نزهة الناظر و تنبیه الخاطر (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:نزهة الناظر و تنبيه الخاطر.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:نزهة الناظر و تنبيه الخاطر.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= حسین بن محمد الحلوانی
+
|نویسنده= حسین بن محمد حلوانی
  
 
|موضوع= احادیث شیعه
 
|موضوع= احادیث شیعه
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
|افزوده2=
 
|افزوده2=
  
|لینک= [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/37409/ نزهة الناظر(متن عربی)]
+
|لینک= [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/37409/ نزهة الناظر و تنبيه الخاطر]
  
 
}}
 
}}
 
{{مقاله از یک نشریه}}
 
{{مقاله از یک نشریه}}
  
ابى عبدالله الحسين بن محمد بن حسن [[الحلوانی|الحلواني]]، ترجمه و تحقيق: عبدالهادى مسعودي، قم، دارالحديث، 1383، 255 ص، وزيري.
+
کتاب '''«نزهة الناظر و تنبیه الخاطر»''' تألیف [[حسین بن محمد حلوانی|حسین بن محمد بن حسن الحلوانی]] از علمای [[شیعه]] قرن پنجم است. «نزهة الناظر» به راستى بوستان خستگان اندیشه است. تلألؤ سخنان [[حکمت]] آموز [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام، خواننده را در فضایى تماشایى فرو مى برد و به امتداد خواندن او را از دنیا و بندهاى شیطانى آن می رهاند و با حقیقت نهفته در ژرفاى کلمات پیشوایان هدایت آشنا مى سازد. این کتاب افزون بر مفید بودن براى عموم مردم، نیاز پژوهشگران را به احادیث یک معصوم مشخص در زمینه مسائل [[اخلاق|اخلاقی]] و اجتماعى برطرف مى کند.
  
سبک شناخت نگارش هاى [[حدیث|حديثى]] شيعه نشان از آن دارد که محدثان [[شیعه|شيعه]]، نگاشته هاى خود را بيشتر به شکل موضوعي تنظيم مى نموده و چينش احادیث را بر اساس محتوا و مضمون و نه گوينده و راوى حدیث سامان مى داده اند. در اين ميان تنها چند مؤلف انگشت شمار داريم که نه از شيوه موضوعى بلکه از سبک مسندى پيروى کرده و احاديث هر [[عصمت|معصوم]] را جداگانه و هر کدام را در يک فصل آورده و کتاب را به ترتيب معصومان علیهم السلام مرتب ساخته اند.
+
==مؤلف کتاب==
  
کتاب مشهور [[تحف العقول]] از [[ابن شعبه حرانی|ابن شعبه حرانى]] در قرن چهارم و [[الدرة الباهرة|الدرّه الباهره]] منسوب به [[شهید اول|شهيد اول]] در قرن هشتم از اين زمره اند و کتاب حاضر حلقه ميانى اين دو کتاب است.
+
کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» افزون بر قوت محتوایی و علوّ معانی، داراى مؤلفى شناخته شده و معلوم است. مؤلف نام خود را [[حسین بن محمد حلوانی|حسین بن محمد بن الحسن]] مى نامد. [[علامه مجلسی]] نیز در باب (ما جمع من جوامع کلم امیرالمؤمنین علیه السلام) هنگام اشاره به کتاب هایى که برخى از احادیث درباره [[امام علی]] علیه السلام را در خود جاى داده اند از نزهه الناظر نام مى برد و آن را تألیف حسین بن محمد بن حسن مى داند.<ref> بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶.</ref>
  
نزهه الناظر و تنبيه الخاطر به راستى بوستان خستگان انديشه است. تلألؤ سخنان [[حکمت]] آموز هر معصوم و درخشش يکايک اين درهاي سفته، خواننده را در فضايى تماشايى فرو مى برد و به امتداد خواندن او را از دنيا و بندهاى شيطانى آن مي رهاند و با حقيقت نهفته در ژرفاى کلمات پيشوايانِ هدايت آشنا مى سازد.
+
بر همین اساس، نظر [[محدث نوری|شیخ نوری]]<ref> خاتمه مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۹۲، رقم ۳۹.</ref> ـ که کتاب را به ابویعلى محمد بن حسن جعفری<ref> او استاد حلوانى و جانشین [[شیخ مفید]] می باشد و همراه نجاشی، غسل و تجهیز سید مرتضى را در سال ۴۳۶ ق عهده دار بوده است. ر.ک: نجاشی، رقم ۱۰۷۰.</ref> نسبت داده است ـ درست نیست و همان گونه که [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ]] مى گوید<ref> الذریعه، ج ۴، ص ۲۵۹.</ref> این مطلب با تصریح مؤلف به نام خود در پایان کتاب سازگار نیست و منشأ اشتباه، دو شرح نوشته شده از سوى ابویعلى جعفرى بر دو حدیث از کتاب است.<ref> رجوع کنید به بخش احادیث امام باقر علیه السلام و امام جواد علیه السلام.</ref>
  
اين کتاب افزون بر مفيد بودن براى عمومِ مردم، نيازِ پژوهشگران را به احاديث يک معصوم مشخص در زمينه مسائل [[اخلاق|اخلاقي]] و اجتماعى برطرف مى کند و منابع آورده شده در پانوشتِ تصحيح هاي جديد کتاب، راه محققان را براى دسترسى به اسناد هر حديث و مضمون هاى مشابه آمده در احاديث ديگر هموار مى سازد.
+
حلوانی نزد الشریف محمد بن الحسن بن حمزه ابویعلی جعفرى ـ که از مراجع شیعه پس از [[شیخ مفید]] و داماد و جانشین او بوده ـ<ref> ر.ک: رجال نجاشی، رقم ۷۰۸؛ فرحه الغری، ص ۱۲۵.</ref> درس خوانده و چون محل سکونتش محله کرخ [[بغداد]] بوده است از محضر عالمانى چون [[شیخ طوسی]]، [[سید مرتضى]] و [[سید رضی]] بهره برده است.
  
==نام مؤلف==
+
==انگیزه تألیف==
  
خوشبختانه کتاب نزهه الناظر و تنبيه الخاطر افزون بر قوت محتوايي و علو معاني، داراى مؤلفى شناخته شده و معلوم است. مؤلف نام خود را حسين بن محمد بن الحسن مى نامد و با مراجعه به اسامي واقع شده در اسناد احاديث مانند آن چه در [[بشاره المصطفى]] نوشته محمد بن ابوالقاسم طبرى (قرن 6)<ref> [[بشاره المصطفي]]، ص 105.</ref> و نيز ذيل تاريخ [[بغداد]] از [[ابن نجّار|ابن نجار]] بغدادى (متوفى 643 ق)<ref> ذيل تاريخ بغداد، ج 4، ص 108.</ref> آمده است مى توانيم او را کاملتر و به اين گونه بشناسيم: ابوعبدالله الحسين بن محمد بن الحسن بن نصر الحلواني.
+
[[حسین بن محمد حلوانی|حلوانى]] در عصر طلایى فرهنگ و ادب مى زیسته و سخن نخست مجامع فرهنگى آن روزگار، فصاحت و [[بلاغت]] و سلاست بوده است. او به مانند سلف صالح خویش، [[سید رضی|سید رضى]] پا به میدانى نهاد که قهرمانى اش از آنِ سخنوران بود و در عرصه اى به طرح اندیشه هاى علوى و جعفرى و معارف [[اهل بیت]] علیهم السلام پرداخت که شعر و نثر و مقامه نویسى نشانه فضل بود.  
  
[[ابن شهر آشوب]] (م 588) اين نام يعنى الحسين بن محمد بن الحسن را در کتاب معالم العلماء که به ذکر نويسندگان شيعه اختصاص دارد عنوان کرده<ref> [[معالم العلماء]]، ص 78، رقم 273.</ref> و [[یحیی بن بطریق|ابن بطريق]] (533 ـ600 ق) هم در کتاب العمده به هنگام تبيين حديث تکريم [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموى [[پیامبر اسلام|پيامبر گرامي]] صلی الله علیه و آله مى گويد: و يزيد ذلک بياناً و إيضاحاً ما ذکره الحسين بن محمد بن الحسين الحلوانى فى کتابه الذى جمعه من لمع کلام النبي صلی الله علیه و آله و کلام الائمه علیهم السلام قال: فى لمع کلام الإمام الزکي أبى الحسن على بن محمد العسکري علیه السلام لمّا سئله [[متوکل|المتوکل]] فقال له: ما تقول بنو أبيک فى العباس؟ قال: ما يقولون فى رجل فرض الله طاعته على الخلق و فرض طاعه العباس عليه.<ref> العمده، ص 8.</ref>
+
در عصر او متعلمان، کتاب های [[جاحظ]] و ابن عبیده ریحانى و سخنان عتابى و اشعار ابان لاحقی را فرا مى گرفتند و در این میان اراده غالب حاکمان بر حذف و مهجور نهادن سخنان فصیح و نغز [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم [[شیعه|شیعه]] علیهم السلام بود و این، زمینه را به نفع دیوانیان و به زیان شیعیان آماده مى ساخت. او فضاى معاصر خویش را چنین ترسیم می کند:
  
این حديث با همين متن در نزهه الناظر موجود است<ref> بخش [[احادیث]] [[امام حسن عسکری]] علیه السلام.</ref> و تعبير (لُمَع) ـ که همان تعبير مؤلف در مقدمه و نيز مؤخره کتاب از احاديث گردآورده اش و عنوان ابواب کتاب در برخى نسخه ها<ref> مانند نسخه در دسترس [[شيخ آقا بزرگ تهرانی]]، ر.ک: [[الذريعه]]، ج 24، ص 127، رقم 638.</ref> مى باشد ـ جاي ترديدى نمى نهد که منظور ابن بطريق از حسين بن محمد بن حسين الحلوانى همين مؤلف نزهه الناظر است و (حسين) دوم تصحيف (حسن) است که تصحيفى شايع و عادى در کتابت و استنساخ مى باشد.
+
هرگاه از [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام یاد می شود رنگ چهره دگرگون شود و اگر اندرزى نیکو یا حکمتى رسا و یا عبارتى برجسته و خطبه اى نمایان و نوشته اى شیوا روایت شود متغیر گردد و شنونده مى گوید من و امثال من چنین خبرى نشنیده ایم و من مى گویم اگر به دیده انصاف بنگرى و از زورگویى و مخالفت کناره بگیری خواهى دانست که آن چه شنیده اى نمى از یمى و کمى از فراوان است.<ref> برگه نخست نسخه خطى کتاب.</ref>
  
