 
[[رده:احکام قضایی و جزایی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۵۷

«جَلد» به معنای تازیانه زدن. «جَلدة» یکبار زدن. و تازیانه، تابیده‌ای چرمی یا ریسمانی است که برای راندن چارپایان، تنبیه خطاکاران و مانند اینها از آن استفاده می‌شود و به آن شلاق و قَمچی نیز گفته می‌شود. و به تازیانه زدن «جَلْد» گفته می‌شود بدان جهت که تازیانه به پوست بدن می‌رسد یا بدان سبب که تازیانه از پوست ساخته می‌شده است.[۱]

در صریح قرآن، تازیانه زدن حدی شرعی است در دو معصیت، یکی «زنا» که چون ثابت شود مرد و زن هر یک را صد تازیانه باید زد:

  • «الزَّانِیةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ کلُ‌َّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَة» (سوره نور/آیه۲)؛ زن و مرد زنا کار هر یک را صد تازیانه بزنید.

دوم «قَذف» یعنی تهمت زنا به مرد یا زن که حد آن هشتاد تازیانه است:

  • «وَ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثمُ‌َّ لَمْ یأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شهَُدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لهَُمْ شهََادَةً أَبَدًا» (سوره نور/آیه۴)؛ کسانیکه زنان عفیفه را نسبت به زنا دهند و چهار گواه نیاورند آنان را هشتاد تازیانه بزنید.

در مذهب اهل بیت علیهم السلام حد نوشیدن مُسکر نیز هشتاد تازیانه است و حد «قَواد» هفتاد و پنج تازیانه و حد «لواط» که دخول نکند صد تازیانه است علی المشهور و اگر دخول کند کشتن است و چون در قرآن صریح نیامده، فقهای مذاهب دیگر اختلاف کرده اند و تفصیل آن را در کتب فقه باید طلب کرد.

پانویس

  1. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۶، ص ۸۱.

منابع