برادری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}}«اخوّت» و برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه اسلامی از سوی [[قرآن|قرآن کریم]] معرفی شده است. به سبب اهمیت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدینه]]، در آغازین اقدامات خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت. در روایات متعدد بر اهمیت برادری و [[حقوق اسلامی|حقوق]] متقابل برادران، تأکید شده است. |
− | + | == اخوت در لغت == | |
− | + | واژهشناسان، «اخوّت» مصدر «أخ» را بهمعنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانستهاند.<ref>. لسانالعرب، ج۱، ص۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۱۱.</ref> معنای اصلی و حقیقی «أخ»، شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل میشود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) بهصورت استعاره و مجاز بهکار رفته است.<ref>. الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».</ref> برخی معتقدند: معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژههای [[قرآن|قرآنی]] «أخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.<ref>. المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج۱، ص۶۸۱۶۸۲.</ref> | |
− | |||
==اخوت و برادری در قرآن== | ==اخوت و برادری در قرآن== | ||
− | + | واژه «أخ» و مشتقّات آن بهصورتهای مفرد، تثنیه و جمع ۹۶ بار در [[قرآن کریم]] ذکر شده و بهمعنای برادری نَسَبی و رضاعی، عاطفی، قبیلهای، همراهی و همگرایی و برادری دینی میان دو تن آمده است.<ref>. الوجوه و النظائر، ج۱، ص۸۹.</ref> | |
− | در | + | در برخی از [[آیه|آیات]]، «اخ» بهمعنای برادر نسبی یا رضاعی بهکار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ همچون داستان هابیل و قابیل ([[سوره مائده|مائده]]، ۲۷-۳۱)، داستان [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] و [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] ([[سوره اعراف|اعراف]]، ۴۲)، داستان [[حضرت یوسف]] و برادرانش ([[سوره یوسف|یوسف]]، ۷)، و آیاتی که از [[احکام]] برادری چون [[ارث]] ([[سوره نساء|نساء]]، ۱۲)، و رابطه محارم نسبی ([[سوره نور|نور]]، ۲۴)، سخن بهمیان آورده و آیاتی که مرز دینداری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته درصورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند: {{متن قرآن|«...لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکمْ وَإِخْوَانَکمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ»}} ([[سوره توبه]]، ۲۳)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یکدیگر در روز [[قیامت]] خبر داده است:{{متن قرآن|«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ»}} ([[سوره عبس]]، ۳۴) و هدایت یابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران ([[سوره انعام|انعام]]، ۸۷)، گزارش شده است. |
− | + | در پارهای از آیات که از پیامبران بهصورت برادران امّت خود یادشده، همچون {{متن قرآن|«وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا»}} ([[سوره اعراف]]، ۶۵)، {{متن قرآن|«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ...»}} ([[سوره شعراء]]، ۱۰۶) و...، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی بهکار رفته است؛<ref>. الوجوه و النظائر، ج۱، ص۸۹.</ref> چه، پیامبران بهسبب دلسوزی و مصلحتجویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رساندهاند.<ref>. مفردات، ص۶۸.</ref> برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد<ref>. کشفالاسرار، ج۳، ص۶۶۷.</ref> یا دست کم درباره [[حضرت هود]]، «اخ» بهمعنای حقیقی خود بهکار رفته؛<ref>. تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۵۰.</ref> زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی میشدند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در بخشی دیگر از آیات، اخوّت بهمعنای همراهی و همگرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری [[منافقان]] و کافران با یکدیگر سخن گفته است:{{متن قرآن|«... لَا تَکونُوا کالَّذِینَ کفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ»}} ([[سوره آل عمران|سوره آلعمران]]، ۱۵۶)، {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کفَرُوا»}} ([[سوره حشر]]، ۱۱)؛ زیرا آنان در مبارزه با [[اسلام]] و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یکدیگر همراه و همگرا بودهاند<ref>. مفردات، ص۶۸؛ جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۹۵.</ref> چنانکه تبذیرکنندگان بهسبب همگرایی با [[شیطان]]، برادران او معرّفی شدهاند:{{متن قرآن|«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ»}} ([[سوره اسراء]]، ۲۷) نیز آیه ۲۰۲ [[سوره اعراف]] {{متن قرآن|«وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الْغَی...»}} «یارانشان آنان را به گمراهی میکشانند بهمعنای همگرایی»<ref>. التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۰۰.</ref> شیطانی و آیه ۱۸ [[سوره احزاب]] {{متن قرآن|«وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَینَا»}} «کارشکنان در جنگ به برادرانشان میگفتند: نزد ما بیایید...» نیز در معنای برادری و همگرایی در [[کفر]] و [[نفاق]] بهکار رفته است.<ref>. مجمعالبیان، ج۴، ص۵۴۶.</ref> | |
− | در | + | در برخی دیگر از آیات، اخوت بهمعنای برادری [[دین|دینی]] و اسلامی آمده است. چنانکه مؤمنان را برادران یکدیگر:{{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} ([[سوره حجرات]]، ۱۰) یا مشرکان پیمانشکن را که [[توبه]] کرده، به انجام [[نماز]] و پرداخت [[زکات]] روی آورند، برادران مؤمنان:{{متن قرآن|«فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ»}} ([[سوره توبه]]، ۱۱) دانسته<ref>. جوامع الجامع، ج۲، ص۴۰.</ref> و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:{{متن قرآن|«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا...»}} ([[سوره حشر]]، ۱۰) چنانکه از پسرخواندههایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یادکرده است:{{متن قرآن|«فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ»}} ([[سوره احزاب]]، ۵). |
− | + | ==اهمیت اخوت و برادری== | |
− | + | برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی [[قرآن]] معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و همکاری در کارهای نیک پدید میآید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون میماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه به وجود میآید؛ چنانکه روایت شده: مسلمانان در برابر همدیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن همدیگر را نگه میدارند.<ref>. بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۵۰.</ref> و از [[پیامبر]] نقل شده است: مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یکسان و برابر است و دستی واحد در برابر دشمن هستند؛<ref>. الکافی، ج۱، ص۴۰۳.</ref> بهطوری که محور اصلی ارتباط با افراد را همگرایی [[ایمان|ایمانی]] قرارداده و از ارتباط با افراد بیایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است ([[سوره توبه|توبه]]، ۲۴). | |
− | + | همچنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگری را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ [[قصاص]] برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که بهسبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمیرود:{{متن قرآن|«فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ...»}} ([[سوره بقره|بقره]]، ۱۷۸).<ref>. راهنما، ج۱، ص۵۷۱۵۷۳.</ref> | |
− | + | قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن [[کینه|کینهها]] و منازعات و ایجاد روح دوستی و همدلی تأکید نموده ([[سوره آل عمران|آلعمران]]، ۱۰۳) و مؤمنان را برادر یکدیگر معرّفی کرده:{{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} ([[سوره حجرات]]، ۱۰)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:{{متن قرآن|«واَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم»}} ([[سوره انفال]]، ۶۳) که با صرف تمام سرمایههای زمین، دستیافتنی نیست:{{متن قرآن|«لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ»}} (سوره انفال، ۶۳) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان [[اوس و خزرج]] در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان بهصورت نعمت الهی یادکرده است:{{متن قرآن|« وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا»}} (آلعمران، ۱۰۳)؛ چنانکه [[حضرت یوسف علیه السلام|یوسف]]، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش [[شیطان]] برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:{{متن قرآن|« مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیطَانُ بَینِی وَبَینَ إِخْوَتِی...»}} ([[سوره یوسف]]، ۱۰۰). | |
− | + | بهسبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدینه]] در آغازین گامهای خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت<ref>. السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۴۵۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۷۸.</ref> و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه السلام) را برادر خود خواند و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر منی.<ref>. ینابیع الموده، ج۱، ص۱۷۸؛ الصحیح من سیره، ج۳، ص۳۴۵.</ref> برخی معتقدند: عقد اخوّت دو بار انجام شد؛ یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان [[مکه|مکّه]] و یک بار هم در [[مدینه]] میان [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]].<ref>. الصحیح من سیره، ج۳، ص۳۴۵۳۴۶.</ref> این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه {{متن قرآن|«وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللَّه»}} (سوره انفال، ۷۵) که [[ارث]] را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یکدیگر ارث میبردند.<ref>. المیزان، ج۹، ص۱۴۲؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۱۷.</ref> | |
− | + | واقعیت آن است که حقیقیترین مراتب برادری<ref>. رحمة من الرحمن، ج۴، ص۱۶۲.</ref> و از راههای تقرّب به خداوند، برادری دینی است.<ref>. احیاء علوم الدین، مج۲، ج۵، ص۱۴۰.</ref> و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛<ref>. کشفالاسرار، ج۹، ص۲۵۸.</ref> زیرا در [[قیامت]] برادری نسبی از بین میرود {{متن قرآن|«فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ»}} ([[سوره مؤمنون]]، ۱۰۱) و حتّی برادران نسبی از یکدیگر گریزانند {{متن قرآن|«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ»}} ([[سوره عبس]]، ۳۴)؛ امّا برادری ایمانی است که در [[آخرت]] نیز تداوم دارد:{{متن قرآن|«إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ»}}. ([[سوره حجر]]، ۴۷) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است ([[سوره حجرات|حجرات]]، ۱۰) چنانکه در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب میشود به یکدیگر نهتنها ستم نکرده، بلکه به یکدیگر یاری رسانند؛<ref>. کشفالاسرار، ج۹، ص۲۵۸.</ref> عیبپوش یکدیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یکدیگر آمرزش طلبند.<ref>. مجمعالبیان، ج۵، ص۲۰۰۲۰۱</ref> | |
− | + | از جمله آیاتی که در [[قرآن کریم]] در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم [[سوره حجرات]] است که می فرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و [[تقوا|تقوای]] الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید». | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در این [[آیه]] نکاتى نهفته است: | |