[[علامه مجلسی]] نيز در باب (ما جمع من جوامع کلم اميرالمؤمنين علیه السلام) هنگام اشاره به کتاب هايى که برخى از احاديث درباره حضرت [[امام علی]] علیه السلام را در خود جاى داده اند از نزهه الناظر نام مى برد و آن را تأليف حسين بن محمد بن حسن مى داند.<ref> [[بحارالانوار]]، ج 78، ص 36.</ref> کتاب شناسان ديگري نيز اين مطلب را تأييد کرده اند؛ سيد اعجاز حسين <ref> [[کشف الحجب والاستار]]، ص 580، رقم 3260.</ref> و [[شيخ آقا بزرگ تهرانی]]<ref> الذريعه، ج 24، ص 127، رقم 638.</ref> از اين زمره اند.
+
حلوانى سیاست هاى کهنه [[بنى امیه]] را زمینه ساز جریان هاى عصر خویش مى داند. او به سیاست [[مروان|عبدالملک بن مروان]] اشاره مى کند که همچون سلف بدکار خویش ([[معاویه]]) تمام تلاش خویش را در خاموش کردن نور علوى بکار برد و نیز به شواهدى همچون شیوه تحدیث [[حسن بصری|حسن بصرى]] از [[امام علی]] علیه السلام که چون قصد داشت حدیثى از امیرالمؤمنین [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه السلام نقل کند از بیم بنى امیه مى گفت: قال أبو [[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب]].<ref> همان.</ref>
  
بر همين اساس، نظر ديگر [[ابن شهر آشوب]]<ref> معالم العلماء، رقم 674.</ref> و نيز نظر شيخ نوري<ref> خاتمه [[مستدرک الوسائل]]، ج 1، ص 192، رقم 39.</ref> ـ که کتاب را به ابويعلى محمد بن حسن جعفري<ref> او استاد حلوانى و جانشين [[شيخ مفيد]] مي باشد و همراه نجاشي، غسل و تجهيز سيد مرتضى را در سال 436 ق عهده دار بوده است. ر.ک: نجاشي، رقم 1070.</ref> نسبت داده است ـ درست نيست و همان گونه که شيخ آقا بزرگ مى گويد<ref> الذريعه، ج 4، ص 259.</ref> اين مطلب با تصريح مؤلف به نام خود در پايان کتاب سازگار نيست و منشأ اشتباه، دو شرح نوشته شده از سوى ابويعلى جعفرى بر دو حديث از کتاب است.<ref> رجوع کنيد به بخش احاديث [[امام باقر]] علیه السلام و [[امام جواد]] علیه السلام.</ref>
+
حلوانى استمرار این جریان را موجب نسبت دادن فضایل و [[مناقب]] و حتى سخنان شیوا و بلیغ [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام به رقیبان و دشمنان ایشان مى داند و سخنان ادبى [[ابن مقفع]] زندیق و [[جاحظ]] عثمانى و همگنان اینان را زمینه اى مى داند که کلمات گهربار علی علیه السلام و فرزندان بزرگوارش را به چنین اشخاصى نسبت دهند و شاید برخى از آنان هم در اقتباس آشکار و پنهان از سخنان علی علیه السلام متهم باشند.<ref> همان و نیز صفحه پایانى کتاب آن جا که گوید: و هر کس کتاب هاى ریحانى و چندى دیگر را صفحه زند می فهمد که سخنان خود را از کلمات بزرگان ما همچون امیرمؤمنان برگرفته اند.</ref>
  
مؤيد اين مطلب، آن است که [[سيد بن طاووس]] در کتاب اليقين احاديثى را در باب ناميدن علي علیه السلام به [[امیرالمومنین]] و خير الوصيين آورده<ref>اليقين، ص 111.</ref> و منبع آن را (نهج النجاه في فضائل أميرالمؤمنين و الائمه الطاهرين من ذريّته صلوات الله عليهم اجمعين) نوشته الحسين بن محمد بن الحسن بن نصر الحلوانى دانسته است. ابن طاووس اين نام و نسب را در جاى ديگري از کتابش تکرار مى کند<ref> همان، ص 389.</ref> و از اين رو اگر مانند شيخ آقا بزرگ بتوانيم اتحاد مؤلف نهج النجاه و نزهه الناظر را استظهار کنيم انتساب کتاب نزهه الناظر به حلوانى تأييد مى شود.
+
او به صراحت اعلام مى دارد که قصد کلی، اطفاى نور الهى و انهدام آثار [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام است، اگر چه خدا از خاموش شدن نور خود ابا دارد. حلوانى سپس عبارت [[سید رضى]] را در تأیید گفته خود نقل مى کند که این دشمنان را به دو دسته جاهل و گمراه و فرو رفته در ظلمت از یک سو و آگاه از فضایل اهل بیت و عالم کاتم و حیله گر تقسیم مى کند که هر دو دسته به دنبال دنیاى خویش و روزى خوردن از قلم بى زخم و ریش خودند که نویسنده آن را در کف ندارد، بلکه سر به چرخش چشم و دست حاکمان دارد.
  
شيخ آقا بزرگ در الذريعه مى گويد: (يأتي استظهار اتحاد صاحب نزهه الناظر مع نهج النجاه يعنى لروايته فيهما عن أبى القاسم بن المفيد محمد<ref> الذريعه، ج 22، ص 111.</ref>) و سپس در جاى خود نهج النجاه را از حسين بن محمد بن نصر الحلوانى مى خواند و به منقولات ابن طاووس از آن در اليقين اشاره مى کند.<ref> همان، ج 42، ص 425، رقم 2224. گفتنى است شيخ آقا بزرگ در ادامه، اشتباه ابن طاووس را در مسأله تاريخ کتاب نهج النجاه گوشزد کرده و از اين رو مانع انتساب آن را به حلوانى زدوده است.</ref>
+
نکته جالب توجه، اقتداى حلوانى به سید رضى در مبارزه با این وضعیت است. او به همان گونه که سید رضی سخنان بلیغ علی علیه السلام را برگزید و تنها به جمع آورى و حتی تقطیع سخنان و بخش هایى از خطبه ها و نامه هاى بلند و کوتاه حضرتش همت گماشت آن دسته از [[احادیث]] ائمه را آورده که از [[بلاغت]] بیشتری برخوردارند. ما مى توانیم کار حلوانى را تکمیل کار سید رضى در ادامه گردآورى سخنان بلیغ [[ائمه اطهار|ائمه]] بدانیم که مقصود اولیه و اصلى سید رضى هم بوده است و کتاب [[خصائص الائمه]] علیهم السلام که بعدها در خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف و به همان نامیده شد در واقع طرح و پى ریزى زمینه آن بوده است. در این میان نقلِ سخنان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله بیشتر است تا سخنان امامان علیهم السلام را تقویت کند و به این اندیشه کلامى [[شیعه]] قوت بخشد که همه جرعه نوشان جام نبوت اند. ما ترجمه بخشى از مقدمه کتاب را که خود گویای هدف مؤلف است مى آوریم:
  
اتان کلبرگ نيز اين حدس آقا بزرگ را صائب دانسته و مؤلف اين دو کتاب را يک نفر و همان حسين بن محمد بن الحسن الحلواني دانسته است.<ref> کتابخانه ابن طاووس، ص 467.</ref>
+
اما بعد، براى تو پرتوهایی از سخنان کوتاه و کلمات معجزآسا و حکمت هاى فروزان و پندهاى درخشان اهل بیت علیهم السلام برگرفته و بنوشته ام که چشم تماشاى تو را شادى بخشد و اندیشه تو را بیدار کند و اسناد آن ها را حذف کردم تا کتاب از اختصار مطلوب به در نرود و طرفه سخنانى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر آن ها مقدم کردم تا بدین نکته رهنمون گردم که اهل بیت جرعه کشان دریاى مالامال اویند و از دانش ژرفش جان خود برمى افروزند و پیامبر ـ درودهای خدا بر او باد ـ ریشه اى است و اهل بیت شاخ و برگ اویند، اوست شهر دانش و آنانند درهاى شهر، اوست آسمان و [[حکمت]] و آنانند وسیله (رسیدن) به آن، اوست معدن و سرچشمه بلاغت و آنانند شکوفه و خرمى آن، درودهاى خدا بر آنان باد. اگر آن چه راویان عادل از آنان روایت کرده اند فراهم مى آمد نه طومارها گنجاش آن را داشتند و نه پرونده ها یارای دربرگرفتن آن، که آنان سخن به حکمت مى گویند و لب به اندرز می گشایند، اما من بر سخن امیرمؤمنان علیه السلام اعتماد کردم که فرمود: روح هر دانش را برگیرید و ظرف و پوسته را وانهید که دانش فراوان است و عمر رو به پایان.
  
==استادان و مشايخ حلواني==
+
== محتوای کتاب ==
 +
سبک شناخت نگارش هاى حدیثى [[شیعه|شیعه]] نشان از آن دارد که [[محدث|محدثان]] شیعه، نگاشته هاى خود را بیشتر به شکل موضوعی تنظیم مى نموده و چینش احادیث را بر اساس محتوا و مضمون و نه گوینده و راوى [[حدیث]] سامان مى داده اند. در این میان تنها چند مؤلف انگشت شمار داریم که نه از شیوه موضوعى بلکه از سبک [[مسند|مسندى]] پیروى کرده و احادیث هر [[عصمت|معصوم]] را جداگانه و هر کدام را در یک فصل آورده و کتاب را به ترتیب معصومان علیهم السلام مرتب ساخته اند. کتاب مشهور [[تحف العقول]] از [[ابن شعبه حرانی|ابن شعبه حرانى]] در قرن چهارم و [[الدرة الباهرة|الدرّه الباهره]] منسوب به [[شهید اول|شهید اول]] در قرن هشتم از این زمره اند و کتاب حاضر (نزهة الناظر) حلقه میانى این دو کتاب است.
  
