اسرافیل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
+ | '''«اِسرافیل»''' از [[فرشتگان]] بزرگ و مقرب الهى است، که داراى مسئولیتها و مأموریتهای گوناگونی است. بر طبق آیات [[قرآن]] و روایات، اسرافیل، [[نفخ در صور|دمنده در صور]]، ابلاغکننده فرمان به دیگر فرشتگان و از حاملان [[عرش]] الهى در [[قیامت]] میباشد. | ||
− | + | ==واژهشناسی== | |
+ | بیشتر لغتدانان «اسرافیل» را واژهاى غیرعربى دانستهاند؛<ref> تاجالعروس، ج ۲۳، ص ۴۳۱، «سرف»؛ المعرب، ج ۱، ص ۹۷؛ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.</ref> برخى آن را برگرفته از [[زبان سریانی|سریانى]] و مرکب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مىدانند.<ref> لغتنامه، ج ۲، ص ۱۹۲۵، «اسرافیل».</ref> نامهاى دیگر اسرافیل (عبدالله<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۵۲.</ref>، عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله و [[امام سجاد]] علیهالسلام گفته شده است: هر اسم مرکبى که بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و [[عزرائیل]]) به نحوى بندگى خدا را مىرساند.<ref> همان؛ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.</ref> | ||
− | + | برخى دیگر احتمال دادهاند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد<ref> الملائکه، ص ۴۵؛ المعرب، ص ۹۷ـ۹۸؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> که بر اساس [[تورات]]، نام جمعى از فرشتگان است که بر بالاى کرسى خداوند ایستاده و داراى ۶ بال هستند که با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیدهاند و با دو بال دیگر پرواز مىکنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشکرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مىآورند.<ref> کتاب مقدس، اشعیاء نبى، ۶: ۲ـ۷.</ref> | |
− | + | اما اندکى توجه روشن مىسازد که لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهتهاى لفظى و وصفى، تفاوتهاى آشکارى با واژه اسرافیل در فرهنگ [[اسلام|اسلامى]] دارد؛ یکی اینکه «سرافیم» جمع و در [[تورات]] به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشتهاى مقرب. همچنین در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر [[فرشتگان]]<ref> التوحید، ص ۲۶۴؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۲.</ref> و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیحگوى سرافیم چنین مسئولیتهایى ندارند، بلکه از هیچ فرشتهاى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است. | |
+ | ==اسرافیل در قرآن== | ||
− | + | واژه اسرافیل در [[قرآن کریم]] نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى از این فرشته سخن گفتهاند: | |
− | + | *[[نفخ در صور|نفخ صور]] و دمیدن در ناقور. ([[سوره نمل]]/۲۷،۸۷؛ [[سوره زمر]]/۳۹،۶۸؛ [[سوره انعام]]/۶، ۷۳؛ [[سوره کهف]]/۱۸، ۹۹<ref> روضالجنان، ج ۱۲، ص ۳۶۳.</ref>؛ [[سوره مدثر]]/ ۷۴، ۸) | |
+ | *دعوت و ندا. ([[سوره روم]]/۳۰، ۲۵ و ۲۷؛ [[سوره ق]]/۵۰،۴۱ـ۴۲) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا، دمیدن اسرافیل در صور است.<ref> مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷؛ ج ۹، ص ۲۲۶؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۱۸۸؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۵.</ref> | ||
+ | *برانگیخته شدن در [[قیامت]].<ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۳؛ روضالجنان، ج ۷، ص ۳۸۰.</ref> ([[سوره نازعات]]/ ۷۹، ۶ـ۷؛ [[سوره انعام]]/۶، ۹۴) | ||
+ | *در ذیل آیات {{متن قرآن|«دَنَا فَتَدَلَّى... وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى»}} ([[سوره نجم]]/۵۳، ۸ـ۱۳)، {{متن قرآن|«وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ»}} ([[سوره تکویر]]/۸۱، ۲۳)، مفسران روایاتى را ذکر کردهاند که در آنها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از [[جبرئیل]] وصف شده است.<ref> البرهان، ج ۵، ص ۱۹۹ـ۲۰۰؛ تفسیر قرطبى، ج ۹، ص ۱۵۷.</ref> | ||
− | برخى از | + | افزون بر این، در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان<ref> تفسیر فرات الکوفى، ص ۴۴۵.</ref> در قیامت، ([[سوره طور]]/۵۲،۲۱) شادکامى بهشتیان<ref> کشفالاسرار، ج ۷، ص ۴۴۰.</ref> ([[سوره روم]]/۳۰، ۱۵) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آنها در زمین<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷.</ref> ([[سوره اسراء]]/۱۷،۹۵). |
− | + | ==جایگاه اسرافیل== | |
