شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ناصر مکارم شیرازی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مقاله از یک نشریه}}
+
'''«آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی»''' فقیه، مفسر و مرجع تقلید [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[بروجردی، حسین|آیت‌الله بروجردی]] است. پایه‌گذاری جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و مجله درس‌هایی از مکتب اسلام و تأسیس برخی مدارس علمیه‌، از فعالیت‌های اجتماعی ایشان است. آیت‌الله مکارم شیرازی در بیشتر [[علوم اسلامی|علوم‌ اسلامی‌]] آثار ارزشمندی تألیف نموده‌اند که معروفترین آنها «[[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه‌]]» می‌باشد.
'''منبع:''' [http://persian.makarem.ir/biography/ سایت حضرت آيت الله العظمی‌‌مكارم شيرازى]
 
  
حضرت آيت الله العظمی ‌‌مكارم شيرازى در سال 1305 هجرى شمسی در شهر شيراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقي معروفند ديده به جهان گشود.
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = ناصر مکارم شیرازی
 +
||تصویر=[[پرونده:Makarim.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
||زادروز = ۱۳۰۵ شمسی
 +
|زادگاه = [[شیراز]]
 +
|وفات =
 +
|مدفن =
 +
|اساتید = [[آیت الله بروجردی]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت‌ کوه‌کمره‌ای‌]]، [[سید محمد محقق داماد|سید محمد محقق‌ داماد]]، [[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی‌]]، [[سید محسن حکیم|سید محسن‌ حکیم‌]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه‌]]، [[پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام (کتاب)|پیام امام امیرالمؤمنین]]، پیام‌ قرآن‌، فیلسوف‌ نماها، انوار الفقاهه‌، انوار الاصول‌، جلوه‌ حق‌، زندگی‌ در پرتو اخلاق‌،...
 +
}}
  
جد اعلاى ايشان «حاج محمدباقر» كه از تجار شيراز بشمار می‌‌رفت، در «سراى نو» شيراز به تجارت اشتغال داشت، لباسى شبيه لباس روحانيت می‌‌پوشيد و پيوسته در مسجد «مولاى» شيراز به جماعت حاضر می‌‌شد و مورد تكريم و احترام و اطمينان بود. جد ايشان مرحوم «حاج محمدكريم» فرزند حاج محمدباقر كه او نيز عمامه‌اى بر سر داشت و در بازار در اثناى كار، كلاه پوستينى بر سر می‌‌گذاشت، در «سراى گمرك» شيراز و سپس در «بازار وكيل» به تجارت مشغول بود، همواره در مسجد «مولاى» شيراز در [[نماز جماعت]] شركت می‌‌كرد و از مرتبطين و نزديكان مرحوم آيت الله العظمی ‌‌حاج شيخ محمدجعفر محلاتى رحمه الله پدر مرحوم آيت الله العظمی‌‌ حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و مرحوم آيت الله حاج سيد محمدجعفر طاهرى رحمه الله به حساب می‌‌آمد.
+
{{خوب}}
 +
==ولادت==
 +
ناصر مکارم شیرازى در سال ۱۳۰۵ هجرى شمسی در شهر [[شیراز|شیراز]] دیده به جهان گشود. پدرش حاج محمدعلی از تجار معروف شیراز بود. ایشان در مورد پدرش چنین می‌گوید: «پدرم علاقه زیادى به آیات [[قرآن]] داشت. در دورانى که در مدارس ابتدایى تحصیل می‌‌کردم، گاهى شب‌ها مرا به اطاق خودش فرامی‌‌خواند و به من می‌‌گفت: ناصر! کتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را براى من بخوان (این کتاب مجموعه آیاتى بود که توسط بعضى از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینى تدریس می‌‌شد) من آیات و ترجمه آن را براى او می‌‌خواندم و او لذت می‌‌برد».
 +
==تحصیل‌ و استادان==
 +
آیت الله مکارم شیرازى تحصیلات‌ دبستانی‌ و دبیرستانی‌ خود را در شیراز به‌ پایان‌ برد. استعداد سرشار وی‌ در آموختن‌ باعث‌ شده‌ بود که‌ همواره‌ از شاگردان‌ ممتاز کلاس‌ باشد و گاه‌ دو پایه تحصیلی‌ را در یک‌ پایه‌ تمام‌ کند. پس‌ از آن‌ آماده‌ کسب‌ علوم‌ و معارف‌ دینی‌ شد.  
  
پدرشان حاج محمدعلی او نیز از تجار معروف شیراز بود استاد در مورد پدرشان چنین می‌فرمایند: «پدرم علاقه زيادى به آيات [[قرآن]] داشت در دورانى كه در مدارس ابتدايى تحصيل می‌‌كردم، گاهى شب‌ها مرا به اطاق خودش فرامی‌‌خواند و به من می‌‌گفت: ناصر! كتاب آيات منتخبه و ترجمه آن را براى من بخوان (اين كتاب مجموعه آياتى بود كه توسط بعضى از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعليمات دينى تدريس می‌‌شد) من آيات و ترجمه آن را براى او می‌‌خواندم و او لذت می‌‌برد».
+
پس از آن که با سقوط رضاخان و فراهم شدن آزادى نسبى، مرحوم آیت الله حاج سید نورالدین شیرازى از همه علاقمندان، به تحصیل در علوم [[دین|دینى]] دعوت کرد. ناصر ‌‌مکارم شیرازى که در آن زمان در سال سوم دبیرستان مشغول تحصیل بود با اشتیاق زائدالوصفى حاضر شد که در کنار دروس دبیرستان، دروس دینى را مشغول شود. آیت الله‌ مکارم‌ شیرازی‌ یکی‌ از عوامل‌ شیفتگی‌ خود به‌ کسب‌ علوم‌ دینی‌ را سخنان‌ و جاذبه‌ مرحوم‌ نورالدین‌ حسینی‌ شیرازی‌ می‌دادند. او با ورود به‌ [[حوزه علمیه|حوزه‌ علمیه‌]] شیراز، به‌ سرعت‌ دروس‌ مقدمات‌ و سطح‌ را نزد آیت الله موحد فرا گرفت‌ و در مدتی‌ نزدیک‌ به‌ چهار سال‌، توانست‌ دروس‌ سطح‌ را به‌ پایان‌ برساند؛ این‌ خود نشان‌ از استعداد سرشار و تلاش‌ خستگی‌ناپذیر وی‌ دارد.  
  
نبوغ استاد از اوايل كودكى امرى مشهود بود و در هر مرحله از مراحل عمرش آشكارتر می‌‌گشت.
+
در طی‌ این‌ سالها خود نیز به‌ تدریس‌ دروس‌ به‌ دیگر طلاب‌ می‌پرداخت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ به‌ گفته‌ خود ایشان، در روز هشت‌ ساعت‌ تدریس‌ می‌کرد و در هجده‌ سالگی‌ حاشیه‌ای‌ بر کتاب‌ گرانسنگ‌ کفایة الاصول‌ که‌ از کتب‌ مشهور و دشوار علم‌ اصول‌ است‌، نگاشت‌.
  
'''دورترين خاطره'''
+
او در هجده‌ سالگی‌ وارد [[حوزه علمیه قم|حوزه‌ علمیه‌ قم‌]] شد و در درس‌ خارج‌ استادان‌ و علمای‌ بزرگ‌ آن‌ شرکت‌ نمود. در قم‌ نیز به‌ درس‌ خارج‌ مرحوم‌ آیه‌الله العظمی‌ بروجردی‌ می‌رفت‌ که‌ هوش‌ و ذکاوت‌ و پشتکار وی‌ همواره‌ مورد تحسین‌ آن‌ مرجع‌ بزرگ‌ قرار می‌گرفت‌. همچنین‌ در دروس‌ [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت‌ کوه‌کمره‌ای‌]] و [[سید محمد محقق داماد|سید محمد محقق‌ داماد]] هم‌ شرکت‌ می‌جست‌.
  