− | + | *دو برادر در برابر بیگانه، یگانه و بازوى یکدیگرند. | |
− | + | *دوستى دو برادر عمیق و متقابل است. | |
− | + | *امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم وطن و... بکار مى رود، ولی [[اسلام]] کلمه برادر را بکار برده است که عمیقترین واژه ها است. | |
− | + | *رمز برادرى تنها در ایمان است. مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى تواند در مردم روح برادرى به وجود بیاورد. | |
− | + | *برادرى بر اساس [[ایمان]]، مشروط به زمان، سن، شغل و مکان نیست. | |
− | + | *کسى خود را برتر از دیگران نداند (آرى، میان والدین و فرزند برترى است ولى میان برادران مساوات است).<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، ۱۳۸۳، [[سوره حجرات]]، ذیل آیه ۱۰.</ref> | |
− | |||
− | [[ | + | طرح برادرى و استفاده از این واژه از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «[[نخیله|نخیله]]» حضور داشتند که [[جبرئیل]] نازل شد و فرمود: «خداوند میان [[فرشتگان]] عقد برادرى بسته است. حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با دیگرى که همفکرش بود برادر مى شد. مثلاً: [[ابوبکر]] با [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]] با عبدالرحمن، [[سلمان فارسی|سلمان]] با [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] با [[زبیر بن عوام|زبیر]]، مصعب با [[ابو ایوب انصاری]]، [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] با [[زید بن حارثه|زید بن حارثه]]، [[ابودرداء انصاری|ابودرداء]] با [[بلال]]، [[جعفر طیار|جعفر طیار]] با [[معاذ بن جبل]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] با [[عمار یاسر|عمّار]]، [[عایشه]] با حفصه، [[ام سلمه|ام السلمه]] با [[صفیه دختر عبد المطلب|صفیه]] و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۳۸، ص ۳۳۵.</ref> |
− | + | در [[جنگ احد]] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا ([[عبدالله بن عمر|عبداللّه بن عمر]] و عمر بن جموح) را که میانشان برادرى برقرار شده بود در یک قبر دفن کنند.<ref>ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج ۱۴، ص ۲۶۳.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد {{متن قرآن|«فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ»}}<ref>[[سوره مؤمنون]]، آیه ۱۰۱.</ref> ولى برادرى دینى حتى روز قیامت پایدار است. {{متن قرآن|«اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین»}}.<ref>[[سوره حجر]]، ۴۷.</ref> | |
− | + | اُخوّت در میان زنان مؤمنه نیز هست، چنانکه در جاى دیگر تعبیر اخوت در مورد زنان نیز بکار رفته است. {{متن قرآن|«وان کانوا اِخوَة رجالاً و نساءً»}}.<ref>[[سوره نساء]]، ۱۷۶.</ref> | |
− | + | برادرى باید تنها براى [[خدا]] باشد، [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام در این مورد می فرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادری آنان برای غیرخدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهیزگاران».<ref>محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ج۱، صفحه ۷۴. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّه فهِی عَداوةٌ، و ذلک قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین». [[سوره زخرف]]، ۶۷.</ref> | |
− | در | + | آنچه مهمتر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است و در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مى کنند به شدت انتقاد شده، تا آنجا که سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۶۸، ص۴۲۳. «صِلْ مَن قَطعک».</ref> |
− | + | ==حقوق برادرى== | |
+ | ثمره پیوند قلبى میان برادران دینى این است که از منفعتطلبى براى خود و بىتوجّهى به دیگران دور باشند و اصلاحگرى را پیشه خود سازند، و خود را در شادى و غم برادران دینىشان شریک بدانند. در روایات، به دوستى و برادرى میان مؤمنان تأکید شده و مؤمنان به مثابه اعضاى یک پیکر دانسته شدهاند که بهطور طبیعى، درد هر عضوى به دیگر اعضا سرایت مىکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۵۰; صحیح مسلم، ج۸، ص۵۴۳.</ref> بدین سبب، انسان باید همیشه در فکر برادرش باشد و کسى که در اندیشه گرفتارى مسلمانان نباشد یا نسبت به گرسنگى دیگران بىتوجّه بوده و سیر بخوابد، بىبهره از اسلام معرّفى شده است.<ref>الکافى، ج۲، ص۶۶۸; ثواب الاعمال، ص۲۵۰.</ref> | ||
+ | همچنین طبیعت زندگى اجتماعى، مشاجرههایى را میان برادران دینى یا گروههایى از دینداران درپى دارد. در چنین مواردى، از مؤمنان خواسته شده تا [[حقوق اسلامی|حقوق]] برادرى را رعایت و از اسباب تفرقه و اختلاف دورى کنند و از دیگر مسلمانان خواسته شده تا براى رفع مشاجرهها و برقرارى آشتى میان برادرانشان وساطت کنند: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم» ([[سوره حجرات|حجرات]]، ۱۰). در برخى روایات، اصلاح میان دوبرادر دینى، از همه نمازها و روزهها برتر دانسته شده است.<ref>ثوابالاعمال، ص۱۴۸; الامالى، ص۵۲۲.</ref> | ||
− | + | قرآن، مؤمنان را از انجام امورى که سستى یا فروپاشى پیوند برادرى را در پى دارد به شدّت نهى کرده است. نهى از [[غیبت (گناه)|غیبت]] برادران ایمانى و نهى از [[تمسخر]] و استهزاء و نهی از عیبجویى یکدیگر و پرهیز از بدگمانى و [[تجسس]] (حجرات، ۱۱-۱۲)، براى تحکیم پیوند دینى مؤمنان مورد توجّه قرار گرفته است. | |
− | + | [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد: | |
− | + | *احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند. | |
+ | *محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد. | ||
+ | *مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد. | ||
+ | *حمایت: در مقابل غیبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند. | ||
+ | *[[عیادت بیماران|عیادت]]: در زمان بیماریش از او عیادت کند. | ||
+ | *[[تشییع جنازه|تشییع]]: در تشییع جنازه مؤمن شرکت بکند. | ||
+ | *یاد خیر: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، جلد ۷۱، صفحه ۲۲۲.</ref> | ||
− | امام | + | یکی از یاران [[امام صادق]] علیه السلام حق مؤمن را بر مؤمن پرسید. امام فرمود: |
− | + | *آسانترین حق این است که آنچه برای خود میخواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای او نیز بد بدانی. | |
+ | *برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی. | ||
+ | *به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی. | ||
+ | *چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشى. | ||
+ | *طوری نباشد که تو سیر باشى و او گرسنه، تو پوشیده باشى و او برهنه و... .<ref>همان، ج۳، صفحه ۱۶۷.</ref> | ||
− | امام | + | [[امام سجاد]] علیه السلام در ضمن حدیثی می فرماید: حق برادرت این است که: |
− | + | *او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده. | |
+ | *وسیله ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده. | ||
+ | *کمک نمودن به او را در برابر دشمنش. | ||
+ | *حائل شدن میان او و شیطان هایش. | ||
+ | *نصیحت و خیرخواهی اش. | ||
+ | *توجه به او در راه خدا را. این همه در صورتى است که او مطیع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد باید خدا در نزد تو مقدم و گرامىتر از او باشد.<ref>همان، صفحه ۱۵. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِیک - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ یدُک الَّتِی تَبْسُطُهَا وَ...».</ref> | ||
− | + | [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه {{متن قرآن|«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»}} فرمودند: تمام افراد مسلمین برادر و برابر و خون و جان همه آنها در یک سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پیمانى که یک فرد از مسلمانان با کفار داشته باشد، از نظر همگى محترم است اگر چه آن یک فرد از نظر موقعیت اجتماعى و یا مالى در سطح پائینترى باشد...؛ «و هم یدٌ على مَن سَواهم».<ref>همان، ج ۶۷، ص ۲۴۲.</ref> | |
− | + | ==ویژگی برادران واقعی== | |
− | + | در روایات، نشانه بهترین برادران این گونه بیان شده است: | |
− | امام على علیه السلام فرمودند: | + | * [[پیامبر|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران کسى است که با شما در کارهاى اخروى مساعدت کند».<ref>مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج۲، ص۱۲۳.</ref> یعنی تو را در کارهاى آخرت یارى رساند. |
+ | * رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران شما کسى است که عیب هایتان را به شما اهدا کند».<ref>همان.</ref> | ||
+ | * [[امام على]] علیه السلام فرمودند: «بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند».<ref>عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۴۱۶. «خَیرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِی النَّصِیحَة».</ref> یعنى مدارای او در نصیحت تو در بدی ها کمتر از سایر برادران باشد. | ||
+ | * همچنین فرمودند: «بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد».<ref>همان، ص۴۱۷.</ref> یعنى در آنچه [[حق]] باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند منع و زجر تو کند. | ||
+ | * امام على علیه السلام می فرمایند: «بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگرى نسازد».<ref>همان، «خَیرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا یحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه».</ref> یعنى خود کفایت امور ایشان بکند و نگذارد که محتاج به دیگرى شوند. | ||
+ | * امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترین برادران تو کسى است که به تو یارى دهد و بهتر از او کسى است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد».<ref>همان، ص۴۱۵.</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با مال خویش تو را یارى رساند و بهتر از او کسى است که تو را از دیگرى بى نیاز سازد».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن واساک بخیرِهِ و خیرٌ مِنه مَن أغناک عن غیرِهِ».</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام می فرماید: «بهترین برادران کسى است که دوستى اش براى خدا باشد».<ref>همان، ص۴۲۳. «خیرُالإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّه ِ مَودّتُهُ».</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام چنین می فرماید: «بهترین برادران کسى است که برادریش براى دنیا نباشد».<ref>همان، ص۴۱۷. «خیرُالإخْوانِ مَن لَم تَکنْ علَى الدُّنیا اُخوّتُهُ».</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران آن کسى است که چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».<ref>همان، «خیرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام می فرماید: «بهترین برادران تو کسى است که براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در آن یارىات دهد».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن سارَعَ إلى الخیرِ و جَذَبَک إلَیهِ و أمَرَک بالبِرِّ و أعانَک علَیهِ».</ref> | ||
+ | * امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با راستگویى خود، تو را به راستگویى فراخواند و با نیکوکارى اش تو را به بهترین کارها دعوت کند».<ref>همان، «خیرُ إخْوانِک مَن دَعاک إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبک إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».</ref> | ||
− | + | در مقابل، برخی ویژگیهای بدترین برادران نیز در روایات ذکر شده است: | |
− | |||
− | در | ||
− | |||
− | |||
+ | * [[امام على]] علیه السلام فرمودند: «بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمى باشد».<ref>مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج۷۱، ص۱۶۵. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکلِّفَ لَهُ».</ref> | ||
