جناح: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]: دائره المعارف لغات قرآن کریم}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]: دائره المعارف لغات قرآن کریم}} | ||
− | + | '''«جَناح»''' به فتح «جیم» به معنای بال مرغان و به ضمّ «جیم» (جُناح) به معنای [[گناه]] می باشد که به هر دو صورت در [[قرآن|قرآن کریم]] استعمال شده است. | |
− | + | - {{متن قرآن|«وَاضْمُمْ إِلَیک جَنَاحَک»}} ([[سوره قصص]]/آیه۳۲) برای ترسی که دچارش شده ای دو دستت را بر سینه بگذار. | |
− | + | جَناح کنایه از دست است یعنی دست بر قلب گذار تا دلت آرام گیرد و وحشت زائل شود. خطاب با [[حضرت موسی]] علیه السلام که وقتی [[معجزه]] از دست او صادر شود و او را از این وقعه ناگهانی وحشت گیرد دست بر سینه گذارد. | |
− | {{ | + | - {{متن قرآن|«جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ»}} ([[سوره فاطر]]/آیه۱) قرار دهنده است [[فرشتگان]] را پیک بالدار دو بال و سه بال و چهار بال. |
− | بال | ||
− | + | پیک خبر رسان است، باید شتابان باشد. فرشتگان پیک خدایند و شتابان سوی پیغمبران می رسند و باز عروج می کنند گر چه جانب الهی از مکان منزه است و در روایات بیش از این عدد بال نیز آمده است چنانکه در ادامه آیه فرمود: {{متن قرآن|«یَزیدُ فی الخلق ما یَشاء»}}. | |
− | ( | + | - {{متن قرآن|«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا»}} ([[سوره انفال]]/آیه۶۲) اگر کفار آشتی خواستند تو نیز با آنها سازش نمای. |
− | == | + | در حکم [[شریعت]] اگر امام با کفار عهد بست و مصلحت چنان دید که سازش نماید جائز است، پس از بستن عهد شکستن جائز نیست مگر کفار خود خیانت کنند و پیمان بشکنند که در این صورت مسلمانان نیز مراعات قواعد عهد نخواهند کرد. در عهد صلح شرط نیست کفار کتابی باشند، بلکه با مشرکین نیز جایز است، اما در عهد ذمه شرط است کتابی باشند. فرق عهد صلح و عهد ذمه آن است که در عهد ذمه کفار از رعایای امام مسلمین می شوند و در عقد صلح خود مستقلند و سلطانی دارند جدا، [[علامه حلی]] در [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد]] فرموده است اگر امام بداند مسلمانان حاجت بصلح دارند واجب است عقد صلح بندد و الا هر چه را اصلح داند عمل کند. |
− | علامه شعرانی، | + | |
+ | '''«جُناح»''' به ضمّ جیم، در [[قرآن]] همیشه با نفی استعمال شده است، مانند {{متن قرآن|«لیسَ علیکم جُناحٌ»}} ([[سوره بقره]]/آیه ۱۹۸) یا {{متن قرآن|«لا جُناحَ علیکم»}} (سوره بقره/آیه ۲۳۶). | ||
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | * [[نثر طوبی (کتاب)|نثر طوبی]]، علامه شعرانی، ج۱، ص۱۳۹. | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۶
«جَناح» به فتح «جیم» به معنای بال مرغان و به ضمّ «جیم» (جُناح) به معنای گناه می باشد که به هر دو صورت در قرآن کریم استعمال شده است.
- «وَاضْمُمْ إِلَیک جَنَاحَک» (سوره قصص/آیه۳۲) برای ترسی که دچارش شده ای دو دستت را بر سینه بگذار.
جَناح کنایه از دست است یعنی دست بر قلب گذار تا دلت آرام گیرد و وحشت زائل شود. خطاب با حضرت موسی علیه السلام که وقتی معجزه از دست او صادر شود و او را از این وقعه ناگهانی وحشت گیرد دست بر سینه گذارد.
- «جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» (سوره فاطر/آیه۱) قرار دهنده است فرشتگان را پیک بالدار دو بال و سه بال و چهار بال.
پیک خبر رسان است، باید شتابان باشد. فرشتگان پیک خدایند و شتابان سوی پیغمبران می رسند و باز عروج می کنند گر چه جانب الهی از مکان منزه است و در روایات بیش از این عدد بال نیز آمده است چنانکه در ادامه آیه فرمود: «یَزیدُ فی الخلق ما یَشاء».
- «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» (سوره انفال/آیه۶۲) اگر کفار آشتی خواستند تو نیز با آنها سازش نمای.
در حکم شریعت اگر امام با کفار عهد بست و مصلحت چنان دید که سازش نماید جائز است، پس از بستن عهد شکستن جائز نیست مگر کفار خود خیانت کنند و پیمان بشکنند که در این صورت مسلمانان نیز مراعات قواعد عهد نخواهند کرد. در عهد صلح شرط نیست کفار کتابی باشند، بلکه با مشرکین نیز جایز است، اما در عهد ذمه شرط است کتابی باشند. فرق عهد صلح و عهد ذمه آن است که در عهد ذمه کفار از رعایای امام مسلمین می شوند و در عقد صلح خود مستقلند و سلطانی دارند جدا، علامه حلی در قواعد فرموده است اگر امام بداند مسلمانان حاجت بصلح دارند واجب است عقد صلح بندد و الا هر چه را اصلح داند عمل کند.
«جُناح» به ضمّ جیم، در قرآن همیشه با نفی استعمال شده است، مانند «لیسَ علیکم جُناحٌ» (سوره بقره/آیه ۱۹۸) یا «لا جُناحَ علیکم» (سوره بقره/آیه ۲۳۶).
منابع
- نثر طوبی، علامه شعرانی، ج۱، ص۱۳۹.