ادبیات دانشنامه ای رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ام البنین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
'''فاطمه کلابیه''' معروف به «ام‌البنین»، همسر [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) است. فرزندان او [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] (علیهم السلام) هستند که هر چهار نفر در [[کربلا]] در رکاب [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (علیه السلام) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. آرامگاه وی در [[قبرستان بقیع]] در [[مدینه]] است.
+
'''«فاطمه کلابیه»''' معروف به «ام‌البنین»، همسر [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه‌السلام) است. فرزندان او [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] (علیهم‌السلام) هستند که هر چهار نفر در [[کربلا]] در رکاب [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (علیه‌السلام) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. مرقد ام‌البنین در [[قبرستان بقیع]] در [[مدینه]] قرار دارد.
 
[[پرونده:ام البنین.jpg|بندانگشتی|مزار حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در بقیع]]
 
[[پرونده:ام البنین.jpg|بندانگشتی|مزار حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در بقیع]]
  
 
==ولادت و نسب==
 
==ولادت و نسب==
  
هنگام ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم قمری دانسته‌اند. «حزام بن  خالد بن  ربیعة بن  وحید بن  کعب بن  عامر بن  کلاب»<ref> قمر بنی  هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.</ref> پدر ام البنین است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن  عامر بن  جعفر بن  کلاب» می باشد.<ref> همان، ص ۱۰.</ref>
+
زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانسته‌اند.  
 +
 
 +
پدر ام البنین «حزام بن  خالد بن  ربیعة بن  وحید بن  کعب بن  عامر بن  کلاب»<ref> قمر بنی  هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.</ref> است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن  عامر بن  جعفر بن  کلاب»<ref> همان، ص ۱۰.</ref> می باشد.
  
 
==ازدواج با علی علیه‌السلام==
 
==ازدواج با علی علیه‌السلام==
 
   
 
   
[[امام علی علیه السلام|امام علی]]- علیه السلام پس از شهادت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] سلام الله علیها، از برادر خود [[عقیل بن ابیطالب|عقیل بن  ابی طالب]] که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او [[ازدواج]] کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.<ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.</ref>
+
[[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام پس از شهادت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] علیهاالسلام، از برادر خود [[عقیل بن ابیطالب|عقیل بن  ابی طالب]] که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او [[ازدواج]] کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.<ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.</ref>
  
 
عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن  مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و [[شجاعت]] کم نظیر بود گفت:  
 
عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن  مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و [[شجاعت]] کم نظیر بود گفت:  
ابوبراء عامر بن  مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز حضرتت نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الاسِنَّة) می نامند.<ref> تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.</ref>
+
ابوبراء عامر بن  مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.<ref> تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.</ref>
  
 
با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت عباس]] در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با [[امامه دختر ابی العاص|اُمامه]] -خواهر زاده [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]](س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.  
 
با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت عباس]] در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با [[امامه دختر ابی العاص|اُمامه]] -خواهر زاده [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]](س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.  
  
==فرزندان ام‌البنین==
+
ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام، چهار پسر به نام های [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.  
ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام، چهار پسر به نام های [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] بود
 
که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.
 
  
 
فرزندان ام البنین همگی در [[کربلا]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل]] علیه السلام ادامه یافت.
 
فرزندان ام البنین همگی در [[کربلا]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل]] علیه السلام ادامه یافت.
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
 
==پس از واقعه کربلا==
 
==پس از واقعه کربلا==
  
مورخان می نویسند: پس از واقعه [[کربلا|کربلا]]، بشیر در [[مدینه|مدینه]] ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از [[امام حسین]] علیه السلام مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین علیه السلام مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با [[صبر]] و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه  الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».
+
مورخان می نویسند: پس از واقعه [[کربلا|کربلا]]، بشیر در [[مدینه|مدینه]] ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از [[امام حسین|حسین بن علی]] (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: [[حضرت عباس علیه السلام|عباس]] را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با [[صبر]] و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه  الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».
  
 
و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن  علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.<ref> تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.</ref>
 
و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن  علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.<ref> تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.</ref>
  
 +
آورده‌اند که [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]](س) پس از ورود به [[مدینه]] به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛<ref>عبدالرزاق موسوی مقرم، قمر بنی هاشم، ص۱۶.</ref> و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.
 +
 +
'''سوگواری ام البنین برای فرزندان:'''
 +
 +
پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت عباس]]) به [[بقیع|قبرستان بقیع]] می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل [[مدینه]] گرد ایشان جمع می‌شدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند [[مروان بن حکم]] نیز با آنان همراه می شد و می‌گریست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص۸۵</ref> ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.<ref>حسون، ص۴۹۶-۴۹۷.</ref> او در رثای [[حضرت عباس]](ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند:
 +
 +
یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد
 +
 +
و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد
 +
 +
انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید
 +
 +
ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد
 +
 +
لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد<ref>شبر، ادب الطف، ج۱، ص۷۱</ref>
 +
 +
«‌ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»<ref>ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص۲۹۴ و تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰</ref>
 