+ | * [[امام صادق]] علیه السلام می فرماید: «بدترین برادر آن است که [[معصیت]] و نافرمانى خدا را در پیش تو آراسته جلوه دهد».<ref>همان، ج۷۱، ص۱۹۱. </ref> | ||
+ | *امام على علیه السلام: «رفیق خوبى نیست آن که خویشتن را براى تو به تکلف و مشقت مى اندازد و آن که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهى ناگزیر مى سازد».<ref>غررالحکم، ص ۴۱۸. «شَرّ الاَصْدِقَاءِ مَنْ تَکلَّفَ لَک شَرُّ إِخْوَانِک مَنْ أَحْوَجَک إِلَى مُدَارَاةٍ وَ أَلْجَأَک إِلَى اِعْتِذَارٍ التَّعَب». </ref> | ||
+ | *امام صادق علیه السلام: «چه بار گرانى است آن رفیقى که براى من به تکلف و زحمت تن مى دهد و ناچار مى شوم که خود را از او تحفظ نمایم».<ref>مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۵۵. «أَثْقَلُ إِخْوَانِی عَلَیّ مَنْ یتَکلَّفُ لِی وَ أَتَحَفَّظُ مِنْهُ».</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | [http://www.pajoohe. | + | *"برادری"، علی اکبریان تبریزی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱. |
− | + | *"اخوّت"، محمد خراسانى، دائرةالمعارف قرآن كريم، [https://quran.isca.ac.ir/fa/Cyclopedia/240/62098 فرهنگ و معارف قرآن]، جلد ۲. | |
+ | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۱
«اخوّت» و برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه اسلامی از سوی قرآن کریم معرفی شده است. به سبب اهمیت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه، در آغازین اقدامات خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت. در روایات متعدد بر اهمیت برادری و حقوق متقابل برادران، تأکید شده است.
محتویات
اخوت در لغت
واژهشناسان، «اخوّت» مصدر «أخ» را بهمعنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانستهاند.[۱] معنای اصلی و حقیقی «أخ»، شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل میشود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) بهصورت استعاره و مجاز بهکار رفته است.[۲] برخی معتقدند: معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژههای قرآنی «أخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.[۳]
اخوت و برادری در قرآن
واژه «أخ» و مشتقّات آن بهصورتهای مفرد، تثنیه و جمع ۹۶ بار در قرآن کریم ذکر شده و بهمعنای برادری نَسَبی و رضاعی، عاطفی، قبیلهای، همراهی و همگرایی و برادری دینی میان دو تن آمده است.[۴]
در برخی از آیات، «اخ» بهمعنای برادر نسبی یا رضاعی بهکار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ همچون داستان هابیل و قابیل (مائده، ۲۷-۳۱)، داستان حضرت موسی و هارون (اعراف، ۴۲)، داستان حضرت یوسف و برادرانش (یوسف، ۷)، و آیاتی که از احکام برادری چون ارث (نساء، ۱۲)، و رابطه محارم نسبی (نور، ۲۴)، سخن بهمیان آورده و آیاتی که مرز دینداری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته درصورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند: «...لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکمْ وَإِخْوَانَکمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ» (سوره توبه، ۲۳)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یکدیگر در روز قیامت خبر داده است:«یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ» (سوره عبس، ۳۴) و هدایت یابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران (انعام، ۸۷)، گزارش شده است.
در پارهای از آیات که از پیامبران بهصورت برادران امّت خود یادشده، همچون «وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا» (سوره اعراف، ۶۵)، «إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ...» (سوره شعراء، ۱۰۶) و...، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی بهکار رفته است؛[۵] چه، پیامبران بهسبب دلسوزی و مصلحتجویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رساندهاند.[۶] برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد[۷] یا دست کم درباره حضرت هود، «اخ» بهمعنای حقیقی خود بهکار رفته؛[۸] زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی میشدند.
در بخشی دیگر از آیات، اخوّت بهمعنای همراهی و همگرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری منافقان و کافران با یکدیگر سخن گفته است:«... لَا تَکونُوا کالَّذِینَ کفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ» (سوره آلعمران، ۱۵۶)، «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کفَرُوا» (سوره حشر، ۱۱)؛ زیرا آنان در مبارزه با اسلام و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یکدیگر همراه و همگرا بودهاند[۹] چنانکه تبذیرکنندگان بهسبب همگرایی با شیطان، برادران او معرّفی شدهاند:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ» (سوره اسراء، ۲۷) نیز آیه ۲۰۲ سوره اعراف «وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الْغَی...» «یارانشان آنان را به گمراهی میکشانند بهمعنای همگرایی»[۱۰] شیطانی و آیه ۱۸ سوره احزاب «وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَینَا» «کارشکنان در جنگ به برادرانشان میگفتند: نزد ما بیایید...» نیز در معنای برادری و همگرایی در کفر و نفاق بهکار رفته است.[۱۱]
در برخی دیگر از آیات، اخوت بهمعنای برادری دینی و اسلامی آمده است. چنانکه مؤمنان را برادران یکدیگر:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (سوره حجرات، ۱۰) یا مشرکان پیمانشکن را که توبه کرده، به انجام نماز و پرداخت زکات روی آورند، برادران مؤمنان:«فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ» (سوره توبه، ۱۱) دانسته[۱۲] و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا...» (سوره حشر، ۱۰) چنانکه از پسرخواندههایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یادکرده است:«فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ» (سوره احزاب، ۵).