روايتى كه خود استاد از دوران كودكيش دارد چنين است: «دورترين خاطره‌اى كه از دوران طفوليت به نظر دارم مربوط به زمانى است كه بيمارى مختصرى داشتم و در گهواره خوابيده بودم، حادثه از اين قرار بود كه فصل تابستان بود و گاهواره من در گوشه حياط خانه قرار داشت؛ در وسط حياط، حوض آبى بود كه می‌‌بايست از آب چاه، پر شود ولى چون حوض، نجس شده بود با آب چاه كه از دلو به آن می‌‌ريختند پاك نمی‌‌شد، براى حل مشكل در شيراز چنين معمول بود كه قسمت عمده حوض را با آب دستى پر می‌‌كردند سپس ظرف بزرگ چرمی‌‌ به نام «كُر» - كه واقعاً به مقدار كُر بود - را پر از آب می‌‌كردند و روى آن حوض، خالى می‌‌كردند تا با آبِ حوض مخلوط شود و همه پاك گردد (البته اين توضيحات را من الآن می‌‌فهمم و در آن وقت به صورت كم‌رنگى می‌‌فهميدم) بالاخره ظرف كُر را پر از آب كردند و روى حوض ريختند، حوض پر شد و آب از حوض بيرون ريخت و از زير گهواره من هم گذشت و من همه اين كارها را می‌‌ديدم و اجمالاً می‌‌فهميدم و چنان به خاطرم مانده كه گويى ديروز اين امر اتفاق افتاده است!».
+
همچنین برای‌ آشنایی‌ با دیدگاههای‌ فقهی‌ و اصولی‌ عالمان‌ [[نجف‌]] اشرف‌، در سال‌ ۱۳۲۹ هجری‌ شمسی‌ به‌ آن‌ دیار سفر کرد و به‌ درس‌ خارج‌ آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی‌]] و آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن‌ حکیم‌]] حاضر شد و در ۲۴ سالگی‌ موفق‌ به‌ کسب‌ درجه‌ [[اجتهاد]] از آنان‌ و نیز از آیت الله اصطهباناتى و نیز آیت الله [[محمد حسین کاشف الغطاء|شیخ محمدحسین کاشف الغطاء]] گردید و در سال‌ ۱۳۳۰ به‌ دلیل‌ نبود امکانات‌ به‌ [[ایران|ایران‌]] بازگشت‌ و عازم‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ شد.
  
اين جريان كه يادآور قصه‌هاى افسانه‌اى و يا غيرافسانه‌اى مربوط به نبوغ افرادى مثل بوعلى است، به روشنى دليل بر وجود يك هوشمندى فوق‌العاده در استاد بود.
+
==آثار و تألیفات==
 +
آیت الله‌ العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ از آغازین‌ سالهای‌ جوانی‌ تاکنون‌ به‌ تألیف‌ و نگارش‌ کتب‌ دینی‌ اشتغال‌ دارد. نگاشته‌های‌ ایشان محدود به‌ زمینه‌ خاصی‌ نیست‌ و از وی‌ در بیشتر [[علوم اسلامی|علوم‌ اسلامی‌]]، کتاب‌ منتشر شده‌ است‌. برخی‌ از کتب‌ وی‌ پاسخ‌ به‌ شبهات‌ روز بوده‌ است‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ می‌توان‌ گفت‌ کتابهای‌ معظم‌ له‌، مطابق‌ با مسائل‌ روز نوشته‌ شده‌ است‌. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
  
'''كلاس‌هاى جهشى'''
+
۱. [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه‌]] (نزدیک‌ به‌ ۳۰ جلد)؛
  
استاد به كلاس‌هاى به اصطلاح جهشى خود در آن دوران اشاره می‌‌كند و می‌‌فرمايد: «چهار يا پنج ساله بودم كه به دبستان رفتم و به اصطلاح امروز چون سن من كافى نبود، در كلاس آمادگى شركت كردم، مدرسه ما به نام «زينت» در شيراز معروف بود، ولى در همان كلاس آمادگى، به ما تعليماتى ياد دادند كه خوب آن‌ها را فراگرفتم و به همين دليل بدون اين كه سلسله مراتب رعايت شود، مرا به كلاس‌هاى بالاتر بردند».
+
۲. تفسیر موضوعی‌ پیام‌ قرآن‌ (نزدیک‌ به‌ ده‌ جلد)؛
  
'''نقطه آغاز دروس دينى'''
+
۳. فیلسوف‌ نماها؛
  
اين نابغه پس از طى دوره دبستان و دبيرستان و پس از آن كه با سقوط رضاخان و فراهم شدن آزادى نسبى، از طرف يكى از علماى بزرگ شيراز (مرحوم آيت الله حاج سيد نورالدين شيرازى) از همه علاقمندان به تحصيل علوم دينى دعوت به عمل آمد (و استاد نيز در سال سوم دبيرستان با اشتياق زائدالوصفى حاضر شدند كه در كنار دروس دبيرستان، دروس دينى را مشغول شوند) بيشتر و بيشتر رُخ نشان می‌‌داد: «محل بعدى ما مدرسه خان در شيراز بود كه از مدارس بسيار قديمی‌‌ و بزرگ و معروف است كه محل تدريس يا تحصيل فيلسوف گرانقدر صدرالمتألهين شيرازى بود. شروع به جامع المقدمات و شرح الأمثله كردم. استاد من، مرحوم آيت الله ربانى شيرازى بود، به ايشان گفتم من جامع المقدمات ندارم اگر بيست و چهار ساعت، امانت بدهى مطالعه می‌‌كنم و امثله و شرح الامثله را يك روزه با مطالعه، امتحان می‌‌دهم، ايشان به من دادند و تمام شب و روز را مشغول شدم و فردا امتحان دادم قبول شدم و به رتبه بالاتر ارتقاء يافتم و با ايشان خداحافظى كردم و در كلاس ديگرى شركت نمودم».
+
۴. مدیریت‌ و فرماندهی‌ در اسلام‌؛
  
'''پيمودن راه ده ساله در چهار سال'''
+
۵. زهرا، برترین‌ بانوی‌ جهان‌؛
  
درخشندگى اين نبوغ، زمانى اوج می‌‌گيرد كه استاد، ره ده ساله امروزِ دورانِ سطحِ حوزه‌هاى علميه را چهار ساله می‌‌پيمايد، آن‌گاه، در حالى كه تنها هفده بهار از عمر شريفش می‌‌گذرد بر متن عميق و در عين حال معقد كفاية الاصول مرحوم آخوند خراسانى، حاشيه می‌‌زند.
+
۶. زندگی‌ در پرتو اخلاق‌؛
  
استاد در اين باره می‌‌فرمايد: «با جديتى كه استاد بسيار دلسوز و پركار (آيت الله موحد) داشت، از اول سيوطى تا آخر كفايه را نزد او در مدت چهار سال خواندم، همان درسى كه امروز در حوزه‌ها در مدت ده سال خوانده می‌‌شود. و هنگامی‌‌ كه كفايه را تمام كردم، حدود هفده سال داشتم و در همان شيراز، حاشيه فشرده‌اى بر كفايه نوشتم، اين نكته نيز شنيدنى است كه بعد از اتمام جامع المقدمات در مدرسه خان، روزى مرحوم آيت الله موحد به مغازه پدرم آمد؛ تابستان بود و روزها در مغازه پدر كه شغلش در آن زمان جوراب بافى بود كار می‌‌كردم، رو به پدرم كرد و سخنى گفت كه مضمونش اين بود: چند پسر دارى؟ چهارتا. بيا اين يكى (ناصر) را وقف [[امام زمان]] عليه السلام كن و پدرم با اين كه كمك زيادى به او می‌‌كردم پذيرفت كه مرا به خدمت آقاى موحد يعنى مدرسه علميه آقا باباخان بفرستد».
+
۷. جلوه‌ حق‌؛
  
'''اتمام صمديه در كمتر از دو شبانه روز'''
+
۸. عود ارواح‌ و ارتباط‌ با ارواح‌؛
  
از شگفتى‌هاى آن زمان در همين زمينه، قصه‌اى است كه استاد حكايت می‌‌كند: «روزى استاد ما، عبارت معروف «صمديه» (والمبرد ان كان كالخليل فكالخليل والاّ فكيونس والاّ فكالبدل) را از من سؤال كرد و سفارش كرد آن را حل كنم، من صمديه را از ميان كتاب‌هاى جامع المقدمات تا آن روز نخوانده بودم در حالى كه از پيچيده‌ترين كتاب‌هاى جامع المقدمات است، تصميم گرفتم آن را با مطالعه حل كنم، در مدت «سی و شش ساعت» يعنى كمتر از دو شبانه روز، تمام آن را مطالعه و جواب سؤال استاد را تهيه كرده و براى ايشان بيان كردم و ايشان تعجب كرد و مرا تشويق نمود.
+
۹. پرسشها و پاسخها؛
  
اين درخشش هنگامی‌‌ به قله خود می‌‌رسد كه مشاهده شود جوانى هيجده يا نوزده ساله، پاى در محفل درس شيخ الفقهاء و استاذ الاساتذة مرحوم آيت الله العظمی ‌‌بروجردى قدس سره می‌‌گذارد. او كه (مطابق تعريف استاد) مردى بسيار باتقوى، هوشيار، نورانى، جذاب و فوق‌العاده در [[فقه]] قوى بود و در واقع مكتب خاص و مستقلى در فقه داشت كه به واقعيت بسيار نزديك بود و در رجال و [[حديث]] و ادبيات و فنون ديگر، فوق‌العادگى داشت، درسش براى استاد ما بسيار دلچسب بود و به اعتراف خود استاد، بسيار چيزها در مكتب فقهى او آموخت.
+
۱۰. خطوط‌ اصلی‌ اقتصاد اسلامی‌؛
  
خاطره شركت در درس اين اَبَر مرد فقه و حديث را استاد، اين چنين توصيف می‌‌كند: «در آغاز جوانى، هيجده-نوزده ساله بودم و شركت چنين نوجوانى در درس مثل آيت الله العظمی ‌‌بروجردى كه معمرين و بزرگان حوزه، حتى استاد من آيت الله العظمی ‌‌داماد و آيت الله العظمی‌‌ گلپايگانى و همچنين امام راحل قدس سره در آن شركت داشتند، كمی ‌‌عجيب بود، مخصوصاً زمانى كه به خود شجاعت طرح اشكال در اثناى درس را می‌‌دادم، مسأله عجيب‌تر به نظر می‌‌رسيد و شايد بعضى به خود می‌‌گفتند: اين پسر بچه شيرازى چرا اين قدر جسور است و به خود اجازه طرح اشكال و «إن قلت» را در چنين محضر بزرگى می‌‌دهد؟!».
+
۱۱. انگیزه‌ پیدایش‌ مذاهب‌؛
  
حكايت ذيل در اين رابطه قابل توجه و جالب است: «يك روز آيت الله العظمی ‌‌بروجردى در درس فقه اشاره به مسأله «صيد لهوى» كردند يعنى شكار رفتن كسانى كه براى تفريح شكار می‌‌كنند. معروف ميان فقها اين است كه سفر اين گونه اشخاص تمام است، اما شايد كمتر كسى حكم به [[حرام]] بودن چنين كارى كند، من كه در آن زمان طلبه كم سن و سالى بودم، رفتم و مدارك زيادى براى حرمت صيد لهوى از كلمات قدما و متأخرينِ از آن‌ها، جمع آورى كردم و ثابت نمودم كه سفر صيد لهوى يكى از مصاديق سفر حرام است كه [[نماز]] در آن، بايد تمام خوانده شود. هنگامی‌‌ كه آيت الله العظمی ‌‌بروجردى آن نوشته را مطالعه كرد با تعجب پرسيد كه اين نوشته را خود شما نوشته‌ايد؟! عرض كردم آرى!».
+
۱۲. خدا را چگونه‌ بشناسیم‌؛
  
'''درجه اجتهاد'''
+
۱۳. آفریدگار جهان‌؛
  
چنين نبوغ و استعداد فوق‌العاده بود كه به ضميمه خصوصيات ديگرى كه ذكرش خواهد آمد، سبب شد استاد در سن بيست و چهارسالگى موفق به اخذ اجازه اجتهاد گردد: از زبان خود استاد بشنويد: «پس از ورود به [[نجف]] اشرف بزودى به واسطه طرح سؤالات مختلف در بحث‌هاى اساتيد بزرگ، شناخته شدم و همه جا مورد عنايت و محبت قرار می‌‌گرفتم و سرانجام در سن بيست و چهار سالگى به وسيله دو نفر از مراجع بزرگ آن زمان مفتخر به اجازه اجتهاد گشتم: يكى آيت الله العظمی ‌‌اصطهباناتى بود كه از مراجع بسيار با شخصيت و شيخ الفقهاء محسوب می‌‌شد، ايشان لطف و محبت فوق‌العاده‌اى به من پيدا كردند، لذا اجازه كامل اجتهاد برايم مرقوم فرمودند و ديگر آيت الله العظمی ‌‌حاج شيخ محمدحسين كاشف الغطاء بود، ايشان چون آشنايى به وضع من نداشتند فرمودند از شما امتحان می‌‌كنم! گفتم آماده‌ام، از من خواستند رساله‌اى درباره اين مسأله كه «آيا تيمم، مبيح است يا رافع حدث؟» بنويسم، من هم رساله‌اى مشروح در اين زمينه تهيه كردم، خدمت ايشان دادم، ايشان علاوه بر آن، يك امتحان شفاهى نيز از من به عمل آوردند و يكى از مسائل پيچيده علم اجمالى را سؤال فرمودند، وقتى جواب دادم ايشان اجازه را مرقوم داشته و محبت فرمودند».
+
۱۴. رهبران‌ بزرگ‌ و مسؤلیتهای‌ بزرگتر؛
  
از نكته‌هايى كه دليل اين نبوغ و استعداد موهبتى است (در عين حال بر حافظه قوى استاد نيز گواهى می‌‌دهد) اين است كه استاد گاهى درس‌هايى را كه دو هفته قبل در [[نجف]] اشرف از مرحوم آيت الله العظمی ‌‌خوئى شنيده بودند بعد از گذشتن اين مدت طولانى به طور كامل يادداشت می‌‌كردند، اين در حالى است كه امروز، غالب طلاب، مطالب استاد را سر درس می‌‌نويسند، مبادا چيزى از خاطر آن‌ها محو شود!
+
۱۵. قرآن‌ و آخرین‌ پیامبر؛
  
'''تقريظ آيت الله العظمی ‌‌حكيم رحمه الله'''
+
۱۶. معاد و جهان‌ پس‌ از مرگ‌؛
  
آخرين قصه‌اى كه از حوزه [[نجف]]، مهر تأييد بر نبوغ استاد و اوجِ نضوج انديشه ايشان می‌‌زند تقريظى است كه صاحب مستمسك العروة الوثقى، مرحوم آيت الله العظمی ‌‌حكيم، آن فقيه تمام عيار، بر حاشيه دفتر كتاب الطهارة (كه تقرير درس خارج فقه آن مرحوم بود و به قلم استاد، تقرير و تدوين شد) وارد كردند، دستخط شريف آن مرحوم، عيناً چنين است: «بسم الله الرحمن الرحيم و له الحمد والصلاة والسلام على رسوله و آله الطاهرين، قد نظرت في بعض مواضع هذا التقرير بمقدار ما سمح به الوقت فوجدته متقناً غاية الإتقان ببيان رائق و أسلوب فائق يدلّ على نضوج في الفكر و توقّد في القريحة و اعتدال في السليقة فشكرت اللّه سبحانه أهل الشكر على توفيقه لجناب العلامة المهذب الزكيّ الألمعى الشيخ ناصر الشيرازي سلّمه اللّه تعالى و دعوته سبحانه أن يسدده و يرفعه الى المقام العالي فى العلم والعمل، إنّه ولىّ التسديد و هو حسبنا و نعم الوكيل والحمدلله ربّ العالمين». محسن الطباطبائى الحكيم؛ 9/ج 1 / 1370 هـ.ق
+
۱۷. عقیده‌ یک‌ مسلمان‌؛
  
«به نام خداوند بخشنده مهربان، و او راست سپاس، و درود و سلام بر فرستاده او و [[اهل بيت]] طاهرينش. به بخشى از اين تقرير به مقدارى كه وقت اجازه می‌‌داد نظر افكندم. آن را در نهايت اتقان ديدم با بيانى شيوا و رسا، و اسلوبى سرآمد كه بيانگر رشد فكرى و شكوفايى ذوق و قريحه، و اعتدال سليقه مقرر است، پس شكر خداوند سبحانى كه شايسته و اهل شكر است را بجا آوردم به جهت توفيقى كه به جناب علامه مهذب، پاك و هوشمند، شيخ ناصر شيرازى سلمه الله تعالى عطا كرد و از حضرتش خواستم كه ياريش دهد و او را به مقام عالى از علم و عمل برساند چرا كه اوست يارى دهنده و اوست كفايت كننده ما و بهترين پشتيبان، والحمدلله رب العالمين».
+
۱۸. مهدی‌، انقلابی‌ بزرگ‌؛
  
'''تشويق و جلب اعتماد اساتيد'''
+
۱۹. ارزشهای‌ فراموش‌ شده‌؛
  
از جمله چيزهايى كه نقش بسيار اساسى (و شايد اساسى‌ترين نقش را) در تكون شخصيت يك طلبه و به طور كلى يك شاگرد دارد، جلب اعتماد استاد و در نتيجه محبت‌ها و تشويق‌هاى پدرانه اوست، بافت محافل درسى و حوزه هاى تعليمى، اعم از حوزه و دانشگاه، با انواع رقابت‌ها و گاه حسادت‌ها و تخريب‌ها و تضعيف‌هايى همراه است كه سبب تزريق روحيه يأس و احساس عقب‌ماندگى از قافله شده، اسباب پژمردگى و افسردگى خاطر را فراهم می‌‌سازد.
+
۲۰. پایان‌ عمر مارکسیسم‌؛
  
مهمترين عاملى كه می‌‌تواند همه اين عوامل منفى را خنثى كرده و روح اميد و پيشرفت را در كالبد شاگرد بدمد، تشويق‌ها و شخصيت دادن‌هاى اساتيد است. باهوش‌ترين و بااستعدادترين شاگرد اگر در يك مدار سالم قرار نگيرد و بر محور استاد يا اساتيد مخلق به اخلاق اسلامی‌‌ و وارسته‌اى نچرخد و از «خودرو بودن» و «آزادى‌هاى مطلق و بى‌حد و مرز» بيرون نيايد، دچار ناهنجارى هاى روحى و كج سليقگى‌ها يا بلندپروازى‌ها و باورهاى غلط، و ادعاهاى عجيب و غريب می‌‌شود.
+
۲۱. آخرین‌ فرضیه‌های‌ تکامل‌؛
  
بسيار اندكند كسانى كه از آغوش گرم و پرمحبت اساتيد، محروم بودند و به تعبير ديگر، فرزند حوزه و پرورش يافته دامن‌هاى پاك معلمان ربانى به حساب نمی‌‌آمدند، در عين حال مشكلاتى - لااقل در حد مشكلات سليقه‌اى - نداشتند.
+
۲۲. آیین‌ ما (ترجمه‌ [[اصل الشیعة و اصولها (کتاب)|اصل‌ الشیعه‌]])؛
  
'''آيات عظام اصطهباناتى و كاشف الغطاء'''
+
۲۳. پنجاه‌ درس‌ اصول‌ عقاید برای‌ جوان‌؛
  
به هر حال: موهبت ديگرى كه نصيب استاد ما شد، همين بود كه از آغاز جوانى و نوجوانى مورد حمايت‌ها، تشويق‌ها و محبت‌هاى بى‌دريغ اساتيد خويش قرار گرفتند و گواه آن، حكايتى است كه در فصل دوم (نبوغ و استعداد موهبتى) تحت عنوان «درجه اجتهاد» به آن اشارت رفت و تكرار آن خالى از لطف نمی‌‌باشد: «...بزودى به واسطه طرح سؤالات مختلف در بحث‌هاى اساتيد بزرگ شناخته شدم و همه جا مورد عنايت قرار گرفتم و سرانجام در سن 24 سالگى به وسيله دو نفر از مراجع آن زمان مفتخر به اجازه اجتهاد گشتم: يكى آيت الله العظمی ‌‌اصطهباناتى بود، كه از مراجع بسيار باشخصيت و شيخ الفقهاء نجف اشرف بودند، ايشان لطف و محبت فوق‌العاده‌اى به من پيدا كردند، لذا اجازه كامل اجتهاد برايم مرقوم فرمودند، نفر ديگر آيت الله العظمی ‌‌كاشف الغطاء بود ايشان چون آشنايى به وضع من نداشتند، فرمودند: از شما امتحان می‌‌كنم! از من خواستند رساله‌اى درباره اين مسأله كه «آيا تيمم مبيح است يا رافع حدث؟» بنويسم. من هم رساله‌اى در اين زمينه تهيه كردم خدمت ايشان دادم و هنگامی‌‌ كه به اتفاق آيت الله العظمی ‌‌ميرزا هاشم آملى رحمه الله خدمت ايشان رسيدم ايشان يك امتحان شفاهى از من به عمل آوردند و يكى از مسائل پيچيده فقهى علم اجمالى را از من سؤال فرمودند، وقتى جواب دادم ايشان نيز اجازه، مرقوم داشته و محبت فرمودند».
+
۲۴. سرگرمیهای‌ خطرناک‌؛
  
'''آيت الله حجت رحمه الله'''
+
۲۵. نماز، مکتب‌ عالی‌؛
  
و حكايت ديگر تشويقى است كه از جانب مرحوم آيت الله العظمی ‌‌حجت رحمه الله صورت پذيرفت كه استاد در اين رابطه نيز چنين می‌‌فرمايد: «يكبار هم در درس مرحوم آيت الله العظمی ‌‌حجت كه خدايش رحمت كند طبق روشى كه ايشان داشتند سؤالى را مطرح كردند و گفتند: هر كس جواب آن را بياورد من به او جايزه می‌‌دهم، بعد از درس به كتابخانه رفتم و مدتى جستجو كردم، جواب را پيدا كردم خدمت ايشان تحويل دادم، كمی ‌‌بعد از من نيز يكى ديگر از شاگردان با سابقه ايشان، جواب را آورده بود، ايشان به او فرمود، قبل از شما ديگرى جواب را آورده است و بعد يكصد تومان كه در آن روز پول بسيار زيادى بود (چون بعضى از شهريه‌ها از سه تومان تجاوز نمی‌‌كرد) به عنوان جائزه به من مرحمت فرمودند و تشويق كردند».
+
۲۶. معراج‌، شق‌ القمر، عبادت‌ در قطبین‌؛
  
'''تواضع فوق‌العاده و روحيه تشويق آيت الله العظمی ‌‌ميرزا هاشم آملى'''
+
۲۷. معمای‌ هستی‌؛
  
شكى نيست كه اين تشويق، زمانى اوج می‌‌گيرد و تأثيرش چند برابر می‌‌شود كه استادى نصيب انسان شود كه از روحيه اشكال‌پذيرى خاصى برخوردار باشد و بى‌اعتنا از كنار سؤالات و ايرادات شاگرد نگذرد و قبول اشكال را منافى شئونات خود نبيند كه اتفاقاً بعضى از اساتيد استاد ما از اين ملكه نورانى نيز برخوردار بودند و استاد خود، چنين حكايت می‌‌كند: «محبت‌هاى فوق‌العاده مرحوم آيت الله العظمی ‌‌ميرزا هاشم آملى مرا به درس ايشان جلب و جذب كرد... آيت الله العظمی ‌‌آملى علاوه بر تواضع فوق‌العاده و روح تشويق و تقدير از شاگرد، احاطه زيادى بر بحث‌هاى اساتيدش مانند آيت الله آقا ضياءالدين عراقى داشت، شاگردان او در آن زمان در [[نجف]]، اگر چه كم بودند ولى از فضلا محسوب می‌‌شدند، ايشان مخصوصاً انصاف عجيبى در درس داشت كه من كسى را همانندش در اين ويژگى نديدم، اگر شاگردى اشكالى می‌‌كرد كه وارد بود نه تنها با بى‌اعتنايى نمی‌‌گذشت بلكه آن را كاملاً شرح و پرورش می‌‌داد و با بيان شافى از آن دفاع می‌‌كرد و سپس می‌‌پذيرفت».
+
۲۸. فلسفه‌ شهادت‌؛
  
'''تشويق آيت الله العظمی‌‌ بروجردى رحمه الله و كتاب جلوه حق'''
+
۲۹. اسرار عقب‌ ماندگی‌ شرق‌؛
  
استاد در ارتباط با تشويق و كرامت مرحوم آيت الله العظمی‌‌ بروجردى رحمه الله چنين تعريف می‌‌كند: «وقتى كتاب «جلوه حق» نخستين تأليف من چاپ شده بود، يك جلد از آن را خدمت آيت الله العظمی ‌‌بروجردى فرستادم. مدتى بعد، ايشان دنبال من فرستادند خدمتشان رفتم فرمودند: من پايم درد می‌‌كرد و چند روزى به درس نيامدم و طبعاً وقت بيشترى براى مطالعه داشتم، چشمم به كتاب شما افتاد، اول ديدم «جلوه حق» اسمی ‌‌است كه به صوفى‌ها می‌‌خورد و همين، حس كنجكاوى مرا تحريك كرد و كتاب را برداشتم از اول تا به آخر، تمام آن را خواندم من بسيار از روحيه اين مرد بزرگ تعجب كردم كه چطور يك كتاب را كه از يك طلبه جوان به او رسيده، از اول تا به آخر مطالعه می‌‌كند، و اين درس عبرتى براى من شد.
+
۳۰. چهره‌ اسلام‌ در یک‌ بررسی‌ کوتاه‌؛
  
آن هم از سوى كسى كه داراى مرجعيت و زعامت جامعه بود بعداً فرمودند: من در تمام اين كتاب مطلقاً چيز خلافى نديدم و تعبيرشان اين بود: «احساس كردم نويسنده بدون آن كه بخواهد خودنمايى كند و مريد، براى خودش جمع كند می‌‌خواسته حقايقى را درباره گروه صوفيه بازگو كند» اين جمله مرا بسيار تشويق كرد و اعتماد به نفس فوق‌العاده‌اى در مسأله نويسندگى به من داد و از آن جا فهميدم تشويق، آن هم از سوى بزرگان چقدر مؤثر و كارساز است.
+
۳۱. در جست‌ و جوی‌ خدا؛
  
