سيد ابوالحسن فاضل بهسودى: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
(←آثار و تألیفات) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''سید ابوالحسن فاضل بهسودی''' (۱۳۱۹ - ۱۳۷۷ ش)، از زمره عالمان راستین [[شیعه]] و از شاگردان [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] و [[شهید سید محمدباقر صدر|شهید صدر]] بود. مرحوم فاضل بهسودی، منادى حقایق [[اسلام]] در کشور [[افغانستان]] گردید و قلوب عاشقان [[دین|دین]]، انقلاب و آزادى را از شور [[ایمان|ایمان]] و امید پر نمود. این مجاهد نستوه، از طریق پژوهشهاى پرمایه علمى، سیاسى و اخلاقى، به صیانت از مرزهاى عقیده، سیاست و [[اخلاق]] مبادرت ورزید. | |
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | |نام کامل = سید ابوالحسن فاضل بهسودى | ||
+ | |تصویر=[[پرونده:Behsoodi.jpg|۲۲۰px|center]] | ||
+ | |زادروز = ۱۳۱۹ شمسی | ||
+ | |زادگاه = کابل، [[افغانستان]] | ||
+ | |وفات = ۱۳۷۷ شمسی | ||
+ | |مدفن = [[قم]]، قبرستان شیخان | ||
+ | |اساتید = [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]]، [[شهید سید محمدباقر صدر|شهید صدر]]، آیت الله صدرا بادکوبى، آیت الله حسین لنکرانى،... | ||
+ | |شاگردان = سید باقر علوى، سید عبدالله فضل الله، سید محمدباقر زکى،... | ||
+ | |آثار = آراءالذرین حول الذرة والحرکة، حول المعتقدات، حوار حول المهدى الفاطمى،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==ولادت و خاندان== | ||
+ | سید ابوالحسن فاضل در سال ۱۳۱۹ هجرى شمسى در «کجاب بهسود» استان میدان [[افغانستان]] که در ۱۰۰ کیلومترى شهر کابل (پایتخت) واقع گردیده است، در یک خانواده مذهبى و علمى دیده به جهان گشود. قبل از تولد، پدرش حجت الاسلام سید محسن مصطفوى در سن ۲۰ سالگى رحلت نموده بود. | ||
− | + | سلسله نسب سید ابوالحسن فاضل که از [[سادات]] جلیل القدر حسینى مى باشد، به [[امام زین العابدین]] علیهالسلام مى رسد. اجدادش از بزرگان منطقه بوده اند و همه از علماء و پیشگامان ترویج معارف دینى به حساب مى آمده اند. | |
− | + | ==تحصیلات و استادان== | |
− | + | سید ابوالحسن فاضل با استعداد فوقالعاده اى که داشت، تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش نزد عمویش حاج سید حسن مصطفوى به پایان رسانید. دروس مقدماتى و قسمتى از [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین]] را نیز نزد عمویش فراگرفت و پس از فوت او بخش دیگرى از قوانین و همچنین [[فرائد الاصول (کتاب)|رسایل]] را نزد مرحوم شیخ خان على خواتى (مشهور به حاج شیخ) فراگرفت. | |
− | + | پس از آن که مدارس بهسود را فراخور نیاز و ضرورت تحصیلى خود ندید، براى طى نمودن مدارج بالاتر علمى به کابل عزیمت و دروس سطوح عالیه را نزد استاد فرزانه و عالم ربانى حضرت آیت الله شهید سید محمد سرور واعظ آموخت و بسیار سریع از چهره هاى ممتاز حوزه علمیه محمدیه - که زیر نظر و هدایت شهید واعظ اداره مى شد - گردید و جایگاه خاصى را در بین طلاب علوم دینى باز نمود. | |
− | + | در سال ۱۳۴۹ هجرى شمسى جهت تحصیل، عازم [[نجف]] اشرف شد و به درس [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] مرحوم آیت الله شیخ صدرا بادکوبى و نیز در درس [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] آیت الله شیخ حسین لنکرانى، شرکت و بهره فراوانى از این دو عالم بزرگوار گرفت و از سال ۱۳۵۱ به مدت ۱۰ سال در دروس خارج آیات عظام و مراجع بزرگ و افتخارات [[حوزه علمیه]] نجف اشرف، چون [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] و [[شهید سید محمدباقر صدر|شهید صدر]] شرکت داشت و از سرچشمه هاى فضیلت، [[تقوا|تقوى]] و فقاهت این دو چهره علمى کمال استفاده را برد. آیت الله صدر عنایت و علاقه عمیقى به ایشان داشت، به طورى که رابطه عمیق، عاطفى و فکرى و هماهنگى ایشان با آیت الله صدر براى همه محسوس بود. | |
− | + | سید ابوالحسن فاضل پس از ۱۵ سال اقامت در کنار بارگاه ملکوتى [[امیرالمومنین]] علیهالسلام و بهره گیرى از منابع سرشار فقهى و اصولى... سرانجام به درجه [[اجتهاد]] نائل آمد. | |
− | + | ==تدریس و شاگردان== | |
− | از | + | آیت الله فاضل در اول شروع تحصیلات - چه در بهسود و یا کابل - و پس از اتمام دروس خویش به تدریس آنها مى پرداخت. او مدت زمانی که در [[نجف]] اشرف بود، علاوه بر شرکت در درسهاى خارج [[اصول فقه|اصول]] و [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[علم کلام|کلام]] و پژوهش پیرامون معارف اسلامى و توجه به مسایل جهان و مشکلات جامعه اسلامى، به تدریس نیز مبادرت مى ورزید؛ یکى از بستگانش مى گوید: «آن فقید سعید در نجف اشرف، درس هاى سطوح عالیه از جمله [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]، [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسایل]]، حلقات شهید صدر و درسهاى عقائد را تدریس مى کردند که در درسهاى ایشان طلاب فاضل از کشورهاى مختلف [[افغانستان]]، [[پاکستان|پاکستان]]، [[ایران|ایران]]، [[لبنان]] و [[عراق]] شرکت مى نمودند». |
− | + | دیگرى مى گوید: «آیت الله فاضل، پس از آن که مدت کوتاهى به درجه اجتهاد مى رسد، به تدریس مى پردازد و در [[سوریه|سوریه]] نیز براى رونق دادن به حوزه علمیه زینبیه مشغول تدریس سطوح عالى کلام و معارف اسلامى مى گردد». | |
− | + | آیت الله فاضل پس از ورود به ایران و اقامت در [[حوزه علمیه قم]]، پیرو درخواست تعدادى از فضلاء افغانى حوزه [[قم]] در سال ۱۳۶۵ به تدریس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] مشغول مى گردد. این جلسات نخست در مدرسه توحید که زیر نظر شخص ایشان تأسیس شده و اداره مى گردید، دایر و در سال ۱۳۶۹ هجرى شمسى به سالن شماره ۳۱ مدرسه آیت الله العظمى [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپایگانى]] منتقل گردید، تا این که مجدداً از سال ۱۳۷۵ در دفتر ایشان دوباره آغاز و تا قبل از ارتحال ایشان ادامه یافت. | |
− | + | آیت الله فاضل در مدت حضور خویش در افغانستان، نجف اشرف و قم، شاگردان فراوانى را تربیت نموده اند و از فیض و کمال علمى خویش بهرمند ساخته اند، از جمله: | |
− | + | *۱- شیخ علىاکبر محقق؛ | |
− | + | *۲- سید محمدباقر زکى؛ | |
− | + | *۳- شیخ محمد محقق؛ | |
− | + | *۴- شیخ ابواحمد ساعدى؛ | |
− | + | *۵- سید عبدالله فضل الله لبنانى که کتاب اتم و حرکت ایشان توسط او انتشار یافته است. | |
− | + | *۶- شیخ گردى حسین توکلى که اکنون در نجف است و از اساتید آن حوزه مى باشد. | |
− | + | *۷- سید باقر علوى، مقیم نجف اشرف. | |
− | + | *۸- شیخ على حسن رفیعى، از اساتید جامعه در نجف اشرف. | |
− | + | در حوزه قم، مدرسه علمیه توحید و درس خارج فقه و اصول ایشان، خیلى ها افتخار شاگردى آیت الله فاضل را یافته اند که در ظرفیت این مقاله نمى گنجد. | |
− | و | + | ==آثار و تألیفات== |
+ | [[پرونده:Zarreh.jpg|thumb|left|آراءالذرین، حول الذرة والحرکة - یکی از آثار آیت الله فاضل بهسودى]] | ||
− | + | آیت الله فاضل به موازات تحصیل و تدریس در [[نجف]] اشرف، کتابهایى را نیز به رشته تحریر درآورده اند و چند اثر باارزش ایشان انتشار یافته است که عبارتند از: | |
− | + | '''<I>۱- آراءالذرین، حول الذرة والحرکة:</I>''' | |
− | + | ایشان وقتی که در نجف بود، مکتب هاى انحرافى-فلسفى مخصوصاً مارکسیسم در [[عراق]] گسترش مى یافت. در همان زمان بود که کتاب [[فلسفه|فلسفى]] باارزش خود به نام - اتم و حرکت - آراء الذرین... را نوشت که توسط یکى از شاگردان ایشان، حجت الاسلام سید عبدالله فضل الله در سال ۱۳۵۶ در [[لبنان]] به چاپ رسید. آیت الله فاضل در این اثر خود دیدگاه دانشمندان مادى و الهى را در مورد ماده و حرکت، به تعریف درآورده و بیان کرده که نقش آن در تغییر مکانیکى مادى چیست؟ ماده، حرکت و صورت ترکیبى پدیده هاى جهان را بسیار عالى بیان نموده است و دیدگاه فلاسفه الهى را در رد اندیشه مارکسیسم بیان کرده و حدود تجربه و علوم تجربى را مشخص ساخته است. با رعایت سیر منطقى بحث و طرح سؤالات پیرامون موضوع، به خوانندگان روشنایى مى بخشد و فلسفه دوستان را به اقناع فکرى مى رساند. | |
− | + | '''<I>۲- حول المعتقدات:</I>''' | |
− | + | در این اثر، دیدگاه مادیون را در مورد جهان و هدفمندى نظام هستى بیان و سپس رد نموده است و تبیین ساخته که خداشناسى ریشه [[فطرت|فطرى]] دارد و خیلى پدیده هایى هستند که با دستگاه هاى مادى قابل درک و کشف نیستند. از کوچکترین ماده عالم همانند اتم تا بزرگترین پدیده نظام هستى، نیازمند علت هستند. در بخش دیگرى از این کتاب به هدفمندى جهان هستى و ترکیبات فیزیکى جهان و سیر تکامل آن بر اساس قانونمندى، اشاره نموده است. و در پایان به [[معاد]] و رستاخیز انسانى پرداخته و پاسخ منکران [[مرگ]] را داده است که با مرگ، [[انسان]] پایان یافته نیست، بلکه مرگ خود نوعى تکامل است و اهداف [[قیامت|قیامت]]، استقرار [[عدالت]] و رسیدگى به حقوق مظلومین مى باشد. | |
− | + | '''<I>۳- حوار حول المهدى الفاطمى:</I>''' | |
− | + | در این کتاب روایات [[خبر متواتر|متواترى]] از [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهمالسلام در شأن [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام عصر]] علیهالسلام نقل نموده است و نیز از علمای [[اهل سنت]] درباره ولادت، قیام و شرایط ظهور آن حضرت روایاتى را جمعآورى نموده است و سلسله [[سند حدیث|سند]] آنها را نیز بسیار دقیق آورده است و با شیوه مناظره، بین دو نفر سؤال کننده و پاسخ دهنده، بحث را شروع و سپس سؤال مطرح شده را بسیار روشن و متین جواب مى دهد. دلایل عقلى-فلسفى براى اثبات طول عمر [[امام زمان]] علیهالسلام و بقاء وى از حوادث طبیعى به رشته تحریر درآمده است و کتاب ارزشمندى است که مایه علمى و دقت نظر این عالم ربانى را نشان مى دهد. | |
− | ''' | + | '''<I>۴- منتهى المطالب فى شرح المکاسب:</I>''' |
− | در | + | این اثر تحقیقى و گرانسنگ که یکى از آخرین آثار علمى و قلمى ایشان است، حاوى نکات ظریف و بدیع در شرح و توضیح کتاب «محرمات» [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] از [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] مى باشد که جلد اول آن به زیور طبع آراسته گردیده و در دسترس دانش پژوهان قرار دارد و جلد دوم آن آماده نشر مى باشد. این اثر، کمک شایان به محصلین علوم دینى مى نماید و خدمتگزارى ایشان را نسبت به حوزه هاى علمیه نشان مى دهد. |
− | + | آیت الله فاضل غیر از آثار ارزشمندى که چاپ و به دست مردم رسیده، نوشته ها و آثار غیرچاپى را نیز تدوین و آماده انتشار ساخته اند: | |
− | + | *۱- تقریرات درس خارج اصول [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]]؛ | |
− | + | *۲- تقریرات فقه آیت الله خوئى؛ | |
− | + | *۳- تقریرات خارج فقه [[شهید سید محمدباقر صدر|شهید صدر]]؛ | |
− | + | *۴- تقریرات خارج اصول آیت الله صدر؛ | |
− | + | *۵- تقریر موضوعى: که سلسله درس هاى استادش شهید صدر است. | |
− | + | *۶- خاطرات دوران جهاد. | |
− | + | این نوشته ها بیشتر در زمانى تدوین شده است که ایشان در [[نجف]] اشرف بودند و با توجه به دوران کوتاه اقامت ایشان در نجف، با استعانت از امدادهاى غیبى و به یارى استعداد فوقالعاده خود، آثار پرمایه علمى را از خود به یادگار گذاشتند. | |
− | + | ==خدمات فرهنگى و سیاسى== | |
− | حضرت | + | حضرت آیت الله فاضل خدمات ارزنده اى را انجام دادند و یا در پى انجامش فداکارى و ایثارگرى فراوان نمودند که ما در این مقاله بر اساس ظرفیت این مبحث به چند نمونه از آن اشاره مى کنیم: |
− | + | '''<I>۱- وحدت طلبى:</I>''' | |
− | + | حضرت آیت الله فاضل همبستگى احزاب [[شیعه|شیعه]] و هماهنگى مجموعه هاى شیعى و [[اهل سنت|سنى]] را گامى مطمئن در مسیر وحدت ملى تلقى مى کرد. در نتیجه تلاشهاى مخلصانه ایشان بود که در جامعه تشیع زمینه هاى فکرى «وحدت» به وجود آمد، تخاصم به تفاهم همگانى مبدل و سرانجام «حزب وحدت اسلامى [[افغانستان]]» وارد عرصه سیاسى-اجتماعى کشور گردید، در حقیقت «حزب وحدت اسلامى افغانستان» دستاورد تفکر و مساعى همه جانبه آن مرد الهى بود. | |
− | + | حضرت آیت الله فاضل با داشتن مسئولیت ریاست شوراى عالى نظارت حزب وحدت اسلامى، بدون تردید یکى از مظاهر راستین با شوکت شیعیان در عرصه هاى سیاسى-فرهنگى-اجتماعى و علمى در افغانستان به شمار مى رفت. | |
− | + | تلاشهاى نستوهانه ایشان براى اشتراک عادلانه شیعیان در «شوراى مشورتى در هور پندى»، ایجاد هماهنگى میان سران احزاب جهادى تسنن و تشیع، ارائه طرح رسمیت [[مذهب جعفری]] در قانون اساسى آینده در شوراى عالى قیادى، نمایندگى از جانب شیعیان در نشست هاى [[ایران|ایران]]، [[پاکستان|پاکستان]]، [[عربستان|عربستان سعودى]] و مذاکره با سران احزاب در حضور رؤساى دولت هاى یاد شده، اقامه اولین [[نماز جمعه]] در کابل، ابتکارات صلح میان نیروهاى مستقر در پایتخت، بسیج عمومى شیعیان در دفاع از کیان اعتقادى و اصالت مکتبى آنها را مى توان از جلوه هاى مبارزاتى آن [[فقیه|فقیه]] مجاهد دانست. | |
− | + | حضرت آیت الله فاضل بستر مناسب براى همزیستى در فرداى وطن را تحکیم همگرائى و همبستگى میان همه گروههاى اجتماعى در کشور مى دانست و به همین جهت همواره آنها را به «هماهنگى» و «تفاهم» دعوت مى کرد، ایشان در این راستا موانع زیادى را از سر راه مجموعه هاى شیعى و سنى برداشته بود. | |
− | + | حضرت آیت الله فاضل عضویت در «شوراى عالى قیادى افغانستان» را به دلیل ایجاد فضاى بهتر الفت و تعمیم وفاق معنوى میان جامعه شیعى و اهل تسنن پذیرفت و براى این منظور گامهاى مؤثرى برداشت. | |
− | + | ایشان گرایشهاى فاقد پشتوانه فرهنگى را براى همبستگى واقعیت هاى قومى و مذهبى در کشور نه تنها خطرناک تلقى مى کرد بلکه موضعگیرى علیه افکار و خطوط انحرافى را گامى مهم در جهت وحدت ملى و حفظ ارزشهاى اساسى جامعه به شمار مى آورد. ایشان بدون مبالغه، پیش آهنگ افشاء حیله هاى شیطانى حلقه هاى کژاندیش و بدرفتار در جامعه بود. | |
− | + | '''<I>۲- دعوت به صلح:</I>''' | |
− | در | + | بىشک تحول و دگرگونى در ابعاد حیات اجتماعى به خصوص جامعه بحران زده افغانستان و هماهنگ نمودن افراد جامعه به وظایف دینى و اجتماعى و ایجاد تفاهم ملى و ایجاد باور به اقتدار سیاسى و فرهنگى، بدون حضور فعال چهره هاى ممتاز و خستگى ناپذیر همانند آیت الله فاضل میسور نیست. وجود علماء دینى کمک شایانى بود در شکوفایى استعداد و نجات فرزندان امت. |
− | + | وجود مرحوم آیت الله فاضل در عینیت جامعه، در شرایطى که تنش هاى جارى در کشور، پیکره خسته جامعه را خسته تر مى نمود، رایحه صلح و آرامش بود. همیشه و در هر محفل فریاد صلح را سر مى داد. به جهت شایستگى هائى چون [[تواضع]]، مشورتپذیرى، احترام به نظریات دیگران، بردبارى، پرکارى و همکارى با نیروهاى مؤمن، على رغم سنگین بودن میدان عمل، با امیدوارى برنامه هاى اصلاحى خویش را رها نکرد. مشکلات فکرى، سیاسى و فرهنگى در افغانستان طورى بود که کار مؤثر را مشکل مى نمود. ولى آیت الله فاضل صحنه را ترک نکرد و در برابر بحران هاى موجود حضور اصلاحگرانه خود را حفظ نمود، طورى که غیبت امروزیش به معناى غیبت آثار و اعمالش در دنیا و آخرت نمى باشد. | |
− | + | مرحوم آیت الله فاضل همین طور براى بر قرارى صلح و رفع تشنجات گروهى (شیعه و سنى) در سال ۱۳۶۴ در رأس یک هیئت صلح وارد کشور افغانستان شد و دسته هاى متخاصم را به تفاهم دعوت و با هوشیارى خویش، کشمکش هاى نظامى و قشرى و گروهى را در بسیارى از مناطق خشکانید. این کار ارزشمند را در سال ۱۳۶۵ در مناطق مرکزى و در سال ۱۳۷۳ در منطقه جاغورى به انجام رسانید، صلح و آرامش را برقرار ساخت. | |
− | - | + | '''<I>۳- تقریب بین مذاهب اسلامى:</I>''' |
− | - | + | آیت الله فاضل با توجه به ساختار سیاسى و فرهنگى افغانستان نزدیک شدن مذاهب موجود در صحنه هاى سیاسى-فرهنگى و جهادى کشور را یکى از راه هاى مؤثر و پشتوانه قوى و مثبت براى پیشرفت امور جامعه به حساب مى آورد. وى بااخلاص تمام در داخل کشور براى تحقق طرح تقریب مذاهب اقدامات لازم را به عمل آورده و تماس هایى با شخصیت هاى مذهبى اسلامى نیز برقرار کرده بود. |
− | و مولوى نصرالله منصور، در افغانستان بوجود آورده بود». | + | در کتاب زندگینامه آیت الله فاضل، آمده است: «ایشان هماهنگى هاى برادرانه را با علماى طراز اول، برادران [[اهل سنت]] به وجود آورده بود و براى تحقق طرح همبستگى مذاهب اسلامى به کنکاش گوناگون پرداخته بود و از همین رو، روابطى نزدیک با شخصیت هاى علمى-مذهبى برادران اهل تسنن، چون: مرحوم شیخ سعید شعبان، در [[لبنان]]؛ قاضى حسین احمد، در پاکستان؛ سید برکة، در [[فلسطین|فلسطین]]؛ دکتر حسن ترابى، در [[سودان]] و مولوى نصرالله منصور، در افغانستان بوجود آورده بود». |
− | '''<I> | + | '''<I>۴- ایجاد نهضت فکرى-سیاسى:</I>''' |
− | + | این شخصیت فرزانه مى کوشید قشرهاى حوزه و دانشگاه را با هم نزدیک کند. ولذا با جدیت تمام به سازماندهى این دو نیروى پیشتاز مشغول بود. یکى از اساتید دانشگاه مى گوید: «همکارى سیاسى، آیت الله فاضل با دانشگاهیان از سال ۱۳۶۷ آغاز گردید و تا زنده بود ادامه داشت». | |
− | با تلاش هاى خردمندانه | + | با تلاش هاى خردمندانه ایشان بود که مقدور شد تشکل هاى سیاسى [[شیعه]] در یک تشکل گرد آیند و با انسجام کامل در عینیت جامعه حضور یابند. این شخصیت علمى-سیاسى پس از به وجود آمدن دولت اسلامى در افغانستان با حضور جدى خویش در عرصه سیاسى-فرهنگى، خواستار حضور مقتدرانه شیعیان در حکومت گردید. و با پذیرفتن عضویت در شوراى عالى قیادى دولت اسلامى افغانستان (شوراى رهبرى) زمینه را براى دفاع از حقوق شیعیان مهیا نمود و به نمایندگى از مجموعه شیعیان و شرکت در نشستهاى ایران، پاکستان و عربستان - که در جهت صلح و تفاهم برگزار شده بود - حضور جامعه تشیع را در واقعیت سیاسى-فرهنگى و نظامى، به نمایش گذاشت و طرح به رسمیت شناختن مذهب جعفرى را در قانون اساسى افغانستان مى توان یکى از ابتکارات ایشان به حساب آورد. |
− | + | ایشان با وجود مشکلات اقتصادى، مدرسه علمیه توحید را در شهر مقدس [[قم]] در تاریخ ۱۳۶۴ تأسیس و با برنامه هاى آموزشى مناسب به پرورش طلابى مشغول شدند که از مناطق محروم و شهرهایى که شیعیان در اقلیت بسر مى برند، همانند شهرهاى بدخشان و پنجشیر و غیره روى به حوزه مى آوردند. مدرسه علمیه خاتم الانبیاء در [[مشهد]] مقدس یکى دیگر از اقدامات بسیار ثمربخش آیت الله فاضل بود که با برنامه هاى متنوع، تعداد بسیارى از جوانان را با معارف اسلامى آشنا کرد و تحویل جامعه داد. | |
− | + | ==ویژگیهاى اخلاقى== | |
− | + | '''<I>۱- تعبد:</I>''' | |
− | + | آنچه را که نخستین شایستگى او مى توان به حساب آورد، [[تقوا|تقوى]] و پایبندیش به دستورات دینى بود. این صفت از همان اوان جوانى در زندگیش درخشش و جلوه اى خاص داشت. یکى از بستگانش مى گوید: «در همان دوران جوانى که بیش از بیست سال از عمر شریفش نگذشته بود، تقید خاصى به برنامه هاى دینى داشت، در هیچ شرایط [[غسل جمعه]] و [[نماز شب]] او ترک نمى شد». | |
− | + | نیایش خالصانه آن مرد فرزانه که از ژرفاى دل مملو از عشق سرچشمه مى گیرد، او را اسوه تقوى و عمل صالح قرار مى دهد. مرحوم آیت الله فاضل بسیارى از ادعیه را از حفظ داشت و با [[تلاوت قرآن]] که محرم تنهایى اش بود، در سراسر زندگى الهام مى گرفت. | |
− | + | '''<I>۲- دوستى اهل بیت علیهمالسلام:</I>''' | |
− | + | یکى از نقطه هاى بارز شخصیت معنوى ایشان، دل پاک و روح مالامالش از محبت [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهمالسلام بود. در پیچ و خم زندگى به [[ولایت]] اتکا مى نمود و معضلات خویش را با کمک دو نیروى معنوى - [[توکل|توکل]] و [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] - حل مى کرد. | |
− | + | معظمله مى گفت: «فرزندان من و اخوى - آیت الله مصطفوى - مى دانند که از اول زندگى با ولایت شروع نمودم و از اول اهل ولایت بودم. من در [[نجف]] در دوران حکومت بعث اذعان داشتم، ماندن در جوار مولى [[امام على]] علیهالسلام بستگى به عنایت خود مولى دارد. با تمام فشارهایى که از سوى بعثیهاى از خدا بىخبر، بر [[حوزه علمیه]] مى رفت، آن ولایت بود که سالیان درازى از هر گونه آسیب و گزندى براى من امان داد و تا پایان دوران تحصیلات در آن حوزه بزرگ در پناه ولایت، پناه داده شدم و از درسهاى مراجع بزرگ بهره کافى گرفتم، به شما و هر کس دیگر توصیه مى کنم که یگانه راه رسیدن به پیروزى، ولایت و توسلات به اهل بیت مى باشد». | |
− | + | وى حتى در سختیهاى آخر حیات خویش و با توجه به آن که توان شرکت در محافل مذهبى و توسل به اهل بیت علیهمالسلام را نداشت و شرایط بدنش مقتضى نبود، دوست داشت در توسلات حضور یابد. | |
− | + | '''<I>۳- برخورد نیکو:</I>''' | |
− | + | در معاشرت هاى اجتماعى بسیار، با [[تواضع]] و فروتنى رفتار مى نمود و در برابر تندى دیگران عکسالعمل نشان نمى داد و با متانت خاص و گذشت که سیره پیشوایان اسلام است، از کنار مسایل مى گذشت. | |
− | + | آیت الله آصفى مى فرماید: «ایشان در مجموع، فرد بسیار مؤدب، بااخلاق، بزرگوار و دوست داشتنى و از لحاظ تقوى بسیار عالى بود». | |
− | + | آیت الله عالمى بلخابى هم مى فرماید: «آیت الله فاضل گذشته از شخصیت علمى که داشت، مردى آرام، فکور، دلسوز جامعه، خوش گفتار و در رفتار اجتماعى باوقار بود و در دفاع از حقوق فرهنگى و سیاسى تشیع، عظمت و اقتدار خود را حفظ مى نمود. در برخوردها با اخلاق نیکویش همه را مجذوب مى ساخت، حتى کسانى را که دید مثبت نسبت به علما نداشتند». | |
− | + | همچنین آقاى محقق مى گوید: «[[اخلاق]] او کمتر از جنبه هاى دیگر شخصیتى وى نبود. او به حق مجسمه تواضع، بردبارى، اغماض، [[احسان]]، وقار و [[حلم]] بود. ظاهر متبسم، جذاب و آرام او حکایت از روح متین، منطق، سلامت روحى و مهربانى اش داشت». | |
− | + | '''<I>۴- شجاعت:</I>''' | |
− | + | این فقید سعید و مجاهد خستگى ناپذیر با توجه به بحران سیاسى، فرهنگى و نظامى کشور [[افغانستان]]، با دلاورى تمام که ویژه چنین مردانى است، وارد عرصه اجتماعى شد. مرحوم فاضل حتى در اوان جوانى در بین همقطارانش به عنوان طلبه اى [[شجاعت|شجاع]] و دلاور مطرح بوده است. | |
− | + | '''<I>۵- تحمل سختى ها:</I>''' | |
− | + | آیت الله سید ابوالحسن فاضل سختى هاى زندگى را از همان روز که سایه پدر از سرش کم شد، شروع کرد و با مشکلات فراوانى مواجه شد. از یک طرف بىسرپرستى و از سویى فقر اقتصادى او را در تنگناى زندگى قرار داد، ولى او با استوارى خاصى که از اجداد طاهرش به ارث برده بود، خود را نباخته بلکه مردانه از خارستان زندگى عبور و قله هاى کمال را به بالاترین مدارج تخصصى پیمود و براى رسیدن به مقامات علمى و معنوى مراحل سختى را پشت سر نهاد. خصوصاً در دوران [[جهاد]] و هجرت فکرى-سیاسى ایشان که مرحله حساس زندگى وى را تشکیل میدهد. | |
− | + | در این باره چنین آمده است که: «او شخصیتى بود، با استقامت و بردبار که براى رسیدن به صلح و آرامش در کشور، على الخصوص در بین امت شیعه افغانستان، متحمل رنجهاى مختلف گردید. زخم زبانهاى زیادى بر او زدند، [[تهمت]] هاى ناروا بر او بستند، کارشکنى ها و هوچىگریها راه انداختند. اما هیچگاه شکایت کسى از او شنیده نشد. در حالی که او اشاعه دهندگان این اباطیل را مى شناخت. با وجود این هر وقتی که با توطئهگران و شایعهسازان رو در رو مى شد، طورى برخورد مى نمود که گویا هیچ خبرى نبوده است». | |
− | + | '''''۶- کمک به محرومان:''''' | |
− | + | یکى از شاهکارهاى اجتماعى آیت الله فاضل ایجاد دارالایتام بود و با توجه به مسئولیت هاى خطیر سیاسى-فرهنگى که ایشان داشت، لحظه اى از خدمت به توده هاى محروم و خانواده هاى شهداء و ایتام... غافل نبود و در همین راستا مؤسسه خیریه خاتم الانبیاء و دارالایتام را در کابل و برخى از شهرهاى جمهورى اسلامى [[ایران|ایران]] راه اندازى نمود. زیرا که او از متن دردها، رنج ها و محرومیت هاى جامعه قد برافراشته بود. وی مانند جدش [[امیرالمومنین]] علیهالسلام یتیمان و مستمندان را چون پدر مهربان بود و با مهربانى در جمع آنها مى نشست و اگر قادر بر حل مشکلات محرومین نبود، احساس همدردى خویش را خالصانه ابراز مى داشت. | |
− | + | ==وفات== | |
− | + | این فقید پس از سالها خدمت و یک عمر تلاش بىوقفه علمى-سیاسى، در سپیده دم ۱۳۷۷/۷/۲۳ و به سن ۵۸ سالگى، در اثر بیمارى سرطان خون، روحش به ملکوت اعلى پرواز کرد. | |
− | + | پیکر پاک آن فقیه مجاهد و اسوه عمل، در شهر مقدس [[قم]] به سوى حرم مطهر [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|فاطمه معصومه]] سلام الله علیها [[تشییع جنازه|تشییع]] شد و پس از اقامه [[نماز میت|نماز]] توسط آیت الله العظمى [[حسین وحید خراسانی|وحید خراسانى]] بر پیکر آن فقید سعید، همچون صدف در درون خاک گلزار [[قبرستان شیخان قم|شیخان قم]] در کنار تربت پاک [[زکریا بن آدم|زکریا بن آدم]] و [[میرزای قمی|میرزاى قمى]] آرمید. | |
− | + | ==منابع== | |
− | + | *سید غلامحسین صادقى، "ابوالحسن فاضل بهسودى"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۶. | |
− | + | ==آرشیو عکس و تصویر== | |
+ | <gallery mode="packed" heights="170px"> | ||
+ | پرونده:سيد ابوالحسن فاضل بهسودى3.jpg|از راست: عیسی محقق (محقق خراسانی)، سيد ابوالحسن فاضل بهسودى و قربانعلی محقق کابلی | ||
+ | پرونده:سيد ابوالحسن فاضل بهسودى2.jpg|سيد ابوالحسن فاضل بهسودى | ||
− | + | </gallery> | |
− | + | [[رده:علمای معاصر|فاضل بهسودى،سيد ابوالحسن]] | |
− | + | [[رده:فقیهان]] | |
− | + | [[رده:مجتهدین]] | |
− | + | [[رده:مدفونین در قبرستان شیخان]] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۳
سید ابوالحسن فاضل بهسودی (۱۳۱۹ - ۱۳۷۷ ش)، از زمره عالمان راستین شیعه و از شاگردان آیت الله خوئى و شهید صدر بود. مرحوم فاضل بهسودی، منادى حقایق اسلام در کشور افغانستان گردید و قلوب عاشقان دین، انقلاب و آزادى را از شور ایمان و امید پر نمود. این مجاهد نستوه، از طریق پژوهشهاى پرمایه علمى، سیاسى و اخلاقى، به صیانت از مرزهاى عقیده، سیاست و اخلاق مبادرت ورزید.
نام کامل | سید ابوالحسن فاضل بهسودى |
زادروز | ۱۳۱۹ شمسی |
زادگاه | کابل، افغانستان |
وفات | ۱۳۷۷ شمسی |
مدفن | قم، قبرستان شیخان |
اساتید |
آیت الله خوئى، شهید صدر، آیت الله صدرا بادکوبى، آیت الله حسین لنکرانى،... |
شاگردان |
سید باقر علوى، سید عبدالله فضل الله، سید محمدباقر زکى،... |
آثار |
آراءالذرین حول الذرة والحرکة، حول المعتقدات، حوار حول المهدى الفاطمى،... |
محتویات
ولادت و خاندان
سید ابوالحسن فاضل در سال ۱۳۱۹ هجرى شمسى در «کجاب بهسود» استان میدان افغانستان که در ۱۰۰ کیلومترى شهر کابل (پایتخت) واقع گردیده است، در یک خانواده مذهبى و علمى دیده به جهان گشود. قبل از تولد، پدرش حجت الاسلام سید محسن مصطفوى در سن ۲۰ سالگى رحلت نموده بود.
سلسله نسب سید ابوالحسن فاضل که از سادات جلیل القدر حسینى مى باشد، به امام زین العابدین علیهالسلام مى رسد. اجدادش از بزرگان منطقه بوده اند و همه از علماء و پیشگامان ترویج معارف دینى به حساب مى آمده اند.
تحصیلات و استادان
سید ابوالحسن فاضل با استعداد فوقالعاده اى که داشت، تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش نزد عمویش حاج سید حسن مصطفوى به پایان رسانید. دروس مقدماتى و قسمتى از قوانین را نیز نزد عمویش فراگرفت و پس از فوت او بخش دیگرى از قوانین و همچنین رسایل را نزد مرحوم شیخ خان على خواتى (مشهور به حاج شیخ) فراگرفت.
پس از آن که مدارس بهسود را فراخور نیاز و ضرورت تحصیلى خود ندید، براى طى نمودن مدارج بالاتر علمى به کابل عزیمت و دروس سطوح عالیه را نزد استاد فرزانه و عالم ربانى حضرت آیت الله شهید سید محمد سرور واعظ آموخت و بسیار سریع از چهره هاى ممتاز حوزه علمیه محمدیه - که زیر نظر و هدایت شهید واعظ اداره مى شد - گردید و جایگاه خاصى را در بین طلاب علوم دینى باز نمود.
در سال ۱۳۴۹ هجرى شمسى جهت تحصیل، عازم نجف اشرف شد و به درس کفایة الاصول مرحوم آیت الله شیخ صدرا بادکوبى و نیز در درس مکاسب آیت الله شیخ حسین لنکرانى، شرکت و بهره فراوانى از این دو عالم بزرگوار گرفت و از سال ۱۳۵۱ به مدت ۱۰ سال در دروس خارج آیات عظام و مراجع بزرگ و افتخارات حوزه علمیه نجف اشرف، چون آیت الله خوئى و شهید صدر شرکت داشت و از سرچشمه هاى فضیلت، تقوى و فقاهت این دو چهره علمى کمال استفاده را برد. آیت الله صدر عنایت و علاقه عمیقى به ایشان داشت، به طورى که رابطه عمیق، عاطفى و فکرى و هماهنگى ایشان با آیت الله صدر براى همه محسوس بود.
سید ابوالحسن فاضل پس از ۱۵ سال اقامت در کنار بارگاه ملکوتى امیرالمومنین علیهالسلام و بهره گیرى از منابع سرشار فقهى و اصولى... سرانجام به درجه اجتهاد نائل آمد.
تدریس و شاگردان
آیت الله فاضل در اول شروع تحصیلات - چه در بهسود و یا کابل - و پس از اتمام دروس خویش به تدریس آنها مى پرداخت. او مدت زمانی که در نجف اشرف بود، علاوه بر شرکت در درسهاى خارج اصول و فقه، فلسفه و کلام و پژوهش پیرامون معارف اسلامى و توجه به مسایل جهان و مشکلات جامعه اسلامى، به تدریس نیز مبادرت مى ورزید؛ یکى از بستگانش مى گوید: «آن فقید سعید در نجف اشرف، درس هاى سطوح عالیه از جمله کفایه، مکاسب، رسایل، حلقات شهید صدر و درسهاى عقائد را تدریس مى کردند که در درسهاى ایشان طلاب فاضل از کشورهاى مختلف افغانستان، پاکستان، ایران، لبنان و عراق شرکت مى نمودند».
دیگرى مى گوید: «آیت الله فاضل، پس از آن که مدت کوتاهى به درجه اجتهاد مى رسد، به تدریس مى پردازد و در سوریه نیز براى رونق دادن به حوزه علمیه زینبیه مشغول تدریس سطوح عالى کلام و معارف اسلامى مى گردد».
آیت الله فاضل پس از ورود به ایران و اقامت در حوزه علمیه قم، پیرو درخواست تعدادى از فضلاء افغانى حوزه قم در سال ۱۳۶۵ به تدریس خارج فقه و اصول مشغول مى گردد. این جلسات نخست در مدرسه توحید که زیر نظر شخص ایشان تأسیس شده و اداره مى گردید، دایر و در سال ۱۳۶۹ هجرى شمسى به سالن شماره ۳۱ مدرسه آیت الله العظمى گلپایگانى منتقل گردید، تا این که مجدداً از سال ۱۳۷۵ در دفتر ایشان دوباره آغاز و تا قبل از ارتحال ایشان ادامه یافت.
آیت الله فاضل در مدت حضور خویش در افغانستان، نجف اشرف و قم، شاگردان فراوانى را تربیت نموده اند و از فیض و کمال علمى خویش بهرمند ساخته اند، از جمله:
- ۱- شیخ علىاکبر محقق؛
- ۲- سید محمدباقر زکى؛
- ۳- شیخ محمد محقق؛
- ۴- شیخ ابواحمد ساعدى؛
- ۵- سید عبدالله فضل الله لبنانى که کتاب اتم و حرکت ایشان توسط او انتشار یافته است.
- ۶- شیخ گردى حسین توکلى که اکنون در نجف است و از اساتید آن حوزه مى باشد.
- ۷- سید باقر علوى، مقیم نجف اشرف.
- ۸- شیخ على حسن رفیعى، از اساتید جامعه در نجف اشرف.
در حوزه قم، مدرسه علمیه توحید و درس خارج فقه و اصول ایشان، خیلى ها افتخار شاگردى آیت الله فاضل را یافته اند که در ظرفیت این مقاله نمى گنجد.
آثار و تألیفات
آیت الله فاضل به موازات تحصیل و تدریس در نجف اشرف، کتابهایى را نیز به رشته تحریر درآورده اند و چند اثر باارزش ایشان انتشار یافته است که عبارتند از:
۱- آراءالذرین، حول الذرة والحرکة:
ایشان وقتی که در نجف بود، مکتب هاى انحرافى-فلسفى مخصوصاً مارکسیسم در عراق گسترش مى یافت. در همان زمان بود که کتاب فلسفى باارزش خود به نام - اتم و حرکت - آراء الذرین... را نوشت که توسط یکى از شاگردان ایشان، حجت الاسلام سید عبدالله فضل الله در سال ۱۳۵۶ در لبنان به چاپ رسید. آیت الله فاضل در این اثر خود دیدگاه دانشمندان مادى و الهى را در مورد ماده و حرکت، به تعریف درآورده و بیان کرده که نقش آن در تغییر مکانیکى مادى چیست؟ ماده، حرکت و صورت ترکیبى پدیده هاى جهان را بسیار عالى بیان نموده است و دیدگاه فلاسفه الهى را در رد اندیشه مارکسیسم بیان کرده و حدود تجربه و علوم تجربى را مشخص ساخته است. با رعایت سیر منطقى بحث و طرح سؤالات پیرامون موضوع، به خوانندگان روشنایى مى بخشد و فلسفه دوستان را به اقناع فکرى مى رساند.
۲- حول المعتقدات:
در این اثر، دیدگاه مادیون را در مورد جهان و هدفمندى نظام هستى بیان و سپس رد نموده است و تبیین ساخته که خداشناسى ریشه فطرى دارد و خیلى پدیده هایى هستند که با دستگاه هاى مادى قابل درک و کشف نیستند. از کوچکترین ماده عالم همانند اتم تا بزرگترین پدیده نظام هستى، نیازمند علت هستند. در بخش دیگرى از این کتاب به هدفمندى جهان هستى و ترکیبات فیزیکى جهان و سیر تکامل آن بر اساس قانونمندى، اشاره نموده است. و در پایان به معاد و رستاخیز انسانى پرداخته و پاسخ منکران مرگ را داده است که با مرگ، انسان پایان یافته نیست، بلکه مرگ خود نوعى تکامل است و اهداف قیامت، استقرار عدالت و رسیدگى به حقوق مظلومین مى باشد.
۳- حوار حول المهدى الفاطمى:
در این کتاب روایات متواترى از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه علیهمالسلام در شأن امام عصر علیهالسلام نقل نموده است و نیز از علمای اهل سنت درباره ولادت، قیام و شرایط ظهور آن حضرت روایاتى را جمعآورى نموده است و سلسله سند آنها را نیز بسیار دقیق آورده است و با شیوه مناظره، بین دو نفر سؤال کننده و پاسخ دهنده، بحث را شروع و سپس سؤال مطرح شده را بسیار روشن و متین جواب مى دهد. دلایل عقلى-فلسفى براى اثبات طول عمر امام زمان علیهالسلام و بقاء وى از حوادث طبیعى به رشته تحریر درآمده است و کتاب ارزشمندى است که مایه علمى و دقت نظر این عالم ربانى را نشان مى دهد.
۴- منتهى المطالب فى شرح المکاسب:
این اثر تحقیقى و گرانسنگ که یکى از آخرین آثار علمى و قلمى ایشان است، حاوى نکات ظریف و بدیع در شرح و توضیح کتاب «محرمات» مکاسب از شیخ انصاری مى باشد که جلد اول آن به زیور طبع آراسته گردیده و در دسترس دانش پژوهان قرار دارد و جلد دوم آن آماده نشر مى باشد. این اثر، کمک شایان به محصلین علوم دینى مى نماید و خدمتگزارى ایشان را نسبت به حوزه هاى علمیه نشان مى دهد.
آیت الله فاضل غیر از آثار ارزشمندى که چاپ و به دست مردم رسیده، نوشته ها و آثار غیرچاپى را نیز تدوین و آماده انتشار ساخته اند:
- ۱- تقریرات درس خارج اصول آیت الله خوئى؛
- ۲- تقریرات فقه آیت الله خوئى؛
- ۳- تقریرات خارج فقه شهید صدر؛
- ۴- تقریرات خارج اصول آیت الله صدر؛
- ۵- تقریر موضوعى: که سلسله درس هاى استادش شهید صدر است.
- ۶- خاطرات دوران جهاد.
این نوشته ها بیشتر در زمانى تدوین شده است که ایشان در نجف اشرف بودند و با توجه به دوران کوتاه اقامت ایشان در نجف، با استعانت از امدادهاى غیبى و به یارى استعداد فوقالعاده خود، آثار پرمایه علمى را از خود به یادگار گذاشتند.
خدمات فرهنگى و سیاسى
حضرت آیت الله فاضل خدمات ارزنده اى را انجام دادند و یا در پى انجامش فداکارى و ایثارگرى فراوان نمودند که ما در این مقاله بر اساس ظرفیت این مبحث به چند نمونه از آن اشاره مى کنیم:
۱- وحدت طلبى:
حضرت آیت الله فاضل همبستگى احزاب شیعه و هماهنگى مجموعه هاى شیعى و سنى را گامى مطمئن در مسیر وحدت ملى تلقى مى کرد. در نتیجه تلاشهاى مخلصانه ایشان بود که در جامعه تشیع زمینه هاى فکرى «وحدت» به وجود آمد، تخاصم به تفاهم همگانى مبدل و سرانجام «حزب وحدت اسلامى افغانستان» وارد عرصه سیاسى-اجتماعى کشور گردید، در حقیقت «حزب وحدت اسلامى افغانستان» دستاورد تفکر و مساعى همه جانبه آن مرد الهى بود.
حضرت آیت الله فاضل با داشتن مسئولیت ریاست شوراى عالى نظارت حزب وحدت اسلامى، بدون تردید یکى از مظاهر راستین با شوکت شیعیان در عرصه هاى سیاسى-فرهنگى-اجتماعى و علمى در افغانستان به شمار مى رفت.
تلاشهاى نستوهانه ایشان براى اشتراک عادلانه شیعیان در «شوراى مشورتى در هور پندى»، ایجاد هماهنگى میان سران احزاب جهادى تسنن و تشیع، ارائه طرح رسمیت مذهب جعفری در قانون اساسى آینده در شوراى عالى قیادى، نمایندگى از جانب شیعیان در نشست هاى ایران، پاکستان، عربستان سعودى و مذاکره با سران احزاب در حضور رؤساى دولت هاى یاد شده، اقامه اولین نماز جمعه در کابل، ابتکارات صلح میان نیروهاى مستقر در پایتخت، بسیج عمومى شیعیان در دفاع از کیان اعتقادى و اصالت مکتبى آنها را مى توان از جلوه هاى مبارزاتى آن فقیه مجاهد دانست.
حضرت آیت الله فاضل بستر مناسب براى همزیستى در فرداى وطن را تحکیم همگرائى و همبستگى میان همه گروههاى اجتماعى در کشور مى دانست و به همین جهت همواره آنها را به «هماهنگى» و «تفاهم» دعوت مى کرد، ایشان در این راستا موانع زیادى را از سر راه مجموعه هاى شیعى و سنى برداشته بود.
حضرت آیت الله فاضل عضویت در «شوراى عالى قیادى افغانستان» را به دلیل ایجاد فضاى بهتر الفت و تعمیم وفاق معنوى میان جامعه شیعى و اهل تسنن پذیرفت و براى این منظور گامهاى مؤثرى برداشت.
ایشان گرایشهاى فاقد پشتوانه فرهنگى را براى همبستگى واقعیت هاى قومى و مذهبى در کشور نه تنها خطرناک تلقى مى کرد بلکه موضعگیرى علیه افکار و خطوط انحرافى را گامى مهم در جهت وحدت ملى و حفظ ارزشهاى اساسى جامعه به شمار مى آورد. ایشان بدون مبالغه، پیش آهنگ افشاء حیله هاى شیطانى حلقه هاى کژاندیش و بدرفتار در جامعه بود.
۲- دعوت به صلح:
بىشک تحول و دگرگونى در ابعاد حیات اجتماعى به خصوص جامعه بحران زده افغانستان و هماهنگ نمودن افراد جامعه به وظایف دینى و اجتماعى و ایجاد تفاهم ملى و ایجاد باور به اقتدار سیاسى و فرهنگى، بدون حضور فعال چهره هاى ممتاز و خستگى ناپذیر همانند آیت الله فاضل میسور نیست. وجود علماء دینى کمک شایانى بود در شکوفایى استعداد و نجات فرزندان امت.
وجود مرحوم آیت الله فاضل در عینیت جامعه، در شرایطى که تنش هاى جارى در کشور، پیکره خسته جامعه را خسته تر مى نمود، رایحه صلح و آرامش بود. همیشه و در هر محفل فریاد صلح را سر مى داد. به جهت شایستگى هائى چون تواضع، مشورتپذیرى، احترام به نظریات دیگران، بردبارى، پرکارى و همکارى با نیروهاى مؤمن، على رغم سنگین بودن میدان عمل، با امیدوارى برنامه هاى اصلاحى خویش را رها نکرد. مشکلات فکرى، سیاسى و فرهنگى در افغانستان طورى بود که کار مؤثر را مشکل مى نمود. ولى آیت الله فاضل صحنه را ترک نکرد و در برابر بحران هاى موجود حضور اصلاحگرانه خود را حفظ نمود، طورى که غیبت امروزیش به معناى غیبت آثار و اعمالش در دنیا و آخرت نمى باشد.
مرحوم آیت الله فاضل همین طور براى بر قرارى صلح و رفع تشنجات گروهى (شیعه و سنى) در سال ۱۳۶۴ در رأس یک هیئت صلح وارد کشور افغانستان شد و دسته هاى متخاصم را به تفاهم دعوت و با هوشیارى خویش، کشمکش هاى نظامى و قشرى و گروهى را در بسیارى از مناطق خشکانید. این کار ارزشمند را در سال ۱۳۶۵ در مناطق مرکزى و در سال ۱۳۷۳ در منطقه جاغورى به انجام رسانید، صلح و آرامش را برقرار ساخت.
۳- تقریب بین مذاهب اسلامى:
آیت الله فاضل با توجه به ساختار سیاسى و فرهنگى افغانستان نزدیک شدن مذاهب موجود در صحنه هاى سیاسى-فرهنگى و جهادى کشور را یکى از راه هاى مؤثر و پشتوانه قوى و مثبت براى پیشرفت امور جامعه به حساب مى آورد. وى بااخلاص تمام در داخل کشور براى تحقق طرح تقریب مذاهب اقدامات لازم را به عمل آورده و تماس هایى با شخصیت هاى مذهبى اسلامى نیز برقرار کرده بود.
در کتاب زندگینامه آیت الله فاضل، آمده است: «ایشان هماهنگى هاى برادرانه را با علماى طراز اول، برادران اهل سنت به وجود آورده بود و براى تحقق طرح همبستگى مذاهب اسلامى به کنکاش گوناگون پرداخته بود و از همین رو، روابطى نزدیک با شخصیت هاى علمى-مذهبى برادران اهل تسنن، چون: مرحوم شیخ سعید شعبان، در لبنان؛ قاضى حسین احمد، در پاکستان؛ سید برکة، در فلسطین؛ دکتر حسن ترابى، در سودان و مولوى نصرالله منصور، در افغانستان بوجود آورده بود».
۴- ایجاد نهضت فکرى-سیاسى:
این شخصیت فرزانه مى کوشید قشرهاى حوزه و دانشگاه را با هم نزدیک کند. ولذا با جدیت تمام به سازماندهى این دو نیروى پیشتاز مشغول بود. یکى از اساتید دانشگاه مى گوید: «همکارى سیاسى، آیت الله فاضل با دانشگاهیان از سال ۱۳۶۷ آغاز گردید و تا زنده بود ادامه داشت».
با تلاش هاى خردمندانه ایشان بود که مقدور شد تشکل هاى سیاسى شیعه در یک تشکل گرد آیند و با انسجام کامل در عینیت جامعه حضور یابند. این شخصیت علمى-سیاسى پس از به وجود آمدن دولت اسلامى در افغانستان با حضور جدى خویش در عرصه سیاسى-فرهنگى، خواستار حضور مقتدرانه شیعیان در حکومت گردید. و با پذیرفتن عضویت در شوراى عالى قیادى دولت اسلامى افغانستان (شوراى رهبرى) زمینه را براى دفاع از حقوق شیعیان مهیا نمود و به نمایندگى از مجموعه شیعیان و شرکت در نشستهاى ایران، پاکستان و عربستان - که در جهت صلح و تفاهم برگزار شده بود - حضور جامعه تشیع را در واقعیت سیاسى-فرهنگى و نظامى، به نمایش گذاشت و طرح به رسمیت شناختن مذهب جعفرى را در قانون اساسى افغانستان مى توان یکى از ابتکارات ایشان به حساب آورد.
ایشان با وجود مشکلات اقتصادى، مدرسه علمیه توحید را در شهر مقدس قم در تاریخ ۱۳۶۴ تأسیس و با برنامه هاى آموزشى مناسب به پرورش طلابى مشغول شدند که از مناطق محروم و شهرهایى که شیعیان در اقلیت بسر مى برند، همانند شهرهاى بدخشان و پنجشیر و غیره روى به حوزه مى آوردند. مدرسه علمیه خاتم الانبیاء در مشهد مقدس یکى دیگر از اقدامات بسیار ثمربخش آیت الله فاضل بود که با برنامه هاى متنوع، تعداد بسیارى از جوانان را با معارف اسلامى آشنا کرد و تحویل جامعه داد.
ویژگیهاى اخلاقى
۱- تعبد:
آنچه را که نخستین شایستگى او مى توان به حساب آورد، تقوى و پایبندیش به دستورات دینى بود. این صفت از همان اوان جوانى در زندگیش درخشش و جلوه اى خاص داشت. یکى از بستگانش مى گوید: «در همان دوران جوانى که بیش از بیست سال از عمر شریفش نگذشته بود، تقید خاصى به برنامه هاى دینى داشت، در هیچ شرایط غسل جمعه و نماز شب او ترک نمى شد».
نیایش خالصانه آن مرد فرزانه که از ژرفاى دل مملو از عشق سرچشمه مى گیرد، او را اسوه تقوى و عمل صالح قرار مى دهد. مرحوم آیت الله فاضل بسیارى از ادعیه را از حفظ داشت و با تلاوت قرآن که محرم تنهایى اش بود، در سراسر زندگى الهام مى گرفت.
۲- دوستى اهل بیت علیهمالسلام:
یکى از نقطه هاى بارز شخصیت معنوى ایشان، دل پاک و روح مالامالش از محبت اهل بیت علیهمالسلام بود. در پیچ و خم زندگى به ولایت اتکا مى نمود و معضلات خویش را با کمک دو نیروى معنوى - توکل و توسل - حل مى کرد.
معظمله مى گفت: «فرزندان من و اخوى - آیت الله مصطفوى - مى دانند که از اول زندگى با ولایت شروع نمودم و از اول اهل ولایت بودم. من در نجف در دوران حکومت بعث اذعان داشتم، ماندن در جوار مولى امام على علیهالسلام بستگى به عنایت خود مولى دارد. با تمام فشارهایى که از سوى بعثیهاى از خدا بىخبر، بر حوزه علمیه مى رفت، آن ولایت بود که سالیان درازى از هر گونه آسیب و گزندى براى من امان داد و تا پایان دوران تحصیلات در آن حوزه بزرگ در پناه ولایت، پناه داده شدم و از درسهاى مراجع بزرگ بهره کافى گرفتم، به شما و هر کس دیگر توصیه مى کنم که یگانه راه رسیدن به پیروزى، ولایت و توسلات به اهل بیت مى باشد».
وى حتى در سختیهاى آخر حیات خویش و با توجه به آن که توان شرکت در محافل مذهبى و توسل به اهل بیت علیهمالسلام را نداشت و شرایط بدنش مقتضى نبود، دوست داشت در توسلات حضور یابد.
۳- برخورد نیکو:
در معاشرت هاى اجتماعى بسیار، با تواضع و فروتنى رفتار مى نمود و در برابر تندى دیگران عکسالعمل نشان نمى داد و با متانت خاص و گذشت که سیره پیشوایان اسلام است، از کنار مسایل مى گذشت.
آیت الله آصفى مى فرماید: «ایشان در مجموع، فرد بسیار مؤدب، بااخلاق، بزرگوار و دوست داشتنى و از لحاظ تقوى بسیار عالى بود».
آیت الله عالمى بلخابى هم مى فرماید: «آیت الله فاضل گذشته از شخصیت علمى که داشت، مردى آرام، فکور، دلسوز جامعه، خوش گفتار و در رفتار اجتماعى باوقار بود و در دفاع از حقوق فرهنگى و سیاسى تشیع، عظمت و اقتدار خود را حفظ مى نمود. در برخوردها با اخلاق نیکویش همه را مجذوب مى ساخت، حتى کسانى را که دید مثبت نسبت به علما نداشتند».
همچنین آقاى محقق مى گوید: «اخلاق او کمتر از جنبه هاى دیگر شخصیتى وى نبود. او به حق مجسمه تواضع، بردبارى، اغماض، احسان، وقار و حلم بود. ظاهر متبسم، جذاب و آرام او حکایت از روح متین، منطق، سلامت روحى و مهربانى اش داشت».
۴- شجاعت:
این فقید سعید و مجاهد خستگى ناپذیر با توجه به بحران سیاسى، فرهنگى و نظامى کشور افغانستان، با دلاورى تمام که ویژه چنین مردانى است، وارد عرصه اجتماعى شد. مرحوم فاضل حتى در اوان جوانى در بین همقطارانش به عنوان طلبه اى شجاع و دلاور مطرح بوده است.
۵- تحمل سختى ها:
آیت الله سید ابوالحسن فاضل سختى هاى زندگى را از همان روز که سایه پدر از سرش کم شد، شروع کرد و با مشکلات فراوانى مواجه شد. از یک طرف بىسرپرستى و از سویى فقر اقتصادى او را در تنگناى زندگى قرار داد، ولى او با استوارى خاصى که از اجداد طاهرش به ارث برده بود، خود را نباخته بلکه مردانه از خارستان زندگى عبور و قله هاى کمال را به بالاترین مدارج تخصصى پیمود و براى رسیدن به مقامات علمى و معنوى مراحل سختى را پشت سر نهاد. خصوصاً در دوران جهاد و هجرت فکرى-سیاسى ایشان که مرحله حساس زندگى وى را تشکیل میدهد.
در این باره چنین آمده است که: «او شخصیتى بود، با استقامت و بردبار که براى رسیدن به صلح و آرامش در کشور، على الخصوص در بین امت شیعه افغانستان، متحمل رنجهاى مختلف گردید. زخم زبانهاى زیادى بر او زدند، تهمت هاى ناروا بر او بستند، کارشکنى ها و هوچىگریها راه انداختند. اما هیچگاه شکایت کسى از او شنیده نشد. در حالی که او اشاعه دهندگان این اباطیل را مى شناخت. با وجود این هر وقتی که با توطئهگران و شایعهسازان رو در رو مى شد، طورى برخورد مى نمود که گویا هیچ خبرى نبوده است».
۶- کمک به محرومان:
یکى از شاهکارهاى اجتماعى آیت الله فاضل ایجاد دارالایتام بود و با توجه به مسئولیت هاى خطیر سیاسى-فرهنگى که ایشان داشت، لحظه اى از خدمت به توده هاى محروم و خانواده هاى شهداء و ایتام... غافل نبود و در همین راستا مؤسسه خیریه خاتم الانبیاء و دارالایتام را در کابل و برخى از شهرهاى جمهورى اسلامى ایران راه اندازى نمود. زیرا که او از متن دردها، رنج ها و محرومیت هاى جامعه قد برافراشته بود. وی مانند جدش امیرالمومنین علیهالسلام یتیمان و مستمندان را چون پدر مهربان بود و با مهربانى در جمع آنها مى نشست و اگر قادر بر حل مشکلات محرومین نبود، احساس همدردى خویش را خالصانه ابراز مى داشت.
وفات
این فقید پس از سالها خدمت و یک عمر تلاش بىوقفه علمى-سیاسى، در سپیده دم ۱۳۷۷/۷/۲۳ و به سن ۵۸ سالگى، در اثر بیمارى سرطان خون، روحش به ملکوت اعلى پرواز کرد.
پیکر پاک آن فقیه مجاهد و اسوه عمل، در شهر مقدس قم به سوى حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله علیها تشییع شد و پس از اقامه نماز توسط آیت الله العظمى وحید خراسانى بر پیکر آن فقید سعید، همچون صدف در درون خاک گلزار شیخان قم در کنار تربت پاک زکریا بن آدم و میرزاى قمى آرمید.
منابع
- سید غلامحسین صادقى، "ابوالحسن فاضل بهسودى"، ستارگان حرم، جلد ۶.