نزهة الناظر و تنبیه الخاطر (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نزهة الناظر و تنبيه الخاطر.jpg
نویسنده حسین بن محمد حلوانی
موضوع احادیث شیعه
زبان عربی
تعداد جلد 1
ترجمه عبدالهادی مسعودی

نزهة الناظر و تنبيه الخاطر

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» تألیف حسین بن محمد بن حسن الحلوانی از علمای شیعه قرن پنجم است. «نزهة الناظر» به راستى بوستان خستگان اندیشه است. تلألؤ سخنان حکمت آموز معصومین علیهم السلام، خواننده را در فضایى تماشایى فرو مى برد و به امتداد خواندن او را از دنیا و بندهاى شیطانى آن می رهاند و با حقیقت نهفته در ژرفاى کلمات پیشوایان هدایت آشنا مى سازد. این کتاب افزون بر مفید بودن براى عموم مردم، نیاز پژوهشگران را به احادیث یک معصوم مشخص در زمینه مسائل اخلاقی و اجتماعى برطرف مى کند.

مؤلف کتاب

کتاب «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» افزون بر قوت محتوایی و علوّ معانی، داراى مؤلفى شناخته شده و معلوم است. مؤلف نام خود را حسین بن محمد بن الحسن مى نامد. علامه مجلسی نیز در باب (ما جمع من جوامع کلم امیرالمؤمنین علیه السلام) هنگام اشاره به کتاب هایى که برخى از احادیث درباره امام علی علیه السلام را در خود جاى داده اند از نزهه الناظر نام مى برد و آن را تألیف حسین بن محمد بن حسن مى داند.[۱]

بر همین اساس، نظر شیخ نوری[۲] ـ که کتاب را به ابویعلى محمد بن حسن جعفری[۳] نسبت داده است ـ درست نیست و همان گونه که شیخ آقا بزرگ مى گوید[۴] این مطلب با تصریح مؤلف به نام خود در پایان کتاب سازگار نیست و منشأ اشتباه، دو شرح نوشته شده از سوى ابویعلى جعفرى بر دو حدیث از کتاب است.[۵]

حلوانی نزد الشریف محمد بن الحسن بن حمزه ابویعلی جعفرى ـ که از مراجع شیعه پس از شیخ مفید و داماد و جانشین او بوده ـ[۶] درس خوانده و چون محل سکونتش محله کرخ بغداد بوده است از محضر عالمانى چون شیخ طوسی، سید مرتضى و سید رضی بهره برده است.

انگیزه تألیف

حلوانى در عصر طلایى فرهنگ و ادب مى زیسته و سخن نخست مجامع فرهنگى آن روزگار، فصاحت و بلاغت و سلاست بوده است. او به مانند سلف صالح خویش، سید رضى پا به میدانى نهاد که قهرمانى اش از آنِ سخنوران بود و در عرصه اى به طرح اندیشه هاى علوى و جعفرى و معارف اهل بیت علیهم السلام پرداخت که شعر و نثر و مقامه نویسى نشانه فضل بود.

در عصر او متعلمان، کتاب های جاحظ و ابن عبیده ریحانى و سخنان عتابى و اشعار ابان لاحقی را فرا مى گرفتند و در این میان اراده غالب حاکمان بر حذف و مهجور نهادن سخنان فصیح و نغز امامان معصوم شیعه علیهم السلام بود و این، زمینه را به نفع دیوانیان و به زیان شیعیان آماده مى ساخت. او فضاى معاصر خویش را چنین ترسیم می کند:

هرگاه از امیرمؤمنان علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام یاد می شود رنگ چهره دگرگون شود و اگر اندرزى نیکو یا حکمتى رسا و یا عبارتى برجسته و خطبه اى نمایان و نوشته اى شیوا روایت شود متغیر گردد و شنونده مى گوید من و امثال من چنین خبرى نشنیده ایم و من مى گویم اگر به دیده انصاف بنگرى و از زورگویى و مخالفت کناره بگیری خواهى دانست که آن چه شنیده اى نمى از یمى و کمى از فراوان است.[۷]

حلوانى سیاست هاى کهنه بنى امیه را زمینه ساز جریان هاى عصر خویش مى داند. او به سیاست عبدالملک بن مروان اشاره مى کند که همچون سلف بدکار خویش (معاویه) تمام تلاش خویش را در خاموش کردن نور علوى بکار برد و نیز به شواهدى همچون شیوه تحدیث حسن بصرى از امام علی علیه السلام که چون قصد داشت حدیثى از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل کند از بیم بنى امیه مى گفت: قال أبو زینب.[۸]

حلوانى استمرار این جریان را موجب نسبت دادن فضایل و مناقب و حتى سخنان شیوا و بلیغ اهل بیت علیهم السلام به رقیبان و دشمنان ایشان مى داند و سخنان ادبى ابن مقفع زندیق و جاحظ عثمانى و همگنان اینان را زمینه اى مى داند که کلمات گهربار علی علیه السلام و فرزندان بزرگوارش را به چنین اشخاصى نسبت دهند و شاید برخى از آنان هم در اقتباس آشکار و پنهان از سخنان علی علیه السلام متهم باشند.[۹]

او به صراحت اعلام مى دارد که قصد کلی، اطفاى نور الهى و انهدام آثار اهل بیت علیهم السلام است، اگر چه خدا از خاموش شدن نور خود ابا دارد. حلوانى سپس عبارت سید رضى را در تأیید گفته خود نقل مى کند که این دشمنان را به دو دسته جاهل و گمراه و فرو رفته در ظلمت از یک سو و آگاه از فضایل اهل بیت و عالم کاتم و حیله گر تقسیم مى کند که هر دو دسته به دنبال دنیاى خویش و روزى خوردن از قلم بى زخم و ریش خودند که نویسنده آن را در کف ندارد، بلکه سر به چرخش چشم و دست حاکمان دارد.

نکته جالب توجه، اقتداى حلوانى به سید رضى در مبارزه با این وضعیت است. او به همان گونه که سید رضی سخنان بلیغ علی علیه السلام را برگزید و تنها به جمع آورى و حتی تقطیع سخنان و بخش هایى از خطبه ها و نامه هاى بلند و کوتاه حضرتش همت گماشت آن دسته از احادیث ائمه را آورده که از بلاغت بیشتری برخوردارند. ما مى توانیم کار حلوانى را تکمیل کار سید رضى در ادامه گردآورى سخنان بلیغ ائمه بدانیم که مقصود اولیه و اصلى سید رضى هم بوده است و کتاب خصائص الائمه علیهم السلام که بعدها در خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف و به همان نامیده شد در واقع طرح و پى ریزى زمینه آن بوده است. در این میان نقلِ سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله بیشتر است تا سخنان امامان علیهم السلام را تقویت کند و به این اندیشه کلامى شیعه قوت بخشد که همه جرعه نوشان جام نبوت اند. ما ترجمه بخشى از مقدمه کتاب را که خود گویای هدف مؤلف است مى آوریم:

اما بعد، براى تو پرتوهایی از سخنان کوتاه و کلمات معجزآسا و حکمت هاى فروزان و پندهاى درخشان اهل بیت علیهم السلام برگرفته و بنوشته ام که چشم تماشاى تو را شادى بخشد و اندیشه تو را بیدار کند و اسناد آن ها را حذف کردم تا کتاب از اختصار مطلوب به در نرود و طرفه سخنانى از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر آن ها مقدم کردم تا بدین نکته رهنمون گردم که اهل بیت جرعه کشان دریاى مالامال اویند و از دانش ژرفش جان خود برمى افروزند و پیامبر ـ درودهای خدا بر او باد ـ ریشه اى است و اهل بیت شاخ و برگ اویند، اوست شهر دانش و آنانند درهاى شهر، اوست آسمان و حکمت و آنانند وسیله (رسیدن) به آن، اوست معدن و سرچشمه بلاغت و آنانند شکوفه و خرمى آن، درودهاى خدا بر آنان باد. اگر آن چه راویان عادل از آنان روایت کرده اند فراهم مى آمد نه طومارها گنجاش آن را داشتند و نه پرونده ها یارای دربرگرفتن آن، که آنان سخن به حکمت مى گویند و لب به اندرز می گشایند، اما من بر سخن امیرمؤمنان علیه السلام اعتماد کردم که فرمود: روح هر دانش را برگیرید و ظرف و پوسته را وانهید که دانش فراوان است و عمر رو به پایان.

محتوای کتاب

سبک شناخت نگارش هاى حدیثى شیعه نشان از آن دارد که محدثان شیعه، نگاشته هاى خود را بیشتر به شکل موضوعی تنظیم مى نموده و چینش احادیث را بر اساس محتوا و مضمون و نه گوینده و راوى حدیث سامان مى داده اند. در این میان تنها چند مؤلف انگشت شمار داریم که نه از شیوه موضوعى بلکه از سبک مسندى پیروى کرده و احادیث هر معصوم را جداگانه و هر کدام را در یک فصل آورده و کتاب را به ترتیب معصومان علیهم السلام مرتب ساخته اند. کتاب مشهور تحف العقول از ابن شعبه حرانى در قرن چهارم و الدرّه الباهره منسوب به شهید اول در قرن هشتم از این زمره اند و کتاب حاضر (نزهة الناظر) حلقه میانى این دو کتاب است.

