نور الثقلین (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Aghajani صفحهٔ نور الثقلین را به نور الثقلین (کتاب) منتقل کرد)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==مؤلف==
+
{{مشخصات کتاب
 +
 
 +
|عنوان=
 +
 
 +
|تصویر= [[پرونده:نور الثقلین.jpg|240px|وسط]]
 +
 
 +
|نویسنده= عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى
 +
 
 +
|موضوع= تفاسیر شیعه
  
شیخ عبدعلى بن جمعه عروسى هویزى (م 1112 ق).
+
|زبان= عربی
  
==زندگینامه و اظهارنظرها==
+
|تعداد جلد= 5
  
وى از علما و محدثان امامیه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است كه در شهر هویزه خوزستان به دنیا آمد. او بعدها ساكن شیراز شد و از استادان عصر خود، به ویژه [[سید نعمت الله جزائرى شوشترى]]، بسیار بهره برد و به سبك و سیاق [[اخباریون]] آن زمان، تألیفاتى را به نگارش درآورد.
+
|عنوان افزوده1= مصحح
  
مرحوم [[شیخ حر عاملى]] درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، [[فقیه]]، [[محدث]]، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».<ref> [[امل الامل]]، ج 2، ص 154.</ref>
+
|افزوده1= رسول هاشمی محلاتی
  
 +
|عنوان افزوده2=
  
==معرفى اجمالى كتاب==
+
|افزوده2=
  
نور الثقلین تفسیرى است روایى، به سبك و سیاق تفسیر برهان [[سید هاشم بحرانى]] و به ترتیب [[مصحف]] شریف. كتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است كه از [[اهل بیت]] عصمت علیهم السلام روایاتی در [[تفسیر]] آن ها وارد روایت شده است. هدف هویزى از این تفسیر گردآورى اخبار مربوط به آیات است، نه تأیید آن چه نقل كرده و اعتماد بر آن ها؛ زیرا مؤلف بر این نكته تصریح مى كند كه هدف از گردآورى، فراهم آوردن فرصت تحقیق بیشتر در روایات تفسیرى است.<ref> نورالثقلین، ج 1، ص 2.</ref>
+
|لینک= [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=38628&scope=95YYli2geUHd0QXO2wi7agukfmwpSpoh&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D8%AB%D9%82%D9%84%D9%8A%D9%86&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب نور الثقلین]
 +
}}
  
به دلیل هوشیارى هویزى به مشكلات اخبار تفسیرى، مى توان كار وى را در مقایسه با دیگر گردآورندگان [[احادیث]] تفسیرى، دقیق تر و با حسن سلیقه بیشتر یافت.  
+
«نور الثقلین» اثر معروف [[عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى]] (م ۱۱۱۲ ق) و از مشهورترین [[تفسیر روایی|تفاسیر روایی]] [[شیعه]] است. مطابق با اظهار نظر [[علامه طباطبائی]] ره در مقدمه کتاب، مولف در این اثر در آن تمام اخبار وارده در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات [[قرآن|قرآن کریم]] (جز موارد اندکى از روایات) را جمع‌ آورى نموده است و این کتاب از بهترین تألیفات در این زمینه مى‌ باشد. <ref> نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی، معرفی تفسیر نور الثقلین </ref>
  
مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق كردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات كه شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندك می باشد.
+
==مؤلف==
  
 +
عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى (م ۱۱۱۲ ق) از علما و محدثان [[امامیه]] در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است که در شهر هویزه خوزستان به دنیا آمد. او بعدها ساکن شیراز شد و از استادان عصر خود، به ویژه [[سید نعمت الله جزائری|سید نعمت الله جزائرى شوشترى]]، بسیار بهره برد و به سبک و سیاق [[اخباریان|اخباریون]] آن زمان، تألیفاتى را به نگارش درآورد.
  
