میرزا هاشم آملی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
 
(۳۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت  الله العظمی هاشم آملى''' (۱۲۷۸ - ۱۳۷۱ ش)، [[فقیه]] مجاهد و مرجع بزرگ [[شیعه]] در عصر معاصر، و از شاگردان [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|آیت الله  شاه آبادى]] و [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] بود.
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
«پرچمدار اصول»
+
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = هاشم اردشیر لاریجانی
 +
||تصویر=[[پرونده:Larijani.jpg|230px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۷۸ شمسی
 +
|زادگاه =  لاریجان
 +
|وفات =  ۱۳۷۱ شمسی
 +
|مدفن =  [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]]
 +
|اساتید =  [[شهید سید حسن مدرس|سید حسن مدرس]]، [[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانى]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|محمدعلی شاه آبادی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]]،...
 +
|شاگردان =  [[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادى آملى]]، [[ناصر مکارم شیرازی|ناصر مکارم شیرازى]]، [[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]، [[میرزا جواد تبریزی]] و [[آیت الله ناصری]]
 +
|آثار = کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، حاشیه بر [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]، بدایع الافکار، رسالة فى النیة،...
 +
}}
 +
==تحصیلات==
 +
میرزا هاشم آملى فرزند میرزا محمد، در سال ۱۳۲۲ قمری (۱۲۷۸ ش) در لاریجان به دنیا آمد. او پس از فراگیرى [[قرآن]] و تحصیلات ابتدایى، با استعداد سرشارى که داشت به فراگیرى [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سید تاج و آقا شیخ احمد آملى پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فراگرفت.
  
«عن  الرسول صلی الله علیه و آله: وَانّها -الارض- لََتَبْكى  عَلَى  الْعالِمِ اِذا ماتَ اَرْبَعينَ شَهْرا؛ زمين در فقدان عالم، چهل ماه اشك مى ريزد».
+
او سیزده ساله بود (۱۳۳۴ ق) که براى ادامه تحصیل به حوزه پر رونق [[تهران]] عزیمت کرد و به مدرسه علمیه سپهسالار - که زیر نظر مرحوم آیت الله [[شهید سید حسن مدرس|شهید سید حسن مدرس]] اداره مى شد - شتافت و مورد توجه و عنایت ویژه آن بزرگوار قرار گرفت و این همه ۱۲ سال به طول انجامید.
  
'''اشاره '''
+
کیفیت آشنایى و بذل توجه مرحوم شهید مدرس به ایشان را از زبان خودشان بشنویم: «...تا سیزده سالگى در آمل بودم و بعد به تهران آمدم، جوان غریبى در شهر بودم. نزد مرحوم استاد شیخ حسین نوائى برخى علوم عربى را فراگرفتم و در مدرسه سپهسالار سکونت داشتم. این مدرسه بسیار نامنظم بود، پس از مدتى مرحوم مدرس عهده دار مدیریت آن جا شد و تمام آقازاده هایى را که اهل کار و تدریس نبودند از مدرسه اخراج کرد و امتحانات سختى را براى ورود به مدرسه قرار داد. وقتى به من برخورد، فرمود: چه می خوانى؟ گفتم: [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] مى خوانم. تعجب کرد و پرسید: تو با این سن اسفار مى خوانى؟ گفتم: بلى، وقت امتحان روشن مى شود. او از من امتحان گرفت و من خیلى خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم و حجره مناسبى به من داد که به تنهایى از آن استفاده مى کردم و ماهى پنج  تومان هم برایم مقررى تعیین کرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباس ها و تهیه خوراک به من کمک کند. آن قدر خوشحال شده بودم که شاید آن شب از خوشحالى خوابم نبرد، مجدّانه مشغول تحصیل شدم، درس [[فلسفه]]، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] و مقدارى از درس خارج را در تهران فراگرفتم...».<ref>مجله نور علم، ش ۵۳-۵۴، ص ۱۹۷.</ref>
  
[[فقيه]] و اصولى بزرگوار، اسوه [[علم]] و [[تقوا]] و فضيلت حضرت آيت  الله  العظمى حاج ميرزا هاشم آملى قدس سره  الشريف يكى از ستارگان درخشان آسمان علم و دانش و از مفاخر فقهاى [[شيعه]] بشمار مى رفت. او يكى از حسنات عصر و بركات زمان ما بود، كه در سايه تلاش هاى مستمر و پيگير خويش توانست قلل برافراشته علم و [[اجتهاد]] را فتح نمايد و بر كرسى پرارزش تعليم و تدريس نشيند و دهها تن از بزرگان حوزه هاى علميه را در دامان خويش پرورش دهد و نامش را در قاموس پيشوايان بشريت ثبت نمايد. اينك برآنيم تا گوشه هايى از زندگانى سراسر تلاش و كوشش آن فقيه فرزانه را بنمايانيم و [[روح]] و جانمان را با ذكر جميل او صفا بخشيم و از گذران عمرش بهره گيريم.
+
برخی از اساتید ایشان در تهران عبارتند از:
  
'''ولادت '''
+
*میرزا محمدرضا فقیه لاریجانى
 +
*حاج سید محمد تنکابنى
 +
*میرزا یدالله نظرپاک
 +
*آقا شیخ محمدعلى لواسانى
 +
*[[میرزا محمدطاهر تنکابنی|میرزا محمدطاهر تنکابنى]]
 +
*[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانى]]
 +
*[[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|آیت الله محمدعلى شاه آبادى]]
  
در يكى از روزهاى سال 1322 ق(1) (1278 ش) در دامنه زيبا و پرطراوت كوههاى سر به فلك كشيده «البرز» در روستاى «پَردمه» لاريجان - در هفتاد كيلومترى شهر آمل - در خانه ساده مرحوم ميرزا محمد، كودكى به دنيا آمد كه دست تقدير زعامت و مرجعيت را برايش رقم زده بود.
+
وى کتاب هاى شوارق، [[شرح منظومه سبزواری (کتاب)|منظومه]]، [[اشارات و تنبیهات (کتاب)|اشارات]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] را از مرحوم نظرپاک و مرحوم میرزا طاهر تنکابنى، و [[شرح لمعه]] و [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] را از نزد میرزا عبدالله غروى آملى و سطوح عالى را از فقیه لاریجانى و سید محمد تنکابنى آموخت.<ref>گنجینه دانشمندان، ۵۳/۲.</ref>
  
دوران كودكى را در دامان پاك پدر و مادر باتقوايش پشت نهاد و پس از فراگيرى [[قرآن]] و تحصيلات ابتدايى، با استعداد سرشارى كه داشت و عشق به تحصيل علوم دينى - كه او را از خود بي خود كرده بود - به فراگيرى ادبيات عرب و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سيد تاج و آقا شيخ احمد آملى پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فراگرفت.(2)
+
'''عزیمت به حوزه علمیه قم:'''
  
'''تحصيلات '''
+
آیت  الله آملى پس از پشت سر نهادن سطوح عالیه، در سال ۱۳۴۵ ق (۱۳۰۵ ش) براى بهره ورى از خرمن فیض آیت  الله  العظمى [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حایرى]] به [[قم]] آمد و در درس هاى [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] آیت  الله مؤسس و در کنار آن به درس آیات عظام: [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت کوه‌کمرى]]، [[آیت الله محمدعلی شاه آبادی|شاه آبادى]] و حاج شیخ محمدعلى حایرى قمى حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهره ها برد و مبانى علمى خویش را استوار ساخت. او در این مدت فقه، اصول، [[رجال]]، [[حدیث]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] را نیک آموخت و این درس ها را با حضرات آیات: [[سید محمد محقق داماد|سید محمد محقق داماد]]، سید یحیى یزدى و حاج میرزا حسن یزدى به مباحثه نشست.
  
او سيزده ساله بود (1334 ق) كه براى ادامه تحصيل به حوزه پررونق تهران عزيمت كرد و به مدرسه علميه سپهسالار - كه زير نظر مرحوم آيت  الله شهيد سيد حسن مدرس اداره مى شد - شتافت و مورد توجه و عنايت ويژه آن بزرگوار قرار گرفت و اين همه 12 سال به طول انجاميد.
+
'''عزیمت به حوزه علمیه نجف:'''
  
كيفيت آشنايى و بذل توجه مرحوم شهيد مدرس به ايشان را از زبان خودشان بشنويم: «...تا سيزده سالگى در آمل بودم و بعد به تهران آمدم، جوان غريبى در شهر بودم. نزد مرحوم استاد شيخ حسين نوائى برخى علوم عربى را فراگرفتم و در مدرسه سپهسالار سكونت داشتم. اين مدرسه بسيار نامنظم بود، پس از مدتى مرحوم مدرس عهده دار مديريت آن جا شد و تمام آقازاده هايى را كه اهل كار و تدريس نبودند از مدرسه اخراج كرد و امتحانات سختى را براى ورود به مدرسه قرار داد. وقتى به من برخورد، فرمود: چه مي خوانى؟ گفتم: اسفار مى خوانم. تعجب كرد و پرسيد: تو با اين سن اسفار مى خوانى؟ گفتم: بلى، وقت امتحان روشن مى شود. او از من امتحان گرفت و من خيلى خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم و حجره مناسبى به من داد كه به تنهايى از آن استفاده مى كردم و ماهى پنج تومان هم برايم مقررى تعيين كرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباس ها و تهيه خوراك به من كمك كند. آن قدر خوشحال شده بودم كه شايد آن شب از خوشحالى خوابم نبرد، مجدّانه مشغول تحصيل شدم، درس [[فلسفه]]، رسائل، مكاسب و مقدارى از درس خارج را در تهران فراگرفتم...».(3)
+
مرجع فقید در سال ۱۳۵۱ ق، پس از اخذ اجازه [[اجتهاد]] از دو استاد بزرگوارش آیت  الله حایرى و آیت  الله حجت، براى بهره ورى از محفل پررونق درسى بزرگان حوزه [[نجف]] و جستجو از آراء و مبانى اصول رهسپار آن دیار شد و پس از [[زیارت]] مرقد مطهر باب علم نبوى امیرالمؤمنین [[امام على]] علیه السلام و طلب توفیق از آن حضرت، در مدرسه بزرگ آخوند سکنى گزید و در درس فقه و اصول آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] حاضر شد و ابواب [[طهارت]]، [[حج]] و بیع را از ایشان فراگرفت. و همزمان در درس هاى آیات عظام: [[میرزا محمدحسین نائینی|نائینى]] و [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] نیز شرکت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهى صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا را از آقا ضیاء عراقى و معاملات را از میرزاى نائینى فراگرفت.
  
از اساتيد معظم له در تهران مى توان از مرحوم ميرزا محمدرضا فقيه لاريجانى و حاج سيد محمد تنكابنى، مرحوم ميرزا يدالله نظرپاك، مرحوم آقا شيخ محمدعلى لواسانى و ميرزا طاهر تنكابنى و آيت  الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى و آيت  الله شيخ محمدعلى شاه آبادى نام برد. وى كتاب هاى شوارق، منظومه، اشارات و اسفار را از مرحوم نظرپاك و مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى، و شرح لمعه و قوانين را از نزد ميرزا عبدالله غروى آملى و سطوح عالى را از فقيه لاريجانى و سيد محمد تنكابنى آموخت.(4)
+
ایشان پس از مدتى مورد توجه بسیار مرحوم آیت  الله آقا ضیاء عراقى قرار گرفت تا بدان جا که از نزدیکان و اصحاب استفتاء ایشان گردید و در تدوین حاشیه دوم محقق عراقى بر «[[عروة الوثقى|عروةالوثقى]]» نقش بسزایى داشت. معظم له خود مى فرمود: «...ارتباط مرحوم آقا ضیاء عراقى با من بیش از ارتباط استاد با شاگردش بود. بسیارى از اوقات پس از درس همراه ایشان بودم و اشکالات خود را تصحیح مى کردم. حتى برخى از شب ها در منزل آقا ضیاء مى خوابیدم، ایشان نیمه شبى مرا بیدار کردند و فرمودند: فکرى به ذهنم رسیده است، آن را بنویسید...». و نیز مى فرمودند: «علاقه مرحوم آقا ضیاء به ما به حدى بود که تا زمانی که ما در درس ایشان حاضر نمى شدیم، درس را شروع نمى کردند. حتى ما شاگرد خانگى آقا ضیاء بودیم، ما در درس ایشان را سرِ حرف مى آوردیم تا بفهمیم مطلب استاد چیست؟».<ref>مجله نور علم، ش ۵۳-۵۴، ص ۱۹۸.</ref>
  
'''عزيمت به حوزه علميه قم '''
+
==تدریس و شاگردان==
 +
آیت  الله آملى در پى سال ها تحصیل و فراگیرى دانش، به چنان مقامى دست یافته بود که نامش زبانزد علما و فضلاى حوزه [[نجف]] گردیده بود و مجلس درس او آکنده از مشتاقان علم گشته ولذا سالیان دراز به تدریس سطوح عالیه و خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] اشتغال ورزید. معظم  له در طول تحصیل در حوزه درس مرحوم [[میرزا محمدحسین نائینی|نائینى]] و [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقى]] به تدریس سطح و (چهار دوره [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]) و پس از وفات محقق عراقى به تدریس خارج فقه (کتاب هاى بیع و صلاة) و خارج اصول (چهار دوره) روى آورد و شاگردان بسیارى را پرورش داد و این تا سال ۱۳۸۰ ق که در قم مستقر گردید، ادامه یافت.<ref>گنجینه دانشمندان، ۵۳/۲.</ref>
  
آيت  الله آملى پس از پشت  سر نهادن سطوح عاليه، در سال 1345 ق (1305 ش) براى بهره ورى از خرمن فيض آيت  الله  العظمى حايرى به [[قم]] آمد و در درس هاى [[فقه]] و [[اصول]] آيت  الله مؤسس و در كنار آن به درس آيات عظام: حجت كوه‌كمرى، شاه آبادى و حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهره ها برد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. او در اين مدت فقه، اصول، [[رجال]]، [[حديث]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] را نيك آموخت و اين درس ها را با حضرات آيات: سيد محمد محقق داماد، سيد يحيى يزدى و حاج ميرزا حسن يزدى به مباحثه نشست.
+
'''مهاجرت به حوزه علمیه قم: '''
  
'''عزيمت به حوزه علميه نجف '''
+
مرجع فقید پس از ۳۰ سال اقامت در جوار مرقد امیرالمؤمنین [[امام على]] علیه السلام، در سال ۱۳۸۰ ق، به عزم دیدار اقوام و [[صله رحم|صله ارحام]] و سکونت در [[حوزه علمیه قم]] - که آوازه آن تحت زعامت آیت  الله  العظمى [[آیت الله بروجردی|بروجردى]] در جهان طنین افکن شده بود - رخت سفر بربست و راهى [[ایران|ایران]] شد.
  
مرجع فقيد در سال 1351 ق، پس از اخذ اجازه [[اجتهاد]] از دو استاد بزرگوارش آيت  الله حايرى و آيت  الله حجت، براى بهره ورى از محفل پررونق درسى بزرگان حوزه [[نجف]] و جستجو از آراء و مبانى اصول رهسپار آن ديار شد و پس از [[زيارت]] مرقد مطهر باب علم نبوى اميرالمؤمنين [[امام على]] علیه السلام و طلب توفيق از آن حضرت، در مدرسه بزرگ آخوند سكنى گزيد و در درس فقه و اصول آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى حاضر شد و ابواب طهارت، [[حج]] و بيع را از ايشان فراگرفت. و همزمان در درس هاى آيات عظام: نائينى و آقا ضياء عراقى نيز شركت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهى صلاة، اجاره، غصب، بيع و قضا را از آقا ضياء عراقى و معاملات را از ميرزاى نائينى فراگرفت.
+
فضلاى [[حوزه علمیه]] با ورود ایشان به [[قم]]، مقدمش را گرامى داشتند و از این که یکى از برترین شاگردان محقق عراقى و صاحب تقریرات درس وى را در میان خویش مى دیدند، شادمان شده و گرد شمع وجودش حلقه زدند. معظم  له با استقرار در قم، به تدریس خارج فقه و اصول روى آورد و بیش از سى سال ابواب گوناگون فقه چون: طهارت، صلاة، بیع و خیارات و شش دوره کامل اصول را تدریس نمود و تشنگان دانش و معارف [[اهل  بیت]] علیهم السلام را از سرچشمه زلال علوم خویش سیراب ساخت.
  
ايشان پس از مدتى مورد توجه بسيار مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقى قرار گرفت تا بدان جا كه از نزديكان و اصحاب استفتاء ايشان گرديد و در تدوين حاشيه دوم محقق عراقى بر «عروةالوثقى» نقش بسزايى داشت.
+
ایشان در آغاز در مدرسه «خان» و پس از تبعید حضرت [[امام خمینى]] در آبان ۱۳۴۳ ش، در شبستان [[مسجد اعظم قم|مسجد اعظم]] و در جوار مرقد مرحوم آیت الله العظمى بروجردى به تدریس خارج طهارت، معاملات (بیع و خیارات) و خارج صلاة هر کدام در ۱۰ سال پرداخت و عصرها نیز - یک ساعت  و نیم به غروب مانده - به آموزش اصول استدلالى دست یازید.<ref>مجله نور علم، ش ۵۲-۵۳، ص ۲۰۰.</ref>
  
معظم له خود مى فرمود: «...ارتباط مرحوم آقا ضياء عراقى با من بيش از ارتباط استاد با شاگردش بود. بسيارى از اوقات پس از درس همراه ايشان بودم و اشكالات خود را تصحيح مى كردم. حتى برخى از شب ها در منزل آقا ضياء مى خوابيدم، ايشان نيمه شبى مرا بيدار كردند و فرمودند: فكرى به ذهنم رسيده است، آن را بنويسيد...».
+
'''شیوه تدریس:'''
  
و نيز مى فرمودند: «علاقه مرحوم آقا ضياء به ما به حدى بود كه تا زماني كه ما در درس ايشان حاضر نمى شديم، درس را شروع نمى كردند حتى ما شاگرد خانگى آقا ضياء بوديم، ما در درس ايشان را سرِ حرف مى آورديم تا بفهميم مطلب استاد چيست؟».(5)
+
استاد معظم آیت  الله حاج شیخ محمدعلى اسماعیل پور - که یکى از قدیمى ترین شاگردان استاد بشمار مى رود - پیرامون کیفیت تدریس مرحوم آیت  الله آملى مى گوید: «از آن جا که استاد ما اصولى بسیار ماهر بودند، درس فقه ایشان آکنده از تحقیقات اصولى بود و دیدگاه خویش را با ذکر تحقیقات اعاظم علماى پیشین و معاصر خود ذکر مى کردند. ایشان هر وقت وارد مطلبى شده و بحثى را آغاز مى کردند، تحقیق آن مطلب را از همان اول بیان مى کردند و تا آخر هم بر روى آن مبنا ایستادگى کرده و ادله مخالفین را به نقد مى کشیدند. معظم  له در تدریس خود نظرات موافق را کمتر نقل مى نمود و اگر از بزرگان مطلبى بیان مى کرد بیشتر براى نقد و بررسى بود. آقا خودشان را مقید کرده بودند که قبل از تدریس حتماً درس را مطالعه و یادداشت نموده و دفترچه اى داشتند که بحث ها را در آن تنظیم کرده و بعد به جلسه درس تشریف مى آوردند. آقا به ساعت آغاز و انجام درس بسیار مقید بودند و حتى براى محظورات شاگردان، زمان درس را تغییر نمى دادند و به رفع اشکالات شاگردان نیز اهتمام مى ورزیدند. ایشان خود را در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] فدا کردند و هر چه داشتند در قالب این دو علم پیاده کردند. معظم  له همیشه تاکید داشتند که روى فقه و فقاهت - که مبناى [[اسلام]] و مرکز ثقل علوم [[اهل البیت|اهل  بیت]] علیهم السلام است - کار کنید. دأب آن بزرگوار این بود که بیشتر به فکر کردن در اطراف مطلب مورد بحث خود اهمیت مى داد. ایشان در رویه فکرى پیرو [[شیخ انصارى]] بود و در فهم و جمع روایات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در [[احکام]] الهى دقت تام مى نمود. آن جا که درس اصول معظم  له به مباحث [[فلسفه|فلسفى]] مربوط مى شد، بهتر از عهده برمى  آمدند. مثلاً در بحث طلب و اراده، [[جبر]] و [[اختیار|اختیار]]، قاعده الواحد لایصدر عنه الاّ الواحد، بسیار جالب بحث مى نمودند، درس ایشان یک درس جامع اصولى و فلسفى بود...».
  
'''استادان '''
+
'''شاگردان:'''
  
مرحوم آيت الله العظمى آملى در طول 31 سال تلاش پيگير و خستگى ناپذير خويش (1330-1361 ق) توانست علوم رايج حوزه هاى علميه را مانند: ادبيات، [[فقه]]، [[اصول]]، [[فلسفه]]، هيئت، [[رجال]] و درايه، [[اخلاق]] و [[عرفان]]، [[منطق]] و [[حكمت نظرى]] از محضر اساتيد نام آور [[قم]] و [[تهران]] و [[نجف]] كسب نمايد و قله هاى [[علم]] و [[ايمان]] را فتح كند. برخى از آن مردان بزرگ عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:
+
مرحوم آیت الله آملى از پس تدریس سالیان دراز در حوزه هاى علمیه [[نجف]] اشرف و [[قم]]، تلامیذ بسیارى را در محفل درس خود پرورش داد. شاگردانى که هم  اینک از اساتید و علماى بزرگ حوزه هاى علمیه بشمار مى روند و مدار تدریس و تالیف و تحقیق در حوزه ها بر وجود آنان مى گردد. اینک به نام برخى از شاگردان ایشان که در نجف و قم از محضرش بهره برده اند، اشارتى مى شود:
  
* 1- حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى (1276-1355 ق) صاحب «درر الاصول» و «كتاب  الصلاة»؛
+
*محمدعلى اسماعیل پورقمشه اى؛
 +
*[[میرزا جواد تبریزی|میرزا جواد آقا تبریزى]]؛
 +
*[[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادى آملى]]؛
 +
*سید احمد حق شناس؛
 +
*سید حسن شجاعى؛
 +
*اسماعیل صالحى مازندرانى؛
 +
*سید حبیب الله طاهرى گرگانى؛
 +
*سید رضا علوى تهرانى؛
 +
*سید على فرحى قمى؛
 +
*محمدعلى فیض لاهیجى؛
 +
*سید جعفر کریمى؛
 +
*محمدتقى مجلسى؛
 +
*سید على محقق داماد؛
 +
*سید مصطفى محقق داماد؛
 +
*محمد محمدى گیلانى؛
 +
*حسین محمدى لائینى؛
 +
*سید محمدحسن مرتضوى لنگرودى؛
 +
*محمدحسین مسجد جامعى؛
 +
*[[محمدهادی معرفت|محمدهادى معرفت]]؛
 +
*[[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]؛
 +
*[[ناصر مکارم شیرازی|ناصر مکارم شیرازى]]؛
 +
*سیدابوالفضل موسوى تبریزى؛
 +
*ضیاءالدین نجفى تهرانى؛
 +
*محمد یزدى.
  
* 2- حاج ميرزا حسين نائينى (1273-1355 ق) صاحب «قاعده  لاضرر» و «تنبيه  الامّة»؛
+
==آثار و تألیفات==
 +
آیت الله آملى در راه نشر و گسترش دانش آل محمد علیهم السلام از هیچ کوششى فروگذار نکرد، بیش از پنجاه سال در کنار تدریس، به تالیف و تحقیق نیز دست یازید و هماره پیش از تدریس، مباحث طرح شده را به زیبایى نگاشته و پس از آن به القاء درس مى پرداخت، که برخى از تألیفات ایشان از رهگذر همین خصیصه اکنون برجاى مانده عبارتند از:
 +
[[پرونده:Osul.jpg|thumb|left|بدایع الافکار - یکی از آثار آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی]]
  
* 3- آقا ضياءالدين عراقى (1278-1361 ق) صاحب «شرح تبصرة المتعلمين» و «كتاب  القضاء»؛
+
#کتاب الطهارة؛
 +
#کتاب الصلاة؛
 +
#کتاب الصوم؛
 +
#کتاب الرهن والاجارة؛
 +
#کتاب البیع؛
 +
#خیارات؛
 +
#رسالة فى النیة؛
 +
#تقریرات درس صلاة مرحوم آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حایرى یزدی]]؛
 +
#تقریرات درس [[فقه]] آیت الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقى]] (صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا)؛
 +
#توضیح المسائل؛
 +
#مناسک [[حج]]؛
 +
#حاشیه بر [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]؛
 +
#بدایع الافکار، تقریرات درس اصول مرحوم محقق عراقى (۴ جلد)؛
 +
#تقریرات درس [[اصول]] مرحوم آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]؛
 +
#حاشیه بر شرح چغمینى، در هیئت؛
 +
#حاشیه بر التحصیل بهمنیار، در [[حکمت]] و [[منطق]].
  
* 4- آقا سيد ابوالحسن اصفهانى (1248-1365 ق) صاحب «وسيلة النجاة» و «ذخيرة العباد»؛
+
'''تقریرات: '''
  
* 5- ميرزا محمدعلى شاه آبادى (1292-1363 ق) صاحب «رشحات البحار» و «شذرات المعارف»؛
+
تلامذه مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم آملى در خلال تحصیل، دست به قلم برده و به ثبت و ضبط گفتار استاد مى پرداختند و از همین رهگذر است که فشرده سخنان ایشان، هم اینک در دسترس دانش  پژوهان قرار دارد. برخى از تقریرات درس معظم له که به چاپ رسیده عبارت است از:
  
* 6- آقا سيد محمد حجت كوه كمرى (1310-1373 ق) صاحب «مستدرك  المستدرك» و «جامع  الاحاديث والاصول»؛
+
#المعالم المأثوره فى الطهارة. تقریرات درس طهارت. (۶ جلد) نوشته: محمدعلى اسماعیل پور؛
 +
#کشف الحقایق. تقریرات درس بیع و خیارات. (۴ جلد) نوشته: سید جعفر کریمى؛
 +
#مجمع الافکار و مطرح الانظار. تقریر کامل درس اصول، از آغاز تا پایان تعادل و تراجیح. (۵ جلد) نوشته: محمدعلى اسماعیل پورقمشه اى؛
 +
#منتهى الافکار. تقریرات مباحث الفاظ. (۱ جلد) نوشته: محمدتقى مجلسى؛
 +
#تقریر الاصول. تقریر مباحث الفاظ. تألیف: ضیاءالدین نجفى؛
 +
#تحریر الاصول. تقریر مباحث استصحاب و تعادل و تراجیح. نوشته: سید على فرحى قمى.
  
* 7- ميرزا ابوالحسن شعرانى (1320-1393 ق) نويسنده «ترجمه شرح تجريد» و «نثر طوبى »؛
+
==فعالیت‌هاى سیاسى و اجتماعی==
 +
با شروع برنامه هاى ضداسلامى رژیم منحوس شاهنشاهى، در قالب تصویب قانون انجمن هاى ایالتى و ولایتى، در مهر ماه ۱۳۴۱ ش، مراجع تقلید و علماى اعلام با درایت و هوشیارى تمام عمق فاجعه را احساس کردند و بى درنگ به میدان آمدند و با حرکت شورانگیز و یکپارچه و با اعلامیه ها و بیانیه هاى توفنده خویش، نقشه هاى استعمار را نقش  برآب کردند.
  
* 8- حاج سيد محمد تنكابنى (1277-1359 ق) صاحب «ايضاح  الفوائد»؛
+
مرحوم آیت الله آملى یکى از چهره هاى سرشناس مبارز روحانیت بود. نام ایشان همواره ذیل اعلامیه هاى دسته جمعى مراجع تقلید دیده مى شد.<ref>رک: جلد اول اسناد انقلاب اسلامى، جلد سوم نهضت روحانیون ایران، جلد اول بررسى نهضت امام خمینى.</ref> خانه اش محل شور و گردهمایى مبارزان بود و دیدگاهش روشنگر راه مبارزه. [[نماز جماعت]] ایشان در حیاط مدرسه خان (آیت  الله بروجردى)، نقطه تجمع روحانیون مبارز بود.
  
* 9- حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى (1299-1358 ق) صاحب «حاشيه بركفايه» و «ردّ وهابيت»؛
+
در آن سال هاى سیاه ترس و خفقان - که حضرت [[امام خمینی]] تبعید شده بودند و بردن نام ایشان به آسانى میسر نبود - در آن جا طلاب نام و یاد امام را گرامى داشته و براى پیروزى و توفیق او شعار مى دادند و [[صلوات]] مى فرستادند. حجت الاسلام والمسلمین ناطق نورى در این زمینه مى گوید: «... ایشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آیاتى بودند که همواره از امام عالیقدر به عنوان رهبرى انقلاب و مقام امامت یاد مى کردند و همراه و همگام با امام در دوران مبارزه و انقلاب بودند و اعلامیه هاى باقیمانده از آن عالم بزرگوار شاهد بر این مدعاست...».
  
* 10- ميرزا مهدى آشتيانى - فيلسوف شرق - (1306-1372 ق) صاحب «رساله در وحدت وجود» و «قاعده  الواحد»؛
+
آیت الله آملی از اولین کسانى بود که دولت منتخب امام را تأیید کردند و در تمام مواقف انقلاب مردم را به پشتیبانى از آرمان هاى حضرت امام فراخواندند. ایشان همواره از رهبر کبیر انقلاب به عنوان «امام  المسلمین» یاد مى فرمودند و پیروى از دستورات ایشان را واجب مى دانستند و مى گفتند: نظر من، در مسائل کشور همان است که امام مى گویند.
  
* 11- ميرزا يدالله نظرپاك كجورى تهرانى (1296-1363 ق)؛
+
پس از رحلت حضرت امام و انتخاب رهبر معظم انقلاب حضرت [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت  الله خامنه اى]] مدّ ظله العالى به زعامت و رهبرى، نامه اى از جانب ایشان به معظم  له ارسال شد که در بخشى از آن آمده بود: «... انتخاب شایسته حضرتعالى که فردى دانشمند و اسلام  شناس و صاحب درایت هستید از جانب مجلس خبرگان، مایه امیدوارى و تسکین است».
  
* 12- ميرزا طاهر تنكابنى (1280-1360 ق) نويسنده «حاشيه بر قانون».
+
'''خدمات اجتماعی:'''
  
'''تدريس '''
+
این مرجع فقید در کنار تألیفات پرثمر و پرورش شاگردان و فعالیت‌هاى سیاسى، به ایجاد ساختمان هاى عام المنفعه نیز پرداخت، که نمونه آشکار آن مدرسه علمیه ولى عصر عجل الله تعالی فرجه در [[قم]] است، که این مدرسه با مساحتى نزدیک به هفتصد متر و داشتن بیش از چهل حجره و چند مدرس و کتابخانه اى درخور و شایسته، محل سکونت طلاب فاضل بوده و در آن علوم [[اهل  بیت]] علیهم السلام آموخته مى شود.<ref>گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۵۳.</ref>
  
آيت الله آملى در پى سال ها تحصيل و فراگيرى دانش، به چنان مقامى دست يافته بود كه نامش زبانزد علما و فضلاى حوزه [[نجف]] گرديده بود و مجلس درس او آكنده از مشتاقان علم گشته ولذا ساليان دراز به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه و اصول اشتغال ورزيد.
+
همچنین معظم له در بناى ده ها [[مسجد]] در گوشه و کنار استان مازندران با کمک هاى مالى خویش شرکت جست و اجازه مصرف سهم مبارک امام علیه السلام را در این امر مقدس، به مقلدین خویش داده بودند.
  
معظم  له در طول تحصيل در حوزه درس مرحوم نائينى و آقا ضياء عراقى به تدريس سطح و (چهار دوره مكاسب) و پس از وفات محقق عراقى به تدريس خارج فقه (كتاب هاى بيع و صلاة) و خارج اصول (چهار دوره) روى آورد و شاگردان بسيارى را پرورش داد و اين تا سال 1380 ق كه در قم مستقر گرديد، ادامه يافت.(6)
+
==ویژگی‌هاى اخلاقى==
 +
'''ساده زیستی:'''
  
'''مهاجرت به حوزه علميه قم '''
+
مرحوم آیت الله آملى از تعینات زندگى به دور بود. از مظاهر بزرگنمایى سخت بدش مى آمد و با طلاب جوان همان گونه برخورد مى کرد که با بزرگان. به همین دلیل در دل همگان جاى گرفته بود. در خانه اش به روى همگان باز بود و در سرما و گرما پیاده از خانه به [[مسجد اعظم قم|مسجد اعظم]] جهت تدریس مى رفت. بشّاش و گشاده رو بود، طلاب جوان را احترام مى کرد و به آنان شخصیت مى داد. با مردم مأنوس بود و غالباً کارهاى دفترشان را خود انجام مى داد. حتى بسیارى از مواقع خود شخصاً به تلفن جواب مى داد و جلو پاى واردین از جا برمى خاست. او زندگى اش را در گمنامى و بدون هیاهوى دنیوى سپرى ساخت.
  
مرجع فقيد پس از 30 سال اقامت در جوار مرقد اميرالمؤمنين [[امام على]] علیه السلام، در سال 1380 ق به عزم ديدار اقوام و صله ارحام و سكونت در حوزه علميه قم - كه آوازه آن تحت زعامت آيت  الله  العظمى بروجردى در جهان طنين افكن شده بود - رخت سفر بربست و راهى ايران شد.
+
'''نظم در زندگى:'''
  
فضلاى حوزه علميه با ورود ايشان به قم، مقدمش را گرامى داشتند و از اين كه يكى از برترين شاگردان محقق عراقى و صاحب تقريرات درس وى را در ميان خويش مى ديدند، شادمان شده و گرد شمع وجودش حلقه زدند.
+
آیت  الله آملى در زندگى اش بسیار [[نظم|منظم]] بود و از وقت خویش به خوبى استفاده مى برد. ساعت مطالعه، وقت [[عبادت]] و تدریس و زمان دیدار با مراجعین همه سر ساعت معین انجام مى گرفت. فرزند ایشان جناب حجت الاسلام آقاى صادق لاریجانى مى گوید: معظم  له در امور درس و زندگى و برنامه خواب و فعالیت روزانه شان منظم بودند. ایشان همیشه شب ها زودتر از دیگران مى خوابیدند و سحرها که بیدار مى شدند تا ظهر نمى خوابیدند. پس از [[نماز صبح]] شروع به مطالعه مى کرد و پس از صرف صبحانه آماده تدریس مى شد و پس از آن به پاسخ گویى استفتائات و جواب مراجعان مى پرداخت. ایشان از شب نشینی هاى رایج بین مردم خیلى پرهیز مى کردند و تحت هیچ شرایطى حاضر نبودند برنامه تنظیم شده خود را به  هم زنند...».
  
معظم  له با استقرار در قم، به تدريس خارج فقه و اصول روى آورد و بيش از سى  سال ابواب گوناگون فقه چون: طهارت، صلاة، بيع و خيارات و شش دوره كامل اصول را تدريس نمود و تشنگان دانش و معارف [[اهل  بيت]] علیهم السلام را از سرچشمه زلال علوم خويش سيراب ساخت.
+
'''تقید به ادعیه و زیارات:'''
  
ايشان در آغاز در مدرسه «خان» و پس از تبعيد حضرت [[امام خمينى]] در آبان 1343 ش، در شبستان مسجد اعظم و در جوار مرقد مرحوم آيت الله  العظمى بروجردى به تدريس خارج طهارت، معاملات (بيع و خيارات) و خارج صلاة هر كدام در 10 سال پرداخت و عصرها نيز - يك ساعت  و نيم به غروب مانده - به آموزش اصول استدلالى دست يازيد.(7)
+
مرجع فقید [[شیعه|شیعه]] فقیهى متعبد و مجتهدى متقى و وارسته و پایبند [[دعا|دعاها]] و [[زیارت|زیارات]] بودند، به [[زیارت عاشورا]] و [[زیارت جامعه کبیره|جامعه کبیره]] اهمیت داده و بسیار مى خواندند. استاد معظم جناب آیت الله اسماعیل پور مى فرمودند: معظم  له داراى حالات و روحیات والاى [[عرفان|عرفانى]] بود که هماره آن را از دیگران کتمان مى کرد. ایشان در برخى از ادعیه خصایصى داشتند، اگر دعاى به خصوصى را مى دادند و یا مى خواندند مؤثر واقع مى شد، مطالبى بود که استاد ما با ریاضت، خواندن زیارت عاشورا، زیارت جامعه و [[دعای توسل|توسل]] به آن ها دست یافته بود و کراماتى داشتند که هرگز کسى را از چگونگى آن آگاه نساختند...».
  
'''شيوه تدريس '''
+
'''عشق به ائمه علیهم السلام:'''
  
استاد معظم آيت  الله حاج شيخ محمدعلى اسماعيل پور - كه يكى از قديمى ترين شاگردان استاد بشمار مى رود - پيرامون كيفيت تدريس مرحوم آيت  الله آملى مى گويد: «از آن جا كه استاد ما اصولى بسيار ماهر بودند، درس فقه ايشان آكنده از تحقيقات اصولى بود و ديدگاه خويش را با ذكر تحقيقات اعاظم علماى پيشين و معاصر خود ذكر مى كردند. ايشان هر وقت وارد مطلبى شده و بحثى را آغاز مى كردند، تحقيق آن مطلب را از همان اول بيان مى كردند و تا آخر هم بر روى آن مبنا ايستادگى كرده و ادله مخالفين را به نقد مى كشيدند. معظم له در تدريس خود نظرات موافق را كمتر نقل مى نمود و اگر از بزرگان مطلبى بيان مى كرد بيشتر براى نقد و بررسى بود. آقا خودشان را مقيد كرده بودند كه قبل از تدريس حتماً درس را مطالعه و يادداشت نموده و دفترچه اى داشتند كه بحث ها را در آن تنظيم كرده و بعد به جلسه درس تشريف مى آوردند».
+
فقیه فقید، به [[اهل البیت|اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهم السلام بسیار عشق مى ورزیدند، کمتر مواقعى بود که نام مقدس این انوار الهى را بشنوند و اشکشان جارى نشود. به ویژه هرگاه نام امیرالمؤمنین [[امام على]] علیه السلام را مى آوردند بغض گلویش را مى گرفت و اشک در دیدگانش حلقه مى زد. یکى از ویژگی هاى ایشان آن بود که هماره تا از خواب برمى خاست، به شوق امیرمؤمنان بر آن حضرت درود مى فرستادند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته». شور و عشق معظم له به [[سیدالشهداء|سید الشهداء]] علیه السلام غیرقابل وصف بود. مجلس عزایى که در ده شب اول ماه [[ماه محرم|محرم]] در [[مسجد اعظم قم|مسجد اعظم]] برپا مى کرد، این بزرگوار خود شرکت جسته و در سوگ امام علیه السلام، با صداى بلند گریه مى کردند و اشک مى ریختند. هر صبح جمعه در منزل ایشان مجلس ذکر مصیبت [[ائمه اطهار|امامان]] برپا بود و این سنت حسنه را سالیان فراوان ادامه دادند. معظم  له براى [[سادات]] احترام بسیار قائل بودند و با تمام قد در جلو پاى آنان - حتى طلبه هاى جوان سید - برمى خاستند.
  
آقا به ساعت آغاز و انجام درس بسيار مقيد بودند و حتى براى محظورات شاگردان، زمان درس را تغيير نمى دادند و به رفع اشكالات شاگردان نيز اهتمام مى ورزيدند. ايشان خود را در [[فقه]] و [[اصول]] فدا كردند و هر چه داشتند در قالب اين دو علم پياده كردند. معظم  له هميشه تاكيد داشتند كه روى فقه و فقاهت - كه مبناى اسلام و مركز ثقل علوم اهل  بيت علیهم السلام است - كار كنيد. دأب آن بزرگوار اين بود كه بيشتر به فكر كردن در اطراف مطلب مورد بحث خود اهميت مى داد. ايشان در رويه فكرى پير و [[شيخ انصارى]] بود و در فهم و جمع روايات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در [[احكام]] الهى دقت تام مى نمود. آن جا كه درس اصول معظم  له به مباحث فلسفى مربوط مى شد، بهتر از عهده برمى  آمدند. مثلاً در بحث طلب و اراده، جبر و اختيار، قاعده  الواحد لايصدر عنه الاّالواحد بسيار جالب بحث مى نمودند، درس ايشان يك درس جامع اصولى و فلسفى بود...».
+
'''جدیت در تحصیل و تدریس:'''
  
'''شاگردان '''
+
آیت  الله فقید از اوان جوانى در تحصیل دانش، بسیار کوشا بود. سالیان فراوان - حدود هشتاد سال - به تحصیل و تدریس علوم آل محمد صلی الله علیه و آله در حوزه هاى علمیه آمل، [[تهران]]، [[قم]]، [[نجف]] مشغول بود و هیچ چیز او را از این کار بازنداشت. او با جدیت تمام درس خواند و در سایه همین کوشش ها بود که توانست قله هاى رفیع علم و دانش را به آسانى فتح نماید. او خود فرموده است: «...من در درس خواندن خیلى مجد بودم، درس ها را تعقیب و دنبال مى کردم، بر اساتید اشکال مى گرفتم، در هر درسى که شرکت مى کردم خیلى زود بروز کرده و مورد اعتناء استاد قرار مى گرفتم...». نیز ایشان به تدریس بسیار اهتمام داشت و حتى در مواقع بیمارى هم از آن دست برنمى داشت. آیت  الله [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملى]] مى فرمودند: «روزى به دیدن و عیادت ایشان رفتم، مشاهده کردم آقا سخت مضطرب است و بى تابى مى فرماید. عرض کردم: آقا چرا این قدر بى تاب هستید؟ چرا مضطربید؟ فرمود: آقا! بى تابى من براى اینست که درسم تعطیل شده است».
  
مرحوم آيت  الله آملى از پس تدريس ساليان دراز در حوزه هاى علميه [[نجف]] اشرف و [[قم]]، تلاميذ بسيارى را در محفل درس خود پرورش داد و آنان را به سر منزل مقصود رسانيد. شاگردانى كه هم  اينك از اساتيد و علماى بزرگ حوزه هاى علميه بشمار مى روند و مدار تدريس و تاليف و تحقيق در حوزه ها بر وجود آنان مى گردد.
+
'''مردمى بودن: '''
  
اينك به نام برخى از شاگردان آن بزرگ كه در نجف و قم از محضرش بهره برده اند، اشارتى مى شود و از عدم استقصاء نام آنان پوزش مى طلبيم: حضرات آيات و حجج اسلام:
+
آیت  الله آملى به مردم عشق مى ورزید و با مردم مى جوشید. درِ خانه اش به روى همگان باز بود تا دیدارش بدون هیچ مانعى صورت گیرد. ایشان خود مى فرمود: علما باید خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند، ثبوت بى اثبات بدون فایده است. عالمى که علم خود را عرضه و اظهار نکند بى حاصل است و آن هدفى که از تعلیم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد. و هم مى فرمود: ریاست طلبى یک مسأله است و این که عالم خود را بى استفاده قرار دهد مساله دیگرى است، عرضه علم شهرت طلبى نیست و تفکیک این دو، موضوع کم اهمیتى نمى باشد.
  
- محمدعلى اسماعيل پور قمشه اى ؛
+
'''تجلیل از مراجع معاصر:'''
  
- ميرزا جواد آقا تبريزى ؛
+
مرحوم آیت  الله آملى در تجلیل از مراجع تقلید زمانش و علماى معاصرش از هیچ اقدامى فروگذار نمى کرد. ایشان در مواقع مختلف از مبانى علمى آیات عظام: حکیم و خویى و از مراتب [[زهد]] و تقواى آیت  الله  العظمى حاج [[سيد احمد خوانسارى]] تجلیل مى فرمود و به مراتب علمى و عملى و مقامات معنوى آیت  الله  العظمى [[سید محمدهادی میلانی|میلانى]] عقیده محکمى داشتند. براى بزرگداشت آیت  الله  العظمى [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|گلپایگانى]] در مجالس سوگوارى و روضه ایشان شرکت مى کرد و ارتباط بین ایشان و حضرات آیات: [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|نجفى مرعشى]] و [[علامه طباطبایى]] از استحکام دیرینه اى برخوردار بود و دوستى و صمیمیت آنان نیز وصف ناشدنى. و هم به مرحوم آیت  الله حاج [[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانى]] بسیار احترام مى نهاد و از او بانهایت تجلیل یاد مى کرد.
  
- هاشم تقديرى ؛
+
'''برخى از نصایح ایشان در جلسات درس:'''
  
- صابر جبارى ؛
+
ایشان در زمان هاى مختلف، از جمله در آستانه تعطیلات حوزه، طلاب را به پرهیزکارى و [[ورع]] و [[تقوا]] فرامى خواندند و از آن جا که خود، شهد شیرین تقوا را چشیده بود سخنش از حلاوت خاصى برخوردار بود و تا عمق جان آدمى تأثیر مى کرد. از جمله مى فرمود:
  
- عبدالله جوادى آملى ؛
+
- همیشه به یاد خدا باشید.
  
- سيد احمد حق  شناس ؛
+
- همواره به یاد [[امام زمان]] علیه السلام باشید که او ناظر بر رفتار و کردار شماست.
  
- محمدباقر دار ابكلائى ؛
+
- همیشه با [[وضو]] و [[طهارت]] باشید.
  
- محسن دوزدوزانى ؛
+
- [[نماز شب]] را از یاد نبرید که تمام [[پیامبران]] بدان سفارش کرده اند.
  
- محمدهادى روحانى ؛
+
- هرگز به نامحرمان نظر مکنید.
  
- سيد حسن شجاعى ؛
+
- [[فقه]] پاک است و در ظرف ناپاک جاى نمى گیرد، کسى که مى خواهد [[فقیه|فقیه]] اهل بیت شود باید [[نفس|نفسش]] را پاک کند و خودش را اصلاح نماید. دنیا قمارخانه نفس ناطقه است، مواظب باشید که نفستان را نبازید.
  
- اسماعيل صالحى مازندرانى ؛
+
==وفات==
 +
مرحوم آیت  الله آملى، سرانجام در عصر روز جمعه چهارم [[رمضان]]  المبارک ۱۴۱۳ ق (۷ اسفند ۱۳۷۱ ش) بدرود حیات گفت. پیکر پاکش در [[قم]]، [[تشییع جنازه|تشییع]] شد و پس از اقامه [[نماز میت|نماز]] به امامت آیت  الله [[حسین وحید خراسانی|وحید خراسانى]]، در مسجد بالاسر [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم مطهر حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
  
- سيد حبيب  الله طاهرى گرگانى ؛
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
<references />
  
- سيد رضا علوى تهرانى ؛
+
==منابع==
 +
*ناصرالدین انصارى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۵.
  
- على غياثى ؛
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:آملی (2).jpg|هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی) و [[شیخ محمد کوهستانی|محمد کوهستانی]]
 +
پرونده:آملی00.jpg|هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی) در خانه شخصی
 +
پرونده:صالحی (5).jpg|از راست: [[اسماعیل صالحی مازندرانی]]، [[محمدعلی گرامی]] و هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)
 +
پرونده:حسن زاده0.jpg|از راست تکیه به دیوار: هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)، [[عبدالله جوادی آملی]]، [[حسن حسن زاده آملی]] و [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدی]] (فاضل لنکرانی)
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (1122).jpg|از راست: ناشناس، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]]، هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)، سید کاظم میرفیضی شریعتمداری، [[ناصر مکارم شیرازی]]
 +
پرونده:مرعشی (10).jpg|از راست: سید کاظم میرفیضی شریعتمداری، هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی) و [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی]]
 +
پرونده:آملی01.jpg|alt=سه مرجع شمالی در یک قاب|از راست: هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)، عبدالله جوادی آملی و [[سید محمدعلی علوی گرگانی|سید محمدعلی علوی حسینی گرگانی]]
 +
پرونده:حسین وحید خراسانی (6).jpg|نماز میت هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی) توسط [[حسین وحید خراسانی]]
 +
پرونده:آملی (1).jpg|قبر هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی)
 +
</gallery>
  
- سيد على فرحى قمى ؛
+
[[رده:علمای معاصر|اردشیر لاریجانی،هاشم]]
 
 
- محمدعلى فيض لاهيجى ؛
 
 
 
- سيد جعفر كريمى ؛
 
 
 
- محمدتقى مجلسى ؛
 
 
 
- عباس محفوظى ؛
 
 
 
- سيد على محقق داماد؛
 
 
 
- سيد مصطفى محقق داماد؛
 
 
 
- محمد محمدى گيلانى ؛
 
 
 
- حسين محمدى لائينى ؛
 
 
 
- سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى ؛
 
 
 
- سيد محمدمهدى مرتضوى لنگرودى ؛
 
 
 
- محمدحسين مسجد جامعى ؛
 
 
 
- محمدهادى معرفت ؛
 
 
 
- شهيد محمد مفتح ؛
 
 
 
- ناصر مكارم شيرازى ؛
 
 
 
- سيدابوالفضل موسوى تبريزى ؛
 
 
 
- ضياءالدين نجفى تهرانى ؛
 
 
 
- عبدالله نظرى ؛
 
 
 
- محمد يزدى .
 
 
 
'''تقريرات '''
 
 
 
تلامذه مرحوم آيت  الله حاج ميرزا هاشم آملى در خلال تحصيل، دست به قلم برده و به ثبت و ضبط گفتار استاد مى پرداختند و از همين رهگذر است كه فشرده سخنان ايشان، هم اينك در دسترس دانش  پژوهان قرار دارد. برخى از تقريرات درس معظم  له كه به چاپ رسيده است عبارت است از:
 
 
 
* 1- المعالم  المأثوره فى  الطهارة. تقريرات درس طهارت. (6 جلد) نوشته: محمدعلى اسماعيل پور؛
 
 
 
* 2- كشف  الحقايق. تقريرات درس بيع و خيارات. (4 جلد) نوشته: سيد جعفر كريمى ؛
 
 
 
* 3- مجمع  الافكار و مطرح  الانظار. تقرير كامل درس اصول، از آغاز تا پايان تعادل و تراجيح. (5 جلد) نوشته: محمدعلى اسماعيل پورقمشه اى ؛
 
 
 
* 4- منتهى  الافكار. تقريرات مباحث  الفاظ. (1 جلد) نوشته: محمدتقى مجلسى ؛
 
 
 
* 5- تقرير الاصول. تقرير مباحث  الفاظ. تأليف: ضياءالدين نجفى ؛
 
 
 
* 6- تحرير الاصول. تقرير مباحث استصحاب و تعادل و تراجيح. نوشته: سيد على فرحى قمى .
 
 
 
'''تأليفات '''
 
 
 
آيت  الله آملى در راه نشر و گسترش دانش آل محمد علیهم السلام از هيچ كوششى فروگذار نكرد، بيش از پنجاه سال به تدريس علوم [[اهل  بيت]] علیهم السلام همت گماشت و در كنار تدريس، به تاليف و تحقيق نيز دست يازيد و هماره پيش از تدريس، مباحث طرح شده را به زيبايى نگاشته و پس از آن به القاء درس مى پرداخت، كه برخى از تأليفات ايشان از رهگذر همين خصيصه اكنون برجاى مانده عبارتند از:
 
 
 
* 1- كتاب  الطهارة؛
 
 
 
* 2- كتاب  الصلاة؛
 
 
 
* 3- كتاب  الصوم ؛
 
 
 
* 4- كتاب  الرهن والاجارة؛
 
 
 
* 5- كتاب  البيع ؛
 
 
 
* 6- خيارات ؛
 
 
 
* 7- رسالة فى  النية؛
 
 
 
* 8- تقريرات درس صلاة مرحوم آيت  الله  العظمى حايرى ؛
 
 
 
* 9- تقريرات درس [[فقه]] آيت  الله آقا ضياء عراقى (صلاة، اجاره، غصب، بيع و قضا)؛
 
 
 
* 10- توضيح  المسائل ؛
 
 
 
* 11- مناسك [[حج ]]؛
 
 
 
* 12- حاشيه بر عروة الوثقى ؛
 
 
 
* 13- بدايع  الافكار. تقريرات درس اصول مرحوم محقق عراقى. (4 جلد)؛
 
 
 
* 14- تقريرات درس [[اصول]] مرحوم آيت  الله  العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى ؛
 
 
 
* 15- حاشيه بر شرح چغمينى - در هيئت؛
 
 
 
* 16- حاشيه برالتحصيل بهمنيار - در [[حكمت]] و [[منطق]].
 
 
 
'''بنياد مدارس و مساجد'''
 
 
 
مرجع فقيد در كنار تأليفات پرثمر و پرورش شاگردان فرزانه، به ايجاد ساختمان هاى عام المنفعه نيز پرداخت، كه نمونه آشكار آن مدرسه علميه ولى  عصر عجل الله تعالی فرجه شریف در [[قم]] است، كه اين مدرسه با مساحتى نزديك به هفتصد متر و داشتن بيش از چهل حجره و چند مدرس و كتابخانه اى درخور و شايسته، محل سكونت طلاب فاضل بوده و در آن علوم [[اهل  بيت]] علیهم السلام آموخته مى شود.(8)
 
 
 
نيز معظم  له در بناى ده ها مسجد در گوشه و كنار استان مازندران با كمك هاى مالى خويش شركت جست و اجازه مصرف سهم مبارك امام علیه السلام را در اين امر مقدس، به مقلدين خويش داده بودند.
 
 
 
'''فرزندان '''
 
 
 
آيت  الله آملى با كريمه مرحوم آيت  الله آقا سيد محسن نبوى اشرفى - م 1373 ق - (از مشاهير علما و دانشمندان خطه مازندران و از شاگردان آيات عظام، آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، سيد محمدكاظم يزدى، شريعت اصفهانى و ميرزاى نائينى) در [[نجف]] اشرف وصلت جُست و داراى فرزندانى شد كه هر يك مايه زينت پدر و خدمت به نظام اسلامى هستند. آنان عبارتند از:
 
 
 
* 1- دكتر محمدجواد لاريجانى. استاد دانشگاه، عضو شوراى امنيت ملى كشور، عضو كميسيون سياست خارجى مجلس شوراى اسلامى و رئيس مركز پژوهش هاى مجلس و مركز تحقيقات فيزيك نظرى و رياضيات. از او مقالات متعدد سياسى، علمى، فلسفى گوناگون و كتاب هاى ذيل منتشر شده است:
 
 
 
1- مقولاتى در استراتژى ملى؛
 
 
 
2- نقد ديندارى و مدرنيسم؛
 
 
 
3- نظم بازى گونه (بحثى در تحولات جهان معاصر).
 
 
 
* 2- دكتر فاضل لاريجانى. دكترا در «سياستگذارى علمى» و نويسنده مقالات متعدد علمى و عضو كميسيون مشورتى شوراى عالى انقلاب فرهنگى .
 
 
 
* 3- دكتر على لاريجانى. دكترا در «فلسفه غرب» و رياست صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران .
 
 
 
* 4- حجت  الاسلام آقاى حاج شيخ صادق لاريجانى. از افاضل حوزه علميه و مدرسين علم [[كلام]] و [[فلسفه]] اسلامى. وى داراى كتاب هاى متعددى است، كه عبارتند از:
 
 
 
1- معرفت دينى (در نقد نظريه قبض و بسط شريعت)؛
 
 
 
2- ترجمه و تعليقات بر فلسفه اخلاق در قرن حاضر (نوشته ج، وارنوك)؛
 
 
 
3- ترجمه كتاب انسان از آغاز تا انجام (نوشته [[علامه طباطبايى]])؛
 
 
 
4- قبض و بسط در قبض و بسطى ديگر؛
 
 
 
5- فلسفه اخلاق؛
 
 
 
6- فلسفه تحليلى .
 
 
 
* 5- دكتر باقر لاريجانى، پزشك و فوق تخصص داخلى، استاديار دانشگاه تهران و معاونت دارو و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى.
 
 
 
* 6- متعلقه جناب حجت الاسلام والمسلمين دكتر سيد مصطفى محقق داماد - فرزند مرحوم آيت  الله حاج سيد محمد داماد و نوه دخترى آيت  الله  العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى و صاحب تاليفات متعدد فقهى و حقوقى .
 
 
 
'''فعاليت هاى سياسى '''
 
 
 
با شروع برنامه هاى ضداسلامى رژيم منحوس شاهنشاهى، در قالب تصويب قانون انجمن هاى ايالتى و ولايتى، در مهر ماه 1341 ش مراجع تقليد و علماى اعلام با درايت و هوشيارى تمام عمق فاجعه را احساس كردند و بى درنگ به ميدان آمدند و با حركت شورانگيز و يكپارچه و با اعلاميه ها و بيانيه هاى توفنده خويش، نقشه هاى استعمار را نقش  برآب كردند.
 
 
 
مرحوم آيت  الله آملى يكى از چهره هاى سرشناس مبارز روحانيت بود. نام ايشان همواره ذيل اعلاميه هاى دسته جمعى مراجع تقليد ديده مى شد.(9) خانه اش محل شور و گردهم آيى مبارزان بود و ديدگاهش روشنگر راه مبارزه. [[نماز جماعت]] ايشان در حياط مدرسه خان (آيت  الله بروجردى)، نقطه گردهم آيى روحانيون مبارز بود.
 
 
 
در آن سال هاى سياه ترس و خفقان - كه حضرت امام تبعيد شده بودند و بردن نام ايشان به آسانى ميسر نبود - در آن جا طلاب نام و ياد امام را گرامى داشته و براى پيروزى و توفيق او شعار مى دادند و [[صلوات]] مى فرستادند. حجت الاسلام والمسلمين ناطق نورى در اين زمينه مى گويد: «...ايشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آياتى بودند كه همواره از امام عاليقدر به عنوان رهبرى انقلاب و مقام امامت ياد مى كردند و همراه و همگام با امام در دوران مبارزه و انقلاب بودند و اعلاميه هاى باقيمانده از آن عالم بزرگوار شاهد بر اين مدعاست...».
 
 
 
آيت  الله فقيد از اولين كسانى بود كه دولت منتخب امام را تأييد كردند و در تمام مواقف انقلاب مردم را به پشتيبانى از آرمان هاى حضرت امام فراخواندند. ايشان هماره از رهبر كبير انقلاب به عنوان «امام  المسلمين» ياد مى فرمودند و پيروى از دستورات ايشان را واجب مى دانستند و مى گفتند: نظر من، در مسائل كشور همان است كه امام مى گويند.
 
 
 
پس از رحلت حضرت امام و انتخاب رهبر معظم انقلاب حضرت آيت  الله خامنه اى مدظله العالى به زعامت و رهبرى، نامه اى از جانب ايشان به معظم  له ارسال شد كه در بخشى از آن آمده بود: «...انتخاب شايسته حضرتعالى كه فردى دانشمند و اسلام  شناس و صاحب درايت هستيد از جانب مجلس خبرگان، مايه اميدوارى و تسكين است».
 
 
 
'''درگذشت '''
 
 
 
سرانجام آيت  الله آملى پس از 91 سال تلاش و كوشش در جهت احياء و بزرگداشت شعائر دينى و پشت  سر نهادن سكته اى ناقص و يك دوره بيمارى، در عصر روز جمعه چهارم [[رمضان]]  المبارك 1413 ق (7 اسفند 1371 ش) بدرود حيات گفت و جهان [[علم]] و [[تقوا]] و فضيلت را در سوگ خويش عزادار ساخت. در آن روز قلب پر تپش مردى از حركت بازايستاد كه نزديك به يك قرن با ياد خدا تپيد و لحظه اى از ذكر حق بازنايستاد.
 
 
 
با اعلام خبر درگذشت ايشان، سيل اعلاميه ها و پيام هاى تسليت از سوى مراجع معظم تقليد، رهبر عالي قدر انقلاب، علماى اعلام، رؤساى قواى سه گانه، [[شخصیت ها]]، نهادها، سازمان ها، انجمن ها و هيآت مذهبى صادر شد و همه از مقام و مراتب علمى آن شخصيت بزرگ تجليل به عمل آوردند.
 
 
 
حضرت آيت  الله  العظمى گلپايگانى قدس سره  شريف در بخشى از پيام خويش فرمود: «...واقعه تأسف  انگيز و جبران  ناپذير رحلت آيت  الله آقاى حاج ميرزا هاشم آملى حوزه هاى علميه و عموم مؤمنين را سوگوار و عزادار نمود. اين مصيبت بزرگ را به آستان اقدس ولايت مدارى حضرت بقية الله ارواح  العالمين له  الفداء و محاضر شريف علماء اعلام و حوزه هاى علميه تسليت عرض مى نمايم. «انا للَه و انا اليه راجعون» فقيد سعيد يكى از فقهاء و اعاظم علما و اساتيد حوزه هاى علميه [[نجف]] اشرف و قم بودند و عمر بابركت خود را در اشتغال به فقه آل محمد صلوات  الله عليهم اجمعين و تدريس و تربيت طلاب و علما سپرى ساختند...».
 
 
 
آيت  الله  العظمى اراكى قدس سره نيز فرمودند: «...فقدان اسفناك عالم ربانى حضرت آيت  الله آقاى حاج ميرزا هاشم آملى رحمة الله عليه ضايعه اى است جبران  ناپذير براى عالم اسلام. اين عالم بزرگ سال هاى پربركت عمرش را در راه تعليم معالم اسلام در كرسى تدريس و تربيت علما و افاضل و در نشر علوم آل محمد صلی الله علیه و آله سپرى كرد...».
 
 
 
رهبر معظم انقلاب حضرت آيت  الله خامنه اى نيز در پيام خويش فرمودند: بسم  اللّه  الرحمن  الرحيم . «انا للّه و انا اليه راجعون » با تاسف و تأثر اطلاع يافتم كه عالم جليل  القدر و فقيه و اصولى برجسته و بزرگوار آيت  الله  العظمى حاج ميرزا هاشم آملى رضوان  الله تعالى عليه دار فانى را وداع كرد و به رحمت ايزدى پيوست.
 
 
 
ايشان از علمايى بودند كه پس از طى مدارج عاليه و استفاده از محضر اكابر در حوزه علميه [[نجف]] اشرف و سال ها تدريس و تربيت شاگردان در آن حوزه، به قم هجرت كرده و در اين حوزه مقدسه بساط تدريس را گسترد و منشأ افاضات فقهى و اصولى و تربيت تلامذه بسيار شدند و بزرگانى از حوزه درس ايشان بهره بردند.
 
 
 
وجود بابركت اين فقيه عالي مقام يكى از بركات الهى بر [[حوزه علميه]] قم بود. و اكنون فقدان آن بزرگوار ضايعه اى بزرگ محسوب مي گردد. اين جانب اين حادثه مصيبت  بار را به پيشگاه مقدس حضرت ولى  عصر ارواحنا فداه و به مراجع معظم و علما و فضلاى حوزه هاى علميه و مقلدين ايشان و نيز به خانواده محترم، به خصوص به فرزندان برومند ايشان تسليت عرض مى كنم و رحمت و مغفرت الهى را براى آن مرحوم مسئلت مى نمايم. سيد على خامنه اى .
 
 
 
پيكر پاك آن اسوه علم و تنديس [[ايمان]]، عصر روز شنبه هشتم اسفند 1371 با حضور نمايندگان مقام معظم رهبرى، و بيوت آيات عظام، تنى چند از وزيران و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، [[شخصیت ها]]ى سياسى و مذهبى كشور، بر روى دست ده‌ها هزار نفر از علما و فضلاى حوزه علميه و مردم سوگوار قم و آمل به سوى صحن مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع شد و پس از اقامه [[نماز]] به امامت آيت  الله وحيد خراسانى، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.(10)
 
 
 
آرى او رفت، اما فكر و انديشه اش جاودان و آثار او به يادگار مانده است و هرگز نخواهد مرد. «العلماء باقون مابقى  الدهر، اعيانهم مفقودة و امثالهم فى  القلوب موجودة» تَعَمّدَهُ  اللّه بِرَحْمَتِهِ وَ اَسْكَنَهُ بُحْبُوحَةَ جَنّتِهِ .
 
 
 
'''ويژگي هاى اخلاقى '''
 
 
 
مرحوم آيت  الله  العظمى آملى در رفتار و گفتار به اولياء خدا اقتدا كرده بود. خوش بيان، خوش برخورد و خوش اخلاق بود. از تعينات زندگى به دور بود. از مظاهر بزرگنمايى سخت بدش مى آمد و با طلاب جوان همان گونه برخورد مى كرد كه با بزرگان. به همين دليل در دل همگان جاى گرفته بود. در خانه اش به روى همگان باز بود و در سرما و گرما پياده از خانه به مسجد اعظم جهت تدريس مى رفت. بشاش و گشاده رو بود، طلاب جوان را احترام مى كرد و به آنان شخصيت مى داد. با مردم مأنوس بود و غالباً كارهاى دفترشان را خود انجام مى داد. حتى بسيارى از مواقع خود شخصاً به تلفن جواب مى داد و جلو پاى واردين از جا برمى خاست. او زندگى اش را در گمنامى و بدون هياهوى دنيوى سپرى ساخت.
 
 
 
'''<I>نظم در زندگى :</I>'''
 
 
 
آيت  الله آملى در زندگى اش بسيار منظم بود و از وقت خويش به خوبى استفاده مى برد. ساعت مطالعه، وقت [[عبادت]] و تدريس و زمان ديدار با مراجعين همه سر ساعت معين انجام مى گرفت. فرزند ايشان جناب حجت الاسلام آقاى صادق لاريجانى مى گويد: معظم  له در امور درس و زندگى و برنامه خواب و فعاليت روزانه شان منظم بودند. ايشان هميشه شب ها زودتر از ديگران مى خوابيدند و سحرها كه بيدار مى شدند تا ظهر نمى خوابيدند. پس از [[نماز صبح]] شروع به مطالعه مى كرد و پس از صرف صبحانه آماده تدريس مى شد و پس از آن به پاسخ گويى استفتائات و جواب مراجعان مى پرداخت. ايشان از شب نشيني هاى رايج بين مردم خيلى پرهيز مى كردند و تحت هيچ شرايطى حاضر نبودند برنامه تنظيم شده خود را به  هم زنند...».
 
 
 
'''<I>تقيد به ادعيه و زيارات :</I>'''
 
 
 
مرجع فقيد شيعه فقيهى متعبد و مجتهدى متقى و وارسته و پايبند دعاها و زيارات بودند، به [[زيارت عاشورا]] و جامعه كبيره اهميت داده و بسيار مى خواندند. استاد معظم جناب آيت  الله اسماعيل  پور مى فرمودند: معظم  له داراى حالات و روحيات والاى عرفانى بود كه هماره آن را از ديگران كتمان مى كرد. ايشان در برخى از ادعيه خصايصى داشتند، اگر دعاى به خصوصى را مى دادند و يا مى خواندند مؤثر واقع مى شد، مطالبى بود كه استاد ما با رياضت، خواندن زيارت عاشورا، زيارت جامعه و توسل به آن ها دست يافته بود و كراماتى داشتند كه هرگز كسى را از چگونگى آن آگاه نساختند...».
 
 
 
'''<I>عشق به ساحت مقدس ائمه علیهم السلام:</I>'''
 
 
 
فقيه فقيد، به اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام بسيار عشق مى ورزيدند، كمتر مواقعى بود كه نام مقدس اين انوار الهى را بشنوند و اشكشان جارى نشود. به ويژه هرگاه نام اميرالمؤمنين [[امام على]] علیه السلام را مى آوردند بغض گلويش را مى گرفت و اشك در ديدگانش حلقه مى زد. يكى از ويژگي هاى ايشان آن بود كه هماره تا از خواب برمى خاست، به شوق اميرمؤمنان بر آن حضرت درود مى فرستادند: «السلام عليك يا اميرالمؤمنين و رحمة الله و بركاته».
 
 
 
شور و عشق معظم  له به سرور شهيدان غيرقابل وصف بود. مجلس عزايى كه در ده شب اول ماه [[محرم]] در مسجد اعظم برپا مى كرد، اين بزرگوار خود شركت جسته و در سوگ امام علیه السلام، با صداى بلند گريه مى كردند و اشك مى ريختند. و هر صبح جمعه در منزل ايشان مجلس ذكر مصيبت امامان برپا بود و اين سنت حسنه را ساليان فراوان ادامه دادند. معظم  له براى [[سادات]] احترام بسيار قائل بودند و با تمام قد در جلو پاى آنان - حتى طلبه هاى جوان سيد - برمى خاستند.
 
 
 
'''<I>جديت در تحصيل و تدريس :</I>'''
 
 
 
آيت  الله فقيد از اوان جوانى در تحصيل دانش، بسيار كوشا بود. ساليان فراوان - حدود هشتاد سال - به تحصيل و تدريس علوم آل محمد صلی الله علیه و آله در حوزه هاى علميه آمل، تهران، [[قم]]، [[نجف]] مشغول بود و هيچ چيز او را از اين كار بازنداشت. او با جديت تمام درس خواند و در سايه همين كوشش ها بود كه توانست قله هاى رفيع علم و دانش را به آسانى فتح نمايد. او خود فرموده است: «...من در درس خواندن خيلى مجد بودم، درس ها را تعقيب و دنبال مى كردم، بر اساتيد اشكال مى گرفتم، در هر درسى كه شركت مى كردم خيلى زود بروز كرده و مورد اعتناء استاد قرار مى گرفتم...».
 
 
 
نيز ايشان به تدريس بسيار اهتمام داشت و حتى در مواقع بيمارى هم از آن دست برنمى داشت. آيت  الله حسن زاده آملى مى فرمودند: «روزى به ديدن و عيادت ايشان رفتم، مشاهده كردم آقا سخت مضطرب است و بى تابى مى فرمايد. عرض كردم: آقا چرا اين قدر بى تاب هستيد؟ چرا مضطربيد؟ فرمود: آقا! بى تابى من براى اينست كه درسم تعطيل شده است».
 
 
 
آيت  الله اسماعيل  پور مى فرمودند: «زمانى آيت  الله  العظمى آملى به درس تشريف آوردند و علائم بيمارى در چهره ايشان نمايان بود و فرمودند: من امروز تب داشتم و حالم مساعد نبود، اما براى اين كه درس تعطيل نشود و من بر شما حجت بوده باشم به درس آمدم. يادم مى آيد آقا مدتى در يكى از بيمارستان هاى تهران بسترى بودند و از علاقه بسيارى كه به علم و تدريس داشتند هر روز صبح به قم مى آمدند و درس صبح خود را گفته و سپس به تهران بازمى گشتند...».
 
 
 
حجت الاسلام لاريجانى نيز مى گويد: در اين يكى دو سال اخير ايشان سكته ناقص كرده بود و پزشكان آقا را از تدريس منع كرده بودند. معظم  له از اين موضوع بسيار ناراحت بود و مى گفت: دكترها نمى گذارند درس بدهم، اگر درس بگويم خوب مى شوم.
 
 
 
نيز در سال هاى آخر عمرشان به علت ناراحتى چشمى كه داشتند، زياد نمى توانستند از چشمان خود استفاده كنند لذا يكى از شاگردانشان متون درسى را خدمتشان مى خواند و آقا آراء خويش را بيان مى فرمود و اين رويه چندين سال ادامه داشت... معظم له مى فرمود: تحصيل علم براى طلاب مستعد واجب عينى است و نمى شود به بهانه اى دست از تعليم و تعلم برداشت. در تحصيل علم نبايد كوتاهى كرد. اين سر و صداها و زر و زيورهاى دنيا در مقابل درس و بحث ارزشى ندارد و به طلاب مى فرمودند: شما مطالعه كنيد، شما فقط وقت خود را صرف تحقيق و علم نماييد. شما درس  بخوانيد، اگر همين  درس ها را كه معارف [[اهل  بيت]] علیهم السلام است خوب بخوانيد، كم‌كم اين  مطالب در مقام عمل هم راهش باز مى شود...
 
 
 
'''مردمى بودن '''
 
 
 
آيت  الله آملى به مردم عشق مى ورزيد و با مردم مى جوشيد. درِ خانه اش به روى همگان باز بود تا ديدارش بدون هيچ مانعى صورت گيرد. از سالى كه به ايران بازآمد تا چند سالى پيش از وفات، هر ساله براى ديدار از خويشان، نزديكان و مردم زادگاهش به روستاى «پردَمه» مسافرت مى كرد و با اين كه عبور از جاده اين روستا بسيار دشوار است، اما وى سختي ها را تحمل مى كرد و براى [[صله رحم]] و درك فضيلت آن، مشكلات را به جان مى خريد.
 
 
 
ايشان خود مى فرمود: علما بايد خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند، ثبوت بى اثبات بدون فايده است. عالمى كه علم خود را عرضه و اظهار نكند بى حاصل است و آن هدفى كه از تعليم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد. و هم مى فرمود: رياست طلبى يك مسأله است و اين كه عالم خود را بى استفاده قرار دهد مساله ديگرى است، عرضه علم شهرت طلبى نيست و تفكيك اين دو، موضوع كم اهميتى نمى باشد.
 
 
 
'''تجليل از مراجع معاصر'''
 
 
 
مرحوم آيت  الله آملى در تجليل از مراجع تقليد زمانش و علماى معاصرش از هيچ اقدامى فروگذار نمى كرد. ايشان در مواقع مختلف از مبانى علمى آيات عظام: حكيم و خويى و از مراتب زهد و تقواى آيت  الله  العظمى حاج سيد احمد خوانسارى تجليل مى فرمود و به مراتب علمى و عملى و مقامات معنوى آيت  الله  العظمى ميلانى عقيده محكمى داشتند.
 
 
 
براى بزرگداشت آيت  الله  العظمى گلپايگانى در مجالس سوگوارى و روضه ايشان شركت مى كرد و ارتباط بين ايشان و حضرات آيات: نجفى مرعشى و [[علامه طباطبايى]] از استحكام ديرينه اى - كه سابقه آن به درس هاى آقا ضياء عراقى و ميرزاى نائينى بازمى گشت برخوردار بود و دوستى و صميميت آنان نيز وصف ناشدنى. و هم به مرحوم آيت  الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى بسيار احترام مى نهاد و از او بانهايت تجليل و تبجيل ياد مى كرد و شخصيت علمى ايشان را مى ستود و هماره از شاگردان معظم  له جوياى احوال او مى شد.
 
 
 
'''برخى از نصايح ايشان در جلسات درس '''
 
 
 
ايشان در زمان هاى مختلف، از جمله در آستانه تعطيلات حوزه، طلاب را به پرهيزكارى و ورع و [[تقوا]] فرامى خواندند و از آن جا كه خود، شهد شيرين تقوا را چشيده بود سخنش از حلاوت خاصى برخوردار بود و تا عمق جان آدمى تأثير مى كرد. از جمله مى فرمود:
 
 
 
- هماره به ياد خدا باشيد.
 
 
 
- همواره به ياد [[امام زمان]] علیه السلام باشيد كه او ناظر بر رفتار و كردار شماست.
 
 
 
- هميشه با [[وضو]] و طهارت باشيد.
 
 
 
- [[نماز شب]] را از ياد نبريد كه تمام [[پيامبران]] بدان سفارش كرده اند.
 
 
 
- هرگز به نامحرمان نظر مكنيد.
 
 
 
- فقه پاك است و در ظرف ناپاك جاى نمى گيرد، كسى كه مى خواهد فقيه اهل بيت شود بايد نفسش را پاك كند و خودش را اصلاح نمايد. دنيا قمارخانه نفس ناطقه است، مواظب باشيد كه نفستان را نبازيد.
 
 
 
«رحمة الله عليه و حشره  الله مع مواليه  الطاهرين ».
 
 
 
پى  نوشت
 
 
 
(1). يا حدود 1323 ق (گنجينه دانشمندان 53/2).
 
 
 
(2). همان كتاب.
 
 
 
(3). مجله نور علم، ش 53-54، ص 197.
 
 
 
(4). گنجينه دانشمندان 53/2.
 
 
 
(5). مجله نور علم، ش 53-54، ص 198.
 
 
 
(6). گنجينه دانشمندان 53/2.
 
 
 
(7). مجله نور علم، ش 52-53، ص 200.
 
 
 
(8). گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 53.
 
 
 
(9). رك: جلد اول اسناد انقلاب اسلامى، جلد سوم نهضت روحانيون ايران، جلد اول بررسى نهضت [[امام خمينى]].
 
 
 
(10). مجله نور علم، ش 53-54، ص 217-219.
 
 
 
===منبع===
 
 
 
ناصرالدين انصارى , ستارگان حرم، جلد 5
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مراجع تقلید]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۰

آیت الله العظمی هاشم آملى (۱۲۷۸ - ۱۳۷۱ ش)، فقیه مجاهد و مرجع بزرگ شیعه در عصر معاصر، و از شاگردان آیت الله شاه آبادى و آقا ضیاءالدین عراقى بود.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


Larijani.jpg
نام کامل هاشم اردشیر لاریجانی
زادروز ۱۲۷۸ شمسی
زادگاه لاریجان
وفات ۱۳۷۱ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

سید حسن مدرس، میرزا ابوالحسن شعرانى، محمدعلی شاه آبادی، آقا ضیاءالدین عراقى،...

شاگردان

عبدالله جوادى آملى، ناصر مکارم شیرازى، شهید محمد مفتح، میرزا جواد تبریزی و آیت الله ناصری

آثار

کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، حاشیه بر عروة الوثقى، بدایع الافکار، رسالة فى النیة،...

تحصیلات

میرزا هاشم آملى فرزند میرزا محمد، در سال ۱۳۲۲ قمری (۱۲۷۸ ش) در لاریجان به دنیا آمد. او پس از فراگیرى قرآن و تحصیلات ابتدایى، با استعداد سرشارى که داشت به فراگیرى ادبیات عرب و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سید تاج و آقا شیخ احمد آملى پرداخت و تا مرحله سطوح را در همان شهر فراگرفت.

او سیزده ساله بود (۱۳۳۴ ق) که براى ادامه تحصیل به حوزه پر رونق تهران عزیمت کرد و به مدرسه علمیه سپهسالار - که زیر نظر مرحوم آیت الله شهید سید حسن مدرس اداره مى شد - شتافت و مورد توجه و عنایت ویژه آن بزرگوار قرار گرفت و این همه ۱۲ سال به طول انجامید.

کیفیت آشنایى و بذل توجه مرحوم شهید مدرس به ایشان را از زبان خودشان بشنویم: «...تا سیزده سالگى در آمل بودم و بعد به تهران آمدم، جوان غریبى در شهر بودم. نزد مرحوم استاد شیخ حسین نوائى برخى علوم عربى را فراگرفتم و در مدرسه سپهسالار سکونت داشتم. این مدرسه بسیار نامنظم بود، پس از مدتى مرحوم مدرس عهده دار مدیریت آن جا شد و تمام آقازاده هایى را که اهل کار و تدریس نبودند از مدرسه اخراج کرد و امتحانات سختى را براى ورود به مدرسه قرار داد. وقتى به من برخورد، فرمود: چه می خوانى؟ گفتم: اسفار مى خوانم. تعجب کرد و پرسید: تو با این سن اسفار مى خوانى؟ گفتم: بلى، وقت امتحان روشن مى شود. او از من امتحان گرفت و من خیلى خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدرس قرار گرفتم و حجره مناسبى به من داد که به تنهایى از آن استفاده مى کردم و ماهى پنج تومان هم برایم مقررى تعیین کرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباس ها و تهیه خوراک به من کمک کند. آن قدر خوشحال شده بودم که شاید آن شب از خوشحالى خوابم نبرد، مجدّانه مشغول تحصیل شدم، درس فلسفه، رسائل، مکاسب و مقدارى از درس خارج را در تهران فراگرفتم...».[۱]

برخی از اساتید ایشان در تهران عبارتند از:

وى کتاب هاى شوارق، منظومه، اشارات و اسفار را از مرحوم نظرپاک و مرحوم میرزا طاهر تنکابنى، و شرح لمعه و قوانین را از نزد میرزا عبدالله غروى آملى و سطوح عالى را از فقیه لاریجانى و سید محمد تنکابنى آموخت.[۲]

عزیمت به حوزه علمیه قم:

آیت الله آملى پس از پشت سر نهادن سطوح عالیه، در سال ۱۳۴۵ ق (۱۳۰۵ ش) براى بهره ورى از خرمن فیض آیت الله العظمى حایرى به قم آمد و در درس هاى فقه و اصول آیت الله مؤسس و در کنار آن به درس آیات عظام: حجت کوه‌کمرى، شاه آبادى و حاج شیخ محمدعلى حایرى قمى حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهره ها برد و مبانى علمى خویش را استوار ساخت. او در این مدت فقه، اصول، رجال، حدیث، فلسفه و عرفان را نیک آموخت و این درس ها را با حضرات آیات: سید محمد محقق داماد، سید یحیى یزدى و حاج میرزا حسن یزدى به مباحثه نشست.

عزیمت به حوزه علمیه نجف:

مرجع فقید در سال ۱۳۵۱ ق، پس از اخذ اجازه اجتهاد از دو استاد بزرگوارش آیت الله حایرى و آیت الله حجت، براى بهره ورى از محفل پررونق درسى بزرگان حوزه نجف و جستجو از آراء و مبانى اصول رهسپار آن دیار شد و پس از زیارت مرقد مطهر باب علم نبوى امیرالمؤمنین امام على علیه السلام و طلب توفیق از آن حضرت، در مدرسه بزرگ آخوند سکنى گزید و در درس فقه و اصول آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى حاضر شد و ابواب طهارت، حج و بیع را از ایشان فراگرفت. و همزمان در درس هاى آیات عظام: نائینى و آقا ضیاءالدین عراقى نیز شرکت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهى صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا را از آقا ضیاء عراقى و معاملات را از میرزاى نائینى فراگرفت.

ایشان پس از مدتى مورد توجه بسیار مرحوم آیت الله آقا ضیاء عراقى قرار گرفت تا بدان جا که از نزدیکان و اصحاب استفتاء ایشان گردید و در تدوین حاشیه دوم محقق عراقى بر «عروةالوثقى» نقش بسزایى داشت. معظم له خود مى فرمود: «...ارتباط مرحوم آقا ضیاء عراقى با من بیش از ارتباط استاد با شاگردش بود. بسیارى از اوقات پس از درس همراه ایشان بودم و اشکالات خود را تصحیح مى کردم. حتى برخى از شب ها در منزل آقا ضیاء مى خوابیدم، ایشان نیمه شبى مرا بیدار کردند و فرمودند: فکرى به ذهنم رسیده است، آن را بنویسید...». و نیز مى فرمودند: «علاقه مرحوم آقا ضیاء به ما به حدى بود که تا زمانی که ما در درس ایشان حاضر نمى شدیم، درس را شروع نمى کردند. حتى ما شاگرد خانگى آقا ضیاء بودیم، ما در درس ایشان را سرِ حرف مى آوردیم تا بفهمیم مطلب استاد چیست؟».[۳]

تدریس و شاگردان

آیت الله آملى در پى سال ها تحصیل و فراگیرى دانش، به چنان مقامى دست یافته بود که نامش زبانزد علما و فضلاى حوزه نجف گردیده بود و مجلس درس او آکنده از مشتاقان علم گشته ولذا سالیان دراز به تدریس سطوح عالیه و خارج فقه و اصول اشتغال ورزید. معظم له در طول تحصیل در حوزه درس مرحوم نائینى و آقا ضیاء عراقى به تدریس سطح و (چهار دوره مکاسب) و پس از وفات محقق عراقى به تدریس خارج فقه (کتاب هاى بیع و صلاة) و خارج اصول (چهار دوره) روى آورد و شاگردان بسیارى را پرورش داد و این تا سال ۱۳۸۰ ق که در قم مستقر گردید، ادامه یافت.[۴]

مهاجرت به حوزه علمیه قم:

مرجع فقید پس از ۳۰ سال اقامت در جوار مرقد امیرالمؤمنین امام على علیه السلام، در سال ۱۳۸۰ ق، به عزم دیدار اقوام و صله ارحام و سکونت در حوزه علمیه قم - که آوازه آن تحت زعامت آیت الله العظمى بروجردى در جهان طنین افکن شده بود - رخت سفر بربست و راهى ایران شد.

فضلاى حوزه علمیه با ورود ایشان به قم، مقدمش را گرامى داشتند و از این که یکى از برترین شاگردان محقق عراقى و صاحب تقریرات درس وى را در میان خویش مى دیدند، شادمان شده و گرد شمع وجودش حلقه زدند. معظم له با استقرار در قم، به تدریس خارج فقه و اصول روى آورد و بیش از سى سال ابواب گوناگون فقه چون: طهارت، صلاة، بیع و خیارات و شش دوره کامل اصول را تدریس نمود و تشنگان دانش و معارف اهل بیت علیهم السلام را از سرچشمه زلال علوم خویش سیراب ساخت.

ایشان در آغاز در مدرسه «خان» و پس از تبعید حضرت امام خمینى در آبان ۱۳۴۳ ش، در شبستان مسجد اعظم و در جوار مرقد مرحوم آیت الله العظمى بروجردى به تدریس خارج طهارت، معاملات (بیع و خیارات) و خارج صلاة هر کدام در ۱۰ سال پرداخت و عصرها نیز - یک ساعت و نیم به غروب مانده - به آموزش اصول استدلالى دست یازید.[۵]

شیوه تدریس:

استاد معظم آیت الله حاج شیخ محمدعلى اسماعیل پور - که یکى از قدیمى ترین شاگردان استاد بشمار مى رود - پیرامون کیفیت تدریس مرحوم آیت الله آملى مى گوید: «از آن جا که استاد ما اصولى بسیار ماهر بودند، درس فقه ایشان آکنده از تحقیقات اصولى بود و دیدگاه خویش را با ذکر تحقیقات اعاظم علماى پیشین و معاصر خود ذکر مى کردند. ایشان هر وقت وارد مطلبى شده و بحثى را آغاز مى کردند، تحقیق آن مطلب را از همان اول بیان مى کردند و تا آخر هم بر روى آن مبنا ایستادگى کرده و ادله مخالفین را به نقد مى کشیدند. معظم له در تدریس خود نظرات موافق را کمتر نقل مى نمود و اگر از بزرگان مطلبى بیان مى کرد بیشتر براى نقد و بررسى بود. آقا خودشان را مقید کرده بودند که قبل از تدریس حتماً درس را مطالعه و یادداشت نموده و دفترچه اى داشتند که بحث ها را در آن تنظیم کرده و بعد به جلسه درس تشریف مى آوردند. آقا به ساعت آغاز و انجام درس بسیار مقید بودند و حتى براى محظورات شاگردان، زمان درس را تغییر نمى دادند و به رفع اشکالات شاگردان نیز اهتمام مى ورزیدند. ایشان خود را در فقه و اصول فدا کردند و هر چه داشتند در قالب این دو علم پیاده کردند. معظم له همیشه تاکید داشتند که روى فقه و فقاهت - که مبناى اسلام و مرکز ثقل علوم اهل بیت علیهم السلام است - کار کنید. دأب آن بزرگوار این بود که بیشتر به فکر کردن در اطراف مطلب مورد بحث خود اهمیت مى داد. ایشان در رویه فکرى پیرو شیخ انصارى بود و در فهم و جمع روایات ائمه اطهار علیهم السلام در احکام الهى دقت تام مى نمود. آن جا که درس اصول معظم له به مباحث فلسفى مربوط مى شد، بهتر از عهده برمى آمدند. مثلاً در بحث طلب و اراده، جبر و اختیار، قاعده الواحد لایصدر عنه الاّ الواحد، بسیار جالب بحث مى نمودند، درس ایشان یک درس جامع اصولى و فلسفى بود...».

شاگردان:

مرحوم آیت الله آملى از پس تدریس سالیان دراز در حوزه هاى علمیه نجف اشرف و قم، تلامیذ بسیارى را در محفل درس خود پرورش داد. شاگردانى که هم اینک از اساتید و علماى بزرگ حوزه هاى علمیه بشمار مى روند و مدار تدریس و تالیف و تحقیق در حوزه ها بر وجود آنان مى گردد. اینک به نام برخى از شاگردان ایشان که در نجف و قم از محضرش بهره برده اند، اشارتى مى شود:

  • محمدعلى اسماعیل پورقمشه اى؛
  • میرزا جواد آقا تبریزى؛
  • عبدالله جوادى آملى؛
  • سید احمد حق شناس؛
  • سید حسن شجاعى؛
  • اسماعیل صالحى مازندرانى؛
  • سید حبیب الله طاهرى گرگانى؛
  • سید رضا علوى تهرانى؛
  • سید على فرحى قمى؛
  • محمدعلى فیض لاهیجى؛
  • سید جعفر کریمى؛
  • محمدتقى مجلسى؛
  • سید على محقق داماد؛
  • سید مصطفى محقق داماد؛
  • محمد محمدى گیلانى؛
  • حسین محمدى لائینى؛
  • سید محمدحسن مرتضوى لنگرودى؛
  • محمدحسین مسجد جامعى؛
  • محمدهادى معرفت؛
  • شهید محمد مفتح؛
  • ناصر مکارم شیرازى؛
  • سیدابوالفضل موسوى تبریزى؛
  • ضیاءالدین نجفى تهرانى؛
  • محمد یزدى.

آثار و تألیفات

آیت الله آملى در راه نشر و گسترش دانش آل محمد علیهم السلام از هیچ کوششى فروگذار نکرد، بیش از پنجاه سال در کنار تدریس، به تالیف و تحقیق نیز دست یازید و هماره پیش از تدریس، مباحث طرح شده را به زیبایى نگاشته و پس از آن به القاء درس مى پرداخت، که برخى از تألیفات ایشان از رهگذر همین خصیصه اکنون برجاى مانده عبارتند از:

بدایع الافکار - یکی از آثار آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی
  1. کتاب الطهارة؛
  2. کتاب الصلاة؛
  3. کتاب الصوم؛
  4. کتاب الرهن والاجارة؛
  5. کتاب البیع؛
  6. خیارات؛
  7. رسالة فى النیة؛
  8. تقریرات درس صلاة مرحوم آیت الله حایرى یزدی؛
  9. تقریرات درس فقه آیت الله آقا ضیاء عراقى (صلاة، اجاره، غصب، بیع و قضا)؛
  10. توضیح المسائل؛
  11. مناسک حج؛
  12. حاشیه بر عروة الوثقى؛
  13. بدایع الافکار، تقریرات درس اصول مرحوم محقق عراقى (۴ جلد)؛
  14. تقریرات درس اصول مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى؛
  15. حاشیه بر شرح چغمینى، در هیئت؛
  16. حاشیه بر التحصیل بهمنیار، در حکمت و منطق.

تقریرات:

تلامذه مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم آملى در خلال تحصیل، دست به قلم برده و به ثبت و ضبط گفتار استاد مى پرداختند و از همین رهگذر است که فشرده سخنان ایشان، هم اینک در دسترس دانش پژوهان قرار دارد. برخى از تقریرات درس معظم له که به چاپ رسیده عبارت است از:

  1. المعالم المأثوره فى الطهارة. تقریرات درس طهارت. (۶ جلد) نوشته: محمدعلى اسماعیل پور؛
  2. کشف الحقایق. تقریرات درس بیع و خیارات. (۴ جلد) نوشته: سید جعفر کریمى؛
  3. مجمع الافکار و مطرح الانظار. تقریر کامل درس اصول، از آغاز تا پایان تعادل و تراجیح. (۵ جلد) نوشته: محمدعلى اسماعیل پورقمشه اى؛
  4. منتهى الافکار. تقریرات مباحث الفاظ. (۱ جلد) نوشته: محمدتقى مجلسى؛
  5. تقریر الاصول. تقریر مباحث الفاظ. تألیف: ضیاءالدین نجفى؛
  6. تحریر الاصول. تقریر مباحث استصحاب و تعادل و تراجیح. نوشته: سید على فرحى قمى.

فعالیت‌هاى سیاسى و اجتماعی

با شروع برنامه هاى ضداسلامى رژیم منحوس شاهنشاهى، در قالب تصویب قانون انجمن هاى ایالتى و ولایتى، در مهر ماه ۱۳۴۱ ش، مراجع تقلید و علماى اعلام با درایت و هوشیارى تمام عمق فاجعه را احساس کردند و بى درنگ به میدان آمدند و با حرکت شورانگیز و یکپارچه و با اعلامیه ها و بیانیه هاى توفنده خویش، نقشه هاى استعمار را نقش برآب کردند.

مرحوم آیت الله آملى یکى از چهره هاى سرشناس مبارز روحانیت بود. نام ایشان همواره ذیل اعلامیه هاى دسته جمعى مراجع تقلید دیده مى شد.[۶] خانه اش محل شور و گردهمایى مبارزان بود و دیدگاهش روشنگر راه مبارزه. نماز جماعت ایشان در حیاط مدرسه خان (آیت الله بروجردى)، نقطه تجمع روحانیون مبارز بود.

در آن سال هاى سیاه ترس و خفقان - که حضرت امام خمینی تبعید شده بودند و بردن نام ایشان به آسانى میسر نبود - در آن جا طلاب نام و یاد امام را گرامى داشته و براى پیروزى و توفیق او شعار مى دادند و صلوات مى فرستادند. حجت الاسلام والمسلمین ناطق نورى در این زمینه مى گوید: «... ایشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آیاتى بودند که همواره از امام عالیقدر به عنوان رهبرى انقلاب و مقام امامت یاد مى کردند و همراه و همگام با امام در دوران مبارزه و انقلاب بودند و اعلامیه هاى باقیمانده از آن عالم بزرگوار شاهد بر این مدعاست...».

آیت الله آملی از اولین کسانى بود که دولت منتخب امام را تأیید کردند و در تمام مواقف انقلاب مردم را به پشتیبانى از آرمان هاى حضرت امام فراخواندند. ایشان همواره از رهبر کبیر انقلاب به عنوان «امام المسلمین» یاد مى فرمودند و پیروى از دستورات ایشان را واجب مى دانستند و مى گفتند: نظر من، در مسائل کشور همان است که امام مى گویند.

پس از رحلت حضرت امام و انتخاب رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه اى مدّ ظله العالى به زعامت و رهبرى، نامه اى از جانب ایشان به معظم له ارسال شد که در بخشى از آن آمده بود: «... انتخاب شایسته حضرتعالى که فردى دانشمند و اسلام شناس و صاحب درایت هستید از جانب مجلس خبرگان، مایه امیدوارى و تسکین است».

خدمات اجتماعی:

این مرجع فقید در کنار تألیفات پرثمر و پرورش شاگردان و فعالیت‌هاى سیاسى، به ایجاد ساختمان هاى عام المنفعه نیز پرداخت، که نمونه آشکار آن مدرسه علمیه ولى عصر عجل الله تعالی فرجه در قم است، که این مدرسه با مساحتى نزدیک به هفتصد متر و داشتن بیش از چهل حجره و چند مدرس و کتابخانه اى درخور و شایسته، محل سکونت طلاب فاضل بوده و در آن علوم اهل بیت علیهم السلام آموخته مى شود.[۷]

همچنین معظم له در بناى ده ها مسجد در گوشه و کنار استان مازندران با کمک هاى مالى خویش شرکت جست و اجازه مصرف سهم مبارک امام علیه السلام را در این امر مقدس، به مقلدین خویش داده بودند.

ویژگی‌هاى اخلاقى

ساده زیستی:

مرحوم آیت الله آملى از تعینات زندگى به دور بود. از مظاهر بزرگنمایى سخت بدش مى آمد و با طلاب جوان همان گونه برخورد مى کرد که با بزرگان. به همین دلیل در دل همگان جاى گرفته بود. در خانه اش به روى همگان باز بود و در سرما و گرما پیاده از خانه به مسجد اعظم جهت تدریس مى رفت. بشّاش و گشاده رو بود، طلاب جوان را احترام مى کرد و به آنان شخصیت مى داد. با مردم مأنوس بود و غالباً کارهاى دفترشان را خود انجام مى داد. حتى بسیارى از مواقع خود شخصاً به تلفن جواب مى داد و جلو پاى واردین از جا برمى خاست. او زندگى اش را در گمنامى و بدون هیاهوى دنیوى سپرى ساخت.

نظم در زندگى:

آیت الله آملى در زندگى اش بسیار منظم بود و از وقت خویش به خوبى استفاده مى برد. ساعت مطالعه، وقت عبادت و تدریس و زمان دیدار با مراجعین همه سر ساعت معین انجام مى گرفت. فرزند ایشان جناب حجت الاسلام آقاى صادق لاریجانى مى گوید: معظم له در امور درس و زندگى و برنامه خواب و فعالیت روزانه شان منظم بودند. ایشان همیشه شب ها زودتر از دیگران مى خوابیدند و سحرها که بیدار مى شدند تا ظهر نمى خوابیدند. پس از نماز صبح شروع به مطالعه مى کرد و پس از صرف صبحانه آماده تدریس مى شد و پس از آن به پاسخ گویى استفتائات و جواب مراجعان مى پرداخت. ایشان از شب نشینی هاى رایج بین مردم خیلى پرهیز مى کردند و تحت هیچ شرایطى حاضر نبودند برنامه تنظیم شده خود را به هم زنند...».

تقید به ادعیه و زیارات:

مرجع فقید شیعه فقیهى متعبد و مجتهدى متقى و وارسته و پایبند دعاها و زیارات بودند، به زیارت عاشورا و جامعه کبیره اهمیت داده و بسیار مى خواندند. استاد معظم جناب آیت الله اسماعیل پور مى فرمودند: معظم له داراى حالات و روحیات والاى عرفانى بود که هماره آن را از دیگران کتمان مى کرد. ایشان در برخى از ادعیه خصایصى داشتند، اگر دعاى به خصوصى را مى دادند و یا مى خواندند مؤثر واقع مى شد، مطالبى بود که استاد ما با ریاضت، خواندن زیارت عاشورا، زیارت جامعه و توسل به آن ها دست یافته بود و کراماتى داشتند که هرگز کسى را از چگونگى آن آگاه نساختند...».

عشق به ائمه علیهم السلام:

فقیه فقید، به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بسیار عشق مى ورزیدند، کمتر مواقعى بود که نام مقدس این انوار الهى را بشنوند و اشکشان جارى نشود. به ویژه هرگاه نام امیرالمؤمنین امام على علیه السلام را مى آوردند بغض گلویش را مى گرفت و اشک در دیدگانش حلقه مى زد. یکى از ویژگی هاى ایشان آن بود که هماره تا از خواب برمى خاست، به شوق امیرمؤمنان بر آن حضرت درود مى فرستادند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته». شور و عشق معظم له به سید الشهداء علیه السلام غیرقابل وصف بود. مجلس عزایى که در ده شب اول ماه محرم در مسجد اعظم برپا مى کرد، این بزرگوار خود شرکت جسته و در سوگ امام علیه السلام، با صداى بلند گریه مى کردند و اشک مى ریختند. هر صبح جمعه در منزل ایشان مجلس ذکر مصیبت امامان برپا بود و این سنت حسنه را سالیان فراوان ادامه دادند. معظم له براى سادات احترام بسیار قائل بودند و با تمام قد در جلو پاى آنان - حتى طلبه هاى جوان سید - برمى خاستند.

جدیت در تحصیل و تدریس:

آیت الله فقید از اوان جوانى در تحصیل دانش، بسیار کوشا بود. سالیان فراوان - حدود هشتاد سال - به تحصیل و تدریس علوم آل محمد صلی الله علیه و آله در حوزه هاى علمیه آمل، تهران، قم، نجف مشغول بود و هیچ چیز او را از این کار بازنداشت. او با جدیت تمام درس خواند و در سایه همین کوشش ها بود که توانست قله هاى رفیع علم و دانش را به آسانى فتح نماید. او خود فرموده است: «...من در درس خواندن خیلى مجد بودم، درس ها را تعقیب و دنبال مى کردم، بر اساتید اشکال مى گرفتم، در هر درسى که شرکت مى کردم خیلى زود بروز کرده و مورد اعتناء استاد قرار مى گرفتم...». نیز ایشان به تدریس بسیار اهتمام داشت و حتى در مواقع بیمارى هم از آن دست برنمى داشت. آیت الله حسن زاده آملى مى فرمودند: «روزى به دیدن و عیادت ایشان رفتم، مشاهده کردم آقا سخت مضطرب است و بى تابى مى فرماید. عرض کردم: آقا چرا این قدر بى تاب هستید؟ چرا مضطربید؟ فرمود: آقا! بى تابى من براى اینست که درسم تعطیل شده است».

مردمى بودن:

آیت الله آملى به مردم عشق مى ورزید و با مردم مى جوشید. درِ خانه اش به روى همگان باز بود تا دیدارش بدون هیچ مانعى صورت گیرد. ایشان خود مى فرمود: علما باید خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند، ثبوت بى اثبات بدون فایده است. عالمى که علم خود را عرضه و اظهار نکند بى حاصل است و آن هدفى که از تعلیم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد. و هم مى فرمود: ریاست طلبى یک مسأله است و این که عالم خود را بى استفاده قرار دهد مساله دیگرى است، عرضه علم شهرت طلبى نیست و تفکیک این دو، موضوع کم اهمیتى نمى باشد.

تجلیل از مراجع معاصر:

مرحوم آیت الله آملى در تجلیل از مراجع تقلید زمانش و علماى معاصرش از هیچ اقدامى فروگذار نمى کرد. ایشان در مواقع مختلف از مبانى علمى آیات عظام: حکیم و خویى و از مراتب زهد و تقواى آیت الله العظمى حاج سيد احمد خوانسارى تجلیل مى فرمود و به مراتب علمى و عملى و مقامات معنوى آیت الله العظمى میلانى عقیده محکمى داشتند. براى بزرگداشت آیت الله العظمى گلپایگانى در مجالس سوگوارى و روضه ایشان شرکت مى کرد و ارتباط بین ایشان و حضرات آیات: نجفى مرعشى و علامه طباطبایى از استحکام دیرینه اى برخوردار بود و دوستى و صمیمیت آنان نیز وصف ناشدنى. و هم به مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانى بسیار احترام مى نهاد و از او بانهایت تجلیل یاد مى کرد.

برخى از نصایح ایشان در جلسات درس:

ایشان در زمان هاى مختلف، از جمله در آستانه تعطیلات حوزه، طلاب را به پرهیزکارى و ورع و تقوا فرامى خواندند و از آن جا که خود، شهد شیرین تقوا را چشیده بود سخنش از حلاوت خاصى برخوردار بود و تا عمق جان آدمى تأثیر مى کرد. از جمله مى فرمود:

- همیشه به یاد خدا باشید.

- همواره به یاد امام زمان علیه السلام باشید که او ناظر بر رفتار و کردار شماست.

- همیشه با وضو و طهارت باشید.

- نماز شب را از یاد نبرید که تمام پیامبران بدان سفارش کرده اند.

- هرگز به نامحرمان نظر مکنید.

- فقه پاک است و در ظرف ناپاک جاى نمى گیرد، کسى که مى خواهد فقیه اهل بیت شود باید نفسش را پاک کند و خودش را اصلاح نماید. دنیا قمارخانه نفس ناطقه است، مواظب باشید که نفستان را نبازید.

وفات

مرحوم آیت الله آملى، سرانجام در عصر روز جمعه چهارم رمضان المبارک ۱۴۱۳ ق (۷ اسفند ۱۳۷۱ ش) بدرود حیات گفت. پیکر پاکش در قم، تشییع شد و پس از اقامه نماز به امامت آیت الله وحید خراسانى، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. مجله نور علم، ش ۵۳-۵۴، ص ۱۹۷.
  2. گنجینه دانشمندان، ۵۳/۲.
  3. مجله نور علم، ش ۵۳-۵۴، ص ۱۹۸.
  4. گنجینه دانشمندان، ۵۳/۲.
  5. مجله نور علم، ش ۵۲-۵۳، ص ۲۰۰.
  6. رک: جلد اول اسناد انقلاب اسلامى، جلد سوم نهضت روحانیون ایران، جلد اول بررسى نهضت امام خمینى.
  7. گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۵۳.


منابع

آرشیو عکس و تصویر