بنیامین: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | ||
− | + | «بِنْیامین»، کوچکترین پسر [[حضرت یعقوب]] علیه السلام و تنها برادر تنی [[حضرت یوسف]] علیه السلام است. نام وی در [[قرآن]] نیامده، اما از زبان حضرت یوسف با عنوان «أخی» (برادرم) از دیگر برادران او متمایز شده است ([[سوره یوسف]]: ۹۰). در داستان سفر برادران یوسف به [[مصر]] و بازشناختن یوسف که در نهایت سبب کوچ حضرت یعقوب و خانواده اش از کنعان به مصر شد، چندین مرتبه، از بنیامین با همین تعبیر «أخی» یاد شده است (سوره یوسف: ۵۸ـ۹۰). | |
− | + | == وجه تسمیه == | |
− | + | درباره وجه تسمیه «بنیامین» آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب [[حضرت یعقوب]] علیه السلام، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد؛ از این رو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد. (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده اند.) | |
− | |||
− | |||
− | درباره وجه | ||
گفته اند که راحیل اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست» نام نهاد که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت. | گفته اند که راحیل اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست» نام نهاد که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت. | ||
− | «بن یامین» را به معنای «پسرجنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود. | + | «بن یامین» را به معنای «پسرجنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود.<ref>دائرةالمعارف جودائیکا؛ بستانی، ذیل مادّه.</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در آثار اسلامی<ref>به عنوان نمونه رجوع کنید به طبرسی، ج۴، ص۸۲ـ۸۶، ۹۴؛ قطب راوندی، ص ۱۳۰.</ref> نام وی به صورت «ابن یامین» نوشته شده که احتمالاً نادرست است.<ref>دهخدا، ذیل مادّه.</ref> امروزه نام بنیامین در بسیاری از زبانهای اروپایی رواج دارد.<ref>رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی، ذیل مادّه.</ref> | |
− | + | == بنیامین در عهد عتیق == | |
+ | در عهد عتیق، در چندین باب<ref>سفر پیدایش، باب ۳۵، ۴۲، ۴۹.</ref> از بنیامین و سبط وی به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه [[بنی اسرائیل]]، سخن رفته است. همچنین در عهد عتیق<ref>سفر پیدایش، باب ۳۵، ۴۲، ۴۹.</ref> از نسب خاندان بنیامین و سرزمینی که در شمال [[فلسطین]] به ایشان به [[ارث]] رسیده و خصایصِ قوم وی ـ جنگجویی و مهارت در استعمال سلاح ـ سخن رفته است. | ||
− | + | بنیامین خود نیز جنگجویی شجاع توصیف شده که یعقوب در حق وی گفته است: «بنیامین گرگی است که میدرد. صبحگاهان شکار را خواهد خورد و شامگاهان غارت را تقسیم خواهد کرد».<ref>پیدایش، باب ۴۹:۲۷.</ref> | |
− | بدین | + | معروفترین فرد خاندان بنیامین شائول، اولین پادشاه [[اسرائیل]] بود. بعدها [[حضرت سلیمان]] علیه السلام، معبد (هیکل قدس) را در سرزمین همین سبط ساخت. گفته اند، این امتیاز بدین جهت بدیشان تعلق گرفت که بنیامین تنها برادری بود که در افکندن [[حضرت یوسف]] علیه السلام به چاه (یا فروختن او) که در آن زمان بسیار کم سن بود شرکت نداشت.<ref>دائرةالمعارف جودائیکا، ذیل مادّه.</ref> |
− | + | == بنیامین در قصص قرآن == | |
+ | برجسته ترین نکته در قصه یوسف در [[قرآن|قرآن کریم]]، محبت [[حضرت یعقوب]] و [[حضرت یوسف]] علیهماالسلام به بنیامین است. یعقوب رایحه یوسف را از بنیامین حس می کرد و تسلی می یافت. از این رو وی را در زمان قحطی برای تهیه غذا به همراه دیگر برادرانش به [[مصر]] نفرستاد. هنگامی که یوسف برادرانش را شناخت و آنها وی را نشناختند ({{متن قرآن|«فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکرُونَ»}}؛ [[سوره یوسف]]: ۵۸)، از ایشان سراغ برادر کوچکتر را گرفت و با پافشاری خواست که بنیامین را نیز به همراه خود به مصر بیاورند.<ref>ابن کثیر، ص ۲۵۲ـ۲۵۳؛ قرطبی، ج۹، ص ۲۲۱ـ۲۲۲.</ref> | ||
