تهران

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«تهران» پایتخت جمهوری اسلامی ایران از دوره قاجاریه تاکنون است و با جمعیتی بالغ بر ۱۳ میلیون نفر، پرجمعیت‌ترین شهر ایران می‌باشد. این شهر در شمال کشور و در دامنه رشته کوه البرز قرار دارد و مساحت آن ۷۳۰ کیلومتر مربع است. تهران، از زمان صفویه تاکنون مورد توجه بوده و نقش ویژه‌ای در تاریخ تشیع و ایران داشته است.

برج آزادی - تهران

موقعیت جغرافیایی

تهران در پهنه‌ای بین دو وادی کوه و کویر و در دامنه‌های جنوبی البرز گسترده شده و ۱۱۹۰ متر از سطح دریا فاصله دارد. این شهر از سمت جنوب به کوه‌های ری و بی‌بی‌شهربانو و دشتهای هموار شهریار و ورامین و از شمال به واسطه کوهستان محصور شده‌است.[۱]

تهران در ۵۱ درجه و ۲۴ دقیقۀ طول خاوری گرنویچ و ۳۵ درجه و ۴۱ دقیقۀ عرض شمالی واقع است. ظهر تهران (ساعت ۱۲) با ساعت ۱۱/۳۰ در شهرهای مسکو و بغداد و ۱۰/۳۰ در شهر استانبول و ۹/۳۰ در شهر برلین و ۸/۳۰ در شهرهای لندن و پاریس و ۳/۳۰ در شهر نیویورک و ۰/۳۰ در شهر سانفرانسیسکو و ۱۴ در بمبئی و ۱۶ در شهر پکن و ۱۷/۳۰ در شهر توکیو برابر است.[۲]

نام تهران

یاقوت حموی در معجم البلدان گوید: «طهران لفظ عجمى است و عجم آن را به تاء منقوطه تلفظ نمایند، براى این که طاء در لغت عجم نیامده است».[۳]

تا قبل از حکومت پهلوی، کتابت درست «تهران» به صورت «طهران» بوده است. اما در این زمان، فرهنگستان زبان فارسی که کار آن معادل سازی فارسی برای کلمات عربی بوده است،[۴] از آنجا که اصرار داشته برخی حروف را که عربی می دانسته از کلمات بر دارد، کتابت «تهران» را به صورت رسمی رایج می سازد.[۵]

تاریخچه

از ابتدا تا صفویه

از آنجا که در منابع رجالی در معرفی محمد بن حماد طهرانى محدث (متوفی ۲۶۱ هجری)، ذکر «تهران» به میان آمده و نسب او را به طهران ری مورد تاکید قرار داده اند،[۶] معلوم می شود تهران در قرن سوم قمری وجود داشته است. اما اطلاع بیشتری از قدمت آن با همین نام در دسترس نیست.

تهران در قرن هفتم هجری محلی آباد با خانه سازی ویژه بوده است، چنانچه یاقوت حموى (متوفی ۶۲۷ هجری) در معجم البلدان در مورد آن می نویسد: «طهران از قُراى رى است و میان این قریه و رى دو فرسخ است. از مرد راستگویى اهل رى شنیدم که مى گفت طهران قریه بزرگى ست که بیوتات آن را زیر زمین ساخته اند و احدى را راهى براى این قریه نمى باشد، بجز این که خود اهل این قریه بخواهند او را راه دهند و بارها بر سلطان وقت یاغى شدند و سلطان جز مدارات با ایشان چاره نداشته و این آبادى منقسم به دوازده محله مى شود. اهل هر محله با محله دیگر منازعه مى نمایند و مردم این محله به محله دیگر نمى روند و باغات و بساتین زیاد دارد و همین نکته اسباب حراست اهالى و دفع دشمن از ایشان است و با وجود محروس بودن با گاو زراعت نمى کنند و زراعت ایشان دستى و به مرور است زیرا که مى ترسند بعضى از آنها گاو بعض دیگر به غارت بربایند.»[۷]

در دوران صفویه

تهران تا زمان شاه طهماسب صفوی دیوار نداشته است و اولین برج و باروی دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوی به سال ۹۶۴ ق. ایجاد شد. بنا به گفته نویسنده مرآت البلدان این بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره های مبارکه قرآن یعنی صد و چهارده برج برای بارو قرار دادند. البته باید درنظر داشت تهران پانصد سال پیش دهی بزرگ بیش نبوده است. این برج و باروی اولیه چهار دروازه بیشتر نداشت، دروازه حضرت عبدالعظیم به سوی ری، دروازه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین. البته محدوده آن زمان تهران نیز با توجه به کوچکی ابعادش چنین بود: حد شمالی خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، حد شرقی خیابان ری، حد جنوبی خیابان مولوی و حد غربی خیابان وحدت اسلامی (شاهپور).[۸]

شاه‌ طهماسب‌ اول‌، قصبه‌ تهران‌ را که‌ معبری‌ بین‌ مازندران‌ و آذربایجان‌ و خراسان‌ بود، تقویت‌ نمود تا همچون‌ قلعه‌ای‌ محکم‌ آماده‌ مقابله‌ با هجوم‌ عثمانیها و ازبکان‌ شود. همچنین وضع‌ مساعد طبیعی‌، مجاورت‌ با شهر باستانی‌ ری‌ و مرقد امامزاده‌ حمزه‌ (که‌ صفویان‌ طبق‌ شجره‌نامه‌ای‌ نسب‌ خود را به‌ او می‌رساندند) و مرقد حضرت‌ عبدالعظیم‌، در توجه‌ به‌ این‌ ناحیه‌ مؤثر بود. کارکرد دفاعی‌ با ساخت‌ برج‌ و بارو، و احداث‌ بازار از نخستین‌ اقداماتی‌ بود که‌ به‌ تهران‌ رونق‌ و اعتبار داد.[۹]

پس از شاه طهماسب، شاه‌ عباس‌ اول‌ صفوی‌ (حک: ۹۹۶ـ ۱۰۳۸) در محل‌ فعلی‌ ارگ‌ در داخل‌ حصار شاه‌ طهماسبی‌، چهارباغ‌ و چنارستانی‌، معروف‌ به‌ چنار عباسی‌، احداث‌ کرد که‌ بعدها دیواربلندی‌ دور آن‌ کشیدند و عمارات‌ سلطنتی‌ و مقر حکومت‌ را در آن‌ ساختند و نامش‌ را ارگ‌ نهادند.[۱۰]

در دوره‌ آخرین‌ پادشاهان‌ صفوی‌، گاهی‌ تهران‌ مقر موقتی‌ دربار بود، به‌ طوری‌ که‌ شاه‌ سلیمان‌ اول‌ صفوی‌ (حک: ۱۰۷۸ـ ۱۱۰۵) در آنجا قصری‌ ساخت‌. در جمادی‌الآخر ۱۱۱۹ ق. که‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ صفوی‌ (حک: ۱۱۰۵ـ ۱۱۳۵) قصد زیارت‌ مشهد کرد، زمستان‌ را در شهر طهران‌ گذراند و در آنجا به‌ میرمحمدباقر خاتون‌آبادی‌، مدرّس‌ مدرسه‌ چهارباغ‌ اصفهان‌، خلعت‌ داد. اینگونه‌ اقامتها در تهران‌ نشانه‌ توجه‌ به‌ این‌ شهر و اهمیتش‌ در آن‌ دوره‌ بوده‌ است‌.[۱۱]

در دوران افشاریه و زندیه

تهران‌، پس‌ از پایان‌ غائله‌ افغان‌ و آغاز سلطنت‌ نادرشاه‌ افشار (۱۱۴۸)، اهمیت‌ نظامی‌ یافت‌. توجه‌ نادرشاه‌ به‌ شهر به‌ گونه‌ای‌ بود که‌ در ۱۱۵۲ ق. به‌ فرزند خود، رضاقلی‌میرزا، فرمان‌ حکومت‌ تهران‌ را داد.[۱۲]

با انقراض خاندان افشاریه، تهران به دست سلسله قاجاریه که رقیب کریمخان زند بودند افتاد. در جنگی که بین خاندان قاجار و خاندان زند (محمد حسن خان) برپا شد، خان قاجار شکست خورده و کریم خان چون تهران را جایی مناسب برای خود یافته بود به تهران عزیمت کرد و دستور بنای عمارت ایوانی و حرمخانه را داد و گویی قصد داشت تهران را پایتخت قرار دهد. ولی با کشته شدن محمد حسن خان قاجار و اسارت پسرش آغا محمدخان، آسایش خیال پیدا کرده و راهی شیراز شد.

دوران قاجاریه

بعد از فوت کریم خان زند، آقا محمد خان قاجار فرزند محمد حسن خان در سال ۱۱۹۳ ه.ق به همراه ۱۴ تن از بستگان خود، از شیراز فرار کرد. نخست خود را به شاه عبدالعظیم رسانید و قول داد که در میان اهل و قبیله خود باز مى‌گردد. لیکن در خفا عدّه‌اى سوار به دور خود جمع کرد و بعد از چندین جنگ، غفور خان حاکم شهر را مغلوب نمود و تهران را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان قاجار در سال ۱۲۱۰ ه.ق تهران را پایتخت خود قرار داد و تهران را دارالخلافه نامید تا روزى خود حاکم مسلمین گردد. او در ارگ تهران فقط به ساختن تخت مرمر اکتفا کرد و گویند که سنگ‌هاى مرمر ستون‌ها و آینه‌هاى آن را نیز از تالار سلام کریم‌خانى کنده و در اینجا به کار گذاشته‌اند. در زمان فتحعلى شاه که مدت ۳۷ سال بر کشور ایران حکومت کرد، تهران رو به آبادانى گذاشت و در پى آن به وسعت و جمعیت تهران افزوده شد.[۱۳]

هم‌زمان‌ با تکمیل‌ کار کاخها و احداث‌ کاخهای‌ جدید در زمان‌ فتحعلی‌ شاه‌، بناهایی‌ نیز با کارکرد دینی‌ احداث‌ می‌شد، که‌ از آن‌ جمله‌ است‌: مسجد شاه‌ یا مسجد سلطانی‌ (مسجد امام‌ کنونی‌ در خیابان‌ پانزده‌ خرداد، جنب‌ بازار تهران‌)، مسجد و مدرسه‌ فخریه‌ یا مروی‌ که حاج‌ محمدحسین‌خان‌ مروی‌، ملقب‌ به‌ فخرالدوله‌، به‌ همراه‌ املاک‌ و قنوات‌ و مستغلات‌ آن‌ وقف‌ نمود و مسجد سیدعزیزاللّه‌ واقع‌ در محله‌ بازار قدیم‌ نزدیک‌ چارسوق‌ کوچک‌ که‌ کاشی‌کاریهای‌ زیبایی‌ دارد.[۱۴]

در آن زمان (سال ۱۲۲۲هجری قمری) طبق گفته ژنرال گاردان فرانسوی، تهران حدود ۵۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت.

در زمان به سلطنت رسیدن محمد شاه قاجار رونق و رشد تهران ادامه یافت. باغ داودیه، مسجد جمعه و بازار بین الحرمین در زمان سلطنت وی احداث شد. در همین دوره به دستور میرزاآقاسی دو محله به نامهای عباس آباد و محمدیه به محله های تهران اضافه شد. علاوه بر این، مهاجرت اهالی قفقاز که به علت جنگ روس و ایران صورت گرفت هم در رونق و رشد تهران موثر بوده است، چرا که اکثرا در تهران سکونت گزیدند.

در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به همت میرزا تقی خان امیرکبیر، بناهای زیادی احداث شد. از جمله آنها می توان از مدرسه دارالفنون، بازار امیر، بازار کفاشها و سرای امیر نام برد. جمعیت تهران نیز در این زمان بسیار زیاد شده و به ۱۵۰ هزار نفر رسیده بود. لذا میرزا یوسف مستوفی الممالک (صدر اعظم) و میرزا عیسی (وزیر) مامور شدند تا محدوده جدید شهر را تعیین کنند و از آنجایی که این مهم نیازمند نقشه بود، در سال ۱۲۷۵ قمری گروهی به سرپرستی علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه و با همکاری موسیو کرشیش سرتیب و معلم توپخانه و دستیاری چند نفر از شاگردان مدرسه دارالفنون، برای اولین بار از تهران نقشه برداری کردند و در سال ۱۲۸۴ هجری با همکاری مهندس بوهلر فرانسوی و جمعی از مهندسان و معماران، نقشه جدیدی از تهران تهیه کرده و اراضی وسیعی را داخل محدوده شهر وارد کردند و شهر را با خندقها و باروهای جدید (به شکل هشت ضلعی) محدود ساختند. ارتباط شهر نیز با خارج از طریق ۱۲ دروازه به نامهای: شمیران، دولت، یوسف آباد، دوشان تبه، دولاب، خراسان، باغشاه، قزوین، گمرک، حضرت عبدالعظیم، غار و خانی آباد امکان پذیر بود.[۱۵]

فعالیت‌ سیاسی علما در دوره قاجار:

تاریخ‌ تهران‌ و وضع‌ سیاسی‌ آن‌ را در چارچوب‌ جهان‌بینی‌ تشیع‌ و فعالیت‌ علمای‌ شیعه‌ دوره‌ قاجار، به‌ سه‌ دوره‌ می‌توان‌ تقسیم‌ کرد:

الف. دوره‌ شروع‌ ورود علما در سیاست‌، ب. دوره‌ کوشش‌ متجددان‌ برای‌ آوردن‌ تمدن‌ جدید اروپا به‌ ایران‌، ج. و دوره‌ مبارزه‌ علمای‌ تجددطلب‌ برای‌ تغییر حکومت‌ سلطنتی‌ و برقراری‌ نظام‌ مشروطه‌ و قبول‌ برخی‌ رسوم‌ تمدن‌ غرب‌.

در آغاز دوره‌ قاجار، مقارن‌ ظهور فقیه‌ بزرگ‌ شیعه‌، آیت الله وحید بهبهانی‌ (متوفی‌ ۱۲۰۵) در عتبات‌ عالیات‌، زمینه‌ برای‌ فعالیت‌ علمای‌ اصولی‌ در ایران‌ مهیا شد. بهبهانی‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ دوازدهم‌، پس‌ از مواجهه‌ جدّی‌ با مسلک‌ اخباری‌ - که‌ حدود دو قرن‌ بر حوزه‌های‌ علمی‌ و جوامع‌ شیعی‌ سیطره‌ داشت‌ - و فائق‌ آمدن‌ بر فقهای‌ مبرِّز این‌ جریان‌ در کربلا، اخباریگری‌ را از رونق‌ انداخت‌ و نظریه‌ اجتهاد را احیا کرد. تأکید او در آثارش‌ بر اثبات‌ درستی‌ عمل‌ اجتهاد و حجیت‌ فتوای‌ مجتهد و به‌ تبع‌ آن‌ شکل‌گیری‌ نظام‌ مجتهد ـ مقلد بود.

مشخصه‌ دوره‌ شروع‌ ورود علما در سیاست‌، یعنی‌ از آغاز سلطنت‌ آقامحمدخان‌ تا مرگ‌ محمدشاه‌ قاجار (۱۲۶۴)، تکمیل‌ و توسعه‌ مبانی‌ نظریه‌ اجتهاد نزد شیعه‌ دوازده‌ امامی‌، ظهور مراجع‌ تقلید و افزایش‌ نفوذ علمای‌ دین‌ و حضور آنان‌ در امور سیاسی‌ و دولتی‌ بود. فقهای‌ بزرگی‌ مانند شیخ‌ جعفر کاشف‌الغطاء (متوفی‌ ۱۲۲۸) در عراق‌، میرزای‌ قمی‌ (متوفی‌ ۱۲۳۱) در قم‌، و ملا احمد نراقی‌ (متوفی‌ ۱۲۴۴) در کاشان‌، هر سه‌ از شاگردان‌ وحید بهبهانی‌، قائل‌ به‌ تسری‌ وظایف‌ سیاسی‌ و دینی‌ امام‌ زمان عجل‌اللّه‌ تعالی‌ فرجه‌الشریف‌ به‌ فقیه‌ جامع‌الشرایط‌ در عصر غیبت‌ بودند و عقیده‌ داشتند فقیه‌ از جانب‌ آن‌ حضرت‌، به‌نصب‌ عام‌ منصوب‌ می‌شود و او اداره‌ امور سیاسی‌ را به‌ پادشاه‌ عادل‌ تفویض‌ می‌کند، تا عهده‌دار امور سیاسی‌ و سلطنت‌ شود. بنابراین‌ فقیه‌ خود منصوب‌ عام‌ از جانب‌ امام‌ معصوم‌ و مشروع‌ است‌ و سلطان‌ نیز فقط‌ در صورتی‌ که‌ از جانب‌ ولی‌فقیه‌ منصوب‌ شود مشروعیت‌ پیدا می‌کند. این‌ اندیشه‌ بنیادین‌ فقهی‌ به‌ صورت‌ قوه‌ نامیه‌ حوزه‌های‌ دینی‌ و مبنای‌ معرفتی‌ و منشأ آثار فرهنگی‌ معنوی‌ و مادّی‌ دوره‌ قاجار در آمد و در دوره‌ مشروطیت‌ تحولاتی‌ یافت‌.

نکته‌ در خور توجه‌ آن‌ است‌ که‌ بنا بر نظام‌ مجتهد ـ مقلد، «شاه‌ نیز مقلد محسوب‌ می‌شد و به‌ لحاظ‌ نظری‌ ناگزیر بود دولت‌ را به‌ بازوی‌ اجرایی‌ اقتدار علما تبدیل‌ کند». وجود این‌ شرایط‌، جهان‌بینی‌ تشیع‌ دوازده‌امامی‌ را روشنتر، پرتوانتر، گسترده‌تر و ژرفتر کرد، به‌ طوری‌ که‌ تمام‌ جامعه‌ را در بر گرفت‌. وقف‌، به‌عنوان‌ جلوه‌ای‌ تمام‌ عیار از جهان‌بینی‌ تشیع‌ دوازده‌امامی‌، پیامدهایی‌ داشت‌ که‌ به‌ طور همه‌ جانبه‌ در جامعه‌ و فضای‌ آن‌ زمان‌ تهران‌ پدیدار گردید.[۱۶]

از ۱۳۰۰ قمری تاکنون

در سال ۱۳۰۵ هجری قمری، مهندس عبدالغفار نجم الملک معلم ریاضیات مدرسه دارالفنون با کمک عده ای از معلمان دیگر و بیست نفر از شاگردان مدرسه مزبور از تهران جدید به مقیاس ۲۰۰۰:۱ نقشه برداری کردند. بر اساس همین عملیات، محیط شهر را ۱۹۲۰۰ متر محاسبه کردند و جمعیت تهران را هم ۲۵۰ هزار نفر سرشماری کردند. این هیئت برای تهیه نقشه حدود ۴ سال وقت صرف کردند و بالاخره در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نقشه تهران جدید به پای چاپ رسید که در مقایسه با نقشه موسیو کرشیش از دقت بالایی برخوردار بود. از دیگر بناهای مهم دوره سلطنت ناصرالدین شاه می توان باغ گلستان، باغ و قصر سلطنت آباد، مدرسه و مسجد شهید مطهری (سپهسالار)، باغ فردوس، میدان امین السلطان، شمس العماره و... را نام برد.

در این دوره چند محله نیز با نامهای سنگلج، خانی آباد، قنات آباد، پاچنار، گود زنبورکخانه و بازار بزرگ به محله های تهران اضافه شد. اینها مربوط به تحولاتی بود که تا قبل از سال ۱۳۰۰ هجری شمسی به وقوع پیوست، ولی تحول اساسی و نوین سازی تهران از سال ۱۳۰۰ هجری شمسی به بعد انجام شد.

تحولات بعد از ۱۳۰۰ هجری شمسی را می توان به ۴ دوره تقسیم نمود:

دوره اول (سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰): تقریبا تمامی خندقها و دروازه ها از میان رفت و کوچه ها و معابر قدیمی اصلاح شد و چهره شهر شکل منظم هندسی به خود گرفت. جمعیت تهران هم در این سده افزایش چشمگیری پیدا کرد به نحوی که طی دو سرشماری در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۹ هجری شمسی، از ۳۰۰ هزار نفر (سرشماری اول) به ۵۴۰ هزار نفر (سرشماری دوم) رسید. از ساختمانها و تاسیسات مهم این دوره می توان بانک ملی ایران، وزارت امورخارجه، شهربانی کل کشور، ایستگاه راه آهن تهران، دانشگاه تهران، ایستگاه فرستنده رادیویی تهران، باشگاه افسران و چند بیمارستان نام برد.

دوره دوم (سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲): این دوره مصادف با بروز جنگ جهانی دوم بود. لذا تغییرات زیادی انجام نشد و تنها شهر از اطراف اندکی توسعه یافت. جمعیت تهران در این دوره مطابق آمار رسمی سال ۱۳۲۵ حدود ۸۸۰ هزار نفر بود.

دوره سوم (سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷): در این دوره به علت احداث بزرگراهها، خیابانها و بلوارها، شهرکهای جدید، ساختمانهای بزرگ، تهران رشد چشمگیری داشته و از هر سو گسترش پیدا کرده بود به نحوی که یکی از شهرهای بزرگ قاره آسیا محسوب می شد. جمعیت آن نیز به سرعت افزایش پیدا کرده بود و از یک میلون و هشتصد هزار نفر در ۱۳۳۵، به چهار میلیون و پانصد و سی هزار نفر در سال ۱۳۵۵ (طی ۲۰ سال) رسید.

دوره چهارم (از سال ۱۳۵۷ تاکنون): در این دوره که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای بعد از آن است، تهران رشد چشمگیری داشته و از هر سو گسترده شده است. علت این امر را می توان بروز جنگ تحمیلی عراق بر ایران و پدیده مهاجرت، اختصاص پاره ای از اراضی به تعاونیها برای خانه سازی و بالاخره ایجاد خانه های ارزان قیمت دانست.

تهران امروزه دارای بزرگراهها و اتوبانهای متعددی می باشد که ارتباط قسمتهای مختلف را باهم و نیز حاشیه و اطراف آن امکانپذیر می سازد. برپایی نمایشگاههای بین المللی و داخلی با موضوع های مختلف علمی، فرهنگی، هنری و تجاری و ...، خود به اهمیت تهران به عنوان یک مرکز ثقل می افزاید و همه ساله شاهد شکوفایی و رشد بیشتر این نمایشگاهها از نظر کمی و کیفی هستیم.[۱۷]

پانویس

  1. آشنایی با تهران، همشهری آنلاین، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  2. لغت نامه دهخدا، واژه تهران، در دسترس در واژه یاب، بازیابی:۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  3. یاقوت حموى بغدادى، معجم البلدان، دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵ م، چاپ دوم، ج‌۴، ص: ۵۲
  4. الهه خسروی‌یگانه، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ساختار، اعضا و ...، خبر آنلاین، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  5. سید محمد حسین حسینی طهرانی، نورملکوت قرآن، ج۴، ص۱۴۳
  6. به عنوان نمونه سمعانى، کتاب الانساب، ص ۳۷۴ و سیر اعلام‌النّبلاء، ج‌ ۱۲، ص‌ ۶۲۹ و تاریخ‌الاسلام‌، ص ۲۶۱ـ۲۸۰
  7. شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری، ج۱۴، ص ۱۷۳، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  8. جلال فرهمند، دروازه‌های دارالخلافه طهران، ماهنامه الکترونیکی بهارستان، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  9. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  10. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  11. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  12. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  13. پیشینه تاریخی استان تهران، ویکی اطلس فرهنگی ایران، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  14. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  15. آفتاب نیوز، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳
  16. دانشنامه جهان اسلام، مدخل تهران
  17. آفتاب نیوز، بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۹۳