فساد: تفاوت بین نسخهها
(افزودن الگوی قرآن) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | {{ | + | {{خوب}} |
| − | + | '''«فَساد»''' در مقابل «صَلاح» یا «صحّت»، و به معنای تباهى و اختلال و نقصان در عمل از جهت اجزا یا شرایط است. در مباحث دینی نیز، «فساد» به انحراف معنوی یا [[اخلاق|اخلاقی]] از امری الهی و ایدهآل گفته میشود، که در [[قرآن]] و روایات از آن نکوهش شده است. | |
| − | ==واژه فساد در | + | ==تعریف فساد== |
| + | «فساد» در لغت به معنای تباهی و ضد صلاح به کار رفته است.<ref>کتاب العین، فراهیدی، واژه «فسد»؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۸، ص۲۸۸..</ref> برخی لغویان گفتهاند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ کم باشد یا زیاد.<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «فسد».</ref> این معنا در نفس و بدن و اشیایی که خروج از استقامت و حدّ اعتدال در آنها متصور است به کار میرود.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه «فسد».</ref> همچنین فساد، به نقصان به حسب اجزا و شرایط گفته می شود. | ||
| − | + | فساد در هر چیزی بر حسب آن است؛ مثلا فساد میوه به تغییر مزه، رنگ یا بوی آن است و فساد عقیده به [[شرک]]، [[کفر]] و امثال آن از انحرافات اعتقادی است؛ همچنین فساد در زمین با ایجاد رعب و وحشت در مردم و ناامن کردن راهها و مانند آن تحقق مییابد. | |
| − | و در | + | «فساد» در اصطلاح، مقابل صحت به کار میرود و عبارت است از ناتمام بودن عملی به جهت نقصان در جزء یا شرطی که عمل بدون آن فاقد آثار مطلوب خواهد بود. در هر علمی برای صحت و فساد معنایی در نظر گرفته شده که با یکدیگر متفاوت است، از جمله: |
| − | + | * در اصطلاح [[علم اصول]]، صحت به معنای تمامیت اجزا و شرایط است و عبادت یا معامله صحیح آن است که دارای همه اجزا و شرایط باشد. در مقابل، فساد به معنای تام و کامل نبودن است و به عبادت یا معاملهای که دارای همه اجزا و شرایط نباشد، فاسد گفته میشود. در کتاب «محاضرات فی اصول الفقه» آمده است: «الظاهر أن الصحة بمعنی التمامیة من حیث الاَجزاء و الشرایط التی یعبّر عنها فی لغة الفرس بکلمة "درستی"».<ref>محاضرات فی اصول الفقه، ابوالقاسم خویی، ج۱، ص۱۳۵.</ref> | |
| − | [[ | + | * در علم [[فقه]]، عمل صحیح، به عملی گفته میشود که به دنبال آن اعاده و قضا نباشد؛ برای مثال، نماز صحیح آن است که ساقط کننده قضا و اعاده باشد؛ در مقابل، عمل فاسد آن است که اعاده و قضا نیاز دارد. از دیدگاه [[شیعه]]، احکام [[شریعت]] تابع مصالح و مفاسد است؛ بدین معنا که شارع مقدس به کاری امر نمیکند مگر آنکه برای بندگان مصلحتی در آن باشد و بندگان را از کاری بازنمیدارد، مگر به جهت مفسدهای که در آن وجود دارد. |
| − | و نیز از سخنان آن حضرت است: | + | * در [[علم کلام]]، صحیح به عملی گفته میشود که موافق با [[شریعت]] بوده و استحقاق [[ثواب]] داشته باشد؛ و در مقابل، فساد به معنای عملی است که با شریعت موافق نبوده و استحقاق عقاب داشته باشد. |
| + | |||
| + | * در علم [[طب]]، صحت به معنای اعتدال در مزاج است؛ در مقابل فساد، که به معنای انحراف مزاج و خروج آن از حالت تعادل است. | ||
| + | |||
| + | * در مباحث حقوقی نیز، «فساد» به طور کلی، سوءاستفاده از قدرت محول شده یا امکانات عمومی برای نفع سود شخصی تعریف شده است. در «ماده ۱ قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد»، در این رابطه آمده است: «فساد هرگونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء، ارتشاء، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداختهای غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیصهای غیرقانونی، جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی». | ||
| + | |||
| + | به نظر مرحوم [[آخوند خراسانی]]، صحت و فساد در همه علوم به یک معنا است؛ با این بیان که صحت در همه جا به معنای تمامیت یک عمل و داشتن همه اجزا و شرایط است، اما چون صحت در علوم متفاوت، حالات و آثار متفاوتی دارد گمان میشود که معنای آن در هر علم با علم دیگر تفاوت دارد.<ref>کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج۲، ص۲۲۲.</ref> | ||
| + | |||
| + | ==فساد در قرآن و روایات== | ||
| + | |||
| + | خداوند در [[قرآن|قرآن کریم]] در صفات بندگان پسندیده اش مى فرماید: {{متن قرآن |«... لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»}}؛ برترى (گردنکشى) و تباهى در زمین را دنبال نمى کنند.<ref> [[سوره قصص|سوره قصص]]، ۸۳. </ref> | ||
| + | |||
| + | و در [[آیه]] دیگر مى فرماید: {{متن قرآن|«لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا»}}؛ اگر در آسمان و زمین خدایانى جز خدا مى بود آنها از اعتدال خارج شده تباه مى گشتند.<ref> [[سوره انبیاء]]، ۲۲. </ref> | ||
| + | |||
| + | {{متن قرآن |«فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ»}}؛<ref> [[سوره فجر]]، ۱۲. </ref> آنها در شهرها، فساد و تباهى افزودند. مراد فساد و تباهی همه جانبه، یعنی انواع کفر و شرک و ظلم و زور و فسق و فجور است. | ||
| + | |||
| + | {{متن قرآن |«أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ»}}؛<ref> [[سوره بقره]]، ۱۲. </ref> آگاه باشيد! همانا آنان خود اهل فسادند، ولى نمىفهمند. منظور انحراف در سلوک و [[اخلاق]] است. | ||
| + | |||
| + | [[امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) در نکوهش مردم زمان خود مى فرماید: «...والناس على اربعة اصناف: منهم من لا یمنعه الفساد فى الارض الّا مهانة نفسه و کلالة حدّه و نضیض وفره...»؛ مردمان (در این عصر) به چهار گروه تقسیم مى شوند: یک گروه کسانی اند که تنها مانع آنها از تبهکارى در روى زمین بى عرضگى و کندى سلاح و تهیدستى آنها است... .<ref> نهج البلاغه، خطبه ۳۲. </ref> | ||
| + | |||
| + | و نیز از سخنان آن حضرت است: «فساد اخلاق، در معاشرت و همزیستى با بی خردان است و شایستگى اخلاق، در معاشرت با خردمندان است».<ref> محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱ ص۱۶۰. </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
| − | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | *[[ | + | *[http://lib.eshia.ir/23017/5/683/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84 "فساد"، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۶۸۷-۶۸۳]. |
| − | *سید مصطفی حسینی | + | *[http://lib.eshia.ir/71601/1/602 "فساد"، فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۰۳-۶۰۲]. |
| + | *فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی. | ||
| + | *"فساد"، ویکی حقوق. | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
| − | [[رده: | + | [[رده:اصطلاحات فقهی]][[رده:اخلاق فردی]][[رده:صفات ناپسند]] |
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۱۵
«فَساد» در مقابل «صَلاح» یا «صحّت»، و به معنای تباهى و اختلال و نقصان در عمل از جهت اجزا یا شرایط است. در مباحث دینی نیز، «فساد» به انحراف معنوی یا اخلاقی از امری الهی و ایدهآل گفته میشود، که در قرآن و روایات از آن نکوهش شده است.
تعریف فساد
«فساد» در لغت به معنای تباهی و ضد صلاح به کار رفته است.[۱] برخی لغویان گفتهاند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ کم باشد یا زیاد.[۲] این معنا در نفس و بدن و اشیایی که خروج از استقامت و حدّ اعتدال در آنها متصور است به کار میرود.[۳] همچنین فساد، به نقصان به حسب اجزا و شرایط گفته می شود.
فساد در هر چیزی بر حسب آن است؛ مثلا فساد میوه به تغییر مزه، رنگ یا بوی آن است و فساد عقیده به شرک، کفر و امثال آن از انحرافات اعتقادی است؛ همچنین فساد در زمین با ایجاد رعب و وحشت در مردم و ناامن کردن راهها و مانند آن تحقق مییابد.
«فساد» در اصطلاح، مقابل صحت به کار میرود و عبارت است از ناتمام بودن عملی به جهت نقصان در جزء یا شرطی که عمل بدون آن فاقد آثار مطلوب خواهد بود. در هر علمی برای صحت و فساد معنایی در نظر گرفته شده که با یکدیگر متفاوت است، از جمله:
- در اصطلاح علم اصول، صحت به معنای تمامیت اجزا و شرایط است و عبادت یا معامله صحیح آن است که دارای همه اجزا و شرایط باشد. در مقابل، فساد به معنای تام و کامل نبودن است و به عبادت یا معاملهای که دارای همه اجزا و شرایط نباشد، فاسد گفته میشود. در کتاب «محاضرات فی اصول الفقه» آمده است: «الظاهر أن الصحة بمعنی التمامیة من حیث الاَجزاء و الشرایط التی یعبّر عنها فی لغة الفرس بکلمة "درستی"».[۴]
- در علم فقه، عمل صحیح، به عملی گفته میشود که به دنبال آن اعاده و قضا نباشد؛ برای مثال، نماز صحیح آن است که ساقط کننده قضا و اعاده باشد؛ در مقابل، عمل فاسد آن است که اعاده و قضا نیاز دارد. از دیدگاه شیعه، احکام شریعت تابع مصالح و مفاسد است؛ بدین معنا که شارع مقدس به کاری امر نمیکند مگر آنکه برای بندگان مصلحتی در آن باشد و بندگان را از کاری بازنمیدارد، مگر به جهت مفسدهای که در آن وجود دارد.
- در علم کلام، صحیح به عملی گفته میشود که موافق با شریعت بوده و استحقاق ثواب داشته باشد؛ و در مقابل، فساد به معنای عملی است که با شریعت موافق نبوده و استحقاق عقاب داشته باشد.
- در علم طب، صحت به معنای اعتدال در مزاج است؛ در مقابل فساد، که به معنای انحراف مزاج و خروج آن از حالت تعادل است.
- در مباحث حقوقی نیز، «فساد» به طور کلی، سوءاستفاده از قدرت محول شده یا امکانات عمومی برای نفع سود شخصی تعریف شده است. در «ماده ۱ قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد»، در این رابطه آمده است: «فساد هرگونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء، ارتشاء، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداختهای غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیصهای غیرقانونی، جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی».
به نظر مرحوم آخوند خراسانی، صحت و فساد در همه علوم به یک معنا است؛ با این بیان که صحت در همه جا به معنای تمامیت یک عمل و داشتن همه اجزا و شرایط است، اما چون صحت در علوم متفاوت، حالات و آثار متفاوتی دارد گمان میشود که معنای آن در هر علم با علم دیگر تفاوت دارد.[۵]
فساد در قرآن و روایات
خداوند در قرآن کریم در صفات بندگان پسندیده اش مى فرماید: «... لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»؛ برترى (گردنکشى) و تباهى در زمین را دنبال نمى کنند.[۶]
و در آیه دیگر مى فرماید: «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا»؛ اگر در آسمان و زمین خدایانى جز خدا مى بود آنها از اعتدال خارج شده تباه مى گشتند.[۷]
«فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ»؛[۸] آنها در شهرها، فساد و تباهى افزودند. مراد فساد و تباهی همه جانبه، یعنی انواع کفر و شرک و ظلم و زور و فسق و فجور است.
«أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ»؛[۹] آگاه باشيد! همانا آنان خود اهل فسادند، ولى نمىفهمند. منظور انحراف در سلوک و اخلاق است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نکوهش مردم زمان خود مى فرماید: «...والناس على اربعة اصناف: منهم من لا یمنعه الفساد فى الارض الّا مهانة نفسه و کلالة حدّه و نضیض وفره...»؛ مردمان (در این عصر) به چهار گروه تقسیم مى شوند: یک گروه کسانی اند که تنها مانع آنها از تبهکارى در روى زمین بى عرضگى و کندى سلاح و تهیدستى آنها است... .[۱۰]
و نیز از سخنان آن حضرت است: «فساد اخلاق، در معاشرت و همزیستى با بی خردان است و شایستگى اخلاق، در معاشرت با خردمندان است».[۱۱]
پانویس
- ↑ کتاب العین، فراهیدی، واژه «فسد»؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۸، ص۲۸۸..
- ↑ لسان العرب، ابن منظور، واژه «فسد».
- ↑ المفردات، راغب اصفهانی، واژه «فسد».
- ↑ محاضرات فی اصول الفقه، ابوالقاسم خویی، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج۲، ص۲۲۲.
- ↑ سوره قصص، ۸۳.
- ↑ سوره انبیاء، ۲۲.
- ↑ سوره فجر، ۱۲.
- ↑ سوره بقره، ۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۲.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱ ص۱۶۰.
منابع
- "فساد"، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۶۸۷-۶۸۳.
- "فساد"، فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۰۳-۶۰۲.
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی.
- "فساد"، ویکی حقوق.