اهمیت اخوت و برادری
برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی قرآن معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و همکاری در کارهای نیک پدید میآید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون میماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه به وجود میآید؛ چنانکه روایت شده: مسلمانان در برابر همدیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن همدیگر را نگه میدارند.[۱۳] و از پیامبر نقل شده است: مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یکسان و برابر است و دستی واحد در برابر دشمن هستند؛[۱۴] بهطوری که محور اصلی ارتباط با افراد را همگرایی ایمانی قرارداده و از ارتباط با افراد بیایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است (توبه، ۲۴).
همچنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگری را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ قصاص برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که بهسبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمیرود:«فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ...» (بقره، ۱۷۸).[۱۵]
قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن کینهها و منازعات و ایجاد روح دوستی و همدلی تأکید نموده (آلعمران، ۱۰۳) و مؤمنان را برادر یکدیگر معرّفی کرده:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (سوره حجرات، ۱۰)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:«واَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم» (سوره انفال، ۶۳) که با صرف تمام سرمایههای زمین، دستیافتنی نیست:«لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ» (سوره انفال، ۶۳) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان اوس و خزرج در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان بهصورت نعمت الهی یادکرده است:« وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (آلعمران، ۱۰۳)؛ چنانکه یوسف، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش شیطان برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:« مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیطَانُ بَینِی وَبَینَ إِخْوَتِی...» (سوره یوسف، ۱۰۰).
بهسبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه در آغازین گامهای خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت[۱۶] و حضرت علی (علیه السلام) را برادر خود خواند و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر منی.[۱۷] برخی معتقدند: عقد اخوّت دو بار انجام شد؛ یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان مکّه و یک بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار.[۱۸] این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه «وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللَّه» (سوره انفال، ۷۵) که ارث را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یکدیگر ارث میبردند.[۱۹]
واقعیت آن است که حقیقیترین مراتب برادری[۲۰] و از راههای تقرّب به خداوند، برادری دینی است.[۲۱] و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛[۲۲] زیرا در قیامت برادری نسبی از بین میرود «فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ» (سوره مؤمنون، ۱۰۱) و حتّی برادران نسبی از یکدیگر گریزانند «یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ» (سوره عبس، ۳۴)؛ امّا برادری ایمانی است که در آخرت نیز تداوم دارد:«إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ». (سوره حجر، ۴۷) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است (حجرات، ۱۰) چنانکه در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب میشود به یکدیگر نهتنها ستم نکرده، بلکه به یکدیگر یاری رسانند؛[۲۳] عیبپوش یکدیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یکدیگر آمرزش طلبند.[۲۴]
از جمله آیاتی که در قرآن کریم در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم سوره حجرات است که می فرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید».
در این آیه نکاتى نهفته است:
- دو برادر در برابر بیگانه، یگانه و بازوى یکدیگرند.
- دوستى دو برادر عمیق و متقابل است.
- امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم وطن و... بکار مى رود، ولی اسلام کلمه برادر را بکار برده است که عمیقترین واژه ها است.
- رمز برادرى تنها در ایمان است. مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى تواند در مردم روح برادرى به وجود بیاورد.
- برادرى بر اساس ایمان، مشروط به زمان، سن، شغل و مکان نیست.
- کسى خود را برتر از دیگران نداند (آرى، میان والدین و فرزند برترى است ولى میان برادران مساوات است).[۲۵]
طرح برادرى و استفاده از این واژه از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: «خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است. حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با دیگرى که همفکرش بود برادر مى شد. مثلاً: ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابو ایوب انصاری، حمزه با زید بن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذ بن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، ام السلمه با صفیه و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».[۲۶]
در جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا (عبداللّه بن عمر و عمر بن جموح) را که میانشان برادرى برقرار شده بود در یک قبر دفن کنند.[۲۷]
برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد «فَلَا أَنْسَابَ بَینَهُمْ»[۲۸] ولى برادرى دینى حتى روز قیامت پایدار است. «اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین».[۲۹]
اُخوّت در میان زنان مؤمنه نیز هست، چنانکه در جاى دیگر تعبیر اخوت در مورد زنان نیز بکار رفته است. «وان کانوا اِخوَة رجالاً و نساءً».[۳۰]
برادرى باید تنها براى خدا باشد، امام علی علیه السلام در این مورد می فرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادری آنان برای غیرخدا باشد، آن برادری دشمنی است و این است سخن خداوند متعال که: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهیزگاران».[۳۱]
آنچه مهمتر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است و در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مى کنند به شدت انتقاد شده، تا آنجا که سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.[۳۲]
حقوق برادرى
ثمره پیوند قلبى میان برادران دینى این است که از منفعتطلبى براى خود و بىتوجّهى به دیگران دور باشند و اصلاحگرى را پیشه خود سازند، و خود را در شادى و غم برادران دینىشان شریک بدانند. در روایات، به دوستى و برادرى میان مؤمنان تأکید شده و مؤمنان به مثابه اعضاى یک پیکر دانسته شدهاند که بهطور طبیعى، درد هر عضوى به دیگر اعضا سرایت مىکند.[۳۳] بدین سبب، انسان باید همیشه در فکر برادرش باشد و کسى که در اندیشه گرفتارى مسلمانان نباشد یا نسبت به گرسنگى دیگران بىتوجّه بوده و سیر بخوابد، بىبهره از اسلام معرّفى شده است.[۳۴] همچنین طبیعت زندگى اجتماعى، مشاجرههایى را میان برادران دینى یا گروههایى از دینداران درپى دارد. در چنین مواردى، از مؤمنان خواسته شده تا حقوق برادرى را رعایت و از اسباب تفرقه و اختلاف دورى کنند و از دیگر مسلمانان خواسته شده تا براى رفع مشاجرهها و برقرارى آشتى میان برادرانشان وساطت کنند: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم» (حجرات، ۱۰). در برخى روایات، اصلاح میان دوبرادر دینى، از همه نمازها و روزهها برتر دانسته شده است.[۳۵]
قرآن، مؤمنان را از انجام امورى که سستى یا فروپاشى پیوند برادرى را در پى دارد به شدّت نهى کرده است. نهى از غیبت برادران ایمانى و نهى از تمسخر و استهزاء و نهی از عیبجویى یکدیگر و پرهیز از بدگمانى و تجسس (حجرات، ۱۱-۱۲)، براى تحکیم پیوند دینى مؤمنان مورد توجّه قرار گرفته است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد:
- احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند.
- محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد.
- مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد.
- حمایت: در مقابل غیبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند.
- عیادت: در زمان بیماریش از او عیادت کند.
- تشییع: در تشییع جنازه مؤمن شرکت بکند.
- یاد خیر: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.[۳۶]
یکی از یاران امام صادق علیه السلام حق مؤمن را بر مؤمن پرسید. امام فرمود:
- آسانترین حق این است که آنچه برای خود میخواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای او نیز بد بدانی.
- برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی.
- به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی.
- چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشى.
- طوری نباشد که تو سیر باشى و او گرسنه، تو پوشیده باشى و او برهنه و... .[۳۷]
امام سجاد علیه السلام در ضمن حدیثی می فرماید: حق برادرت این است که:
- او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده.
- وسیله ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده.
- کمک نمودن به او را در برابر دشمنش.
- حائل شدن میان او و شیطان هایش.
- نصیحت و خیرخواهی اش.
- توجه به او در راه خدا را. این همه در صورتى است که او مطیع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد باید خدا در نزد تو مقدم و گرامىتر از او باشد.[۳۸]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» فرمودند: تمام افراد مسلمین برادر و برابر و خون و جان همه آنها در یک سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پیمانى که یک فرد از مسلمانان با کفار داشته باشد، از نظر همگى محترم است اگر چه آن یک فرد از نظر موقعیت اجتماعى و یا مالى در سطح پائینترى باشد...؛ «و هم یدٌ على مَن سَواهم».[۳۹]
ویژگی برادران واقعی
در روایات، نشانه بهترین برادران این گونه بیان شده است:
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران کسى است که با شما در کارهاى اخروى مساعدت کند».[۴۰] یعنی تو را در کارهاى آخرت یارى رساند.
- رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترین برادران شما کسى است که عیب هایتان را به شما اهدا کند».[۴۱]
- امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادر آن است که در نصیحت و ارشاد کمتر ملاحظه کند».[۴۲] یعنى مدارای او در نصیحت تو در بدی ها کمتر از سایر برادران باشد.
- همچنین فرمودند: «بهترین برادر تو کسی است که در راه حق، بر تو زیاد خشم گیرد».[۴۳] یعنى در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببیند منع و زجر تو کند.
- امام على علیه السلام می فرمایند: «بهترین برادر آن است که برادران خویش را نیازمند دیگرى نسازد».[۴۴] یعنى خود کفایت امور ایشان بکند و نگذارد که محتاج به دیگرى شوند.
- امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترین برادران تو کسى است که به تو یارى دهد و بهتر از او کسى است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد».[۴۵]
- امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با مال خویش تو را یارى رساند و بهتر از او کسى است که تو را از دیگرى بى نیاز سازد».[۴۶]
- امام على علیه السلام می فرماید: «بهترین برادران کسى است که دوستى اش براى خدا باشد».[۴۷]
- امام على علیه السلام چنین می فرماید: «بهترین برادران کسى است که برادریش براى دنیا نباشد».[۴۸]
- امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران آن کسى است که چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».[۴۹]
- امام على علیه السلام می فرماید: «بهترین برادران تو کسى است که براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در آن یارىات دهد».[۵۰]
- امام على علیه السلام فرمودند: «بهترین برادران تو آن کسى است که با راستگویى خود، تو را به راستگویى فراخواند و با نیکوکارى اش تو را به بهترین کارها دعوت کند».[۵۱]
در مقابل، برخی ویژگیهای بدترین برادران نیز در روایات ذکر شده است:
- امام على علیه السلام فرمودند: «بدترین برادر آن است که مایه رنج و زحمت آدمى باشد».[۵۲]
- امام صادق علیه السلام می فرماید: «بدترین برادر آن است که معصیت و نافرمانى خدا را در پیش تو آراسته جلوه دهد».[۵۳]
- امام على علیه السلام: «رفیق خوبى نیست آن که خویشتن را براى تو به تکلف و مشقت مى اندازد و آن که تو را به مدارا نیازمند و به عذرخواهى ناگزیر مى سازد».[۵۴]
- امام صادق علیه السلام: «چه بار گرانى است آن رفیقى که براى من به تکلف و زحمت تن مى دهد و ناچار مى شوم که خود را از او تحفظ نمایم».[۵۵]
پانویس
- ↑ . لسانالعرب، ج۱، ص۹۲، «اخ»؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۱۱.
- ↑ . الوجوه والنظائر، ج۱، ص۸۹؛ مفردات، ص۶۸، «اخ».
- ↑ . المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج۱، ص۶۸۱۶۸۲.
- ↑ . الوجوه و النظائر، ج۱، ص۸۹.
- ↑ . الوجوه و النظائر، ج۱، ص۸۹.
- ↑ . مفردات، ص۶۸.
- ↑ . کشفالاسرار، ج۳، ص۶۶۷.
- ↑ . تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۵۰.
- ↑ . مفردات، ص۶۸؛ جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۹۵.
- ↑ . التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۰۰.
- ↑ . مجمعالبیان، ج۴، ص۵۴۶.
- ↑ . جوامع الجامع، ج۲، ص۴۰.
- ↑ . بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۵۰.
- ↑ . الکافی، ج۱، ص۴۰۳.
- ↑ . راهنما، ج۱، ص۵۷۱۵۷۳.
- ↑ . السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۴۵۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۳، ص۱۷۸.
- ↑ . ینابیع الموده، ج۱، ص۱۷۸؛ الصحیح من سیره، ج۳، ص۳۴۵.
- ↑ . الصحیح من سیره، ج۳، ص۳۴۵۳۴۶.
- ↑ . المیزان، ج۹، ص۱۴۲؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۱۷.
- ↑ . رحمة من الرحمن، ج۴، ص۱۶۲.
- ↑ . احیاء علوم الدین، مج۲، ج۵، ص۱۴۰.
- ↑ . کشفالاسرار، ج۹، ص۲۵۸.
- ↑ . کشفالاسرار، ج۹، ص۲۵۸.
- ↑ . مجمعالبیان، ج۵، ص۲۰۰۲۰۱
- ↑ قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، ۱۳۸۳، سوره حجرات، ذیل آیه ۱۰.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۳۸، ص ۳۳۵.
- ↑ ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج ۱۴، ص ۲۶۳.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱.
- ↑ سوره حجر، ۴۷.
- ↑ سوره نساء، ۱۷۶.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ج۱، صفحه ۷۴. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ کانَتْ اُخُوّتُهُ فی غیرِ ذاتِ اللّه فهِی عَداوةٌ، و ذلک قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ یومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقین». سوره زخرف، ۶۷.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج ۶۸، ص۴۲۳. «صِلْ مَن قَطعک».
- ↑ بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۵۰; صحیح مسلم، ج۸، ص۵۴۳.
- ↑ الکافى، ج۲، ص۶۶۸; ثواب الاعمال، ص۲۵۰.
- ↑ ثوابالاعمال، ص۱۴۸; الامالى، ص۵۲۲.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، جلد ۷۱، صفحه ۲۲۲.
- ↑ همان، ج۳، صفحه ۱۶۷.
- ↑ همان، صفحه ۱۵. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِیک - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ یدُک الَّتِی تَبْسُطُهَا وَ...».
- ↑ همان، ج ۶۷، ص ۲۴۲.
- ↑ مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ همان.
- ↑ عبدالواحد، آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۴۱۶. «خَیرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِی النَّصِیحَة».
- ↑ همان، ص۴۱۷.
- ↑ همان، «خَیرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا یحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه».
- ↑ همان، ص۴۱۵.
- ↑ همان، «خیرُ إخْوانِک مَن واساک بخیرِهِ و خیرٌ مِنه مَن أغناک عن غیرِهِ».
- ↑ همان، ص۴۲۳. «خیرُالإخْوانِ مَن کانتْ فی اللّه ِ مَودّتُهُ».
- ↑ همان، ص۴۱۷. «خیرُالإخْوانِ مَن لَم تَکنْ علَى الدُّنیا اُخوّتُهُ».
- ↑ همان، «خیرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».
- ↑ همان، «خیرُ إخْوانِک مَن سارَعَ إلى الخیرِ و جَذَبَک إلَیهِ و أمَرَک بالبِرِّ و أعانَک علَیهِ».
- ↑ همان، «خیرُ إخْوانِک مَن دَعاک إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبک إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالکتاب اسلامیه، ۱۳۶۴، نوبت دوم، ج۷۱، ص۱۶۵. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُکلِّفَ لَهُ».
- ↑ همان، ج۷۱، ص۱۹۱.
- ↑ غررالحکم، ص ۴۱۸. «شَرّ الاَصْدِقَاءِ مَنْ تَکلَّفَ لَک شَرُّ إِخْوَانِک مَنْ أَحْوَجَک إِلَى مُدَارَاةٍ وَ أَلْجَأَک إِلَى اِعْتِذَارٍ التَّعَب».
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۵۵. «أَثْقَلُ إِخْوَانِی عَلَیّ مَنْ یتَکلَّفُ لِی وَ أَتَحَفَّظُ مِنْهُ».
منابع
- "برادری"، علی اکبریان تبریزی، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱.
- "اخوّت"، محمد خراسانى، دائرةالمعارف قرآن كريم، فرهنگ و معارف قرآن، جلد ۲.