شیخ عباس مشکوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله شیخ عباس مشکوری (۱۳۵۱-۱۲۸۱ ش) از روحانیون مبارز شیعه معاصر و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی بود. وی با حمایت از عالمانی چون آیت الله کاشانی و امام خمینی در نهضت اسلامی، به مقابله با استبداد و استکبار پرداخت. آیت الله مشکوری در بنا نهادن مساجد و تکایا و برپایی مراسم مذهبی نیز شهرت خاصی داشت.

Mashkuri.jpg
نام کامل آیت الله شیخ عباس مشکوری
زادروز ۱۲۸۱ شمسی
زادگاه نجف
وفات ۱۳۵۱ شمسی
مدفن قم

Line.png

اساتید

سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، سید محسن حکیم،...


آثار

الارجوزة الفقهیه، خلاصه‌ای در علم نحو، رساله سبیل الرشاد، رساله‌ای در علم اخلاق،...

ولادت و خاندان

شیخ عباس مشکوری در ۲۵ اردیبهشت ۱۲۸۱ هـ.ش (مطابق ۱۳۲۲ هـ.ق) در نجف اشرف، در خانه آیت الله شیخ مشکور حولاوی صغیر (م، ۱۳۵۳ ق) دیده به جهان گشود. پدرش، آیت الله مشکور، از فقیهان و استادان برجسته حوزه نجف به شمار می‌‌رفت و چندین سال پی در پی امامت جماعت صحن مطهر حرم حضرت امام علی علیه‌السلام را بر عهده داشت.

تحصیلات و استادان

شیخ عباس خواندن و نوشتن و مقدمات علوم دینی و زبان و ادبیات فارسی و عربی را از محضر پدر آموخت و پس از سپری نمودن این مراحل، به دوره سطح حوزه راه یافت و مراتب و درجات این مقطع را نیز با موفقیت و حمایت علمی‌‌ و فکری پدر فاضل خویش طی نمود. وی در دوران طلبگی، سختی‌های طاقت فرسایی را تحمل نمود.

حاج شیخ عباس مشکوری سطوح عالی، یعنی رسایل، مکاسب و کفایه و نیز دروس خارج فقه و اصول را از محضر استادان ذیل آموخت:

۱- سید عبدالهادی شیرازی (۱۳۸۲-۱۳۰۵ هـ.ق):

وی حدود سی سال از استادان بزرگ حوزه نجف، و در شمار مراجع و عالمان بزرگ بود. بعد از رحلت آیت الله بروجردی، مرجعیت شیعیان جهان و اداره حوزه چندین ساله نجف به این بزرگوار واگذار شد. آیت الله مشکوری علاوه بر رابطه شاگرد و استادی با آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، مورد تأیید و وثوق آن مجتهد بلندپایه بود و ایشان به وی، طی مرقومه‌ای در اخذ وجوه شرعی و تصرف در آن وکالت داد.[۱]

۲- آقا ضیاءالدین عراقی (۱۳۶۱-۱۲۸۷ هـ.ق):

این مجتهد پرآوازه، از مراجع طراز اول شیعه به شمار می‌‌رفت. حاج شیخ عباس مشکوری ذهن خود را در مکتبِ درایت آقا ضیاءالدین پرورش داد. آیت الله مشکوری در کنار بزرگانی چون: سید محمدرضا گلپایگانی، خوئی، مرعشی نجفی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید علی یثربی، آیت الله بهجت، آیت الله میلانی، میرزا هاشم آملی، سید ابوالقاسم کاشانی و... به حوزه درسی آقا ضیاءالدین عراقی راه یافت و از کاوش‌های علمی‌‌ و نوآوری‌های او در در فقه و اصول بهره فراوان برد.[۲]

۳- سید حسین حمامی‌‌ (۱۳۷۹-۱۲۹۸ هـ.ق):

وی اهل کمال، فضل، تحقیق و تزکیه بود و در زمره مراجع عرب عراق به شمار می‌‌آمد. آیت الله مشکوری، بخش‌هایی از رسائل و مکاسب شیخ انصاری و نیز کفایة الاصول آخوند خراسانی را نزد وی آموخت.

