مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اهل سنت

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از اهل تسنن)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اهل سنّت» یکی از دو فرقه بزرگ اسلامی است که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد. اهل سنت بر خلاف «شیعه» معتقدند که پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌ است، بلکه خود مردم می‌توانند با تشکیل شورا، خلیفه پیامبر را انتخاب نمایند. اهل حدیث، اشاعره و ماتریدیه از مذاهب اعتقادی اهل سنت، و مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی، از مذاهب فقهی این فرقه به شمار می‌روند.

مفهوم‌شناسی

«اهل» به معنای گروهی است که در چیزی با هم شریک باشند، مانند «اهل بیت» که در پیوند خانوادگی، شریک یکدیگرند. «سنت» به معنای راه و روش است و در اصطلاح به معنای قول، فعل و تقریر معصوم یا به عملى که منطبق بر روش و عمل پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله باشد به‌کار رفته است. واژه «سُنّى» از لحاظ لغت منسوب به «سنّت» است، و از این رو در مقابل «بدعت» قرار می گیرد.[۱] و اهل‌سنت که غالباً با کلمه جماعت یاد می‌شود، گاه در برابر اهل بدعت به کار می‌رود.

اهل‌سنت به یکی از دو فرقه بزرگ از مسلمانان گفته می شود که اکثریت مسلمانان را در بر می‌گیرد؛ در مقابل «شیعه»، که اقلیت را تشکیل می دهند. اختلاف اصلی این دو فرقه بر سر مسئله خلافت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است؛ بر این اساس، اهل‌سنت بر همه کسانی که به نص در امامت عقیده ندارند و معتقد به جانشینی ابوبکربن‌ابی‌قحافه، عمربن‌خطاب، عثمان‌بن‌عفان و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) پس از پیامبر اکرم(ص) هستند، گفته می‌شود.[۲]

اساس پیدایش این عنوان، جمعى از فقها و محدثین قرنهاى دوم و سوم هجرى بودند؛ اما پس از گذشت زمان و گرایش اکثر مسلمانان به این مکاتب، این نام در مقابل نام شیعى شناخته شد.

از نگاه کاربردِ اصطلاح «اهل‌سنت» در پایان سده نخست یا آغاز سده دوم هجری، عمربن‌عبدالعزیز در نوشته‌ای در ابطال نظریه قدریه، این اصطلاح را به کار برده است و گفته‌اند که مقصود وی از اهل‌سنت، محدثان و ناقلان سنت نبوی بوده‌اند، چنان‌که در عصر معاویه، مسلمانان هواخواه عثمان، «عثمانیه» و دوستداران امام‌علی(ع)، «علوی» خوانده می‌شدند؛ ولی در زمان حکومت عباسیان علویان به «شیعه» و دیگر فرقه‌ها «اهل‌سنت» خوانده شدند و این دو نام پس از آن ادامه یافت.[۳]

اعتقاد اهل سنت در مسئله خلافت

اهل‌سنت معتقدند که دربارهٔ امامت و خلافت، نصی از کتاب و سنت وارد نشده است و پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله پس از خود جانشینی تعیین ننموده‌ است؛ بنابراین مردم بعد از پیامبر می توانند با تشکیل شورا جانشین و خلیفه پیامبر را انتخاب نمایند. در مقابل، شیعیان معتقدند پیامبر اکرم جامعه اسلامی را بدون تعیین رهبر رها نکرده است و بعد از خود علی ابن ابی طالب علیه‌السلام را به فرمان خدا به عنوان خلیفه برگزیده است.

از این‌رو پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله، نخست با تشکیل شورا در سقیفه بنی ساعده، طبق سنت شورا و بیعت، ابوبکر را که از صحابه بود، برای خلافت بعد از رسول خدا انتخاب کردند. البته ابوبکر برای جانشینی بعد از خود، به این مبنا عمل نکرد و عمر بن خطاب را به جانشینی خود انتخاب برگزید. عمر نیز بعد از ابوبکر به هیچکدام از این دو روش عمل نکرد و شورایی شش نفره تشکیل داد تا یکی را از میان خود به خلافت انتخاب نمایند.

مذاهب اعتقادی اهل سنت

در کنفرانسی که با عنوان «اهل سنت و جماعت کیست؟» از ۲۵ تا ۲۷ اگوست ۲۰۱۶ میلادی با حضور امام اکبر الازهر و ۲۰۰ تن از عالمان اهل سنت در پایتخت چچن برگزار شد، اهل سنت منحصر در اهل حدیث، اشعریه و ماتریدیه دانسته شد.[۴] نکته حائز اهمیت در این کنفرانس آن است که علمای این مذهب، وهابیت که خود را سلفی می داند، جزء مذاهب اعتقادی اهل سنت به حساب نیاوردند و همچنین از علمای عربستان برای شرکت در این کنفرانس دعوت ننمودند.

اهل حدیث

پیدایش مسائل نوظهور در جوامع اسلامى، گروهى را بر آن داشت که براى این مسائل پاسخ مناسبى تهیه کرده و این نقیصه را از فقه اسلامى برطرف کنند، و چون پاسخ روشنى در کتاب و سنت نیافتند، به قیاس و استحسان پناه بردند، و این کار سبب پیدایش مدرسه اهل رأى گردید. در مقابل، اهل حدیث که خود را اهل سنت مى نامیدند، از حدیث کنار نرفته و در برابر این مسائل نوظهور بى تفاوت بودند.

اهل حدیث پیش از ظهور احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ ق) از اصول خاصى پیروى نمى کردند، بلکه افرادى با گرایش هاى گوناگون تحت چتر اهل الحدیث گرد آمده بودند و در میان آنها، افراد مرجئى، ناصبى، قدرى، جُهَنى، واقفى و متشیع زیاد دیده مى شد و سیوطى اسامى آنان را در اثر خود آورده است،[۵] ولى آن گاه که احمد بن حنبل در رأس اهل حدیث قرار گرفت، همگان را تحت عقیده واحدى -که عقیده اهل سنت نامید- درآورد.[۶]

اشعریه

در آغاز قرن چهارم اسلامى، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (۲۶۰-۳۳۰ ق) که شاگرد ابو على جبائى از عالمان معتزلی بود، از معتزله دست برداشت و به تنظیم عقاید سنت موروث از احمد بن حنبل پرداخت. او کتب بسیاری در اثبات روش خود نوشت و کوشید با وجود نهى اصحاب سنت و حدیث، ادله کلامى را برای اثبات این عقائد بکار برد و مکتب او به اشاعره معروف شد.[۷] مقالات الاسلامیین، الابانه، اللمع و استحسان الخوض فی علم الکلام، مهمترین آثار به جای مانده از اشعری است.

ماتریدیه

همزمان با اشعرى، ابومنصور ماتریدىِ سمرقندى در مشرق جهان اسلام با برنامه اى مشابه ابوالحسن اشعرى ظهور کرد. او که خود را ناصر اهل سنت خواند، مکتبى را پى ریزى کرد که گرایش هاى عقلانى آن بیش از اشعرى بود و سرانجام مکتب او مکتبى متوسط بین دو مکتب معتزله و اشعرى قرار گرفت.[۸] به نظر برخی او اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه رئیس مذهب فقهی حنفیه اهل سنت گرفته، زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان‌» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت. [۹]

مذاهب فقهی اهل سنت

از لحاظ فقهی اهل سنت به مذاهب زیر تقسیم می‌گردد:

منابع روائی اهل سنت

نزد اهل سنت شش مجموعه حدیثی به نام «صحاح سته» مستند و معتبر است که شروح متعدد بر آنها نوشته شده و ملاک احکام و فتواى فقهاى ایشان مى باشد:

  • صحیح بخاری یا الجامع الصحیح، تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ ق) است، او نخستین مؤلفى است که به عقیده خود، احادیث صحیح منتخب را جمع آورى و طبقه بندى نمود. کتاب او نزد اهل سنت از حرمت و اعتبار زیادی برخوردار است.
  • صحیح مسلم، تألیف مسلم بن حجاج نیشابورى (۲۰۴-۲۶۱ ق). این کتاب و کتاب بخارى را «صحیحَین» گویند که بیشتر احادیث احکام اهل سنت در آنها جمع است. بعلاوه احادیثى در صحیحین آمده که موثوق بودن رجال آن مورد اتفاق محدثین است.
  • سنن ابى داود، تألیف سلیمان بن اشعث سجستانى (۲۰۲-۲۷۵ ق) که شامل ۴۸۰۰ حدیث صحیح است. تاج الدین سبکى مالکى (م، ۴۲۲ ق) گوید: فقها از اطلاق عنوان صحیح بر سنن ابى داود احتراز مى کنند، با این وجود از کتب بسیار معتبر و موثق نزد اهل حدیث است.
  • الجامع الکبیر یا سنن ترمذى، تألیف محمد بن عیسى (۲۰۹-۲۷۹ ق) شاگرد بخارى است.
  • سنن ابن ماجه، تألیف محمد بن یزید قزوینى (۲۰۹-۲۷۳ ق) است.
  • سنن نسایی، تألیف احمد بن شعیب بن على نسایى (۲۱۵-۳۰۳ ق)، وى ابتدا احادیث بسیارى را جمع آورده و نام مجموعه خود را کتاب السنن الکبیر نهاد، سپس منتخبى از آن را گرد آورد که نامش المجتبى یا کتاب السنن الصغیر است و کتاب المجتبى از صحاح سته به شمار مى رود.[۱۱]

پانویس

  1. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف
  2. غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ۱۵۲–۱۵۴؛ سبحانی، بحوث، ۱/۲۹۳–۳۰۶.
  3. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ۱/۱۹.
  4. اعلام برائت اهل سنت از وهابیت، شبکه العالم، تاریخ خبر: ۸ شهریور ۱۳۹۵ - همچنین رجوع کنید به وبگاه رسمی این کنفرانس و بیانیه اختتامیه آن
  5. تدریب الحدیث، ج۱، ص۳۲۸.
  6. جمعی از محققین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  7. خاتمى، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص ۴۸ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  8. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، مدخل اهل سنت
  9. جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج۴
  10. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف
  11. سید مصطفی حسینی دشتی، مدخل «سنّی» از فرهنگ معارف و معاریف