+ | بر اساس روایات، اسرافیل ولىّ [[لوح محفوظ]]<ref> عالم الملائکه، ص ۶۳؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۹.</ref> و واسطه امین بین [[خداوند]] و سه [[فرشته]] برگزیده دیگر معرفى شده است<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۶۰.</ref> و بر این نکته تصریح شده که [[وحى]] خدا بر [[جبرئیل]] توسط او ابلاغ مىگردد.<ref> بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۶؛ التوحید، ص ۲۶۴.</ref> | ||
− | + | بر طبق این روایات، فرمانها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مىشود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مىکند. [[علامه مجلسى]] در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مىکند که وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته است.<ref> بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۶۲.</ref> | |
− | + | در روایتى دیگر، علم جبرئیل از [[میکائیل|میکائیل]]، و علم میکائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است<ref> الاختصاص، ص ۴۵.</ref> و در سلسله سند [[حدیث قدسی|روایات قدسى]] نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مىکند.<ref> همان،؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۲۴۶؛ وسائلالشیعه، ج ۸، ص ۴۲، ۸۶؛ ج ۲۷، ص ۱۸۷.</ref> همچنین در روایات، از نگاشته شدن [[قرآن]]<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۳.</ref> و نامى از اسماى الهى<ref> بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۵۳.</ref> و ۴ حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل<ref> الخصال، ج ۲، ص ۵۱۰؛ اعلام القرآن، ص ۸۹.</ref> گزارشهایى ارائه شده و در [[دعا]]<ref> بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۲۱۳؛ ج ۸۶، ص ۳۱۶؛ ج ۹۰، ص ۲۶۱ـ۲۶۲.</ref> و حرزهاى بسیارى<ref> همان، ج ۸۳، ص ۳۱۱؛ ج ۸۷، ص ۱۹۱.</ref> از او نام برده شده است. | |
− | |||
− | + | در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیکترین فرشته به خداوند،<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۶۹؛ بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۴۴. </ref> نزدیکترین مخلوقها به خداوند،<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۲۷.</ref> دربان پروردگار<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref> و اولین فرشتهاى که پس از حجابهاست<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۹؛ ریاض السالکین، ج ۱، ص ۸۵.</ref> و سید ملائکه،<ref> بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۴۷.</ref> از او یاد شده است. | |
− | + | این گونه روایات با نظر به نقش هر یک از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است، زیرا بدون احیا که بر عهده اسرافیل است، زمینهاى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته که به ترتیب بر عهده جبرئیل و میکائیل و [[عزرائیل]] است<ref> روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۳؛ عجائب المخلوقات، ص ۲۶۰ـ۲۶۱.</ref> نمىماند. | |
− | + | بر اساس ظاهرِ گونههایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میکائیل همسان و این سه از گرامىترین آفریدهها نزد خداوند،<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref> آفریده شده از گوهرى واحد،<ref> بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۱۷۵.</ref> از رؤساى [[فرشتگان]]<ref> همان، ج ۹، ص ۳۳۹؛ ج ۱۰، ص ۸۶؛ الاختصاص، ص ۴۶؛ اعلام القرآن، ص ۸۹.</ref> و هر سه از کروبیان فرشتگان مقرب هستند.<ref> المفصل، ج ۲، ص ۲۶۹.</ref> | |
− | + | شایان ذکر است که فضیلتهاى مشترک یاد شده در پارهاى از این روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آنها مىتوانند داراى مراتب باشند؛ بنابراین بین این روایات و روایاتى که مفاد آنها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میکائیل ذکر شده<ref> الخصال، ج ۱، ص ۲۲۵؛ ج ۲، ص ۴۵۷.</ref> یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.<ref> ریاض السالکین، ج ۱، ص ۸۶.</ref> | |
− | + | ==ویژگىهای اسرافیل== | |
− | + | بنا بر آیات [[قرآن]]، [[فرشتگان]] داراى بالهاى دوگانه، سهگانه و چهارگانهاند: {{متن قرآن|« أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ»}} ([[سوره فاطر]]/۳۵، ۱). در برخى از روایات اسرافیل داراى ۴ بال معرفى شده است.<ref> الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۳؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۶۲.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | همچنین، اسرافیل فرشتهاى بسیار بزرگ، باشکوه و داراى قدرت فراوان وصف شده است. [[عبدالله بن عباس|ابنعباس]] در روایتى مىگوید: اسرافیل داراى قدرت ۷ زمین، کوهها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است که خداوند را به هزار هزار لغت [[تسبیح]] مىگوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به [[جهنم]] نگریسته و مىگرید... میکائیل ۵۰۰ سال پس از اسرافیل و [[جبرئیل]] ۵۰۰ سال پس از میکائیل آفریده شده است.<ref> البرهان، ج ۵، ص ۲۰۰ـ۲۰۱.</ref> | |
