عبدالله بن عبدالمطلب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''«عبدالله»''' فرزند [[عبدالمطلب]] و پدر گرانقدر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله بود. او هنگام بازگشت کاروان تجاری [[قریش]] از [[شام]] در 25 سالگى در [[مدينه]] و به قول مشهور، پيش از [[ولادت پیامبر اسلام|ميلاد رسول خدا]] درگذشت. | |
+ | ==نذر عبدالمطلب برای عبدالله== | ||
+ | عبدالله کوچکترین پسران [[عبدالمطلب]] بود و با برادرش [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] از یک مادر بودند. مادر آنها فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومى بود که یکی از پنج بانوئی است که گفته شده به نام فاطمه در میان مادران پیغمبر بوده اند.<ref> تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.</ref> | ||
− | آن هنگام که عبدالمطلب با کمک تنها پسرش حارث مشغول بازسازی (حفر) [[چاه زمزم]] | + | آن هنگام که عبدالمطلب با کمک تنها پسرش حارث مشغول بازسازی (حفر) [[چاه زمزم]] بود، به دلیل فشارهای [[قریش]]، [[نذر]] کرد چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند -پس از آن که آنان به مرتبه ای از کمال و رشد رسیدند که بتواند به کمک آنان از فشارهای قریش بر خود بکاهد-، یک تن از آنها را در پیشگاه [[کعبه]] برای خدا قربانی کند. |
− | زمانی که عبدالله به سن بیست و چهار سالگی در نهایت کمال و قدرت رسید، عبدالمطلب موضوع نذر خود را با پسران خویش در میان گذاشت. آنان موافقت کردند که به کمک قرعه یک نفر از آنان برای قربانی شدن انتخاب شود. قرعه به نام عبدالله درآمد. | + | زمانی که عبدالله به سن بیست و چهار سالگی در نهایت کمال و قدرت رسید، عبدالمطلب موضوع نذر خود را با پسران خویش در میان گذاشت. آنان موافقت کردند که به کمک قرعه یک نفر از آنان برای قربانی شدن انتخاب شود. قرعه به نام عبدالله درآمد. عبدالمطلب با اینکه او را بیش از دیگر پسرانش دوست می داشت، به قربانگاه (نزدیک کعبه) برد. اعراب بویژه سران قریش، عبدالمطلب را از این کار باز داشتند. با تکرار مراسم قرعه کشی، باز قرعه به نام عبدالله خارج شد. |
− | عبدالمطلب | + | عبدالمطلب تصمیم گرفت [[دیه]] (خونبهای) یک انسان (= ده شتر) را با عبدالله به قرعه گذارند و چنانچه باز قرعه به نام عبدالله برخورد کرد بر تعداد شتران بیفزایند تا آن جا که قرعه به نام شتران اصابت کند. زمانی که صد شتر در ازای عبدالله به قرعه گذاشته شد، قرعه به صد شتر خورد و عبدالله از مرگ نجات یافت. |
− | عبدالمطلب | + | عبدالمطلب از این که فرزند خود را باز یافت بسیار شادمان شد و بدون درنگ پس از این ماجرا -در حالی که دست عبدالله را در دستان خود داشت-، به خانه وهب بن عبد مناف رفت و دختر او [[آمنه]] را که برترین زن [[قریش]] در آن روزگار بود به [[ازدواج]] عبدالله درآورد. آمنه از عبدالله باردار شد و نور پاک [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه وآله در او جای گرفت.<ref> [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%A8%D9%86+%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%A8&SSOReturnPage=Check&Rand=0 "عبدالله بن عبدالمطلب"، دانشنامه رشد] (بازیابی: 5 دی 1391) </ref> عبدالله در میان [[قریش]] از لحاظ زیبائى و اندام معتدل و به حجب و [[حیا|حیا]] شهره شهر بود. |
+ | ==وفات عبدالله== | ||
+ | عبدالله بن عبدالمطلب در 25 سالگى در [[مدينه]] در خانهاى معروف به «دارالنابغه» وفات كرد و در همان دار نابغه جعدى مدفون شد.<ref>الكامل، ابن اثیر.</ref> | ||
− | + | علت وفات عبدالله را چنين نوشته اند كه: براى تجارت با كاروان [[قريش]] رهسپار [[شام]] شد و در بازگشتن از شام در اثر بيمارى، در مدينه در ميان «بنى عدى بن النجار» نزد دائىهاى پدرش توقف كرد، يك ماه بسترى بود و چون كاروان قريش به [[مكه]] رفتند و «[[عبدالمطلب]]» از حال وى جويا شد، بزرگترين فرزند خود حارث را نزد وى به مدينه فرستاد، اما هنگامى «حارث» به مدينه رسيد كه «عبدالله» وفات كرده بود. | |
− | + | به قول مشهور، وفات وى پيش از [[ولادت پیامبر اسلام|ميلاد رسول خدا]] روى داد،<ref> تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی </ref> اما [[ابن واضح یعقوبی]] همين قول مشهور را خلاف [[اجماع]] گفته و به موجب روايتى از «[[امام صادق علیه السلام|جعفر بن محمد]]» عليه السلام، وفات او را دو ماه پس از ميلاد پیامبر دانسته است.<ref>كلينى نيز همين قول را اختيار كرده است. (ر.ك: اصول كافى، ج 1، ص 439)</ref> و سپس قول يك سال پس از ميلاد پیامبر را هم از كسانى نقل كرده است. قول 28 ماه پس از ميلاد و قول هفت ماه پس از ميلاد هم نقل شده است.<ref>اسدالغابة، ج 1، ص 13؛ بحارالانوار، ج 15، ص 125.</ref> به علاوه [[مسعودی]] قول يك ماه پس از ميلاد و سال دوم ميلاد را نيز نقل كرده است. <ref>التنبيه والاشراف، ص 196.</ref> | |
− | ==پانویس == | + | به قول [[محمد بن عمر واقدی]]، از «عبدالله» كنيزى به نام «[[ام ايمن|أمّ ايمن]]» و پنج شتر و يك گله گوسفند، و به قول [[ابن اثير]]، شمشيرى كهن و پولى نيز به جاى ماند كه [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله آنها را به [[ارث]] برد.<ref>ر.ك: بحارالانوار، ج 15، ص 125، اسدالغابة، ج 1، ص 14.</ref> |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | + | ==منابع== | |
+ | *محمدابراهیم آیتی، تاريخ پيامبر اسلام. | ||
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | ||
− | |||
[[Category:وابستگان پیامبر]] | [[Category:وابستگان پیامبر]] | ||
[[رده:نیاکان پیامبر]] | [[رده:نیاکان پیامبر]] | ||
[[رده:عبدالله پدر پیامبر اسلام]] | [[رده:عبدالله پدر پیامبر اسلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۵
«عبدالله» فرزند عبدالمطلب و پدر گرانقدر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بود. او هنگام بازگشت کاروان تجاری قریش از شام در 25 سالگى در مدينه و به قول مشهور، پيش از ميلاد رسول خدا درگذشت.
نذر عبدالمطلب برای عبدالله
عبدالله کوچکترین پسران عبدالمطلب بود و با برادرش ابوطالب از یک مادر بودند. مادر آنها فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومى بود که یکی از پنج بانوئی است که گفته شده به نام فاطمه در میان مادران پیغمبر بوده اند.[۱]
آن هنگام که عبدالمطلب با کمک تنها پسرش حارث مشغول بازسازی (حفر) چاه زمزم بود، به دلیل فشارهای قریش، نذر کرد چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند -پس از آن که آنان به مرتبه ای از کمال و رشد رسیدند که بتواند به کمک آنان از فشارهای قریش بر خود بکاهد-، یک تن از آنها را در پیشگاه کعبه برای خدا قربانی کند.
زمانی که عبدالله به سن بیست و چهار سالگی در نهایت کمال و قدرت رسید، عبدالمطلب موضوع نذر خود را با پسران خویش در میان گذاشت. آنان موافقت کردند که به کمک قرعه یک نفر از آنان برای قربانی شدن انتخاب شود. قرعه به نام عبدالله درآمد. عبدالمطلب با اینکه او را بیش از دیگر پسرانش دوست می داشت، به قربانگاه (نزدیک کعبه) برد. اعراب بویژه سران قریش، عبدالمطلب را از این کار باز داشتند. با تکرار مراسم قرعه کشی، باز قرعه به نام عبدالله خارج شد.
عبدالمطلب تصمیم گرفت دیه (خونبهای) یک انسان (= ده شتر) را با عبدالله به قرعه گذارند و چنانچه باز قرعه به نام عبدالله برخورد کرد بر تعداد شتران بیفزایند تا آن جا که قرعه به نام شتران اصابت کند. زمانی که صد شتر در ازای عبدالله به قرعه گذاشته شد، قرعه به صد شتر خورد و عبدالله از مرگ نجات یافت.
عبدالمطلب از این که فرزند خود را باز یافت بسیار شادمان شد و بدون درنگ پس از این ماجرا -در حالی که دست عبدالله را در دستان خود داشت-، به خانه وهب بن عبد مناف رفت و دختر او آمنه را که برترین زن قریش در آن روزگار بود به ازدواج عبدالله درآورد. آمنه از عبدالله باردار شد و نور پاک حضرت محمد صلی الله علیه وآله در او جای گرفت.[۲] عبدالله در میان قریش از لحاظ زیبائى و اندام معتدل و به حجب و حیا شهره شهر بود.
وفات عبدالله
عبدالله بن عبدالمطلب در 25 سالگى در مدينه در خانهاى معروف به «دارالنابغه» وفات كرد و در همان دار نابغه جعدى مدفون شد.[۳]
علت وفات عبدالله را چنين نوشته اند كه: براى تجارت با كاروان قريش رهسپار شام شد و در بازگشتن از شام در اثر بيمارى، در مدينه در ميان «بنى عدى بن النجار» نزد دائىهاى پدرش توقف كرد، يك ماه بسترى بود و چون كاروان قريش به مكه رفتند و «عبدالمطلب» از حال وى جويا شد، بزرگترين فرزند خود حارث را نزد وى به مدينه فرستاد، اما هنگامى «حارث» به مدينه رسيد كه «عبدالله» وفات كرده بود.
به قول مشهور، وفات وى پيش از ميلاد رسول خدا روى داد،[۴] اما ابن واضح یعقوبی همين قول مشهور را خلاف اجماع گفته و به موجب روايتى از «جعفر بن محمد» عليه السلام، وفات او را دو ماه پس از ميلاد پیامبر دانسته است.[۵] و سپس قول يك سال پس از ميلاد پیامبر را هم از كسانى نقل كرده است. قول 28 ماه پس از ميلاد و قول هفت ماه پس از ميلاد هم نقل شده است.[۶] به علاوه مسعودی قول يك ماه پس از ميلاد و سال دوم ميلاد را نيز نقل كرده است. [۷]
به قول محمد بن عمر واقدی، از «عبدالله» كنيزى به نام «أمّ ايمن» و پنج شتر و يك گله گوسفند، و به قول ابن اثير، شمشيرى كهن و پولى نيز به جاى ماند كه رسول خدا صلی الله علیه وآله آنها را به ارث برد.[۸]
پانویس
- ↑ تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.
- ↑ "عبدالله بن عبدالمطلب"، دانشنامه رشد (بازیابی: 5 دی 1391)
- ↑ الكامل، ابن اثیر.
- ↑ تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی
- ↑ كلينى نيز همين قول را اختيار كرده است. (ر.ك: اصول كافى، ج 1، ص 439)
- ↑ اسدالغابة، ج 1، ص 13؛ بحارالانوار، ج 15، ص 125.
- ↑ التنبيه والاشراف، ص 196.
- ↑ ر.ك: بحارالانوار، ج 15، ص 125، اسدالغابة، ج 1، ص 14.
منابع
- محمدابراهیم آیتی، تاريخ پيامبر اسلام.