۴- آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۶۵-۱۲۸۴ هـ.ق):

آیت الله مشکوری دروس خارج فقه و اصول را نزد این مرجع عالیقدر تکمیل نمود و در ضمن فراگیری علوم، از حمایت‌های استادش برخوردار بود. آیت الله اصفهانی که خود در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مبارزاتی مستمر داشت و مدت‌ها از دست ستمگران و اجانب در رنج بود، وقتی متوجه شد فعالیت‌های آیت الله مشکوری در امور سیاسی و اجتماعی در یکی از مناطق تهران بسیار مثمر ثمر است، هنگامی‌‌ که ایشان قصد بازگشت به نجف اشرف را داشت، آن مرجع بزرگ و مجتهد جهان تشیع، خطاب به وی نامه‌ای بدین مضمون نگاشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. از قرار مسموع پس از زحمات زیادی که در اعلای کلمه اسلام در قریه قلهک تحمل نموده‌اید، از قبیل تعمیر مسجد و تکیه و حمام و غسالخانه (و) فعلاً به واسطه گرفتاری دیون و ضیق معاش عازم مراجعت به نجف اشرف می‌‌باشید... چون وجود شریف شما را در آنجا لازم می‌‌دانم از سرکار عالی خواهشمندم از این خیال منصرف شده و در همان جا به ترویجات خود ادامه دهید». بدین ترتیب آیت الله مشکوری فرمان مرجع زمان و مجتهد عصر خویش را اطاعت نمود و در ایران ماندگار شد و تا زمان ارتحالش به تلاش‌های تبلیغی، فرهنگی و اجتماعی خود ادامه داد.[۳] آیت الله اصفهانی نیز مرحوم مشکوری را وکیل مطلق خود در اخذ وجوه شرعی معرفی کرده است.

۵- آیت الله سید محسن حکیم (۱۳۹۰-۱۲۶۴ ق):

آیت الله مشکوری سطوح عالی و کرامت‌های اخلاقی و دوری از تمایلات نفسانی را از وی فراگرفت. روش زندگی بسیار ساده و توأم با زهد و قناعت آیت الله حکیم برای شاگردانی چون او، سرشار از نکات فراموش نشدنی اخلاقی و انسانی بود. آیت الله مشکوری رابطه‌ای نزدیک و عاطفی با این فقیه وارسته داشت. آیت الله حکیم در نامه‌ای دریافت سهم مبارک امام را به او تفویض نموده است. وی در این نامه از شاگردش به عنوان عماد عالمان و مروج احکام اسلام سخن گفته و از مؤمنین خواسته است از وجود ایشان بهره‌مند شوند و از تکریم و احترام وی فروگذاری نمایند.[۴]

۶- میرزا حسین نائینی (۱۳۵۵-۱۲۷۷ ق):

آیت الله مشکوری این لیاقت را داشت که محضر علمی‌‌ دانشوری پارسا، عالمی‌‌ زاهد و وارسته، چون مرحوم نائینی را درک کند؛ کسی که در تشریح مباحث فقه و اصول با استدلال و موشکافی سخن می‌‌گفت. آیت الله مشکوری به توصیه استادش و تأکیدهای مکرّر او درس‌های استاد را می‌‌نوشت و بدین گونه نگارش و تحریر مطالب علمی‌‌ را تمرین می‌‌نمود. آشنایی مشکوری با شاگردانی برجسته چون: علامه طباطبایی، سید ابوالقاسم خویی، سید جمال‌الدین گلپایگانی، سید محمود حسینی شاهرودی، سید محمد حجت کوه‌کمری و... از برکات حضور وی در درس میرزای نایینی بود.[۵]

آثار و تألیفات

چنان که از دست نوشته‌های آیت الله مشکوری هویداست، درجه علمی‌‌ و فقهی ایشان، به مرتبه اجتهاد رسیده است و اگرچه برخی از آثارش در دسترس نیست، ولی نوشته‌های ذیل از این مرد وارسته باقی مانده است:

  • ۱- خلاصه‌نگاری باب اول و باب دوم مغنی اللبیب؛
  • ۲- تلخیص علم صرف به دو زبان فارسی و عربی؛
  • ۳- الارجوزة الفقهیه؛
  • ۴- خلاصه‌ای در علم نحو به زبان عربی؛
  • ۵- رساله سبیل الرشاد، در مباحث اعتقادی و کلامی؛
  • ۷- دست نوشته‌های گوناگون حاوی مضامین حدیثی، ادعیه مأثوره و ذکر مطالب ادبی اعم از نظم و نثر که البته غالب این مطالب برای تدریس و آموزش تدوین شده است.[۶]

فعالیتهای سیاسی و اجتماعی

یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی زمان پدر آیت الله حاج شیخ عباس مشکوری، قیام تنباکو به رهبری میرزای شیرازی بود که استعمار انگلستان را دچار هراس نمود. پدر ایشان از فعالان سیاسی آن زمان در ارتباط با تحریم تنباکو به شمار می‌‌رفت و همین ویژگی پدر، یعنی مقاومت در برابر سلطه و قدرت‌های استبدادی به پسر انتقال یافت، او پس از تمام تحصیلات و رسیدن به مقام اجتهاد به هندوستان عزیمت نمود و سپس به قصد خدمت به دین و مذهب و گسترش تعالیم اسلامی، بر حسب وظیفه به ایران آمد و در منطقه قلهک تهران اقامت گزید. عده‌ای بر این باورند که بعد از تحریم تنباکو چون تلاش‌های سیاسی خاندان مشکوری در نجف، شدت یافت و این امر، دست‌اندرکاران و کارگزاران وابسته را بیمناک ساخت، برای جلوگیری از استمرار فعالیت‌های سیاسی توسط حاج شیخ عباس مشکوری، وی را به ایران تبعید نمودند. البته ایشان در ایران همچنان مدافع اسلام ناب و حاکمیت آن به حساب می‌‌آمد و از ظلم و بی‌عدالتی و تجاوز بیزار بود.

حمایت از ملی‌شدن صنعت نفت:

آیت الله مشکوری در همان روزهای آغاز ورود وی به ایران، به حمایت از مبارزات مردم ایران، به رهبری آیت الله کاشانی مبادرت نمود. با عنوان شدن پیشنهاد آیت الله کاشانی در خصوص ملی شدن صنایع نفت به عنوان تکلیف دینی و وطنی و پشتیبانی آیات عظام خوانساری، شاهرودی، بهاءالدین محلاتی، عده‌ای دیگر از مراجع تقلید، آیت الله مشکوری نیز مصمم گردید برای حفظ مصالح جامعه اسلامی‌‌ و جلوگیری از سلطه بیگانگان مردم را در این راه ترغیب و آنان را بیدار کرده و به همه اعلام کند که دیگر مجال عذری برجای نمانده است.

بدین گونه نهضت و حرکتی شکل گرفت که بدون دخالت روحانیون، فتواهای مراجع تقلید هرگز به تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت منجر نمی‌‌شد. نقش اساسی و انکارناپذیر روحانیت مبارز، در پی‌ریزی مبارزه ضد استعماری، به ویژه تلاش شگفت‌آور و غم‌انگیز آیت الله کاشانی با حمایت عالمانی چون آیت الله مشکوری برای جلوگیری از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳ هـ.ش - که با پاسخ سرد و ناملایم دکتر مصدق مواجه گردید، به خوبی از میان اسناد، نطق‌ها و مکتوباتی که در این ارتباط در منابع تاریخی هست بدست می‌‌آید. البته مرحوم مشکوری قبل از پیدایش اختلاف بین آیت الله کاشانی و ملی‌گرایان در امور سیاسی با دکتر مصدق مخالفت اساسی نداشت؛ اما بعد از جدایی وی از روحانیت، از او کناره‌گیری نمود و بیزاری خویش را از این وضع اعلام کرد.[۷]

همگامی‌‌ با نهضت امام خمینی:

امام خمینی در نامه‌ای که به تاریخ چهارم ربیع الثانی سال ۱۳۸۷ هـ.ق تحریر نموده است از شیخ عباس مشکوری به عنوان عمادالعلماء الاعلام یاد کرده و افزوده است: «(ایشان) از قِبَل حقیر مجازند در امور شرعیه و حسبیه که در عصر غیبت ولی امر عجل الله فرجه از مختصات فقیه جامع الشرایط است فله المتصدی و... و نیز مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکات و مجهول المالک و صرف آن در محال مقرره شرعیه و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه‌السلام و ثلث آن. در اختیار ایشان است که در مصارف اقتصادیه خودشان یا موارد مقدره شرعیه صرف نمایند و نیز مجازند و وکیل هستند در دستگردان نمودن و امهال به مقدار صلاح و اخذ و صرف به نحو مذکور و دو ثلث از سهم مبارک را ایصال نمایند به حقیر برای صرف در حوزه‌های علمیه و...».