− | + | به رغم میل یعقوب و پس از این که برادر بزرگتر مسئولیت بنیامین را بر عهده گرفت، وی عازم [[مصر]] شد. با دیدن وی، یوسف منقلب شد و او را مورد تفقد و محبت خاص قرار داد.<ref>تاریخ طبری، ج۱، جزء۱، ص۱۷۹.</ref> یوسف با اجرای نقشه ای از این قرار که خادمش جام نقره سلطنتی را در کوله بار بنیامین قرار دهد و به وی اتهام دزدی زند، او را نزد خود نگه داشت. برخی گفته اند، پیش از آن یوسف خود را به بنیامین معرفی کرده بود. بزرگ ایشان ـ که به اختلاف یهودا، شمعون یا رؤبیل ذکر شده ـ از یوسف خواست تا وی را به جای بنیامین دستگیر کند تا بیش از این بر حزن یعقوب افزوده نشود، اما یوسف نپذیرفت. بدین ترتیب مخالفت برادران با دستگیری بنیامین به نوعی بر یوسف آشکار ساخت که اینان دگرگون شده اند و حتی از فروختن یوسف دچار ندامت شده و [[توبه]] کرده اند.<ref>طبری، جامع البیان، ج۷، جزء۱۳، ص۷، ۱۱، ۲۲؛ تاریخ طبری، ج۱، جزء۱، ص۱۷۹ـ۱۸۱.</ref> البته هنگامی که بنیامین متهم به دزدی شد، برادران، یوسف را نیز متهم به این امر کردند: ({{متن قرآن|«فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ»}}؛ [[سوره یوسف]]: ۷۷) اما در عین حال برای آزادی بنیامین کوشیدند. | |
+ | در متون [[عرفان|عرفانی]] از این داستان و اشخاص آن [[تأویل|تأویلات]] گوناگونی شده و هر یک از عناصر داستان به عنوان نمادهایی از قوایِ باطنی و درونی معرفی شده اند.<ref>رجوع کنید به قشیری، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ ابن عربی، ج۱، ص۵۹۰ـ۵۹۱.</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | دانشنامه جهان اسلام، | + | * دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ذیل مدخل "بنیامین" از لیلا هوشنگی. |
− | + | {{قرآن}} | |
[[رده:قصههای قرآنی]] | [[رده:قصههای قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲
«بِنْیامین»، کوچکترین پسر حضرت یعقوب علیه السلام و تنها برادر تنی حضرت یوسف علیه السلام است. نام وی در قرآن نیامده، اما از زبان حضرت یوسف با عنوان «أخی» (برادرم) از دیگر برادران او متمایز شده است (سوره یوسف: ۹۰). در داستان سفر برادران یوسف به مصر و بازشناختن یوسف که در نهایت سبب کوچ حضرت یعقوب و خانواده اش از کنعان به مصر شد، چندین مرتبه، از بنیامین با همین تعبیر «أخی» یاد شده است (سوره یوسف: ۵۸ـ۹۰).
وجه تسمیه
درباره وجه تسمیه «بنیامین» آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب حضرت یعقوب علیه السلام، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد؛ از این رو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد. (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده اند.)
گفته اند که راحیل اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست» نام نهاد که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت.
«بن یامین» را به معنای «پسرجنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود.[۱]
در آثار اسلامی[۲] نام وی به صورت «ابن یامین» نوشته شده که احتمالاً نادرست است.[۳] امروزه نام بنیامین در بسیاری از زبانهای اروپایی رواج دارد.[۴]
بنیامین در عهد عتیق
در عهد عتیق، در چندین باب[۵] از بنیامین و سبط وی به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل، سخن رفته است. همچنین در عهد عتیق[۶] از نسب خاندان بنیامین و سرزمینی که در شمال فلسطین به ایشان به ارث رسیده و خصایصِ قوم وی ـ جنگجویی و مهارت در استعمال سلاح ـ سخن رفته است.
