آیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۴: | سطر ۵۴: | ||
[[رده:آیات و سور]] | [[رده:آیات و سور]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
+ | [[رده:تقسیمات قرآن]] |
نسخهٔ ۱۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۱۳
در لغت به معنی نشان و علامت است و جمع آن بیشتر آیات و آی می آید و در قرآن کریم بر اموری چند اطلاق گردیده هر یک به اعتبار آن که نشانه است بر چیزی.
1- آیه از اجزای قرآن معروف است و هر سوره از چند آیت فراهم آمده است. آیه گویند به اعتبار آن که نشانه و دلیل بر مطلب بلندی است و تعلیمی ارجمند. قوله تعالی «مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ» (سوره آل عمران، 7) از قرآن است آیه های محکم و استوار که اصل کتاب آن است و آیه بدین معنی در قرآن بسیار است و آیات قرآن شش هزار و دویست و سی و شش آیه است در عدد کوفیان و آن مشهورتر است و اهل مدینه دو بار شماره کردند یکی را مدنی اول گویند و دیگری را مدنی ثانی.
2- به معنی عبرت و هر چه از آن پند گیرند.
«لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ». (سوره یوسف، 7) در قصه یوسف و برادرانش پندها و عبرت ها است خواهندگان را.
«وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً». (سوره عنکبوت، 35) از شهرهای قوم لوط پس از خرابی نشانه ای باقی گذاشتیم برای عبرت.
« لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً». (سوره یونس، 92) تا تو ای فرعون پس از مردن عبرت باشی برای آنها که پس از تو آیند.
3- آثار و علائم سماوی و ارضی که کافران را ناچار به اقرار زبانی وادار کند از بیم هلاک هر چند ایمان در قلب آنها راسخ نشود و این امور را آیات قاهره گویند.
«إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ» (سوره شعراء، 4) اگر بخواهیم بر آنها آیتی قاهر از آسمان می فرستیم که گردنهایشان خاضع شود. گاه باشد که این آیات همه کافران را هلاک کند. طوفان نوح و هلاک مردم آن عهد آیتی بود. (سوره شعراء، 122)
هلاک قوم عاد و ثمود و دیگر اقوام که در قرآن آمده است هر یک آیتی است. (سوره شعراء) هیچیک معجزه برای اثبات نبوت آن پیغمبران نبود زیرا که چون هلاک شوند ایمان آوردن از آنها متوقع نیست. از پیغمبر ما هم این گونه آیات می خواستند که عذاب آید و آنها را هلاک کند. «وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَـذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ (سوره انفال، 32) گفتند: کفار عرب بار خدایا اگر این قرآن راست و از جانب تو است سنگ از آسمان بر ما ببار یا بر ما عذابی دردناک فروفرست.
خداوند در جواب آنها فرماید: تا تو میان ایشان باشی خدا آنها را عذاب نکند و تا طلب آمرزش می کنند خدا ایشان را عذاب نکند و چون عذاب نازل نمی شد اعتراض می کردند که « لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ» (سوره انعام، 37) (سوره رعد، 9؛ سوره یونس، 20 و...) پیغمبر صلی الله علیه و آله جواب می داد: من فقط خبر عذاب به شما می دهم و اصل عذاب به اختیار خدا است؛ «قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ». (سوره عنکبوت، 50) (ج9، ص28) «وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُّسَمًّى لَجَاءهُمُ الْعَذَابُ». دشمنان دین ما نیز به امثال این آیات تمسک کرده گویند مردم از حضرتش هر چه از این آیات خواستند نیاورد تا دلیل به نبوتش شود.
ما گوئیم مقصود از این آیات معجزه برای اثبات نبوت نیست و خداوند فرمود: «وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا». (سوره اسراء، 59) «لَّوْ أَنَّ عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ». (سوره انعام، 58)
اگر به اختیار من بود آن عذاب که شما به عجله می خواهید کار میان من و شما به آخر می رسید و چون هلاک می شدید من که را به دین دعوت کنم و چگونه اسلام رواج گیرد.
بسیاری از آیات حضرت موسی علیه السلام از این قبیل آیات قاهره بود مانند آن که آب را به صورت خون نمود و عصا را اژدها کرد تا از ترس یا از تشنگی و بی آبی نزد موسی علیه السلام فروتنی کنند یا کوه طور بر آنها مشرف گشت تا از ترس گردیدن و افتادن آن تورات را بپذیرند.
4- گاه به معنی معجزه و خرق عادت باشد یعنی کاری برخلاف قواعد طبیعی چنانکه دلیل نبوت و امامت و دعوی مدعی گردد هر چه باشد. آیه در قرآن بدین معنی کمتر آمده است و از جمله «هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً»؛ (سوره اعراف، 72) این ماده شتر آفریده خداست و برای شما آیتی است.
« أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم...». (سوره آل عمران، 49) از قول حضرت عیسی علیه السلام فرماید: من آیتی از جانب پروردگار شما آوردم شکل مرغی می سازم از گل و در آن می دمم به اذن خداوند مرغ می شود. مرغ ساختن و مریض را شفادادن و مرده زنده کردن هیچیک از آیات قاهره نیست.
درباره معجزات پیغمبر ما صلی الله علیه و آله آمده است: «وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ × وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ × وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ»؛ (سوره صافات، 13-15) چون به قرآن پند داده شوند نمی پذیرند و چون معجزه به بینند استهزاء می کنند و می گویند نیست این مگر جادوئی آشکار.
«وَإِذَا جَاءتْهُمْ آيَةٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللّهِ اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»؛ (سوره انعام، 124)(ج5، ص52) چون معجزه برای ایشان آمد. گفتند: ما ایمان نمی آوریم مگر آن که به ما داده شود آن وحی و نبوت که به پیغمبران خدا داده شد.
خداوند جواب می دهد، خدا بهتر می داند چه کس را به پیغمبری برگزیند و نبوت را به که ارزانی دارد شما توقع نبوت نکنید. معجزات و آیاتی که خداوند به پیغمبر ما نسبت داد همه از این قبیل است چون آیات قاهره و هلاک کننده و عذاب دنیوی در عهد پیغمبر ما صلی الله علیه و آله نبود.
معجزات رسول الله علیه و آله مانند تسبیح سنگریزه و تکلم حیوان و خواندن درخت و اخبار غیب و سیر کردن جماعت بسیار از یک چاه و امثال آن بود. این گونه آیات را خداوند دلیل درستی پیغمبران قرار داد «فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ». (سوره شعراء، 154) معجزه بیاور اگر راست گوئی. « إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا»؛ (سوره اعراف، 106) اگر با معجزه آمده ای بیاور آن را.
5- هر گونه دلیل بر اثبات خدای تعالی و پیغمبر هر چند خرق عادت و خلاف طبیعت نباشد. «أَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ آيَةً أَن يَعْلَمَهُ عُلَمَاء بَنِي إِسْرَائِيلَ»؛ (سوره شعراء، 197) آیا برای نبوت پیغمبر صلی الله علیه و آله کافی نیست که دانشمندان بنی اسرائیل او را می شناسند یعنی وعده به آمدن او در کتب انبیاء آمده است.
آیه بدین معنی که دلیل بر وجود و حکمت باری تعالی است در قرآن از همه معانی بیشتر آمده است مانند: «ومن آیاته ان خلقکم من تراب» «و من آیاته أن یرسل الریاح» و...
و گاه دلیل بر مطالب دیگر را آیة نامیده است. مانند: « آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ». (سوره آل عمران، 41) خطاب به حضرت زکریا علیه السلام «آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ» (سوره بقره، 248) دلیل پادشاهی طالوت آن که تابوت مقدس شما سوی شما برگردد.
«أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» (سوره شعراء، 128) مذمت قوم عاد است که بر هر جا عمارتی یا برجی می ساختند این برج و عمارت را آیه خواند برای آن که نوعاً این گونه بناها علامت چیزی است مانند ابعاد فواصل راه و نزدیک بودن آبادی و حمایت زمین، اگر چه قوم عاد بنای غیرلازم می کردند و از این جهت فرمود تعبثون اما اصل اعلام است لذا بنای بلند را اعلام خوانند.
منابع
نثر طوبی، علامه شعرانی