اینک یک حدیث نغز را که به موضوعى مورد نیاز امروز و همیشه پرداخته و ما آن را در دیگر منابع کهن حدیثی نیافتیم و از این رو مى توان آن را از کنوز معنوی دانست که به همت حلوانى محفوظ مانده است، تقدیم مشتاقان مى کنیم و ترجمه آن را نیز مى آوریم:

و قال الصادق علیه السلام: لِبَعض شیعَتِهِ یوصیهِ لمّا أخبَرَهُ أنَّ السُّلطان قد قَبِلَهُ وأقبَلَ علیه: اعلم أنَّ التّشاغُلَ بالصَّغیر یخِلُّ بالمُهِمّ، و إفرادُ المهمّ بالشُّغلِ یأتى على الصَّغیر و یلحِقُهُ بالکبیر، و إنّما یمنى بهاتَین الخَلَّتین السلطان الذى تَحمِلُهُ قِلّه الثّقه على ترک الاستکفاء، فیکون کالنَّهر بین الأنهار الصِّغار تَتَفَجَّرُ إلیه عظام الأودیه، فإن تَفَرَّدَ بِحَمل ما تؤدّى إلیه لم یلبَث أن یغمُرَه فیعود نَفعُهُ ضرراً، فإن تَشَعَّبَتهُ مَجار تَعلَقُ به حَمَلَ بَعضُهُ بعضاً، فعادَ جَنابُهُ خَصیباً. فَابدأ بالمهمّ، ولا تَنسَ النَّظَرَ فى الصغیر، واجعل للاُمور الصِّغار مَن یجمَعُها و یعرِضُها علیک دُفعَتَین أو أکثرَ على کَثرَتِها و قِلَّتِها، وانصِب نَفسَک لشُغلِ الیومِ قَبلَ أن یتَّصِلَ به شُغلُ غَد، فَیمتَلئ النَّهرُ الذی قَدَّمتُ ذِکرَهُ، و تَلَقَّ کُلَّ یوم بِفَراغِکَ فیما قَد رَسَمتَهُ لَهُ مِنَ الشُّغلِ فى أمسِ. و رَتِّب لِکُفاتِک فى کلِّ یوم ما یعمَلونَهُ فی غَد، فإذا کانَ فى غَد فاستَعرِض مِنهُم ما رتَّبتَهُ لَهُم بالأمسِ، وأخرج إلى کلِّ واحد بما یوجِبُهُ فِعلُهُ مِن کَفایه أو عَجز، فأمحُ العاجِزَ وأثبِتِ الکافی. و شَیع جَمیلَ الفعلِ بجمیلِ القَول؛ فإنَّک لَن تَستَمیلَ العاقِلَ بِمِثلِ الإحسانِ. واجعَل إحسانَکَ إلى المُحسِنِ، تُعاقِبُ به المُسیءَ؛ فَلا عُقوبه للمُسیء أبلَغُ مِن أن یراکَ قَد أحسَنتَ إلى غَیرِهِ، ولَم تُحسِن إلیه، ولاسیما إن کان ذلک مِنکَ، بِاستِحقاق؛ فَإنَّ المُستَحِقَّ یزیدُ فیما هَوَ علیه، والمُقَصِّر ینتَقِلُ عَمّا هو فیه. و ملاکُ أمرِ السُّلطان مُشاوَره النُّصَحاء، و حِراسه شأنِهِم، و ترَکُ الاِستِقراء، واستِثباتُ الأمورِ.

