آیه 61 سوره نمل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<60 آیه 61 سوره نمل 62>>
سوره : سوره نمل (27)
جزء : 20
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

یا آن کس که زمین را آرامگاه (شما) قرار داد و در آن نهرهای آب جاری کرد و در آن کوهها بر افراشت و میان دو دریا (به قطعه‌ای از زمین) حایل گردانید (یا دو دریای شور و شیرین را بی‌فاصله، منع از اختلاط آب آنها کرد)؟ آیا با وجود خدای یکتا خدایی هست؟ (هرگز نیست) بلکه اکثر مردم (بر این حقیقت) آگاه نیستند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Is He who made the earth an abode [for you], and made rivers [flowing] through it, and set firm mountains for it [’s stability], and set a barrier between the two seas...? What! Is there a god besides Allah? Indeed, most of them do not know.

معانی کلمات آیه

  • قرار: قرارگاه. قرار مصدر و اسم هر دو آمده است مصدر آن به معنى استقرار مى‏‌باشد، شايد در آيه مصدر از براى فاعل است يعنى مستقر و ثابت.
  • خلال: وسطها. خلل (بر وزن شرف): گشادگى ميان دو چيز، جمع آن خلال است.
  • رواسى: كوه‏هاى ثابت و راسخ، واحد آن راسيه است: «رسا الشي‏ء يرسو رسوا: ثبت».
  • حاجز: مانع و حائل «الحجز: المنع».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ وَ جَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حاجِزاً أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «61»

كيست كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن، رودها قرار داد، و براى آن، كوه‌ها را (مانند لنگر) ثابت و پابرجا قرار داد و ميان دو دريا (شور و شيرين) مانعى قرار داد (كه مخلوط نشوند). آيا معبودى با خداست؟ (نه) بلكه اكثر آنان نمى‌دانند.

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ «62»

كيست كه هرگاه درمانده‌اى او را بخواند، اجابت نمايد و بدى و ناخوشى را برطرف كند، و شما را جانشينان (خود در) زمين قرار دهد؟ آيا با خداوند معبودى است؟ چه كم پند مى‌پذيريد.

«1». واقعه، 64.

جلد 6 - صفحه 443

نکته ها

در روايات و تفاسير نديدم كه درباره‌ى تلاوت آيه‌ى 62 براى استجابت دعا نقشى باشد، لكن مردم به خاطر تناسب محتواى آيه تبّركاً آن را مى‌خوانند و مانعى ندارد.

مناجات با خداى سبحان و راز ونياز با او كارى پسنديده و لازم است، دعا به درگاه او و درخواست حل مشكلات خصوصاً هنگام درماندگى، براى همگان ضرورى است.

اين نياز مريمى بوده است و درد

كان چنان طفلى سخن آغاز كرد

هر كجا دردى دوا آن جا بود

هر كجا فقرى نوا آن جا بود

هر كجا مشكل جواب آن جا رود

هر كجا پستى است آب آن جا رود

پيش حقّ يك ناله از روى نياز

به كه عمرى در سجود و در نماز

زور را بگذار زارى را بگير

رحم سوى زارى آيد اى فقير «1»

در روايات مى‌خوانيم: نمونه‌ى مضطرّ واقعى، امام زمان (عجّل‌اللّه تعالى فرجه الشريف) است و بدترين سوء «وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»، سلطه‌ى كفّار است كه در زمان آن حضرت برطرف مى‌شود و نمونه‌ى‌ «يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ» حكومت صالحان در آن زمان است. «2»

هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون:

الف: دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى‌كرديم خير است. (زيرا دعا، يعنى طلبِ خير)

ب: نحوه‌ى درخواست، جدّى و همراه با درماندگى نبوده است.

ج: در دعا اخلاص نداشته‌ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده‌ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته‌ايم.

البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى‌خواهيم، خداوند حكيم مشابه آن را به ما مى‌دهد و گاهى به جاى خواسته‌ى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى‌كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران مى‌كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى‌كند كه همه‌ى اين مطالب در روايات آمده است.

«1». مولوى.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 6 - صفحه 444

اجابتِ مضطرّ، كارى الهى است ولى سنّت الهى را تغيير نمى‌دهد. مثلًا سنّت خداوند آن است كه مردم به نحوى بايد از دنيا بروند و همه‌ى انسان‌ها در لحظه‌ى احتضار، مضطرّند و اگر خداوند به همه جواب مثبت دهد، بايد قانون مرگ را لغو كند.

ريشه‌ى ايمان به خدا

ريشه‌ى ايمان به خدا، عقل و فطرت است؛ لكن مادّيون مى‌گويند: ريشه‌ى ايمان به خدا ترس است. يعنى انسان چون خود را در برابر حوادث عاجز مى‌بيند، هنگام بروز حادثه‌اى تلخ، قدرتى را در ذهن خود تصوّر مى‌كند و به آن پناه مى‌برد.

مادّيون با اين محاسبه، ايمان را زاييده‌ى ترس مى‌دانند؛ امّا اشتباه آنان اين است كه تفاوت رفتن به سوى خدا را با اصل ايمان به خدا نمى‌فهمند. مثلًا ما هنگام ديدن سگ و احساس خطر، سراغ سنگ مى‌رويم. امّا آيا مى‌توان گفت: پيدايش سنگ به خاطر سگ است؟

همچنين ما هنگام اضطرار و ترس رو به خدا مى‌رويم، آيا مى‌توان گفت: اصل ايمان به خدا زاييده‌ى ترس است؟

علاوه بر آنكه اگر سرچشمه‌ى ايمان ترس باشد، بايد هر كس ترسوتر است، مؤمن‌تر باشد.

در حالى كه مؤمنان واقعى، شجاع‌ترين افراد زمان خود بوده‌اند و بايد انسان در لحظاتى كه احساس ترس ندارد، ايمانى هم نداشته باشد، در حالى كه ما در لحظه‌هايى كه ترس نداريم خدا را به دليل عقل و فطرت قبول داريم. در حقيقت ترس و اضطرار، پرده‌ى غفلت را كنار مى‌زند و مارا متوجّه خدا مى‌كند و لذا منكران خدا هرگاه در هواپيما يا كشتى نشسته باشند و خبر سقوط يا غرق شدن را بشنوند و يقين كنند كه هيچ قدرتى به فريادشان نمى‌رسد؛ از عمق جان به يك قدرت نجاتبخش اميد دارند. آنها در آن هنگام به يك نقطه و به يك قدرت غيبى دل مى‌بندند كه آن نقطه، همان خداى متعال است.

پیام ها

1- از راه‌هاى شناخت خدا و يكتايى او، توجّه به يك قدرت نجاتبخش و بريدن از قدرت‌ها ووسايل ديگر در هنگام اضطرار است. «أَمَّنْ يُجِيبُ»

جلد 6 - صفحه 445

2- شرط استجابت دعا، قطع اميد از ديگران واخلاص در دعاست. «يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ»

3- آنان كه با سكوت، از خداوند حاجتى مى‌خواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «إِذا دَعاهُ»

4- انسان بر طبيعت حكومت دارد. «يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ»

5- آيا در حال اضطرار، به قدرت‌هاى مادّى توجّه مى‌كنيد؟! «أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص476

منابع