رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مختصر نویسی متوسط است
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن عساکر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«على‌ بن‌ حسن‌ بن‌ هبةالله‌ دمشقى‌» معروف به «ابن‌ عساکر» (۴۹۹-۵۷۱ ق‌)، محدث و مورخ نامدار مسلمان در قرن ۶ قمری است. وی‌ به‌ سبب‌ حفظ و روایت‌ احادیث‌ بسیار، کثرت‌ سفرهای‌ علمى‌ و استفاده‌ از مشایخ‌ بزرگ‌ در شهرهای‌ اسلامى‌ و نیز تألیف‌ اثر مهم «تاریخ مدینة دمشق»، از شهرت‌ زیادی‌ برخوردار است‌.

نام کامل على‌ بن‌ حسن‌ بن‌ عساکر دمشقى‌
زادروز ۴۹۹ قمری
زادگاه دمشق‌
وفات ۵۷۱ قمری
مدفن دمشق

Line.png

اساتید

سبیع‌ بن‌ قیراط، ابوالقاسم‌ بن‌ نسیب‌، ابوطاهر حنائى‌، ابوالحسن‌ على‌ سلمى‌، محمد بن هبةالله شافعى، ابوالقاسم نیشابورى،...

شاگردان

ابن فارض مصرى، قاسم بن على بن عساکر، عبدالواحد بن عبدالرحمن قریشى، مظفّر بن عقیل شیبانى، حاطب بن عبدالکریم المزّى، مسلم بن احمد مازنى،...

آثار

تاریخ مدینة دمشق، فضل‌ على‌ بن‌ ابى‌‌طالب‌، تبیین‌ کذب‌ المفتری‌، الموافقات على شیوخ الائمه الثقات، کشف‌ المغطّا فى‌ فضل‌ الموطّا، الاشراف‌ على‌ معرفة الاطراف‌، الاربعین‌ البلدانیة،...

زندگی‌نامه

ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ حسن‌ بن‌ هبةالله‌ شافعى‌ دمشقى‌ در اول‌ محرم‌ ۴۹۹ قمری در دمشق‌ زاده‌ شد.[۱] شهرت و پایگاه علمی و اجتماعی خاندان بنی عساکر بیشتر به‌سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام شافعی اشعری است که از میان آنان برخاسته‌اند که نزدیک به ۲۰۰ سال (۴۷۰-۶۶۰ق) با وجود دشمنی و رقابت حنبلیان، در دمشق و خطۀ شام شوکت و اعتبار فراوان داشتند.[۲]

دوران‌ زندگى‌ علی ابن‌ عساکر با انقراض‌ سلاجقه شام‌ و روزگار حکمرانى‌ نورالدین‌ زنگى‌ (م، ۵۶۹ق‌) و صلاح‌الدین‌ ایوبى‌ (م، ۵۸۹ق‌) بر مناطق‌ شام‌ تقارن‌ داشت‌. سیاست‌ مذهبى‌ نورالدین‌ زنگى‌ و جانشینان‌ وی‌ و نیز ایوبیان‌، بر مبارزه‌ با تبلیغات‌ فاطمیان‌ شیعى‌ مذهب‌ و حمایت‌ از مذاهب‌ اهل‌ سنت‌ و پیروان‌ حدیث استوار بود، از این‌ رو کار گردآوری‌ و روایت‌ حدیث‌ در روزگار ابن‌ عساکر سخت‌ بالا گرفت‌ و خود وی‌ در این‌ زمینه‌ به‌ چهره‌ای‌ درخشان‌ بدل‌ گشت‌.

از سال ۵۳۳ ق‌. دوره ۴۰ ساله تألیف‌ و تصنیف‌ و فعالیتهای‌ آموزشى‌ ابن‌ عساکر آغاز مى‌شود و تا واپسین‌ روزهای‌ زندگى‌ او ادامه‌ مى‌یابد. تشکیل‌ و ترتیب‌ مجالس‌ املا، در فضائل‌ خلفا و فنون‌ دیگر که‌ گاه‌ به‌ ۴۰۸ مجلس‌ در یک‌ فن‌ مى‌رسید، استخراج‌ مشایخ‌ استادان‌ خود از جمله‌ ابوغالب‌ بنائى‌، ابوالمعالى‌ عبدالله‌ بن‌ احمد حلوانى‌، ابوعبدالله‌ فراوی‌، ابوسعد سمعانى‌، ابوالحسن‌ سلمى‌ و تألیف‌ دیگر آثار از ثمرات‌ علمى‌ او در این‌ دوره‌ است‌.[۳]

پایگاه‌ والای‌ ابن‌ عساکر در مذهب‌ شافعى‌ و در حفظ و روایت‌ احادیث‌، از بزرگان‌ آن‌ زمان‌ چون‌ سلفى‌، ابن‌ ناصر سلامى‌، ابوموسى‌ مدینى‌ و ابوالعلاء عطار همدانى‌ فراتر مى‌رفت‌.[۴]

اهمیت ابن عساکر براى علماى شیعه این است که بسیارى از روایات مربوط به عقاید شیعه، به ویژه روایت‌های راویان و ائمه شیعه را در آثارش نقل کرده است که علماى شیعه در مقام احتجاج با اهل سنت به آنها استناد و استشهاد کرده اند. مثل گزارش زندگانى امامان بزرگوار شیعه و مظلومیت‌هایی که از سوى ظالمان روزگار متحمّل شده اند، فضائل امامان شیعه، و احادیث فراوانى از آنان، که فقط در کتاب تاریخ دمشق بیش از دو هزار حدیث از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) نقل کرده است.

با وجود بى‌اعتنایى‌ ابن‌ عساکر به‌ حاکمان‌ و صاحبان‌ قدرت‌، نورالدین‌ زنگى‌ حکمران‌ شام‌ همواره‌ او را بزرگ‌ مى‌داشت‌ و علاوه‌ بر تشویق‌ و حمایتى‌ که‌ از او در تألیف‌ تاریخ‌ دمشق‌ به‌ عمل‌ آورد، دارالحدیث‌ نوریه‌ را که‌ از نخستین‌ مراکز تخصصى‌ در آموزش‌ حدیث‌ بوده‌ است‌ برای‌ او تأسیس‌ کرد و ریاست‌ آن‌ را به‌ وی‌ واگذاشت‌.[۵] پس‌ از درگذشت‌ نورالدین‌ (۵۶۹ق‌)، صلاح‌الدین‌ ایوبى‌ و بزرگان‌ دستگاه‌ او بر مقام‌ علمى‌ و مرتبه اجتماعى‌ ابن‌ عساکر ارج‌ نهادند.

ابن‌ عساکر دمشقی در دمشق‌ در ماه رجب‌ ۵۷۱ قمری درگذشت‌ و قطب‌الدین‌ نیشابوری‌ قاضى‌ دمشق‌ با حضور صلاح‌الدین‌ ایوبی بر جنازه‌اش‌ نماز خواند.[۶]

تحصیل و اساتید

تحصیلات‌ ابتدایى‌ ابن‌ عساکر از ۶ سالگى‌ در دمشق‌ آغاز شد. پدرش‌، برادر بزرگش‌ صائن‌ و پدربزرگش‌ از جمله‌ نخستین‌ استادان‌ او در حدیث و فقه‌ بودند.[۷] سپس‌ از سُبیع‌ بن‌ قیراط، ابوالقاسم‌ ابن‌ نسیب‌، ابوطاهر حنائى‌، جمال‌الاسلام‌ ابوالحسن‌ على‌ سلمى‌ و ابوالبرکات‌ ابن‌ عبد حارثى‌، قرآن‌، حدیث‌، فقه‌ و خلاف‌ و اصول‌ آموخت‌. ابن‌ عساکر در جامع‌ اموی‌ و مدارس‌ امینیه‌، عمادیه‌، غزالیة دمشق‌ به‌ دانش‌ اندوزی‌ پرداخت‌.[۸]

وی‌ پس‌ از درگذشت‌ پدر برای‌ ادامه تحصیل‌ بار سفر بست‌ و نخست‌ به‌ بغداد، مرکز بزرگ‌ علوم‌ دینى‌ آن‌ روزگار روی‌ آورد (۵۲۰ق‌) و در مدرسه نظامیه‌ و دیگر حوزه‌های‌ علمیه آن‌ شهر حدیث‌ شنید و فقه‌ و نحو آموخت‌.[۹] در ۵۲۱ق‌ به‌ مکه‌ رفت‌ و حج‌ گزارد. وی‌ در مکه‌ و مدینه‌ از کسان‌ بسیاری‌ حدیث‌ شنید و خود نیز حدیث‌ گفت‌.[۱۰]

در بازگشت‌ از مکه‌ تا ۵۲۵ق‌ در بغداد ماند و از استادان‌ نظامیه‌ و دیگر بزرگان‌ دارالخلافه‌ از جمله‌ ابوالقاسم‌ هبةالله‌ بن‌ حصین‌، ابوالحسن‌ على‌ بن‌ عبدالواحد دینوری‌ و هبةالله‌ شروطى‌ حدیث‌ آموخت‌. در این‌ هنگام‌ بینش‌ علمى‌ و معلومات‌ و محفوظات‌ او اعجاب‌ بغدادیان‌ را برانگیخت‌.[۱۱] در خلال‌ ۵ سالى‌ که‌ در بغداد بود، از شهرهای‌ کوفه، موصل‌، رحبه‌، دیار بکر و نیز جزیره‌ دیدار کرد و با محدثان‌ و حافظان‌ حدیث‌ گفت‌ و شنید داشت‌. آنگاه‌ به‌ دمشق‌ بازگشت‌ و ازدواج‌ کرد و در ۵۲۷ق‌ پسرش‌ قاسم‌ به‌ دنیا آمد که‌ بعدها کاتب‌ و راوی‌ آثار پدر شد.[۱۲]

دومین‌ سفر ابن‌ عساکر در ۵۲۹ق‌ به‌ قصد خراسان‌ و از راه‌ آذربایجان‌ آغاز شد. وی‌ در این‌ سفر با ابوسعد عبدالحریم‌ سمعانى‌ صاحب‌ کتاب‌ الانساب‌ در مرو دیدار کرد و همراه‌ او به‌ نیشابور و هرات‌ رفت‌.[۱۳] ابن‌ عساکر در این‌ سفر ۴ ساله‌ در نیشابور، مرو، فزار، سرخس‌، ابیورد، طوس‌، بسطام‌، بیهق‌، دامغان‌، زنجان‌، تبریز، ری‌، اصفهان‌، حلوان‌ و همدان‌ حدیث‌ گفت‌ و حدیث‌ شنید[۱۴] و کتاب‌ «الاربعین‌ البلدانیة» را مشتمل‌ بر روایت‌ ۴۰ حدیث‌ از ۴۰ محدث‌ در ۴۰ شهر نوشت‌.[۱۵]

سفرهای‌ علمى‌ ابن‌ عساکر از ۵۲۰ق‌ تا ۵۳۳ق‌ به‌ درازا کشید و سرانجام‌ با ره‌ آوردی‌ بى‌مانند از شنیده‌ها و نوشته‌هایى‌ در باب‌ روایات‌ و احادیث‌ به‌ دمشق‌ بازگشت‌.[۱۶] شمار مشایخ‌ او را در حدیث‌ بالغ‌ بر ۱۳۰۰ مرد و بیش‌ از ۸۰ زن‌ نوشته‌اند که‌ بسیاری‌ از آنان‌ از همان‌ دوره خردسالى‌ به‌ او اجازه روایت‌ داده‌ بودند.[۱۷] برخی دیگر از اساتید او عبارتند از: ۱ـ محمد بن هبةالله شافعى؛ ۲ـ ابوالقاسم النسیب؛ ۳ـ ابوالقاسم نیشابورى معروف به حمّامى؛ ۴ـ عبدالخلّاق بن عبدالواسع هروى؛ ۵ـ ابوالحسن بن موازینى؛ ۶ـ عبدالله بن محمد مصرى؛ ۷ـ اسعد میهنى؛ ۸ـ ابومحمد هبةالله بغدادى؛ ۹ـ ابوالفتح کروخى هروى؛ ۱۰ـ على بن حیدر حسینى علوى؛ ۱۱ـ ابومنصور عبدالباقى تمیمى؛ ۱۲ـ ابوالقاسم قوام بن زید.

تدریس و شاگردان

جایگاه بالای علمی ابن‌ عساکر، طالبان‌ علم‌ را از همه شهرها به‌ سوی‌ او مى‌کشید. شاگردان‌ و راویان‌ ابن‌ عساکر بسیار زیاد و غالب‌ آنان‌ از فقیهان‌ رجال‌ حدیث‌ در روزگار خود بوده‌اند که به بیش از پنجاه نفر مى رسند؛[۱۸] از جمله:

۱ـ ابن فارض مصرى، عارف و شاعر معروف سرزمین مصر که به سلطان العاشقین لقب یافته است؛ ۲ـ فخرالدین ابومنصور فرزند برادرش؛ ۳ـ قاسم بن على فرزند خودش -که در نگارش‌ و جمع‌ و تدوین‌ بزرگ‌ترین‌ اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمى‌ بسزا داشت‌-؛ ۴ـ ظهیرالدین عبدالواحد بن عبدالرحمن بن سلطان قریشى؛ ۵ـ ابوالعزّ مظفّر بن عقیل شیبانى؛ ۶ـ حاطب بن عبدالکریم المزّى؛ ۷ـ مسلم بن احمد مازنى؛ ۸ـ محمد بن مسلم بن علّان.

آثار و تألیفات‌

بیشتر تألیفات‌ ابن‌ عساکر در زمینه حدیث و رجال‌ و تاریخ‌ و بالغ‌ بر ۱۳۴ عنوان‌ است‌.[۱۹] برخی از آثار چاپی و خطی او عبارت است از:

  1. تاریخ مدینة دمشق، با عنوان‌ مفصل‌ «تاریخ‌ مدینة دمشق‌ حماها الله‌ و ذکر فضلها و تسمیة من‌ حلّها من‌ الاماثل‌ او اجتاز بنواحیها من‌ واردیها و اهلها»، از جامع‌ترین‌ کتابها در جغرافیای‌ تاریخى‌ و زندگینامه دانشمندان‌ به‌ ویژه‌ محدثان‌ و حافظان‌ حدیث شهر کهن‌ سال‌ دمشق‌ است‌.
  2. تبیین‌ کذب‌ المفتری‌ فیما نسب‌ الى‌ الامام‌ ابن‌ الحسن‌ الاشعری‌، در دفاع‌ از عقاید اشعریان‌ و در ردّ بر کتاب‌ «مثالب‌ ابن‌ ابى‌ بشر الاشعری‌» تألیف‌ ابوعلى‌ حسن‌ بن‌ على‌ بن‌ ابراهیم‌ اهوازی‌ (م، ۴۴۶ق‌)، از مخالفان‌ عقاید اشعری‌. در این‌ کتاب‌ علاوه‌ بر بیان‌ مناقب‌ اشعری‌ و رد بر مخالفان‌ او، شرح‌ حال‌ نزدیک‌ به‌ ۸۰ تن‌ از ائمة اشعری‌ تا زمان‌ مؤلف‌ آمده‌ است‌. این‌ کتاب‌ از زمان‌ تألیف‌ مورد توجه‌ علمای‌ شافعى‌ بوده‌ است‌ و همواره‌ طلاب‌ را به‌ مطالعه آن‌ تشویق‌ کرده‌اند.
  3. الموافقات على شیوخ الائمه الثقات، در هفتاد و دو مجلّد.
  4. کشف‌ المغطّا فى‌ فضل‌ الموطّا، در شرح‌ بر کتاب‌ «الموطأ» مالک‌ بن‌ انس‌.
  5. مجلسان‌ من‌ مجالس‌ الحافظ فى‌ مسجد دمشق‌: مجلس‌ فى‌ ذم‌ من‌ لایعمل‌ بعلمه‌، مجلس‌ فى‌ ذم‌ قرناء السوء.
  6. المعجم‌ المشتمل‌ على‌ ذکر اسماء شیوخ‌ الائمة النبل‌، ذهبى‌ این‌ کتاب‌ را تلخیص‌ کرد و مطالبى‌ بر آن‌ افزود.
  7. اخبار لحفظ القرآن‌.
  8. الاربعون‌ الابدال‌ العوالى‌.
  9. الاشراف‌ على‌ معرفة الاطراف‌، ۳ جزء در ذکر اسانید سنن‌ ابى‌ داوود، جامع‌ ترمذی‌ و سنن نسائى‌.
  10. تبیین‌ الامتنان‌ بالامر بالاختتان‌.
  11. تجرید السباعیة.
  12. ترتیب‌ اسماء الصحابة الذین‌ اخرج‌ حدیثهم‌ الامام‌ احمد بن‌ حنبل‌ فى‌ المسند على‌ ترتیب‌ حروف‌ المعجم‌.
  13. الجزء الحادی‌ والخمسون‌ من‌ الامالى‌ فى‌ الصوم‌.
  14. حدیث‌ اهل‌ حُرْدان‌.
  15. فضل‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌ علیه السلام، جزء ۲۲۱ و ۲۲۲ از امالى‌.
  16. الاربعین‌ البلدانیة.
  17. مدح‌ التواضع‌ و ذم‌ الکبر.
  18. المعجم‌ فى‌ تراجم‌ رجال‌ الکتب‌ الستة.
  19. مجموعه کتاب هاى فضائل با عنوان «فضل»، مثل فضل مکه، فضل مدینه، فضل بیت المقدس.
  20. مجموعه کتاب هاى «اربعین حدیث» در موضوعات مختلف، مثل اربعون حدیثاً فی الجهاد، اربعون حدیثاً فی البلاد.
  21. مجموعه کتاب هاى حدیثى بر اساس اعداد، مثل احادیث الخماسیات، احادیث السداسیات، احادیث السباعیات.
  22. مجموعه کتاب هاى معجم در رجال، مثل معجم الصحابه، معجم النسوان، معجم اسماءالقرى و الامصار.

پانویس

  1. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان‌، ۱۰/۲۶۱.
  2. ابن‌ جوزی‌، یوسف‌، همانجا.
  3. یاقوت‌، معجم الادبا، ۱۳/۸۰-۸۲.
  4. سیوطى‌، طبقات‌ الحفاظ.
  5. نعیمى‌، الدارس‌ فى‌ تاریخ‌ المدارس‌، ۱/۱۰۰.
  6. ابن‌ خلکان‌، وفیات‌، ۳/۳۱۱.
  7. یاقوت‌، همان‌، ۱۳/۷۴.
  8. ذهبى‌، المختصر، ۳۰۲.
  9. ذهبى‌، همان‌، ۳۰۱-۳۰۲.
  10. ابن‌ جوزی‌، یوسف‌، ۸(۱)/۳۳۷.
  11. ذهبى‌، المختصر، ۳۰۱؛ یاقوت‌، همان‌، ۱۳/۸۴.
  12. همان‌، ۱۳/۷۵-۷۶.
  13. ذهبى‌، المختصر، همانجا؛ ابن‌ خلکان‌، ۳/۳۰۹.
  14. ذهبى‌، سیر، ۲۰/۵۵۵-۵۵۶.
  15. یاقوت‌، همان‌، ۱۳/۷۸.
  16. ذهبى‌، المختصر، همانجا.
  17. یاقوت‌، همان‌، ۱۳/۷۶.
  18. ابن‌ جوزی‌، یوسف‌، ۸(۱)/۳۳۷.
  19. یاقوت‌، همان‌، ۱۳/۷۶-۸۳.

منابع