بر اساس آن چه گفته شد مؤلفِ کتاب فردى شناخته شده و مورد اعتناي عالمان عصر خود بوده است. او نزد الشريف محمد بن الحسن بن حمزه ابويعلي جعفرى ـ که از مراجع شيعه پس از [[شیخ مفید]] و داماد و جانشين او بوده ـ<ref> ر.ک: رجال نجاشي، رقم 708؛ فرحه الغري، ص 125.</ref> درس خوانده و چون محل سکونتش<ref> مولد حلوانى، حلوان از شهرهاى عراق است، اما به جهت آن که [[بغداد]]، پايتخت و پايگاه علم بوده، به آن جا کوچ کرده است. حلوان نام چند مکان است و از جمله آن ها حُلوان عراق در شمال بغداد و در منطقه کوهستاني آن است. حلوان شهرى آباد و محل نشو و نماى عالمان متعددى بوده است ر.ک: [[معجم البلدان]]، ج 2، ص 290.</ref> محله کرخ [[بغداد]] بوده است از محضر عالمانى چون [[شيخ طوسی]]، [[سيد مرتضى]] و [[سيد رضی]] بهره برده است.
+
اینک یک حدیث نغز را که به موضوعى مورد نیاز امروز و همیشه پرداخته و ما آن را در دیگر منابع کهن حدیثی نیافتیم و از این رو مى توان آن را از کنوز معنوی دانست که به همت [[حسین بن محمد حلوانی|حلوانى]] محفوظ مانده است، تقدیم مشتاقان مى کنیم و ترجمه آن را نیز مى آوریم:
  
طريق روايى واقع در کتاب [[بشاره المصطفى]] اثر [[عمادالدين طبری]]، <ref> بشاره المصطفي، ص 105.</ref> شاگردى او را از محضر سيد مرتضي در سال 429 ق به روشنى نشان مى دهد و سند واقع در کتاب ذيل تاريخ بغداد اثر ابن النجار البغدادي، <ref> ذيل تاريخ بغداد، ج 4، ص 108.</ref> استفاده او را از ابوالحسن على بن المظفر بن بدر (علامه بندينجي) در سال 425 ق اثبات مى کند.
+
و قال الصادق علیه السلام: لِبَعض شیعَتِهِ یوصیهِ لمّا أخبَرَهُ أنَّ السُّلطان قد قَبِلَهُ وأقبَلَ علیه: اعلم أنَّ التّشاغُلَ بالصَّغیر یخِلُّ بالمُهِمّ، و إفرادُ المهمّ بالشُّغلِ یأتى على الصَّغیر و یلحِقُهُ بالکبیر، و إنّما یمنى بهاتَین الخَلَّتین السلطان الذى تَحمِلُهُ قِلّه الثّقه على ترک الاستکفاء، فیکون کالنَّهر بین الأنهار الصِّغار تَتَفَجَّرُ إلیه عظام الأودیه، فإن تَفَرَّدَ بِحَمل ما تؤدّى إلیه لم یلبَث أن یغمُرَه فیعود نَفعُهُ ضرراً، فإن تَشَعَّبَتهُ مَجار تَعلَقُ به حَمَلَ بَعضُهُ بعضاً، فعادَ جَنابُهُ خَصیباً. فَابدأ بالمهمّ، ولا تَنسَ النَّظَرَ فى الصغیر، واجعل للاُمور الصِّغار مَن یجمَعُها و یعرِضُها علیک دُفعَتَین أو أکثرَ على کَثرَتِها و قِلَّتِها، وانصِب نَفسَک لشُغلِ الیومِ قَبلَ أن یتَّصِلَ به شُغلُ غَد، فَیمتَلئ النَّهرُ الذی قَدَّمتُ ذِکرَهُ، و تَلَقَّ کُلَّ یوم بِفَراغِکَ فیما قَد رَسَمتَهُ لَهُ مِنَ الشُّغلِ فى أمسِ. و رَتِّب لِکُفاتِک فى کلِّ یوم ما یعمَلونَهُ فی غَد، فإذا کانَ فى غَد فاستَعرِض مِنهُم ما رتَّبتَهُ لَهُم بالأمسِ، وأخرج إلى کلِّ واحد بما یوجِبُهُ فِعلُهُ مِن کَفایه أو عَجز، فأمحُ العاجِزَ وأثبِتِ الکافی. و شَیع جَمیلَ الفعلِ بجمیلِ القَول؛ فإنَّک لَن تَستَمیلَ العاقِلَ بِمِثلِ الإحسانِ. واجعَل إحسانَکَ إلى المُحسِنِ، تُعاقِبُ به المُسیءَ؛ فَلا عُقوبه للمُسیء أبلَغُ مِن أن یراکَ قَد أحسَنتَ إلى غَیرِهِ، ولَم تُحسِن إلیه، ولاسیما إن کان ذلک مِنکَ، بِاستِحقاق؛ فَإنَّ المُستَحِقَّ یزیدُ فیما هَوَ علیه، والمُقَصِّر ینتَقِلُ عَمّا هو فیه. و ملاکُ أمرِ السُّلطان مُشاوَره النُّصَحاء، و حِراسه شأنِهِم، و ترَکُ الاِستِقراء، واستِثباتُ الأمورِ.
  
ابوعبدالله حسين بن محمد حلوانى خود نيز در آخرين روايت کتابش که آن را مسنداً ذکر مى کند به استاد ديگرش که به احتمال از استادان اصلى وى بوده است اشاره مى کند. حلواني طريق خود را چنين آغاز مى کند: (أخبرنى الشيخ ابوالقاسم على بن محمد بن محمد المفيد رحمه الله) که حاکى از شاگردى او نزد فرزند شيخ مفيد است. بنابر آن چه ابن طاووس مي گويد حلوانى از او در کتاب ديگرش نهج النجاه نيز حديث نقل کرده است.<ref> اليقين، ص 389.</ref>
+
[[امام صادق]] علیه السلام: در سفارش به یکى از شیعیانش ـ چون به حضرتش خبر داد که سلطان وى را پذیرفته و به او رو آورده است ـ گفت بدان که اشتغال به کارهاى کوچک کارهاى مهم را مختل مى کند و تنها پرداختن به کارهاى مهم هم کارهاى کوچک را به امور مهم تبدیل مى کند و سلطانى این دو کار (اشتباه) را مى کند که از سر بى اعتمادی، کسى را به کار نمى گیرد و مانند جویی در میان جوى هاى کوچک مى شود که رودهاى بزرگ به آن مى ریزد، پس اگر بخواهد خود به تنهایى آن ها را ببرد دیری نمى گذرد که آب ها آن را در خود فرو مى برند و سودش به زیان تبدیل مى شود، اما اگر آن را در شعبه هاى فرعى و متعددى بریزد هر یک مقدارى از آب را مى برند و گرداگرد خود را سبز و خرم می سازند. پس از کارهاى مهم بی آغاز و کارهاى کوچک را هم در نظر گیر و کسى را براى کارهاى کوچک بگمار تا آن ها را دوبار یا کمتر و بیشتر، بسته به مقدارشان، بر تو عرضه کند. و به کار امروز بپرداز، پیش از آن که کار فردا به آن بپیوندد که همان جویى که برایت گفتم پر مى شود و هر روز در اوقات فراغتت به وظایفى بپرداز که برایت گفتم و از روز قبل مانده است. و هر روز وظایف فرداى هر کارمندت را مرتب و معین کن و فردایش آن چه را برایشان مرتب کرده بودى از آنان بخواه و با هر کس مناسب کارش رفتار کن، اگر لایق و با کفایت بوده، باقى اش بگذار و ناتوانان را برکنار کن. و کار زیبا را با گفتار زیبا پى گیر که عاقل را با چیزى به مانند [[احسان]] جذب نمى کنى و به نیکوکار، نیکی کن که همین، کیفر بدکار است و کیفرى بدترى از آن براى او نیست که ببیند تو به دیگران نیکى کردی و به او نیکى نکردى به ویژه اگر این از سر شایستگی و استحقاق باشد که در این صورت شایستگان بر کوشش خود مى افزایند و کم کاران، رفتار خود را تغییر مى دهند و اساس کار سلطان، مشورت با خیرخواهان و نگهدارى از شأن آنان است و برنیاشفتن و درنگ در امور.
  