امام صادق علیه السلام: در سفارش به یکى از شیعیانش ـ چون به حضرتش خبر داد که سلطان وى را پذیرفته و به او رو آورده است ـ گفت بدان که اشتغال به کارهاى کوچک کارهاى مهم را مختل مى کند و تنها پرداختن به کارهاى مهم هم کارهاى کوچک را به امور مهم تبدیل مى کند و سلطانى این دو کار (اشتباه) را مى کند که از سر بى اعتمادی، کسى را به کار نمى گیرد و مانند جویی در میان جوى هاى کوچک مى شود که رودهاى بزرگ به آن مى ریزد، پس اگر بخواهد خود به تنهایى آن ها را ببرد دیری نمى گذرد که آب ها آن را در خود فرو مى برند و سودش به زیان تبدیل مى شود، اما اگر آن را در شعبه هاى فرعى و متعددى بریزد هر یک مقدارى از آب را مى برند و گرداگرد خود را سبز و خرم می سازند. پس از کارهاى مهم بی آغاز و کارهاى کوچک را هم در نظر گیر و کسى را براى کارهاى کوچک بگمار تا آن ها را دوبار یا کمتر و بیشتر، بسته به مقدارشان، بر تو عرضه کند. و به کار امروز بپرداز، پیش از آن که کار فردا به آن بپیوندد که همان جویى که برایت گفتم پر مى شود و هر روز در اوقات فراغتت به وظایفى بپرداز که برایت گفتم و از روز قبل مانده است. و هر روز وظایف فرداى هر کارمندت را مرتب و معین کن و فردایش آن چه را برایشان مرتب کرده بودى از آنان بخواه و با هر کس مناسب کارش رفتار کن، اگر لایق و با کفایت بوده، باقى اش بگذار و ناتوانان را برکنار کن. و کار زیبا را با گفتار زیبا پى گیر که عاقل را با چیزى به مانند احسان جذب نمى کنى و به نیکوکار، نیکی کن که همین، کیفر بدکار است و کیفرى بدترى از آن براى او نیست که ببیند تو به دیگران نیکى کردی و به او نیکى نکردى به ویژه اگر این از سر شایستگی و استحقاق باشد که در این صورت شایستگان بر کوشش خود مى افزایند و کم کاران، رفتار خود را تغییر مى دهند و اساس کار سلطان، مشورت با خیرخواهان و نگهدارى از شأن آنان است و برنیاشفتن و درنگ در امور.

نسخه‌ها و چاپ‌هاى کتاب

آنچه از نسخه هاى کتاب در دست است سه نسخه خطى متعلق به کتابخانه آستان قدس رضوی،[۱۰] کتابخانه مسجد اعظم قم[۱۱] و نسخه شخصى سید محمد موحد محمدى اصفهانی[۱۲] است. دو نسخه چاپى نیز سراغ داریم که یکى به سال ۱۴۰۴ ق در مشهد مقدس به طبع رسیده و افست از چاپ نجف اشرف[۱۳] مى باشد و دیگرى نسخه چاپ شده به سال ۱۴۰۸ ق در قم.[۱۴]

نسخه خطى اول از دیگر نسخه ها کهن تر و متعلق به قرن یازدهم است. متن احادیث این نسخه تا حدى از بقیه نسخه ها صحیح تر مى نماید و اعراب اندکى هم دارد که در برخى موارد راهگشاست. این نسخه در دسترس مصححان قبلى نزهه الناظر نبوده و در سال هاى اخیر به کتابخانه بزرگ آستان قدس رضوى در مشهد هدیه شده است.[۱۵] از این نسخه چند صفحه ساقط شده که بخشى از احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و بخش کوچکى از احادیث امام علی علیه السلام را ندارد و نیز چند حدیث از احادیث امام کاظم علیه السلام به میان احادیث امام سجاد علیه السلام آمده و با آن خلط شده است. خوشبختانه مستنسخ مطلع کتاب در حاشیه متن به این موارد تذکر داده است. این نسخه چند صفحه هم اضافه دارد که دو صفحه در مقدمه و یک صفحه در شرح احادیث پیامبر است.

در استفاده از نسخه ها، ما نسخه چاپى در دسترس را که آیت الله ابطحى اصفهانى آن را به طبع رسانده است اصل قرار دادیم، زیرا ایشان هر دو نسخه خطى در دسترس خود و نیز نسخه چاپى اسبق را در مجموع متن و پانوشت تصحیح خود آورده و آن ها را از هم جدا و متمایز کرده است.

افزون بر این ما در موارد بسیارى از متن کتاب الدره الباهره و گاه بحارالانوار نیز استفاده کرده ایم، زیرا بخش بزرگی از الدره الباهره را مى توان برگرفته از نزهة الناظر دانست و از این رو مى تواند نسخه ناقصى از آن بشمار آید و همین مسأله در کتب جوامع و واسطه مانند بحارالانوار که از نزهه الناظر حدیث نقل کرده اند، جارى است.

همچنین در تصحیح متن به شیوه انتقادى نیز نظر داشته و در معدود مواردى که هیچ یک از نسخه ها صحیح به نظر نمى آمده است پیشنهاد خود را ارائه داده و نسخه هاى دیگر را گزارش کرده ایم و در ترجمه هم مطابق نظر نهایى خود عمل کرده ایم. در مواردى نیز تفاوت هاى ریز و جزئى را که اثرى در فهم و تفسیر متن ندارد گزارش نکرده تا از فزونی پانوشت ها جلوگیرى کنیم و در عوض، تلاش کرده ایم تا نشانی احادیث را از کتب تألیف شده پیش از حلوانى استخراج نماییم و از این طریق بر اعتبار مضامین کتاب بیفزاییم و تنها در مواردى به کتب متأخر از نزهه الناظر ارجاع داده ایم که توفیق دسترسى به منبع کهنتر را نداشته ایم.[۱۶]

براى تسهیل در درست خوانى و فهم احادیث، اقدام به اعراب گذارى و ترجمه لغات دشوار و نیز ترجمه همه متن کتاب به فارسی نموده و جهت جلوگیرى از ازدحام علامت هاى اعراب از نهادن علامت سکون و حرکات حروف اشباع شده و نیز برخى دیگر از علامت های غیرضرور خوددارى نموده ایم. و منابع آورده شده در پانوشتِ تصحیح های جدید کتاب، راه محققان را براى دسترسى به اسناد هر حدیث و مضمون هاى مشابه آمده در احادیث دیگر هموار مى سازد.

پانویس

  1. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۶.
  2. خاتمه مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۹۲، رقم ۳۹.
  3. او استاد حلوانى و جانشین شیخ مفید می باشد و همراه نجاشی، غسل و تجهیز سید مرتضى را در سال ۴۳۶ ق عهده دار بوده است. ر.ک: نجاشی، رقم ۱۰۷۰.
  4. الذریعه، ج ۴، ص ۲۵۹.
  5. رجوع کنید به بخش احادیث امام باقر علیه السلام و امام جواد علیه السلام.
  6. ر.ک: رجال نجاشی، رقم ۷۰۸؛ فرحه الغری، ص ۱۲۵.
  7. برگه نخست نسخه خطى کتاب.
  8. همان.
  9. همان و نیز صفحه پایانى کتاب آن جا که گوید: و هر کس کتاب هاى ریحانى و چندى دیگر را صفحه زند می فهمد که سخنان خود را از کلمات بزرگان ما همچون امیرمؤمنان برگرفته اند.
  10. این نسخه از سوى مقام معظم رهبرى آیت الله خامنه اى به کتابخانه آستان قدس هدیه شده و با شماره عمومی ۱۹۶۰۰ در بخش کتب خطى این کتابخانه نگهدارى مى شود.
  11. این نسخه در ضمن مجموعه اى با رقم ۲۷۱۲ در بخش کتب خطی کتابخانه مسجد اعظم قم نگهدارى مى شود که به وسیله مرجع دینی عصر آیت الله حاج آقا حسین طباطبایى بروجردی (۱۲۹۲ـ۱۳۸۰ ق) تأسیس شد.
  12. مطابق گزارش مصححان مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف این نسخه به خط حاج سید ابوالقاسم صفوى اصفهانى ـ طاب ثراه ـ بوده که در نجف اشرف وفات یافته است.
  13. این کتاب از سوى مطبعه حیدریه در ۵۸ صفحه در قطع وزیرى و به سال ۱۳۵۶ ق در نجف و با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسیده است. این چاپ، غیر از چاپ سال ۱۲۸۴ ق است که در دسترس شیخ آقا بزرگ تهرانى بوده و آن را پر غلط خوانده است ر.ک: محمدهادى امینی، معجم المطبوعات النجفیه، ص ۳۶۲، رقم ۱۶۳۱؛ الذریعه، ج ۲۴، ص ۱۲۷، رقم ۶۳۷.
  14. این کتاب تحقیق مؤسسه الإمام المهدی علیه السلام و به اشراف آیت الله سید محمدباقر موحد ابطحى بوده و در چاپخانه مهر قم چاپ و منتشر شده است.
  15. ما این نسخه را با علامت (أ) مشخص کرده ایم و به دو نسخه آمده در پانوشت نسخه چاپی، تصحیح آقاى ابطحى با (ب) که مواردش بیشتر است و (ج) که نادر است اشاره کرده ایم.
  16. گفتنى است براى جداسازى منابع شیعى و اهل سنت ما از علامت (؛) استفاده کرده ایم.

منابع

  • دو ماهنامه آینه پژوهش، شماره ۹۲.

متن کتاب

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر