وقعة الصفین (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از وقعة الصفين (کتاب))
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Sefeyn.jpg
نویسنده نصر بن مزاحم
موضوع جنگ صفین
زبان عربی
تعداد جلد 1
تحقیق عبد السلام محمد هارون

وقعة صفين

وقعة الصفين كتابى است از نصر بن مزاحم بن سيار منقرى (م 212 ق) در موضوع نبرد صفين به زبان عربى

مولف

از سال ولادت نصر بن مزاحم اطلاعى در دست نيست اما برخی گفته اند از آنجا كه مورخين او را هم‌عصر ابومخنف لوط بن يحيى درگذشته پيش از 170 ق دانسته اند؛ (ابن النديم، الفهرست، 106)، مى توان گفت كه سال ولادت وى پس از 120 ق. بوده باشد.[۱] خاستگاه او كوفه بود اما در بغداد سكونت گزيد و از سفيان ثورى، شعبة بن حجاج، ابن الجارود و ديگران نقل حديث و در دو جاى از سیف بن عمر (صص 19 و 23 ترجمه) روايت كرد. [۲]

منابع تصوير روشنى از زندگانى وى بدست نمى دهند و به همين بسنده كرده اند كه به عطارى اشتغال داشت.[۳]

نصر بن مزاحم بن یسار عطار منقرى (م 212)، مورخ عراقى شیعى طرفدار علویان است که افزون بر کارهاى علمى، در سال هاى پایانى عمرش در قیام ابوالسرایا (سالهاى 199 ـ 200) که به نام محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن على بن ابى طالب (ع) سرپا شد، شرکت داشت و شرح اخبار آن را با عنوان کتاب اخبار محمد بن ابراهیم و ابوالسرایا نوشت (نجاشى: 428). ابوالفرج نوشته است که ابوالسرایا مسؤولیت بازار را به نصر بن مزاحم سپرد.[۴]

عِجْلى، رجال شناس سنى، با تأیید این که او رافضى غالى بوده مى نویسد که سر بازار جلو ابوالسرایا حرکت مى کرد; سپس مى افزاید: او نه موثق است و نه مأمون (لسان المیزان: ش 8127). عُقَیلى هم او را شیعـى مى دانـد و چنـان که ابن حجر نقل کرده، بیشتر رجالى هاى اهل سنت مانند ابوخیثمه، ابوحاتم، و دارقطنى و شعبه او را به خاطر علائق شیعى ضعیف مى شمرند (همان). به عکس، ابن حبان او را در الثقات: 9/215 آورده است.

در برابر رجال شناسان سنى که معمولا وى را به جرم تشیع، تخطئه کرده اند، نصر مورد تأیید عالمان شیعه بوده و به همین دلیل نجاشى او را با تعابیر مستقیم الطریقة، صالح الامر مى ستاید. با این حال تصریح دارد که وى از ضعفاء روایت مى کند (نجاشى: 427ـ 428).

در این که وى سنى بوده است یا امامى، میان رجال شناسان اختلاف نظر است. ابن ابى الحدید تأکید بر سنى بودن وى ـ و هو من رجال اصحاب الحدیث ـ دارد، اما خطیب و حموى او را شیعه غالى دانسته اند (نصر شیعى من الغلاة) که کنایه از تشیع امامى یا چیزى نزدیک به آن است.[۵] علامه تسترى بر این اعتقاد است که مذهب وى مانند ابومخنف است که از عامه اما قریب به امامیه است. شاهد آن هم کتاب هاى این دو نفر است. وى چند خبر نقل شده توسط نصر بن مزاحم را که با عقاید سنى قرابت دارد، به عنوان شاهد این نوع گرایش ذکر مى کند. تسترى در نهایت به دلیل همکارى وى با ابوالسرایا، ترجیحا او را زیدى معرفى مى کند.