==شاگردان حلواني==
+
==نسخه‌ها و چاپ‌هاى کتاب==
 +
آنچه از نسخه هاى کتاب در دست است سه نسخه خطى متعلق به کتابخانه [[آستان قدس رضوی]]،<ref> این نسخه از سوى مقام معظم رهبرى آیت الله خامنه اى به کتابخانه آستان قدس هدیه شده و با شماره عمومی ۱۹۶۰۰ در بخش کتب خطى این کتابخانه نگهدارى مى شود.</ref> کتابخانه [[مسجد اعظم قم]]<ref> این نسخه در ضمن مجموعه اى با رقم ۲۷۱۲ در بخش کتب خطی کتابخانه مسجد اعظم قم نگهدارى مى شود که به وسیله مرجع دینی عصر آیت الله حاج آقا حسین طباطبایى بروجردی (۱۲۹۲ـ۱۳۸۰ ق) تأسیس شد.</ref> و نسخه شخصى سید محمد موحد محمدى اصفهانی<ref> مطابق گزارش مصححان مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف این نسخه به خط حاج سید ابوالقاسم صفوى اصفهانى ـ طاب ثراه ـ بوده که در نجف اشرف وفات یافته است.</ref> است. دو نسخه چاپى نیز سراغ داریم که یکى به سال ۱۴۰۴ ق در [[مشهد]] مقدس به طبع رسیده و افست از چاپ [[نجف]] اشرف<ref> این کتاب از سوى مطبعه حیدریه در ۵۸ صفحه در قطع وزیرى و به سال ۱۳۵۶ ق در نجف و با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسیده است. این چاپ، غیر از چاپ سال ۱۲۸۴ ق است که در دسترس شیخ آقا بزرگ تهرانى بوده و آن را پر غلط خوانده است ر.ک: محمدهادى امینی، معجم المطبوعات النجفیه، ص ۳۶۲، رقم ۱۶۳۱؛ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۲۷، رقم ۶۳۷.</ref> مى باشد و دیگرى نسخه چاپ شده به سال ۱۴۰۸ ق در [[قم]].<ref> این کتاب تحقیق مؤسسه الإمام المهدی علیه السلام و به اشراف آیت الله سید محمدباقر موحد ابطحى بوده و در چاپخانه مهر قم چاپ و منتشر شده است.</ref>
  
بر اساس طريق هاى روايى گذشته مى توان (علي بن الحسين بن على الرازي) و (ابو زکريا يحيي بن على الخطيب التبريزي) را از شاگردان حلواني دانست. افزون بر اين، بهره گيرى دانشمندان و نويسندگان از کتاب به ويژه عمادالدين طبرى مؤلف بشاره المصطفى و ابن بطريق از بزرگان قرن ششم نشان از استقبال عالمان از کتاب او دارد.
+
نسخه خطى اول از دیگر نسخه ها کهن تر و متعلق به قرن یازدهم است. متن [[احادیث]] این نسخه تا حدى از بقیه نسخه ها صحیح تر مى نماید و اعراب اندکى هم دارد که در برخى موارد راهگشاست. این نسخه در دسترس مصححان قبلى نزهه الناظر نبوده و در سال هاى اخیر به کتابخانه بزرگ آستان قدس رضوى در مشهد هدیه شده است.<ref> ما این نسخه را با علامت (أ) مشخص کرده ایم و به دو نسخه آمده در پانوشت نسخه چاپی، تصحیح آقاى ابطحى با (ب) که مواردش بیشتر است و (ج) که نادر است اشاره کرده ایم.</ref> از این نسخه چند صفحه ساقط شده که بخشى از احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و بخش کوچکى از احادیث [[امام علی]] علیه السلام را ندارد و نیز چند [[حدیث]] از احادیث [[امام کاظم]] علیه السلام به میان احادیث [[امام سجاد]] علیه السلام آمده و با آن خلط شده است. خوشبختانه مستنسخ مطلع کتاب در حاشیه متن به این موارد تذکر داده است. این نسخه چند صفحه هم اضافه دارد که دو صفحه در مقدمه و یک صفحه در شرح احادیث پیامبر است.
  
==عصر مؤلف==
+
در استفاده از نسخه ها، ما نسخه چاپى در دسترس را که آیت الله ابطحى اصفهانى آن را به طبع رسانده است اصل قرار دادیم، زیرا ایشان هر دو نسخه خطى در دسترس خود و نیز نسخه چاپى اسبق را در مجموع متن و پانوشت تصحیح خود آورده و آن ها را از هم جدا و متمایز کرده است.
  
بر اساس علم طبقات [[علم رجال|رجال]] و با توجه به سال وفات مشايخ حلوانى مي توان وى را از محدثان قرن پنجم ق دانست، زيرا همان گونه که گذشت شاگردان شيخ مفيد (م 413) <ref> رجال نجاشي، رقم 1067.</ref> مانند سيد مرتضى (م 436) <ref> همان، رقم 708.</ref> و شيخ ابوالقاسم على بن محمد فرزند شيخ مفيد و ابو يعلي جعفرى (م 463) <ref> رجال نجاشي، رقم 1070؛ معجم رجال الحديث، ج 15، ص 211، رقم 10473.</ref> داماد و جانشين شيخ مفيد از استادان حلواني اند و تاريخ ذکر شده شاگردى او نزد برخى از ايشان و نيز تاريخ استفاده او از علامه بندينجيني <ref> بندينجين از توابع بغداد و در ناحيه کوهستاني آن در سمت نهروان قرار داشته است و تنى چند به آن جا موصوفند. به گمانِ ما او ابوالحسن على بن المظفر بن بدر از مشايخ خطيب بغدادى و شاگرد ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسکرى مؤلف الزواجر والمواعظ از مشايخ صدوق است ر.ک: تاريخ بغداد، ج 10، ص 146، رقم 5295؛ الذريعه، ج 12، ص 60، رقم 473.</ref> در سال 425 ق ترديدي باقى نمى گذارد که او در دهه هاى ميانى قرن پنجم مي زيسته است.
+
افزون بر این ما در موارد بسیارى از متن کتاب [[الدرة الباهرة (کتاب)|الدره الباهره]] و گاه [[بحارالانوار]] نیز استفاده کرده ایم، زیرا بخش بزرگی از الدره الباهره را مى توان برگرفته از نزهة الناظر دانست و از این رو مى تواند نسخه ناقصى از آن بشمار آید و همین مسأله در کتب جوامع و واسطه مانند بحارالانوار که از نزهه الناظر حدیث نقل کرده اند، جارى است.
  
==انگيزه تأليف==
+
همچنین در تصحیح متن به شیوه انتقادى نیز نظر داشته و در معدود مواردى که هیچ یک از نسخه ها صحیح به نظر نمى آمده است پیشنهاد خود را ارائه داده و نسخه هاى دیگر را گزارش کرده ایم و در ترجمه هم مطابق نظر نهایى خود عمل کرده ایم. در مواردى نیز تفاوت هاى ریز و جزئى را که اثرى در فهم و تفسیر متن ندارد گزارش نکرده تا از فزونی پانوشت ها جلوگیرى کنیم و در عوض، تلاش کرده ایم تا نشانی احادیث را از کتب تألیف شده پیش از حلوانى استخراج نماییم و از این طریق بر اعتبار مضامین کتاب بیفزاییم و تنها در مواردى به کتب متأخر از نزهه الناظر ارجاع داده ایم که توفیق دسترسى به منبع کهنتر را نداشته ایم.<ref> گفتنى است براى جداسازى منابع شیعى و اهل سنت ما از علامت (؛) استفاده کرده ایم.</ref>
  
حلوانى در عصر طلايى فرهنگ و ادب مى زيسته و سخن نخست مجامع فرهنگى آن روزگار، فصاحت و بلاغت و سلاست بوده است. او به مانند سلف صالح خويش، سيد رضى پا به ميدانى نهاد که قهرمانى اش از آنِ سخنوران بود و در عرصه اى به طرح انديشه هاى علوى و جعفرى و معارف [[اهل بيت]] علیهم السلام پرداخت که شعر و نثر و مقامه نويسى نشانه فضل بود.
+
براى تسهیل در درست خوانى و فهم احادیث، اقدام به اعراب گذارى و ترجمه لغات دشوار و نیز ترجمه همه متن کتاب به فارسی نموده و جهت جلوگیرى از ازدحام علامت هاى اعراب از نهادن علامت سکون و حرکات حروف اشباع شده و نیز برخى دیگر از علامت های غیرضرور خوددارى نموده ایم. و منابع آورده شده در پانوشتِ تصحیح های جدید کتاب، راه محققان را براى دسترسى به اسناد هر حدیث و مضمون هاى مشابه آمده در احادیث دیگر هموار مى سازد.
 
 
در عصر او متعلمان، کتاب هاي جاحظ و ابن عبيده ريحانى و سخنان عتابى و اشعار ابان لاحقي را فرا مى گرفتند و در اين ميان اراده غالب حاکمان بر حذف و مهجور نهادن سخنان فصيح و نغز امامان معصوم شيعه علیهم السلام بود و اين، زمينه را به نفع ديوانيان و به زيان شيعيان آماده مى ساخت. او فضاى معاصر خويش را چنين ترسيم مي کند:
 
 
 
هرگاه از اميرمؤمنان علیه السلام و ديگر امامان علیهم السلام ياد مي شود رنگ چهره دگرگون شود و اگر اندرزى نيکو يا حکمتى رسا و يا عبارتى برجسته و خطبه اى نمايان و نوشته اى شيوا روايت شود متغير گردد و شنونده مى گويد من و امثال من چنين خبرى نشنيده ايم و من مى گويم اگر به ديده انصاف بنگرى و از زورگويى و مخالفت کناره بگيري خواهى دانست که آن چه شنيده اى نمى از يمى و کمى از فراوان است.<ref> برگه نخست نسخه خطى کتاب.</ref>
 
 
 
حلوانى سياست هاى کهنه [[بنى اميه]] را زمينه ساز جريان هاى عصر خويش مى داند. او به سياست [[مروان|عبدالملک بن مروان]] اشاره مى کند که همچون سلف بدکار خويش ([[معاويه]]) تمام تلاش خويش را در خاموش کردن نور علوى بکار برد و نيز به شواهدى همچون شيوه تحديث [[حسن بصری|حسن بصرى]] از [[امام علی]] علیه السلام که چون قصد داشت حديثى از اميرالمؤمنين علي علیه السلام نقل کند از بيم بنى اميه مى گفت: قال أبو [[حضرت زینب سلام الله علیها|زينب]].<ref> همان.</ref>
 
 
 
حلوانى استمرار اين جريان را موجب نسبت دادن فضايل و مناقب و حتى سخنان شيوا و بليغ [[اهل البیت|اهل بيت]] علیهم السلام به رقيبان و دشمنان ايشان مى داند و سخنان ادبى [[ابن مقفع]] زنديق و [[جاحظ]] عثمانى و همگنان اينان را زمينه اى مى داند که کلمات گهربار علي علیه السلام و فرزندان بزرگوارش را به چنين اشخاصى نسبت دهند و شايد برخى از آنان هم در اقتباس آشکار و پنهان از سخنان علي علیه السلام متهم باشند.<ref> همان و نيز صفحه پايانى کتاب آن جا که گويد: و هر کس کتاب هاى ريحانى و چندى ديگر را صفحه زند مي فهمد که سخنان خود را از کلمات بزرگان ما همچون اميرمؤمنان برگرفته اند.</ref>
 
 
 
او به صراحت اعلام مى دارد که قصد کلي، اطفاى نور الهى و انهدام آثار اهل بيت علیهم السلام است، اگر چه خدا از خاموش شدن نور خود ابا دارد. حلوانى سپس عبارت [[سيد رضى]] را در تأييد گفته خود نقل مى کند که اين دشمنان را به دو دسته جاهل و گمراه و فرو رفته در ظلمت از يک سو و آگاه از فضايل اهل بيت و عالم کاتم و حيله گر تقسيم مى کند که هر دو دسته به دنبال دنياى خويش و روزى خوردن از قلم بى زخم و ريش خودند که نويسنده آن را در کف ندارد، بلکه سر به چرخش چشم و دست حاکمان دارد.
 