بنیامین خود نیز جنگجویی شجاع توصیف شده که یعقوب در حق وی گفته است: «بنیامین گرگی است که میدرد. صبحگاهان شکار را خواهد خورد و شامگاهان غارت را تقسیم خواهد کرد».[۷]
معروفترین فرد خاندان بنیامین شائول، اولین پادشاه اسرائیل بود. بعدها حضرت سلیمان علیه السلام، معبد (هیکل قدس) را در سرزمین همین سبط ساخت. گفته اند، این امتیاز بدین جهت بدیشان تعلق گرفت که بنیامین تنها برادری بود که در افکندن حضرت یوسف علیه السلام به چاه (یا فروختن او) که در آن زمان بسیار کم سن بود شرکت نداشت.[۸]
بنیامین در قصص قرآن
برجسته ترین نکته در قصه یوسف در قرآن کریم، محبت حضرت یعقوب و حضرت یوسف علیهماالسلام به بنیامین است. یعقوب رایحه یوسف را از بنیامین حس می کرد و تسلی می یافت. از این رو وی را در زمان قحطی برای تهیه غذا به همراه دیگر برادرانش به مصر نفرستاد. هنگامی که یوسف برادرانش را شناخت و آنها وی را نشناختند («فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکرُونَ»؛ سوره یوسف: ۵۸)، از ایشان سراغ برادر کوچکتر را گرفت و با پافشاری خواست که بنیامین را نیز به همراه خود به مصر بیاورند.[۹]
به رغم میل یعقوب و پس از این که برادر بزرگتر مسئولیت بنیامین را بر عهده گرفت، وی عازم مصر شد. با دیدن وی، یوسف منقلب شد و او را مورد تفقد و محبت خاص قرار داد.[۱۰] یوسف با اجرای نقشه ای از این قرار که خادمش جام نقره سلطنتی را در کوله بار بنیامین قرار دهد و به وی اتهام دزدی زند، او را نزد خود نگه داشت. برخی گفته اند، پیش از آن یوسف خود را به بنیامین معرفی کرده بود. بزرگ ایشان ـ که به اختلاف یهودا، شمعون یا رؤبیل ذکر شده ـ از یوسف خواست تا وی را به جای بنیامین دستگیر کند تا بیش از این بر حزن یعقوب افزوده نشود، اما یوسف نپذیرفت. بدین ترتیب مخالفت برادران با دستگیری بنیامین به نوعی بر یوسف آشکار ساخت که اینان دگرگون شده اند و حتی از فروختن یوسف دچار ندامت شده و توبه کرده اند.[۱۱] البته هنگامی که بنیامین متهم به دزدی شد، برادران، یوسف را نیز متهم به این امر کردند: («فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ»؛ سوره یوسف: ۷۷) اما در عین حال برای آزادی بنیامین کوشیدند.
در متون عرفانی از این داستان و اشخاص آن تأویلات گوناگونی شده و هر یک از عناصر داستان به عنوان نمادهایی از قوایِ باطنی و درونی معرفی شده اند.[۱۲]
پانویس
- ↑ دائرةالمعارف جودائیکا؛ بستانی، ذیل مادّه.
- ↑ به عنوان نمونه رجوع کنید به طبرسی، ج۴، ص۸۲ـ۸۶، ۹۴؛ قطب راوندی، ص ۱۳۰.
- ↑ دهخدا، ذیل مادّه.
- ↑ رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی، ذیل مادّه.
- ↑ سفر پیدایش، باب ۳۵، ۴۲، ۴۹.
- ↑ سفر پیدایش، باب ۳۵، ۴۲، ۴۹.
- ↑ پیدایش، باب ۴۹:۲۷.
- ↑ دائرةالمعارف جودائیکا، ذیل مادّه.
- ↑ ابن کثیر، ص ۲۵۲ـ۲۵۳؛ قرطبی، ج۹، ص ۲۲۱ـ۲۲۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، جزء۱، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۷، جزء۱۳، ص۷، ۱۱، ۲۲؛ تاریخ طبری، ج۱، جزء۱، ص۱۷۹ـ۱۸۱.
- ↑ رجوع کنید به قشیری، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ ابن عربی، ج۱، ص۵۹۰ـ۵۹۱.
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ذیل مدخل "بنیامین" از لیلا هوشنگی.