 +
مرحوم [[شیخ حر عاملى]] درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، [[فقیه]]، [[محدث]]، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».<ref> [[امل الامل]]، ج ۲، ص ۱۵۴.</ref>
 +
==معرفى اجمالى کتاب==
  
== روش مؤلف در نور الثقلين ==
+
نور الثقلین تفسیرى است روایى، به سبک و سیاق [[البرهان|تفسیر برهان]] از [[سید هاشم بحرانى]] و به ترتیب مصحف شریف. کتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است که از [[اهل بیت]] عصمت علیهم السلام روایاتی در تفسیر آن ها وارد روایت شده است. هدف هویزى از این تفسیر گردآورى اخبار مربوط به آیات است، نه تأیید آن چه نقل کرده و اعتماد بر آن ها؛ زیرا مؤلف بر این نکته تصریح مى کند که هدف از گردآورى، فراهم آوردن فرصت تحقیق بیشتر در روایات تفسیرى است.<ref> نورالثقلین، ج ۱، ص ۲.</ref>
 +
 
 +
به دلیل هوشیارى هویزى به مشکلات اخبار تفسیرى، مى توان کار وى را در مقایسه با دیگر گردآورندگان [[احادیث]] تفسیرى، دقیق تر و با حسن سلیقه بیشتر یافت.
 +
 
 +
مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق کردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا [[اسباب نزول|شأن نزول]] آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات که شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندک می باشد.
 +
==روش مؤلف در نور الثقلین==
 
   
 
   
 
        
 
        
شيخ آغا بزرگ در الذريعة ج 24 صفحه 365 درباره روش نور الثقلين مى‌نويسد:« او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل بيت« عليهم السلام» صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن. روايات را از كتب معتبر مانند كافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال الدين، توحيد و... جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است. و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است. بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»
+
[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آغا بزرگ]] در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعة]] ج ۲۴ صفحه ۳۶۵ درباره روش نور الثقلین مى‌نویسد: «او قرآن را بر طبق روایاتى که از اهل بیت «علیهم السلام» صادر شده است تفسیر مى‌کند، اهل بیتى که آگاه‌ترینند نسبت به تفسیر قرآن. روایات را از کتب معتبر مانند [[الکافی|الکافى]]، [[تفسیر قمی|تفسیر قمى]]، [[الاحتجاج|احتجاج]]، [[عیون اخبارالرضا|عیون الاخبار]]، [[علل الشرائع|علل الشرایع]]، [[كمال الدین و تمام النعمة|اکمال الدین]]، [[التوحید|التوحید]] و... جمع‌آورى نموده، لکن [[سند حدیث|سند]] هاى روایات را حذف نموده است. و به جهت حذف آیات در ابتداى بحث، به روایات هر آیه مشکل شده است. بحثى در تفسیر الفاظ آیه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»
البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
+
 
مرحوم علامه طباطبايى« ره» صاحب تفسير الميزان در مقدمه خود بر تفسير نور الثقلين در اين باره مى‌فرمايد: كتابى است ارزشمند كه مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسير آيات قرآن كريم( جز موارد اندكى از روايات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چينش، ترتيب و تهذيب و تنقيح روايات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترين تأليفات در اين زمينه مى‌باشد.
+
البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذکر آیات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روایات ذیل هر آیه مشخص گردد.
آيت اللّه معرفت در« التفسير و المفسرون»، جلد دوم صفحه 327، راجع به روش مصنف در تفسير نور الثقلين مى‌فرمايد: مصنف از بين احاديث منسوب به اهل بيت« عليهم السلام»، اقدام به جمع‌آورى رواياتى نموده كه به نحوى، ارتباط با آيات قرآن كريم داشته باشند، اعم از اينكه اين ارتباط، از باب تفسير، استشهاد و يا تأييد آيه باشد.
+
 
در اغلب موارد، احاديث ذكر شده، در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمى‌گيرد. و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اينكه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته، روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مى‌شود».
+
مرحوم [[علامه طباطبایى]] «ره» صاحب [[تفسیر المیزان]] در مقدمه خود بر تفسیر نور الثقلین در این باره مى‌فرماید: کتابى است ارزشمند که مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسیر آیات قرآن کریم (جز موارد اندکى از روایات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چینش، ترتیب و تهذیب و تنقیح روایات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترین تألیفات در این زمینه مى‌باشد.
سيد محمد على ايازى در كتاب« المفسرون حياتهم و منهجهم» صفحه 733 مى‌فرمايد: تفسير حويزى شامل، بسيارى از روايات اهل بيت« عليهم السلام» مى‌شود كه در تفسير، تطبيق و جرى آيات قرآن كريم، به روش ائمه« عليهم السلام» استوار است. اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در اين تفسير بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آيات نمى‌شود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى، وارد نشده است، شامل كل آيات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ايشان به عدم استفاده، از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمى‌توان تسليم روايات آن شد، اخبارى را نقل كرده است.
+
 
