مولوی: تفاوت بین نسخهها
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | جلال الدین محمد بن بهاءالدین | + | جلال الدین محمد بن بهاءالدین بلخی (م، 672 هـ.ق)، معروف به مولوی و ملای رومی، صاحب "[[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی معنوی]]" و از بزرگترین [[عارف|عارفان]] و شاعران [[ایران|ایرانی]] به شمار می رود. مولوی از مردان عالی مقام، از بزرگترین شاعران ایرانی و در ردیف [[حافظ]] و [[سعدی]] به شمار می رود. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خصال انسانی یکی از برگزیدگان جهان بوده و در حقیقت باید او را از [[اولیاء الله|اولیاء خدا]] دانست. سرودن [[شعر]] برای او تا حدی تفنن و تفریح و وسیله ای برای ادای مقاصد عالی او بوده است. |
− | از | + | == زندگینامه == |
+ | مولوی در ششم [[ربیع الاول]] سال 604 هـ.ق در شهر بلخ به دنیا آمد؛ و علت شهرت او به "رومی" و "مولانا روم" طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه اکثر عمر و مدفن اوست، می باشد. لیکن وی همواره خویش را از مردم [[خراسان]] شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشت. پدر مولانا معروف به "بهاءالدین ولد" و ملقب به "سلطان العلماء" از افاضل روزگار و علامه زمان بود و مشهور است که مادر بهاءالدین، از خاندان خوارزمشاهیان بوده است. | ||
− | + | از آنجا که بهاءالدین ولد از بزرگان [[تصوف|صوفیه]] به شمار می رفت و مردم به واسطه عظمت مقام او، به او اقبال فراوانی داشتند سلطان محمد خوارزمشاه – حاکم وقت – از این مسئله نگران بود و همین امر سبب شد که بهاءالدین به ناچار تصمیم به هجرت از وطن خود گرفت. | |
− | + | مشهور است که پس از حرکت وی از بلخ، هنگامی که به نیشابور رسید، میان او و [[عطار نیشابوری|شیخ فریدالدین عطار نیشابوری]]، ملاقاتی اتفاق افتاد؛ در آن هنگام جلال الدین کوچک بود، اما شیخ عطار کتاب [[اسرار نامه ( عطار ) (کتاب)|اسرارنامه]] خود را به او هدیه کرد و به بهاءالدین ولد گفت: "زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند". پس از آن بهاءالدین به قصد [[حج]]، از راه بغداد به [[مکه]] رفت و سپس نه سال در [[ملطیه]] اقامت نمود. تا این که به دعوت سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود، به قونیه رفت و با خانواده خود در آنجا مقیم شد. | |
− | + | بهاءالدین در سال 628 هجری قمری در قونیه رحلت کرد و جلال الدین که در آن زمان 24 ساله بود به جای پدر نشست. در سال 629 سید برهان الدین ترمذی – که از شاگردان بهاءالدین بود – به قونیه آمد و مولانا در خدمت او، چندین سال به ریاضت و مجاهده نفس مشغول شد و سپس به اجازه وی به ارشاد و دستگیری از مردم پرداخت. | |
− | + | تا این که در سال 642 هـ.ق، [[شمس تبریزی|شمس الدین تبریزی]] – که خود از عارفان والامقام بود – به قونیه آمد و طی ملاقاتی که بین او و مولانا اتفاق افتاد، شور و انقلابی عظیم در دل او به پا نمود. به طوری که مولانا از تدریس و وعظ و ارشاد دست برداشت و به شدت مرید شمس شد. اما مریدان مولانا که به دلیل این مسئله، نسبت به شمس دشمنی پیدا کرده بودند به آزار و اذیت وی مشغول شدند و شمس که از آزار و دشمنی آنان در رنج و سختی بود، قونیه را ترک کرد که البته پس از یکسال در 644 هـ.ق با جستجو و اصرار فراوان مولانا به قونیه بازگشت، اما باز مریدان و این بار حتی خانواده و خویشان مولانا، بدگویی از شمس را آغاز کرده او را ساحر و مولانا را دیوانه نامیدند. به همین جهت در سال 645 هـ.ق شمس به کلی غایب شد و مولانا دیگر هیچگاه نتوانست موفق به دیدار وی شود. | |
− | مولانا در نزدیکی قبر پدر خود سلطان العلماء، در قونیه به خاک سپرده شد | + | سرانجام مولانا بیمار شد و هر چه طبیبان برای مداوای او کوشش نمودند، سودی نداشت تا این که در روز پنجم [[جمادی الاول]] سال 672 هـ.ق دار فانی را وداع گفت. اهل قونیه از کوچک و بزرگ و حتی [[مسیحیت|مسیحی]] و [[یهود|یهودی]] در [[تشییع جنازه]] او شرکت کردند. شیخ صدرالدین قونوی (از بزرگترین شاگردان محی الدین عربی) بر جنازه مولانا [[نماز]] خواند و از شدت درد و بیخودی از هوش رفت. مولانا در نزدیکی قبر پدر خود سلطان العلماء، در قونیه به خاک سپرده شد. |
− | ==آثار== | + | ==آثار مولوی== |
− | اشعار وی به دو بخش تقسیم می شود: نخست منظومه معروف است که از مشهورترین کتاب های زبان فارسی است و آن را "مثنوی معنوی" نامیده است. این کتاب که معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر تقسیم شده و آن را بعضی "صیقل الارواح" نیز نامیده اند. | + | اشعار وی به دو بخش تقسیم می شود: نخست منظومه معروف است که از مشهورترین کتاب های زبان فارسی است و آن را "[[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی معنوی]]" نامیده است. این کتاب که معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 [[بیت (شعر)|بیت]] است، به شش دفتر تقسیم شده و آن را بعضی "صیقل الارواح" نیز نامیده اند. |
+ | دفاتر شش گانه آن هم به یک سیاق و مجموعه ای از افکار [[عرفان|عرفانی]] و [[اخلاق|اخلاقی]] است که در ضمن [[آیه|آیات]] و [[احکام]] و امثال و حکایت های بسیار در آن آمده است و آن را به خواهش یکی از شاگردان خود معروف به حسام الدین چلبی (متوفی 683 هـ.ق) به نظم درآورده است. از آنجا که مولانا بسیار مجذوب [[سنائی|سنایی]] و [[عطار نیشابوری|عطار]] بوده، هنگامی که شور و وجدی داشته به وزن و سیاق منظومه های آنان، اشعاری را می سروده و حسام الدین آنها را می نوشته است. | ||
− | + | قسمت دوم اشعار او مجموعه بسیار قطوری است شامل نزدیک صدهزار بیت [[غزل|غزلیات]] و [[رباعی|رباعیات]]، که در پایان اغلب غزلیات، نام "[[شمس تبریزی|شمس الدین تبریزی]]" را برده و به همین جهت به "کلیات شمس تبریزی" یا "کلیات شمس" معروف است. البته گاهی نیز در غزلیات، "خاموش" و "خموش" نیز [[تخلص]] کرده است. | |
− | از | + | از دیگر آثار مولانا "مجموعه مکاتیب" او و "مجالس سبعه" شامل مواعظ اوست. همچنین پسر مولانا به نام "بهاءالدین احمد" و معروف به "سلطان ولد" که جانشین او نیز شد، مطالبی را که از پدر خود شنیده بود در کتابی گرد آورد و نام آن را "فیه ما فیه" نهاد. |
− | + | ==منابع مقاله== | |
− | + | *شرح حال رجال و مشاهیر نامی ایران از مرتضی صدری. | |
− | * شرح حال رجال و مشاهیر نامی ایران از مرتضی صدری | + | *زندگی مولانا، از بدیع الزمان فروزانفر. |
− | * زندگی مولانا، از بدیع الزمان فروزانفر | ||
− | == | + | ==منبع== |
− | [http:// | + | [http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%AF%D8%A7%D8%A6%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81%20%D8%B7%D9%87%D9%88%D8%B1:%20%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_dbook&task=readonline&book_id=12229&page=14560&chkhashk=7B09C98C2B&Itemid=218&lang=fa&tmpl=component دائرةالمعارف طهور؛ اعلام] |
− | [[رده: | + | {{شعر فارسی}} |
+ | [[رده:شعرای پارسی گو]] | ||
+ | [[رده:شعرای پارسی گوی قرن هفتم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۴
جلال الدین محمد بن بهاءالدین بلخی (م، 672 هـ.ق)، معروف به مولوی و ملای رومی، صاحب "مثنوی معنوی" و از بزرگترین عارفان و شاعران ایرانی به شمار می رود. مولوی از مردان عالی مقام، از بزرگترین شاعران ایرانی و در ردیف حافظ و سعدی به شمار می رود. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خصال انسانی یکی از برگزیدگان جهان بوده و در حقیقت باید او را از اولیاء خدا دانست. سرودن شعر برای او تا حدی تفنن و تفریح و وسیله ای برای ادای مقاصد عالی او بوده است.
محتویات
زندگینامه
مولوی در ششم ربیع الاول سال 604 هـ.ق در شهر بلخ به دنیا آمد؛ و علت شهرت او به "رومی" و "مولانا روم" طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه اکثر عمر و مدفن اوست، می باشد. لیکن وی همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشت. پدر مولانا معروف به "بهاءالدین ولد" و ملقب به "سلطان العلماء" از افاضل روزگار و علامه زمان بود و مشهور است که مادر بهاءالدین، از خاندان خوارزمشاهیان بوده است.
از آنجا که بهاءالدین ولد از بزرگان صوفیه به شمار می رفت و مردم به واسطه عظمت مقام او، به او اقبال فراوانی داشتند سلطان محمد خوارزمشاه – حاکم وقت – از این مسئله نگران بود و همین امر سبب شد که بهاءالدین به ناچار تصمیم به هجرت از وطن خود گرفت.
مشهور است که پس از حرکت وی از بلخ، هنگامی که به نیشابور رسید، میان او و شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، ملاقاتی اتفاق افتاد؛ در آن هنگام جلال الدین کوچک بود، اما شیخ عطار کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه کرد و به بهاءالدین ولد گفت: "زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند". پس از آن بهاءالدین به قصد حج، از راه بغداد به مکه رفت و سپس نه سال در ملطیه اقامت نمود. تا این که به دعوت سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود، به قونیه رفت و با خانواده خود در آنجا مقیم شد.
بهاءالدین در سال 628 هجری قمری در قونیه رحلت کرد و جلال الدین که در آن زمان 24 ساله بود به جای پدر نشست. در سال 629 سید برهان الدین ترمذی – که از شاگردان بهاءالدین بود – به قونیه آمد و مولانا در خدمت او، چندین سال به ریاضت و مجاهده نفس مشغول شد و سپس به اجازه وی به ارشاد و دستگیری از مردم پرداخت.
تا این که در سال 642 هـ.ق، شمس الدین تبریزی – که خود از عارفان والامقام بود – به قونیه آمد و طی ملاقاتی که بین او و مولانا اتفاق افتاد، شور و انقلابی عظیم در دل او به پا نمود. به طوری که مولانا از تدریس و وعظ و ارشاد دست برداشت و به شدت مرید شمس شد. اما مریدان مولانا که به دلیل این مسئله، نسبت به شمس دشمنی پیدا کرده بودند به آزار و اذیت وی مشغول شدند و شمس که از آزار و دشمنی آنان در رنج و سختی بود، قونیه را ترک کرد که البته پس از یکسال در 644 هـ.ق با جستجو و اصرار فراوان مولانا به قونیه بازگشت، اما باز مریدان و این بار حتی خانواده و خویشان مولانا، بدگویی از شمس را آغاز کرده او را ساحر و مولانا را دیوانه نامیدند. به همین جهت در سال 645 هـ.ق شمس به کلی غایب شد و مولانا دیگر هیچگاه نتوانست موفق به دیدار وی شود.
سرانجام مولانا بیمار شد و هر چه طبیبان برای مداوای او کوشش نمودند، سودی نداشت تا این که در روز پنجم جمادی الاول سال 672 هـ.ق دار فانی را وداع گفت. اهل قونیه از کوچک و بزرگ و حتی مسیحی و یهودی در تشییع جنازه او شرکت کردند. شیخ صدرالدین قونوی (از بزرگترین شاگردان محی الدین عربی) بر جنازه مولانا نماز خواند و از شدت درد و بیخودی از هوش رفت. مولانا در نزدیکی قبر پدر خود سلطان العلماء، در قونیه به خاک سپرده شد.
آثار مولوی
اشعار وی به دو بخش تقسیم می شود: نخست منظومه معروف است که از مشهورترین کتاب های زبان فارسی است و آن را "مثنوی معنوی" نامیده است. این کتاب که معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر تقسیم شده و آن را بعضی "صیقل الارواح" نیز نامیده اند. دفاتر شش گانه آن هم به یک سیاق و مجموعه ای از افکار عرفانی و اخلاقی است که در ضمن آیات و احکام و امثال و حکایت های بسیار در آن آمده است و آن را به خواهش یکی از شاگردان خود معروف به حسام الدین چلبی (متوفی 683 هـ.ق) به نظم درآورده است. از آنجا که مولانا بسیار مجذوب سنایی و عطار بوده، هنگامی که شور و وجدی داشته به وزن و سیاق منظومه های آنان، اشعاری را می سروده و حسام الدین آنها را می نوشته است.
قسمت دوم اشعار او مجموعه بسیار قطوری است شامل نزدیک صدهزار بیت غزلیات و رباعیات، که در پایان اغلب غزلیات، نام "شمس الدین تبریزی" را برده و به همین جهت به "کلیات شمس تبریزی" یا "کلیات شمس" معروف است. البته گاهی نیز در غزلیات، "خاموش" و "خموش" نیز تخلص کرده است.
از دیگر آثار مولانا "مجموعه مکاتیب" او و "مجالس سبعه" شامل مواعظ اوست. همچنین پسر مولانا به نام "بهاءالدین احمد" و معروف به "سلطان ولد" که جانشین او نیز شد، مطالبی را که از پدر خود شنیده بود در کتابی گرد آورد و نام آن را "فیه ما فیه" نهاد.
منابع مقاله
- شرح حال رجال و مشاهیر نامی ایران از مرتضی صدری.
- زندگی مولانا، از بدیع الزمان فروزانفر.
منبع
شعرشناسی | * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری |
قالبهای شعر | *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیعبند * ترکیببند * قطعه * رباعی |
سبکهای شعر فارسی | * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو |
شاعران پارسی گو: | همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14 |