 
 
نکته جالب توجه، اقتداى حلوانى به سيد رضى در مبارزه با اين وضعيت است. او به همان گونه که سيد رضي سخنان بليغ علي علیه السلام را برگزيد و تنها به جمع آورى و حتي تقطيع سخنان و بخش هايى از خطبه ها و نامه هاى بلند و کوتاه حضرتش همت گماشت آن دسته از [[احادیث]] ائمه را آورده که از بلاغت بيشتري برخوردارند. ما مى توانيم کار حلوانى را تکميل کار سيد رضى در ادامه گردآورى سخنان بليغ ائمه بدانيم که مقصود اوليه و اصلى سيد رضى هم بوده است و کتاب [[خصائص الائمه]] علیهم السلام که بعدها در خصائص اميرالمؤمنين علیه السلام متوقف و به همان ناميده شد در واقع طرح و پى ريزى زمينه آن بوده است. در اين ميان نقلِ سخنان پيامبر صلی الله علیه و آله بيشتر است تا سخنان امامان علیهم السلام را تقويت کند و به اين انديشه کلامى [[شيعه]] قوت بخشد که همه جرعه نوشان جام نبوتند. ما ترجمه بخشى از مقدمه کتاب را که خود گوياي هدف مؤلف است مى آوريم:
 
 
 
اما بعد براى تو ـ خدا مرا از تو برخوردار بدارد ـ پرتوهايي از سخنان کوتاه و کلمات معجزآسا و حکمت هاى فروزان و پندهاى درخشان اهل بيت علیهم السلام برگرفته و بنوشته ام که چشم تماشاى تو را شادى بخشد و انديشه تو را بيدار کند و اسناد آن ها را حذف کردم تا کتاب از اختصار مطلوب به در نرود و طرفه سخنانى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله بر آن ها مقدم کردم تا بدين نکته رهنمون گر که اهل بيت جرعه کشان درياى مالامال اويند و از دانش ژرفش جان خود برمى افروزند و پيامبر ـ درودهاي خدا بر او باد ـ ريشه اى است و اهل بيت شاخ و برگ اويند، اوست شهر دانش و آنانند درهاى شهر، اوست آسمان و [[حکمت]] و آنانند وسيله (رسيدن) به آن، اوست معدن و سرچشمه بلاغت و آنانند شکوفه و خرمى آن، درودهاى خدا بر آنان باد. اگر آن چه راويان عادل از آنان روايت کرده اند فراهم مى آمد نه طومارها گنجاش آن را داشتند و نه پرونده ها ياراي دربرگرفتن آن، که آنان سخن به حکمت مى گويند و لب به اندرز مي گشايند، اما من بر سخن اميرمؤمنان علیه السلام اعتماد کردم که فرمود: روح هر دانش را برگيريد و ظرف و پوسته را وانهيد که دانش فراوان است و عمر رو به پايان.
 
 
 
==نسخه ها و چاپ هاى در دسترس==
 
 
 
آنچه از نسخه هاى کتاب در دست است سه نسخه خطى متعلق به کتابخانه [[آستان قدس رضوی]]، <ref> اين نسخه از سوى مقام معظم رهبرى آيت الله خامنه اى به کتابخانه آستان قدس هديه شده و با شماره عمومي 19600 در بخش کتب خطى اين کتابخانه نگهدارى مى شود.</ref> کتابخانه [[مسجد اعظم قم]] <ref> اين نسخه در ضمن مجموعه اى با رقم 2712 در بخش کتب خطي کتابخانه مسجد اعظم قم نگهدارى مى شود که به وسيله مرجع ديني عصر آيت الله حاج آقا حسين طباطبايى بروجردي (1292ـ1380 ق) تأسيس شد.</ref> و نسخه شخصى سيد محمد موحد محمدى اصفهاني <ref> مطابق گزارش مصححان مؤسسه [[امام مهدی]] عجل الله تعالی فرجه شریف اين نسخه به خط حاج سيد ابوالقاسم صفوى اصفهانى ـ طاب ثراه ـ بوده که در نجف اشرف وفات يافته است.</ref> است. دو نسخه چاپى نيز سراغ داريم که يکى به سال 1404 ق در [[مشهد]] مقدس به طبع رسيده و افست از چاپ [[نجف]] اشرف <ref> اين کتاب از سوى مطبعه حيدريه در 58 صفحه در قطع وزيرى و به سال 1356 ق در [[نجف]] و با مقدمه سيد محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسيده است. اين چاپ، غير از چاپ سال 1284 ق است که در دسترس شيخ آقا بزرگ تهرانى بوده و آن را پر غلط خوانده است ر.ک: محمدهادى اميني، معجم المطبوعات النجفيه، ص 362، رقم 1631؛ الذريعه، ج 24، ص 127، رقم 637.</ref> مى باشد و ديگرى نسخه چاپ شده به سال 1408 ق در قم.<ref> اين کتاب تحقيق مؤسسه الإمام المهدي علیه السلام و به اشراف آيت الله سيد محمدباقر موحد ابطحى بوده و در چاپخانه مهر قم چاپ و منتشر شده است.</ref>
 
 
 
نسخه خطى اول از ديگر نسخه ها کهن تر و متعلق به قرن يازدهم است. متن [[احادیث]] اين نسخه تا حدى از بقيه نسخه ها صحيح تر مى نمايد و اعراب اندکى هم دارد که در برخى موارد راهگشاست. اين نسخه در دسترس مصححان قبلى نزهه الناظر نبوده و در سال هاى اخير به کتابخانه بزرگ آستان قدس رضوى در مشهد هديه شده است.<ref> ما اين نسخه را با علامت (أ) مشخص کرده ايم و به دو نسخه آمده در پانوشت نسخه چاپي، تصحيح آقاى ابطحى با (ب) که مواردش بيشتر است و (ج) که نادر است اشاره کرده ايم.</ref>
 
 
از اين نسخه چند صفحه ساقط شده که بخشى از احاديث پيامبر صلی الله علیه و آله و بخش کوچکى از احاديث [[امام علی]] علیه السلام را ندارد و نيز چند [[حدیث]] از احاديث [[امام کاظم]] علیه السلام به ميان احاديث [[امام سجاد]] علیه السلام آمده و با آن خلط شده است. خوشبختانه مستنسخ مطلع کتاب در حاشيه متن به اين موارد تذکر داده است. اين نسخه چند صفحه هم اضافه دارد که دو صفحه در مقدمه و يک صفحه در شرح احاديث پيامبر است.
 
 
 
بر اساس برخى عبارت ها در حاشيه اين نسخه مانند عبارت (ليس فى الاصل) در صفحه بيست و يکم احتمال مقابله مي رود و اين نکته قوت ديگرى براى اين نسخه بشمار مي آيد.
 
 
 
==تصحيح جديد==
 
 
 
در استفاده از نسخه ها، ما نسخه چاپى در دسترس را که آيت الله ابطحى اصفهانى آن را به طبع رسانده است اصل قرار داديم، زيرا ايشان هر دو نسخه خطى در دسترس خود و نيز نسخه چاپى اسبق را در مجموع متن و پانوشت تصحيح خود آورده و آن ها را از هم جدا و متمايز کرده است.
 
 
 
افزون بر اين ما در موارد بسيارى از متن کتاب الدره الباهره و گاه [[بحارالانوار]] نيز استفاده کرده ايم، زيرا بخش بزرگي از الدره الباهره را مى توان برگرفته از نزهه الناظر دانست<ref> اين مطلب را در مقدمه تصحيح الدره الباهره بيان کرده ايم و با مراجعه به متن هر دو کتاب به آسانى قابل اثبات است.</ref> و از اين رو مى تواند نسخه ناقصى از آن بشمار آيد و همين مسأله در کتب جوامع و واسطه مانند بحارالانوار که از نزهه الناظر حديث نقل کرده اند، جارى است.
 
 
 
همچنين در تصحيح متن به شيوه انتقادى نيز نظر داشته و در معدود مواردى که هيچ يک از نسخه ها صحيح به نظر نمى آمده است پيشنهاد خود را ارائه داده و نسخه هاى ديگر را گزارش کرده ايم و در ترجمه هم مطابق نظر نهايى خود عمل کرده ايم. در مواردى نيز تفاوت هاى ريز و جزئى را که اثرى در فهم و تفسير متن ندارد گزارش نکرده تا از فزوني پانوشت ها جلوگيرى کنيم و در عوض، تلاش کرده ايم تا نشاني احاديث را از کتب تأليف شده پيش از حلوانى استخراج نماييم و از اين طريق بر اعتبار مضامين کتاب بيفزاييم و تنها در مواردى به کتب متأخر از نزهه الناظر ارجاع داده ايم که توفيق دسترسى به منبع کهنتر را نداشته ايم.<ref> گفتنى است براى جداسازى منابع شيعى و اهل سنت ما از علامت (؛) استفاده کرده ايم.</ref>
 
 
 
در اين ميان نشاني هاى برگرفته از نسخه خطى کتاب مقصد الراغب فى فضايل علي بن ابى طالب علیه السلام<ref> اين کتاب را برخى به حلوانى صاحب نزهه الناظر نسبت داده اند، اما همان گونه که شيخ آقا بزرگ تهرانى و مصححان قبلي کتاب گفته اند اسناد کتاب نشان از تفاوت فاحش عصر مؤلف مقصد الراغب و نزهه الناظر دارد، رجوع کنيد به: الذريعه، ج 22، ص 111؛ مقدمه نزهه الناظر، تصحيح ابطحي، ص 4.</ref> و نيز تذکره ابن حمدون را از نسخه چاپى مؤسسه [[امام مهدی]] عجل الله تعالی فرجه شریف گزارش کرده ايم و اجر و پاداش و مسئوليت اين کار براى مصححان آن است.
 
 
 
براى تسهيل در درست خوانى و فهم احاديث، اقدام به اعراب گذارى و ترجمه لغات دشوار و نيز ترجمه همه متن کتاب به فارسي نموده و جهت جلوگيرى از ازدحام علامت هاى اعراب از نهادن علامت سکون و حرکات حروف اشباع شده و نيز برخى ديگر از علامت هاي غيرضرور خوددارى نموده ايم.
 
 
 
اينک يک حديث نغز را که به موضوعى مورد نياز امروز و هميشه پرداخته و ما آن را در ديگر منابع کهن حديثي نيافتيم و از اين رو مى توان آن را از کنوز معنوي دانست که به همت حلوانى محفوظ مانده است، تقديم مشتاقان مى کنيم و ترجمه آن را نيز مى آوريم و از خوانندگان بزرگوار و نکته بين مى خواهيم که اشتباهات در تصحيح و ترجمه را هديه و توشه راه ما سازند:
 
 
 
و قال الصادق علیه السلام: لِبَعض شيعَتِهِ يوصيهِ لمّا أخبَرَهُ أنَّ السُّلطان قد قَبِلَهُ وأقبَلَ عليه: اعلم أنَّ التّشاغُلَ بالصَّغير يُخِلُّ بالمُهِمّ، و إفرادُ المهمّ بالشُّغلِ يأتى على الصَّغير و يُلحِقُهُ بالکبير، و إنّما يُمنى بهاتَين الخَلَّتين السلطان الذى تَحمِلُهُ قِلّه الثّقه على ترک الاستکفاء، فيکون کالنَّهر بين الأنهار الصِّغار تَتَفَجَّرُ إليه عظام الأوديه، فإن تَفَرَّدَ بِحَمل ما تؤدّى إليه لم يلبَث أن يَغمُرَه فيَعود نَفعُهُ ضرراً، فإن تَشَعَّبَتهُ مَجار تَعلَقُ به حَمَلَ بَعضُهُ بعضاً، فعادَ جَنابُهُ خَصيباً. فَابدأ بالمهمّ، ولا تَنسَ النَّظَرَ فى الصغير، واجعل للاُمور الصِّغار مَن يَجمَعُها و يَعرِضُها عليک دُفعَتَين أو أکثرَ على کَثرَتِها و قِلَّتِها، وانصِب نَفسَک لشُغلِ اليَومِ قَبلَ أن يَتَّصِلَ به شُغلُ غَد، فَيَمتَلئ النَّهرُ الذي قَدَّمتُ ذِکرَهُ، و تَلَقَّ کُلَّ يوم بِفَراغِکَ فيما قَد رَسَمتَهُ لَهُ مِنَ الشُّغلِ فى أمسِ. و رَتِّب لِکُفاتِک فى کلِّ يوم ما يَعمَلونَهُ في غَد، فإذا کانَ فى غَد فاستَعرِض مِنهُم ما رتَّبتَهُ لَهُم بالأمسِ، وأخرج إلى کلِّ واحد بما يوجِبُهُ فِعلُهُ مِن کَفايه أو عَجز، فأمحُ العاجِزَ وأثبِتِ الکافيَ. و شَيِّع جَميلَ الفعلِ بجميلِ القَول؛ فإنَّک لَن تَستَميلَ العاقِلَ بِمِثلِ الإحسانِ. واجعَل إحسانَکَ إلى المُحسِنِ، تُعاقِبُ به المُسيءَ؛ فَلا عُقوبه للمُسيء أبلَغُ مِن أن يراکَ قَد أحسَنتَ إلى غَيرِهِ، ولَم تُحسِن إليه، ولاسيَّما إن کان ذلک مِنکَ، بِاستِحقاق؛ فَإنَّ المُستَحِقَّ يَزيدُ فيما هَوَ عليه، والمُقَصِّر يَنتَقِلُ عَمّا هو فيه. و ملاکُ أمرِ السُّلطان مُشاوَره النُّصَحاء، و حِراسه شأنِهِم، و ترَکُ الاِستِقراء،<ref> و فى (أ): (الاستعزاد) و الظاهر أنّهما مصحّفان والصحيح (الاستفزاز).</ref> واستِثباتُ الأمورِ؛<ref> لم نجده فى المصادر.</ref>
 
 
 
[[امام صادق]] علیه السلام: در سفارش به يکى از شيعيانش ـ چون به حضرتش خبر داد که سلطان وى را پذيرفته و به او رو آورده است ـ گفت بدان که اشتغال به کارهاى کوچک کارهاى مهم را مختل مى کند و تنها پرداختن به کارهاى مهم هم کارهاى کوچک را به امور مهم تبديل مى کند و سلطانى اين دو کار (اشتباه) را مى کند که از سر بى اعتمادي، کسى را به کار نمى گيرد و مانند جويي در ميان جوى هاى کوچک مى شود که رودهاى بزرگ به آن مى ريزد، پس اگر بخواهد خود به تنهايى آن ها را ببرد ديري نمى گذرد که آب ها آن را در خود فرو مى برند و سودش به زيان تبديل مى شود، اما اگر آن را در شعبه هاى فرعى و متعددى بريزد هر يک مقدارى از آب را مى برند و گرداگرد خود را سبز و خرم مي سازند. پس از کارهاى مهم بي آغاز و کارهاى کوچک را هم در نظر گير و کسى را براى کارهاى کوچک بگمار تا آن ها را دوبار يا کمتر و بيشتر، بسته به مقدارشان، بر تو عرضه کند. و به کار امروز بپرداز، پيش از آن که کار فردا به آن بپيوندد که همان جويى که برايت گفتم پر مى شود و هر روز در اوقات فراغتت به وظايفى بپرداز که برايت گفتم و از روز قبل مانده است. و هر روز وظايف فرداى هر کارمندت را مرتب و معين کن و فردايش آن چه را برايشان مرتب کرده بودى از آنان بخواه و با هر کس مناسب کارش رفتار کن، اگر لايق و با کفايت بوده، باقى اش بگذار و ناتوانان را برکنار کن. و کار زيبا را با گفتار زيبا پى گير که عاقل را با چيزى به مانند [[احسان]] جذب نمى کنى و به نيکوکار، نيکي کن که همين، کيفر بدکار است و کيفرى بدترى از آن براى او نيست که ببيند تو به ديگران نيکى کردي و به او نيکى نکردى به ويژه اگر اين از سر شايستگي و استحقاق باشد که در اين صورت شايستگان بر کوشش خود مى افزايند و کم کاران، رفتار خود را تغيير مى دهند و اساس کار سلطان، مشورت با خيرخواهان و نگهدارى از شأن آنان است و برنياشفتن<ref> ترجمه مطابق با تصحيح قياسى و بر فرض وجود واژه (استفزاز) است.</ref> و درنگ در امور.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۲۰: سطر ۸۰:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
دو ماهنامه آينه پژوهش، شماره 92.
 
 
==متن کتاب نزهة الناظر و تنبيه الخاطر==
 
  
* [http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/37409/ نزهة الناظر]
+
* دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره ۹۲.
  
 +
==متن کتاب ==
 +
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/37409/ '''نزهة الناظر و تنبیه الخاطر''']
 
[[رده:منابع حدیثی]]
 
[[رده:منابع حدیثی]]
 
{{حدیث}}
 
{{حدیث}}

نسخهٔ ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۶

نزهة الناظر و تنبيه الخاطر.jpg
نویسنده حسین بن محمد حلوانی
موضوع احادیث شیعه
زبان عربی
تعداد جلد 1
ترجمه عبدالهادی مسعودی

نزهة الناظر و تنبيه الخاطر

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» تألیف حسین بن محمد بن حسن الحلوانی از علمای شیعه قرن پنجم است. «نزهة الناظر» به راستى بوستان خستگان اندیشه است. تلألؤ سخنان حکمت آموز معصومین علیهم السلام، خواننده را در فضایى تماشایى فرو مى برد و به امتداد خواندن او را از دنیا و بندهاى شیطانى آن می رهاند و با حقیقت نهفته در ژرفاى کلمات پیشوایان هدایت آشنا مى سازد. این کتاب افزون بر مفید بودن براى عموم مردم، نیاز پژوهشگران را به احادیث یک معصوم مشخص در زمینه مسائل اخلاقی و اجتماعى برطرف مى کند.

مؤلف کتاب

کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» افزون بر قوت محتوایی و علوّ معانی، داراى مؤلفى شناخته شده و معلوم است. مؤلف نام خود را حسین بن محمد بن الحسن مى نامد. علامه مجلسی نیز در باب (ما جمع من جوامع کلم امیرالمؤمنین علیه السلام) هنگام اشاره به کتاب هایى که برخى از احادیث درباره امام علی علیه السلام را در خود جاى داده اند از نزهه الناظر نام مى برد و آن را تألیف حسین بن محمد بن حسن مى داند.[۱]

بر همین اساس، نظر شیخ نوری[۲] ـ که کتاب را به ابویعلى محمد بن حسن جعفری[۳] نسبت داده است ـ درست نیست و همان گونه که شیخ آقا بزرگ مى گوید[۴] این مطلب با تصریح مؤلف به نام خود در پایان کتاب سازگار نیست و منشأ اشتباه، دو شرح نوشته شده از سوى ابویعلى جعفرى بر دو حدیث از کتاب است.[۵]

حلوانی نزد الشریف محمد بن الحسن بن حمزه ابویعلی جعفرى ـ که از مراجع شیعه پس از شیخ مفید و داماد و جانشین او بوده ـ[۶] درس خوانده و چون محل سکونتش محله کرخ بغداد بوده است از محضر عالمانى چون شیخ طوسی، سید مرتضى و سید رضی بهره برده است.

انگیزه تألیف

حلوانى در عصر طلایى فرهنگ و ادب مى زیسته و سخن نخست مجامع فرهنگى آن روزگار، فصاحت و بلاغت و سلاست بوده است. او به مانند سلف صالح خویش، سید رضى پا به میدانى نهاد که قهرمانى اش از آنِ سخنوران بود و در عرصه اى به طرح اندیشه هاى علوى و جعفرى و معارف اهل بیت علیهم السلام پرداخت که شعر و نثر و مقامه نویسى نشانه فضل بود.

در عصر او متعلمان، کتاب های جاحظ و ابن عبیده ریحانى و سخنان عتابى و اشعار ابان لاحقی را فرا مى گرفتند و در این میان اراده غالب حاکمان بر حذف و مهجور نهادن سخنان فصیح و نغز امامان معصوم شیعه علیهم السلام بود و این، زمینه را به نفع دیوانیان و به زیان شیعیان آماده مى ساخت. او فضاى معاصر خویش را چنین ترسیم می کند:

هرگاه از امیرمؤمنان علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام یاد می شود رنگ چهره دگرگون شود و اگر اندرزى نیکو یا حکمتى رسا و یا عبارتى برجسته و خطبه اى نمایان و نوشته اى شیوا روایت شود متغیر گردد و شنونده مى گوید من و امثال من چنین خبرى نشنیده ایم و من مى گویم اگر به دیده انصاف بنگرى و از زورگویى و مخالفت کناره بگیری خواهى دانست که آن چه شنیده اى نمى از یمى و کمى از فراوان است.[۷]

حلوانى سیاست هاى کهنه بنى امیه را زمینه ساز جریان هاى عصر خویش مى داند. او به سیاست عبدالملک بن مروان اشاره مى کند که همچون سلف بدکار خویش (معاویه) تمام تلاش خویش را در خاموش کردن نور علوى بکار برد و نیز به شواهدى همچون شیوه تحدیث حسن بصرى از امام علی علیه السلام که چون قصد داشت حدیثى از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل کند از بیم بنى امیه مى گفت: قال أبو زینب.[۸]

حلوانى استمرار این جریان را موجب نسبت دادن فضایل و مناقب و حتى سخنان شیوا و بلیغ اهل بیت علیهم السلام به رقیبان و دشمنان ایشان مى داند و سخنان ادبى ابن مقفع زندیق و جاحظ عثمانى و همگنان اینان را زمینه اى مى داند که کلمات گهربار علی علیه السلام و فرزندان بزرگوارش را به چنین اشخاصى نسبت دهند و شاید برخى از آنان هم در اقتباس آشکار و پنهان از سخنان علی علیه السلام متهم باشند.[۹]

او به صراحت اعلام مى دارد که قصد کلی، اطفاى نور الهى و انهدام آثار اهل بیت علیهم السلام است، اگر چه خدا از خاموش شدن نور خود ابا دارد. حلوانى سپس عبارت سید رضى را در تأیید گفته خود نقل مى کند که این دشمنان را به دو دسته جاهل و گمراه و فرو رفته در ظلمت از یک سو و آگاه از فضایل اهل بیت و عالم کاتم و حیله گر تقسیم مى کند که هر دو دسته به دنبال دنیاى خویش و روزى خوردن از قلم بى زخم و ریش خودند که نویسنده آن را در کف ندارد، بلکه سر به چرخش چشم و دست حاکمان دارد.

نکته جالب توجه، اقتداى حلوانى به سید رضى در مبارزه با این وضعیت است. او به همان گونه که سید رضی سخنان بلیغ علی علیه السلام را برگزید و تنها به جمع آورى و حتی تقطیع سخنان و بخش هایى از خطبه ها و نامه هاى بلند و کوتاه حضرتش همت گماشت آن دسته از احادیث ائمه را آورده که از بلاغت بیشتری برخوردارند. ما مى توانیم کار حلوانى را تکمیل کار سید رضى در ادامه گردآورى سخنان بلیغ ائمه بدانیم که مقصود اولیه و اصلى سید رضى هم بوده است و کتاب خصائص الائمه علیهم السلام که بعدها در خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف و به همان نامیده شد در واقع طرح و پى ریزى زمینه آن بوده است. در این میان نقلِ سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله بیشتر است تا سخنان امامان علیهم السلام را تقویت کند و به این اندیشه کلامى شیعه قوت بخشد که همه جرعه نوشان جام نبوت اند. ما ترجمه بخشى از مقدمه کتاب را که خود گویای هدف مؤلف است مى آوریم:

اما بعد، براى تو پرتوهایی از سخنان کوتاه و کلمات معجزآسا و حکمت هاى فروزان و پندهاى درخشان اهل بیت علیهم السلام برگرفته و بنوشته ام که چشم تماشاى تو را شادى بخشد و اندیشه تو را بیدار کند و اسناد آن ها را حذف کردم تا کتاب از اختصار مطلوب به در نرود و طرفه سخنانى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر آن ها مقدم کردم تا بدین نکته رهنمون گردم که اهل بیت جرعه کشان دریاى مالامال اویند و از دانش ژرفش جان خود برمى افروزند و پیامبر ـ درودهای خدا بر او باد ـ ریشه اى است و اهل بیت شاخ و برگ اویند، اوست شهر دانش و آنانند درهاى شهر، اوست آسمان و حکمت و آنانند وسیله (رسیدن) به آن، اوست معدن و سرچشمه بلاغت و آنانند شکوفه و خرمى آن، درودهاى خدا بر آنان باد. اگر آن چه راویان عادل از آنان روایت کرده اند فراهم مى آمد نه طومارها گنجاش آن را داشتند و نه پرونده ها یارای دربرگرفتن آن، که آنان سخن به حکمت مى گویند و لب به اندرز می گشایند، اما من بر سخن امیرمؤمنان علیه السلام اعتماد کردم که فرمود: روح هر دانش را برگیرید و ظرف و پوسته را وانهید که دانش فراوان است و عمر رو به پایان.

محتوای کتاب

سبک شناخت نگارش هاى حدیثى شیعه نشان از آن دارد که محدثان شیعه، نگاشته هاى خود را بیشتر به شکل موضوعی تنظیم مى نموده و چینش احادیث را بر اساس محتوا و مضمون و نه گوینده و راوى حدیث سامان مى داده اند. در این میان تنها چند مؤلف انگشت شمار داریم که نه از شیوه موضوعى بلکه از سبک مسندى پیروى کرده و احادیث هر معصوم را جداگانه و هر کدام را در یک فصل آورده و کتاب را به ترتیب معصومان علیهم السلام مرتب ساخته اند. کتاب مشهور تحف العقول از ابن شعبه حرانى در قرن چهارم و الدرّه الباهره منسوب به شهید اول در قرن هشتم از این زمره اند و کتاب حاضر (نزهة الناظر) حلقه میانى این دو کتاب است.

اینک یک حدیث نغز را که به موضوعى مورد نیاز امروز و همیشه پرداخته و ما آن را در دیگر منابع کهن حدیثی نیافتیم و از این رو مى توان آن را از کنوز معنوی دانست که به همت حلوانى محفوظ مانده است، تقدیم مشتاقان مى کنیم و ترجمه آن را نیز مى آوریم:

و قال الصادق علیه السلام: لِبَعض شیعَتِهِ یوصیهِ لمّا أخبَرَهُ أنَّ السُّلطان قد قَبِلَهُ وأقبَلَ علیه: اعلم أنَّ التّشاغُلَ بالصَّغیر یخِلُّ بالمُهِمّ، و إفرادُ المهمّ بالشُّغلِ یأتى على الصَّغیر و یلحِقُهُ بالکبیر، و إنّما یمنى بهاتَین الخَلَّتین السلطان الذى تَحمِلُهُ قِلّه الثّقه على ترک الاستکفاء، فیکون کالنَّهر بین الأنهار الصِّغار تَتَفَجَّرُ إلیه عظام الأودیه، فإن تَفَرَّدَ بِحَمل ما تؤدّى إلیه لم یلبَث أن یغمُرَه فیعود نَفعُهُ ضرراً، فإن تَشَعَّبَتهُ مَجار تَعلَقُ به حَمَلَ بَعضُهُ بعضاً، فعادَ جَنابُهُ خَصیباً. فَابدأ بالمهمّ، ولا تَنسَ النَّظَرَ فى الصغیر، واجعل للاُمور الصِّغار مَن یجمَعُها و یعرِضُها علیک دُفعَتَین أو أکثرَ على کَثرَتِها و قِلَّتِها، وانصِب نَفسَک لشُغلِ الیومِ قَبلَ أن یتَّصِلَ به شُغلُ غَد، فَیمتَلئ النَّهرُ الذی قَدَّمتُ ذِکرَهُ، و تَلَقَّ کُلَّ یوم بِفَراغِکَ فیما قَد رَسَمتَهُ لَهُ مِنَ الشُّغلِ فى أمسِ. و رَتِّب لِکُفاتِک فى کلِّ یوم ما یعمَلونَهُ فی غَد، فإذا کانَ فى غَد فاستَعرِض مِنهُم ما رتَّبتَهُ لَهُم بالأمسِ، وأخرج إلى کلِّ واحد بما یوجِبُهُ فِعلُهُ مِن کَفایه أو عَجز، فأمحُ العاجِزَ وأثبِتِ الکافی. و شَیع جَمیلَ الفعلِ بجمیلِ القَول؛ فإنَّک لَن تَستَمیلَ العاقِلَ بِمِثلِ الإحسانِ. واجعَل إحسانَکَ إلى المُحسِنِ، تُعاقِبُ به المُسیءَ؛ فَلا عُقوبه للمُسیء أبلَغُ مِن أن یراکَ قَد أحسَنتَ إلى غَیرِهِ، ولَم تُحسِن إلیه، ولاسیما إن کان ذلک مِنکَ، بِاستِحقاق؛ فَإنَّ المُستَحِقَّ یزیدُ فیما هَوَ علیه، والمُقَصِّر ینتَقِلُ عَمّا هو فیه. و ملاکُ أمرِ السُّلطان مُشاوَره النُّصَحاء، و حِراسه شأنِهِم، و ترَکُ الاِستِقراء، واستِثباتُ الأمورِ.

