فلسطین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲: سطر ۲:
 
'''«فلسطین»'''، کشوری عربی و اسلامی است که در ناحیه [[خاورمیانه]] و در شرق دریای مدیترانه قرار دارد. این سرزمین سه قاره آسیا، افریقا و اروپا را به هم متصل می کند و قلب جهان عرب و حلقه اتصال شرق و غرب می‌باشد و الهام بخش سه [[دین]] بزرگ دنیا است. چنین موقعیت مهم و خصوصیات ویژه، این کشور را به صورت یکی از مناطق استراتژیک جهان درآورده است. فلسطین از سال ۱۹۴۸ م. تاکنون توسط [[یهود|یهودیان]] صهیونیست‌ اشغال شده است.
 
'''«فلسطین»'''، کشوری عربی و اسلامی است که در ناحیه [[خاورمیانه]] و در شرق دریای مدیترانه قرار دارد. این سرزمین سه قاره آسیا، افریقا و اروپا را به هم متصل می کند و قلب جهان عرب و حلقه اتصال شرق و غرب می‌باشد و الهام بخش سه [[دین]] بزرگ دنیا است. چنین موقعیت مهم و خصوصیات ویژه، این کشور را به صورت یکی از مناطق استراتژیک جهان درآورده است. فلسطین از سال ۱۹۴۸ م. تاکنون توسط [[یهود|یهودیان]] صهیونیست‌ اشغال شده است.
  
==تاریخچه فلسطین==
+
==وضعیت جغرافیایی==
  
 +
فلسطین به لحاظ جغرافیائی در حال حاضر شامل دو منطقه است: منطقه شمالی که بخش بالای آن را ادامه تپه های جنوب [[لبنان]] می پوشاند که زمین های بلندی بنام «جلیلی» را بوجود می آورد. قسمت جنوبی که شامل جلگه مرتفع بیابانی است و به بیابان نقب موسوم است که نیمی از سرزمین فلسطین را دربر می گیرد. آب و هوای فلسطین در تابستانها گرم و در زمستانها معتدل و بارانی است و به غیر از چند رود کوچکی که به دریای مدیترانه می ریزد رود مهمی در این سرزمین جریان ندارد.
 +
 +
اکثریت جمعیت ۵/۶ میلیونی فلسطینی را مسلمانان تشکیل می دهند که اغلب از نژاد سامی بوده و به عربی صحبت می کنند. مرکز فلسطین  [[بیت المقدس]] است که از نظر [[اسلام]]، [[مسیحیت]] و [[یهود]] مکانی مقدس می باشد. این شهر که به قدس و اورشلیم هم مشهور است، در ۵۵ کیلومتری غرب رود اردن و ۸۰ کیلومتری شرق مدیترانه بر روی ارتفاعات متوسط قرار گرفته و از قدیمی ترین شهرهای مذهبی جهان به شمار می رود.
 +
 +
بیت المقدس شامل دو بخش قدیم و جدید می باشد، قسمت قدیمی تماماً داخل قلعه و حصار محکمی است که آخرین بار در زمان عثمانیان بازسازی شد. در جنوب شرقی بخش قدیم محوطه مستطیلی است که [[مسجد الاقصى|مسجد الاقصی]]، [[مسجد قبه الصخره|مسجد قبة الصخره]] در آن قرار گرفته و مجموعاً حرم شریف نام دارد و مساحت آن به ۱۵% مساحت بیت المقدس قدیم بالغ می گردد. دروازه شرقی این حرم که دروازه طلایی نام دارد (در دیوار شرقی قرار گرفته) حرم را با کوه زیتون یا کوه طور ربط می دهد. دروازه جنوبی رو به شهرهای [[بیت لحم|بیت اللحم]] و الخلیل است.
 +
 +
== تاریخچه فلسطین ==
 
۳۵۰۰ سال قبل از میلاد اقوام سامی از قلب [[عربستان]] به سوی [[مصر]]، [[عراق]]، [[سوریه]]، [[لبنان]] و [[فلسطین]] کوچ نمودند و ۲۵ قرن ق.م، یکی از این اقوام که به کنعانیان معروف بودند، فلسطین را به عنوان محل سکونت خود برگزیدند. ۲۰ قرن ق.م، اولین دولت تحت عنوان کنعانیه در کشور مزبور تاسیس شد.
 
۳۵۰۰ سال قبل از میلاد اقوام سامی از قلب [[عربستان]] به سوی [[مصر]]، [[عراق]]، [[سوریه]]، [[لبنان]] و [[فلسطین]] کوچ نمودند و ۲۵ قرن ق.م، یکی از این اقوام که به کنعانیان معروف بودند، فلسطین را به عنوان محل سکونت خود برگزیدند. ۲۰ قرن ق.م، اولین دولت تحت عنوان کنعانیه در کشور مزبور تاسیس شد.
  
سطر ۳۰: سطر ۳۷:
 
یکی از اسف بارترین آثار شوم [[غصب]] فلسطین، حادثه ناگوار آوراگی بیش از سه میلیون نفر از مسلمانان مظلومی است که هستی خود را از دست داده و در نواحی مختلف خاورمیانه و حتی سراسر جهان پراکنده اند. پناهندگانی که در [[سوریه]]، [[مصر]]، [[اردن]] و [[لبنان]] سکونت دارند در شرایط دشواری زندگی می کنند و نیز به عنوان مثال در جریان یورش اسرائیل به اردوگاههای صبرا و شتیلا ۴۰۰۰ نفر که اغلب زن و کودک بودند به شهادت رسیدند.  
 
یکی از اسف بارترین آثار شوم [[غصب]] فلسطین، حادثه ناگوار آوراگی بیش از سه میلیون نفر از مسلمانان مظلومی است که هستی خود را از دست داده و در نواحی مختلف خاورمیانه و حتی سراسر جهان پراکنده اند. پناهندگانی که در [[سوریه]]، [[مصر]]، [[اردن]] و [[لبنان]] سکونت دارند در شرایط دشواری زندگی می کنند و نیز به عنوان مثال در جریان یورش اسرائیل به اردوگاههای صبرا و شتیلا ۴۰۰۰ نفر که اغلب زن و کودک بودند به شهادت رسیدند.  
  
==وضعیت جغرافیایی ==
+
==ادعای مالکیت فلسطین==
 +
صهیونیست‌ها با استناد به [[تورات]] مدعی مالکیت [[فلسطین]] هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به [[حضرت ابراهیم]] (ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ [[حضرت موسی]] (ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از [[یهود]] پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد.
 +
 
 +
[[بنی‌اسرائیل]] نخستین مرتبه در زمان [[حضرت یوسف]] (ع) به [[مصر]] تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی (ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به [[بابل]] بود البته بعد از آنکه [[بخت النصر]] اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت [[حضرت عیسی]] (ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم [[سوره اِسراء|سوره إسراء]] استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکُم‏ أَن یَرْحَمَکُم وَ إنْ عُدتُم عُدْنَا). یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن ۱۹ مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند.
 +
 
 +
'''اختلاف نظر مسلمانان و یهودیان دربارۀ فلسطین'''
 +
 
 +
صهیونیست‌ها برای ادعای مالکیت فلسطین کتاب تورات را نشان می‌دهند و می‌گویند از سال هفتاد میلادی تاکنون که از فلسطین نفی بلد شده‌اند در کشورهای مختلف آواره و تحت ظلم بوده‌اند. اما بعد از کشتار هیتلر از این قوم به لزوم داشتن سرزمین و حکومت بیش از همیشه احساس نیاز می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند با ساختی معبدی در مکان معبد سلیمان یهوه را عبادت کنند.
 +
 
 +
اما مسلمانان، که ۱۴۰۰ سالِ گذشته را در آنجا زندگی کرده و سند و قباله دارند می‌گویند که اینجا وطن ماست و نمی‌توانیم به هیچ قیمتی از آن صرف نظر کنیم. آنها از اهمیت [[بیت المقدس|بیت‌المقدس]] خبر می‌دهند که محل صعود [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] (ص) در شب [[معراج]] بوده است و آیاتی از [[قرآن مجید]] را در این خصوص نشان می‌دهند (إسراء/ ۱). مضافاً که بیت‌المقدس [[قبله]] اول مسلمانان بوده ([[سوره بقره|بقره]]/ ۱۴۴ و ۱۴۹ و ۱۵۰) و ایشان چهارده سال آغازین [[اسلام]] را بدان سو [[نماز]] می‌خوانده‌اند. مسلمانان می‌گویند اگر اروپاییان به یهودیان ظلم کرده‌اند چرا ما باید تاوان آن را پس بدهیم؟!
  
فلسطین به لحاظ جغرافیائی در حال حاضر شامل دو منطقه است: منطقه شمالی که بخش بالای آن را ادامه تپه های جنوب [[لبنان]] می پوشاند که زمین های بلندی بنام «جلیلی» را بوجود می آورد. قسمت جنوبی که شامل جلگه مرتفع بیابانی است و به بیابان نقب موسوم است که نیمی از سرزمین فلسطین را دربر می گیرد. آب و هوای فلسطین در تابستانها گرم و در زمستانها معتدل و بارانی است و به غیر از چند رود کوچکی که به دریای مدیترانه می ریزد رود مهمی در این سرزمین جریان ندارد.
+
'''پیدایش قوم بنی‌اسرائیل'''
 +
 
 +
وقتی حضرت‌ موسی (ع‌) بنی‌اسرائیل‌ را به [[معجزه|معجزات]] خداوند از [[مصر]] بیرون‌ آورد و [[فرعون|فرعون‌]] و پیروانش‌ را در دریا غرق‌ نمود، فی‌الواقع‌ اولین‌ دوره اسارت‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ پایان ‌رسیده‌ بود. بنی‌اسرائیل‌ یعنی پسران‌ دوازده‌‌گانه [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت‌ یعقوب]]، مقرّر بود که چهار نسل‌ در زمین مصر در تبعید باشند تا از گناهی‌ که‌ به‌ سبب‌ فروختن‌ [[حضرت یوسف علیه السلام|حضرت یوسف‌]] مرتکب‌ شده‌ بودند پاک‌ شده‌ و لایق‌ آن‌ گردند تا مثل‌ پدرانشان،‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و یعقوب،‌ در سرزمین کنعان‌ (فلسطین‌) زندگی‌ کنند.
 +
 
 +
حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین عراق به دنیا آمد. او در جوانی، بت‌های‌ قومش‌ را شکست‌ و آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم (ع) چون دیگر نمی‌توانست در سرزمین پدری‌اش بماند لذا به دستور خداوند به زمینی که بعدها فلسطین نامیده شد هجرت کرد.
 +
 
 +
مطابق تورات کنونی، خداوند به ابراهیم (ع) از آینده خبر داده بود که قطعاً نسل تو به زمین بیگانه (مصر) تبعید خواهند شد و بعد از چهار نسل با پیروزی به اینجا بازخواهند گشت. این پیشگویی خداوند، در زمان یوسف (ع) به وقوع پیوست. و چون برادران یوسف (ع) گناه‌شان عمدی بود کفاره‌اش آن شد که به مصر تبعید شوند و تا چهار نسل در آنجا بمانند.
 +
 
 +
'''ارض موعود'''
 +
 
 +
اولین کسی که وعده‌ی بازگشت به زمین فلسطین را از سوی خداوند مطرح کرد حضرت‌ یعقوب ‌(ع‌) بود. او پیش‌ از وفاتش‌ در مصر، پسرانش‌ را امیدوار ساخت که‌ خداوند سرانجام نسل شما را به‌ زمین‌ پدرانتان‌ باز خواهد آورد.<ref>سفر پیدایش، ‌۴۸/ ۲۱.</ref> همچنین یوسف ‌(ع‌) نیز در پایان‌ عمر ۱۱۰ ساله خود بر بازگشت به ارض موعود تأکید کرد.
 +
 
 +
وقتی یعقوب (ع) رحلت کرد فرزندانش طبق وصیت او، جسدش را به فلسطین برده و در مقبرۀ ابراهیم و [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] دفن کردند و به مصر بازگشتند. آنها اجازه نداشتند که در فلسطین زندگی کنند. لذا جسد یازده برادر در مصر دفن شد. فقط یوسف (ع) بود که به اذن خداوند تابوتش در زمان موسی (ع) به فلسطین منتقل شد. زیرا که او در آن ماجرا، بی‌گناه بود.
 +
 
 +
'''ظهور حضرت موسی (ع)'''
 +
 
 +
در مصر تا سال‌ها، عزت [[بنی‌اسرائیل]] برقرار بود. لکن‌ دو سه نسل بعد، پادشاهانی در آنجا‌ به قدرت رسیدند که‌ آوازۀ یوسف‌ را نشنیده بودند. پس بنی‌اسرائیل‌ را چون‌ بردگان‌ و بندگان‌ به‌ خدمت‌ گرفتند ([[سوره شعراء|شعراء]]/ ۲۲). لذا عجز و لابه ‌ایشان‌ به‌ آسمان‌ برخاست‌ و ظهور منجی‌ خود را طلب‌ می‌کردند. پس آنگاه خداوند حکیم، حضرت موسی ‌(ع‌) را برای‌ ایشان‌ برانگیخت‌.
 +
 
 +
نزاع‌ اصلی‌ موسی ‌(ع‌) با [[فرعون]]،‌ فی‌الواقع‌ بر سر خارج‌ کردن‌ بنی‌اسرائیل‌ از مصر در گرفته بود، چنان‌که‌ قرآن‌ مجید مکرراً بدان‌ تصریح‌ دارد. ([[سوره اعراف|اعراف]]/ ۱۰۵). لیکن‌ فرعون‌ از سر تکبر و همچنین‌ به‌ سبب‌ آن‌ بیگاری‌ بزرگی که‌ از بنی‌اسرائیل‌ می‌کشید اجازه نمی‌داد تا بنی‌اسرائیل از مصر خارج شوند. نهایتاً به فرمان خداوند بنی‌اسرائیل‌ شبانه‌ از مصر گریختند
 +
 
 +
و خداوند از آن پس‌ «بنی‌اسرائیل»‌ را به‌ [[یهود]] مسمّی‌ فرمود چرا که‌ موسی‌ آنها را روانه‌ کرده‌ و به‌ سمت ‌فلسطین‌ «هدایت»‌ فرموده‌ بود، چنان‌که‌ در قرآن فرمود: «الذین‌ هَادُوا» (بقره‌/ ۶۲). وقتی‌ خداوند تعالی‌ بنی‌اسرائیل‌ را از مصر با قوّت‌ خود بیرون‌ آورد فی‌الواقع‌ وعده ‌او به‌ این‌ قوم‌ به‌ تمامیت‌ رسید. یعنی‌ همان‌ وعده شفاهی‌ که‌ یعقوب ‌(ع‌) و یوسف ‌(ع‌) به‌ پدران‌ این‌ قوم‌ داده‌ بودند: «وَ اَوْرَثْنَا الْقَومَ‌ الّذینَ‌ کانُوا یُستَضعَفونَ‌، مَشارقَ‌ الارضِ‌ و مَغاربَهَا الّتی‌ بارَکْنا فیها، و تَمّت‌ کَلِمَتُ‌ ربُّکَ‌ الحُسْنی‌ علی‌ بنی‌اسرائیلَ‌ بما صَبَروا و دَمَّرْنا ما کان‌ یَصنَعُ‌ فرعونَ‌ و قَومُه‌ و ما کانوا یَعرِشُون‌» (اعراف/ ۱۳۷).
 +
 
 +
'''نزول تورات'''
 +
 
 +
خداوند در میانه راه فلسطین، در موقف [[طور سینا|کوه‌ سینا]]،‌ قانون‌ رستگاری‌ دنیا و آخرت‌ را به یهود اعطا کرد تا وفق‌ آن‌ عمل‌ نموده برکت‌ یابند؛ یعنی‌ کتاب‌ تورات‌ را نوشته‌ بر الواح‌، که‌ ۱۳۰۰ سال‌ پیش‌ از میلاد مسیح ‌(ع‌) نازل‌ گشت.
 +
 
 +
موسی (ع) آن‌ نسخه واحد از تورات‌ را به دو پسر [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] نبی (ع) سپرد. و مقرر شد پس از ایشان، کاهنان و [[احبار]] یهود تورات را حفظ کنند و آن‌ را به‌ مردم‌ بیاموزند. لیکن‌ بنا به نقل قرآن، همین علما به‌ تحریف‌ و تبدیل‌ تورات‌ به‌ نفع‌ منافع‌ عاجل‌ خود پرداختند (بقره‌/ ۷۵) و بر سر کتاب خدا‌ اختلاف‌ کردند ([[سوره آل‌ عمران‌|آل‌عمران‌]]/ ۱۹). [[حضرت داوود]] (ع) نیز طولانی‌ترین مزمور خود را در وصف عدم حفظ شریعت در یهود سروده است.
 +
 
 +
'''دخول به زمین مقدس یک نسل به عقب افتاد'''
 +
 
 +
مطالعه‌ کتب‌ و رسالات‌ عهد عتیق‌ به‌ ما می‌فهماند که‌ این‌ قوم‌ از ابتدای قوامش استعداد زیادی‌ در‌ شرارت‌ و فساد و دنیاگرایی‌ داشته است، تا آن‌ حد که‌ در میانه راه‌ مصر به فلسطین،‌ چندین‌ نوبت‌ به‌ بهانه آب‌ و نان‌ و چندین‌ بهانه واهی‌ دیگر، با منجی‌ خود حضرت موسی ‌(ع‌) منازعه‌ کردند و حتی‌ نزدیک‌ بود که حضرتش را سنگسار کنند. چنان‌که‌ در همین‌ ایام‌، در ماجرای‌ [[بلعم باعورا|بلعام‌ باعور]] به‌ زناکاری‌ با قوم‌ موآب‌ پرداختند، گوساله زرین‌ و بت‌های‌ دیگر پرستیدند)، و مکرراً لعنت و ‌عقوبت خداوند را بر جان‌ خود خریدند. حتی‌ وقتی‌ که‌ به آستانه زمین ‌فلسطین‌ (کنعان‌) رسیدند منتظر بودند تا دقیقاً همان‌طور که‌ خداوند برای‌ هلاک‌ فرعون ‌عمل‌ کرده‌ بود و ایشان فقط نظاره‌گر واقعه بودند،<ref>سفر خروج‌، ۱۴/۱۴.</ref> این‌ نوبت نیز خداوند عمالیق‌ و دیگر ساکنان‌ فعلی‌ زمین‌ را با معجزه‌ای منهزم‌ کند. اما وقتی دانستند که بایست جهاد کنند اکیداً با پیامبر خدا حضرت موسی (ع) درآویختند و حتی جمعی از ایشان از ترس مرگ در صدد بازگشت به مصر بودند. موسی و هارون و [[یوشع بن نون|یوشع]] از شدت خشم گریبان دریده به روی درافتادند.
 +
 
 +
روز بعد از استنکاف یهود از دخول در حدود فلسطین، فرمان‌ تکوینی خداوند توسط موسی (ع) بدین‌طور اعلام ‌شد که‌ این قوم‌ به عقوبت این گناه، چهل‌ سال‌ در بیابان‌ سرگردان‌ خواهند بود تا مدت عمر این‌ منازعه کنندگان‌ به‌ سر آید. وعده دخول در ارض مقدس نیز در نسل بعدی محقق خواهد شد. با این حال، خداوند رزّاق‌ در این‌ چهل‌ سال‌ سرگردانی در بیابان‌، روزی ایشان‌ را از منّ‌ آسمانی ‌عطا کرد و لباس‌های‌ ایشان‌ را تازه‌ نگاه‌ داشت‌ تا مندرس‌ نشود.
 +
 
 +
بعد از پایان چهل سال و مرگ نسل اول قوم از جمله موسی (ع) و هارون (ع)، یهودیان به رهبری یوشع نبی (ع) از رود اردن گذشتند و به فلسطین داخل شدند. خداوند در قرآن در این خصوص چنین فرموده است: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کاَنُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتىِ بَارَکْنَا فِیهَا وَ تَمَّتْ کلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنىَ‏ عَلىَ‏ بَنىِ إسْرَ ءِیلَ بِمَا صَبُرواْ  وَ دَمَّرْنَا مَا کاَنَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مَا کَانُواْ یَعْرِشُون» (اعراف/۱۳۷).
 +
 
 +
'''ورود مشروط یهود به ارض مقدس'''
 +
 
 +
حضرت موسی (ع) وصیت‌های زیادی به یوشع (ع) کرده بود. او از گناهان بزرگی که یهودیان در آینده به آن دچار خواهند شد خبر داشت. لذا برای اتمام حجت با یهود به یوشع (ع) دستور داد که‌ چون‌ به‌ زمین مقدس داخل‌ شدید کاهنان قوم (که از سبط لاوی هستند)، به همراهی شش‌ سبط‌ از فرزندان‌ یعقوب ‌(ع‌)، قوم‌ را برکت‌ دهند و شش‌ سبط‌ دیگر نیز بر بت‌پرستان و کافران آینده‌ی قوم،‌ لعن‌ فرستند. این نمایش عظیم و بیان این لعنت‌ها در زیر آسمان، حاوی این پیام است که یهودیان حق ندارند هر طور که خواستند در فلسطین زندگی کنند. به عبارت دیگر، آن خداوندی که این زمین را به یهودیان داده است خودش به وضوح شیوه‌ی زندگی در آنجا را نیز در تورات به یهود آموخته و در این خصوص با آنها اتمام حجّت کرده است. لهذا اگر آنها به گناهان فوق دست دراز کنند خودش آنها را در همین دنیا عقوبت خواهد کرد.
 +
 
 +
حضرت‌ موسی (ع‌) بلافاصله بعد از سفارش به ‌لعنت‌های‌ فوق‌، دو مسیر آینده‌ی یهود را ترسیم می‌کند؛ راه خیر و برکت، یا راه شرّ و عقوبت. او نخست برکت‌های خداوند را به آنها ابلاغ می‌کند که‌ اگر مطابق تورات ‌عمل‌ نموده‌ و در راه‌ خدا سلوک‌ نمایید‌، آنگاه‌ محصول‌ زمین‌ و بهایم‌ تو برکت‌ یافته‌، کثیر شوند و دشمنانت‌ منهزم‌ گردند و تو همیشه‌ سلامت‌ خواهی‌ بود.
 +
 
 +
در مقابلِ ذکر برکت‌های خداوند، عقوبت و لعنت خدا نیز آمده که نشان می‌دهد اشرار این قوم به همین نسبت بر عادلان آن زیادت دارند. اما یهودیان به تحذیرات گوش نگرفتند و عذاب نازل شد. موارد بسیاری از وقوع این عقوبت‌ها را می‌توان در عهد عتیق کنونی یافت. به این طریق مشاهده می‌شود که مطابق تورات کنونی، به جای یافتن کسانی که با این قوم عداوت کرده یا می‌کنند مسبّب اصلی را باید در خود یهود را یافت که گناهانشان باعث شده است تا خداوند دشمنانی را برای تأدیب آنها بفرستد: [[بخت النصر]]، تیتوس و احتمالاً هیتلر. بخت‌النصر و تیتوس به ترتیب ویران کننده‌ی دو معبد یهود بودند؛ معبد سلیمان و معبد هیرود.
 +
 
 +
'''یهودیان شریعت خدا را حفظ نکردند'''
 +
 
 +
حضرت‌ داوود (ع‌) که‌ حدود سیصد سال‌ پس‌ از حضرت‌ موسی ‌(ع‌) به‌ حکمرانی ‌رسید در کتاب مزامیر ـ که در نزد مسلمانان با نام [[زبور]] مشهور است ـ تاریخ‌ بنی‌اسرائیل‌ را مرور کرده‌ و تقصیرهای ‌ایشان‌ را برشمرده‌ است.  همچنین مزمور ۱۱۹ که‌ طولانی‌ترین‌ مزمور داوود (ع) است،‌ در خصوص‌ خیانت بنی‌اسرائیل‌ در وصایای‌ تورات‌ و عدم‌ حفظ‌ [[شریعت|شریعت‌]] و کلام‌ خدا، سروده‌ شده‌ است‌. بزرگترین‌ گناه‌ قوم‌ یهود در همین خصوص بوده و بلکه این‌ گناه عظیم،‌ در اصل از ناحیه‌ی کاهنان‌ و کاتبان‌ این قوم بوده است. زیرا‌ ایشان در توراتی که نزدشان به امانت بود خیانت می‌کردند. اولاً بسیاری‌ از مواعظ‌ و حکمت‌ها و ذکر معاد و قیامت را از آن حذف‌ نمودند و ثانیاً برخی‌ جعلیات‌ بر آن‌ افزودند و به‌ خداوند نسبت‌ دادند. علاوه‌ بر اینها افراد دیگری‌ هم‌ ظاهر شده‌ به‌ دروغ‌ خود را نبی‌ خداوند می‌خواندند و باعث‌ ضلالت مضاعف‌ قوم‌ می‌گشتند. چنانکه‌ موسی ‌(ع‌) نیز از این‌ افراد پیش‌تر تحذیر داده‌ و برای ‌ایشان‌ مجازات‌ مرگ مقرر فرموده‌ بود.<ref>سفر تثنیه‌، ۱۳/ ۱ تا ۵ – ۱۸/ ۱۰ و۲۰.</ref>
 +
 
 +
اما گناه‌‌ مردم‌ نیز عدم‌ سلوک عملی‌ ایشان ‌بود در دین‌ و شریعت‌ خدا، و آنچه از آن‌ شنیده‌ و آموخته‌ بودند. لهذا خداوند این‌ قوم‌ را بجز عده اندکی‌، به‌ عقوبت‌هایی‌ که‌ مذکور آمد هلاک‌ ساخت‌ و این‌ ماجرا در دو نوبت‌ واقع‌ شد. یهودیان حدود دویست سال بعد از [[حضرت سلیمان]] رسماً [[بت پرستی|بت‌پرست]] شده بودند و حتی بت‌هایی را در معبد سلیمان نهاده، می‌پرستیدند. مدتی بعد، [[حضرت ارمیا علیه السلام|حضرت ارمیاء]] از طرف خداوند مبعوث شد تا این قوم را از خواب غفلت بیدار کند.
 +
 
 +
'''مروری بر تاریخ ساخت معبد در یهود'''
 +
 
 +
یوشع (ع)‌ وصیّ حضرت‌ موسی ‌(ع‌) قوم را به زمین مقدس داخل کرد و سپس زمین را طبق دستور خداوند به تعداد اسباط یعنی به دوازده بخش تقسیم فرمود [۳] خیمه عهد خدا یعنی معبد موقت قوم را در شهر شیلوه‌ برپا داشت‌ و آنگاه تابوت‌ عهد را به آنجا انتقال داد (یوشع‌ ۱۸/ ۱). شهر شیلوه به سبب ضلالت‌ها و بلاهایی‌ که‌ در آن رخ نمود ویرانه ‌گشت.
 +
 
 +
در‌ حدود سیصد سال‌ بعد، حضرت داوود (ع‌) خیمه عهد را در اورشلیم‌ برپا نمود‌ (دوم‌ِ سموئیل‌ ۶/ ۱۷) و حضرت سلیمان (ع‌) وصی و فرزند داوود (ع)‌، معبد خداوند را از سنگ‌ و چوب‌ در آنجا ساخت،‌ معبدی‌ که‌ به‌ مدد خداوند با قوت‌های‌ فوق‌ بشری‌ بنا‌ شده‌، صدای ‌چکش‌ و تبر و آلات‌ آهنی به وقت ساخت‌ از آن‌ مسموع‌ نمی‌گردید (اول‌ِ پادشاهان‌ ۶/ ۷). سلیمان ‌تابوت‌ عهد حاوی نسخه اصلی تورات و ماترک موسی (ع) را در آن‌ نهاد.
 +
 
 +
معبد سلیمان نهایتاً در سال ۵۸۶ قبل از میلاد توسط سپاه بخت‌النصر به همراه شهر اورشلیم ویران شد. این‌ معبد فقط ۴۲۴ سال‌ دوام‌ داشت‌ و بنی‌اسرائیل در این مدت،‌ باطن‌ دین‌ را رها نموده‌ به‌ ظاهر آن‌ بسنده‌ می‌کردند و به معبد سلیمان‌ مفاخرت می‌کردند.
 +
 
 +
خداوند حکیم در این‌ ایام‌ در میان‌ یهودیان‌ سامره (شومرون)‌ که‌ آشکارا بت‌ می‌پرستیدند حضرت ایلیا (الیاس‌) و شاگردش الیَسَع‌ را برانگیخت، و در میان‌ یهودیان‌ اورشلیم‌ نیز اشعیاء و ارمیاء و حزقیال‌ را. لیکن‌ یهود به‌ این‌ انبیاء گوش ‌نگرفتند و حضرت اشعیاء (ع) را با اره‌ دو پاره‌ کردند [۴] و ارمیاء نبی را مضروب و محبوس نمودند (ارمیاء ۲۰/ ۱ و ۲). آنها در پاسخ موعظات انبیاء به ایشان می‌گفتند که ما اسبان‌ تیزرو مهیا کرده‌ایم‌ که‌ با آنها خواهیم‌ گریخت‌. لیکن‌ خداوند به‌ واسطه اشعیاء (ع‌) بدیشان‌ فرمود که‌ عقوبت خدا ناگهانی‌ خواهد آمد؛ مثل‌ فرو ریختن‌ دیوار بر اثر شکافی‌ که‌ در آن‌ رخ‌ نموده‌ باشد (اشعیاء ۳۰/ ۱۲ تا ۱۷). و خداوند بخت‌النصر پادشاه‌ بابل‌ را بر آنها مسلط‌ کرد و او فردی‌ خونریز بود، و بر زبان‌ ارمیاء نبی ‌(ع‌) حتی نام او را پیش‌تر‌ اعلام‌ نمود:
 +
 
 +
در سال‌ ۵۸۶ قبل‌ از میلاد، بخت‌النصر پادشاه بابل از پی‌ هوای‌ نفس‌ خود با سپاهیان بسیار بر اورشلیم‌ تاخت‌ و شهر را نابود کرده‌، معبد سلیمان را به‌ آتش‌ کشید. سپاه بابل اکثر یهودیان‌ را کشت و تنها‌ چهل‌ هزار نفر را زنده نگاه داشت که آنها را به اسیری گرفته‌، به‌ جهت‌ غلامی‌ و کنیزی‌ با خود به‌ بابل‌ بردند.‌
 +
 
 +
وقتی خداوند معبد با عظمت سلیمان را به دشمنان این قوم واگذار کرد تعبیرش آن بود که دیگر عبادت یهودیان را نمی‌خواهد. این، سخن خداوند است که به توسط یکی از انبیاء بیان شده است.
 +
 
 +
همانطور که در قسمت قبل گفتیم، یهودیان به دلیل گناهانشان به عقوبت خداوند دچار شدند، همان‌طور که در موسی (ع) و انبیاء در این خصوص پیشگویی کرده و تحذیر داده بودند. بدین ترتیب بخت النصر در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به اورشلیم حمله کرد و این شهر را ویران نمود؛ معبد سلیمان را به آتش کشید و بسیاری از یهود را از دم تیغ گذرانید و الباقی آنها را اسیر گرفت و به بابل برد.
 +
 
 +
'''تابوت عهد'''
 +
 
 +
مهم‌ترین و گران‌بهاترین شیئی که در اندرونی معبد سلیمان نگاه داشته می‌شد، تابوت عهد بود یعنی همان توراتی که حضرت موسی (ع) به نزد علمای این قوم به ودیعت نهاد. این تابوت در اندرونیِ محراب معبد در مکانی به نام قدس الاقداس نگاه داشته می‌شد، جایی که کاهنان برگزیده فقط یک نوبت در سال بدان‌جا وارد می‌شدند. [۱] تابوت عهد همچون قلب تپندۀ معبد بود و معبد دوم یهود این «قلب» را فاقد بود.
 +
 
 +
از سال ۵۸۶ تاکنون، درست ۲۶۰۰ سال می‌گذرد و در این مدت، از تابوت عهد (الواح‌ تورات)‌ خبری نیست. یهودیان، این مهم‌ترین و گران‌بهاترین شیء جهان را که معجزه مسلّم خداوند است، از دست دادند. لذا توراتی که یهودیان اکنون به آن استناد می‌کنند، بدون سند است. (راقم البته قصد ندارد تا به نفی کامل تورات حالیه بپردازد. چرا که به لطف خداوند، حقیقت از این تورات محو نشده است. لهذا همان‌طور که در قسمت اول از این مقاله استدلال شد همین تورات کنونی یهود برای اثبات حقایق، کافی است).
 +
 
 +
از دست دادن تابوت عهد، یکی از عقوبت‌های مهم یهود بود که پیش‌تر توسط حضرت ارمیاء (ع) بدیشان اخطار شده بود. طبق این پیشگویی، خداوند بعد از اسارت دوم یهود (= اسارت بابلی ) آنها را امداد می‌کند تا بارور و کثیر شوند (إسراء/ ۶) [۲] لکن تابوت عهد را بار دیگر به آنها نخواهد داد:
 +
 
 +
یهود پیش از حمله بخت‌النصر نیز تابوت عهد را از دست داده بودند. در جنگی که میان ایشان و ساکنان قبلی فلسطین در حدود سیصد سال بعد از حضرت موسی (ع) در شهر افیق درگرفت، تابوت به دست دشمنانشان افتاد. آنها تابوت را به شهرشان «اشدود» بردند و همان زمان بود که بلایای عظیمی بر آن دیار رخ نمود؛ بت‌هایشان سقوط کرد و جمعی از مردمان بیت‌شمس که به درون تابوت نظر انداخته بودند مردند. نهایتاً دشمنان یهود پس از هفت ماه، تابوت عهد را بر عرابه‌ای نهاده به سمت بنی‌اسرائیل روانه کردند (۱سموئیل، باب ۴). در حواشی حکومت طالوت (شائول)، قرآن مجید به این واقعه اشاره‌ای کرده است (بقره/ ۲۴۷ و ۲۴۸).
 +
 
 +
علت اصلی حفاری‌های اخیر صهیونیست‌ها در ذیل مسجد الاقصی پیدا کردن تابوت عهد است. آنها گمان دارند که تابوت در جایی از شهر قدس، مخفی شده و خاک می‌خورد!
 +
 
 +
'''تأدیب یهود توسط اقوام خون‌ریز'''
 +
 
 +
بخت‌النصر به حکم دل خود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به اورشلیم حمله آورد و آن را بی‌ترحم ویران کرد و معبد سلیمان را آتش زد و بسیاری از یهودیان را از دم تیغ گذراند. در خصوص این‌که چرا بخت‌النصر با این قوم دشمنی ورزیده است اختلاف نظر وجود دارد. بهترین جوابی که می‌توان یافت این است که بگوییم در واقع خداوند در دل بخت‌النصر افکنده بود تا چنین کند. برای این موضوع دلایل زیادی در قرآن و عهدین موجود است. ما ابتدا به دلایل قرآنی می‌پردازیم.
 +
 
 +
قرآن مجید به غیر از این حکم کلی، در آیات آغازینِ سوره إسراء از واقعه‌ی تخریب اورشلیم و تأدیب یهود، سخن گفته است. ترتیب این آیات بدین گونه است که خداوند تعالی به مناسبت سفر شبانه‌ی پیامبر اکرم (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی، از مبارک بودن آن مسجد و پیرامونش خبر داده آنگاه به ماجرای موسی (ع) و بنی‌اسرائیل می‌پردازد و اینکه خداوند به یهودیان تورات را عطا فرمود و در آن از دو نوبت فساد ایشان خبر داد. سپس در آیات ۴ تا ۷ هر دو واقعه را ذکر می‌فرماید که خداوند پس از هر فساد یهود، ایشان را به توسط افراد خون‌ریز تأدیب کرده است.
 +
 
 +
لازم به ذکر است که این دو واقعه، توسط بخت‌النصر و تیتوس در قبل از اسلام رخ داده‌اند. اما متأسفانه برخی مفسران معتقد شده‌اند که این وقایع یا حداقل یکی از آنها، هنوز به وقوع نپیوسته‌اند. دلایل زیادی علیه این برداشت، وجود دارد مخصوصاً اینکه در قرآن ذکر شده که آن مهاجمان هر چیزی را که به آن دست بیابند نابود می‌کنند که واضحاً این از مشخصات سپاه حق نیست، که زنان و اطفال و پیران را بکشند یا درختان و ابنیه را نابود کنند.
 +
 
 +
لذا باید گفت که این وقایع به جنگ سپاه اسلام با یهود در آخرالزمان اشاره ندارند و احادیث ذکر شده در این خصوص به «تأویل» این آیات اشاره دارند و نه «تفسیر» آنها. باید دقت کرد که در متن این احادیث به قوم «یهود» اشاره نشده است. ثالثاً اینکه کلمه‌ی «عباد» در قرآن عموماً به معنای «عباد» تکوینی به کار رفته است که باید آن را به «مخلوقات» یا «انسان‌ها» ترجمه کرد و نه به معنای «مؤمنان». راقم در این خصوص مقاله جداگانه‌ای نگاشته است که محققان را به مطالعه آن دعوت می‌کنم: آیا دو عقوبت یهود در سوره‌ی إسراء، تحقق یافته است؟
 +
 
 +
'''اسارت بابلی یهود'''
 +
 
 +
همان‌طور که خداوند تحذیر داده بود در عقوبتی که به یهودیان به توسط قوم کلدانی رسید نه‌تنها اکثر یهودیان با شمشیر ایشان و به بلاهای مهلک دیگر مردند، بلکه حق تعالی شهرهای یهود و از همه مهم‌تر معبد سلیمان را نیز به بخت‌النصر و یارانش تسلیم کرد. و این امر پیش‌تر از سوی خداوند به توسط حضرت موسی (ع) انذار شده بود:
 +
 
 +
اگرچه خداوند مدت اسارت ایشان در بابل را هفتاد سال مقرر کرده بود (ارمیاء ۲۵/ ۱۱ و ۱۲)، لکن آن دوران فقط ۴۸ سال طول کشید. پس آنگاه، خداوند متعال کوروش‌ ایرانی‌ را در سال‌ ۵۳۸ قبل‌ از میلاد بر شهر بابل‌ پیروز کرد و او با فرمانی‌ که‌ در مورد اسرای‌ یهود،‌ از خداوند گرفته‌ بود ایشان‌ را رخصت‌ داد تا به‌ اورشلیم ‌برگردند و معبد خداوند را بنا نموده‌ به‌ عبادت‌ او مشغول‌ گردند (‌۲تواریخ ایام ۳۶/ ۲۰ تا ۲۳‌ ـ کتاب‌ عزرا، باب اول). با این‌ همه‌ بسیاری ‌از یهودیان‌ در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ از بابل‌ و شوش‌ گرفته‌ تا همدان،‌ باقی‌ ماندند و به بلاد خود نرفتند. اغلبِ این یهودیان انسان‌های صالحی بودند که تقدیر خود را از این قوم جدا کردند و نخواستند تا خود و نسل‌شان در گناهان آینده‌ی این قوم شریک باشند. به نظر راقم، آن سه مجوسی که به وقت تولد حضرت عیسی (ع) به هدایت ستاره به اورشلیم رفتند و هدایایی به حضرت مریم (س) تقدیم کردند از نسل این یهودیان مؤمنی بودند که در ایران می‌زیستند. در این خصوص به مقاله‌ی مجزای راقم رجوع فرمایید: مجوسانِ ستایشگر عیسای نوزاد، که بودند؟
 +
 
 +
نکته مهم این است که صهیونیست‌ها این بشارت موسی (ع) برای بازگشت به فلسطین را که بعد از خرابی معبد اول بوده است را به زمان اکنون تطبیق می‌کنند و ادعای رجعت به فلسطین را دارند. در حالی‌که این وعده در ۲۵۰۰ سال قبل به توسط کوروش محقق شده است.
 +
 
 +
پس از فتح بابل به دست کوروش، یهودیان از آن شهر آزاد شده به فلسطین بازگشتند. لکن‌ بدون‌ امداد خداوند نتوانستند معبدی برای پرستش او بنا کنند. چرا که معبد خدا فقط باید به توسط انبیای هر قوم بنا شود. این موضوع از زبان موسی (ع) در خطاب به قومش مؤکد گشته که عبادت و قربانی را فقط در مکانی که خداوند برخواهد گزید به جای آور:
 +
 
 +
اگرچه یهودیان مکان معبد ویران سلیمان را در اختیار داشتند ولیکن قادر نبودند بنای آن را تجدید کنند. نزدیک به یکصد سال گذشت (از ۵۳۸ تا ۴۴۴ قبل از میلاد) تا این‌که‌ خداوند به‌ مدد دو نبی به نام‌های عَزرا و نَحَمیا، یهودیان را نصرت‌ بخشید تا معبد دوم و خانه‌ها و حصارهای‌ اورشلیم‌ را بسازند.
 +
 
 +
'''ظهور عیسی (ع)'''
 +
 
 +
حضرت عیسی (ع) در حدود سال ۳۰ میلادی به پیامبری مبعوث شد. رسالت آن حضرت آن‌طور که از اناجیل مسیحی برمی‌آید توبه دادن یهودیان بوده است. به این معنا که بعد از ۴۷۰ سال که از ساخت معبد دوم می‌گذشت یهودیان به سمت ظلم و شرک گراییده، خصوصاً کاهنان قوم شدیداٌ یاغی شده بودند.
 +
 
 +
همان‌طور که دیده می‌شود در انجیل متی، اولین سخن حضرت عیسی و یحیی یکسان است. هر دو نبی سعی داشته‌اند مردم را از عقوبت خداوند بترسانند و تأکید نمایند که اگر توبه نکنند، به زودی ریشۀ درخت یهود از فلسطین کنده خواهد شد.
 +
 
 +
گرچه اغلب قوم‌ یهود، مرید حضرت عیسی (ع) گشتند لیکن‌ کاهنان‌ و کاتبان که‌ معبد و کنیسه‌ها را در اختیار داشتند او را خوش‌ نداشتند و برای سخنرانی‌های او موانعی ایجاد می‌کردند. لذا آن حضرت مجبور می‌شد شهر به شهر بگردد و اغلب در خانه‌های مردم موعظه کند. او دوازده حواری برای خویش برگزیده بود تا علاوه بر تعلیم آنها، شاهدان سخنان و معجزاتش باشند (انجیل لوقا ۲۴/ ۴۸ ـ اعمال رسولان ۱/ ۸ ـ قرآن: آل‌عمران/ ۵۳).
 +
 
 +
'''عیسی (ع) کاهنان یهود را محکوم می‌کند'''
 +
 
 +
حضرت‌ عیسی (ع‌) با سخنان و معجزات شگفت خود موفق شد تا اغلب مردم را به خدا دعوت کند و آنها را توبه دهد. لکن کاهنان‌ یهود نه تنها به او ایمان نیاوردند بلکه چند نوبت قصد دستگیری و قتل او را کردند (متی‌ ۲۱/ ۴۶ – ۲۶/ ۴ و ۵ ـ لوقا ۲۰/ ۱۹ و ۲۰). ولی علاقۀ وافر مردم به عیسی (ع) و ازدحام آنها بر وی، باعث شده بود که کاهنان نتوانند به مراد خود برسند (مرقس‌ ۱۲/ ۱۲ – ۱۴/ ۱ و ۲ – لوقا ۱۹/ ۴۷ و ۴۸ – ۲۰/ ۱۹ – یوحنا ۱۱/ ۴۷ تا ۵۴).
 +
 
 +
اما کاهنان یهود به جای اندیشه کردن به عاقبت قوم و تحذیراتی که خداوند در تورات موسی (ع) به جهت ویرانی اورشلیم و باز پس گرفتن ارض مقدس از ایشان، مذکور داشته بود و حضرت عیسی (ع) نیز همان‌ها را به نحوی دیگر از سوی خداوند متذکر می‌شد، اکثرشان در این اندیشه بودند که با آمدن عیسی به معبد و با معجزات وی، کسب آنها از رونق افتاده و مردم دیگر سرسپردۀ آنها نیستند بلکه تابع عیسی (ع) شده‌اند.
  
اکثریت جمعیت ۵/۶ میلیونی فلسطینی را مسلمانان تشکیل می دهند که اغلب از نژاد سامی بوده و به عربی صحبت می کنند. مرکز فلسطین  [[بیت المقدس]] است که از نظر [[اسلام]]، [[مسیحیت]] و [[یهود]] مکانی مقدس می باشد. این شهر که به قدس و اورشلیم هم مشهور است، در ۵۵ کیلومتری غرب رود اردن و ۸۰ کیلومتری شرق مدیترانه بر روی ارتفاعات متوسط قرار گرفته و از قدیمی ترین شهرهای مذهبی جهان به شمار می رود.
+
'''پیشگویی عیسی (ع) از خرابی اورشلیم و معبد دوم'''
  
بیت المقدس شامل دو بخش قدیم و جدید می باشد، قسمت قدیمی تماماً داخل قلعه و حصار محکمی است که آخرین بار در زمان عثمانیان بازسازی شد. در جنوب شرقی بخش قدیم محوطه مستطیلی است که [[مسجد الاقصى|مسجد الاقصی]]، [[مسجد قبه الصخره|مسجد قبة الصخره]] در آن قرار گرفته و مجموعاً حرم شریف نام دارد و مساحت آن به ۱۵% مساحت بیت المقدس قدیم بالغ می گردد. دروازه شرقی این حرم که دروازه طلایی نام دارد (در دیوار شرقی قرار گرفته) حرم را با کوه زیتون یا کوه طور ربط می دهد. دروازه جنوبی رو به شهرهای [[بیت لحم|بیت اللحم]] و الخلیل است.
+
مطابق انجیل لوقا، حضرت عیسی (ع) به حواریون خود از روزهای خرابی اورشلیم سخن می‌کند. او در ابتدای سخنش خبر می‌دهد که به زودی حتی یک سنگ از این معبد باقی نخواهد ماند:
 +
<br />
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
سطر ۴۲: سطر ۱۷۱:
  
 
*سرزمین اسلام (شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین جهان)، غلامرضا گلی زواره.
 
*سرزمین اسلام (شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین جهان)، غلامرضا گلی زواره.
 +
*[https://jscenter.ir/jewish-studies/beliefs-of-jewish/2428/%d9%81%d9%84%d8%b3%d8%b7%db%8c%d9%86-%d9%85%d9%84%da%a9-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85/ "بررسی مالکیت فلسطین در تورات"، امیر اهوارکی، اندیشکده مطالعات یهود].
 
{{کشورهای اسلامی}}
 
{{کشورهای اسلامی}}
 
[[رده:فلسطین]]
 
[[رده:فلسطین]]
 
[[رده:کشورهای اسلامی]]
 
[[رده:کشورهای اسلامی]]
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۱

فلسطین در جهان

«فلسطین»، کشوری عربی و اسلامی است که در ناحیه خاورمیانه و در شرق دریای مدیترانه قرار دارد. این سرزمین سه قاره آسیا، افریقا و اروپا را به هم متصل می کند و قلب جهان عرب و حلقه اتصال شرق و غرب می‌باشد و الهام بخش سه دین بزرگ دنیا است. چنین موقعیت مهم و خصوصیات ویژه، این کشور را به صورت یکی از مناطق استراتژیک جهان درآورده است. فلسطین از سال ۱۹۴۸ م. تاکنون توسط یهودیان صهیونیست‌ اشغال شده است.

وضعیت جغرافیایی

فلسطین به لحاظ جغرافیائی در حال حاضر شامل دو منطقه است: منطقه شمالی که بخش بالای آن را ادامه تپه های جنوب لبنان می پوشاند که زمین های بلندی بنام «جلیلی» را بوجود می آورد. قسمت جنوبی که شامل جلگه مرتفع بیابانی است و به بیابان نقب موسوم است که نیمی از سرزمین فلسطین را دربر می گیرد. آب و هوای فلسطین در تابستانها گرم و در زمستانها معتدل و بارانی است و به غیر از چند رود کوچکی که به دریای مدیترانه می ریزد رود مهمی در این سرزمین جریان ندارد.

اکثریت جمعیت ۵/۶ میلیونی فلسطینی را مسلمانان تشکیل می دهند که اغلب از نژاد سامی بوده و به عربی صحبت می کنند. مرکز فلسطین بیت المقدس است که از نظر اسلام، مسیحیت و یهود مکانی مقدس می باشد. این شهر که به قدس و اورشلیم هم مشهور است، در ۵۵ کیلومتری غرب رود اردن و ۸۰ کیلومتری شرق مدیترانه بر روی ارتفاعات متوسط قرار گرفته و از قدیمی ترین شهرهای مذهبی جهان به شمار می رود.

بیت المقدس شامل دو بخش قدیم و جدید می باشد، قسمت قدیمی تماماً داخل قلعه و حصار محکمی است که آخرین بار در زمان عثمانیان بازسازی شد. در جنوب شرقی بخش قدیم محوطه مستطیلی است که مسجد الاقصی، مسجد قبة الصخره در آن قرار گرفته و مجموعاً حرم شریف نام دارد و مساحت آن به ۱۵% مساحت بیت المقدس قدیم بالغ می گردد. دروازه شرقی این حرم که دروازه طلایی نام دارد (در دیوار شرقی قرار گرفته) حرم را با کوه زیتون یا کوه طور ربط می دهد. دروازه جنوبی رو به شهرهای بیت اللحم و الخلیل است.

تاریخچه فلسطین

۳۵۰۰ سال قبل از میلاد اقوام سامی از قلب عربستان به سوی مصر، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین کوچ نمودند و ۲۵ قرن ق.م، یکی از این اقوام که به کنعانیان معروف بودند، فلسطین را به عنوان محل سکونت خود برگزیدند. ۲۰ قرن ق.م، اولین دولت تحت عنوان کنعانیه در کشور مزبور تاسیس شد.

در سال ۱۲۲۵ ق.م، قوم بنی اسرائیل به رهبری حضرت موسی علیه السلام به قصد سکونت در فلسطین راهی آن سرزمین شدند. حدود هزار سال ق.م، اقوامی بنام «فلسطین» که از جزایر دریای اژه آمده بودند به این ناحیه راه یافته و جای کنعانیان را گرفتند. بنی اسرائیل به سرکردگی حضرت داوود و بعد از او به رهبری حضرت سلیمان علیهماالسلام در حدود ده قرن ق.م دولت عبرانی را در این کشور بوجود آورده که رقیب دولت اقوام فلسطین بود.

فلسطین در سال ۷۷۲ق.م به تصرف آشور و به سال ۵۳۹ ق.م توسط کوروش اشغال شد. در اواسط نیمه دوم قرن چهارم ق.م اسکندر آن را تصاحب نمود. در سال ۳۹۵ میلادی فلسطین به عنوان مستعمره روم غربی اداره می شد و از اواسط قرن هفتم تا شانزدهم فرمانروایان عرب بر آن استیلا داشتند.

در سال ۱۵۱۷م فلسطین جزئی از خاک امپراطوری عثمانی بود که به مدت ۴ قرن آن را در اختیار خود داشتند و تا سال ۱۹۱۷م بر آن حکومت می کردند.[۱] در سال ۱۸۹۷م اولین کنگره صهیونیسم در شهر بال سوئیس به سرپرستی هرتزل برگزار شد و هدف خود از این گونه مشخص نمود: «هدف صهیونیسم عبارت است از ایجاد یک وطن قومی برای ملت یهود در سرزمین فلسطین».

در نوامبر ۱۹۱۷م، بریتانیا اعلامیه مشهور بالفور را مبنی بر تاسیس وطن قومی برای ملت یهود در فلسطین صادر کرد. جنگ جهانی اول پایان نیافته بود که یهودیان وعده تشکیل کشور یهود را از بریتانیا دریافت نمودند و انگلیس با مشارکت شریف حسین حکمران وقت حجاز، دولت عثمانی را از فلسطین بیرون راند و مهاجرت یهودیان به این سرزمین آغاز شد و دولت انگلستان به قیمومیت خود در این کشور پایان داد.[۲]

اعراب در خلال قیامها و انقلابهائی، مخالفت خود را با وعده بالفور اعلام نمودند که این حرکات زمینه ساز انقلاب بزرگ سال ۱۹۳۶م و ۱۹۳۹م بود که برجسته ترین رهبرش شیخ عزالدین قسام است و بالاخره سازمان ملل متحد قطعنامه شماره ۱۸۱ را مبنی بر تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و عربی در تاریخ نوامبر ۱۹۴۷م صادر نمود و در سال ۱۹۴۸م سازمان جهانی صهیونیسم برپائی اسرائیل را اعلام داشت. در سال ۱۹۴۸م سکنه یهودی فلسطین اشغالی به ۳۳% کل جمعیت فلسطین رسید که ۶۷/۵% اراضی فلسطین را اشغال نموده بودند.

گرچه ارتش دول عربی وارد جنگ با متجاوزین اسرائیلی شد ولی پس از رسوائی ها و خیانت ها، به آتش‌بس ها و موافقت هایی تن داده و عقب نشینی نمود و رژیم غاصب به سال ۱۹۵۶م به کانال سوئز حمله کرد. در ۲۸ مه ۱۹۶۴م کنگره عمومی فلسطین در شهر قدس با اعلام تاسیس سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) پیمان ملی فلسطین را تصویب کرد و سپتامبر همین سال ارتش آزادی بخش فلسطین برای مبارزه با غاصبین بوجود آمد.

در ژوئن ۱۹۶۷م، اسرائیل به سه کشور مصر، سوریه و اردن حمله نمود و کرانه غربی رود اردن، نوار غزه، صحرای سینا و بلندی های جولان را متصرف شد. این حرکت موجب آواره شدن تعداد زیادی از مردمان فلسطین به سوی کشورهای عربی و خاورمیانه گردید و بدین گونه متجاوزین که بعد از سال ۱۹۴۸م، ۷۸% سرزمین مزبور را تصرف کرده بودند با ضمیمه کردن نواحی متصرف شده، علاوه بر سرزمین فلسطین به نقاط حساس دول مجاور هم دست یافتند.[۳]

آمریکا برای آنکه عربها را به طور کامل در مسیر بیراهه و خیانت باری قرار دهد طرح راجرز را برای متوقف ساختن جنگ علیه اسرائیل، ارائه نمود که مقدمه ای شد برای تصفیه مقاومت فلسطین توسط رژیم های دست نشانده کشورهای عربی که نمونه بارز آن کشتار معروف سپتامبر سیاه در سال ۱۹۷۰م توسط شاه حسین پادشاه اردن بود که گروهی از مبارزین فلسطینی را به شهادت رسانید.

کشتار تل زعتر در سال ۱۹۷۶م در تعقیب سیاست امریکائی ها به اجرا درآمد. از این پس پایگاه مقاومت مبارزین فلسطینی به لبنان انتقال یافت. در لبنان نیز فالانژهای لبنان نبردهایی را بر علیه رزمندگان فلسطینی ترتیب دادند که این حرکت جنگ داخلی لبنان را برافروخت. در سال ۱۹۸۷م قوای اسرائیل جنوب لبنان را مورد حملات شدید خود قرار دادند که پس از ۳ ماه با استقرار نیروهای سازمان ملل و گرفتن یک نوار ده کیلومتری در مرز لبنان، عقب نشینی کردند.

در همین سال مصر با امضای پیمان کمپ دیوید و به رسمیت شناختن اسرائیل به فلسطینی ها خیانت نمود و به جز سودان تمامی کشورهای عربی با او قطع رابطه نمودند. در دوازدهمین اجلاس اتحادیه عرب که به سال ۱۹۸۱م در فاس مراکش تشکیل شد، طرح ملک فَهَد برای حل و فصل مسئله فلسطین موضوع اصلی اجلاس بود. این طرح که شامل ۷ بند بود، بر به رسمیت شناختن اسرائیل تاکید ورزیده بود. لیبی و ایران بر مصوبات این طرح به شدت اعتراض نمودند و جبهه پایداری اعراب آن را مردود اعلام نمود.

سیاستمداران خائن محافظه کار و سازشکار عرب نیز در پوشش صلح خاورمیانه، بدون در نظر گرفتن حقوق واقعی ملت مظلوم فلسطین و در جهت تامین منافع صهیونیسم و استکبار، به سازش با دولت غاصب اسرائیل تن دادند. اما جنبش فلسطین به صورت خود جوش و تحت عنوان انتفاضه می کوشد تا از طریق مبارزات گسترده و پیگیر به حقوق واقعی خود دست یابد.

یکی از اسف بارترین آثار شوم غصب فلسطین، حادثه ناگوار آوراگی بیش از سه میلیون نفر از مسلمانان مظلومی است که هستی خود را از دست داده و در نواحی مختلف خاورمیانه و حتی سراسر جهان پراکنده اند. پناهندگانی که در سوریه، مصر، اردن و لبنان سکونت دارند در شرایط دشواری زندگی می کنند و نیز به عنوان مثال در جریان یورش اسرائیل به اردوگاههای صبرا و شتیلا ۴۰۰۰ نفر که اغلب زن و کودک بودند به شهادت رسیدند.

ادعای مالکیت فلسطین

صهیونیست‌ها با استناد به تورات مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به حضرت ابراهیم (ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی (ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد.

بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان حضرت یوسف (ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی (ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی (ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکُم‏ أَن یَرْحَمَکُم وَ إنْ عُدتُم عُدْنَا). یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن ۱۹ مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند.

اختلاف نظر مسلمانان و یهودیان دربارۀ فلسطین

صهیونیست‌ها برای ادعای مالکیت فلسطین کتاب تورات را نشان می‌دهند و می‌گویند از سال هفتاد میلادی تاکنون که از فلسطین نفی بلد شده‌اند در کشورهای مختلف آواره و تحت ظلم بوده‌اند. اما بعد از کشتار هیتلر از این قوم به لزوم داشتن سرزمین و حکومت بیش از همیشه احساس نیاز می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند با ساختی معبدی در مکان معبد سلیمان یهوه را عبادت کنند.

اما مسلمانان، که ۱۴۰۰ سالِ گذشته را در آنجا زندگی کرده و سند و قباله دارند می‌گویند که اینجا وطن ماست و نمی‌توانیم به هیچ قیمتی از آن صرف نظر کنیم. آنها از اهمیت بیت‌المقدس خبر می‌دهند که محل صعود حضرت رسول (ص) در شب معراج بوده است و آیاتی از قرآن مجید را در این خصوص نشان می‌دهند (إسراء/ ۱). مضافاً که بیت‌المقدس قبله اول مسلمانان بوده (بقره/ ۱۴۴ و ۱۴۹ و ۱۵۰) و ایشان چهارده سال آغازین اسلام را بدان سو نماز می‌خوانده‌اند. مسلمانان می‌گویند اگر اروپاییان به یهودیان ظلم کرده‌اند چرا ما باید تاوان آن را پس بدهیم؟!

پیدایش قوم بنی‌اسرائیل

وقتی حضرت‌ موسی (ع‌) بنی‌اسرائیل‌ را به معجزات خداوند از مصر بیرون‌ آورد و فرعون‌ و پیروانش‌ را در دریا غرق‌ نمود، فی‌الواقع‌ اولین‌ دوره اسارت‌ بنی‌اسرائیل‌ به‌ پایان ‌رسیده‌ بود. بنی‌اسرائیل‌ یعنی پسران‌ دوازده‌‌گانه حضرت‌ یعقوب، مقرّر بود که چهار نسل‌ در زمین مصر در تبعید باشند تا از گناهی‌ که‌ به‌ سبب‌ فروختن‌ حضرت یوسف‌ مرتکب‌ شده‌ بودند پاک‌ شده‌ و لایق‌ آن‌ گردند تا مثل‌ پدرانشان،‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و یعقوب،‌ در سرزمین کنعان‌ (فلسطین‌) زندگی‌ کنند.

حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین عراق به دنیا آمد. او در جوانی، بت‌های‌ قومش‌ را شکست‌ و آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم (ع) چون دیگر نمی‌توانست در سرزمین پدری‌اش بماند لذا به دستور خداوند به زمینی که بعدها فلسطین نامیده شد هجرت کرد.

مطابق تورات کنونی، خداوند به ابراهیم (ع) از آینده خبر داده بود که قطعاً نسل تو به زمین بیگانه (مصر) تبعید خواهند شد و بعد از چهار نسل با پیروزی به اینجا بازخواهند گشت. این پیشگویی خداوند، در زمان یوسف (ع) به وقوع پیوست. و چون برادران یوسف (ع) گناه‌شان عمدی بود کفاره‌اش آن شد که به مصر تبعید شوند و تا چهار نسل در آنجا بمانند.

ارض موعود

اولین کسی که وعده‌ی بازگشت به زمین فلسطین را از سوی خداوند مطرح کرد حضرت‌ یعقوب ‌(ع‌) بود. او پیش‌ از وفاتش‌ در مصر، پسرانش‌ را امیدوار ساخت که‌ خداوند سرانجام نسل شما را به‌ زمین‌ پدرانتان‌ باز خواهد آورد.[۴] همچنین یوسف ‌(ع‌) نیز در پایان‌ عمر ۱۱۰ ساله خود بر بازگشت به ارض موعود تأکید کرد.

وقتی یعقوب (ع) رحلت کرد فرزندانش طبق وصیت او، جسدش را به فلسطین برده و در مقبرۀ ابراهیم و اسحاق دفن کردند و به مصر بازگشتند. آنها اجازه نداشتند که در فلسطین زندگی کنند. لذا جسد یازده برادر در مصر دفن شد. فقط یوسف (ع) بود که به اذن خداوند تابوتش در زمان موسی (ع) به فلسطین منتقل شد. زیرا که او در آن ماجرا، بی‌گناه بود.

ظهور حضرت موسی (ع)

در مصر تا سال‌ها، عزت بنی‌اسرائیل برقرار بود. لکن‌ دو سه نسل بعد، پادشاهانی در آنجا‌ به قدرت رسیدند که‌ آوازۀ یوسف‌ را نشنیده بودند. پس بنی‌اسرائیل‌ را چون‌ بردگان‌ و بندگان‌ به‌ خدمت‌ گرفتند (شعراء/ ۲۲). لذا عجز و لابه ‌ایشان‌ به‌ آسمان‌ برخاست‌ و ظهور منجی‌ خود را طلب‌ می‌کردند. پس آنگاه خداوند حکیم، حضرت موسی ‌(ع‌) را برای‌ ایشان‌ برانگیخت‌.

نزاع‌ اصلی‌ موسی ‌(ع‌) با فرعون،‌ فی‌الواقع‌ بر سر خارج‌ کردن‌ بنی‌اسرائیل‌ از مصر در گرفته بود، چنان‌که‌ قرآن‌ مجید مکرراً بدان‌ تصریح‌ دارد. (اعراف/ ۱۰۵). لیکن‌ فرعون‌ از سر تکبر و همچنین‌ به‌ سبب‌ آن‌ بیگاری‌ بزرگی که‌ از بنی‌اسرائیل‌ می‌کشید اجازه نمی‌داد تا بنی‌اسرائیل از مصر خارج شوند. نهایتاً به فرمان خداوند بنی‌اسرائیل‌ شبانه‌ از مصر گریختند

و خداوند از آن پس‌ «بنی‌اسرائیل»‌ را به‌ یهود مسمّی‌ فرمود چرا که‌ موسی‌ آنها را روانه‌ کرده‌ و به‌ سمت ‌فلسطین‌ «هدایت»‌ فرموده‌ بود، چنان‌که‌ در قرآن فرمود: «الذین‌ هَادُوا» (بقره‌/ ۶۲). وقتی‌ خداوند تعالی‌ بنی‌اسرائیل‌ را از مصر با قوّت‌ خود بیرون‌ آورد فی‌الواقع‌ وعده ‌او به‌ این‌ قوم‌ به‌ تمامیت‌ رسید. یعنی‌ همان‌ وعده شفاهی‌ که‌ یعقوب ‌(ع‌) و یوسف ‌(ع‌) به‌ پدران‌ این‌ قوم‌ داده‌ بودند: «وَ اَوْرَثْنَا الْقَومَ‌ الّذینَ‌ کانُوا یُستَضعَفونَ‌، مَشارقَ‌ الارضِ‌ و مَغاربَهَا الّتی‌ بارَکْنا فیها، و تَمّت‌ کَلِمَتُ‌ ربُّکَ‌ الحُسْنی‌ علی‌ بنی‌اسرائیلَ‌ بما صَبَروا و دَمَّرْنا ما کان‌ یَصنَعُ‌ فرعونَ‌ و قَومُه‌ و ما کانوا یَعرِشُون‌» (اعراف/ ۱۳۷).

نزول تورات

خداوند در میانه راه فلسطین، در موقف کوه‌ سینا،‌ قانون‌ رستگاری‌ دنیا و آخرت‌ را به یهود اعطا کرد تا وفق‌ آن‌ عمل‌ نموده برکت‌ یابند؛ یعنی‌ کتاب‌ تورات‌ را نوشته‌ بر الواح‌، که‌ ۱۳۰۰ سال‌ پیش‌ از میلاد مسیح ‌(ع‌) نازل‌ گشت.

موسی (ع) آن‌ نسخه واحد از تورات‌ را به دو پسر هارون نبی (ع) سپرد. و مقرر شد پس از ایشان، کاهنان و احبار یهود تورات را حفظ کنند و آن‌ را به‌ مردم‌ بیاموزند. لیکن‌ بنا به نقل قرآن، همین علما به‌ تحریف‌ و تبدیل‌ تورات‌ به‌ نفع‌ منافع‌ عاجل‌ خود پرداختند (بقره‌/ ۷۵) و بر سر کتاب خدا‌ اختلاف‌ کردند (آل‌عمران‌/ ۱۹). حضرت داوود (ع) نیز طولانی‌ترین مزمور خود را در وصف عدم حفظ شریعت در یهود سروده است.

دخول به زمین مقدس یک نسل به عقب افتاد

مطالعه‌ کتب‌ و رسالات‌ عهد عتیق‌ به‌ ما می‌فهماند که‌ این‌ قوم‌ از ابتدای قوامش استعداد زیادی‌ در‌ شرارت‌ و فساد و دنیاگرایی‌ داشته است، تا آن‌ حد که‌ در میانه راه‌ مصر به فلسطین،‌ چندین‌ نوبت‌ به‌ بهانه آب‌ و نان‌ و چندین‌ بهانه واهی‌ دیگر، با منجی‌ خود حضرت موسی ‌(ع‌) منازعه‌ کردند و حتی‌ نزدیک‌ بود که حضرتش را سنگسار کنند. چنان‌که‌ در همین‌ ایام‌، در ماجرای‌ بلعام‌ باعور به‌ زناکاری‌ با قوم‌ موآب‌ پرداختند، گوساله زرین‌ و بت‌های‌ دیگر پرستیدند)، و مکرراً لعنت و ‌عقوبت خداوند را بر جان‌ خود خریدند. حتی‌ وقتی‌ که‌ به آستانه زمین ‌فلسطین‌ (کنعان‌) رسیدند منتظر بودند تا دقیقاً همان‌طور که‌ خداوند برای‌ هلاک‌ فرعون ‌عمل‌ کرده‌ بود و ایشان فقط نظاره‌گر واقعه بودند،[۵] این‌ نوبت نیز خداوند عمالیق‌ و دیگر ساکنان‌ فعلی‌ زمین‌ را با معجزه‌ای منهزم‌ کند. اما وقتی دانستند که بایست جهاد کنند اکیداً با پیامبر خدا حضرت موسی (ع) درآویختند و حتی جمعی از ایشان از ترس مرگ در صدد بازگشت به مصر بودند. موسی و هارون و یوشع از شدت خشم گریبان دریده به روی درافتادند.

روز بعد از استنکاف یهود از دخول در حدود فلسطین، فرمان‌ تکوینی خداوند توسط موسی (ع) بدین‌طور اعلام ‌شد که‌ این قوم‌ به عقوبت این گناه، چهل‌ سال‌ در بیابان‌ سرگردان‌ خواهند بود تا مدت عمر این‌ منازعه کنندگان‌ به‌ سر آید. وعده دخول در ارض مقدس نیز در نسل بعدی محقق خواهد شد. با این حال، خداوند رزّاق‌ در این‌ چهل‌ سال‌ سرگردانی در بیابان‌، روزی ایشان‌ را از منّ‌ آسمانی ‌عطا کرد و لباس‌های‌ ایشان‌ را تازه‌ نگاه‌ داشت‌ تا مندرس‌ نشود.

بعد از پایان چهل سال و مرگ نسل اول قوم از جمله موسی (ع) و هارون (ع)، یهودیان به رهبری یوشع نبی (ع) از رود اردن گذشتند و به فلسطین داخل شدند. خداوند در قرآن در این خصوص چنین فرموده است: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کاَنُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتىِ بَارَکْنَا فِیهَا وَ تَمَّتْ کلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنىَ‏ عَلىَ‏ بَنىِ إسْرَ ءِیلَ بِمَا صَبُرواْ  وَ دَمَّرْنَا مَا کاَنَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مَا کَانُواْ یَعْرِشُون» (اعراف/۱۳۷).

ورود مشروط یهود به ارض مقدس

حضرت موسی (ع) وصیت‌های زیادی به یوشع (ع) کرده بود. او از گناهان بزرگی که یهودیان در آینده به آن دچار خواهند شد خبر داشت. لذا برای اتمام حجت با یهود به یوشع (ع) دستور داد که‌ چون‌ به‌ زمین مقدس داخل‌ شدید کاهنان قوم (که از سبط لاوی هستند)، به همراهی شش‌ سبط‌ از فرزندان‌ یعقوب ‌(ع‌)، قوم‌ را برکت‌ دهند و شش‌ سبط‌ دیگر نیز بر بت‌پرستان و کافران آینده‌ی قوم،‌ لعن‌ فرستند. این نمایش عظیم و بیان این لعنت‌ها در زیر آسمان، حاوی این پیام است که یهودیان حق ندارند هر طور که خواستند در فلسطین زندگی کنند. به عبارت دیگر، آن خداوندی که این زمین را به یهودیان داده است خودش به وضوح شیوه‌ی زندگی در آنجا را نیز در تورات به یهود آموخته و در این خصوص با آنها اتمام حجّت کرده است. لهذا اگر آنها به گناهان فوق دست دراز کنند خودش آنها را در همین دنیا عقوبت خواهد کرد.

حضرت‌ موسی (ع‌) بلافاصله بعد از سفارش به ‌لعنت‌های‌ فوق‌، دو مسیر آینده‌ی یهود را ترسیم می‌کند؛ راه خیر و برکت، یا راه شرّ و عقوبت. او نخست برکت‌های خداوند را به آنها ابلاغ می‌کند که‌ اگر مطابق تورات ‌عمل‌ نموده‌ و در راه‌ خدا سلوک‌ نمایید‌، آنگاه‌ محصول‌ زمین‌ و بهایم‌ تو برکت‌ یافته‌، کثیر شوند و دشمنانت‌ منهزم‌ گردند و تو همیشه‌ سلامت‌ خواهی‌ بود.

در مقابلِ ذکر برکت‌های خداوند، عقوبت و لعنت خدا نیز آمده که نشان می‌دهد اشرار این قوم به همین نسبت بر عادلان آن زیادت دارند. اما یهودیان به تحذیرات گوش نگرفتند و عذاب نازل شد. موارد بسیاری از وقوع این عقوبت‌ها را می‌توان در عهد عتیق کنونی یافت. به این طریق مشاهده می‌شود که مطابق تورات کنونی، به جای یافتن کسانی که با این قوم عداوت کرده یا می‌کنند مسبّب اصلی را باید در خود یهود را یافت که گناهانشان باعث شده است تا خداوند دشمنانی را برای تأدیب آنها بفرستد: بخت النصر، تیتوس و احتمالاً هیتلر. بخت‌النصر و تیتوس به ترتیب ویران کننده‌ی دو معبد یهود بودند؛ معبد سلیمان و معبد هیرود.

یهودیان شریعت خدا را حفظ نکردند

حضرت‌ داوود (ع‌) که‌ حدود سیصد سال‌ پس‌ از حضرت‌ موسی ‌(ع‌) به‌ حکمرانی ‌رسید در کتاب مزامیر ـ که در نزد مسلمانان با نام زبور مشهور است ـ تاریخ‌ بنی‌اسرائیل‌ را مرور کرده‌ و تقصیرهای ‌ایشان‌ را برشمرده‌ است. همچنین مزمور ۱۱۹ که‌ طولانی‌ترین‌ مزمور داوود (ع) است،‌ در خصوص‌ خیانت بنی‌اسرائیل‌ در وصایای‌ تورات‌ و عدم‌ حفظ‌ شریعت‌ و کلام‌ خدا، سروده‌ شده‌ است‌. بزرگترین‌ گناه‌ قوم‌ یهود در همین خصوص بوده و بلکه این‌ گناه عظیم،‌ در اصل از ناحیه‌ی کاهنان‌ و کاتبان‌ این قوم بوده است. زیرا‌ ایشان در توراتی که نزدشان به امانت بود خیانت می‌کردند. اولاً بسیاری‌ از مواعظ‌ و حکمت‌ها و ذکر معاد و قیامت را از آن حذف‌ نمودند و ثانیاً برخی‌ جعلیات‌ بر آن‌ افزودند و به‌ خداوند نسبت‌ دادند. علاوه‌ بر اینها افراد دیگری‌ هم‌ ظاهر شده‌ به‌ دروغ‌ خود را نبی‌ خداوند می‌خواندند و باعث‌ ضلالت مضاعف‌ قوم‌ می‌گشتند. چنانکه‌ موسی ‌(ع‌) نیز از این‌ افراد پیش‌تر تحذیر داده‌ و برای ‌ایشان‌ مجازات‌ مرگ مقرر فرموده‌ بود.[۶]

اما گناه‌‌ مردم‌ نیز عدم‌ سلوک عملی‌ ایشان ‌بود در دین‌ و شریعت‌ خدا، و آنچه از آن‌ شنیده‌ و آموخته‌ بودند. لهذا خداوند این‌ قوم‌ را بجز عده اندکی‌، به‌ عقوبت‌هایی‌ که‌ مذکور آمد هلاک‌ ساخت‌ و این‌ ماجرا در دو نوبت‌ واقع‌ شد. یهودیان حدود دویست سال بعد از حضرت سلیمان رسماً بت‌پرست شده بودند و حتی بت‌هایی را در معبد سلیمان نهاده، می‌پرستیدند. مدتی بعد، حضرت ارمیاء از طرف خداوند مبعوث شد تا این قوم را از خواب غفلت بیدار کند.

مروری بر تاریخ ساخت معبد در یهود

یوشع (ع)‌ وصیّ حضرت‌ موسی ‌(ع‌) قوم را به زمین مقدس داخل کرد و سپس زمین را طبق دستور خداوند به تعداد اسباط یعنی به دوازده بخش تقسیم فرمود [۳] خیمه عهد خدا یعنی معبد موقت قوم را در شهر شیلوه‌ برپا داشت‌ و آنگاه تابوت‌ عهد را به آنجا انتقال داد (یوشع‌ ۱۸/ ۱). شهر شیلوه به سبب ضلالت‌ها و بلاهایی‌ که‌ در آن رخ نمود ویرانه ‌گشت.

در‌ حدود سیصد سال‌ بعد، حضرت داوود (ع‌) خیمه عهد را در اورشلیم‌ برپا نمود‌ (دوم‌ِ سموئیل‌ ۶/ ۱۷) و حضرت سلیمان (ع‌) وصی و فرزند داوود (ع)‌، معبد خداوند را از سنگ‌ و چوب‌ در آنجا ساخت،‌ معبدی‌ که‌ به‌ مدد خداوند با قوت‌های‌ فوق‌ بشری‌ بنا‌ شده‌، صدای ‌چکش‌ و تبر و آلات‌ آهنی به وقت ساخت‌ از آن‌ مسموع‌ نمی‌گردید (اول‌ِ پادشاهان‌ ۶/ ۷). سلیمان ‌تابوت‌ عهد حاوی نسخه اصلی تورات و ماترک موسی (ع) را در آن‌ نهاد.

معبد سلیمان نهایتاً در سال ۵۸۶ قبل از میلاد توسط سپاه بخت‌النصر به همراه شهر اورشلیم ویران شد. این‌ معبد فقط ۴۲۴ سال‌ دوام‌ داشت‌ و بنی‌اسرائیل در این مدت،‌ باطن‌ دین‌ را رها نموده‌ به‌ ظاهر آن‌ بسنده‌ می‌کردند و به معبد سلیمان‌ مفاخرت می‌کردند.

خداوند حکیم در این‌ ایام‌ در میان‌ یهودیان‌ سامره (شومرون)‌ که‌ آشکارا بت‌ می‌پرستیدند حضرت ایلیا (الیاس‌) و شاگردش الیَسَع‌ را برانگیخت، و در میان‌ یهودیان‌ اورشلیم‌ نیز اشعیاء و ارمیاء و حزقیال‌ را. لیکن‌ یهود به‌ این‌ انبیاء گوش ‌نگرفتند و حضرت اشعیاء (ع) را با اره‌ دو پاره‌ کردند [۴] و ارمیاء نبی را مضروب و محبوس نمودند (ارمیاء ۲۰/ ۱ و ۲). آنها در پاسخ موعظات انبیاء به ایشان می‌گفتند که ما اسبان‌ تیزرو مهیا کرده‌ایم‌ که‌ با آنها خواهیم‌ گریخت‌. لیکن‌ خداوند به‌ واسطه اشعیاء (ع‌) بدیشان‌ فرمود که‌ عقوبت خدا ناگهانی‌ خواهد آمد؛ مثل‌ فرو ریختن‌ دیوار بر اثر شکافی‌ که‌ در آن‌ رخ‌ نموده‌ باشد (اشعیاء ۳۰/ ۱۲ تا ۱۷). و خداوند بخت‌النصر پادشاه‌ بابل‌ را بر آنها مسلط‌ کرد و او فردی‌ خونریز بود، و بر زبان‌ ارمیاء نبی ‌(ع‌) حتی نام او را پیش‌تر‌ اعلام‌ نمود:

در سال‌ ۵۸۶ قبل‌ از میلاد، بخت‌النصر پادشاه بابل از پی‌ هوای‌ نفس‌ خود با سپاهیان بسیار بر اورشلیم‌ تاخت‌ و شهر را نابود کرده‌، معبد سلیمان را به‌ آتش‌ کشید. سپاه بابل اکثر یهودیان‌ را کشت و تنها‌ چهل‌ هزار نفر را زنده نگاه داشت که آنها را به اسیری گرفته‌، به‌ جهت‌ غلامی‌ و کنیزی‌ با خود به‌ بابل‌ بردند.‌

وقتی خداوند معبد با عظمت سلیمان را به دشمنان این قوم واگذار کرد تعبیرش آن بود که دیگر عبادت یهودیان را نمی‌خواهد. این، سخن خداوند است که به توسط یکی از انبیاء بیان شده است.

همانطور که در قسمت قبل گفتیم، یهودیان به دلیل گناهانشان به عقوبت خداوند دچار شدند، همان‌طور که در موسی (ع) و انبیاء در این خصوص پیشگویی کرده و تحذیر داده بودند. بدین ترتیب بخت النصر در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به اورشلیم حمله کرد و این شهر را ویران نمود؛ معبد سلیمان را به آتش کشید و بسیاری از یهود را از دم تیغ گذرانید و الباقی آنها را اسیر گرفت و به بابل برد.

تابوت عهد

مهم‌ترین و گران‌بهاترین شیئی که در اندرونی معبد سلیمان نگاه داشته می‌شد، تابوت عهد بود یعنی همان توراتی که حضرت موسی (ع) به نزد علمای این قوم به ودیعت نهاد. این تابوت در اندرونیِ محراب معبد در مکانی به نام قدس الاقداس نگاه داشته می‌شد، جایی که کاهنان برگزیده فقط یک نوبت در سال بدان‌جا وارد می‌شدند. [۱] تابوت عهد همچون قلب تپندۀ معبد بود و معبد دوم یهود این «قلب» را فاقد بود.

از سال ۵۸۶ تاکنون، درست ۲۶۰۰ سال می‌گذرد و در این مدت، از تابوت عهد (الواح‌ تورات)‌ خبری نیست. یهودیان، این مهم‌ترین و گران‌بهاترین شیء جهان را که معجزه مسلّم خداوند است، از دست دادند. لذا توراتی که یهودیان اکنون به آن استناد می‌کنند، بدون سند است. (راقم البته قصد ندارد تا به نفی کامل تورات حالیه بپردازد. چرا که به لطف خداوند، حقیقت از این تورات محو نشده است. لهذا همان‌طور که در قسمت اول از این مقاله استدلال شد همین تورات کنونی یهود برای اثبات حقایق، کافی است).

از دست دادن تابوت عهد، یکی از عقوبت‌های مهم یهود بود که پیش‌تر توسط حضرت ارمیاء (ع) بدیشان اخطار شده بود. طبق این پیشگویی، خداوند بعد از اسارت دوم یهود (= اسارت بابلی ) آنها را امداد می‌کند تا بارور و کثیر شوند (إسراء/ ۶) [۲] لکن تابوت عهد را بار دیگر به آنها نخواهد داد:

یهود پیش از حمله بخت‌النصر نیز تابوت عهد را از دست داده بودند. در جنگی که میان ایشان و ساکنان قبلی فلسطین در حدود سیصد سال بعد از حضرت موسی (ع) در شهر افیق درگرفت، تابوت به دست دشمنانشان افتاد. آنها تابوت را به شهرشان «اشدود» بردند و همان زمان بود که بلایای عظیمی بر آن دیار رخ نمود؛ بت‌هایشان سقوط کرد و جمعی از مردمان بیت‌شمس که به درون تابوت نظر انداخته بودند مردند. نهایتاً دشمنان یهود پس از هفت ماه، تابوت عهد را بر عرابه‌ای نهاده به سمت بنی‌اسرائیل روانه کردند (۱سموئیل، باب ۴). در حواشی حکومت طالوت (شائول)، قرآن مجید به این واقعه اشاره‌ای کرده است (بقره/ ۲۴۷ و ۲۴۸).

علت اصلی حفاری‌های اخیر صهیونیست‌ها در ذیل مسجد الاقصی پیدا کردن تابوت عهد است. آنها گمان دارند که تابوت در جایی از شهر قدس، مخفی شده و خاک می‌خورد!

تأدیب یهود توسط اقوام خون‌ریز

بخت‌النصر به حکم دل خود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به اورشلیم حمله آورد و آن را بی‌ترحم ویران کرد و معبد سلیمان را آتش زد و بسیاری از یهودیان را از دم تیغ گذراند. در خصوص این‌که چرا بخت‌النصر با این قوم دشمنی ورزیده است اختلاف نظر وجود دارد. بهترین جوابی که می‌توان یافت این است که بگوییم در واقع خداوند در دل بخت‌النصر افکنده بود تا چنین کند. برای این موضوع دلایل زیادی در قرآن و عهدین موجود است. ما ابتدا به دلایل قرآنی می‌پردازیم.

قرآن مجید به غیر از این حکم کلی، در آیات آغازینِ سوره إسراء از واقعه‌ی تخریب اورشلیم و تأدیب یهود، سخن گفته است. ترتیب این آیات بدین گونه است که خداوند تعالی به مناسبت سفر شبانه‌ی پیامبر اکرم (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی، از مبارک بودن آن مسجد و پیرامونش خبر داده آنگاه به ماجرای موسی (ع) و بنی‌اسرائیل می‌پردازد و اینکه خداوند به یهودیان تورات را عطا فرمود و در آن از دو نوبت فساد ایشان خبر داد. سپس در آیات ۴ تا ۷ هر دو واقعه را ذکر می‌فرماید که خداوند پس از هر فساد یهود، ایشان را به توسط افراد خون‌ریز تأدیب کرده است.

لازم به ذکر است که این دو واقعه، توسط بخت‌النصر و تیتوس در قبل از اسلام رخ داده‌اند. اما متأسفانه برخی مفسران معتقد شده‌اند که این وقایع یا حداقل یکی از آنها، هنوز به وقوع نپیوسته‌اند. دلایل زیادی علیه این برداشت، وجود دارد مخصوصاً اینکه در قرآن ذکر شده که آن مهاجمان هر چیزی را که به آن دست بیابند نابود می‌کنند که واضحاً این از مشخصات سپاه حق نیست، که زنان و اطفال و پیران را بکشند یا درختان و ابنیه را نابود کنند.

لذا باید گفت که این وقایع به جنگ سپاه اسلام با یهود در آخرالزمان اشاره ندارند و احادیث ذکر شده در این خصوص به «تأویل» این آیات اشاره دارند و نه «تفسیر» آنها. باید دقت کرد که در متن این احادیث به قوم «یهود» اشاره نشده است. ثالثاً اینکه کلمه‌ی «عباد» در قرآن عموماً به معنای «عباد» تکوینی به کار رفته است که باید آن را به «مخلوقات» یا «انسان‌ها» ترجمه کرد و نه به معنای «مؤمنان». راقم در این خصوص مقاله جداگانه‌ای نگاشته است که محققان را به مطالعه آن دعوت می‌کنم: آیا دو عقوبت یهود در سوره‌ی إسراء، تحقق یافته است؟

اسارت بابلی یهود

همان‌طور که خداوند تحذیر داده بود در عقوبتی که به یهودیان به توسط قوم کلدانی رسید نه‌تنها اکثر یهودیان با شمشیر ایشان و به بلاهای مهلک دیگر مردند، بلکه حق تعالی شهرهای یهود و از همه مهم‌تر معبد سلیمان را نیز به بخت‌النصر و یارانش تسلیم کرد. و این امر پیش‌تر از سوی خداوند به توسط حضرت موسی (ع) انذار شده بود:

اگرچه خداوند مدت اسارت ایشان در بابل را هفتاد سال مقرر کرده بود (ارمیاء ۲۵/ ۱۱ و ۱۲)، لکن آن دوران فقط ۴۸ سال طول کشید. پس آنگاه، خداوند متعال کوروش‌ ایرانی‌ را در سال‌ ۵۳۸ قبل‌ از میلاد بر شهر بابل‌ پیروز کرد و او با فرمانی‌ که‌ در مورد اسرای‌ یهود،‌ از خداوند گرفته‌ بود ایشان‌ را رخصت‌ داد تا به‌ اورشلیم ‌برگردند و معبد خداوند را بنا نموده‌ به‌ عبادت‌ او مشغول‌ گردند (‌۲تواریخ ایام ۳۶/ ۲۰ تا ۲۳‌ ـ کتاب‌ عزرا، باب اول). با این‌ همه‌ بسیاری ‌از یهودیان‌ در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ از بابل‌ و شوش‌ گرفته‌ تا همدان،‌ باقی‌ ماندند و به بلاد خود نرفتند. اغلبِ این یهودیان انسان‌های صالحی بودند که تقدیر خود را از این قوم جدا کردند و نخواستند تا خود و نسل‌شان در گناهان آینده‌ی این قوم شریک باشند. به نظر راقم، آن سه مجوسی که به وقت تولد حضرت عیسی (ع) به هدایت ستاره به اورشلیم رفتند و هدایایی به حضرت مریم (س) تقدیم کردند از نسل این یهودیان مؤمنی بودند که در ایران می‌زیستند. در این خصوص به مقاله‌ی مجزای راقم رجوع فرمایید: مجوسانِ ستایشگر عیسای نوزاد، که بودند؟

نکته مهم این است که صهیونیست‌ها این بشارت موسی (ع) برای بازگشت به فلسطین را که بعد از خرابی معبد اول بوده است را به زمان اکنون تطبیق می‌کنند و ادعای رجعت به فلسطین را دارند. در حالی‌که این وعده در ۲۵۰۰ سال قبل به توسط کوروش محقق شده است.

پس از فتح بابل به دست کوروش، یهودیان از آن شهر آزاد شده به فلسطین بازگشتند. لکن‌ بدون‌ امداد خداوند نتوانستند معبدی برای پرستش او بنا کنند. چرا که معبد خدا فقط باید به توسط انبیای هر قوم بنا شود. این موضوع از زبان موسی (ع) در خطاب به قومش مؤکد گشته که عبادت و قربانی را فقط در مکانی که خداوند برخواهد گزید به جای آور:

اگرچه یهودیان مکان معبد ویران سلیمان را در اختیار داشتند ولیکن قادر نبودند بنای آن را تجدید کنند. نزدیک به یکصد سال گذشت (از ۵۳۸ تا ۴۴۴ قبل از میلاد) تا این‌که‌ خداوند به‌ مدد دو نبی به نام‌های عَزرا و نَحَمیا، یهودیان را نصرت‌ بخشید تا معبد دوم و خانه‌ها و حصارهای‌ اورشلیم‌ را بسازند.

ظهور عیسی (ع)

حضرت عیسی (ع) در حدود سال ۳۰ میلادی به پیامبری مبعوث شد. رسالت آن حضرت آن‌طور که از اناجیل مسیحی برمی‌آید توبه دادن یهودیان بوده است. به این معنا که بعد از ۴۷۰ سال که از ساخت معبد دوم می‌گذشت یهودیان به سمت ظلم و شرک گراییده، خصوصاً کاهنان قوم شدیداٌ یاغی شده بودند.

همان‌طور که دیده می‌شود در انجیل متی، اولین سخن حضرت عیسی و یحیی یکسان است. هر دو نبی سعی داشته‌اند مردم را از عقوبت خداوند بترسانند و تأکید نمایند که اگر توبه نکنند، به زودی ریشۀ درخت یهود از فلسطین کنده خواهد شد.

گرچه اغلب قوم‌ یهود، مرید حضرت عیسی (ع) گشتند لیکن‌ کاهنان‌ و کاتبان که‌ معبد و کنیسه‌ها را در اختیار داشتند او را خوش‌ نداشتند و برای سخنرانی‌های او موانعی ایجاد می‌کردند. لذا آن حضرت مجبور می‌شد شهر به شهر بگردد و اغلب در خانه‌های مردم موعظه کند. او دوازده حواری برای خویش برگزیده بود تا علاوه بر تعلیم آنها، شاهدان سخنان و معجزاتش باشند (انجیل لوقا ۲۴/ ۴۸ ـ اعمال رسولان ۱/ ۸ ـ قرآن: آل‌عمران/ ۵۳).

عیسی (ع) کاهنان یهود را محکوم می‌کند

حضرت‌ عیسی (ع‌) با سخنان و معجزات شگفت خود موفق شد تا اغلب مردم را به خدا دعوت کند و آنها را توبه دهد. لکن کاهنان‌ یهود نه تنها به او ایمان نیاوردند بلکه چند نوبت قصد دستگیری و قتل او را کردند (متی‌ ۲۱/ ۴۶ – ۲۶/ ۴ و ۵ ـ لوقا ۲۰/ ۱۹ و ۲۰). ولی علاقۀ وافر مردم به عیسی (ع) و ازدحام آنها بر وی، باعث شده بود که کاهنان نتوانند به مراد خود برسند (مرقس‌ ۱۲/ ۱۲ – ۱۴/ ۱ و ۲ – لوقا ۱۹/ ۴۷ و ۴۸ – ۲۰/ ۱۹ – یوحنا ۱۱/ ۴۷ تا ۵۴).

اما کاهنان یهود به جای اندیشه کردن به عاقبت قوم و تحذیراتی که خداوند در تورات موسی (ع) به جهت ویرانی اورشلیم و باز پس گرفتن ارض مقدس از ایشان، مذکور داشته بود و حضرت عیسی (ع) نیز همان‌ها را به نحوی دیگر از سوی خداوند متذکر می‌شد، اکثرشان در این اندیشه بودند که با آمدن عیسی به معبد و با معجزات وی، کسب آنها از رونق افتاده و مردم دیگر سرسپردۀ آنها نیستند بلکه تابع عیسی (ع) شده‌اند.

پیشگویی عیسی (ع) از خرابی اورشلیم و معبد دوم

مطابق انجیل لوقا، حضرت عیسی (ع) به حواریون خود از روزهای خرابی اورشلیم سخن می‌کند. او در ابتدای سخنش خبر می‌دهد که به زودی حتی یک سنگ از این معبد باقی نخواهد ماند:

پانویس

  1. گیتاشناسی کشورها، ص۲۲۳.
  2. مسئله فلسطین - راشد الغنوشی ترجمه سید هادی خسروشاهی - تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی - ۱۳۷۰.
  3. اسرائیل و فلسطین، علی اکبر هاشمی رفسنجانی؛ مسئله فلسطین، حسین الهی.
  4. سفر پیدایش، ‌۴۸/ ۲۱.
  5. سفر خروج‌، ۱۴/۱۴.
  6. سفر تثنیه‌، ۱۳/ ۱ تا ۵ – ۱۸/ ۱۰ و۲۰.

منابع

کشورهای اسلامی
آسیا * ایران * ترکیه * سوریه * عراق * عربستان * فلسطین * یمن * آذربایجان * اردن * ازبکستان * افغانستان * امارات متحده عربی * بحرین * برونئی * بنگلادش * تاجیکستان * عمان * قرقیزستان * قطر * لبنان * مالزی * پاکستان * کویت * مالدیو * قزاقستان * ترکمنستان
آفریقا * تونس * اتیوپی * الجزایر * تانزانیا * ساحل عاج * سنگال * سودان * سومالی * لیبی * مالی * مصر * موریتانی * موزامبیک * نیجر * نیجریه * چاد * کامرون * گابن * گامبیا * گینه * سیرالئون * کومور * جیبوتی * بورکینافاسو * گینه بیسائو * کنگو * جمهوری غنا * جمهوری عربی صحرا * توگو
سایر قاره ها * آلبانی (اروپا) * بوسنی هرزه گوین (اروپا) *سورینام (آمریکا)