− | + | [[ذوالقرنین]] او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى کرده است.<ref> تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۴۷.</ref> او در هنگام نزول بر [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت لوط]] با هیبتى نیکو و لباس و عمامهاى سفید نمایان شده است.<ref> همان، ص ۱۵۳، ۱۵۵.</ref> چشمانش همانند دو کوکب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.<ref> الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۳.</ref> | |
− | + | این گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف کنندگان یا حاکى از عظمت و مرتبه وجودى اوست که به صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است. | |
− | + | ==مسئولیتهاى اسرافیل== | |
+ | بخشى از آیات [[قرآن]]، مربوط به مسئولیتهاى [[فرشتگان]] در نظام آفرینش است: {{متن قرآن|«جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا»}} ([[سوره فاطر]]/۳۵، ۱) که مصداق آن ۴ فرشته برگزیده معرفى شدهاند<ref> تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۲۰۴.</ref> و در ذیل آیه {{متن قرآن|«فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا»}} ([[سوره نازعات]]/۷۹، ۵) بر طبق روایات، [[جبرئیل]] موکل [[وحى]] الهى، بادها و لشکرها، [[میکائیل]] موکل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و [[عزرائیل]] مأمور گرفتن جانها معرفى شده است.<ref> مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۲؛ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۳؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۰. </ref> | ||
− | در | + | در آیات بعد، تنها به [[نفخ در صور]] اشاره شده است:<ref> روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۴.</ref> {{متن قرآن|«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ...»}} ([[سوره زمر]]/۳۹، ۶۸). دمیدن در صور مهمترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران [[شیعه|شیعى]] و برخى از مفسران [[اهل سنت]] بر اساس روایات تفسیرى،<ref> جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۳.</ref> دمیدن در صور را دو بار دانستهاند که در پى نفخه نخست، همگان مىمیرند و در پى نفخه دوم براى حضور در [[قیامت]] زنده مىشوند؛<ref> التبیان، ج ۴، ص ۱۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۹۶؛ تفسیرقرطبى، ج ۱۳، ص ۱۵۹.</ref> اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پارهاى از روایات آن را سه بار و برخى ۴ بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانستهاند.<ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۶۶؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۳؛ روحالبیان، ج ۸، ص ۱۳۸ـ۱۳۹.</ref> |
− | + | اسرافیل یکى از ۸ حامل [[عرش]] الهى در قیامت دانسته شده است:<ref> الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۸، ۲۷۶؛ عالم الملائکه، ص ۶۱.</ref> {{متن قرآن|« وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ»}} ([[سوره حاقه]]/۶۹، ۱۷). بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.<ref>ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۴ـ۸۵؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۷۶؛ ج ۸، ص ۲۷۰.</ref> در روایتى پس از اشاره به [[عبادت]] به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذکر شده است.<ref> صحیفه سجادیه، دعاى ۳.</ref> شارحان، این سخن را ذکر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانستهاند.<ref> ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.</ref> | |
− | + | بر طبق روایات در مورد آیه {{متن قرآن|«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ»}} ([[سوره بقره]]/۲، ۳۴)، اسرافیل اولین کسى بود که براى خدا و بر [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]]، [[سجده]] کرد.<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۳؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۹؛ التعریف والاعلام، ص ۵۷.</ref> بر اساس روایتى از [[امام صادق]] علیهالسلام در ذیل آیه {{متن قرآن|«یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ × ارْجِعِی إِلَى رَبِّک»}} ([[سوره فجر]]/۸۹، ۲۷ـ۲۸) در هنگام [[مرگ]] مؤمن، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله و [[اهل بیت]] علیهمالسلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیهالسلام همگى به [[عزرائیل|فرشته مرگ]] توصیه مىکنند که با او به مدارا رفتار شود.<ref> تفسیر فرات الکوفى، ص ۵۵۳.</ref> | |
− | بر اساس | + | مورد دیگر درباره مژده دادن به [[حضرت ابراهیم]] است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى»}} ([[سوره هود]]/۱۱، ۶۹). بر اساس روایات، فرشتگانى که براى بشارت فرزند نزد ابراهیم علیهالسلام فرستاده شدهاند ۳،<ref> جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۸۹؛ روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸.</ref> ۴،<ref> تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۵۳، ۱۵۵؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۲؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸.</ref> ۹ یا ۱۱<ref> روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸. </ref> تن بودهاند که در همه موارد اسرافیل یکى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب [[قوم لوط]] نیز بودهاند. |
− | + | در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیه [[معراج]]: {{متن قرآن|«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ»}} ([[سوره اسراء]]/۱۷، ۱)، از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل و میکائیل) با [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله سخن گفته شده است.<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳.</ref> همچنین در ذیل آیه {{متن قرآن|«قُل لَّوْ کانَ فِی الأَرْضِ مَلآئِکةٌ یمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ»}} ([[سوره اسراء]]/۱۷، ۹۵) بر اساس روایتى، اسرافیل بر پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نازل شد و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوکت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأکید کرده است.<ref> همان، ص ۲۷؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۸؛ الایمان بالملائکه، ص ۹۰ـ۹۱.</ref> | |
− | + | برخى از مفسران در ذیل آیه {{متن قرآن|«یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکةُ»}} ([[سوره نبا]]/۷۸، ۳۸) که حضور فرشتگان را در [[قیامت]] گزارش مىکند، از حضور ویژه اسرافیل سخن گفتهاند.<ref> روضالجنان، ج ۱۲، ص ۱۵۲.</ref> بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه وآله در ذیل آیه {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ»}} ([[سوره طور]]/۵۲، ۲۱) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامىخواند.<ref> تفسیر فرات الکوفى، ص ۴۴۵.</ref> | |
− | در | + | در ذیل آیه {{متن قرآن|«فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یحْبَرُونَ»}} ([[سوره روم]]/۳۰، ۱۵) یکى از عوامل شادکامى اهل [[بهشت]]، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است<ref> روضالجنان، ج ۱۵، ص ۲۴۷.</ref> و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و [[حور العین|حوریان]] و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مىکنند<ref> تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۰.</ref> و به نقل [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشفالاسرار]]، وى براى بهشتیان [[قرآن]] مىخواند.<ref> کشفالاسرار، ج ۷، ص ۴۴۰.</ref> شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست که آواز او، آواز احیا و زندگىآفرین است. |
− | + | افزون بر موارد پیشگفته، بر اساس روایات، اسرافیل داراى مأموریتهاى دیگرى مانند: مؤذن اهل آسمان،<ref> الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۹ـ۲۳۰.</ref> احیاى [[اصحاب کهف]]،<ref> بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۱۷. </ref> احیاى [[جرجیس]] پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان است.<ref> بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۴۷.</ref> | |
− | + | ==فرجام اسرافیل== | |
+ | مفسران با توجه به روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر ([[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و [[عزرائیل]]) را مصداق مستثنا در آیه {{متن قرآن|«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ»}} ([[سوره زمر]]/۳۹، ۶۸ و نیز [[سوره نمل]]/۲۷،۸۷) به هنگام [[نفخ در صور|نفخ صور]] و از [[مرگ]] بر کنار دانستهاند؛<ref> تفسیر قرطبى، ج ۱۳، ص ۱۶۰؛ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۸۱.</ref> اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید. طبق برخى روایات، پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میکائیل و در پایان اسرافیل<ref> البرهان، ج ۴، ص ۷۳۰ـ۷۳۱؛ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۸۱.</ref> و برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مىگیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مىشود.<ref> کشفالاسرار، ج ۸، ص ۴۳۶؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۸۲.</ref> | ||
− | + | مطابق روایت دیگر، به نقل از [[امام سجاد]] علیه السلام، همه اهل آسمان بر اثر نفخه نخست مىمیرند و اسرافیل آخرین کسى است که قبض روح مىشود.<ref> البرهان، ج ۴، ص ۷۲۹.</ref> نکته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذکر شده است.<ref> تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref> به نظر برخى، مرگ مجردات مانند [[ملائکه]] به معناى محو نسبتِ وجود آنها به ماهیتشان است.<ref>اسفار، ج ۹، ص ۲۷۸.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | در روایتى اسرافیل به عنوان اولین کسى که زنده مىشود<ref>البرهان، ج ۴، ص ۷۳۱؛ روحالبیان، ج ۸، ص ۱۳۸ـ۱۳۹؛ البدایةوالنهایه، ج ۱، ص ۵۹.</ref> معرفى شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشتهاى است که در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مىشود.<ref> بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۸۱.</ref> با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا، شاید سرّ این که او آخرین فردى است که قبض روح مىشود و اولین کسى است که زنده مىشود، این باشد که وى مجراى افاضه حیات از ناحیه [[خداوند]] به سایر موجودات است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * "اسرافیل"، دائرةالمعارف قرآن کریم، على محمدى آشنانى، ج ۳، ص ۲۱۲-۲۲۰. | |
− | + | {{سنجش کیفی | |
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= متوسط | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= متوسط | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
[[رده: فرشتگان]] | [[رده: فرشتگان]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۶
«اِسرافیل» از فرشتگان بزرگ و مقرب الهى است، که داراى مسئولیتها و مأموریتهای گوناگونی است. بر طبق آیات قرآن و روایات، اسرافیل، دمنده در صور، ابلاغکننده فرمان به دیگر فرشتگان و از حاملان عرش الهى در قیامت میباشد.
محتویات
واژهشناسی
بیشتر لغتدانان «اسرافیل» را واژهاى غیرعربى دانستهاند؛[۱] برخى آن را برگرفته از سریانى و مرکب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مىدانند.[۲] نامهاى دیگر اسرافیل (عبدالله[۳]، عبدالرحمن[۴]) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه وآله و امام سجاد علیهالسلام گفته شده است: هر اسم مرکبى که بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میکائیل و عزرائیل) به نحوى بندگى خدا را مىرساند.[۵]
برخى دیگر احتمال دادهاند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد[۶] که بر اساس تورات، نام جمعى از فرشتگان است که بر بالاى کرسى خداوند ایستاده و داراى ۶ بال هستند که با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیدهاند و با دو بال دیگر پرواز مىکنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشکرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مىآورند.[۷]
اما اندکى توجه روشن مىسازد که لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهتهاى لفظى و وصفى، تفاوتهاى آشکارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد؛ یکی اینکه «سرافیم» جمع و در تورات به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشتهاى مقرب. همچنین در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان[۸] و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیحگوى سرافیم چنین مسئولیتهایى ندارند، بلکه از هیچ فرشتهاى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.
اسرافیل در قرآن
واژه اسرافیل در قرآن کریم نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى از این فرشته سخن گفتهاند:
- نفخ صور و دمیدن در ناقور. (سوره نمل/۲۷،۸۷؛ سوره زمر/۳۹،۶۸؛ سوره انعام/۶، ۷۳؛ سوره کهف/۱۸، ۹۹[۹]؛ سوره مدثر/ ۷۴، ۸)
- دعوت و ندا. (سوره روم/۳۰، ۲۵ و ۲۷؛ سوره ق/۵۰،۴۱ـ۴۲) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا، دمیدن اسرافیل در صور است.[۱۰]
- برانگیخته شدن در قیامت.[۱۱] (سوره نازعات/ ۷۹، ۶ـ۷؛ سوره انعام/۶، ۹۴)
- در ذیل آیات «دَنَا فَتَدَلَّى... وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى» (سوره نجم/۵۳، ۸ـ۱۳)، «وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ» (سوره تکویر/۸۱، ۲۳)، مفسران روایاتى را ذکر کردهاند که در آنها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.[۱۲]
افزون بر این، در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان[۱۳] در قیامت، (سوره طور/۵۲،۲۱) شادکامى بهشتیان[۱۴] (سوره روم/۳۰، ۱۵) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آنها در زمین[۱۵] (سوره اسراء/۱۷،۹۵).
جایگاه اسرافیل
بر اساس روایات، اسرافیل ولىّ لوح محفوظ[۱۶] و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است[۱۷] و بر این نکته تصریح شده که وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مىگردد.[۱۸]
بر طبق این روایات، فرمانها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مىشود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مىکند. علامه مجلسى در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مىکند که وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته است.[۱۹]
در روایتى دیگر، علم جبرئیل از میکائیل، و علم میکائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است[۲۰] و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مىکند.[۲۱] همچنین در روایات، از نگاشته شدن قرآن[۲۲] و نامى از اسماى الهى[۲۳] و ۴ حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل[۲۴] گزارشهایى ارائه شده و در دعا[۲۵] و حرزهاى بسیارى[۲۶] از او نام برده شده است.
در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیکترین فرشته به خداوند،[۲۷] نزدیکترین مخلوقها به خداوند،[۲۸] دربان پروردگار[۲۹] و اولین فرشتهاى که پس از حجابهاست[۳۰] و سید ملائکه،[۳۱] از او یاد شده است.
این گونه روایات با نظر به نقش هر یک از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است، زیرا بدون احیا که بر عهده اسرافیل است، زمینهاى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته که به ترتیب بر عهده جبرئیل و میکائیل و عزرائیل است[۳۲] نمىماند.
بر اساس ظاهرِ گونههایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میکائیل همسان و این سه از گرامىترین آفریدهها نزد خداوند،[۳۳] آفریده شده از گوهرى واحد،[۳۴] از رؤساى فرشتگان[۳۵] و هر سه از کروبیان فرشتگان مقرب هستند.[۳۶]
شایان ذکر است که فضیلتهاى مشترک یاد شده در پارهاى از این روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آنها مىتوانند داراى مراتب باشند؛ بنابراین بین این روایات و روایاتى که مفاد آنها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میکائیل ذکر شده[۳۷] یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.[۳۸]
ویژگىهای اسرافیل
بنا بر آیات قرآن، فرشتگان داراى بالهاى دوگانه، سهگانه و چهارگانهاند: « أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» (سوره فاطر/۳۵، ۱). در برخى از روایات اسرافیل داراى ۴ بال معرفى شده است.[۳۹]
همچنین، اسرافیل فرشتهاى بسیار بزرگ، باشکوه و داراى قدرت فراوان وصف شده است. ابنعباس در روایتى مىگوید: اسرافیل داراى قدرت ۷ زمین، کوهها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است که خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مىگوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته و مىگرید... میکائیل ۵۰۰ سال پس از اسرافیل و جبرئیل ۵۰۰ سال پس از میکائیل آفریده شده است.[۴۰]
ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى کرده است.[۴۱] او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتى نیکو و لباس و عمامهاى سفید نمایان شده است.[۴۲] چشمانش همانند دو کوکب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.[۴۳]
این گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف کنندگان یا حاکى از عظمت و مرتبه وجودى اوست که به صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.
مسئولیتهاى اسرافیل
بخشى از آیات قرآن، مربوط به مسئولیتهاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا» (سوره فاطر/۳۵، ۱) که مصداق آن ۴ فرشته برگزیده معرفى شدهاند[۴۴] و در ذیل آیه «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (سوره نازعات/۷۹، ۵) بر طبق روایات، جبرئیل موکل وحى الهى، بادها و لشکرها، میکائیل موکل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جانها معرفى شده است.[۴۵]
در آیات بعد، تنها به نفخ در صور اشاره شده است:[۴۶] «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ...» (سوره زمر/۳۹، ۶۸). دمیدن در صور مهمترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل سنت بر اساس روایات تفسیرى،[۴۷] دمیدن در صور را دو بار دانستهاند که در پى نفخه نخست، همگان مىمیرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مىشوند؛[۴۸] اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پارهاى از روایات آن را سه بار و برخى ۴ بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانستهاند.[۴۹]
اسرافیل یکى از ۸ حامل عرش الهى در قیامت دانسته شده است:[۵۰] « وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ» (سوره حاقه/۶۹، ۱۷). بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.[۵۱] در روایتى پس از اشاره به عبادت به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذکر شده است.[۵۲] شارحان، این سخن را ذکر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانستهاند.[۵۳]
بر طبق روایات در مورد آیه «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ» (سوره بقره/۲، ۳۴)، اسرافیل اولین کسى بود که براى خدا و بر حضرت آدم، سجده کرد.[۵۴] بر اساس روایتى از امام صادق علیهالسلام در ذیل آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ × ارْجِعِی إِلَى رَبِّک» (سوره فجر/۸۹، ۲۷ـ۲۸) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهمالسلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیهالسلام همگى به فرشته مرگ توصیه مىکنند که با او به مدارا رفتار شود.[۵۵]
مورد دیگر درباره مژده دادن به حضرت ابراهیم است: «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى» (سوره هود/۱۱، ۶۹). بر اساس روایات، فرشتگانى که براى بشارت فرزند نزد ابراهیم علیهالسلام فرستاده شدهاند ۳،[۵۶] ۴،[۵۷] ۹ یا ۱۱[۵۸] تن بودهاند که در همه موارد اسرافیل یکى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بودهاند.
در تفسیر آیه معراج: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ» (سوره اسراء/۱۷، ۱)، از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل و میکائیل) با پیامبر صلى الله علیه وآله سخن گفته شده است.[۵۹] همچنین در ذیل آیه «قُل لَّوْ کانَ فِی الأَرْضِ مَلآئِکةٌ یمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ» (سوره اسراء/۱۷، ۹۵) بر اساس روایتى، اسرافیل بر پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نازل شد و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوکت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأکید کرده است.[۶۰]
برخى از مفسران در ذیل آیه «یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکةُ» (سوره نبا/۷۸، ۳۸) که حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مىکند، از حضور ویژه اسرافیل سخن گفتهاند.[۶۱] بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه وآله در ذیل آیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ» (سوره طور/۵۲، ۲۱) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامىخواند.[۶۲]
در ذیل آیه «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یحْبَرُونَ» (سوره روم/۳۰، ۱۵) یکى از عوامل شادکامى اهل بهشت، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است[۶۳] و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مىکنند[۶۴] و به نقل کشفالاسرار، وى براى بهشتیان قرآن مىخواند.[۶۵] شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست که آواز او، آواز احیا و زندگىآفرین است.
افزون بر موارد پیشگفته، بر اساس روایات، اسرافیل داراى مأموریتهاى دیگرى مانند: مؤذن اهل آسمان،[۶۶] احیاى اصحاب کهف،[۶۷] احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان است.[۶۸]
فرجام اسرافیل
مفسران با توجه به روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل، میکائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ» (سوره زمر/۳۹، ۶۸ و نیز سوره نمل/۲۷،۸۷) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر کنار دانستهاند؛[۶۹] اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید. طبق برخى روایات، پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میکائیل و در پایان اسرافیل[۷۰] و برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مىگیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مىشود.[۷۱]
مطابق روایت دیگر، به نقل از امام سجاد علیه السلام، همه اهل آسمان بر اثر نفخه نخست مىمیرند و اسرافیل آخرین کسى است که قبض روح مىشود.[۷۲] نکته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذکر شده است.[۷۳] به نظر برخى، مرگ مجردات مانند ملائکه به معناى محو نسبتِ وجود آنها به ماهیتشان است.[۷۴]
در روایتى اسرافیل به عنوان اولین کسى که زنده مىشود[۷۵] معرفى شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشتهاى است که در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مىشود.[۷۶] با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا، شاید سرّ این که او آخرین فردى است که قبض روح مىشود و اولین کسى است که زنده مىشود، این باشد که وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.
پانویس
- ↑ تاجالعروس، ج ۲۳، ص ۴۳۱، «سرف»؛ المعرب، ج ۱، ص ۹۷؛ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ لغتنامه، ج ۲، ص ۱۹۲۵، «اسرافیل».
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۵۲.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۵.
- ↑ همان؛ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ الملائکه، ص ۴۵؛ المعرب، ص ۹۷ـ۹۸؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج ۲، ص ۱۱۳.
- ↑ کتاب مقدس، اشعیاء نبى، ۶: ۲ـ۷.
- ↑ التوحید، ص ۲۶۴؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۲.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۲، ص ۳۶۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷؛ ج ۹، ص ۲۲۶؛ التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص ۱۸۸؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۳؛ روضالجنان، ج ۷، ص ۳۸۰.
- ↑ البرهان، ج ۵، ص ۱۹۹ـ۲۰۰؛ تفسیر قرطبى، ج ۹، ص ۱۵۷.
- ↑ تفسیر فرات الکوفى، ص ۴۴۵.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۷، ص ۴۴۰.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷.
- ↑ عالم الملائکه، ص ۶۳؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۹.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۶۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۶۶؛ التوحید، ص ۲۶۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۶۲.
- ↑ الاختصاص، ص ۴۵.
- ↑ همان،؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۲۴۶؛ وسائلالشیعه، ج ۸، ص ۴۲، ۸۶؛ ج ۲۷، ص ۱۸۷.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۵۳.
- ↑ الخصال، ج ۲، ص ۵۱۰؛ اعلام القرآن، ص ۸۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۲۱۳؛ ج ۸۶، ص ۳۱۶؛ ج ۹۰، ص ۲۶۱ـ۲۶۲.
- ↑ همان، ج ۸۳، ص ۳۱۱؛ ج ۸۷، ص ۱۹۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۶۹؛ بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۴۴.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۲۷.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۹؛ ریاض السالکین، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۴۷.
- ↑ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۳؛ عجائب المخلوقات، ص ۲۶۰ـ۲۶۱.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۱۷۵.
- ↑ همان، ج ۹، ص ۳۳۹؛ ج ۱۰، ص ۸۶؛ الاختصاص، ص ۴۶؛ اعلام القرآن، ص ۸۹.
- ↑ المفصل، ج ۲، ص ۲۶۹.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص ۲۲۵؛ ج ۲، ص ۴۵۷.
- ↑ ریاض السالکین، ج ۱، ص ۸۶.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۳؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۲۶۲.
- ↑ البرهان، ج ۵، ص ۲۰۰ـ۲۰۱.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۳۴۷.
- ↑ همان، ص ۱۵۳، ۱۵۵.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۳.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۲۰۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۲؛ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۳؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۶۵۳.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۹۶؛ تفسیرقرطبى، ج ۱۳، ص ۱۵۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۶۶؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۳؛ روحالبیان، ج ۸، ص ۱۳۸ـ۱۳۹.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۵۸، ۲۷۶؛ عالم الملائکه، ص ۶۱.
- ↑ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۴ـ۸۵؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۲۷۶؛ ج ۸، ص ۲۷۰.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعاى ۳.
- ↑ ریاضالسالکین، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۳؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۹؛ التعریف والاعلام، ص ۵۷.
- ↑ تفسیر فرات الکوفى، ص ۵۵۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۸۹؛ روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۵۳، ۱۵۵؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۲؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۰، ص ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۸.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳.
- ↑ همان، ص ۲۷؛ البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۵۸؛ الایمان بالملائکه، ص ۹۰ـ۹۱.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۲، ص ۱۵۲.
- ↑ تفسیر فرات الکوفى، ص ۴۴۵.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۲۴۷.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۰.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۷، ص ۴۴۰.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۲۹ـ۲۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۱۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۴۷.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج ۱۳، ص ۱۶۰؛ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۸۱.
- ↑ البرهان، ج ۴، ص ۷۳۰ـ۷۳۱؛ روضالجنان، ج ۱۵، ص ۸۱.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۸، ص ۴۳۶؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۵، ص ۱۸۲.
- ↑ البرهان، ج ۴، ص ۷۲۹.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۵۵.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص ۲۷۸.
- ↑ البرهان، ج ۴، ص ۷۳۱؛ روحالبیان، ج ۸، ص ۱۳۸ـ۱۳۹؛ البدایةوالنهایه، ج ۱، ص ۵۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۸۱.
منابع
- "اسرافیل"، دائرةالمعارف قرآن کریم، على محمدى آشنانى، ج ۳، ص ۲۱۲-۲۲۰.