آیه 62 سوره نمل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<61 آیه 62 سوره نمل 63>>
سوره : سوره نمل (27)
جزء : 20
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

یا آن کس که دعای بیچاره مضطر را به اجابت می‌رساند و رنج و غم آنان را بر طرف می‌سازد و شما (مسلمین) را جانشینان اهل زمین قرار می‌دهد؟ آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست لیکن) اندکی متذکر (این حقیقت) هستند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Is He who answers the call of the distressed [person] when he invokes Him and removes his distress, and makes you successors on the earth...? What! Is there a god besides Allah? Little is the admonition that you take.

معانی کلمات آیه

  • مضطر: ناچار. لاعلاج. كسى كه اضطرار و ناچارى او را گرفته است.
  • يكشف: كشف: زايل كردن و از بين بردن: به معنى اظهار نيز آيد: «كشف اللَّه غمه: ازاله كشف الشي‏ء: اظهره».
  • السوء: بفتح اول مصدر است به معنى بدى و بضم اول اسم است به معنى بد و ناگوار و بلا.[۱]

نزول

محمد بن العباس از ابراهیم بن عبدالحمید او از محمد بن مسلم و او از امام باقر علیه‌السلام نقل کند که این آیه درباره امام قائم علیه‌السلام نازل شده که هنگامى که ظهور نماید در مقام ابراهیم میان مسجدالحرام نماز می‌گذارد و بسوى خداى خود تضرع و زارى کند.[۲]

و نیز از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمود این آیه درباره قائم آل محمّد علیه‌السلام نازل شده است و نیز فرمود: به خدا سوگند اوست که با حالت اضطرار و خضوع و خشوع در مقام ابراهیم دو رکعت نماز می‌گذارد و خداى خود را می‌خواند و خداوند هم دعاى او را مستجاب نموده و سوء و بدى را از او دور نماید و وى را جانشین خود در روى زمین قرار دهد.[۳]

و نیز امام باقر علیه‌السلام فرماید: به خدا قسم مانند آنست که مى بینم کسى که این آیه براى او نازل گردیده ظهور نماید و به حجرالاسود خانه کعبه تکیه کند و حمد و ستایش پروردگار نماید. سپس گوید اى گروه مردم اگر هر کسى بخواهد با من درباره پروردگار محاجّه کند و پرسشى نماید من برتر و اولى از مردم نسبت به پروردگار هستم و پاسخ او را خواهم گفت و نیز هر کسى با من درباره آدم و نوح] و عیسى و موسى محاجّه نماید و سؤالى کند من از تمام مردم نسبت به آنان اولى و برتر مى باشم و جواب او را خواهم داد و نیز هر کسى بخواهد با من درباره محمد پیامبر اسلام و کتاب آسمانى او قرآن محاجّه کرده و پرسشى بنماید من از همه مردم نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و قرآن برتر و اولى هستم و پاسخ او را خواهم گفت، سپس امام فرمود: به خدا قسم اوست مضطرّى که گوید، «امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض»، بنابراین آیه مزبور درباره او نازل گردیده است.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «61»

كيست كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن، رودها قرار داد، و براى آن، كوه‌ها را (مانند لنگر) ثابت و پابرجا قرار داد و ميان دو دريا (شور و شيرين) مانعى قرار داد (كه مخلوط نشوند). آيا معبودى با خداست؟ (نه) بلكه اكثر آنان نمى‌دانند.

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ «62»

كيست كه هرگاه درمانده‌اى او را بخواند، اجابت نمايد و بدى و ناخوشى را برطرف كند، و شما را جانشينان (خود در) زمين قرار دهد؟ آيا با خداوند معبودى است؟ چه كم پند مى‌پذيريد.

«1». واقعه، 64.

جلد 6 - صفحه 443

نکته ها

در روايات و تفاسير نديدم كه درباره‌ى تلاوت آيه‌ى 62 براى استجابت دعا نقشى باشد، لكن مردم به خاطر تناسب محتواى آيه تبّركاً آن را مى‌خوانند و مانعى ندارد.

مناجات با خداى سبحان و راز ونياز با او كارى پسنديده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشكلات خصوصاً هنگام درماندگى، براى همگان ضرورى است.

اين نياز مريمى بوده است و درد

كان چنان طفلى سخن آغاز كرد

هر كجا دردى دوا آن جا بود

هر كجا فقرى نوا آن جا بود

هر كجا مشكل جواب آن جا رود

هر كجا پستى است آب آن جا رود

پيش حقّ يك ناله از روى نياز

به كه عمرى در سجود و در نماز

زور را بگذار زارى را بگير

رحم سوى زارى آيد اى فقير «1»

در روايات مى‌خوانيم: نمونه‌ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل‌اللّه تعالى فرجه الشريف) است و بدترين سوء «وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»، سلطه‌ى كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى‌شود و نمونه‌ى‌ «يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ» حكومت صالحان در آن زمان است. «2»

هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون:

الف: دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى‌كرديم خير است. (زيرا دعا، يعنى طلبِ خير)

ب: نحوه‌ى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است.

ج: در دعا اخلاص نداشته‌ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده‌ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته‌ايم.

البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى‌خواهيم، خداوند حكيم مشابه آن را به ما مى‌دهد و گاهى به جاى خواسته‌ى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى‌كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران مى‌كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى‌كند كه همه‌ى اين مطالب در روايات آمده است.

«1». مولوى.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 6 - صفحه 444

اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغيير نمى‌دهد. مثلًا سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى بايد از دنيا بروند و همه‌ى انسان‌ها در لحظه‌ى احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ را لغو كند.

ريشه‌ى ايمان به خدا

ريشه‌ى ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّيون مى‌گويند: ريشه‌ى ايمان به خدا ترس است. يعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى‌بيند، هنگام بروز حادثه‌اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى‌كند و به آن پناه مى‌برد.

مادّيون با اين محاسبه، ايمان را زاييده‌ى ترس مى‌دانند؛ امّا اشتباه آنان اين است كه تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ايمان به خدا نمى‌فهمند. مثلًا ما هنگام ديدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مى‌رويم. امّا آيا مى‌توان گفت: پيدايش سنگ به خاطر سگ است؟

همچنين ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مى‌رويم، آيا مى‌توان گفت: اصل ايمان به خدا زاييده‌ى ترس است؟

علاوه بر آنكه اگر سرچشمه‌ى ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمن‌تر باشد.

در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع‌ترين افراد زمان خود بوده‌اند و بايد انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ايمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه‌هايى كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پرده‌ى غفلت را كنار مى‌زند و مارا متوجّه خدا مى‌كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين كنند كه هيچ قدرتى به فريادشان نمى‌رسد؛ از عمق جان به يك قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يك نقطه و به يك قدرت غيبى دل مى‌بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است.

پیام ها

1- از راه‌هاى شناخت خدا و يكتايى او، توجّه به يك قدرت نجاتبخش و بريدن از قدرت‌ها ووسايل ديگر در هنگام اضطرار است. «أَمَّنْ يُجِيبُ»

جلد 6 - صفحه 445

2- شرط استجابت دعا، قطع اميد از ديگران واخلاص در دعاست. «يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ»

3- آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتى مى‌خواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «إِذا دَعاهُ»

4- انسان بر طبيعت حكومت دارد. «يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ»

5- آيا در حال اضطرار، به قدرت‌هاى مادّى توجّه مى‌كنيد؟! «أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص476
  2. پرش به بالا البرهان فی تفسیر القرآن.
  3. پرش به بالا تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
  4. پرش به بالا تفاسیر محمد بن ابراهیم النعمانى و برهان.

منابع

آرشیو عکس و تصویر