امام صادق علیه السلام: در سفارش به یکى از شیعیانش ـ چون به حضرتش خبر داد که سلطان وى را پذیرفته و به او رو آورده است ـ گفت بدان که اشتغال به کارهاى کوچک کارهاى مهم را مختل مى کند و تنها پرداختن به کارهاى مهم هم کارهاى کوچک را به امور مهم تبدیل مى کند و سلطانى این دو کار (اشتباه) را مى کند که از سر بى اعتمادی، کسى را به کار نمى گیرد و مانند جویی در میان جوى هاى کوچک مى شود که رودهاى بزرگ به آن مى ریزد، پس اگر بخواهد خود به تنهایى آن ها را ببرد دیری نمى گذرد که آب ها آن را در خود فرو مى برند و سودش به زیان تبدیل مى شود، اما اگر آن را در شعبه هاى فرعى و متعددى بریزد هر یک مقدارى از آب را مى برند و گرداگرد خود را سبز و خرم می سازند. پس از کارهاى مهم بی آغاز و کارهاى کوچک را هم در نظر گیر و کسى را براى کارهاى کوچک بگمار تا آن ها را دوبار یا کمتر و بیشتر، بسته به مقدارشان، بر تو عرضه کند. و به کار امروز بپرداز، پیش از آن که کار فردا به آن بپیوندد که همان جویى که برایت گفتم پر مى شود و هر روز در اوقات فراغتت به وظایفى بپرداز که برایت گفتم و از روز قبل مانده است. و هر روز وظایف فرداى هر کارمندت را مرتب و معین کن و فردایش آن چه را برایشان مرتب کرده بودى از آنان بخواه و با هر کس مناسب کارش رفتار کن، اگر لایق و با کفایت بوده، باقى اش بگذار و ناتوانان را برکنار کن. و کار زیبا را با گفتار زیبا پى گیر که عاقل را با چیزى به مانند احسان جذب نمى کنى و به نیکوکار، نیکی کن که همین، کیفر بدکار است و کیفرى بدترى از آن براى او نیست که ببیند تو به دیگران نیکى کردی و به او نیکى نکردى به ویژه اگر این از سر شایستگی و استحقاق باشد که در این صورت شایستگان بر کوشش خود مى افزایند و کم کاران، رفتار خود را تغییر مى دهند و اساس کار سلطان، مشورت با خیرخواهان و نگهدارى از شأن آنان است و برنیاشفتن و درنگ در امور.

نسخه‌ها و چاپ‌هاى کتاب

آنچه از نسخه هاى کتاب در دست است سه نسخه خطى متعلق به کتابخانه آستان قدس رضوی،[۱۰] کتابخانه مسجد اعظم قم[۱۱] و نسخه شخصى سید محمد موحد محمدى اصفهانی[۱۲] است. دو نسخه چاپى نیز سراغ داریم که یکى به سال ۱۴۰۴ ق در مشهد مقدس به طبع رسیده و افست از چاپ نجف اشرف[۱۳] مى باشد و دیگرى نسخه چاپ شده به سال ۱۴۰۸ ق در قم.[۱۴]

نسخه خطى اول از دیگر نسخه ها کهن تر و متعلق به قرن یازدهم است. متن احادیث این نسخه تا حدى از بقیه نسخه ها صحیح تر مى نماید و اعراب اندکى هم دارد که در برخى موارد راهگشاست. این نسخه در دسترس مصححان قبلى نزهه الناظر نبوده و در سال هاى اخیر به کتابخانه بزرگ آستان قدس رضوى در مشهد هدیه شده است.[۱۵] از این نسخه چند صفحه ساقط شده که بخشى از احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و بخش کوچکى از احادیث امام علی علیه السلام را ندارد و نیز چند حدیث از احادیث امام کاظم علیه السلام به میان احادیث امام سجاد علیه السلام آمده و با آن خلط شده است. خوشبختانه مستنسخ مطلع کتاب در حاشیه متن به این موارد تذکر داده است. این نسخه چند صفحه هم اضافه دارد که دو صفحه در مقدمه و یک صفحه در شرح احادیث پیامبر است.

در استفاده از نسخه ها، ما نسخه چاپى در دسترس را که آیت الله ابطحى اصفهانى آن را به طبع رسانده است اصل قرار دادیم، زیرا ایشان هر دو نسخه خطى در دسترس خود و نیز نسخه چاپى اسبق را در مجموع متن و پانوشت تصحیح خود آورده و آن ها را از هم جدا و متمایز کرده است.

افزون بر این ما در موارد بسیارى از متن کتاب الدره الباهره و گاه بحارالانوار نیز استفاده کرده ایم، زیرا بخش بزرگی از الدره الباهره را مى توان برگرفته از نزهة الناظر دانست و از این رو مى تواند نسخه ناقصى از آن بشمار آید و همین مسأله در کتب جوامع و واسطه مانند بحارالانوار که از نزهه الناظر حدیث نقل کرده اند، جارى است.

همچنین در تصحیح متن به شیوه انتقادى نیز نظر داشته و در معدود مواردى که هیچ یک از نسخه ها صحیح به نظر نمى آمده است پیشنهاد خود را ارائه داده و نسخه هاى دیگر را گزارش کرده ایم و در ترجمه هم مطابق نظر نهایى خود عمل کرده ایم. در مواردى نیز تفاوت هاى ریز و جزئى را که اثرى در فهم و تفسیر متن ندارد گزارش نکرده تا از فزونی پانوشت ها جلوگیرى کنیم و در عوض، تلاش کرده ایم تا نشانی احادیث را از کتب تألیف شده پیش از حلوانى استخراج نماییم و از این طریق بر اعتبار مضامین کتاب بیفزاییم و تنها در مواردى به کتب متأخر از نزهه الناظر ارجاع داده ایم که توفیق دسترسى به منبع کهنتر را نداشته ایم.[۱۶]

براى تسهیل در درست خوانى و فهم احادیث، اقدام به اعراب گذارى و ترجمه لغات دشوار و نیز ترجمه همه متن کتاب به فارسی نموده و جهت جلوگیرى از ازدحام علامت هاى اعراب از نهادن علامت سکون و حرکات حروف اشباع شده و نیز برخى دیگر از علامت های غیرضرور خوددارى نموده ایم. و منابع آورده شده در پانوشتِ تصحیح های جدید کتاب، راه محققان را براى دسترسى به اسناد هر حدیث و مضمون هاى مشابه آمده در احادیث دیگر هموار مى سازد.

پانویس

  1. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶.
  2. خاتمه مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۹۲، رقم ۳۹.
  3. او استاد حلوانى و جانشین شیخ مفید می باشد و همراه نجاشی، غسل و تجهیز سید مرتضى را در سال ۴۳۶ ق عهده دار بوده است. ر.ک: نجاشی، رقم ۱۰۷۰.
  4. الذریعه، ج ۴، ص ۲۵۹.
  5. رجوع کنید به بخش احادیث امام باقر علیه السلام و امام جواد علیه السلام.
  6. ر.ک: رجال نجاشی، رقم ۷۰۸؛ فرحه الغری، ص ۱۲۵.
  7. برگه نخست نسخه خطى کتاب.
  8. همان.
  9. همان و نیز صفحه پایانى کتاب آن جا که گوید: و هر کس کتاب هاى ریحانى و چندى دیگر را صفحه زند می فهمد که سخنان خود را از کلمات بزرگان ما همچون امیرمؤمنان برگرفته اند.
  10. این نسخه از سوى مقام معظم رهبرى آیت الله خامنه اى به کتابخانه آستان قدس هدیه شده و با شماره عمومی ۱۹۶۰۰ در بخش کتب خطى این کتابخانه نگهدارى مى شود.
  11. این نسخه در ضمن مجموعه اى با رقم ۲۷۱۲ در بخش کتب خطی کتابخانه مسجد اعظم قم نگهدارى مى شود که به وسیله مرجع دینی عصر آیت الله حاج آقا حسین طباطبایى بروجردی (۱۲۹۲ـ۱۳۸۰ ق) تأسیس شد.
  12. مطابق گزارش مصححان مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف این نسخه به خط حاج سید ابوالقاسم صفوى اصفهانى ـ طاب ثراه ـ بوده که در نجف اشرف وفات یافته است.
  13. این کتاب از سوى مطبعه حیدریه در ۵۸ صفحه در قطع وزیرى و به سال ۱۳۵۶ ق در نجف و با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسیده است. این چاپ، غیر از چاپ سال ۱۲۸۴ ق است که در دسترس شیخ آقا بزرگ تهرانى بوده و آن را پر غلط خوانده است ر.ک: محمدهادى امینی، معجم المطبوعات النجفیه، ص ۳۶۲، رقم ۱۶۳۱؛ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۲۷، رقم ۶۳۷.
  14. این کتاب تحقیق مؤسسه الإمام المهدی علیه السلام و به اشراف آیت الله سید محمدباقر موحد ابطحى بوده و در چاپخانه مهر قم چاپ و منتشر شده است.
  15. ما این نسخه را با علامت (أ) مشخص کرده ایم و به دو نسخه آمده در پانوشت نسخه چاپی، تصحیح آقاى ابطحى با (ب) که مواردش بیشتر است و (ج) که نادر است اشاره کرده ایم.
  16. گفتنى است براى جداسازى منابع شیعى و اهل سنت ما از علامت (؛) استفاده کرده ایم.

منابع

  • دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره ۹۲.

متن کتاب

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر