مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

بنی امیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
«بنی امیه» یا «امویان» عنوان کلی طایفه‌ای از خاندان بزرگ قریش است که از سال 41 هجری قمری تا 132 هـ.ق، به مدت هزار ماه حدود 91 سال بر سراسر جهان اسلام حکومت کردند. نسب آنها به "امیه بن عبد شمس بن [[عبدمناف]]" برادرزاده "[[هاشم]] بن عبدمناف" می‌رسد. مرکز حکومت عربی محض آنها «شام» و پایه‌گذار حکومت آن‌ها "معاویة بن ابی‌سفیان" بود.
+
{{خوب}}
 +
«بنی امیّه» یا «امویان» عنوان طایفه‌ای از خاندان بزرگ [[قریش]] است که از سال ۴۱ تا ۱۳۲ قمری، یعنی حدود ۹۱ سال بر سراسر جهان [[اسلام]] حکومت کردند. نسب آنها به "امیة بن عبد شمس بن [[عبدمناف]]" برادرزاده "[[هاشم]] بن عبدمناف" می‌رسد. مرکز حکومت آنها «[[شام]]» و پایه‌گذار حکومت آن‌ها "[[معاویة بن ابی‌سفیان]]" بوده است.
  
 
+
==نزاع بنی‌امیه با بنی‌هاشم==
== نزاع امویان با بنی‌هاشم از عصر جاهلیت==
 
 
   
 
   
امويان در عصر جاهلي از توانگران قريش بشمار مي‌آمدند و تجارت‌پيشه بودند و با قبائل ديگر براي كسب تصدي منصب‌هاي كعبه و به رخ كشيدن برتري شان، درگيري داشتند. حرب پسر امیه از بزرگان [[مكه]] بشمار مي‌رفت و به خاطر مقام و منزلت [[عبدالمطلب]] ( بزرگ خاندان بني‌هاشم ) به وي حسادت مي‌ورزيد. اين مخالفت‌ها در زمان پيغمبر ميان آن حضرت و [[ابوسفيان]] پسر حرب و بعد ميان [[امام على]] عليه‌السلام و معاويه و يزيد بن معاويه و حسين بن على عليه‌السلام ادامه داشت.
+
امویان در عصر [[جاهلیت]] از توانگران [[قریش]] بشمار می‌آمدند و تجارت‌پیشه بودند و با قبائل دیگر برای کسب تصدی منصب‌های [[کعبه]] و به رخ کشیدن برتری شان، درگیری داشتند. حرب پسر امیه از بزرگان [[مکه]] بشمار می‌رفت و به خاطر مقام و منزلت [[عبدالمطلب]] (بزرگ خاندان [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]]) به وی [[حسادت]] می‌ورزید.<ref>فاتحی نژاد، عنایت الله، مدخل «بنی امیه» در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۶۳۶</ref> این مخالفت‌ها در زمان [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله میان آن حضرت و [[ابوسفیان]] پسر حرب، و بعد میان [[امام على]] علیه‌السلام و [[معاویه|معاویه]]، و همچنین بین [[یزید بن معاویه|یزید]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام ادامه داشت.
 
 
ابوسفیان با وقوع نبرد بدر که در آن افزون بر شمار بسیاری از مشرکان، یکی از او کشته و دیگری به اسارت رفت در راس مشرکان قرار گرفت و در بسیج مکیان در نبرد احد نقش اصلی را ایفا کرد. او پس از آن با یاری یهودیان [[مدینه]]، جنگ خندق را بر ضد [[پیامبر اسلام]] ترتیب داد؛ اما با تدبیر پیامبر سپاه ابوسفیان و متحدان او ناکام ماندند. به هنگام فتح مکه ابوسفیان با وساطت عباس بن عبدالمطلب، نزد پیامبر رفت و اسلام آورد.
 
 
 
 
 
== ورود بنی‌امیه به دستگاه خلافت ==
 
 
 
خاندان ابوسفیان در جریان فتح مکه در عهد [[ابوبکر]] و [[عمر]] فعالانه شرکت جستند و فرزندان او یزید و معاویه در فتح برخی از مناطق شام امیر سپاه بودند. اما ورود بنی‌امیه در دستگاه خلافت از زمان عمر بن خطاب آغاز می‌گردد که معاویه را والی شام نمود. با گزینش عثمان بن عفان به مقام خلافت که از بنی‌امیه بود، امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را بیش از گذشته افزایش دهند. در این دوره مروان بن حکم که خود و پدرش از رانده‌شدگان حضرت رسول صلی الله علیه و آله بودند بر امور خلافت تسلط بی‌اندازه یافتند.
 
 
 
 
 
== آغاز حکومت امویان (دوران حکومت معاویه) ==
 
 
 
بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام معاویه به بهانه خونخواهی عثمان با آن حضرت بیعت نکرد و مخالفت نمود. علی علیه‌السلام بعد از [[جنگ جمل]]، رهسپار شام شد تا [[معاویه]] را دفع کند. دو سپاه در «صفین» روبرو گشتند و بین آن دو جنگی فرسایشی رخ داد و در زمانی که پیروزی علی و یارانش در جنگ مسجل شده بود با حیله‌های عمروعاص مشاور معاویه یاران علی بر او شوریدند و کار به «حکمیت» انجامید که در نهایت به نفع علی علیه‌السلام تمام نشد و چندی بعد در حالی که علی علیه‌السلام در حال تدارک جنگی دوباره با معاویه بود در [[مسجد کوفه]] ترور و به شهادت رسید. پس از شهادت [[امیرالمومنین]] على عليه‌السلام به موجب وصيت آن حضرت و بيعت مردم، حضرت حسن بن على عليهماالسلام امام دوم شیعیان متصدى خلافت شد ولى معاويه آرام ننشسته به سوى عراق - كه مقر خلافت بود - لشكر كشيده با حسن بن على به جنگ پرداخت.
 
 
 
وى با دسيسه‌هاى مختلف و دادن پول‌هاى گزاف، تدريجا ياران و سرداران [[امام حسن]] علیه السلام را فاسد كرده، بالاخره حسن بن على را مجبور نمود كه به عنوان صلح، خلافت را به وى واگذار كند و امام نيز خلافت را به اين شرط كه پس از درگذشت معاويه به وى برگردد و به شيعيان تعرض نشود به معاويه واگذار نمود.
 
 
 
در سال چهل هجرى، معاويه بر خلافت اسلامى استيلا يافت و بلافاصله به [[عراق]] آمده در سخنرانى كه كرد به مردم اخطار نموده و گفت: «من با شما سر [[نماز]] و [[روزه]] نمى‌جنگيدم بلكه مى‌خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم!!!».
 
 
 
و نيز گفت: «پيمانى كه با حسن بستم لغو و زير پاى من است!!!» معاويه با اين سخن اشاره مى‌كرد كه سياست را از ديانت جدا خواهد كرد و نسبت به مقررات دينى، ضمانتى نخواهد داشت و همه نيروى خود را در زنده نگهداشتن حكومت خود بكار خواهد بست و البته روشن است كه چنين حكومتى سلطنت و پادشاهى است نه خلافت و جانشينى پيغمبر خدا و از اينجا بود كه بعضى از كسانى كه به حضور وى بار يافتند به عنوان پادشاهى سلامش دادند و خودش نيز در برخى از مجالس ‍ خصوصى، از حكومت خود با ملك و پادشاهى تعبير مى‌كرد اگرچه در ملا عام خود را خليفه معرفى مى‌نمود.
 
 
 
معاویه با [[اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله مخالفت سرسختی داشت و اعلام نمود كه هر كس در مناقب اهل بيت [[حدیث|حديثى]] نقل كند هيچ گونه مصونيتى در جان و مال و عرض خود نخواهد داشت و دستور داد در همه بلاد اسلامى در منابر به على عليه‌السلام ناسزا گفته شود، که اين دستور تا زمان [[عمر بن عبدالعزيز]] خليفه اموى (101-99) اجرا مى‌شد.  
 
  
وى به دستيارى عمال و كارگردانان خود كه جمعى از ايشان صحابى بودند، خواص [[شيعه]] على عليه‌السلام را كشت و سر برخى از آنان را به نيزه زده در شهرها گردانيدند و عموم شيعيان را در هر جا بودند به ناسزا و بيزارى از على تكليف مى‌كرد و هر كه خوددارى مى‌كرد به قتل مى‌رسيد.
+
ابوسفیان با وقوع [[غزوه بدر|جنگ بدر]] که در آن شمار بسیاری از مشرکان و یکی از فرزندان او کشته شدند، در رأس مشرکان قرار گرفت و در بسیج مکیان در [[جنگ احد]] نقش اصلی را ایفا کرد. او پس از آن، با یاری [[یهود|یهودیان]] [[مدینه]]، [[جنگ خندق]] را بر ضد [[پیامبر اسلام]] ترتیب داد؛ اما با تدبیر پیامبر، سپاه ابوسفیان و متحدان او ناکام ماندند. به هنگام [[فتح مکه]] ابوسفیان با وساطت [[عباس بن عبدالمطلب]]، نزد پیامبر رفت و [[اسلام]] آورد.
  
 +
==ورود بنی‌امیه به دستگاه خلافت==
  
== یزید بن معاویه و به شهادت رساندن امام حسین علیه‌السلام ==
+
ورود بنی‌امیه در دستگاه [[خلافت]] از زمان [[عمر بن خطاب]] آغاز می‌گردد که [[معاویه]] او را والی [[شام]] نمود. با گزینش [[عثمان بن عفان]] به مقام خلافت -که خود از بنی‌امیه بود- ، امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را بیش از گذشته افزایش دهند. در این دوره [[مروان بن حکم]] که خود و پدرش از رانده‌شدگان [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه وآله بودند بر امور خلافت تسلط بی‌اندازه یافتند.
  
سال شصت هجرى قمرى معاويه درگذشت و پسرش [[يزيد]] طبق بيعتى كه پدرش از مردم براى وى گرفته بود زمام حكومت اسلامى را در دست گرفت. يزيد به شهادت تاريخ، هيچ گونه شخصيت دينى نداشت؛ جوانى بود حتى در زمان حيات پدر، اعتنايى به اصول و قوانين اسلام نمى‌كرد و جز عياشى و بى‌بندوبارى و شهوترانى سرش نمى‌شد و در سه سال حكومت خود، فجايعى راه انداخت كه در تاريخ ظهور اسلام با آن همه فتنه‌ها كه گذشته بود، سابقه نداشت.
+
بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین [[امام علی]] علیه‌السلام، معاویه به بهانه خونخواهی عثمان با آن حضرت [[بیعت]] نکرد و مخالفت نمود. علی علیه‌السلام بعد از [[جنگ جمل]]، رهسپار شام شد تا معاویه را دفع کند. دو سپاه در «[[صفین]]» روبرو گشتند و بین آن دو جنگی فرسایشی رخ داد و در زمانی که پیروزی امام علی و یارانش در جنگ مسجل شده بود، با حیله‌های [[عمرو بن عاص]] مشاور معاویه، یاران امام بر او شوریدند و کار به «[[حکمیت]]» انجامید که در نهایت به نفع علی علیه‌السلام تمام نشد و چندی بعد در حالی که علی علیه‌السلام در حال تدارک جنگی دوباره با معاویه بود در [[مسجد کوفه]] ترور و به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. پس از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امیرالمومنین]]، به موجب وصیت آن حضرت و بیعت مردم، [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام امام دوم شیعیان متصدى خلافت شد ولى معاویه آرام ننشسته به سوى [[عراق]] - که مقر خلافت بود - لشکر کشیده با حسن بن على به جنگ پرداخت.
  
سال اول، حضرت [[حسين بن على]] عليه‌السلام را كه سبط پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بود با فرزندان و خويشان و يارانش با فجيع‌ترين وضعى كشت و زنان و كودكان و اهل بيت پيغمبر را به همراه سرهاى بريده شهدا در شهرها گردانيد و در سال دوم، «[[مدينه]]» را قتل عام كرد و خون و مال و عرض مردم را سه روز به لشكريان خود مباح ساخت و سال سوم، «كعبه مقدسه» را خراب كرده و آتش زد!!!
+
وى با دسیسه‌هاى مختلف و دادن پول‌هاى گزاف، تدریجا یاران و سرداران [[امام حسن]] علیه السلام را فاسد کرده، بالاخره آن حضرت را مجبور نمود که به عنوان [[صلح امام حسن علیه السلام|صلح]]، خلافت را به وى واگذار کند و امام نیز خلافت را به این شرط که پس از درگذشت معاویه به وى برگردد و به [[شیعه|شیعیان]] تعرض نشود، به معاویه واگذار نمود.
  
 +
در سال چهل هجرى، معاویه بر خلافت اسلامى استیلا یافت و بلافاصله به عراق آمد و در سخنرانى خود به مردم اخطار نموده و گفت: «من با شما بر سر [[نماز]] و [[روزه]] نمى‌جنگیدم، بلکه مى‌خواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم!».
  
== آل مروان از بنی‌امیه ==
+
و نیز گفت: «پیمانى که با حسن بستم لغو و زیر پاى من است!» معاویه با این سخن اشاره مى‌کرد که سیاست را از دیانت جدا خواهد کرد و نسبت به مقررات دینى، ضمانتى نخواهد داشت و همه نیروى خود را در زنده نگهداشتن حکومت خود بکار خواهد بست و البته روشن است که چنین حکومتى، سلطنت و پادشاهى است نه خلافت و جانشینى پیغمبر خدا؛ و از اینجا بود که بعضى از کسانى که به حضور وى بار یافتند به عنوان پادشاهى سلامش دادند و خودش نیز در برخى از مجالس ‍خصوصى، از حکومت خود با عنوان ملک و پادشاهى تعبیر مى‌کرد، اگرچه در ملاء عام خود را خلیفه معرفى مى‌نمود.
  
پس از يزيد، مطابق با سنتی که معاویه گذاشته بودم فرزند یزید که او هم معاویه نام داشت به حکومت رسید ولی او با اين كه در دستگاه جنايت‌كارانه اموى رشد و تربيت يافته بود به شدت از جنایات جد و پدرش دلگیر بود. لذا برای مردم خطبه‌ای خواند و جدش را به سبب نزاع با امام علی علیه‌السلام که سزاوارتر از او به خلافت بود و پدرش را به خاطر هوسرانی و فسادش و قتل حرم [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سوزاندن کعبه ذم نمود و پایان خلافت سفیانیان را اعلام کرده، امر خلافت را به مردم سپرد.<ref>رجوع کنید به تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 274.</ref>  پس از او آل مروان از بنى‌اميه به ترتیب زیر زمام حكومت اسلامى را در دست گرفتند:
+
== رفتار بنی‌امیه با اهل‌بیت ==
 +
[[معاویه]] با [[اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله مخالفت سرسختی داشت و اعلام نمود که هر کس در مناقب اهل بیت [[حدیث|حدیثى]] نقل کند، هیچ گونه مصونیتى در جان و مال و عرض خود نخواهد داشت و دستور داد در همه بلاد اسلامى در منابر به حضرت على علیه‌السلام ناسزا گفته شود، که این دستور تا زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] خلیفه اموى (۱۰۱-۹۹ ق) اجرا مى‌شد.  
  
# مروان بن حکم (مروان اول): آغاز حکومتش، [[ذی القعده]] سال 64 هـ.ق.
+
وى با دستیارى عمال و کارگردانان خود که جمعى از ایشان [[صحابی|صحابى]] بودند، خواص [[شیعه]] امام على علیه‌السلام را کشت و عموم شیعیان را در هر جا بودند به ناسزا و بیزارى از على وادار ساخته و هر که خوددارى مى‌کرد به قتل مى‌رسید.
# عبدالملک بن مروان: آغاز حکومتش، [[رمضان]] سال 65 هـ.ق که مدت 20 سال حکومت کرد.
 
# ولیدبن عبدالملک: (ولید اول) حکومتش [[شوال]] سال 86 هجری قمری.
 
# سلیمان بن عبدالملک: آغاز حکومتش [[جمادی الثانی]] سال 96 هجری قمری.
 
# عمربن عبدالعزیز: آغاز حکومتش ماه [[صفر]] سال 99 هجری قمری. او تنها خلیفه اموی است که با «علویان» مدارا کرد، فدک را به «بنی‌فاطمه» برگرداند، سب و لعن علی علیه‌السلام را که به دستور معاویه بن ابی‌سفیان و از زمان او شیوع داشت، ممنوع کرد و بسیاری از مالیات‌های ناروا را ملغی نمود و اصلاحات دیگری که در جای خود خواهد آمد ولی مدت خلافتش 2 سال بیشتر نبود.
 
# یزیدبن عبدالملک: (یزید دوم). آغاز حکومتش، ماه [[رجب]] سال 101 هـ.ق.
 
# هشام بن عبدالملک: آغاز حکومتش [[شعبان]] سال 105 هجری قمری، او نیز مدت 20 سال حکومت کرد.
 
# ولید بن یزید دوم: (ولید دوم). آغاز حکومتش، [[ربیع الثانی]] سال 125 هجری قمری.
 
# یزیدبن ولید: (یزید ناقص، یزید سوم). آغاز حکومتش رجب سال 126 هجری قمری که فقط 6 ماه حکومت کرد.
 
# ابراهیم بن ولید اول: آغاز حکومتش [[ذی الحجه]] سال 126 هجری قمری.
 
# مروان بن محمدبن مروان: (مروان دوم که به مروان حمار معروف بود. حکومتش از ماه [[صفر]] سال 127 هجری قمری شروع و تا سال 132 هـ.ق ادامه داشت).
 
  
حكومت اين دسته يازده نفرى كه نزديك به هفتاد سال ادامه داشت، روزگار تيره و شومى براى اسلام و مسلمين به وجود آورد به عنوان نمونه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان بخش وسیعی از قلمرو اسلام به حجاج سپرده شد. حجاج در دوره دراز حکمرانی خود، نه فقط سیاست سرکوب شیعه را با شدت تمام دنبال می‌کرد بلکه حتی نسبت به شماری از اصحاب که از نظر سیاسی تاثیر چشمگیری داشتند از تحقیر و توهین باز نمی‌ایستاد.
+
سال شصت هجرى قمرى معاویه درگذشت و پسرش [[یزید]] طبق بیعتى که پدرش از مردم براى وى گرفته بود زمام حکومت اسلامى را در دست گرفت. یزید به شهادت تاریخ، هیچ گونه شخصیت دینى نداشت؛ جوانى بود که حتى در زمان حیات پدر، اعتنایى به اصول و قوانین [[اسلام]] نمى‌کرد و جز عیاشى و بى‌بندوبارى و [[شهوت رانی|شهوترانى]] سرش نمى‌شد و در سه سال حکومت خود، فجایعى راه انداخت که در تاریخ ظهور اسلام با آن همه فتنه‌ها که گذشته بود، سابقه نداشت.
  
در دوره حكومت مروانیان كار به جايى كشيد كه خليفه وقت (وليد بن يزيد) كه جانشين پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و يگانه حامى دين شمرده مى‌شد، بى‌محابا تصميم گرفت بالاى خانه كعبه غرفه‌اى بسازد تا در موسم [[حج]] در آنجا مخصوصاً به خوشگذرانى بپردازد!!!
+
در سال اول حکومتش، [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام را که [[سبط پیامبر|سبط پیامبر]] صلى الله علیه وآله بود به همراه برخی فرزندان و خویشان و یارانش با فجیع‌ترین وضعى کشت و زنان و کودکان و اهل بیت پیغمبر را به همراه [[سرهای شهدای کربلا|سرهاى بریده شهدا]] در شهرها گردانید.
  
خليفه وقت (وليد بن يزيد) [[قرآن كريم]] را آماج تير قرار داد و در شعرى كه خطاب به قرآن انشاء كرد، گفت: روز قيامت كه پيش خداى خود حضور مى‌يابى بگوى خليفه مرا پاره كرد!!!
+
==آل مروان از بنی‌امیه==
  
 +
پس از یزید، مطابق با سنتی که معاویه گذاشته بود، فرزندش [[معاویة بن یزید]] به حکومت رسید ولی او با این که در دستگاه جنایت‌کارانه اموى رشد و تربیت یافته بود، به شدت از جنایات جدّ و پدرش دلگیر بود. لذا برای مردم خطبه‌ای خواند و جدش معاویه را به سبب نزاع با [[امام علی]] علیه‌السلام که سزاوارتر از او به خلافت بود و پدرش را به خاطر هوسرانی و فسادش و قتل حرم [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سوزاندن [[کعبه]] سرزنش نمود و پایان خلافت سفیانیان را اعلام کرده، امر خلافت را به مردم سپرد.<ref>رجوع کنید به تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۷۴.</ref>  پس از او [[آل مروان]] از بنى‌امیه به ترتیب زیر زمام حکومت اسلامى را در دست گرفتند:
  
== کارنامه بنی‌امیه ==
+
#[[مروان بن حکم]] (مروان اول): آغاز حکومتش، [[ذی القعده]] سال ۶۴ هـ.ق.
 +
#[[عبدالملک بن مروان]]: آغاز حکومتش، [[رمضان]] سال ۶۵ هـ.ق که مدت ۲۰ سال حکومت کرد.
 +
#[[ولید بن عبدالملک]]: (ولید اول) آغاز حکومتش [[شوال]] سال ۸۶ هجری قمری.
 +
#[[سلیمان بن عبدالملک]]: آغاز حکومتش [[جمادی الثانی]] سال ۹۶ هجری قمری.
 +
#[[عمر بن عبدالعزیز]]: آغاز حکومتش ماه [[صفر]] سال ۹۹ هجری قمری. او تنها خلیفه اموی است که با «[[علویان]]» مدارا کرد، [[فدک]] را به «بنی‌فاطمه» برگرداند، [[سب و فحش دادن|سبّ]] و [[لعن]] امام علی علیه‌السلام را که به دستور [[معاویه]] و از زمان او شیوع داشت، ممنوع کرد و بسیاری از مالیات‌های ناروا را ملغی نمود، ولی مدت خلافتش ۲ سال بیشتر نبود.
 +
#[[یزید بن عبدالملک]]: (یزید دوم). آغاز حکومتش، ماه [[رجب]] سال ۱۰۱ هـ.ق.
 +
#[[هشام بن عبدالملک]]: آغاز حکومتش [[شعبان]] سال ۱۰۵ هجری قمری، او نیز مدت ۲۰ سال حکومت کرد.
 +
#[[ولید بن یزید بن عبدالملک]]: (ولید دوم). آغاز حکومتش، [[ربیع الثانی]] سال ۱۲۵ هجری قمری.
 +
#[[یزید بن ولید بن عبدالملک]]: (یزید ناقص، یزید سوم). آغاز حکومتش [[ماه رجب|رجب]] سال ۱۲۶ هجری قمری که فقط ۶ ماه حکومت کرد.
 +
#ابراهیم بن ولید: آغاز حکومتش [[ذی الحجه]] سال ۱۲۶ هجری قمری.
 +
#مروان بن محمد بن مروان: (مروان دوم که به مروان حمار معروف بود. حکومتش از ماه [[صفر]] سال ۱۲۷ هجری قمری شروع و تا سال ۱۳۲ هـ.ق ادامه داشت).
  
از اولین افراد بنی‌امیه مانند ابوسفیان، هند همسر ابوسفیان، معاویه، یزید و... تا آخرین نفر از این خاندان<ref>تنها «عمر بن عبدالعزیز» مستثنی شده است.</ref> در هیچ زمانی از هیچ دشمنی و جنایت و خیانتی فروگذار نکرده و هر گونه ظلم و جوری را نسبت به اسلام و پیامبر و خاندان پیامبر انجام دادند، از جمله:
+
حکومت این دسته یازده نفرى که نزدیک به هفتاد سال ادامه داشت، روزگار تیره و شومى براى [[اسلام]] و مسلمین به وجود آورد، به عنوان نمونه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان، بخش وسیعی از قلمرو اسلام به [[حجاج بن یوسف]] سپرده شد. حجاج در دوره دراز حکمرانی خود، نه فقط سیاست سرکوب [[شیعه]] را با شدت تمام دنبال کرد، بلکه حتی نسبت به شماری از [[صحابی|اصحاب]] که از نظر سیاسی تاثیر چشمگیری داشتند از تحقیر و توهین باز نمی‌ایستاد.
  
# حضرت [[حمزه]]، عموی پیغمبر را شهید و او را مثله کردند.
+
در دوره حکومت مروانیان کار به جایى کشید که خلیفه وقت ([[ولید بن یزید بن عبدالملک|ولید بن یزید]]) که جانشین [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و یگانه حامى دین شمرده مى‌شد، بى‌محابا تصمیم گرفت بالاى خانه [[کعبه]] غرفه‌اى بسازد تا در موسم [[حج]] در آنجا مخصوصاً به خوشگذرانى بپردازد! خلیفه وقت (ولید بن یزید) [[قرآن کریم]] را آماج تیر قرار داد و در شعرى که خطاب به قرآن انشاء کرد، گفت: روز قیامت که پیش خداى خود حضور مى‌یابى بگوى خلیفه مرا پاره کرد!
# شیعیان مخلص علی علیه‌السلام را همچون حجر بن عدی و مالک اشتر و عمرو بن حمق را به شهادت رساندند.
 
# شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و یاران باوفای او، بدست خبیث‌ترین مرد تاریخ از این طایفه است.
 
# کعبه را خراب و [[مسجدالحرام]] را منهدم کردند و [[مدینه]] را قتل عام نمودند.
 
# سرزمین فدک را به نفع خود غصب کردند و بیت المال را در بین خود تقسیم می‌نمودند و از آن قصرهایی برای خود ساختند.
 
# اوقات [[نماز]] را تغییر داده، شراب خورده و مست بالای منبر پیغمبر می‌رفتند و مست نماز می‌خواندند.
 
# حرام‌هایی را حلال کرده و سنت پیغمبر خدا را تغییر دادند.
 
# کشتن چندین هزار نفر به جرم تشیع و خشونت عمال آن‌ها مخصوصاً زیاد بن ابیه، عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف نسبت به مسلمین و شیعیان عراق.
 
# کشتن بسیاری از سادات بنی هاشم، بنی فاطمه و فرزندان [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهم‌السلام تا آنجا که ننگ تاریخ شدند.
 
  
 +
==کارنامه بنی‌امیه==
  
== سرانجام بني‌اميه ==
+
از اولین افراد بنی‌امیه مانند ابوسفیان، هند همسر ابوسفیان، معاویه، یزید و... تا آخرین نفر از این خاندان،<ref>تنها «عمر بن عبدالعزیز» مستثنی شده است.</ref> در هیچ زمانی از هیچ دشمنی و جنایت و خیانتی فروگذار نکرده و هر گونه [[ظلم]] و جوری را نسبت به اسلام و پیامبر و خاندان پیامبر انجام دادند، از جمله:
  
در سال 132 هـ.ق [[عباسيان]] با تكيه بر قواي خراساني (ابومسلم خراسانی) به حكومت بنی‌اميه پايان دادند و بسياري از ايشان را كشتند، يكي از امويان به شهر اندلس گريخت و حكومتي در آنجا تأسيس كرد كه نزديك به سه قرن دوام يافت.
+
#[[حضرت حمزه علیه السلام|حضرت حمزه]]، عموی پیغمبر را شهید و او را مُثله کردند.
 +
#شیعیان مخلص [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه‌السلام را همچون [[حجر بن عدی]] و [[مالک اشتر نخعی|مالک اشتر]] و [[عمرو بن حمق]] را به شهادت رساندند.
 +
#شهادت [[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی]] علیه‌السلام و یاران باوفای او، بدست خبیث‌ترین مرد تاریخ از این طایفه است.
 +
#[[کعبه]] را خراب و [[مسجدالحرام]] را منهدم کردند و مردم [[مدینه]] را قتل عام نمودند.
 +
#سرزمین [[فدک]] را به نفع خود [[غصب]] کردند و [[بیت المال]] را در بین خود تقسیم نمودند و از آن قصرهایی برای خود ساختند.
 +
#اوقات [[نماز]] را تغییر داده، [[شراب خواری|شراب]] خورده و مست بالای منبر پیغمبر می‌رفتند و مست نماز می‌خواندند.
 +
#حرام‌هایی را حلال کرده و [[سنت]] پیغمبر خدا را تغییر دادند.
 +
#کشتن چندین هزار نفر به جرم [[تشیع]] و خشونت عمال آن‌ها مخصوصاً [[زیاد بن ابیه]]، [[عبیدالله بن زیاد]] و [[حجاج بن یوسف]] نسبت به مسلمین و شیعیان.
 +
#کشتن بسیاری از سادات [[بنی هاشم]]، بنی فاطمه و فرزندان [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهماالسلام تا آنجا که ننگ تاریخ شدند.
  
 +
==سرانجام بنی‌امیه==
  
== بنی‌امیه در قرآن و احادیث ==
+
در سال ۱۳۲ قمری، [[عباسیان]] با تکیه بر قوای خراسانی ([[ابومسلم خراسانى|ابومسلم خراسانی]]) به حکومت بنی‌امیه پایان دادند و بسیاری از ایشان را کشتند، اما یکی از آنها به نام عبدالرحمن بن معاویة بن هشام معروف به «عبدالرحمن داخل» از چنگ آنها گریخت و بعدا به [[اندلس]] رفته در آنجا حکومتی تأسیس کرد<ref>ابن اثیر، الکامل/ترجمه، ج‏۱۵، ص۱۲۷-۱۳۰</ref> که به حکومت «امویان‌ اندلس» شهرت یافت که از ۱۳۸ تا ۴۲۲ قمری به طول انجامید. در طی آن بیش از ۱۶ امیر اموی، از عبدالرحمن داخل تا هشام بن محمد، به حکومت رسیدند.<ref>ابن فرضی، تاریخ العلماء الاندلس، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۳۳-۳۷</ref>
 +
==بنی‌امیه در قرآن و احادیث==
 +
برخی از آیات [[قرآن کریم]] بر بنی‌امیه تطبیق داده شده است، از جمله:
  
===قرآن===
+
* بر اساس روایتی که مفسران [[شیعه]]<ref>شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۴۹۴.؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۴۴</ref> و [[اهل سنت]]<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۰۲.؛ سیوطى، در المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۱.</ref> نقل نموده‌اند، مقصود از [[شجره ملعونه]] در قرآن، بنی امیه است. مطابق با این روایت، [[پیامبر اسلام]] پیش از وفات در رؤیایی دید که بنی‌امیه همانند میمونها از منبر او بالا می‌روند. این رؤیا بسیار برای آن حضرت بسیار ناخوشایند بود بحدی که تا زمان وفاتش دیگر هرگز نخندید. به دنبال این رؤیا آیه ۶۰ [[سوره اسراء]] نازل شد: {{متن قرآن|«...وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتی‏ أَرَیناک إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یزیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیاناً کبیراً»}}؛ و آن خوابى را که به تو نشان دادیم و نیز درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را [از عاقبت کارشان] می‌ترسانیم، ولى در آنان جز طغیانى بزرگ نمى‌‏افزاید.
برخی از آیات قرآن کریم بر بنی‌امیه تطبیق داده شده است از جمله:
+
* مطابق با روایتی که از پیامبر اسلام نقل شده، پس از اطلاع پیامبر از تسلط بنی امیه بر حکومت اسلامی پس از خود و غمناک شدن آن حضرت، خداوند سوره {{متن قرآن|«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»}} را به جهت تسلیت ایشان نازل فرمود که در آن «[[شب قدر|لیلة القدر]]» برتر از هزار ماه سلطنت بنی امیه معرفی شده است. این روایت را شیعه و اهل سنت نقل نموده اند.<ref>مراجعه کنید: المیزان، ج۲۰، ص۳۳۴</ref>
  
# آیه 60 از [[سوره اسراء]] که «شجره ملعونه» در این آیه تعبیر به بنی‌امیه است.
+
همچنین در [[حدیث|روایات]] متعددی بنی امیه مورد نکوهش قرار گرفته اند:
# مدت حکومت هزار ماه بنی‌امیه را برخی بر آیه «لیلة القدر خیر من الف شهر» ([[سوره قدر]]) تاویل کرده‌اند و هزار ماه، پیمان مدت سلطنت آن‌هاست.
 
  
===روایات===
+
*از نظر شیعه [[امامیه]] در برخی منابع، [[کفر]] بنی‌امیه به علت جلوگیری آن‌ها از نشر فضائل [[امام علی علیه السلام|امیرالمومنین علی]] علیه‌السلام و [[سب و فحش دادن|سبّ]] و [[لعن]] آن حضرت، تایید شده است (اگر چه [[عمر بن عبدالعزیز]] را استثنا کرده‌اند).
# از نظر شیعه امامیه در برخی منابع کفر بنی‌امیه به علت جلوگیری آن‌ها از نشر فضائل امیرالمومنین علی علیه‌السلام و سب و لعن حضرت، تایید شده است (اگر چه عمر بن عبدالعزیز را استثنا کرده‌اند).
+
*از حضرت رسول روایت شده که فرمود: نخستین کسی که [[سنت]] مرا دگرگون کند، مردی از بنی‌امیه است.<ref>ابن حیون، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۳۲.</ref>
# از حضرت رسول روایت شده که فرمود: نخستین کسی که سنت مرا دگرگون کند، مردی از بنی‌امیه است (کنزالعمال).
+
*امیرالمومنین علی علیه‌السلام در خطبه ۹۳ [[نهج البلاغه]]، درباره بنی‌امیه بطور تفصیل سخن گفته است.
# امیرالمومنین علی علیه‌السلام در خطبه 93 [[نهج البلاغه]]، درباره بنی‌امیه بطور تفصیل سخن گفته است.
+
*در [[زیارت عاشورا]]، [[آل ابی سفیان|آل ابوسفیان]] و [[معاویه]] و [[یزید بن معاویه|یزید]] و... مورد لعن خداوند قرار گرفته‌اند.
# در [[زیارت عاشورا]]، آل ابوسفیان و معاویه و یزید و... مورد لعن خداوند قرار گرفته‌اند.
+
*[[امام حسین علیه السلام|امام حسین‌]] علیه‌السلام در پاسخ سخن مصرانه [[مروان بن حکم|مروان]] که مى‌خواست امام ‌با یزید [[بیعت]] کند، فرمود: از جدم شنیدم که مى ‌فرمود خلافت بر آل ابوسفیان [[حرام]] است‌ «الخلافة محرّمة على آل ابى سفیان‌».<ref> محدثی، جواد؛ فرهنگ عاشورا؛ ذیل واژه بنی امیه</ref>
# امام حسين‌«ع‌» در پاسخ سخن مصرانه مروان كه مى‌خواست امام ‌با يزيد بيعت كند، فرمود: از جدم شنيدم كه مى ‌فرمود خلافت بر آل ابو سفيان حرام است‌«الخلافة محرمة على آل ابى سفيان‌». <ref> محدثی، جواد؛ فرهنگ عاشورا؛ ذیل واژه بنی امیه</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* شیعه در اسلام، [[علامه طباطبائی]] رحمه‌الله.
+
*آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، تحقیق علی عبد الباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلیمة، ۱۴۱۵ق.
* [http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=9467 بنی‌امیه، کتابخانه طهور].
+
*ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ۱۳۷۱ش.
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31893 بني‌اميه، علی محمودی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم].
+
*ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* تاریخ یعقوبی.
+
*ابن فرضی، عبدالله بن محمد، تاریخ علماء الاندلس، دار المصریة للتالیف، ۱۹۹۶م.
* دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "بنی‌امیه" از علی بهرامیان
+
*بحرانى، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة البعثة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86&SSOReturnPage=Check&Rand=0 مقاله ابوسفیان، داشنامه رشد].
+
*بهرامیان، علی، مدخل "بنی‌امیه" در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
*فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
+
*سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، ۱۴۰۴ق.
 
+
*شیخ طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[[Category:تاریخ اسلام]]
+
*طباطبائی، محمدحسین، شیعه در اسلام.
 +
*فاتحی نژاد، عنایت الله، مدخل «بنی امیه» در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۶۳۶ - ۶۵۳.
 +
*محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
 +
*یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
 +
*[http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=9467 بنی‌امیه، کتابخانه طهور].
 +
*محمودی، علی، بنی اميه، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه].
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 +
[[رده:سلسله های حکومتی]]
 
[[رده:بنی امیه]]
 
[[رده:بنی امیه]]
 
 
[[رده:خاندان ها]]
 
[[رده:خاندان ها]]
 
 
[[رده:خاندان های دشمن اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:خاندان های دشمن اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۴

«بنی امیّه» یا «امویان» عنوان طایفه‌ای از خاندان بزرگ قریش است که از سال ۴۱ تا ۱۳۲ قمری، یعنی حدود ۹۱ سال بر سراسر جهان اسلام حکومت کردند. نسب آنها به "امیة بن عبد شمس بن عبدمناف" برادرزاده "هاشم بن عبدمناف" می‌رسد. مرکز حکومت آنها «شام» و پایه‌گذار حکومت آن‌ها "معاویة بن ابی‌سفیان" بوده است.

نزاع بنی‌امیه با بنی‌هاشم

امویان در عصر جاهلیت از توانگران قریش بشمار می‌آمدند و تجارت‌پیشه بودند و با قبائل دیگر برای کسب تصدی منصب‌های کعبه و به رخ کشیدن برتری شان، درگیری داشتند. حرب پسر امیه از بزرگان مکه بشمار می‌رفت و به خاطر مقام و منزلت عبدالمطلب (بزرگ خاندان بنی‌هاشم) به وی حسادت می‌ورزید.[۱] این مخالفت‌ها در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میان آن حضرت و ابوسفیان پسر حرب، و بعد میان امام على علیه‌السلام و معاویه، و همچنین بین یزید و امام حسین علیه‌السلام ادامه داشت.

ابوسفیان با وقوع جنگ بدر که در آن شمار بسیاری از مشرکان و یکی از فرزندان او کشته شدند، در رأس مشرکان قرار گرفت و در بسیج مکیان در جنگ احد نقش اصلی را ایفا کرد. او پس از آن، با یاری یهودیان مدینه، جنگ خندق را بر ضد پیامبر اسلام ترتیب داد؛ اما با تدبیر پیامبر، سپاه ابوسفیان و متحدان او ناکام ماندند. به هنگام فتح مکه ابوسفیان با وساطت عباس بن عبدالمطلب، نزد پیامبر رفت و اسلام آورد.

ورود بنی‌امیه به دستگاه خلافت

ورود بنی‌امیه در دستگاه خلافت از زمان عمر بن خطاب آغاز می‌گردد که معاویه او را والی شام نمود. با گزینش عثمان بن عفان به مقام خلافت -که خود از بنی‌امیه بود- ، امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را بیش از گذشته افزایش دهند. در این دوره مروان بن حکم که خود و پدرش از رانده‌شدگان حضرت رسول صلی الله علیه وآله بودند بر امور خلافت تسلط بی‌اندازه یافتند.

بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام، معاویه به بهانه خونخواهی عثمان با آن حضرت بیعت نکرد و مخالفت نمود. علی علیه‌السلام بعد از جنگ جمل، رهسپار شام شد تا معاویه را دفع کند. دو سپاه در «صفین» روبرو گشتند و بین آن دو جنگی فرسایشی رخ داد و در زمانی که پیروزی امام علی و یارانش در جنگ مسجل شده بود، با حیله‌های عمرو بن عاص مشاور معاویه، یاران امام بر او شوریدند و کار به «حکمیت» انجامید که در نهایت به نفع علی علیه‌السلام تمام نشد و چندی بعد در حالی که علی علیه‌السلام در حال تدارک جنگی دوباره با معاویه بود در مسجد کوفه ترور و به شهادت رسید. پس از شهادت امیرالمومنین، به موجب وصیت آن حضرت و بیعت مردم، امام حسن علیه السلام امام دوم شیعیان متصدى خلافت شد ولى معاویه آرام ننشسته به سوى عراق - که مقر خلافت بود - لشکر کشیده با حسن بن على به جنگ پرداخت.

وى با دسیسه‌هاى مختلف و دادن پول‌هاى گزاف، تدریجا یاران و سرداران امام حسن علیه السلام را فاسد کرده، بالاخره آن حضرت را مجبور نمود که به عنوان صلح، خلافت را به وى واگذار کند و امام نیز خلافت را به این شرط که پس از درگذشت معاویه به وى برگردد و به شیعیان تعرض نشود، به معاویه واگذار نمود.

در سال چهل هجرى، معاویه بر خلافت اسلامى استیلا یافت و بلافاصله به عراق آمد و در سخنرانى خود به مردم اخطار نموده و گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمى‌جنگیدم، بلکه مى‌خواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم!».

و نیز گفت: «پیمانى که با حسن بستم لغو و زیر پاى من است!» معاویه با این سخن اشاره مى‌کرد که سیاست را از دیانت جدا خواهد کرد و نسبت به مقررات دینى، ضمانتى نخواهد داشت و همه نیروى خود را در زنده نگهداشتن حکومت خود بکار خواهد بست و البته روشن است که چنین حکومتى، سلطنت و پادشاهى است نه خلافت و جانشینى پیغمبر خدا؛ و از اینجا بود که بعضى از کسانى که به حضور وى بار یافتند به عنوان پادشاهى سلامش دادند و خودش نیز در برخى از مجالس ‍خصوصى، از حکومت خود با عنوان ملک و پادشاهى تعبیر مى‌کرد، اگرچه در ملاء عام خود را خلیفه معرفى مى‌نمود.

رفتار بنی‌امیه با اهل‌بیت

معاویه با اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مخالفت سرسختی داشت و اعلام نمود که هر کس در مناقب اهل بیت حدیثى نقل کند، هیچ گونه مصونیتى در جان و مال و عرض خود نخواهد داشت و دستور داد در همه بلاد اسلامى در منابر به حضرت على علیه‌السلام ناسزا گفته شود، که این دستور تا زمان عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموى (۱۰۱-۹۹ ق) اجرا مى‌شد.

وى با دستیارى عمال و کارگردانان خود که جمعى از ایشان صحابى بودند، خواص شیعه امام على علیه‌السلام را کشت و عموم شیعیان را در هر جا بودند به ناسزا و بیزارى از على وادار ساخته و هر که خوددارى مى‌کرد به قتل مى‌رسید.

سال شصت هجرى قمرى معاویه درگذشت و پسرش یزید طبق بیعتى که پدرش از مردم براى وى گرفته بود زمام حکومت اسلامى را در دست گرفت. یزید به شهادت تاریخ، هیچ گونه شخصیت دینى نداشت؛ جوانى بود که حتى در زمان حیات پدر، اعتنایى به اصول و قوانین اسلام نمى‌کرد و جز عیاشى و بى‌بندوبارى و شهوترانى سرش نمى‌شد و در سه سال حکومت خود، فجایعى راه انداخت که در تاریخ ظهور اسلام با آن همه فتنه‌ها که گذشته بود، سابقه نداشت.

در سال اول حکومتش، امام حسین علیه‌السلام را که سبط پیامبر صلى الله علیه وآله بود به همراه برخی فرزندان و خویشان و یارانش با فجیع‌ترین وضعى کشت و زنان و کودکان و اهل بیت پیغمبر را به همراه سرهاى بریده شهدا در شهرها گردانید.

آل مروان از بنی‌امیه

پس از یزید، مطابق با سنتی که معاویه گذاشته بود، فرزندش معاویة بن یزید به حکومت رسید ولی او با این که در دستگاه جنایت‌کارانه اموى رشد و تربیت یافته بود، به شدت از جنایات جدّ و پدرش دلگیر بود. لذا برای مردم خطبه‌ای خواند و جدش معاویه را به سبب نزاع با امام علی علیه‌السلام که سزاوارتر از او به خلافت بود و پدرش را به خاطر هوسرانی و فسادش و قتل حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سوزاندن کعبه سرزنش نمود و پایان خلافت سفیانیان را اعلام کرده، امر خلافت را به مردم سپرد.[۲] پس از او آل مروان از بنى‌امیه به ترتیب زیر زمام حکومت اسلامى را در دست گرفتند:

  1. مروان بن حکم (مروان اول): آغاز حکومتش، ذی القعده سال ۶۴ هـ.ق.
  2. عبدالملک بن مروان: آغاز حکومتش، رمضان سال ۶۵ هـ.ق که مدت ۲۰ سال حکومت کرد.
  3. ولید بن عبدالملک: (ولید اول) آغاز حکومتش شوال سال ۸۶ هجری قمری.
  4. سلیمان بن عبدالملک: آغاز حکومتش جمادی الثانی سال ۹۶ هجری قمری.
  5. عمر بن عبدالعزیز: آغاز حکومتش ماه صفر سال ۹۹ هجری قمری. او تنها خلیفه اموی است که با «علویان» مدارا کرد، فدک را به «بنی‌فاطمه» برگرداند، سبّ و لعن امام علی علیه‌السلام را که به دستور معاویه و از زمان او شیوع داشت، ممنوع کرد و بسیاری از مالیات‌های ناروا را ملغی نمود، ولی مدت خلافتش ۲ سال بیشتر نبود.
  6. یزید بن عبدالملک: (یزید دوم). آغاز حکومتش، ماه رجب سال ۱۰۱ هـ.ق.
  7. هشام بن عبدالملک: آغاز حکومتش شعبان سال ۱۰۵ هجری قمری، او نیز مدت ۲۰ سال حکومت کرد.
  8. ولید بن یزید بن عبدالملک: (ولید دوم). آغاز حکومتش، ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری قمری.
  9. یزید بن ولید بن عبدالملک: (یزید ناقص، یزید سوم). آغاز حکومتش رجب سال ۱۲۶ هجری قمری که فقط ۶ ماه حکومت کرد.
  10. ابراهیم بن ولید: آغاز حکومتش ذی الحجه سال ۱۲۶ هجری قمری.
  11. مروان بن محمد بن مروان: (مروان دوم که به مروان حمار معروف بود. حکومتش از ماه صفر سال ۱۲۷ هجری قمری شروع و تا سال ۱۳۲ هـ.ق ادامه داشت).

حکومت این دسته یازده نفرى که نزدیک به هفتاد سال ادامه داشت، روزگار تیره و شومى براى اسلام و مسلمین به وجود آورد، به عنوان نمونه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان، بخش وسیعی از قلمرو اسلام به حجاج بن یوسف سپرده شد. حجاج در دوره دراز حکمرانی خود، نه فقط سیاست سرکوب شیعه را با شدت تمام دنبال کرد، بلکه حتی نسبت به شماری از اصحاب که از نظر سیاسی تاثیر چشمگیری داشتند از تحقیر و توهین باز نمی‌ایستاد.

در دوره حکومت مروانیان کار به جایى کشید که خلیفه وقت (ولید بن یزید) که جانشین پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و یگانه حامى دین شمرده مى‌شد، بى‌محابا تصمیم گرفت بالاى خانه کعبه غرفه‌اى بسازد تا در موسم حج در آنجا مخصوصاً به خوشگذرانى بپردازد! خلیفه وقت (ولید بن یزید) قرآن کریم را آماج تیر قرار داد و در شعرى که خطاب به قرآن انشاء کرد، گفت: روز قیامت که پیش خداى خود حضور مى‌یابى بگوى خلیفه مرا پاره کرد!

کارنامه بنی‌امیه

از اولین افراد بنی‌امیه مانند ابوسفیان، هند همسر ابوسفیان، معاویه، یزید و... تا آخرین نفر از این خاندان،[۳] در هیچ زمانی از هیچ دشمنی و جنایت و خیانتی فروگذار نکرده و هر گونه ظلم و جوری را نسبت به اسلام و پیامبر و خاندان پیامبر انجام دادند، از جمله:

  1. حضرت حمزه، عموی پیغمبر را شهید و او را مُثله کردند.
  2. شیعیان مخلص امام علی علیه‌السلام را همچون حجر بن عدی و مالک اشتر و عمرو بن حمق را به شهادت رساندند.
  3. شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و یاران باوفای او، بدست خبیث‌ترین مرد تاریخ از این طایفه است.
  4. کعبه را خراب و مسجدالحرام را منهدم کردند و مردم مدینه را قتل عام نمودند.
  5. سرزمین فدک را به نفع خود غصب کردند و بیت المال را در بین خود تقسیم نمودند و از آن قصرهایی برای خود ساختند.
  6. اوقات نماز را تغییر داده، شراب خورده و مست بالای منبر پیغمبر می‌رفتند و مست نماز می‌خواندند.
  7. حرام‌هایی را حلال کرده و سنت پیغمبر خدا را تغییر دادند.
  8. کشتن چندین هزار نفر به جرم تشیع و خشونت عمال آن‌ها مخصوصاً زیاد بن ابیه، عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف نسبت به مسلمین و شیعیان.
  9. کشتن بسیاری از سادات بنی هاشم، بنی فاطمه و فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام تا آنجا که ننگ تاریخ شدند.

سرانجام بنی‌امیه

در سال ۱۳۲ قمری، عباسیان با تکیه بر قوای خراسانی (ابومسلم خراسانی) به حکومت بنی‌امیه پایان دادند و بسیاری از ایشان را کشتند، اما یکی از آنها به نام عبدالرحمن بن معاویة بن هشام معروف به «عبدالرحمن داخل» از چنگ آنها گریخت و بعدا به اندلس رفته در آنجا حکومتی تأسیس کرد[۴] که به حکومت «امویان‌ اندلس» شهرت یافت که از ۱۳۸ تا ۴۲۲ قمری به طول انجامید. در طی آن بیش از ۱۶ امیر اموی، از عبدالرحمن داخل تا هشام بن محمد، به حکومت رسیدند.[۵]

بنی‌امیه در قرآن و احادیث

برخی از آیات قرآن کریم بر بنی‌امیه تطبیق داده شده است، از جمله:

  • بر اساس روایتی که مفسران شیعه[۶] و اهل سنت[۷] نقل نموده‌اند، مقصود از شجره ملعونه در قرآن، بنی امیه است. مطابق با این روایت، پیامبر اسلام پیش از وفات در رؤیایی دید که بنی‌امیه همانند میمونها از منبر او بالا می‌روند. این رؤیا بسیار برای آن حضرت بسیار ناخوشایند بود بحدی که تا زمان وفاتش دیگر هرگز نخندید. به دنبال این رؤیا آیه ۶۰ سوره اسراء نازل شد: «...وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتی‏ أَرَیناک إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یزیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیاناً کبیراً»؛ و آن خوابى را که به تو نشان دادیم و نیز درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را [از عاقبت کارشان] می‌ترسانیم، ولى در آنان جز طغیانى بزرگ نمى‌‏افزاید.
  • مطابق با روایتی که از پیامبر اسلام نقل شده، پس از اطلاع پیامبر از تسلط بنی امیه بر حکومت اسلامی پس از خود و غمناک شدن آن حضرت، خداوند سوره «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» را به جهت تسلیت ایشان نازل فرمود که در آن «لیلة القدر» برتر از هزار ماه سلطنت بنی امیه معرفی شده است. این روایت را شیعه و اهل سنت نقل نموده اند.[۸]

همچنین در روایات متعددی بنی امیه مورد نکوهش قرار گرفته اند:

پانویس

  1. فاتحی نژاد، عنایت الله، مدخل «بنی امیه» در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۶۳۶
  2. رجوع کنید به تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۷۴.
  3. تنها «عمر بن عبدالعزیز» مستثنی شده است.
  4. ابن اثیر، الکامل/ترجمه، ج‏۱۵، ص۱۲۷-۱۳۰
  5. ابن فرضی، تاریخ العلماء الاندلس، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۳۳-۳۷
  6. شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۴۹۴.؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۴۴
  7. آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۰۲.؛ سیوطى، در المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۱.
  8. مراجعه کنید: المیزان، ج۲۰، ص۳۳۴
  9. ابن حیون، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۳۲.
  10. محدثی، جواد؛ فرهنگ عاشورا؛ ذیل واژه بنی امیه

منابع

  • آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، تحقیق علی عبد الباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلیمة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ۱۳۷۱ش.
  • ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • ابن فرضی، عبدالله بن محمد، تاریخ علماء الاندلس، دار المصریة للتالیف، ۱۹۹۶م.
  • بحرانى، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة البعثة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • بهرامیان، علی، مدخل "بنی‌امیه" در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
  • سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
  • طباطبائی، محمدحسین، شیعه در اسلام.
  • فاتحی نژاد، عنایت الله، مدخل «بنی امیه» در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، ص۶۳۶ - ۶۵۳.
  • محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
  • بنی‌امیه، کتابخانه طهور.
  • محمودی، علی، بنی اميه، دانشنامه پژوهه.