'''ناصر! تو از ما استفاده خواهى كرد.'''
+
۳۲. مشکلات‌ جنسی‌ جوانان‌؛
  
اين نكته زمانى به اوج خود می‌‌رسد و بلكه نورانى و آسمانى می‌‌شود كه شاگرد، صرف‌نظر از تشويق اساتيد، مورد تفقد و تشويق استاد حقيقى و امام الاساتيد، امام معصوم قرار بگيرد و در رؤيايى رحمانى و بشارت بخش از جانب حضرت حجت سلام الله عليه به او خطاب شود: «ناصر! تو از ما استفاده خواهى كرد».
+
۳۳. آنچه‌ باید از اسلام‌ بدانیم‌؛
  
قصه را از زبان مرحوم حجت الاسلام والمسلمين قدوه می‌‌شنويم كه چنين حكايت می‌‌كند: «امروز صبح آقاى مكارم در حالى كه برافروخته (و خوشحال) بودند وارد جلسه درس شدند، گفتم چرا؟ از پاسخ امتناع داشتند، با اصرار من جواب دادند كه ديشب ولى عصر سلام الله عليه را خواب ديدم به من فرمود: «ناصر تو از ما استفاده خواهى كرد».
+
۳۴. بحثی‌ در باره‌ ماتریالیسم‌ و کمونیسم‌؛
  
'''تشويق‌ها و عنايت‌هاى حضرت امام رحمه الله'''
+
۳۵. ترجمه قرآن‌ کریم؛
  
اين بخش را با تشويق‌ها و عنايت‌هايى كه آن پيرمراد، امام راحل قدس سره نسبت به استاد داشته‌اند پايان می‌‌بريم، استاد خود در اين رابطه چنين می‌‌گويد: «اگر چه من توفيق شركت در درس امام قدس سره را بيش از يك روز پيدا نكردم، شايد به دليل اين بود كه در ايامی ‌‌كه درس ايشان گُل كرد، من كمتر به درس كسى می‌‌رفتم و بيشتر تدريس می‌‌كردم، ولى به هر حال با افكار ايشان كاملاً ارتباط داشتم يعنى از خلال تقريرات ايشان و كتاب‌ها و نوشته‌هايشان با افكار فقهى و اصولى ايشان آشنا بودم، و براى ايشان احترام فوق‌العاده‌اى قائل بودم و كراراً به [[زيارت]] ايشان می‌‌رفتم و ايشان هم محبت آميخته با احترامی‌ ‌نسبت به بنده داشتند. فراموش نمی‌‌كنم: مدتى به عللى از  رفتن به جامعه مدرسين خوددارى كرده بودم ايشان، به يكى از معاريف از اعضاى جامعه دستور دادند و گفتند به سراغ فلانى برو و از او براى بازگشت به جامعه مدرسين دعوت كن، و ايشان آمدند و من هم مجدداً به جامعه بازگشتم، فرزند محترم ايشان حاج سيد احمد آقا در جلسه‌اى كه جمعى حضور داشتند به من گفتند: نامه‌هايى كه به مناسبت‌هاى مختلف براى امام می‌‌فرستيد، امام اين نامه‌ها را مطالعه می‌‌كنند (چون من گفته بودم نمی‌‌دانم نامه‌هاى ما به ايشان می‌‌رسد يا نه) و ايشان گفتند: می‌‌رسد و می‌‌بيند و نسبت به نامه شما عنايت دارند».
+
۳۶. طرح‌ حکومت‌ اسلامی‌؛
  
و نيز در همين رابطه خاطره شيرين ديگرى را از دوران مجلس خبرگان قانون اساسى نقل می‌‌كند و می‌‌فرمايد: «من در بخش مذهب در قانون اساسى با چند نفر از علماى [[شيعه]] و اهل سنت و مذاهب ديگر بودم؛ موقعى كه مذهب شيعه را كه مذهب اكثريت مردم كشور ماست در مجلس خبرگان مطرح كردم و از آن دفاع نمودم برادرى از اهل سنت (آقاى مولوى عبدالعزيز) برخلاف انتظارى كه از ايشان داشتيم بعد از دفاع من وقت گرفت و مخالفت كرد. من با يك بيان منطقى به جواب ايشان پرداختم و روشن كردم كه در يك مملكت، بالاخره بايد قوانين، از يك مذهب پيروى كند و دو مذهب و سه مذهب نمی‌‌شود در [[احكام]] عمومی ‌‌حاكم باشد، البته بقيه مذاهب بايد محترم باشند و از تمام حقوق شهروندان بهره‌مند گردند ولى تعدد قوانين حاكم بر كشور ممكن نيست، افراد در مسائل داخلى زندگى خود آزادند (مانند [[ازدواج]] و [[طلاق]] كه مسائل شخصيه و احوال شخصيه ناميده می‌‌شود) ولى در مسائل عامه، بايد پيرو يك قانون باشند، بعد كه امام را [[زيارت]] كردم ايشان فرمودند: «من از تلويزيون دفاع شما را ديدم و شنيدم و خيلى خوشم آمد، خوب و منطقى دفاع كرديد و حق مسأله را ادا نموديد!».
+
۳۷. مناظرات‌ تاریخی‌ امام‌ رضا (علیه السلام)؛
  
'''پيوندها'''
+
۳۸. رساله‌ توضیح‌ المسائل‌؛
  
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=59061&scope=nBIWgj8XfbrVyIiX2IRSr-G9cw3GZ7Wt&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true توضيح المسائل (مكارم شيرازي)]'''
+
۳۹. القواعد الفقهیه‌ (۴ جلد)؛
[[رده: علمای قرن معاصر]]
+
 
 +
۴۰. انوار الفقاهه‌ (۴ جلد)؛
 +
 
 +
۴۱. انوار الاصول‌ (۳ جلد)؛
 +
 
 +
۴۲. [[الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل (کتاب)|الأمثل فى تفسیر کتاب الله المنزل]] (۲۰ جلد)
 +
 
 +
۴۳. [[پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام (کتاب)|پیام امام امیرالمومنین (علیه السلام)]]؛ شرح تازه و جامعى بر [[نهج‌البلاغه]].
 +
 
 +
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی‌==
 +
آیه‌الله العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ تاکنون‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌ فراوانی‌ را انجام‌ داده‌ است‌. وی‌ نزدیک‌ به‌ چهل‌ سال‌ است‌ که‌ به‌ تدریس‌ فقه‌ و اصول‌ در سطح‌ عالی‌ (خارج‌) می‌پردازد و در این‌ مدت‌، شاگردان‌ بسیار مبرزی‌ تربیت‌ نموده‌ است‌. تدریس‌ ایشان‌ نیز در علوم‌ گوناگون‌ با توجه‌ به‌ نیازهای‌ حوزه‌ها انجام‌ گرفته‌ است‌. از این‌ رو سالهاست‌ که‌ علاوه بر خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، به‌ تدریس‌ [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[نهج البلاغة|نهج‌ البلاغه‌]] روی‌ آورده‌اند.
 +
 
 +
آیه‌الله مکارم‌ شیرازی‌ همواره‌ مدافع‌ اصلاحات‌ در امور حوزه‌ و پیشرفت‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ بوده‌ است‌. او در دوره‌ جوانی‌ از کسانی‌ بود که‌ طی‌ نامه‌ای‌ به‌ محضر [[آیت الله بروجردی|آیت الله‌ بروجردی‌]]، خواستار برخی‌ اصلاحات‌ در [[حوزه علمیه قم|حوزه‌ علمیه‌ قم‌]] شدند.
 +
 
 +
از خدمات‌ مهم‌ آیت الله مکارم‌ شیرازی‌ در عرصه‌ علم‌ و فرهنگ‌ تأسیس‌ چهار مدرسه‌ علمیه‌ امام‌ امیرالمؤمنین‌(ع‌)، امام‌ حسن‌(ع‌)، امام‌ حسین‌(ع‌) و امام‌ سجادع‌) است‌ که‌ در یکی‌ از آنها رشته‌ تخصصی‌ تفسیر وجود دارد و طلاب‌ مستعد در آن‌، به‌ آموختن‌ روش‌ صحیح‌ تفسیر قرآن‌ کریم‌ می‌پردازند.
 +
 
 +
همچنین‌ دارالقرآن‌ و مجتمع‌ خاتم‌ الانبیاء در [[شیراز]] و زائر سرای‌ امام‌ صادق‌(ع‌) و امام‌ محمد باقر(ع‌) در [[مشهد]] مقدس‌ از جمله‌ مراکزی‌ است‌ که‌ توسط‌ ایشان‌ راه‌ اندازی‌ و مورد استفاده‌ علاقه‌مندان‌ قرار می‌گیرد.
 +
 
 +
آیت الله ناصر مکارم‌ شیرازی‌ در دوران‌ قبل‌ از انقلاب‌ و بعد از آن‌، همواره‌ از تلاشهای‌ سیاسی‌ برای‌ برقراری‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و حفظ‌ نهضت‌ اسلامی‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. او با درک‌ وضعیت‌ فکری‌ جوانان‌ در رژیم‌ سابق‌، به‌ توطئه‌های‌ دشمنان‌ برای‌ ترویج‌ تفکر التقاطی‌ در بین‌ طلاب‌ و دانشجویان‌ و رواج‌ مارکسیسم‌ و کمونیسم‌ پی‌ برده‌ بود و در این‌ زمینه‌ تلاشهای‌ شایانی‌ را بر جای‌ نهاد؛ از جمله‌ کتاب‌ «فیلسوف‌ نماها» بود که‌ به‌ نقد فلسفه‌های‌ غربی‌ و ادعاهای‌ فیلسوفان‌ مادیگرا می‌پرداخت‌.
 +
 
 +
کتاب‌ «جلوه‌ حق‌» نیز به‌ رد دیدگاههای‌ [[تصوف|صوفیان‌]] و درویشان‌ می‌پردازد که‌ مورد عنایت‌ و لطف‌ [[آیت الله بروجردی|آیت‌الله‌ بروجردی‌]](ره‌) نیز قرار گرفت‌. آیه‌الله مکارم‌ با تشکیل‌ جلسات‌ اعتقادی‌ و مجمع‌ علمی‌ نجات‌ نسل‌ جوان‌، به‌ شبهات‌ موجود پاسخ‌ می‌گفت‌ و جوانان‌ را به‌ پیروی‌ از مکتب‌ قرآن‌ و عترت‌ تشویق‌ می‌کرد. در آن‌ روزگار، وی‌ در سرمقاله‌های‌ مجله‌ مکتب‌ اسلام‌ به‌ افشاگری‌ درباره‌ ماهیت‌ رژیم‌ شاه‌ می‌پرداخت‌ که‌ باعث‌ توقیف‌ آن‌ نشریه‌ در آن‌ روزگار شد.
 +
 
 +
آیت الله‌ مکارم‌ شیرازی‌ از مؤسسان‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ است‌ و همواره‌ با دیگر اعضای‌ آن‌، به‌ مبارزات‌ سیاسی‌ بر ضد رژیم‌ شاه‌ می‌پرداخته‌ و امضای‌ او در زیر بسیاری‌ از بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها موجود است‌. او در جلسات‌ خصوصی‌ [[امام خمینی|امام‌ خمینی‌]](ره‌) شرکت‌ می‌کرد و حمایت‌ خود را از وی‌ در پیش‌ از انقلاب‌ و پس‌ از آن‌ اعلام‌ می‌نموده‌ است‌. او در زمان‌ رژیم‌ طاغوت‌، بارها به‌ [[ساواک|ساواک‌]] احضار شد و به‌ شهرهای‌ «چابهار»، «مهاباد» و «انارک‌» تبعید شد.
 +
 
 +
آیت الله مکارم‌ شیرازی‌ در تدوین‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ نقش‌ بسزایی‌ داشته‌ است‌ و همواره‌ مردم‌ را به‌ اطاعت‌ از [[ولایت فقیه|ولایت‌ فقیه‌]] و حفظ‌ اسلامیت‌ و جمهوریت‌ نظام‌ دعوت‌ می‌کرده‌ است‌.
 +
 
 +
آیت الله العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ پس‌ از رحلت‌ [[آیت الله محمد علی اراکی|آیت الله العظمی‌ اراکی‌]]، با اطلاعیه‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌، از مراجع‌ اعلم‌ شناخته‌ شد و هم‌ اکنون‌ در [[قم‌]] به‌ تربیت‌ طلاب‌ و پاسداشت‌ از مکتب‌ تشیع‌ می‌پردازد.
 +
==منابع==
 +
*[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=22&catid=30399&pageindex=0&mid=72798 سایت آيت الله العظمی‌‌ مكارم شيرازى].
 +
*[https://jameehmodarresin.org/1483/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C/ سایت جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌].
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:مکارم1.jpg|ناصر مکارم شیرازی در جوانی
 +
پرونده:محمدجواد باهنر (1).jpg|از راست: جعفر سبحانی، [[محمدجواد باهنر|شهید محمدجواد باهنر]] و ناصر مکارم شیرازی
 +
پرونده:جعفر سبحانی (2).jpg|ردیف پایین از راست: ناشناس، علی رجبی دوانی، ناشناس، جعفر سبحانی، [[حسین نوری همدانی]]، ناصر مکارم شیرازی در جوانی و سایر اعضای هیات مدیره مجله مکتب اسلام در منزل علی رجبی دوانی
 +
پرونده:سبحانی (3).jpg|از راست: علی رجبی دوانی، ناصر مکارم شیرازی، عبدالحسین فقیهی رشتی، سید مهدی موسوی گلپایگانی، [[جعفر سبحانی]] و ناشناس در لباس احرام و در سزمین وحی
 +
پرونده:مرعشی (6).jpg|از راست تکیه به دیوار: ناصر مکارم شیرازی، محمد شریف رازی، ناشناس، [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی]]، مجتبی قزوینی، حسن علی مروارید و  مهدی نوقانی
 +
پرونده:حسنعلی مروارید (3).jpg|از راست: 1. شهید محمد (قاسم) صادقی، 2. دوست محمدی، 3. ناصر مکارم شیرازی ، 4. محمد رازی، 5. سعید اشراقی، [[خمینی، سید روح‌الله|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]، 6. مجتبی قزوینی، 7. [[حسن‌علی مروارید|حسن علی مروارید]]، 8. مهدی نوقانی و 9. سید محمد علم الهدی
 +
پرونده:حسین نوری همدانی (22).jpg|1. ابوطالب تجلیل تبریزی، 2. حسین نوری همدانی، 3. محمد موحدی (فاضل لنکرانی)، 4. [[حسینعلی منتظری نجف آبادی|حسین علی منتظری]] و 5. ناصر مکارم شیرازی
 +
پرونده:مکارم0 (1).jpg|alt=آیت الله مکارم در مکه|ناصر مکارم شیرازی (نفر وسط) بر روی جبل النور، در کنار غار حرا
 +
پرونده:رباني املشي (12).jpg|1. محمد یزدی، 2. [[محمدمهدی ربانی املشی]]، 3. احمد بیگدلی آذری قمی، 4. ناصر مکارم شیرازی، 5. [[علامه طباطبايى|سید محمدحسین طباطبایی]] و 6. [[محمدتقی فلسفی]]
 +
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (111).jpg|از راست: [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدی]] (فاضل لنکرانی)، حسین‌علی منتظری، علی اکبر فیض آلنی (مشکینی)، سید روح الله خاتمی و ناصر مکارم شیرازی
 +
پرونده:جعفر سبحانی (555).jpg|1. [[شهید بهشتی|شهید سید محمد حسینی بهشنی]]، 2. سید جعفر کریمی، 3. جعفر افروغ (اشراقی) 33. حسین علی منتظری، 4. ناصر مکارم شیرازی، 5. جعفر سبحانی، 6. [[شهید صدوقی|شهید محمد صدوقی]]، 7. [[سید محمدعلی انگجی]]، 8. [[مرتضی حائری یزدی]] و 9. سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی
 +
پرونده:مکارم0 (2).jpg|ناصر مکارم شیرازی (سمت چپ) در حین آموزش کار با اسلحه
 +
پرونده:مکارم0 (3).jpg|از راست: [[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]، ناصر مکارم شیرازی و ناشناس
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (1122).jpg|از راست: ناشناس، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]]، [[میرزا هاشم آملی|هاشم اردشیر لاریجانی]] (میرزا هاشم آملی)، سید محمّدکاظم شریعتمداری، ناصر مکارم شیرازی
 +
پرونده:جعفری (144).jpg|از راست: [[عبدالله جوادی آملی]]، [[علامه محمدتقی جعفری|محمدتقی جعفری]] و ناصر مکارم شیرازی
 +
پرونده:رضا استادی (6).jpg|از راست: ابوالفضل خوانساری، محمد موحدی (فاضل لنکرانی)، احمد بیگدلی آذری قمی، علی اکبر فیض آلنی (مشکینی)، ناصر مکارم شیرازی، ناشناس،  جلال‌ طاهر شمس‌ گلپایگانی، [[رضا استادی مقدم]] و علی اکبر مسعودی خمینی
 +
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (999).jpg|از راست: [[ابراهیم امینی]]، [[سید مهدی روحانی|سید مهدی حسینی روحانی]]، ناصر مکارم شیرازی، ناشناس، محمد محمدی دعوی سرایی (محمدی گیلانی)، ناشناس، سید ابوالفضل موسوی تبریزی، [[مسلم ملکوتی]]، محمد صادق صادقی گیوی (خلخالی)،  [[سید رضا بهاءالدینی|سید رضا بهاء الدینی،]] احمد بیگدلی آذری قمی، محمد موحدی (فاضل لنکرانی)، [[محسن حرم پناهی]] و ناشناسان
 +
پرونده:سبحانی (6).jpg|از راست: مهدی پیشوایی، داود الهامی، عبدالرحيم عقيقى (عقيقى بخشايشى)، جعفر سبحانی، ناصر مکارم شیرازی، هادی دوست محمدی، حسین حقانی زنجانی، علی اکبر حسنی و کامل خیرخواه نسل سوم هیئت علمی و تحریریه مجله مکتب اسلام
 +
پرونده:امینی ن (3).jpg|از راست: محمدآقا امامی (امامی کاشانی)، ابراهیم امینی،  محمد محمدی دعوی سرایی (گیلانی)، سید جعفر کریمی دیوکلایی، ناشناسان و ناصر مکارم شیرازی در مسجدالحرام
 +
پرونده:پسندیده (3).jpg|alt=آیت الله پسندیده و آیت الله العظمی مکارم شیرازی|از راست: سید هادی خسروشاهی، ناصر مکارم شیرازی و [[سید مرتضی پسندیده]]
 +
پرونده:یحیی انصاری شیرازی (8).jpg|ناصر مکارم شیرازی و [[یحیی انصاری شیرازی]]
 +
پرونده:ابوالقاسم خزعلی (17).jpg|ناصر مکارم شیرازی و [[ابوالقاسم خزعلی]]
 +
پرونده:حسین نوری همدانی (10).jpg|از راست: ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی و [[لطف الله صافی گلپایگانی]]
 +
پرونده:حسین وحید خراسانی (10).jpg|از راست: [[سید علی حسینی خامنه ای]]، ناصر مکارم شیرازی و [[حسین وحید خراسانی]] در [[حرم امام رضا علیه السلام]]
 +
</gallery>
 +
[[رده:علمای معاصر|مکارم شیرازی،ناصر]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مفسرین قرآن]]
 +
[[رده:مترجمان قرآن]]
 +
[[رده:مراجع تقلید]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹

«آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی» فقیه، مفسر و مرجع تقلید شیعه معاصر و از شاگردان آیت‌الله بروجردی است. پایه‌گذاری جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و مجله درس‌هایی از مکتب اسلام و تأسیس برخی مدارس علمیه‌، از فعالیت‌های اجتماعی ایشان است. آیت‌الله مکارم شیرازی در بیشتر علوم‌ اسلامی‌ آثار ارزشمندی تألیف نموده‌اند که معروفترین آنها «تفسیر نمونه‌» می‌باشد.

۲۲۰px
نام کامل ناصر مکارم شیرازی
زادروز ۱۳۰۵ شمسی
زادگاه شیراز

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، سید محمد حجت‌ کوه‌کمره‌ای‌، سید محمد محقق‌ داماد، سید ابوالقاسم خویی‌، سید محسن‌ حکیم‌،...


آثار

تفسیر نمونه‌، پیام امام امیرالمؤمنین، پیام‌ قرآن‌، فیلسوف‌ نماها، انوار الفقاهه‌، انوار الاصول‌، جلوه‌ حق‌، زندگی‌ در پرتو اخلاق‌،...


ولادت

ناصر مکارم شیرازى در سال ۱۳۰۵ هجرى شمسی در شهر شیراز دیده به جهان گشود. پدرش حاج محمدعلی از تجار معروف شیراز بود. ایشان در مورد پدرش چنین می‌گوید: «پدرم علاقه زیادى به آیات قرآن داشت. در دورانى که در مدارس ابتدایى تحصیل می‌‌کردم، گاهى شب‌ها مرا به اطاق خودش فرامی‌‌خواند و به من می‌‌گفت: ناصر! کتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را براى من بخوان (این کتاب مجموعه آیاتى بود که توسط بعضى از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینى تدریس می‌‌شد) من آیات و ترجمه آن را براى او می‌‌خواندم و او لذت می‌‌برد».

تحصیل‌ و استادان

آیت الله مکارم شیرازى تحصیلات‌ دبستانی‌ و دبیرستانی‌ خود را در شیراز به‌ پایان‌ برد. استعداد سرشار وی‌ در آموختن‌ باعث‌ شده‌ بود که‌ همواره‌ از شاگردان‌ ممتاز کلاس‌ باشد و گاه‌ دو پایه تحصیلی‌ را در یک‌ پایه‌ تمام‌ کند. پس‌ از آن‌ آماده‌ کسب‌ علوم‌ و معارف‌ دینی‌ شد.

پس از آن که با سقوط رضاخان و فراهم شدن آزادى نسبى، مرحوم آیت الله حاج سید نورالدین شیرازى از همه علاقمندان، به تحصیل در علوم دینى دعوت کرد. ناصر ‌‌مکارم شیرازى که در آن زمان در سال سوم دبیرستان مشغول تحصیل بود با اشتیاق زائدالوصفى حاضر شد که در کنار دروس دبیرستان، دروس دینى را مشغول شود. آیت الله‌ مکارم‌ شیرازی‌ یکی‌ از عوامل‌ شیفتگی‌ خود به‌ کسب‌ علوم‌ دینی‌ را سخنان‌ و جاذبه‌ مرحوم‌ نورالدین‌ حسینی‌ شیرازی‌ می‌دادند. او با ورود به‌ حوزه‌ علمیه‌ شیراز، به‌ سرعت‌ دروس‌ مقدمات‌ و سطح‌ را نزد آیت الله موحد فرا گرفت‌ و در مدتی‌ نزدیک‌ به‌ چهار سال‌، توانست‌ دروس‌ سطح‌ را به‌ پایان‌ برساند؛ این‌ خود نشان‌ از استعداد سرشار و تلاش‌ خستگی‌ناپذیر وی‌ دارد.

در طی‌ این‌ سالها خود نیز به‌ تدریس‌ دروس‌ به‌ دیگر طلاب‌ می‌پرداخت‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ به‌ گفته‌ خود ایشان، در روز هشت‌ ساعت‌ تدریس‌ می‌کرد و در هجده‌ سالگی‌ حاشیه‌ای‌ بر کتاب‌ گرانسنگ‌ کفایة الاصول‌ که‌ از کتب‌ مشهور و دشوار علم‌ اصول‌ است‌، نگاشت‌.

او در هجده‌ سالگی‌ وارد حوزه‌ علمیه‌ قم‌ شد و در درس‌ خارج‌ استادان‌ و علمای‌ بزرگ‌ آن‌ شرکت‌ نمود. در قم‌ نیز به‌ درس‌ خارج‌ مرحوم‌ آیه‌الله العظمی‌ بروجردی‌ می‌رفت‌ که‌ هوش‌ و ذکاوت‌ و پشتکار وی‌ همواره‌ مورد تحسین‌ آن‌ مرجع‌ بزرگ‌ قرار می‌گرفت‌. همچنین‌ در دروس‌ سید محمد حجت‌ کوه‌کمره‌ای‌ و سید محمد محقق‌ داماد هم‌ شرکت‌ می‌جست‌.

همچنین برای‌ آشنایی‌ با دیدگاههای‌ فقهی‌ و اصولی‌ عالمان‌ نجف‌ اشرف‌، در سال‌ ۱۳۲۹ هجری‌ شمسی‌ به‌ آن‌ دیار سفر کرد و به‌ درس‌ خارج‌ آیت الله سید ابوالقاسم خویی‌ و آیت الله سید محسن‌ حکیم‌ حاضر شد و در ۲۴ سالگی‌ موفق‌ به‌ کسب‌ درجه‌ اجتهاد از آنان‌ و نیز از آیت الله اصطهباناتى و نیز آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء گردید و در سال‌ ۱۳۳۰ به‌ دلیل‌ نبود امکانات‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و عازم‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ شد.

آثار و تألیفات

آیت الله‌ العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ از آغازین‌ سالهای‌ جوانی‌ تاکنون‌ به‌ تألیف‌ و نگارش‌ کتب‌ دینی‌ اشتغال‌ دارد. نگاشته‌های‌ ایشان محدود به‌ زمینه‌ خاصی‌ نیست‌ و از وی‌ در بیشتر علوم‌ اسلامی‌، کتاب‌ منتشر شده‌ است‌. برخی‌ از کتب‌ وی‌ پاسخ‌ به‌ شبهات‌ روز بوده‌ است‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ می‌توان‌ گفت‌ کتابهای‌ معظم‌ له‌، مطابق‌ با مسائل‌ روز نوشته‌ شده‌ است‌. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

۱. تفسیر نمونه‌ (نزدیک‌ به‌ ۳۰ جلد)؛

۲. تفسیر موضوعی‌ پیام‌ قرآن‌ (نزدیک‌ به‌ ده‌ جلد)؛

۳. فیلسوف‌ نماها؛

۴. مدیریت‌ و فرماندهی‌ در اسلام‌؛

۵. زهرا، برترین‌ بانوی‌ جهان‌؛

۶. زندگی‌ در پرتو اخلاق‌؛

۷. جلوه‌ حق‌؛

۸. عود ارواح‌ و ارتباط‌ با ارواح‌؛

۹. پرسشها و پاسخها؛

۱۰. خطوط‌ اصلی‌ اقتصاد اسلامی‌؛

۱۱. انگیزه‌ پیدایش‌ مذاهب‌؛

۱۲. خدا را چگونه‌ بشناسیم‌؛

۱۳. آفریدگار جهان‌؛

۱۴. رهبران‌ بزرگ‌ و مسؤلیتهای‌ بزرگتر؛

۱۵. قرآن‌ و آخرین‌ پیامبر؛

۱۶. معاد و جهان‌ پس‌ از مرگ‌؛

۱۷. عقیده‌ یک‌ مسلمان‌؛

۱۸. مهدی‌، انقلابی‌ بزرگ‌؛

۱۹. ارزشهای‌ فراموش‌ شده‌؛

۲۰. پایان‌ عمر مارکسیسم‌؛

۲۱. آخرین‌ فرضیه‌های‌ تکامل‌؛

۲۲. آیین‌ ما (ترجمه‌ اصل‌ الشیعه‌

۲۳. پنجاه‌ درس‌ اصول‌ عقاید برای‌ جوان‌؛

۲۴. سرگرمیهای‌ خطرناک‌؛

۲۵. نماز، مکتب‌ عالی‌؛

۲۶. معراج‌، شق‌ القمر، عبادت‌ در قطبین‌؛

۲۷. معمای‌ هستی‌؛

۲۸. فلسفه‌ شهادت‌؛

۲۹. اسرار عقب‌ ماندگی‌ شرق‌؛

۳۰. چهره‌ اسلام‌ در یک‌ بررسی‌ کوتاه‌؛

۳۱. در جست‌ و جوی‌ خدا؛

۳۲. مشکلات‌ جنسی‌ جوانان‌؛

۳۳. آنچه‌ باید از اسلام‌ بدانیم‌؛

۳۴. بحثی‌ در باره‌ ماتریالیسم‌ و کمونیسم‌؛

۳۵. ترجمه قرآن‌ کریم؛

۳۶. طرح‌ حکومت‌ اسلامی‌؛

۳۷. مناظرات‌ تاریخی‌ امام‌ رضا (علیه السلام)؛

۳۸. رساله‌ توضیح‌ المسائل‌؛

۳۹. القواعد الفقهیه‌ (۴ جلد)؛

۴۰. انوار الفقاهه‌ (۴ جلد)؛

۴۱. انوار الاصول‌ (۳ جلد)؛

۴۲. الأمثل فى تفسیر کتاب الله المنزل (۲۰ جلد)

۴۳. پیام امام امیرالمومنین (علیه السلام)؛ شرح تازه و جامعى بر نهج‌البلاغه.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی‌

آیه‌الله العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ تاکنون‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌ فراوانی‌ را انجام‌ داده‌ است‌. وی‌ نزدیک‌ به‌ چهل‌ سال‌ است‌ که‌ به‌ تدریس‌ فقه‌ و اصول‌ در سطح‌ عالی‌ (خارج‌) می‌پردازد و در این‌ مدت‌، شاگردان‌ بسیار مبرزی‌ تربیت‌ نموده‌ است‌. تدریس‌ ایشان‌ نیز در علوم‌ گوناگون‌ با توجه‌ به‌ نیازهای‌ حوزه‌ها انجام‌ گرفته‌ است‌. از این‌ رو سالهاست‌ که‌ علاوه بر خارج فقه و اصول، به‌ تدریس‌ تفسیر و نهج‌ البلاغه‌ روی‌ آورده‌اند.

آیه‌الله مکارم‌ شیرازی‌ همواره‌ مدافع‌ اصلاحات‌ در امور حوزه‌ و پیشرفت‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ بوده‌ است‌. او در دوره‌ جوانی‌ از کسانی‌ بود که‌ طی‌ نامه‌ای‌ به‌ محضر آیت الله‌ بروجردی‌، خواستار برخی‌ اصلاحات‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ شدند.

از خدمات‌ مهم‌ آیت الله مکارم‌ شیرازی‌ در عرصه‌ علم‌ و فرهنگ‌ تأسیس‌ چهار مدرسه‌ علمیه‌ امام‌ امیرالمؤمنین‌(ع‌)، امام‌ حسن‌(ع‌)، امام‌ حسین‌(ع‌) و امام‌ سجادع‌) است‌ که‌ در یکی‌ از آنها رشته‌ تخصصی‌ تفسیر وجود دارد و طلاب‌ مستعد در آن‌، به‌ آموختن‌ روش‌ صحیح‌ تفسیر قرآن‌ کریم‌ می‌پردازند.

همچنین‌ دارالقرآن‌ و مجتمع‌ خاتم‌ الانبیاء در شیراز و زائر سرای‌ امام‌ صادق‌(ع‌) و امام‌ محمد باقر(ع‌) در مشهد مقدس‌ از جمله‌ مراکزی‌ است‌ که‌ توسط‌ ایشان‌ راه‌ اندازی‌ و مورد استفاده‌ علاقه‌مندان‌ قرار می‌گیرد.

آیت الله ناصر مکارم‌ شیرازی‌ در دوران‌ قبل‌ از انقلاب‌ و بعد از آن‌، همواره‌ از تلاشهای‌ سیاسی‌ برای‌ برقراری‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و حفظ‌ نهضت‌ اسلامی‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. او با درک‌ وضعیت‌ فکری‌ جوانان‌ در رژیم‌ سابق‌، به‌ توطئه‌های‌ دشمنان‌ برای‌ ترویج‌ تفکر التقاطی‌ در بین‌ طلاب‌ و دانشجویان‌ و رواج‌ مارکسیسم‌ و کمونیسم‌ پی‌ برده‌ بود و در این‌ زمینه‌ تلاشهای‌ شایانی‌ را بر جای‌ نهاد؛ از جمله‌ کتاب‌ «فیلسوف‌ نماها» بود که‌ به‌ نقد فلسفه‌های‌ غربی‌ و ادعاهای‌ فیلسوفان‌ مادیگرا می‌پرداخت‌.

کتاب‌ «جلوه‌ حق‌» نیز به‌ رد دیدگاههای‌ صوفیان‌ و درویشان‌ می‌پردازد که‌ مورد عنایت‌ و لطف‌ آیت‌الله‌ بروجردی‌(ره‌) نیز قرار گرفت‌. آیه‌الله مکارم‌ با تشکیل‌ جلسات‌ اعتقادی‌ و مجمع‌ علمی‌ نجات‌ نسل‌ جوان‌، به‌ شبهات‌ موجود پاسخ‌ می‌گفت‌ و جوانان‌ را به‌ پیروی‌ از مکتب‌ قرآن‌ و عترت‌ تشویق‌ می‌کرد. در آن‌ روزگار، وی‌ در سرمقاله‌های‌ مجله‌ مکتب‌ اسلام‌ به‌ افشاگری‌ درباره‌ ماهیت‌ رژیم‌ شاه‌ می‌پرداخت‌ که‌ باعث‌ توقیف‌ آن‌ نشریه‌ در آن‌ روزگار شد.

آیت الله‌ مکارم‌ شیرازی‌ از مؤسسان‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ است‌ و همواره‌ با دیگر اعضای‌ آن‌، به‌ مبارزات‌ سیاسی‌ بر ضد رژیم‌ شاه‌ می‌پرداخته‌ و امضای‌ او در زیر بسیاری‌ از بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها موجود است‌. او در جلسات‌ خصوصی‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) شرکت‌ می‌کرد و حمایت‌ خود را از وی‌ در پیش‌ از انقلاب‌ و پس‌ از آن‌ اعلام‌ می‌نموده‌ است‌. او در زمان‌ رژیم‌ طاغوت‌، بارها به‌ ساواک‌ احضار شد و به‌ شهرهای‌ «چابهار»، «مهاباد» و «انارک‌» تبعید شد.

آیت الله مکارم‌ شیرازی‌ در تدوین‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ نقش‌ بسزایی‌ داشته‌ است‌ و همواره‌ مردم‌ را به‌ اطاعت‌ از ولایت‌ فقیه‌ و حفظ‌ اسلامیت‌ و جمهوریت‌ نظام‌ دعوت‌ می‌کرده‌ است‌.

آیت الله العظمی‌ مکارم‌ شیرازی‌ پس‌ از رحلت‌ آیت الله العظمی‌ اراکی‌، با اطلاعیه‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌، از مراجع‌ اعلم‌ شناخته‌ شد و هم‌ اکنون‌ در قم‌ به‌ تربیت‌ طلاب‌ و پاسداشت‌ از مکتب‌ تشیع‌ می‌پردازد.

منابع


آرشیو عکس و تصویر