==وفات==
 
==وفات==
وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌اند.<ref>ام البنین،  دانشنامه حج و حرمین شریفین.</ref> او در [[قبرستان بقیع]] در کنار سبط [[رسول خدا]]، [[امام حسن]] علیه السلام، و [[فاطمه بنت  اسد]] به خاک سپرده شد.
+
وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌اند.<ref>ام البنین،  دانشنامه حج و حرمین شریفین.</ref> او در [[قبرستان بقیع]] در کنار [[امام حسن]] علیه السلام و [[فاطمه بنت  اسد]] به خاک سپرده شد.
 +
 
 +
==سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین==
 +
 
 +
*[[شهید ثانی]] درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. [[اهل بیت|خاندان نبوت]] نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در [[:رده:اعیاد|روزهای عید]]، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند.»<ref>ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص۷</ref>
 +
*[[سید محسن امین]] در کتاب [[اعیان الشیعه]] می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود.»<ref>اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.</ref>
 +
*سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق [[اهل بیت]] را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت.»<ref>مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.</ref>
 +
*[[سید محمود حسینی شاهرودی]] (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه [[صلوات]] برای مادر [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل العباس]](ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.»<ref>چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.</ref>
 +
*علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر [[شهادت در راه خدا|شهادت]] فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان.»<ref>العباس(ع)، ص۱۸.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
*ن-طیبی، ام البنین (س) مادر مهتاب، فرهنگ کوثر،‌ شماره ۲۱،‌ تیر ۱۳۷۷.
+
 
*ام البنین، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
+
*"ام البنین مادر مهتاب"، ن-طیبی، فرهنگ کوثر،‌ شماره ۲۱،‌ تیر ۱۳۷۷.
*راحله عطایی، ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱، صفحه ۵۰، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/4771/38982 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۲۴ فروردین ۱۳۹۳.
+
*"ام البنین"، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
*ویکی حج.
+
*"ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین"، راحله عطایی، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۵۵: سطر ۸۰:
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[رده:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 
[[رده:وابستگان امام علی علیه السلام]]
[[رده:مقاله های مهم]]
+
[[رده:مدفونین در بقیع]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۶

«فاطمه کلابیه» معروف به «ام‌البنین»، همسر امام علی (علیه‌السلام) است. فرزندان او عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (علیهم‌السلام) هستند که هر چهار نفر در کربلا در رکاب امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. مرقد ام‌البنین در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد.

مزار حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در بقیع

ولادت و نسب

زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانسته‌اند.

پدر ام البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب»[۱] است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب»[۲] می باشد.

ازدواج با علی علیه‌السلام

امام علی علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، از برادر خود عقیل بن ابی طالب که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.[۳]

عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و شجاعت کم نظیر بود گفت: ابوبراء عامر بن مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.[۴]

با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی حضرت عباس در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با اُمامه -خواهر زاده حضرت فاطمه(س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.

ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام، چهار پسر به نام های عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امیرالمؤمنین علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.

پس از واقعه کربلا

مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از حسین بن علی (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».

و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.[۵]

آورده‌اند که حضرت زینب(س) پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛[۶] و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.

سوگواری ام البنین برای فرزندان:

پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند حضرت عباس) به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد ایشان جمع می‌شدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند مروان بن حکم نیز با آنان همراه می شد و می‌گریست.[۷] ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.[۸] او در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند:

یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد

و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد

انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید

ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد

لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد[۹]

«‌ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»[۱۰]

وفات

وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌اند.[۱۱] او در قبرستان بقیع در کنار امام حسن علیه السلام و فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.

سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین

  • شهید ثانی درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند.»[۱۲]
  • سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود.»[۱۳]
  • سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق اهل بیت را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت.»[۱۴]
  • سید محمود حسینی شاهرودی (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.»[۱۵]
  • علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان.»[۱۶]

پانویس

  1. قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.
  2. همان، ص ۱۰.
  3. قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.
  4. تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.
  5. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.
  6. عبدالرزاق موسوی مقرم، قمر بنی هاشم، ص۱۶.
  7. ابوالفرج اصفهانی، ص۸۵
  8. حسون، ص۴۹۶-۴۹۷.
  9. شبر، ادب الطف، ج۱، ص۷۱
  10. ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص۲۹۴ و تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰
  11. ام البنین، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
  12. ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص۷
  13. اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
  14. مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.
  15. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.
  16. العباس(ع)، ص۱۸.

منابع

  • "ام البنین مادر مهتاب"، ن-طیبی، فرهنگ کوثر،‌ شماره ۲۱،‌ تیر ۱۳۷۷.
  • "ام البنین"، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
  • "ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین"، راحله عطایی، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱.