آل ابی سفیان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«آل ابى‌سفیان» یعنی ابوسفیان و بستگان و خاندان او از طایفه بنى‌امیه که با بنى‌هاشم و با دین اسلام دشمنى داشتند. در روایات، نزاع میان ‌اهل بیت (علیهم‌السلام) و آل ابى‌سفیان، نزاعى مکتبى و بر سر عقیده دانسته شده، نه نزاع شخصى و خانوادگی.

خاندان ابوسفیان

ابوسفیان بن حرب، بزرگ طایفه بنى امیه بود. خودش و خاندانش با بنى هاشم و خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله و با دین اسلام دشمنى داشتند.

ابوسفیان در لشکرکشی ها و جنگها بر ضد اسلام شرکت داشت. پسرش معاویه با امام على و امام حسن علیهماالسلام جنگید، نوه‌ اش یزید، امام حسین علیه السلام را در کربلا کشت.

نسل ابوسفیان ضد توحید بودند. از این‌ رو پیامبر فرموده بود: «الخلافة مُحرّمة على آل ابى سفیان‌؛ خلافت بر آل ابی سفیان حرام است».[۱]

در زیارت عاشورا هم‌ خود ابوسفیان و هم دودمان او لعن شده‌ اند: «اللهم العَن ابا سفیان، اللهم العن... و آل ابى‌سفیان».

نزاعی بر سر عقیده

امام صادق علیه السلام نزاع میان ‌اهل بیت پیامبر و آل ابى سفیان را، نزاعى مکتبى و بر سر عقیده مى ‌دانست، نه نزاع شخصى و مى ‌فرمود: «إنّا و آل ابى سفیان اهل بیتین تعادینا فى الله، قلنا: صدق الله و قالوا: کذب الله‌؛ ما و آل ابی سفیان اهل دو خانه هستیم که در مورد خدا با هم نزاع نمودیم ما گفتیم خدا راست گفت و آنها گفتند خدا دروغ گفت».[۲]

همچنین امام صادق، مایه از بین رفتن حکومتشان را دست آلودن به خون امام حسین علیه السلام مى ‌دانست: «ان آل‌ ابى سفیان قتلوا الحسین بن على صلوات الله علیه فنزع الله ملکهم‌؛ آل ابی سفیان حسین بن علی علیه السلام را کشتند پس خدا ملک آنها را گرفت».[۳]

سیدالشهداء علیه السلام روز عاشورا، سپاه کوفه را که براى کشتن او آمده بودند، پیروان این ‌دودمان خطاب کرد و چون شنید به طرف خیمه‌ها حمله آورده‌اند، فرمود: «وَیحَکم یا شیعة آل ابى سفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احراراً فى‌ دنیاکم...؛ وای بر شما ای شیعه آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید، پس لااقل در دنیایتان آزاده باشید».[۴]

آل ابی‌سفیان همه آنانند که در طول تاریخ، با حق‌ و عدل مبارزه کرده ‌اند و براى خاموش ساختن نور خدا کوشیده‌ اند، چه در میدان بدر و احد و صفین و کربلا، چه در هر جاى دنیا و هر زمان دیگر.

پانویس

  1. بحارالانوار، مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۲۶.
  2. همان، ج ۳۳، ص ۱۶۵ و ج ۵۲، ص ۱۹۰.
  3. همان، ج ۴۵، ص ۳۰۱ و ج ۴۶، ص ۱۸۲.
  4. همان، ج ۴۶، ص ۵۱.

منابع