مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

محیی الدین ابن عربی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 +
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
|نام شخصیت = محیی الدین ابن عربی
 
|نام شخصیت = محیی الدین ابن عربی
|نام کامل =ابوبکر محمد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی
+
|نام کامل =محیی‌الدین محمد ابن عربی
 
|تصویر= [[پرونده:Fotohat.jpg|170px]]
 
|تصویر= [[پرونده:Fotohat.jpg|170px]]
|زادروز =  560هجری
+
|زادروز =  ۵۶۰ هجری
|زادگاه =  اندلس
+
|زادگاه =  [[اندلس]]
|وفات =  638هجری
+
|وفات =  ۶۳۸ هجری
|مدفن = دمشق
+
|مدفن = [[دمشق]]
|اساتید = خلف بن عبدالملک بن بشکوال - ابی بکر محمد بن خلف
+
|اساتید = خلف بن عبدالملک بن بشکوال، ابوبکر محمد بن خلف،...
|آثار = [[فتوحات مکیه]] - [[فصوص الحکم]] - تجلیات الهیه - تفسیر قرآن
+
|آثار = [[فتوحات مکیه]]، [[فصوص الحکم]]، تجلیات الهیه، ترجمان الاشواق، [[تفسیر ابن عربی (کتاب)|تفسیر ابن عربی]]،...
 
}}
 
}}
ابن عربی (۵۶۰ - ۶۳۸ق‌/۱۱۶۵-۱۲۴۰م‌معروف‌ به‌ شیخ‌ اکبر، اندیشمند، عارف‌ و [[تصوف|صوفى‌]] بزرگ‌ جهان‌ [[اسلام|اسلام‌]] است. دو اثر [[فتوحات مکیه]] و [[فصوص الحکم ابن عربی|فصوص الحکم]] او مشهور است و او را پدر [[عرفان]] نظری خوانده اند.
+
'''«مُحیی‌الدین ابن عربی»''' معروف‌ به‌ «شیخ‌ اکبر» (۵۶۰-۶۳۸ قعارف‌، [[تصوف|صوفى‌]]، فیلسوف، مفسر و شاعر نامدار مسلمان در قرن هفتم هجری است. ابن عربی را پدر [[عرفان]] نظری خوانده‌اند و دو اثر «[[فتوحات مکیه]]» و «[[فصوص الحکم ابن عربی|فصوص الحکم]]» او مشهور است.
==زندگی نامه==
+
 
ابوبکر محمد بن احمد بن عبد الله بن حاتم طائی مشهور به ابن عربی، هفدهم [[ماه رمضان]] سال ۵۶۰ هجری در شهر مرسیه کشور [[اندلس]] (اسپانیای کنونی) دیده به جهان گشود. <ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲</ref>
+
==زندگی‌نامه==
 +
'''ولادت و خاندان:'''
 +
 
 +
ابوبکر محمد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی، مشهور به ابن عربی، هفدهم [[ماه رمضان]] سال ۵۶۰ هجری در شهر مرسیه کشور [[اندلس]] (اسپانیای کنونی) دیده به جهان گشود. <ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲</ref>
  
کنیه او ابو عبدالله است ولی در غرب به "ابن العربی" و در شرق به "ابن عربی" شهرت یافته است. القاب او بسیار است ولی عنوان معروف و لقب مشهور وی، "شیخ اکبر" است.<ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲</ref>
+
[[کنیه]] او ابوعبدالله است ولی به "ابن عربی" شهرت یافته است. همچنین لقب مشهور وی، "شیخ اکبر" است.<ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲</ref>
  
خاندان او در اصالت و نجابت، علم و [[زهد]] از خانواده های به نام و معروف عصر خود بوده اند. جد اعلای وی [[حاتم طائی|حاتم طایی]]، بخشنده سرشناس عرب بوده است. او از نوادگان عبدالله بن حاتم، برادر [[صحابی]] جلیل القدر «[[عدى بن حاتم طائى|عدی بن حاتم]]» است.
+
خاندان ابن عربی در اصالت و نجابت و علم و [[زهد]]، از خانواده های به نام و معروف عصر خود بوده اند. جد اعلای وی [[حاتم طائی|حاتم طایی]]، بخشنده سرشناس عرب بوده است. او از نوادگان عبدالله بن حاتم، برادر [[صحابی]] جلیل القدر «[[عدى بن حاتم طائى|عدی بن حاتم]]» است.
 +
 
 +
'''تحصیلات:'''
  
 
دوران کودکی ابن عربی در مرسیه سپری شد و پس از گذراندن سال های نخستین عمر خود، در زادگاهش در هشت سالگی، در سال ۵۶۸ هجری همراه با خانواده اش به شهر اشبیلیه، پایتخت اندلس در آن زمان انتقال یافت و تا سی سال در آنجا ماندگار شد. دروس مقدماتی را تحصیل کرد و تربیت کامل دینی و ادبی یافت. بدین ترتیب، تعلیم و تربیت اولیه او در شهر اشبیلیه، که در آن زمان از مراکز بزرگ علمی به شمار می رفت، نخست، [[قرآن]] را با قرائت های هفتگانه بیاموخت و سپس در محضر استادان و مدرسان ماهر به کسب ادب، اخذ [[حدیث]] و فراگیری سایر رشته ها و شاخه های علوم و معارف زمانش همت گماشت.<ref>همان</ref>
 
دوران کودکی ابن عربی در مرسیه سپری شد و پس از گذراندن سال های نخستین عمر خود، در زادگاهش در هشت سالگی، در سال ۵۶۸ هجری همراه با خانواده اش به شهر اشبیلیه، پایتخت اندلس در آن زمان انتقال یافت و تا سی سال در آنجا ماندگار شد. دروس مقدماتی را تحصیل کرد و تربیت کامل دینی و ادبی یافت. بدین ترتیب، تعلیم و تربیت اولیه او در شهر اشبیلیه، که در آن زمان از مراکز بزرگ علمی به شمار می رفت، نخست، [[قرآن]] را با قرائت های هفتگانه بیاموخت و سپس در محضر استادان و مدرسان ماهر به کسب ادب، اخذ [[حدیث]] و فراگیری سایر رشته ها و شاخه های علوم و معارف زمانش همت گماشت.<ref>همان</ref>
==حالات روحی ومعنوی==
 
ابن عربی از دوران کودکی و اوان نوجوانی در معرض نفحات الهی و عنایات ربانی واقع و از ذوق و وجد وکشف و حال برخوردار شده ولی وارد شدن او به طریق [[تصوف]] بطور رسمی در ۲۱ سالگی در سال ۵۸۰ در شهر اشبیلیه رخ داده و او در اندک مدتی به مقامات قدسی نائل آمده، چنانکه در فتوحات مکیه آورده است: «نلت هذه المقامات فی دخولی هذه الطریقة سنة ثمانین و خمسمائة فی مدة یسیرة».
 
  
وی در مدت اقامت در اشبیلیه با مشایخ زیادی که از جاهای مختلف به دیدار او می شتافتند، دیدار و در مسائل عرفان از جمله احوال و مقامات و آداب مربوط به سیر و سلوک با آنها به گفتگو و احیانا مجادله و معارضه می پرداخته است.
+
'''حالات روحی و معنوی:'''
  
علاوه بر این ابن عربی حدود ۳۵ سال از عمر خود را به سیر و سیاحت در شهر های مختلف و دیدار زنان و مردان طریقت و برخورد با ارباب فقه و فقاهت و دوستی با رجال دولت و سیاست و پدید آوردن آثار بسیار و ارزنده درشاخه های گوناگون علم وحکمت سپری کرد.
+
ابن عربی از دوران کودکی و اوان نوجوانی در معرض نفحات الهی و عنایات ربانی واقع و از ذوق و وجد و کشف و حال برخوردار شده، ولی وارد شدن او به طریق [[تصوف]] بطور رسمی در ۲۱ سالگی در سال ۵۸۰ ق. در شهر اشبیلیه رخ داده و او در اندک مدتی به مقامات قدسی نائل آمده، چنانکه در «[[فتوحات مکیه]]» آورده است: «نلتُ هذه المقامات فی دخولی هذه الطریقة سنة ثمانین و خمسمائة فی مدة یسیرة».  
او گذشته از مقام [[حکمت]] و عرفان در [[شعر]] و ادب نیز مقام عالی داشت. ذوق معرفت آموزی و قریحه شاعری را بهم در آمیخته بود. در طریقت و [[شریعت|شریعت]] صاحب نظر بود و [[فقه]] و شریعت را مقدمه احوال قلبی می دانست. با این همه اهل زهد و انزوا بود و به مال و جاه و قبول عام توجه نداشت.<ref>زرین کوب،''ارزش میراث صوفیه''، ص۱۱۱-۱۱۲</ref>
 
  
وی در سال ۶۲۰ هجری درشهر [[دمشق]] رحل اقامت افکند و تا پایان عمر در این شهر ماند و همچنان به عبادت و ریاضت و آمیزش با ارباب طریقت و تألیف و تصنیف ادامه داد.
+
وی در مدت اقامت در اشبیلیه با مشایخ زیادی که از جاهای مختلف به دیدار او می شتافتند، دیدار و در مسائل [[عرفان]] از جمله احوال و مقامات و آداب مربوط به سیر و سلوک با آنها به گفتگو و احیانا مجادله و معارضه می پرداخته است.
  
==آثار و کتب ابن عربی==
+
علاوه بر این، ابن عربی حدود ۳۵ سال از عمر خود را به سیر و سیاحت در شهر های مختلف و دیدار مردان طریقت و برخورد با ارباب [[فقه]] و فقاهت و دوستی با رجال دولت و سیاست و پدید آوردن آثار بسیار و ارزنده در شاخه های گوناگون علم و [[حکمت]] سپری کرد.
ابن عربی به راستی از پرمایه ترین و پرکارترین نویسندگان است. او با خلق آثار بسیاری، بنیاد یک نظام فکری کامل و شاملی را براساس تجارب عرفانی استوار ساخت، که هنوز هم محور بینش های عرفانی درجهان [[اسلام]] است. دریک کلام باید گفت، که عرفان نظری با آثار وی نظم و کمال نهایی خود را به دست آورده است.<ref>محمد بدیعی،''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص ۶۳</ref>
 
  
از ابن عربی کتابها و رسائل زیادی بر جای مانده است که در بیان تعداد این کتب اقوال مختلفی وجود دارد. خود او در نامه ای که در سال ۶۳۲ هجری از دمشق به کیکاوس اول نوشته ، ۲۴۰ مورد را نام برده است. عثمان یحیی بیش از ۸۰۰ جلد کتاب و رسالة  او را در دو جلد به زبان فرانسه فهرست کرده است و آقای جهانگیری از ۵۱۱ کتاب و رساله از ابن عربی نام می برد.
+
او گذشته از مقام حکمت و عرفان، در [[شعر]] و ادب نیز مقام عالی داشت. ذوق معرفت آموزی و قریحه شاعری را بهم در آمیخته بود. در طریقت و [[شریعت|شریعت]] صاحب نظر بود و فقه و شریعت را مقدمه احوال قلبی می دانست. با این همه اهل [[زهد]] و انزوا بود و به مال و جاه و قبول عام توجه نداشت.<ref>زرین کوب، ''ارزش میراث صوفیه''، ص۱۱۱-۱۱۲</ref>
  
جامی در نفحات الانس می نویسد: «حضرت شیخ به التماس بعضی از اصحاب رساله ای در فهرست مصنفات خود نوشته است و در آن جا زیادت از دویست و پنجاه کتاب را نام برده، بیش تر در تصوف و بعضی در غیر آن و در خطبة آن رساله فرموده که قصد من در تصنیف این کتب نه چون سایر مصنفات، تصنیف و تالیف بود بلکه سبب بعضی تصنیفات آن بوده که بر من از حق سبحانه امری وارد می شد که نزدیک بود که مرا بسوزد خود را به بیان بعضی از آن مشغول می ساختم و سبب بعضی دیگر، آن که در خواب یا در مکاشفه از جانب حق سبحانه و تعالی به آن مأمور می شدم».<ref>کاظم محمدی،''ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری'' به نقل از نفحات الانس،ص۶۹</ref>
+
'''وفات:'''
  
ولی در میان آثار بیشمار او از چند اثر بسیار ارزشمند که به جرأت می توان گفت در بر دارندة همة نظرات او می باشد می توان نام برد:
+
محیی‌الدین ابن عربی در سال ۶۲۰ هجری در شهر [[دمشق]] رحل اقامت افکند و تا پایان عمر در این شهر ماند و همچنان به [[عبادت]] و ریاضت و معاشرت با ارباب طریقت و تألیف و تصنیف ادامه داد. او سرانجام در سال ۶۳۸ هجری، دو سال پس از فراغت از کتاب «فتوحات مکیه»، در شهر دمشق از دنیا رفت و در شمال شهر در قریه صالحیه در دامنه کوه قاسیون به خاک سپرده شد.<ref>جهانگیری، ''محیی الدین ابن عربی چهره بر جسته عرفان اسلامی''، ص۱۷</ref>
  
*۱- [[فتوحات مکیه (کتاب)|فتوحات مکیه]]، که در آن تمام علوم عرفان نظری آمده است. این کتاب مشتمل بر ۵۶۰ فصل است که شیخ در فصل ۵۵۹ خلاصه ای از تمام کتاب را بیان کرده است. به گفتة استاد سید حسین نصر «فتوحات علاوه بر معتقدات تصوف ، از زندگی و اقوال متصوفان قدیم تر، عقاید جهان شناختی از اصل هرمسی یا نو افلاطونی که وارد الهیات تصوف شده ، علوم باطنی همچون جفر ، رموز و تمثیلات کیمیائی و احکام نجومی، و در واقع از هر چیز دیگری که رنگ باطنی داشته و به صورتی ، جائی در طرز تصور اسلامی نسبت به اشیاء پیداکرده، بحث شده است. به این ترتیب کتاب فتوحات پیوسته مرجعی برای علوم باطنی بوده و هر فصل آن توسط نسل های متوالی ، متصوفانه مورد مطالعه و تفسیر واقع شده و رساله هائی در آن باره نوشته اند که در واقع تفسیرهائی است بر تار و پودهائی که با آنها فرش فتوحات بافته شده است».<ref>کاظم محمدی،''ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری'' به نقل از کتاب سه حکیم مسلمان ، ص۶۱</ref>
+
==آثار و تألیفات==
 +
ابن عربی به راستی از پرمایه ترین و پرکارترین نویسندگان است. او با خلق آثار بسیاری، بنیاد یک نظام فکری کامل و شاملی را براساس تجارب عرفانی استوار ساخت، که هنوز هم محور بینش های عرفانی در جهان [[اسلام]] است. در یک کلام باید گفت، که [[عرفان]] نظری با آثار وی نظم و کمال نهایی خود را به دست آورده است.<ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی ۸۳، ص ۶۳</ref>
  
*۲- [[فصوص الحکم]]، از عمیق ترین مؤلفات ابن عربی است . در این کتاب ابن عربی فلسفه وحدت وجود را به کامل ترین وجه تقریر کرده است. این کتاب تأثیر بسیاری پس از ابن عربی داشته و شرح های متعددی بر آن نوشته شده است. ابن عربی در مقدمه فصوص درباره این اثر نوشته است: «[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] که سلام بر او باد را در [[ماه محرم|محرم]] سال ۶۲۷ق در رویائی صادقه در [[دمشق]] دیدم به دست حضرتش که درود خدا بر آل گرامی اش باد کتابی بود ، مرا فرمود: این کتاب فصوص الحکم است بگیر و آن را برای مردم استخراج کن تا از آن بهره مند شوند. حضرتش را اطاعت گفتم و اطاعت را برای خدا و رسولش و از برای [[اولی الأمر|اولی الامر]] دانستم، چنان که ما را فرمان راندند».<ref>همان</ref>
+
از ابن عربی کتابها و رسائل زیادی بر جای مانده است که در بیان تعداد این کتب اقوال مختلفی وجود دارد. خود او در نامه ای که در سال ۶۳۲ هجری از [[دمشق]] به کیکاوس اول نوشته، ۲۴۰ مورد را نام برده است. عثمان یحیی بیش از ۸۰۰ جلد کتاب و رساله او را در دو جلد به زبان فرانسه فهرست کرده است و آقای جهانگیری از ۵۱۱ کتاب و رساله از ابن عربی نام می برد.
  
*۳- تجلیات الهیه
+
[[جامی]] در «نفحات الانس» می نویسد: «حضرت شیخ به التماس بعضی از اصحاب رساله ای در فهرست مصنفات خود نوشته است و در آن جا زیادت از دویست و پنجاه کتاب را نام برده، بیش تر در [[تصوف]] و بعضی در غیر آن و در خطبه آن رساله فرموده که قصد من در تصنیف این کتب نه چون سایر مصنفات، تصنیف و تالیف بود، بلکه سبب بعضی تصنیفات آن بوده که بر من از حق سبحانه امری وارد می شد که نزدیک بود که مرا بسوزد خود را به بیان بعضی از آن مشغول می ساختم و سبب بعضی دیگر، آن که در خواب یا در مکاشفه از جانب حق سبحانه و تعالی به آن مأمور می شدم».<ref>کاظم محمدی، ''ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری''، به نقل از نفحات الانس، ص۶۹</ref>
*۴- ترجمان الاشواق ، که دیوان شعر اوست.
 
*۵- مجموعه رسائل
 
*۶- [[تفسیر قرآن]] که بالغ بر ۹۰ جلد است. مانند [[تفسیر ابن عربی]]
 
  
==ابن عربی در نگاه دیگران==
+
ولی در میان آثار بسیار او از چند اثر ارزشمند که به جرأت می توان گفت در بر دارنده همه نظرات او می باشد می توان نام برد:
'''سید جلال الدین آشتیانی:'''
 
  
محیی الدین بدون تردید در بین عرفای اسلامی بزرگترین عارف و صوفی است. احدی هم سنگ و هم پایة او نیست. دانشمندان بعد از او همه ریزه خوار سفرة بی دریغ او می باشند. محققان از صوفیه ، محیی الدین را به پیشوائی قبول دارند . برخی از او تعبیر به غوث اعظم و اکبر و جمعی از او به عنوان خاتم ولایت مقیدیة محمدیه یاد نموده اند. احدی از حکما و عرفای اسلامی این اندازه قوت و قدرت فکری نداشته است.
+
*۱- [[فتوحات مکیه (کتاب)|فتوحات مکیه]]، که در آن تمام علوم عرفان نظری آمده است. این کتاب مشتمل بر ۵۶۰ فصل است که شیخ در فصل ۵۵۹ خلاصه ای از تمام کتاب را بیان کرده است. به گفته استاد سید حسین نصر «فتوحات علاوه بر معتقدات تصوف، از زندگی و اقوال متصوفان قدیم تر، عقاید جهان شناختی از اصل هرمسی یا نو افلاطونی که وارد الهیات تصوف شده، علوم باطنی همچون جفر، رموز و تمثیلات کیمیائی و احکام نجومی، و در واقع از هر چیز دیگری که رنگ باطنی داشته و به صورتی، جائی در طرز تصور اسلامی نسبت به اشیاء پیداکرده، بحث شده است. به این ترتیب کتاب فتوحات پیوسته مرجعی برای علوم باطنی بوده و هر فصل آن توسط نسل های متوالی، متصوفانه مورد مطالعه و تفسیر واقع شده و رساله هائی در آن باره نوشته اند که در واقع تفسیرهائی است بر تار و پودهائی که با آنها فرش فتوحات بافته شده است».<ref>کاظم محمدی، ''ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری'' به نقل از کتاب سه حکیم مسلمان، ص۶۱</ref>
منشأ این همه تحقیقات و سبب بروز این حقایق علمی ، صفای باطن و روشنی ضمیر و مواظبت بر طاعت و عبادت و پیروی از باطن شریعت حقة محمدیه و تلطیف سرّ و تجرید روح و نفس از آلودگی های مادی است.<ref>سید جلال الدین آشتیانی،''شرح مقدمه قیصری''، ص۴۴</ref>
 
  
'''امام خمینی:'''
+
*۲- [[فصوص الحکم]]، از عمیق ترین مؤلفات ابن عربی است. در این کتاب ابن عربی فلسفه وحدت وجود را به کامل ترین وجه تقریر کرده است. این کتاب تأثیر بسیاری پس از ابن عربی داشته و شرح های متعددی بر آن نوشته شده است. ابن عربی در مقدمه فصوص درباره این اثر نوشته است: «[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] که سلام بر او باد را در [[ماه محرم|محرم]] سال ۶۲۷ق در رویائی صادقه در [[دمشق]] دیدم به دست حضرتش که درود خدا بر آل گرامی اش باد کتابی بود، مرا فرمود: این کتاب فصوص الحکم است، بگیر و آن را برای مردم استخراج کن تا از آن بهره مند شوند. حضرتش را اطاعت گفتم و اطاعت را برای خدا و رسولش و از برای [[اولی الأمر|اولی الامر]] دانستم، چنان که ما را فرمان راندند».<ref>همان</ref>
  
از مواردی که اشاره به نظر‏ [[امام خمینی]] درباره محیی‌الدین دارد، نامه معروف و پیام تاریخی ایشان خطاب به گورباچف می باشد که در بخشی از آن آمده است: «دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا به خصوص محیی‌الدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی [[قم]] گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر، آگاهی از آن امکان ندارد.»‏ <ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/135/1980/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C بدیعی، محمد، ابن عربی از منظر امام خمینی، حضور، زمستان 1381 ، شماره 43] (بازیابی:13 اسفند 1396) به نقل از صحیفه امام، ج  21، ص 225 (تاریخ پیام 11 دی 1367)</ref>
+
*۳- تجلیات الهیه؛
 +
*۴- ترجمان الاشواق، که [[دیوان (شعر)|دیوان شعر]] اوست.
 +
*۵- مجموعه رسائل؛
 +
*۶- [[تفسیر ابن عربی (کتاب)|تفسیر ابن عربی]]؛ کتابی در [[تفسیر قرآن]] که منسوب به ابن عربی است، ولی در صحت انتساب این تفسیر به او تردید شده است.
  
'''علامه طباطبائی:'''
+
==ابن عربی در نگاه عالمان==
  
«در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد».<ref>مطهری، شرح منظومه، ص ۲۳۹.</ref>
+
*[[امام خمینی]]: از مواردی که اشاره به نظر‏ امام خمینی درباره محیی‌الدین دارد، نامه معروف و پیام تاریخی ایشان خطاب به گورباچف می باشد که در بخشی از آن آمده است: «دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا به خصوص محیی‌الدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ‌مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی [[قم]] گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر، آگاهی از آن امکان ندارد.»‏ <ref>صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۲۵ (تاریخ پیام ۱۱ دی ۱۳۶۷)، محمد بدیعی، ابن عربی از منظر امام خمینی، حضور، زمستان ۱۳۸۱، شماره ۴۳</ref>
 +
 
 +
*[[علامه طباطبائی]]: «در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد».<ref>مطهری، شرح منظومه، ص ۲۳۹.</ref>
 +
 
 +
*[[سید جلال الدین آشتیانی]]: محیی الدین بدون تردید در بین عرفای اسلامی بزرگترین عارف و صوفی است. احدی هم سنگ و هم پایه او نیست. دانشمندان بعد از او همه ریزه خوار سفره بی دریغ او می باشند. محققان از صوفیه، محیی الدین را به پیشوائی قبول دارند. برخی از او تعبیر به غوث اعظم و اکبر و جمعی از او به عنوان خاتم ولایت مقیدیه محمدیه یاد نموده اند. احدی از حکما و عرفای اسلامی این اندازه قوت و قدرت فکری نداشته است. منشأ این همه تحقیقات و سبب بروز این حقایق علمی، صفای باطن و روشنی ضمیر و مواظبت بر طاعت و عبادت و پیروی از باطن [[شریعت]] حق محمدیه و تلطیف سرّ و تجرید روح و نفس از آلودگی های مادی است.<ref>سید جلال الدین آشتیانی، ''شرح مقدمه قیصری''، ص۴۴</ref>
  
 
==ابن عربی و تشیع==
 
==ابن عربی و تشیع==
همراه با اشاعه افکار ابن عربی در عالم [[اهل سنت|تسنن]]، در عالم [[شیعه|تشیع]] نیز افکار و آثار او رواج یافت. برخی از علمای شیعه مثل حاج [[محدث نوری|میرزا حسین نوری]] افکار او را نپسندیدند و او را سنی متعصب خواندند، اما غالبا او را از محبان [[اهل البیت|اهل بیت]] (ع) و شیعه خالص دانسته اند. اما همان طور که [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] در کتاب [[اربعین شیخ بهائی (کتاب)|اربعین]] گوید؛ چون در محیطی سکونت داشته که سالها تحت تسلط [[بنی امیه|بنی امیه]] و مرکز خلافت آنها بوده، مجبور به [[تقیه|تقیه]] شده است.  
+
همراه با اشاعه افکار ابن عربی در عالم [[اهل سنت|تسنن]]، در عالم [[شیعه|تشیع]] نیز افکار و آثار او رواج یافت. برخی از علمای شیعه مثل [[محدث نوری|میرزا حسین نوری]] افکار او را نپسندیدند و او را سنی متعصب خواندند، اما غالبا او را از محبان [[اهل البیت|اهل بیت]] (علیهم السلام) و شیعه خالص دانسته اند. [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] در کتاب «[[اربعین شیخ بهائی (کتاب)|اربعین]]» خود می گوید: چون در محیطی سکونت داشته که سالها تحت تسلط [[بنی امیه|بنی امیه]] و مرکز [[خلافت]] آنها بوده، مجبور به [[تقیه|تقیه]] شده است.  
  
علمای موافق هر یک به نحوی در تأئید او سخن گفته اند. سید حیدر آملی با وجود انتقاد از وی در خصوص مسأله [[ولایت]]، با عناوین و القابی هم چون "الشیخ المکمل" و "الشیخ الاعظم" از او نام برده و او را از مشایخ معتبر صوفیه می شمارد و در تقریر و ترویج افکارش کتابهای "جامع الاسرار" و "رساله نقد النقود فی معرفة الوجود" و شرحی بر فصوص الحکم به نام "نصوص الحکم" نوشته است.
+
علمای موافق هر یک به نحوی در تأئید او سخن گفته اند. [[سید حیدر آملی]] با وجود انتقاد از وی در خصوص مسأله [[ولایت]]، با عناوین و القابی هم چون "الشیخ المکمل" و "الشیخ الاعظم" از او نام برده و او را از [[مشایخ]] معتبر صوفیه می شمارد و در تقریر و ترویج افکارش، کتابهای "جامع الاسرار" و "رساله نقد النقود فی معرفة الوجود" و شرحی بر "[[فصوص الحکم ابن عربی|فصوص الحکم]]" به نام "نصوص الحکم" نوشته است.
  
شاه نعمت الله ولی، محدث نیشابوری، صاحب کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]]، قطب الدین اشکوری، [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، قاضی سعید قمی و سید صالح خلخالی همه از کسانی هستند که ابن عربی را ستوده و تلاش کرده اند تشیع او را اثبات نمایند.<ref>همایون همتی،''دین شناسی تطبیقی''،بر گرفته از صفحات۱۶۹ تا۱۷۷</ref>
+
[[شاه نعمت الله ولی]]، محدث نیشابوری، صاحب کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]]، قطب الدین اشکوری، [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، [[قاضی سعید قمی]] و سید صالح خلخالی همه از کسانی هستند که ابن عربی را ستوده و تلاش کرده اند تشیع او را اثبات نمایند.<ref>همایون همتی، ''دین شناسی تطبیقی''، ص۱۶۹-۱۷۷</ref>
  
اسلام شناس و عرفان پژوه نامدار ژاپنی پروفسور ایزوتسو می نویسد: ابن عربی، هیچگاه به گونه رسمی به آیین تشیع درنیامد، اما آراء فلسفی اش در دوره بلوغ عقلی-عرفانی که حاصل تجارب کشفی شگفت آور او در عالم مثال است، به نحوی چشمگیر با روح اسلام ایرانی و شیعی سازگار است.<ref>توشی هیکو ایزتسو،''زندگی و اندیشه ابن عربی،''ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی،فروردین۷۳</ref>  
+
اسلام‌شناس و عرفان‌پژوه نامدار ژاپنی پروفسور [[توشیهیکو ایزوتسو]] می نویسد: ابن عربی، هیچگاه به گونه رسمی به آیین تشیع درنیامد، اما آراء فلسفی اش در دوره بلوغ عقلی-عرفانی که حاصل تجارب کشفی شگفت آور او در عالم مثال است، به نحوی چشمگیر با روح [[اسلام]] ایرانی و شیعی سازگار است.<ref>توشی هیکو ایزتسو، ''زندگی و اندیشه ابن عربی، ''ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی، فروردین۷۳</ref>  
  
 
دکتر مصطفی کامل الشیبی می نویسد: اگر با نظری ژرف بنگریم، خواهیم دید که ابن عربی بسیاری از مبانی تفکر خود را از [[شیعه]] گرفته است.
 
دکتر مصطفی کامل الشیبی می نویسد: اگر با نظری ژرف بنگریم، خواهیم دید که ابن عربی بسیاری از مبانی تفکر خود را از [[شیعه]] گرفته است.
  
استاد سیدجلال الدین آشتیانی می نویسد: هانری کربن معتقد بود که هر عارفی باید شیعه باشد، به دلیل این که پایه و اساس ولایت در کلمات [[اهل البیت|اهل بیت]] است و [[امام علی علیه السلام|علی]] (علیه السلام) به تصریح محققان، سرّ الانبیاء والاولیاء است. و مطابق احادیث [[عترت]] که [[اهل سنت|عامه]] و خاصه از [[پیامبر اسلام|خاتم الانبیاء]] نقل کرده اند، یکی از اقطاب وجود در هر عصری از اعصار، تا ظهور [[قیامت]]، بر سبیل تجدد افراد، دارای مقام ختمیت و خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیه اند و خاتم کمال ولایت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدی موعود]](علیه السلام) است.<ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی،دی۸۳،ص۶۳</ref>
+
استاد [[سید جلال الدین آشتیانی]] می نویسد: هانری کُربن معتقد بود که هر عارفی باید شیعه باشد، به دلیل این که پایه و اساس [[ولایت]] در کلمات [[اهل البیت|اهل بیت]] است و [[امام علی علیه السلام|علی]] (علیه السلام) به تصریح محققان، سرّ الانبیاء والاولیاء است. و مطابق احادیث [[عترت]] که [[اهل سنت|عامه]] و خاصه از [[پیامبر اسلام|خاتم الانبیاء]] نقل کرده اند، یکی از اقطاب وجود در هر عصری از اعصار، تا ظهور [[قیامت]]، بر سبیل تجدد افراد، دارای مقام ختمیت و خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیه اند و خاتم کمال ولایت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدی موعود]](علیه السلام) است.<ref>محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی، دی ۸۳، ص۶۳</ref>
 
 
==وفات==
 
شیخ اکبر محیی الدین عربی در سال ۶۳۸ هجری، دو سال پس از فراغت از کتاب کبیر فتوحات مکیه در شهر دمشق از دنیا رفت و در شمال شهر در قریه صالحیه در دامنه کوه قاسیون به خاک سپرده شد.<ref>جهانگیری، ''محیی الدین ابن عربی چهره بر جسته عرفان اسلامی''، ص۱۷</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۸۱: سطر ۸۴:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*توشی هیکو ایزتسو، ''زندگی و اندیشه ابن عربی''، ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی،فروردین 73در دسترس در[http://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C&origin=start پایگاه مجلات تخصصی نور] ،بازیابی:دی 96.
+
*"زندگی و اندیشه ابن عربی"، توشی هیکو ایزتسو، ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی، فروردین ۷۳، در دسترس در [http://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C&origin=start پایگاه مجلات تخصصی نور].
*محمد بدیعی، ''شیخ اکبر محیی الدین عربی''، کیهان فرهنگی،دی83.در دسترس در [http://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C&origin=start پایگاه مجلات تخصصی نور]،بازیابی:دی96.
+
*"شیخ اکبر محیی‌الدین عربی"، محمد بدیعی، کیهان فرهنگی، دی ۸۳، در دسترس در [http://www.noormags.ir/view/fa/search?q=%D8%A7%D8%A8%D9%86%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C&origin=start پایگاه مجلات تخصصی نور].
*جهانگیری، ''محیی الدین ابن عربی چهره درخشان برجسته عرفان اسلامی''، تهران، دانشگاه تهران،1375.
+
*"محیی الدین ابن عربی چهره درخشان برجسته عرفان اسلامی"، جهانگیری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵.
*زرین کوب، ''ارزش میزاث صوفیه''، تهران امیر کبیر،1356.
+
*"ارزش میراث صوفیه"، زرین کوب، تهران امیر کبیر، ۱۳۵۶.
*سید جلال الدین آشتیانی،''شرح مقدمه قیصری''، قم، بوستان کتاب، 1380.
+
*"شرح مقدمه قیصری"، سید جلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰.
*کاظم محمدی،''ابن عربی بزرگ عالم عرفان اسلامی''،نجم کبری، 1396.
+
*"ابن عربی بزرگ عالم عرفان اسلامی"، کاظم محمدی، نجم کبری، ۱۳۹۶.
*[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/135/1980/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C بدیعی، محمد، ابن عربی از منظر امام خمینی، حضور، زمستان 1381، شماره 43].
+
*[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/130/135/1980/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C "ابن عربی از منظر امام خمینی"، محمد بدیعی، حضور، زمستان ۱۳۸۱، شماره ۴۳].
*[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa14080 نظر برخی علما از جمله علامه طباطبائی و ... در مورد ابن عربی چیست؟، اسلام کوئست].
+
*[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa14080 "نظر برخی علما در مورد ابن عربی چیست؟"، اسلام کوئست].
  
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
سطر ۱۰۴: سطر ۱۰۷:
 
}}
 
}}
  
[[رده:عارفان]]
+
[[رده:علمای قرن هفتم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:عارفان]][[رده: فیلسوفان]][[رده: مفسرین قرآن]]
[[رده:علمای قرن ششم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۸


Fotohat.jpg
نام کامل محیی‌الدین محمد ابن عربی
زادروز ۵۶۰ هجری
زادگاه اندلس
وفات ۶۳۸ هجری
مدفن دمشق

Line.png

اساتید

خلف بن عبدالملک بن بشکوال، ابوبکر محمد بن خلف،...

شاگردان
آثار

فتوحات مکیه، فصوص الحکم، تجلیات الهیه، ترجمان الاشواق، تفسیر ابن عربی،...

«مُحیی‌الدین ابن عربی» معروف‌ به‌ «شیخ‌ اکبر» (۵۶۰-۶۳۸ ق)، عارف‌، صوفى‌، فیلسوف، مفسر و شاعر نامدار مسلمان در قرن هفتم هجری است. ابن عربی را پدر عرفان نظری خوانده‌اند و دو اثر «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» او مشهور است.

زندگی‌نامه

ولادت و خاندان:

ابوبکر محمد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی، مشهور به ابن عربی، هفدهم ماه رمضان سال ۵۶۰ هجری در شهر مرسیه کشور اندلس (اسپانیای کنونی) دیده به جهان گشود. [۱]

کنیه او ابوعبدالله است ولی به "ابن عربی" شهرت یافته است. همچنین لقب مشهور وی، "شیخ اکبر" است.[۲]

خاندان ابن عربی در اصالت و نجابت و علم و زهد، از خانواده های به نام و معروف عصر خود بوده اند. جد اعلای وی حاتم طایی، بخشنده سرشناس عرب بوده است. او از نوادگان عبدالله بن حاتم، برادر صحابی جلیل القدر «عدی بن حاتم» است.

تحصیلات:

دوران کودکی ابن عربی در مرسیه سپری شد و پس از گذراندن سال های نخستین عمر خود، در زادگاهش در هشت سالگی، در سال ۵۶۸ هجری همراه با خانواده اش به شهر اشبیلیه، پایتخت اندلس در آن زمان انتقال یافت و تا سی سال در آنجا ماندگار شد. دروس مقدماتی را تحصیل کرد و تربیت کامل دینی و ادبی یافت. بدین ترتیب، تعلیم و تربیت اولیه او در شهر اشبیلیه، که در آن زمان از مراکز بزرگ علمی به شمار می رفت، نخست، قرآن را با قرائت های هفتگانه بیاموخت و سپس در محضر استادان و مدرسان ماهر به کسب ادب، اخذ حدیث و فراگیری سایر رشته ها و شاخه های علوم و معارف زمانش همت گماشت.[۳]

حالات روحی و معنوی:

ابن عربی از دوران کودکی و اوان نوجوانی در معرض نفحات الهی و عنایات ربانی واقع و از ذوق و وجد و کشف و حال برخوردار شده، ولی وارد شدن او به طریق تصوف بطور رسمی در ۲۱ سالگی در سال ۵۸۰ ق. در شهر اشبیلیه رخ داده و او در اندک مدتی به مقامات قدسی نائل آمده، چنانکه در «فتوحات مکیه» آورده است: «نلتُ هذه المقامات فی دخولی هذه الطریقة سنة ثمانین و خمسمائة فی مدة یسیرة».

وی در مدت اقامت در اشبیلیه با مشایخ زیادی که از جاهای مختلف به دیدار او می شتافتند، دیدار و در مسائل عرفان از جمله احوال و مقامات و آداب مربوط به سیر و سلوک با آنها به گفتگو و احیانا مجادله و معارضه می پرداخته است.

علاوه بر این، ابن عربی حدود ۳۵ سال از عمر خود را به سیر و سیاحت در شهر های مختلف و دیدار مردان طریقت و برخورد با ارباب فقه و فقاهت و دوستی با رجال دولت و سیاست و پدید آوردن آثار بسیار و ارزنده در شاخه های گوناگون علم و حکمت سپری کرد.

او گذشته از مقام حکمت و عرفان، در شعر و ادب نیز مقام عالی داشت. ذوق معرفت آموزی و قریحه شاعری را بهم در آمیخته بود. در طریقت و شریعت صاحب نظر بود و فقه و شریعت را مقدمه احوال قلبی می دانست. با این همه اهل زهد و انزوا بود و به مال و جاه و قبول عام توجه نداشت.[۴]

وفات:

محیی‌الدین ابن عربی در سال ۶۲۰ هجری در شهر دمشق رحل اقامت افکند و تا پایان عمر در این شهر ماند و همچنان به عبادت و ریاضت و معاشرت با ارباب طریقت و تألیف و تصنیف ادامه داد. او سرانجام در سال ۶۳۸ هجری، دو سال پس از فراغت از کتاب «فتوحات مکیه»، در شهر دمشق از دنیا رفت و در شمال شهر در قریه صالحیه در دامنه کوه قاسیون به خاک سپرده شد.[۵]

آثار و تألیفات

ابن عربی به راستی از پرمایه ترین و پرکارترین نویسندگان است. او با خلق آثار بسیاری، بنیاد یک نظام فکری کامل و شاملی را براساس تجارب عرفانی استوار ساخت، که هنوز هم محور بینش های عرفانی در جهان اسلام است. در یک کلام باید گفت، که عرفان نظری با آثار وی نظم و کمال نهایی خود را به دست آورده است.[۶]

از ابن عربی کتابها و رسائل زیادی بر جای مانده است که در بیان تعداد این کتب اقوال مختلفی وجود دارد. خود او در نامه ای که در سال ۶۳۲ هجری از دمشق به کیکاوس اول نوشته، ۲۴۰ مورد را نام برده است. عثمان یحیی بیش از ۸۰۰ جلد کتاب و رساله او را در دو جلد به زبان فرانسه فهرست کرده است و آقای جهانگیری از ۵۱۱ کتاب و رساله از ابن عربی نام می برد.

جامی در «نفحات الانس» می نویسد: «حضرت شیخ به التماس بعضی از اصحاب رساله ای در فهرست مصنفات خود نوشته است و در آن جا زیادت از دویست و پنجاه کتاب را نام برده، بیش تر در تصوف و بعضی در غیر آن و در خطبه آن رساله فرموده که قصد من در تصنیف این کتب نه چون سایر مصنفات، تصنیف و تالیف بود، بلکه سبب بعضی تصنیفات آن بوده که بر من از حق سبحانه امری وارد می شد که نزدیک بود که مرا بسوزد خود را به بیان بعضی از آن مشغول می ساختم و سبب بعضی دیگر، آن که در خواب یا در مکاشفه از جانب حق سبحانه و تعالی به آن مأمور می شدم».[۷]

ولی در میان آثار بسیار او از چند اثر ارزشمند که به جرأت می توان گفت در بر دارنده همه نظرات او می باشد می توان نام برد:

  • ۱- فتوحات مکیه، که در آن تمام علوم عرفان نظری آمده است. این کتاب مشتمل بر ۵۶۰ فصل است که شیخ در فصل ۵۵۹ خلاصه ای از تمام کتاب را بیان کرده است. به گفته استاد سید حسین نصر «فتوحات علاوه بر معتقدات تصوف، از زندگی و اقوال متصوفان قدیم تر، عقاید جهان شناختی از اصل هرمسی یا نو افلاطونی که وارد الهیات تصوف شده، علوم باطنی همچون جفر، رموز و تمثیلات کیمیائی و احکام نجومی، و در واقع از هر چیز دیگری که رنگ باطنی داشته و به صورتی، جائی در طرز تصور اسلامی نسبت به اشیاء پیداکرده، بحث شده است. به این ترتیب کتاب فتوحات پیوسته مرجعی برای علوم باطنی بوده و هر فصل آن توسط نسل های متوالی، متصوفانه مورد مطالعه و تفسیر واقع شده و رساله هائی در آن باره نوشته اند که در واقع تفسیرهائی است بر تار و پودهائی که با آنها فرش فتوحات بافته شده است».[۸]
  • ۲- فصوص الحکم، از عمیق ترین مؤلفات ابن عربی است. در این کتاب ابن عربی فلسفه وحدت وجود را به کامل ترین وجه تقریر کرده است. این کتاب تأثیر بسیاری پس از ابن عربی داشته و شرح های متعددی بر آن نوشته شده است. ابن عربی در مقدمه فصوص درباره این اثر نوشته است: «رسول خدا که سلام بر او باد را در محرم سال ۶۲۷ق در رویائی صادقه در دمشق دیدم به دست حضرتش که درود خدا بر آل گرامی اش باد کتابی بود، مرا فرمود: این کتاب فصوص الحکم است، بگیر و آن را برای مردم استخراج کن تا از آن بهره مند شوند. حضرتش را اطاعت گفتم و اطاعت را برای خدا و رسولش و از برای اولی الامر دانستم، چنان که ما را فرمان راندند».[۹]
  • ۳- تجلیات الهیه؛
  • ۴- ترجمان الاشواق، که دیوان شعر اوست.
  • ۵- مجموعه رسائل؛
  • ۶- تفسیر ابن عربی؛ کتابی در تفسیر قرآن که منسوب به ابن عربی است، ولی در صحت انتساب این تفسیر به او تردید شده است.

ابن عربی در نگاه عالمان

  • امام خمینی: از مواردی که اشاره به نظر‏ امام خمینی درباره محیی‌الدین دارد، نامه معروف و پیام تاریخی ایشان خطاب به گورباچف می باشد که در بخشی از آن آمده است: «دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا به خصوص محیی‌الدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ‌مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر، آگاهی از آن امکان ندارد.»‏ [۱۰]
  • سید جلال الدین آشتیانی: محیی الدین بدون تردید در بین عرفای اسلامی بزرگترین عارف و صوفی است. احدی هم سنگ و هم پایه او نیست. دانشمندان بعد از او همه ریزه خوار سفره بی دریغ او می باشند. محققان از صوفیه، محیی الدین را به پیشوائی قبول دارند. برخی از او تعبیر به غوث اعظم و اکبر و جمعی از او به عنوان خاتم ولایت مقیدیه محمدیه یاد نموده اند. احدی از حکما و عرفای اسلامی این اندازه قوت و قدرت فکری نداشته است. منشأ این همه تحقیقات و سبب بروز این حقایق علمی، صفای باطن و روشنی ضمیر و مواظبت بر طاعت و عبادت و پیروی از باطن شریعت حق محمدیه و تلطیف سرّ و تجرید روح و نفس از آلودگی های مادی است.[۱۲]

ابن عربی و تشیع

همراه با اشاعه افکار ابن عربی در عالم تسنن، در عالم تشیع نیز افکار و آثار او رواج یافت. برخی از علمای شیعه مثل میرزا حسین نوری افکار او را نپسندیدند و او را سنی متعصب خواندند، اما غالبا او را از محبان اهل بیت (علیهم السلام) و شیعه خالص دانسته اند. شیخ بهائی در کتاب «اربعین» خود می گوید: چون در محیطی سکونت داشته که سالها تحت تسلط بنی امیه و مرکز خلافت آنها بوده، مجبور به تقیه شده است.

علمای موافق هر یک به نحوی در تأئید او سخن گفته اند. سید حیدر آملی با وجود انتقاد از وی در خصوص مسأله ولایت، با عناوین و القابی هم چون "الشیخ المکمل" و "الشیخ الاعظم" از او نام برده و او را از مشایخ معتبر صوفیه می شمارد و در تقریر و ترویج افکارش، کتابهای "جامع الاسرار" و "رساله نقد النقود فی معرفة الوجود" و شرحی بر "فصوص الحکم" به نام "نصوص الحکم" نوشته است.

شاه نعمت الله ولی، محدث نیشابوری، صاحب کتاب روضات الجنات، قطب الدین اشکوری، فیض کاشانی، قاضی سعید قمی و سید صالح خلخالی همه از کسانی هستند که ابن عربی را ستوده و تلاش کرده اند تشیع او را اثبات نمایند.[۱۳]

اسلام‌شناس و عرفان‌پژوه نامدار ژاپنی پروفسور توشیهیکو ایزوتسو می نویسد: ابن عربی، هیچگاه به گونه رسمی به آیین تشیع درنیامد، اما آراء فلسفی اش در دوره بلوغ عقلی-عرفانی که حاصل تجارب کشفی شگفت آور او در عالم مثال است، به نحوی چشمگیر با روح اسلام ایرانی و شیعی سازگار است.[۱۴]

دکتر مصطفی کامل الشیبی می نویسد: اگر با نظری ژرف بنگریم، خواهیم دید که ابن عربی بسیاری از مبانی تفکر خود را از شیعه گرفته است.

استاد سید جلال الدین آشتیانی می نویسد: هانری کُربن معتقد بود که هر عارفی باید شیعه باشد، به دلیل این که پایه و اساس ولایت در کلمات اهل بیت است و علی (علیه السلام) به تصریح محققان، سرّ الانبیاء والاولیاء است. و مطابق احادیث عترت که عامه و خاصه از خاتم الانبیاء نقل کرده اند، یکی از اقطاب وجود در هر عصری از اعصار، تا ظهور قیامت، بر سبیل تجدد افراد، دارای مقام ختمیت و خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیه اند و خاتم کمال ولایت مهدی موعود(علیه السلام) است.[۱۵]

پانویس

  1. پرش به بالا محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲
  2. پرش به بالا محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی، دی۸۳، ص۶۲
  3. پرش به بالا همان
  4. پرش به بالا زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ص۱۱۱-۱۱۲
  5. پرش به بالا جهانگیری، محیی الدین ابن عربی چهره بر جسته عرفان اسلامی، ص۱۷
  6. پرش به بالا محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی، دی ۸۳، ص ۶۳
  7. پرش به بالا کاظم محمدی، ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری، به نقل از نفحات الانس، ص۶۹
  8. پرش به بالا کاظم محمدی، ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری به نقل از کتاب سه حکیم مسلمان، ص۶۱
  9. پرش به بالا همان
  10. پرش به بالا صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۲۵ (تاریخ پیام ۱۱ دی ۱۳۶۷)، محمد بدیعی، ابن عربی از منظر امام خمینی، حضور، زمستان ۱۳۸۱، شماره ۴۳
  11. پرش به بالا مطهری، شرح منظومه، ص ۲۳۹.
  12. پرش به بالا سید جلال الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ص۴۴
  13. پرش به بالا همایون همتی، دین شناسی تطبیقی، ص۱۶۹-۱۷۷
  14. پرش به بالا توشی هیکو ایزتسو، زندگی و اندیشه ابن عربی، ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی، فروردین۷۳
  15. پرش به بالا محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی، دی ۸۳، ص۶۳

منابع