نصر یک مورخ حرفه اى از شیعیان عراقى است که چندین اثر تاریخى مستند و قابل اعتنا داشته است. ابن ندیم از عناوین آثار وى بدین شرح یاد مى کند: کتاب الغارات، کتاب صفین، کتاب الجمل، کتاب مقتل حجر بن عدى، کتاب مقتل الحسین(ع).[۶] نجاشى از چندین اثر او با عناوین کتاب الجمل، کتاب صفین، کتاب النهروان، کتاب الغارات، کتاب المناقب، کتاب مقتل الحسین، کتاب اخبار محمد بن ابراهیم و ابى السرایا یاد مى کند.[۷] این رشته تألیف در باره عناوین یاد شده، امرى رایج در مؤلفات مؤرخان شیعى عراق در قرن دوم و سوم است.[۸]

محتوای کتاب

مؤلف این کتاب با احاطه كامل به واقعه صفين مدخل و مخرج موضوع را به خوبى شناخته و انبوه اطلاعات خود را در هشت جزء به ترتيب زير ساخته و پرداخته است:

  • جزء اول از ورود امام على علیه‌السلام به كوفه و سامان دادن به اوضاع سياسى-اجتماعى قلمرو حكومت خود آغاز و تا ارسال نمايندگانى به دمشق نزد معاويه جهت واداشتن وى به بيعت پايان مى يابد.
  • جزء دوم، رايزنى ها و چاره‌جويي‌ها، تبادل سفرا و نامه ها تا تدارك و تجهيز دو سپاه عراق و شام را دربر مى گيرد.
  • جزء سوم، به بسيج عمومى و حركت دو سپاه به سوى صحنه پيكار (صفين) اختصاص يافته است كه در ضمن آن بسيارى وقايع جنبى مرتبط به جنگ را هم ترسيم مى كند.
  • جزء چهارم، مشتمل است بر آغاز پيكار و درگيرى ميان دو سپاه كه با رجزهاى جنگاوران دو سپاه حماسه ها جان مى گيرد.
  • در جزء پنجم مؤلف با مهارت روحيه جنگ‌آورى و رزم آورى دو سپاه و روح حماسى جنگ را به اوج مى رساند.
  • در جزء ششم درگيري‌هاى نظامى همراه با تلاش‌هاى سياسى دو سپاه و تبادل سفرا و نامه ها ادامه مى يابد و با بن‌بست روبرو مى شود.
  • در جزء هفتم عزم جزم سپاه عراق جهت يكسره كردن كار جنگ و برترى روحيه و قدرت رزمى آنان تا پيكار ليله‌الهرير كه سرنوشت‌سازترين مقطع پيكار بود، نشان داده شده است و با حيله بالابردن قرآن‌ها و گفتگو بر سر داورى (حكميت) به انجام رسيده است.
  • در جزء هشتم تراژدى دردناك و غمناك پايان جنگ و حكميت و آثار و پيامدهاى آن از جمله ظهور فرقه محكمه ترسيم شده است.

مؤلف اين اثر علاوه بر اطلاعات ارزشمندى كه درباره پيكار صفين به خواننده عرضه مى دارد، بسيارى زواياى مبهم زندگى على علیه‌السلام خصوصاً در دوره حكومتش را با نقل و ضبط شمار قابل توجهى از خطبه ها و نامه هاى على علیه‌السلام رهنمون مى شود.

ویژگی ها

نزدیکی مولف به واقعه صفین: از وجوه امتياز اين كتاب قدمت آن و اخذ روايات مربوط به يكى از مهمترين رخدادهاى تاريخ صدر اسلام با دو يا سه واسطه از كسانى كه خود در جنگ صفين حضور داشتند [۹]

نقل از راویان شیعه: از آنجا كه مؤلف اين اثر ارزشمند در عراق زاده شد و همانجا نشو و نما يافت و عراق و خصوصاً كوفه پايگاه مهم حضور شيعيان بشمار مى رفت، سلسله اسناد بيشتر روايات او در اين كتاب به رجال و راويان شيعى مانند اصبغ بن نباته (ده روايت)، حارث بن حصيرة ازدى (سيزده روايت، صعصعة بن صوحان (سيزده روايت)، جابر بن يزيد جعفى (سى و هفت روايت) و... منتهى مى شود. اگر هم از راويان عامه چون شعبى، عامر بن شراحبيل (بيست و دو روايت) اخذ روايت مى كند، روايات دلخواه و مورد قبول خود را گزينش مى كند. [۱۰]

دسته بندی و ایجاد ارتباط خوب بین روایات: ضمن آن كه عنصر زمان، جان مايه تنظيم انبوه روايات این کتاب است، پيوستگى و ارتباط موضوعى روايات با يكديگر مورد غفلت واقع نشده است.[۱۱]

گزارش دقیق: گزارش و توصیف دقیق یکی از ویژگی های این کتاب است. مولف گاه چنان دقيق به گزارشگرى از تاكتيك هاى جنگى و روانى، شيوه آرايش سپاه، رجزها، هجوها و سوگواري‌ها و تصويرپردازى از جامه ها، اسلحه ها، آلات جنگى، وصف اسبها و... مى پردازد كه پس از دوازده قرن مى توان به آسانى رخدادها، حوادث و صحنه هاى اين پيكار را بازسازى كرد. به طور مثال به عبارت زير مى توان توجه كرد:

«و اشتر آن روز بر اسبى بريده دم سوار بود كه به زاغى سياه شباهت داشت». [۱۲]
«مردى بر فراز سر معاويه به نگهبانى ايستاده بود كه سپرى زرين در دست داشت و آن را سايبان وى قرار داده بود».[۱۳]
«معاويه عبيدالله بن عمر را با چهارهزار و سيصد جنگاور فرستاد و آن فوجى سبزپوش نگارين جامه بود كه به سبزپوشان خوانده مى شدند».[۱۴]
«سعيد بن قيس ندا در داد: اى همدانيان پاى آنان را پى كنيد. تيغ ها پياپى پاى عكيان را قطع مى كرد. در اين هنگام ابومسروق عكى بانگ زد: اى عكّيان آن گونه كه شتران زانو مى زنند به زانو درآئيد. همگى به زانو درآمدند و سپرها را برابر گرفتند و با نيزه ها مهاجمان را مى زدند».[۱۵][۱۶]

نقل حواشی و مسبب های واقعه علاوه بر توصیف وقایع: كتاب وقعة صفين فقط گزارش وقايع نيست، بلكه حاوى موجبات بروز تدريجى هر واقعه، گفتگوها، مكاتبات، پيام‌ها، مشورت‌ها، مذاكرات خصوصى، خطبه‌ها، برخوردها و بسيارى نكات ديگر است. از آن جمله، گفتگوى جرير با معاويه و ابلاغ پيام حضرت اميرالمؤمنين و پاسخ معاويه، قرار و مدار معاويه و عمرو عاص بر سر حكومت مصر، نامه مهم اميرالمؤمنين به معاويه و اظهار نظر در مورد خلافت، رايزنى اميرالمؤمنين با مهاجران و انصار پيش از لشكركشى به شام، مختار گذاشتن اميرالمؤمنين اشخاص را در راهى كه مى‌خواستند اختيار كنند، نظر اميرالمؤمنين درباره پرداخت خون‌بهاى اربد فزارى كه زير دست و پاى تعقيب‌كنندگان مرد از بيت المال، بازداشتن اميرالمؤمنين حجر بن عدى و عمرو بن حمق را از دشنام‌گويى به شاميان، رفتار اميرالمؤمنين با دهقانان انبار، نمازگزاردن اميرالمؤمنين بر راهب مقتول در پيكار صفين و طلب آمرزش براى او كه از اميرالمؤمنين جدا نشد تا شهادت نصيبش شد، نامه اميرالمؤمنين به دو تن از سردارانش زياد بن نضر و شريح بن هانى در چگونگى تعبيه لشكر و مراقبت‌هاى لازم. [۱۷]

ذکر اسناد وقایع: در این کتاب اسناد هر روايت نيز مذكور است. این ویژگی موجب اعتبار بیشتر کتاب می گردد و به محقق این اجازه را می دهد که بر اساس سلسله راویان حدیث به نقد و بررسی بیشتر آن بپردازد.

منابع کتاب وقعه الصفین

نصر بن مزاحم در اين اثر، از كتاب‌هاى مختلفى بهره برده است؛ از برخى به‌تفصيل و از برخى ديگر به‌اجمال. وى اين موارد را به‌تفكيك روشن كرده و تنها در موارد معدودى، نقل‌هاى آنها را با هم درمى‌آميزد؛ كارى كه در ميان مورخان آن دوره معمول بوده است. براى مثال، در يك مورد، نقل‌هاى «عمرو بن شمر»، «عمر بن سعد اسدى» و «محمد بن عبيدالله» را كه با توجه به ساير اسناد كتاب سه منبع مستقل از يكديگر هستند، در هم آميخته است. اين كار را در موارد ديگر هم انجام داده است

بااين‌همه بايد گفت، به‌طور كلى كتاب وقعة صفين نصر بن مزاحم از دو اثر بزرگ در اين زمينه استفاده كرده است: نخست، كتاب صفين جابر بن يزيد جعفى و ديگرى، كتاب صفين عمر بن سعد اسدى كه وى هم به نوبه خود از كتاب صفين ابومخنف استفاده كامل برده است. نصر علاوه بر آنها از آثار ديگر هم استفاده كرده.[۱۸]

نقل های ضعیف در کتاب وقعة الصفین

منقری از برخى شخصيت هاى ساختگى در حوادث تاريخ صدر اسلام، خصوصاً پيكار صفين نام مى برد كه بنا به نظر علامه عسكرى در كتاب يكصد و پنجاه صحابى ساختگى همه ساخته سيف بن عمر هستند و منشأ روايات مربوط به آنان به سيف مى رسد، همچون: ابوبجيد نافع بن اسود، خزيمة بن ثابت انصارى، سماك بن خرشه جعفى، مالك بن ربيعه و حارث بن مره عبدى. پسرش حسين، نوح بن حبيب قومسى و گروهى از كوفيان نيز از او روايت كرده اند. (خطيب بغدادى، تاريخ بغداد، 13/282-283)[۱۹]

جایگاه کتاب وقعه الصفین

كتاب وقعة صفين، تنها اثر مفصلى است كه درباره وقايع نبرد صفين تأليف شده و برجاى مانده است. اين اثر، در طول تاريخ مورد استفاده برخى از مورخان بزرگ مانند ابن ابى‌الحديد و ابن عساكر بوده است. طبعا مى‌بايست بخش صفين تاريخ طبرى را هم دومين اثر از اين نوع به حساب آورد كه به نوبه خود بخش‌هايى از كتاب صفين ابومخنف و روايات ديگرى در اين باب را براى ما حفظ كرده است.[۲۰]

وضعیت نشر

اين كتاب نخستين بار به كوشش سيد فرج‌الله كاشانى همراه با مثنوى اى در اخلاق و حكمت و مواعظ امیرالمومنین در 1301 ش. در ايران به صورت سنگى چاپ شد. نك: شيخ آقا بزرگ، الذريعه، 15/52-53 بار ديگر بر اساس چاپ سنگى ايران در 1304 ق در چاپخانه عباسيه بيروت به چاپ رسيد. تا آن كه عبدالسلام محمد هارون محقق مصرى با استخراج متن كامل آن از شرح نهج البلاغه ابن ابى‌الحديد و مقابله و تطبيق آن با چاپ نخست به تصحيح و چاپ مجدد آن با اسلوبى علمى در يك جلد به سال 1365 ق. همت گماشت و با تهيه شش فهرست اعلام، قبايل و طوايف، شهرها و نام جاي‌ها، اشعار، رجزها و موضوعات به مزاياى علمى آن بيش از پيش افزود.

اين اثر تاكنون سه بار به فارسى بازگردان شده است. نخست تحت عنوان «سندس و استبرق» به قلم شيخ محمدمهدى مسجد شاهى در 218 صفحه كه در 1345 قمرى به صورت چاپ سنگى در اصفهان منتشر شد.

بازگردان دوم به نام «واقعه صفين در تاريخ» توسط كريم زمانى در 217 صفحه به سال 1364 ش. در تهران صورت گرفت. اين دو ترجمه به سبب حذف پاره اى مطالب چون اسناد روايات، اشعار و رجزها ناقص اند. بازگردان سوم به كوشش دكتر پرويز اتابكى به شكلى وزين و شايسته به سال 1366 ش. در 819 صفحه در تهران به انجام رسيد.[۲۱]

متن کتاب وقعة صفين

1 وقعة صفين

2-وقعة صفين

پانویس

  1. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  2. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  3. ابن النديم، الفهرست، 106
  4. مقاتل الطالبیین، ص 355.
  5. بنگرید: قاموس الرجال، ج 10، ص 359.
  6. فهرست ابن ندیم، 106.
  7. رجال النجاشى: 428.
  8. رسول جعفریان، منابع کتاب وقعة صفین نصربن مزاحم عطار منقری، آیینه پژوهش، مهر و آبان 1382، شماره 82
  9. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  10. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  11. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  12. متن عربى كتاب، 174
  13. همانجا، 258
  14. همانجا، 330
  15. همانجا، 433
  16. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  17. وقعه صفین از نصربن مزاحم، عباسعلی مردی، بنياد فرهنگى امامت
  18. رسول جعفریان، منابع کتاب وقعة صفین نصربن مزاحم عطار منقری، آیینه پژوهش، مهر و آبان 1382، شماره 82
  19. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10
  20. رسول جعفریان، منابع کتاب وقعة صفین نصربن مزاحم عطار منقری، آیینه پژوهش، مهر و آبان 1382، شماره 82
  21. علی بیات، وقعه الصفین، كتاب ماه دين، شماره 37، سال 1379، صفحه 10