از سال ۱۳۴۱ ش. که نهضت امام خمینی آغاز شد، آیت الله مشکوری به همراه روحانیان آگاه و مبارز، در مسایل سیاسی و اجتماعی حضور فعال داشت و به روشنگری و حمایت از ایشان مبادرت داشت. بامداد روز سه شنبه، دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۱ ش. اعلامیه امام خمینی، مبنی بر تحریم رفراندوم دروغین رژیم پهلوی و لوایح ششگانه انقلاب سفید، در تهران و شهرستان‌ها پخش گردید. هنوز ساعاتی از نشر اعلامیه امام سپری نشده بود که موج عظیم و خروشانی از تظاهرکنندگان علیه رفراندم تهران را فراگرفت که هر لحظه بر تعدادشان افزوده می‌‌شد. در این همایش روحانیان و عالمان در پیشاپیش آنان در حال حرکت بودند و آیت الله مشکوری در این ماجرا حضوری فعال داشت.

در خصوص نقشه ارتجاعی رژیم در به فساد کشانیدن دختران مسلمان، زیر پوشش عنوان نظام وظیفه و به سربازی بردن دختران، امام خمینی با ژرف‌بینی خود، از این دام خطرناک پرده برداشت و با صدور اعلامیه‌ای سازنده و انقلابی، شور و هیجان شگرفی در جامعه اسلامی ‌‌برانگیخت. به رغم کارشکنی‌های مداوم ساواک در بی‌اثر ساختن این اعلامیه، روحانیت و عموم مردم ایران یک دل و یک صدا به ندای رهبر پاسخ مثبت دادند و از برگزاری مراسم عید، به طور رسمی ‌‌خودداری نمودند. عالمان تهران در اعلامیه‌ای که در طلیعه آن آمده بود: «روحانیون امسال عزادارند»، نوشته بودند: «به مناسبت تصادف ایام نوروز با شهادت رئیس مذهب حضرت امام صادق علیه‌السلام و حوادث ناگواری که به اسلام و مسلمین وارد شد و موجب تأثر شدید گردید جامعه روحانیت عزادار و به عنوان عید جلوس نخواهند داشت.» امضای شیخ عباس مشکوری در ذیل این اعلامیه مشاهده می‌‌گردد.[۸]

در سال ۱۳۴۲ ش. وی در محله شمیرانات نقش بسزایی در پیشبرد نهضت امام خمینی ایفا نمود. ساواک در خصوص تحصن علما در منزل آیت الله مشکوری، در سی‌ام تیرماه ۱۳۴۲ به دلیل مخالفت با تبعید حضرت امام، گزارشی تهیه کرده که سند آن در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ‌‌موجود است.[۹]

مقابله با رژیم پهلوی:

از عوامل به فساد کشانیدن دختران مسلمان در رژیم پهلوی مختلط بودن مراکز آموزشی بود. در غالب مدارس، پسرها و دخترها در یک کلاس و کنار هم می‌‌نشستند و شگفت آن که در مدارس دخترانه، معلمان مرد و غالب معلمانِ پسران، زن بودند. از این جهت برخی خانواده‌ها ترجیح می‌‌دادند فرزندشان بی‌سواد بمانند؛ اما به فساد آلوده نشوند. آیت الله مشکوری برای اصلاح این امر، اقدام به تأسیس مدرسه دخترانه «دین و دانش» نمود که با این تلاش خود توانست شرایطی مذهبی و عاری از هر گونه آلودگی و محیطی آرام برای تحصیل دختران به وجود آورد.

از بارزترین فعالیت‌های این مرد وارسته در دوران رژیم منحوس پهلوی، مبارزه با منکرات و تعطیل نمودن مغازه‌های شراب‌ فروشی در محله قلهک است. وی برای برچیدن لانه‌های فساد، کمر همت بست و در این راه موفق گردید. همچنین وقتی ایشان باخبر شد رژیم منحط طاغوتی قصد دارد جهت انحراف اخلاقی مردان و زنان مسلمان، به ویژه دختران و پسران قلهک، سینما تأسیس کند و با نشان دادن فیلم‌های مبتذل و مستهجن، اهالی منطقه را به فساد بکشاند، استوار و مقاوم ایستاد و از تأسیس این کانون خلاف، ممانعت به عمل آورد و تا زمانی که وی در قید حیات بود، سینما در آن سامان افتتاح نگردید.[۱۰]

حفظ ارزش‌های دینی:

علیرغم عوامل این که استکبار با یکدیگر تبانی نموده بودند تا ارزش‌های دینی را در جامعه کمرنگ کنند و به ترویج فساد و ابتذال بپردازند، آیت الله مشکوری تصمیم گرفت حداقل جامعه اطراف خود را از این بلای بزرگ مصون نماید. از تلاش‌های وی در این زمینه، تأسیس هیأت جوانان قلهک است. این هیأت سه هدف را تعقیب می‌‌نمود:

  • دوم: آماده نمودن جوانان برای شرکت در مراسم عزاداری و سینه‌زنی و پالایش این مراسم از هر گونه تحریفات و خرافات و اهتمام در جهت هر چه بهتر برگزار شدن شعائر دینی به خصوص سوگواری‌های عاشورا؛
  • سوم؛ که حالت غیرعلنی داشت: آگاه ساختن جوانان مستعد نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی.

هیأت جوانان، هفته‌ای دو شب (شب‌های دوشنبه و پنج‌شنبه) به منظور آشنایی با قرآن در منزل یکی از اعضا و به صورت ادواری بر پا می‌‌شد. در ابتدا چند آیه تلاوت می‌‌شد و سپس آیت الله مشکوری آن آیات را تفسیر می‌‌نمود و چند مسأله شرعی را نیز به شیوه‌ای مناسب برای حاضران بیان می‌‌کرد. بعد از جلسات مذکور، ایشان یادداشت‌های افراد را که طبق توصیه وی انجام می‌‌گرفت، جمع‌آوری می‌‌نمود و غلط‌های موجود در دفاتر را تصحیح کرده و نمره می‌‌داد و فردای آن روز برای انجام تکالیف بعدی اعضاء، دفترها در مسجد به صاحبانشان تحویل داده می‌‌شد.

از ابتکارات جالب ایشان که حاکی از فروتنی آیت الله مشکوری است - با وجود کهولت سن و مقام اجتهاد و اشتهار اجتماعی - این بود که وی تمام این دفترها را به تنهایی خط کشی می‌‌نمود و با دقت و تنظیم خاصی تحویل می‌‌داد. وی با این کار، خود را به جوانان نزدیک می‌‌نمود، تا آنان بتوانند به سهولت، مسایل و مشکلات دینی و شرعی خود را با استادشان در میان بگذارند. به دلیل همین زحمات و برنامه‌ریزی‌های سازنده و رشددهنده آن مجتهد متواضع موفق گردید جوانان زمان طاغوت را که در معرض گمراهی و فساد قرار داشتند، به صورت افرادی متدین و پایبند موازین اسلامی‌‌ و شرعی تربیت کند.

فعالیت‌های فرهنگی:

از فعالیت‌های مهم آیت الله مشکوری تأسیس مسجد و حسینیه اعظم قلهک است. تأسیس این دو مکان مقدس با وسعتی قابل توجه، برای ایشان مشکلات فراوانی در برداشت که وی همه را به جان خرید و در این راه از بذل آبرو و مال خویش دریغ نکرد. وی برای شروع ساخت و نیز افتتاح مسجد، از آیت الله سید احمد خوانساری به همراه عالمان و وعاظ دیگر دعوت به عمل آورد، تا به واسطه برکت وجود آن مرد بزرگ، این تلاش آثار خیر فراوانی داشته باشد.

آیت الله مشکوری که مروج مکتب تشیع بود و در بزرگداشت شعایر مذهبی، اهتمام داشت، برای برپایی جشن میلاد امامان معصوم علیهم‌السلام در نیمه ماه مبارک رمضان در حسینیه و مسجد اعظم قلهک، لحظه‌ای قرار نداشت و آن چنان این مراسم را باشکوه برگزار می‌‌کرد که هنوز طعم گوارای شادی و سرور آن و استفاده‌های فراوان از منابر وعاظ بزرگ تهران را همه به نیکی یاد می‌‌کنند.

ایشان برای این جشن بزرگ در سراسر تهران حتی شهرهای دیگر برای عالمان بزرگ و روحانیان، کسبه و تجّار دعوت‌نامه می‌‌فرستاد که با این برنامه، هم آن‌ها را ترغیب به شرکت در این مجالس می‌‌نمود و هم بر شکوه جشن می‌‌افزود. به علاوه، این حرکت در تألیف قلوب و انسجام و اتحاد مردم، نقش بسزایی داشت. در یکی از سال‌ها که هنوز مسجد احداث نشده و حسینیه هم آماده نبود، آیت الله مشکوری گروهی از اهالی را فراخواند و خطاب به آنان گفت: دهه دو ماه مبارک رمضان نزدیک است و باید خود را برای جشن میلاد امام حسن علیه‌السلام مهیا کنیم. اهالی گفتند: در محل حسینیه، خاک ریخته شده و نمی‌‌شود به راحتی فضایی برای اجرای مراسم تدارک دید، که ناگهان او عبا و عمامه‌اش را برداشت و به کناری نهاد و شروع به جمع کردن خاک‌ها نمود، این صحنه شوقی در بین اهالی ایجاد کرد که همه مشغول به کار شدند تا محل را برای جشن میلاد امام دوم آماده سازند.

آیت الله مشکوری در بنا نهادن مساجد و تکایا شهرت داشت، به گونه‌ای که از شهرستان‌های مختلف برای استمداد نزد وی می‌‌آمدند. زمانی که کار ساخت مسجد و حسینیه قلهک ناتمام بود، اهالی افجه برای احداث حسینیه‌ای از آیت الله مشکوری کمک خواستند. ایشان خودش به آن ناحیه سفر کرد و مبلغ قابل توجهی را برای ساختن این مکان هزینه نمود.[۱۱]

ابهت اقامه نماز عید فطر توسط آیت الله مشکوری هنوز در ذهن اهالی قهلک و شمیرانات به یاد مانده است. صبح زود در روز عید فطر، اهالی تکبیر گویان به منزل ایشان می‌‌رفتند و همگی همراه وی برای اقامه نماز، به سوی مسجد حرکت می‌‌نمودند. آیت الله مشکوری همراه با جوانان قلهک به نقاط گوناگون مسافرت می‌‌نمود. وی معمولاً می‌‌کوشید در این مسافرت‌ها خاطره‌ای شیرین در ذهن همراهان بماند و در ضمن با مسایل و حقایق دین آشنا شوند.[۱۲]

  • از دیدگاه دیگران
  • آیت الله امامی ‌‌کاشانی یادآور شده است: عالم عامل آیت الله مشکوری از چهره‌های برجسته روحانیت در تهران بود و مردم شمیرانات به ایشان ارادت و علاقه فراوان داشتند. ورع و تقوا، ادب، تواضع، صفا و صمیمیت او همگان را به خود جذب نموده بود و اهتمام این عالم بزرگوار به دو اصل ارزشمند و حیاتی اسلام یعنی امر به معروف و نهی از منکر جرأت را از عناصر فاسد در تظاهر به گناهان سلب نموده بود. در آن روزگار، خیابان‌های تهران غرق در فساد و عیاشی و هرزگی بود؛ اما منطقه قلهک چهره‌ای پاکیزه و آراسته داشت. مساجد تهران غالباً از جوانان خالی بود؛ ولی جوانان (آنجا) به نماز و مسجد این عالم عالی‌قدر اقبال داشتند. مخصوصاً در طرح مباحث فکری و بیداری جامعه اسلامی‌‌ در برابر کفر و نظام سیاه طاغوت نقش مؤثر داشت و از مصادیق آیه «انّما یخشی الله من عباده العلماء» بودند.
  • آیت الله مجتهدی تهرانی (متولد ۱۳۴۳ ق) از عالمان تهران و رئیس حوزه علمیه ملا جعفر این شهر در جمع عده‌ای که به محضر ایشان رسیده بودند، گفته بود: آقای مشکوری از معنونین عالمان تهران بودند و سپس چند خاطره از حالات ایشان و اجدادشان نقل کردند.
  • استاد مورخ و محقق معاصر، علی دوانی در وصف این فقیه زاهد گفته است: آیت الله مشکوری در زمره عالمانی بودند که به طور کامل از اوضاع مردم خبر داشتند و اهالی، خصوصی‌ترین مسایل زندگی را با ایشان در میان می‌‌نهادند، تا از راهنمایی‌ها و ارشاد آن مرد وارسته استفاده کنند و در مسیر زندگی بکار گیرند.[۱۳]
  • یکی از افرادی که با آیت الله مشکوری رابطه‌ای توأم با ارادت داشت می‌‌گوید: قبل از این که با ایشان آشنا شویم، متوجه شدیم عالمی‌‌ از نجف به قلهک آمده است. چون وی را نمی‌‌شناختیم روزی به قم رفتیم و به حضرت آیت الله بروجردی عرض کردیم آیا شما ایشان را تأیید می‌‌کنید که برای وجوهات به آقای مشکوری مراجعه کنیم. پس از لحظاتی درنگ فرمودند: آقای مشکوری مورد اعتماد ماست و او را تأیید می‌‌کنیم. آیت الله بروجردی طی نامه‌ای در ۲۴ محرم الحرام سال ۱۳۶۶ هـ.ق به آیت الله مشکوری اجازه داد در وجوهی که امر آن‌ها در اختیار حاکم شرع است تصرف نمایند.

ویژگی‌های اخلاقی

۱- پرهیزکاری:

آیت الله مشکوری از شهرت اجتماعی و القاب و عناوین نفرت داشت. روزی یکی از نزدیکان، ایشان را با عنوان حضرت آیت الله مشکوری خطاب نمود که وی ناگهان برافروخته شد و با وجود علاقه و ارادت نسبت به آن فرد گفت: دیگر این حرف را به زبان نیاور. اگر بخواهی به من آیت الله بگویی پس به حضرت آیت الله بروجردی چه می‌‌گویی!

۲- سعه صدر:

آیت الله مشکوری در برابر برخی برخوردهای ناگوار، کظم غیظ می‌‌نمود و ملایمت نشان می‌‌داد. یک روز در مسجد، شخصی به ایشان بی احترامی‌‌نمود. افراد حاضر آماده شدند تا آن فرد هتّاک را ادب نمایند؛ ولی با مخالفت آیت الله مشکوری مواجه شدند.

۳- شهامت و استقامت:

در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ش. عالمان شمیرانات، به منظور اعتراض به اعمال دردمنشانه عمال شاه، در منزل آیت الله مشکوری اجتماع نمودند. به همین خاطر نیروهای امنیتی، اطراف محل اقامت ایشان را محاصره کردند و به شدت تدابیر امنیتی اتخاذ شد. ظهر آن روز با توجه به حالتی شبیه حکومت نظامی‌‌ و مجوز نیروهای ساواک برای تیراندازی، آیت الله مشکوری طبق معمول تصمیم گرفت به مسجد برود؛ ولی با ممانعت عالمان متحصن روبرو گردید؛ اما وی با گفتن عبارتی عازم مسجد گردید: حافظ خداست. شاهدان نقل کرده‌اند ایشان با شهامت و ابهت از مقابل نیروهای مُسلح عبور کردند و آنان چنان تحت تأثیر حالت معنوی وی قرار گرفتند که سلام و عرض ادب می‌‌نمودند و به هیچ وجه مانع رفتنشان نشدند.

۴- نظم و وفای به عهد:

آیت الله مشکوری در امور شخصی، اجتماعی و عبادی، نظم و برنامه‌ریزی ویژه‌ای داشت. وی همیشه سر وقت در مسجد یا محافل مذهبی حاضر می‌‌شد. امکان نداشت که او با کسی قراری بگذارد؛ اما سر وقت نیاید یا خلف وعده کند.

۵- همدلی با مردم:

این عالم پرتلاش از صمیم قلب، یار و غمخوار مردم به خصوص دوستانش بود. شیرینی برخورد او با نسل جوان به اندازه‌ای بود که آنان را دگرگون ساخت. اگر وی بالای منبر بود و جوانی را می‌‌دید که داخل مسجد شده او را برای نشستن در جایی مناسب فرامی‌‌خواند و با سلام و احوالپرسی گرم از جوانان استقبال می‌‌نمود. جوانان آن زمان صفای باطن و دیانت خود را مدیون آیت الله مشکوری هستند و همواره از او به عنوان مربی‌ای بااخلاص و راهنمایی کوشا یاد می‌‌کنند. او در ایجاد صلح و صفا در بین مردم می‌‌کوشید و در واقع در منزلش برای همه طبقات و اقشار، گشوده بود. او در عیدهای اسلامی‌‌ جهت بازدید و تألیف قلوب به خانه‌های مردم سرکشی می‌‌کرد و از اهل منزل احوالپرسی می‌‌نمود.

۶- عشق به اهل بیت علیهم‌السلام:

آیت الله مشکوری از آغاز زندگی با عشق به اهل بیت علیهم‌السلام خوگرفته و تربیت شده بود. وی خصلت مذکور را با معرفت و بصیرت عمق بخشید. او به رغم برنامه‌های گوناگون علمی، آموزشی و اجتماعی در مجالس روضه‌خوانی حضوری فعال داشت و هنگامی‌‌ که نام ابا عبدالله علیه‌السلام را می‌‌شنید، سرشک اشک از دیدگانش جاری می‌‌شد. آیت الله مشکوری هیأت عزادای و سینه‌زنی جوانان را در طول سال در شب‌های یکشنبه برپا می‌‌نمود. آن مرحوم برای هر کدام از اعضای هیأت، یک پیراهن بلند عربی و چفیه‌ای تدارک دیده بود که افراد از یک طرف با نظم خاص و با یک شکل هر هفته عزای سالار شهیدان را بر پا می‌‌داشتند و از سوی دیگر، به جهت اصلاح مراسم عزاداری و شرکت در دستجات ماه محرم و صفر، خود را مهیا می‌‌نمودند که این شیوه از ابتکارات کم‌نظیر وی بود.

۷- انفاق:

آیت الله مشکوری از ابتدای زندگی تا پایان عمر پربرکتش کوشید تا با ساده‌زیستی، قناعت و دوری از مظاهر دنیوی روزگار، زندگی کند و با این شیوه، با کنترل تمایلات نفسانی، با اقشار کم‌بضاعت و محروم جامعه همدردی نماید. احسان به فقیران و مستمندان، شیوه‌ای مستمر در مسیر زندگی وی بود، یکی از فرزندانش نقل می‌‌کند: وقتی ایام عید نوروز فرامی‌‌رسید، پدرم ما را این گونه مورد خطاب قرار می‌‌داد: این چند کیسه برنج و قوطی روغن را برای اشخاصی که نشانی آنان را می‌‌دهم ببرید، در بزنید و به سرعت برگردید، بدون این که شما را بشناسند و ما هم چنین می‌‌کردیم. درب خانه آیت الله مشکوری تا پاسی از شب بر روی مردم باز بود و هر کس به دیدار ایشان می‌‌آمد و از سوی ایشان مورد پذیرایی قرار می‌‌گرفت و اگر چیزی میل نمی‌‌نمود، باید میوه یا شیرینی را همراه خود می‌‌برد، به طوری که این حالت مَثَل شده بود.

وفات

آیت الله مشکوری در سال ۱۳۵۱ ش. در بستری بیماری قرار گرفت. او دو روز قبل از رحلت به خانواده‌اش چنین گفت: دو روز دیگر میهمان شما هستم و بیش از این نمی‌‌مانم! وی در آخرین روزها، با حال بسیار نامساعد، سه وعده نماز را در مسجد اعظم قلهک اقامه می‌‌نمود. وقتی علت را جویا شدند جواب داد که می‌‌خواهم با مأمومین وداع کنم.

همسرش می‌‌گوید: در لحظات احتضار، ناگهان صلوات فرستادند. من خودم را به ایشان رسانیدم و گفتم چه شده است؟ ایشان پاسخ دادند: اهل بیت آمده‌اند، مگر رایحه معطر را احساس نمی‌‌کنی و بعد در حالت بیهوشی کامل قرار گرفتند و حدود سی دقیقه بامداد روز ۲۲ تیر سال ۱۳۵۱ شمسی (مطابق با جمادی الثانی سال ۱۳۹۲ ق) در هفتاد سالگی به سوی ابدیت شتافتند.

امام خمینی در نجف، و آیت الله میلانی در مشهد، برای آن مرحوم مجلس ختمی ‌‌ترتیب دادند و از ایشان تجلیل نمودند.[۱۴] پیکر آن فقید فرزانه پس از تشییع باشکوه در باغ رضوان قم دفن گردید.

پانویس

  1. علماء بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م جزفادقانی، ص ۳۰۸.
  2. سید محسن حکیم مزربان نور، عباس عبیری، ص ۷-۱۰۴.
  3. این نامه در نهم رجب ۱۳۸۲ هـ.ق نگاشته شده است.
  4. حیات طیبه، ص ۵۸ و ۶۰.
  5. ر.ک: مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها، پیام‌ها و فتاوای آیت الله کاشانی، ج ۱.
  6. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج ۱، ص ۹ و ۳۲۸.
  7. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۵۸.
  8. از جمله مساجد دیگری که توسط مرحوم مشکوری بنا شده و یا با همکاری ایشان احداث گردیده است عبارتند از: مسجد جامع قلهک، مسجد جامع ضراب خانه، مسجد امام رضا علیه‌السلام، امام المتقین و...
  9. حیات طیبه، ص ۳۲، ۳۳، ۳۵، ۳۶، ۷۷ و ۸۱.
  10. همان، ص ۱۵، ۸۲ و ۸۳.
  11. همان، ص ۳۶ و ۴۵.
  12. همان، ص ۱۱، ۶۲ و ۷۳.
  13. همان، ص ۹۲ و ۹۳.
  14. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۹، ص ۳۳۲ و ۳۳۳.

منابع