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحه 1451 در سبك نور الثقلين مى‌نويسد: او صاحب يكى از برجسته‌ترين تفسيرهاى روايى يا مأثور شيعه است. تفسيرى كه از آثار قدما به تفسير فرات و قمى و عياشى شباهت دارد و از تفاسير متأخر به تفسير البرهان اثر هاشم بحرانى.
+
آیت اللّه معرفت در «التفسیر و المفسرون»، جلد دوم صفحه ۳۲۷، راجع به روش مصنف در تفسیر نور الثقلین مى‌فرماید: مصنف از بین احادیث منسوب به اهل بیت علیهم السلام، اقدام به جمع‌آورى روایاتى نموده که به نحوى، ارتباط با آیات قرآن کریم داشته باشند، اعم از اینکه این ارتباط، از باب [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، استشهاد و یا تأیید آیه باشد.
مصنف در انگيزه خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مى‌فرمايد:« وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسير لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى، عده‌اى صرفى، عده‌اى تجزيه و تركيب، عده‌اى مباحث كلامى و عده‌اى نيز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى كرده‌اند، مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه« عليهم السلام» را كه كاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را« نور الثقلين» ناميدم.»
+
در اغلب موارد، احادیث ذکر شده، در مقام تفسیر مفهوم یا دلالت آیه نیستند، بلکه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آیه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب کردن روایات بنابر ترتیب آیات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همین جهت تمام آیات قرآن را دربرنمى‌گیرد. و نیز در صدد نقد روایات یا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اینکه در جمع آورى، توجهى به اسانید و قوت احادیث نداشته، روایات ضعیف السند و [[مرسل]] فراوانى در این تفسیر مشاهده مى‌شود».
همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى كه مرحوم« شيخ عبد على عروسى حويزى، از ابتداى تفسير در پيش گرفته است، حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيه پيامبر گرامى« صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و اهل بيت عصمت« عليهم السلام» بوده است. نشان دادن شيوه تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمى‌باشد.
 
اين شيوه و انگيزه، تفسير مذكور را در دسته تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت.
 
در مقابل بيان وجوه مختلف براى يك آيه، اشاره به معانى بطنى، مطرح كردن معانى تأويلى، جرى و تطبيق و اعتقاد به سارى بودن آيات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد.
 
بعد از بيان روش كلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مى‌توان به جزئيات شيوه كار مصنف اشاره كرد، از جمله اينكه:
 
تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
 
روايات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و... نقل مى‌نمايند.
 
پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مى‌توانند تفسيرى به معناى خاص مى‌باشند، نقل مى‌شود. رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحله بعد ذكر مى‌شوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مى‌كنند، نقل شده است.
 
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام( ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد. بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
 
فى اصول الكافى: عن ابى عبد اللّه« عليه السلام» قال: الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.« ج دوم صفحه 118 ذيل آيه 1 سوره انفال.»
 
در اينجا امام صادق« عليه السلام» موارد انفال را بيان مى‌كند، اين بيانات ممكن است در جلسه درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
 
در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند، حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات، حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند. و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.
 
بنابراين، صحيح است كه بخشى از روايات رسيده از ناحيه معصومين« عليهم السلام» در صدد بيان مصداقهاى عينى، تطبيق، تأويل و استدلال به آيات، هستند امّا اين نيز نوعى كشف معناى مراد آيات قرآن كريم است، و نمى‌توان به راحتى اين سخن را پذيرفت كه در تفسير نور الثقلين يا كنز الدقائق يا البرهان، اغلب روايات از حيطه تفسير خارج هستند.
 
  
 +
سید محمد على ایازى در کتاب «المفسرون حیاتهم و منهجهم» صفحه ۷۳۳ مى‌فرماید: تفسیر حویزى شامل، بسیارى از روایات اهل بیت« علیهم السلام» مى‌شود که در تفسیر، تطبیق و جرى آیات قرآن کریم، به روش ائمه« علیهم السلام» استوار است. این روایات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در این تفسیر بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آیات نمى‌شود. و چون در بخشى از آیات روایت تفسیرى، وارد نشده است، شامل کل آیات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ایشان به عدم استفاده، از روایات ضعیف، امّا از مصادرى مانند تفسیر قمى که براحتى نمى‌توان تسلیم روایات آن شد، اخبارى را نقل کرده است.
 +
 +
[[دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی|دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى]] در جلد دوم صفحه ۱۴۵۱ در سبک نور الثقلین مى‌ نویسد: او صاحب یکى از برجسته‌ترین تفسیرهاى روایى یا مأثور شیعه است. تفسیرى که از آثار قدما به [[تفسیر فرات]] و [[تفسیر قمی|قمى]] و [[تفسیر عیاشی|عیاشى]] شباهت دارد و از تفاسیر متأخر به تفسیر البرهان اثر هاشم بحرانى.
 +
 +
مصنف در انگیزه خود براى تألیف در مقدمه کوتاهى مى ‌فرماید: «وقتى مشاهده کردم که مفسران مختلف هر کدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسیر لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى، عده‌اى صرفى، عده‌اى تجزیه و ترکیب، عده‌اى مباحث کلامى و عده‌اى نیز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى کرده‌اند، مشتاق شدم که بخشى از بیانات اهل ذکر قرآن یعنى [[ائمه اطهار|ائمه]] «علیهم السلام» را که کاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار [[تأویل|تأویل]] بود، در ذیل آیات قرآن بیاورم و به تناسب نام آن را «نور الثقلین» نامیدم.»
 +
 +
همچنانکه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى که مرحوم شیخ عبد على عروسى حویزى، از ابتداى تفسیر در پیش گرفته است، حاکى از این حقیقت است که وى در صدد تألیف و فراهم آوردن یک دوره از تفسیر قرآن کریم منطبق با روایات رسیده از ناحیه پیامبر گرامى«صلّى اللّه علیه و آله و سلّم» و اهل بیت عصمت«علیهم السلام» بوده است. نشان دادن شیوه تفسیرى اهل بیت«علیهم السلام» جز با بیان و نقل روایات تفسیرى آنان میسر نمى‌باشد.
 +
 +
این شیوه و انگیزه، تفسیر مذکور را در دسته تفاسیر منقولى قرار داده و بطور طبیعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبیق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بیرون خواهد رفت.
 +
 +
در مقابل بیان وجوه مختلف براى یک آیه، اشاره به معانى بطنى، مطرح کردن معانى تأویلى، جرى و تطبیق و اعتقاد به سارى بودن آیات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد.
 +
 +
بعد از بیان روش کلى مصنف، با بررسى بیشتر بخشهاى مختلف تفسیر، مى‌توان به جزئیات شیوه کار مصنف اشاره کرد، از جمله اینکه:
 +
 +
*تفسیر هر سوره با نقل روایات فضیلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
 +
*روایات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اینکه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شیعى در تفسیر قمى مى‌باشند، بطور طبیعى، روایات این بخش بیشتر از این تفسیر است، البته مقدارى نیز از احتجاج، کافى، تفسیر عیاشى و... نقل مى‌نمایند.
 +
*پس از آن روایاتى که ارتباط نسبتا مستقیمى با آیه دارند و مى‌توانند تفسیرى به معناى خاص مى‌ باشند، نقل مى‌شود. روایاتى که در بیان تأویل، مصداق یا تطبیق هستند در مرحله بعد ذکر مى‌شوند و در نهایت احادیثى که بیشتر موضوع متناسب با آیه را بیان مى‌کنند، نقل شده است.
 +
 +
البته مقصود از روایات تفسیرى خاص، این نیست که امام( ع) این روایت را حتما به جهت تفسیر و تبیین این آیه، بیان کرده باشد، بلکه منظور این است که این روایت به هر جهت که بیان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسیر آیه برشمرد و در تبیین مراد از آن استفاده کرد. بعنوان نمونه مواردى ذکر مى‌شود:
 +
 +
فى [[اصول کافی|اصول الکافى]]: عن ابى عبد اللّه «علیه السلام» قال: الانفال، ما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بایدیهم و کل ارض خربة و بطون الاودیة فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده یضعه حیث یشاء. (جلد دوم صفحه ۱۱۸ ذیل آیه ۱ سوره انفال.)
 +
 +
در اینجا [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] «علیه السلام» موارد [[انفال]] را بیان مى‌کند، این بیانات ممکن است در جلسه درس ایشان در مقام بیان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى ‌توان بهره‌ بردارى تفسیرى از آن نمود.
 +
 +
در یک سنجش اجمالى مى‌ توان گفت که حدود ۴۵ درصد روایات نور الثقلین، نقش تفسیرى و تبیینى براى آیات دارند، حدود ۲۵ درصد هم بعنوان استشهاد، تأیید، استدلال و ارتباطهاى ضعیف دیگر با آیات، حدود ۲۵ درصد نیز به شکل کلى و مطرح کردن موضوع با آیات قرآن ارتباط دارند. و حدود ۵ درصد نیز در بیان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آیات مى‌باشند.
 +
 +
بنابراین، صحیح است که بخشى از روایات رسیده از ناحیه معصومین «علیهم السلام» در صدد بیان مصداقهاى عینى، تطبیق، تأویل و استدلال به آیات، هستند امّا این نیز نوعى کشف معناى مراد آیات قرآن کریم است، و نمى‌توان به راحتى این سخن را پذیرفت که در تفسیر نور الثقلین یا [[كنزالدقائق و بحر الغرائب|کنز الدقائق]] یا البرهان، اغلب روایات از حیطه تفسیر خارج هستند.
  
 
==وضعیت نشر==
 
==وضعیت نشر==
  
این كتاب، با تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولى محلاتى، در 5 جلد به زبان عربی، به همت چاپخانه علمیه، در سال 1383 ق منتشر شده است.
+
این کتاب، با تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولى محلاتى، در ۵ جلد به زبان عربی، به همت چاپخانه علمیه، در سال ۱۳۸۳ ق منتشر شده است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
 
*محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
 
*محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.  
+
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.
  
 
==پيوندها==
 
==پيوندها==
سطر ۶۲: سطر ۹۶:
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر روایی]]
 
[[رده:تفاسیر روایی]]
 +
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۱

نور الثقلین.jpg
نویسنده عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد 5
مصحح رسول هاشمی محلاتی

کتاب نور الثقلین

«نور الثقلین» اثر معروف عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى (م ۱۱۱۲ ق) و از مشهورترین تفاسیر روایی شیعه است. مطابق با اظهار نظر علامه طباطبائی ره در مقدمه کتاب، مولف در این اثر در آن تمام اخبار وارده در تفسیر آیات قرآن کریم (جز موارد اندکى از روایات) را جمع‌ آورى نموده است و این کتاب از بهترین تألیفات در این زمینه مى‌ باشد. [۱]

مؤلف

عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى (م ۱۱۱۲ ق) از علما و محدثان امامیه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است که در شهر هویزه خوزستان به دنیا آمد. او بعدها ساکن شیراز شد و از استادان عصر خود، به ویژه سید نعمت الله جزائرى شوشترى، بسیار بهره برد و به سبک و سیاق اخباریون آن زمان، تألیفاتى را به نگارش درآورد.

مرحوم شیخ حر عاملى درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، فقیه، محدث، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».[۲]

معرفى اجمالى کتاب

نور الثقلین تفسیرى است روایى، به سبک و سیاق تفسیر برهان از سید هاشم بحرانى و به ترتیب مصحف شریف. کتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است که از اهل بیت عصمت علیهم السلام روایاتی در تفسیر آن ها وارد روایت شده است. هدف هویزى از این تفسیر گردآورى اخبار مربوط به آیات است، نه تأیید آن چه نقل کرده و اعتماد بر آن ها؛ زیرا مؤلف بر این نکته تصریح مى کند که هدف از گردآورى، فراهم آوردن فرصت تحقیق بیشتر در روایات تفسیرى است.[۳]

به دلیل هوشیارى هویزى به مشکلات اخبار تفسیرى، مى توان کار وى را در مقایسه با دیگر گردآورندگان احادیث تفسیرى، دقیق تر و با حسن سلیقه بیشتر یافت.

مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق کردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات که شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندک می باشد.

روش مؤلف در نور الثقلین

شیخ آغا بزرگ در الذریعة ج ۲۴ صفحه ۳۶۵ درباره روش نور الثقلین مى‌نویسد: «او قرآن را بر طبق روایاتى که از اهل بیت «علیهم السلام» صادر شده است تفسیر مى‌کند، اهل بیتى که آگاه‌ترینند نسبت به تفسیر قرآن. روایات را از کتب معتبر مانند الکافى، تفسیر قمى، احتجاج، عیون الاخبار، علل الشرایع، اکمال الدین، التوحید و... جمع‌آورى نموده، لکن سند هاى روایات را حذف نموده است. و به جهت حذف آیات در ابتداى بحث، به روایات هر آیه مشکل شده است. بحثى در تفسیر الفاظ آیه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»

البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذکر آیات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روایات ذیل هر آیه مشخص گردد.

مرحوم علامه طباطبایى «ره» صاحب تفسیر المیزان در مقدمه خود بر تفسیر نور الثقلین در این باره مى‌فرماید: کتابى است ارزشمند که مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسیر آیات قرآن کریم (جز موارد اندکى از روایات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چینش، ترتیب و تهذیب و تنقیح روایات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترین تألیفات در این زمینه مى‌باشد.

آیت اللّه معرفت در «التفسیر و المفسرون»، جلد دوم صفحه ۳۲۷، راجع به روش مصنف در تفسیر نور الثقلین مى‌فرماید: مصنف از بین احادیث منسوب به اهل بیت علیهم السلام، اقدام به جمع‌آورى روایاتى نموده که به نحوى، ارتباط با آیات قرآن کریم داشته باشند، اعم از اینکه این ارتباط، از باب تفسیر، استشهاد و یا تأیید آیه باشد. در اغلب موارد، احادیث ذکر شده، در مقام تفسیر مفهوم یا دلالت آیه نیستند، بلکه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آیه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب کردن روایات بنابر ترتیب آیات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همین جهت تمام آیات قرآن را دربرنمى‌گیرد. و نیز در صدد نقد روایات یا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اینکه در جمع آورى، توجهى به اسانید و قوت احادیث نداشته، روایات ضعیف السند و مرسل فراوانى در این تفسیر مشاهده مى‌شود».

سید محمد على ایازى در کتاب «المفسرون حیاتهم و منهجهم» صفحه ۷۳۳ مى‌فرماید: تفسیر حویزى شامل، بسیارى از روایات اهل بیت« علیهم السلام» مى‌شود که در تفسیر، تطبیق و جرى آیات قرآن کریم، به روش ائمه« علیهم السلام» استوار است. این روایات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در این تفسیر بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آیات نمى‌شود. و چون در بخشى از آیات روایت تفسیرى، وارد نشده است، شامل کل آیات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ایشان به عدم استفاده، از روایات ضعیف، امّا از مصادرى مانند تفسیر قمى که براحتى نمى‌توان تسلیم روایات آن شد، اخبارى را نقل کرده است.

دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحه ۱۴۵۱ در سبک نور الثقلین مى‌ نویسد: او صاحب یکى از برجسته‌ترین تفسیرهاى روایى یا مأثور شیعه است. تفسیرى که از آثار قدما به تفسیر فرات و قمى و عیاشى شباهت دارد و از تفاسیر متأخر به تفسیر البرهان اثر هاشم بحرانى.

مصنف در انگیزه خود براى تألیف در مقدمه کوتاهى مى ‌فرماید: «وقتى مشاهده کردم که مفسران مختلف هر کدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسیر لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى، عده‌اى صرفى، عده‌اى تجزیه و ترکیب، عده‌اى مباحث کلامى و عده‌اى نیز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى کرده‌اند، مشتاق شدم که بخشى از بیانات اهل ذکر قرآن یعنى ائمه «علیهم السلام» را که کاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار تأویل بود، در ذیل آیات قرآن بیاورم و به تناسب نام آن را «نور الثقلین» نامیدم.»

همچنانکه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى که مرحوم شیخ عبد على عروسى حویزى، از ابتداى تفسیر در پیش گرفته است، حاکى از این حقیقت است که وى در صدد تألیف و فراهم آوردن یک دوره از تفسیر قرآن کریم منطبق با روایات رسیده از ناحیه پیامبر گرامى«صلّى اللّه علیه و آله و سلّم» و اهل بیت عصمت«علیهم السلام» بوده است. نشان دادن شیوه تفسیرى اهل بیت«علیهم السلام» جز با بیان و نقل روایات تفسیرى آنان میسر نمى‌باشد.

این شیوه و انگیزه، تفسیر مذکور را در دسته تفاسیر منقولى قرار داده و بطور طبیعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبیق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بیرون خواهد رفت.

در مقابل بیان وجوه مختلف براى یک آیه، اشاره به معانى بطنى، مطرح کردن معانى تأویلى، جرى و تطبیق و اعتقاد به سارى بودن آیات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد.

بعد از بیان روش کلى مصنف، با بررسى بیشتر بخشهاى مختلف تفسیر، مى‌توان به جزئیات شیوه کار مصنف اشاره کرد، از جمله اینکه:

  • تفسیر هر سوره با نقل روایات فضیلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
  • روایات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اینکه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شیعى در تفسیر قمى مى‌باشند، بطور طبیعى، روایات این بخش بیشتر از این تفسیر است، البته مقدارى نیز از احتجاج، کافى، تفسیر عیاشى و... نقل مى‌نمایند.
  • پس از آن روایاتى که ارتباط نسبتا مستقیمى با آیه دارند و مى‌توانند تفسیرى به معناى خاص مى‌ باشند، نقل مى‌شود. روایاتى که در بیان تأویل، مصداق یا تطبیق هستند در مرحله بعد ذکر مى‌شوند و در نهایت احادیثى که بیشتر موضوع متناسب با آیه را بیان مى‌کنند، نقل شده است.

البته مقصود از روایات تفسیرى خاص، این نیست که امام( ع) این روایت را حتما به جهت تفسیر و تبیین این آیه، بیان کرده باشد، بلکه منظور این است که این روایت به هر جهت که بیان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسیر آیه برشمرد و در تبیین مراد از آن استفاده کرد. بعنوان نمونه مواردى ذکر مى‌شود:

فى اصول الکافى: عن ابى عبد اللّه «علیه السلام» قال: الانفال، ما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بایدیهم و کل ارض خربة و بطون الاودیة فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده یضعه حیث یشاء. (جلد دوم صفحه ۱۱۸ ذیل آیه ۱ سوره انفال.)

در اینجا امام صادق «علیه السلام» موارد انفال را بیان مى‌کند، این بیانات ممکن است در جلسه درس ایشان در مقام بیان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى ‌توان بهره‌ بردارى تفسیرى از آن نمود.

در یک سنجش اجمالى مى‌ توان گفت که حدود ۴۵ درصد روایات نور الثقلین، نقش تفسیرى و تبیینى براى آیات دارند، حدود ۲۵ درصد هم بعنوان استشهاد، تأیید، استدلال و ارتباطهاى ضعیف دیگر با آیات، حدود ۲۵ درصد نیز به شکل کلى و مطرح کردن موضوع با آیات قرآن ارتباط دارند. و حدود ۵ درصد نیز در بیان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آیات مى‌باشند.

بنابراین، صحیح است که بخشى از روایات رسیده از ناحیه معصومین «علیهم السلام» در صدد بیان مصداقهاى عینى، تطبیق، تأویل و استدلال به آیات، هستند امّا این نیز نوعى کشف معناى مراد آیات قرآن کریم است، و نمى‌توان به راحتى این سخن را پذیرفت که در تفسیر نور الثقلین یا کنز الدقائق یا البرهان، اغلب روایات از حیطه تفسیر خارج هستند.

وضعیت نشر

این کتاب، با تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولى محلاتى، در ۵ جلد به زبان عربی، به همت چاپخانه علمیه، در سال ۱۳۸۳ ق منتشر شده است.

پانویس

  1. نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی، معرفی تفسیر نور الثقلین
  2. امل الامل، ج ۲، ص ۱۵۴.
  3. نورالثقلین، ج ۱، ص ۲.

منابع

  • محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.

پيوندها

کتاب نور الثقلین

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: