منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اصحاب و شاگردان امام هادی علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
== تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام ==
+
بر اساس نوشته [[شیخ طوسی]] تعداد دست پروردگان پیشوای دهم [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام و کسانی که از آن حضرت در زمینه های مختلف [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] روایت نقل کرده اند بالغ بر ۱۸۵ نفر می شود که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند دیده می شود.<ref> مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت. </ref> آقای سید باقر شریف قرشی ۱۷۸ نفر از شاگردان و اصحاب امام هادی علیه‌السلام را نام می‌برد که به طور مستقیم از آن بزرگوار [[حدیث|حدیث]] نقل کرده‌ اند.<ref>[http://imamhadi-fa.blogfa.com/post/62 اصحاب و شاگردان امام هادی، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی]، به نقل از زندگانی امام هادی علیه‌السلام، ص ۲۰۷. </ref>
  
بر اساس نوشته [[شيخ طوسی]] تعداد دست پروردگان پيشواي دهم علیه السلام و كساني كه از آن حضرت در زمينه هاي مختلف [[علوم اسلامي]] روايت نقل كرده اند بالغ بر 185 نفر مي شود كه در ميان آنان چهره هاي برجسته علمي و فقهي فراواني كه داراي تاليفات گوناگوني بودند ديده مي شود.<ref> مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت. </ref> آقاي سيد باقر شريف قرشي 178 نفر از شاگردان و اصحاب امام هادي عليه‌السلام را نام مي‌برد که به طور مستقيم از آن بزرگوار حديث نقل کرده‌ اند. <ref>اصحاب و شاگردان امام هادي، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی[http://imamhadi-fa.blogfa.com/post/62]، به نقل از زندگاني امام هادي عليه‌السلام، ص 207. </ref>
+
==شاگردان مشهور امام هادی علیه‌السلام==
  
==شاگردان مشهور امام هادی علیه السلام<ref> مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت. </ref>==
+
در این جا به طور اختصار از بعضی شاگردان آن حضرت یاد می گردد:<ref> مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت. </ref>
  
در اين جا از بعضي شاگردان آن حضرت و به طور اختصار ياد می گردد:
+
'''ایوب بن نوح:'''
  
===[[ايوب بن نوح]]===
+
[[ایوب بن نوح|ایوب بن نوح]] مردی امین و مورد وثوق بود و در [[عبادت]] و [[تقوا]] رتبه والایی داشت، چندان که دانشمندان [[علم رجال|رجال]] او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند، او وکیل [[امام هادی]] علیه السلام و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام بود و روایات زیادی از پیشوای دهم علیه السلام نقل کرده است. ایوب به هنگام درگذشت تنها یکصد و پنجاه دینار از خود بجای گذاشت در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.
  
وي مردي امين و مورد وثوق بود و در [[عبادت]] و [[تقوا]] رتبه والايي داشت چندان كه دانشمندان [[رجال]] او را در زمره [[بندگان صالح]] خدا شمرده اند، او وكيل [[امام هادی]] علیه السلام و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام بود و روايات زيادي از پيشواي دهم علیه السلام نقل كرده است. ايوب به هنگام درگذشت تنها يكصد و پنجاه دينار از خود بجاي گذاشت در حالي كه مردم گمان مي كردند او پول زيادي دارد.  
+
عمرو بن سعید مدائنی می گوید: در صریا نزد امام هادی علیه السلام بودم که ایوب بن نوح داخل شد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام علیه السلام دستوری به او داد سپس بازگشت، امام علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل [[بهشت]] بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر.<ref>الغیبه، شیخ طوسی ص ۲۱۲.</ref>
  
[[عمرو بن سعيد مدائني]] مي گويد: در [[صريا]] نزد امام هادي علیه السلام بودم كه [[ايوب بن نوح]] داخل شد و پيش روي آن حضرت ايستاد. امام علیه السلام دستوري به او داد سپس بازگشت، امام علیه السلام رو به من كرد و فرمود: اي عمرو! اگر دوست داري به مردي از اهل [[بهشت]] بنگري به اين مرد (ايوب بن نوح) بنگر. ([[الغيبه]]، [[شيخ طوسی]] ص 212)
+
'''حسن بن راشد:'''
  
===[[حسن بن راشد]]===
+
ابوعلی [[حسن بن راشد]] از اصحاب [[امام جواد]] علیه السلام و امام هادی علیه السلام شمرده شده و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والای برخوردار بوده است. [[شیخ مفید]] او را از زمره فقیهان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که [[حلال]] و [[حرام]] از آن ها گرفته می شد، و راهی برای مذمت و طعن بر آنان وجود نداشت.<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۳۲۴.</ref>
  
ابوعلي حسن بن راشد از اصحاب [[امام جواد]] علیه السلام و امام هادي علیه السلام شمرده شده و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والاي برخوردار بوده است. [[شيخ مفيد]] او را از زمره فقيهان برجسته و شخصيت هاي طراز اول دانسته كه [[حلال]] و [[حرام]] از آن ها گرفته مي شد، و راهي براي مذمت و طعن بر آنان وجود نداشت. ([[معجم رجال الحديث]]، ج 4 ص 324)
+
[[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] نیز به هنگام بحث از سفرا و وکلای ممدوح [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام از حسن بن راشد به عنوان وکیل امام هادی علیه السلام نامبرده و نامه های آن حضرت را به او یادآور شده است.<ref>الغیبه، ص ۲۱۲.</ref>
  
شيخ طوسي نيز به هنگام بحث از سفرا و وكلاي ممدوح امامان علیهم السلام از [[حسن بن راشد]] به عنوان وكيل امام هادي علیه السلام نامبرده نامه هاي آن حضرت را به او يادآور شده است.‌ (الغيبه، ص 212)
+
محمد بن فرج، می گوید: در نامه ای به امام هادی علیه السلام از ابوعلی و... پرسیدم؟ امام علیه السلام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردی، خدا او را رحمت کند، او سعادتمندانه زندگی کرد و [[شهید]] درگذشت.<ref>رجال کشی، ج ۶.</ref>
  
محمد بن فرج، مي گويد: در نامه اي به امام هادي علیه السلام از ابوعلي و... پرسيدم؟ امام علیه السلام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردي خدا او را رحمت كند، او سعادتمندانه زندگي كرد و [[شهيد]] درگذشت. ([[رجال كشی]]، ج 6)
+
'''حسن بن علی ناصر:'''
  
===[[حسن بن علی ناصر]]===
+
شیخ طوسی [[حسن بن علی ناصر]] را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است، وی جد [[سید مرتضی]] از سوی مادر است، سید مرتضی در وصف او می گوید: مقام و برتری او در دانش و پارسایی و [[فقه]] روشن تر از خورشید درخشان است، او بود که [[اسلام]] را در دیلم نشر داد. به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به [[حق]] بازگشتند، صفات پسندیده و [[اخلاق]] نیکوی او بیش از آن است که شمرده شود و روشنتر از آن است که پنهان بماند.
  
شيخ طوسي او را از اصحاب امام هادي علیه السلام شمرده است، وي پدر وجد [[سيد مرتضی]] از سوي مادر است، سيد مرتضی در وصف او مي گويد: مقام و برتري او در دانش و پارسايي و [[فقه]] روشن تر از خورشيد درخشان است، او بود كه [[اسلام]] در ديلم نشر داد. به گونه اي كه مردم آن سامان به وسيله او از گمراهي به هدايت راه يافته و با دعاي او به [[حق]] بازگشتند، [[صفات پسندیده]] و [[اخلاق]] نيكوي او بيش از آن است كه شمرده شود و روشنتر از آن است كه پنهان بماند.
+
'''عبدالعظیم حسنی:'''
  
===[[عبدالعظيم حسني]]===
+
[[عبدالعظیم حسنی]] که نسب شریفش با چهار واسطه به [[امام حسن]] علیه السلام می رسد. بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیه السلام است ولی در برخی نوشته ها از اصحاب [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه السلام و امام هادی علیه السلام قلمداد شده است. عبدالعظیم مردی پارسا، وارسته و دانشمند فقیه و مورد اعتماد و وثوق پیشوای دهم علیه السلام بود.
  
وي كه نسب شريفش با چهار واسطه به [[امام حسن]] مجتبي علیه السلام مي رسد بر اساس نوشته شيخ طوسي از ياران امام هادي علیه السلام و امام عسكري علیه السلام است ولي در برخي نوشته ها از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادي علیه السلام قلمداد شده است. عبدالعظيم مردي پارسا وارسته و دانشمند فقيه و مورد اعتماد و وثوق پيشواي دهم علیه السلام بود.
+
ابوحماد رازی می گوید: در [[سامرا]] بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسایلی از [[حلال]] و [[حرام]] از آن حضرت پرسیدم و او پاسخ گفت، زمانی که خواستم خداحافظی کنم فرمود: ای حماد! هرگاه در ناحیه ای که زندگی می کنی مشکلی در امر دینت برایت پیش آمد از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
  
[[ابوحماد رازي]] مي گويد: در [[سامرا]] بر امام هادي علیه السلام وارد شدم و درباره مسايلي از [[حلال]] و [[حرام]] از آن حضرت پرسيدم و او پاسخ گفت، زماني كه خواستم خداحافظي كنم فرمود: اي حماد! هرگاه در ناحيه اي كه زندگي مي كني مشكلي در امر دينت برايت پيش آمد از عبدالعظيم حسني بپرس و سلام مرا به او برسان.
+
وی با آن که معتقد به [[امامت]] امامان علیهم السلام بود اما برای اطمینان بیشتر به محضر امام هادی علیه السلام شرفیاب شد و به تفصیل [[عقاید]] خود را برای آن حضرت عرضه کرد و از او خواست تا نسبت به آن ها اظهار نظر نماید. امام علیه السلام پس از شنیدن عقاید او فرمود: ای ابوالقاسم! [[سوگند]] به خدا، آن چه گفتی همان [[دین|دین]] خدا است که بر بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده استوار باش، خداوند در دنیا و [[آخرت]] تو را بر [[حق]] پایدار بدارد. وی که از ستم دستگاه [[خلافت عباسیان|خلافت عباسی]] نسبت به [[علویان]] به ستوه آمده بود برای رهایی از شر آنان به «ری» هجرت کرد و وارد بر یکی از شیعیان شد.
  
وي با آن كه معتقد به امامت امامان علیهم السلام بود اما براي اطمينان بيشتر به محضر امام هادي علیه السلام شرفياب شد و به تفصيل عقايد خود را براي آن حضرت عرضه كرد و از او خواست تا نسبت به آن ها اظهار نظر نمايد.
+
در طول مدت اقامتش در ری شب ها را [[شب زنده داری]] و روزها را به [[روزه]] سپری می کرد و زندگی مخفیانه ای داشت، گاهی پنهانی به [[زیارت]] [[قبر]] یکی از فرزندان [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن جعفر]] علیه السلام که در ری مدفون بود می رفت. [[شیعه|شیعیان]] به تدریج از ورود او به ری خبردار شدند و پنهانی به محضرش رسیده از او استفاده می کردند.
  
امام علیه السلام پس از شنيدن عقايد او فرمود: اي ابوالقاسم! [[سوگند]] به خدا، آن چه گفتي همان دين خدا است كه بر بندگانش پسنديده است، بر همين عقيده استوار باش، خداوند در دنيا و [[آخرت]] تو را بر [[حق]] پايدار بدارد. وي كه از ستم دستگاه خلافت عباسي نسبت به [[علويان]] به ستوه آمده بود براي رهايي از شر آنان به ([[ری]]) هجرت كرد و وارد بر يكي از شيعيان شد.
+
حضرت عبدالعظیم هر چند در طول مدت اقامتش در ری از آزار و شکنجه [[عباسیان]] در امان بود ولی زندگی پنهانی و به دور از خانواده و نیز گزارشاتی که از گرفتاری ها و مصایب [[علویان]] در نقاط مختلف کشور اسلامی به او می رسید پیوسته خاطرش را آزارده و متاثر می ساخت و سرانجام در پی بیماری شدیدی که شاید معلول همین رنج های روحی بود در ری درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
  
در طول مدت اقامتش در ري شب ها را [[شب زنده داری]] و روزها را به [[روزه]] سپري مي كرد و زندگي مخفيانه اي داشت، گاهي پنهاني به [[زيارت]] [[قبر]] يكي از فرزندان موسي بن جعفر علیه السلام كه در (ري) مدفون بود مي رفت. شيعيان به تدريج از ورود او به ري خبردار شدند و پنهاني به محضرش رسيده از او استفاده مي كردند.
+
'''عثمان بن سعید عمری:'''
  
حضرت عبدالعظيم هر چند در طول مدت اقامتش در ري از آزار و شكنجه [[عباسيان]] در امان بود ولي زندگي پنهاني وبه دور از خانواده و نيز گزارشاتي كه از گرفتاري ها و مصايب [[علويان]] در نقاط مختلف كشور اسلامي به او مي رسيد پيوسته خاطرش را آزارده و متاثر مي ساخت و سرانجام در پي بيماري شديدي كه شايد معلول همين رنج هاي روحي بود در (ري) درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد.
+
[[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]] در سن نوجوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت افتخار شاگردی امام دهم علیه السلام را پیدا کرد و در اندک زمانی از آن چنان رشد و تعالی برخوردار شد که امام هادی علیه السلام از او به عنوان ثقه و امین خود یاد کرد.
  
===[[عثمان بن سعيد]]===
+
[[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمی]] می گوید، به محضر [[امام هادی]] علیه السلام رسیدم و عرض کردم: سرورم کار من طوری است که گاهی در منزل هستم و گاهی نیستم، زمانی هم که هستم دسترسی به شما برایم میسر نیست. و در چنین مواقعی گفتار چه کسی را بپذیرم و دستور چه کسی را فرمان برم؟ امام علیه السلام فرمود: ابوعمر ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است.
  
وي در سن نوجواني و در حالي كه يازده سال از عمرش مي گذشت افتخار شاگردي امام دهم علیه السلام را پيدا كرد و در اندك زماني از آن چنان رشد و تعالي برخوردار شد كه امام هادي علیه السلام از او به عنوان [[ثقه]] و امين خود ياد كرد.
+
'''علی بن جعفر همدانی:'''
  
احمد بن اسحاق قمي مي گويد، به محضر [[امام هادی]] علیه السلام رسيدم و عرض كردم: سرورم كار من طوري است كه گاهي در منزل هستم و گاهي نيستم، زماني هم كه هستم دسترسي به شما برايم ميسر نيست. و در چنين مواقعي گفتار چه كسي را بپذيرم و دستور چه كسي را فرمان برم؟ امام علیه السلام فرمود: ابوعمر ثقه و امين من است، هر چه به شما بگويد از سوي من گفته و هر چه به شما القا كند از ناحيه من القا كرده است.
+
علی بن جعفر همدانی مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و [[امام حسن عسکری]] علیهما السلام را بر عهده داشت، و کردارش مورد پسند آن دو بزرگوار بود.
  
===[[علي بن جعفر هماني]]===
+
ابوجعفر عمری می گوید: ابوطاهر بن بلال، در سفر [[حج]] دید علی بن جعفر پول های زیادی [[انفاق]] می کند. پس از بازگشت در نامه ای موضوع را به امام عسکری گزارش کرد. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: که ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم. ولی او تنها نیمی از آن را پذیرفت، مردم [[حق]] ندارند به کارها و اموری که ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آن ها را به آنان نداده ایم دخالت کنند.
  
وي مردي ثقه و دانشمند بود و وكالت امام هادي و [[امام حسن عسکری]] علیهم السلام را بر عهده داشت، و كردارش مورد پسند آن دو بزرگوار بود.
+
راوی می گوید: علی بن جعفر بر امام هادی علیه السلام وارد شد و آن حضرت دستور پرداخت سی هزار دینار طلا به او داد.
  
[[ابوجعفر عمري]] مي گويد: [[ابوطاهر بن بلال]]، در سفر [[حج]] ديد علي بن جعفر پول هاي زيادي [[انفاق]] مي كند. پس از بازگشت در نامه اي موضوع را به امام عسكري گزارش كرد. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: كه ما خودمان دستور پرداخت دويست هزار دينار را به او داديم. ولي او تنها نيمي از آن را پذيرفت، مردم [[حق]] ندارند به كارها و اموري كه ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آن ها را به آنان نداده ايم دخالت كنند.
+
'''حسین بن سعید اهوازى:'''
  
راوي مي گويد: علي بن جعفر بر امام هادي علیه السلام وارد شد و آن حضرت دستور پرداخت سي هزار دينار طلا به او داد.
+
ابومحمد [[حسین بن سعید اهوازى]]، [[محدث]] و مفسر [[شیعه|شیعى]] و از اصحاب [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]]، [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] و [[امام هادی علیه السلام|امام هادى]] علیهم السلام. از ولادت و وفات او آگاهى نداریم، اما چون از امام رضا علیه السلام (شهادت: ۲۰۳ ق) روایت دارد، طبعا باید در آن هنگام از سن کافى (قریب ۲۰ سال) برخوردار بوده باشد.
  
===[[حسين بن سعيد اهوازى]]===
+
بنابراین، مى توان ولادت او را حدود سال ۱۸۰ ه.ق دانست. همچنین وى اندکى پس از وفات حضرت امام هادى علیه  السلام (شهادت: ۲۵۴ ق) حیات داشته است. بنابراین، وفات او را مى توان حدود ۲۵۷ ه.ق در نظر گرفت که در [[قم]] اتفاق افتاده است. وى اصالتا اهل [[کوفه]] بود و دوران تحصیل او در همان جا سپرى شد، سپس همراه برادر بزرگترش، حسن، به اهواز آمد و پس از مدتى اقامت در آن جا، روانه قم شد و در منزل [[حسن بن ابان]] نزول کرد و در همان  جا وفات نمود.
  
ابومحمد حسين بن سعيد بن حماد بن سعيد بن مهران اهوازى كوفى، [[محدث]] و [[مفسر]] شيعى و از اصحاب امامان رضا، جواد و هادى عليهم السلام. از ولادت و وفات او آگاهى نداريم، اما چون از [[امام رضا]] عليه السلام (شهادت: 203 ق) روايت دارد، طبعا بايد در آن هنگام از سن كافى (قريب 20 سال) برخوردار بوده باشد.
+
از زندگى و چگونگى تحصیل او اطلاعى نداریم، اما همین  قدر روشن است که وى در یک خانواده علمى و مذهبى تربیت یافته است؛ زیرا جد اعلاى او از موالیان [[امام سجاد]] علیه السلام بود. برادر او، حسن بن سعید اهوازى، از راویان معتبر شیعه و کسى است که [[علی بن مهزیار اهوازی|على بن مهزیار]] و اسحاق بن ابراهیم حصینى را به محضر امام رضا علیه السلام معرفى کرد.  
  
بنابراين، مى  توان ولادت او را حدود سال 180 ه.ق دانست. همچنين وى اندكى پس از وفات حضرت امام هادى عليه السلام (شهادت: 254 ق) حيات داشته است. بنابراين، وفات او را مى  توان حدود 257 ه.ق در نظر گرفت كه در [[قم]] اتفاق افتاده است. وى اصالتا اهل [[كوفه]] بود و دوران تحصيل او در همان  جا سپرى شد، سپس همراه برادر بزرگترش، حسن، به اهواز آمد و پس از مدتى اقامت در آن جا، روانه قم شد و در منزل [[حسن بن ابان]] نزول كرد و در همان  جا وفات نمود.
+
در بیشتر موارد، [[مشایخ|مشایخ]] روایى این دو برادر، متحد است، اما در برخى موارد (مانند مواردى که حسن از زرعة بن محمد حضرمى و فضالة بن ایوب روایت مى  کند)، حسین از حسن روایت دارد و این نشان مى دهد که حسن از او بزرگتر بوده است. فرزند او احمد بن حسین بن سعید ملقب به «دندان» از راویان پرکار و صاحب کتاب [[الاحتجاج]] است.
  
از زندگى و چگونگى تحصيل او اطلاعى نداريم، اما همين  قدر روشن است كه وى در يك خانواده علمى و مذهبى تربيت يافته است؛ زيرا جد اعلاى او از مواليان [[امام سجاد]] عليه السلام بود. برادر او، حسن بن سعيد اهوازى، از راويان معتبر شيعه و كسى است كه [[على بن مهزيار]] و [[اسحاق بن ابراهيم حصينى]] را به محضر امام رضا عليه السلام معرفى كرد.  
+
دایى او، جعفر بن یحیى بن سعد احول، از رجال [[امام جواد]] علیه السلام مى  باشد. همه این  ها نشان مى  دهند که وى در یک محیط علمى و فرهنگى نشو و نما پیدا کرده است. بیشتر احادیث او به طور مستقیم از امامان عصر او نقل شده اند، ولى گاهى به واسطه نضر بن سوید نیز روایت مى کند.
  
در بيشتر موارد، مشايخ روايى اين دو برادر، متحد است، اما در برخى موارد (مانند مواردى كه حسن از [[زرعة بن محمد حضرمى]] و [[فضالة بن ايوب]] روايت مى  كند)، حسين از حسن روايت دارد و اين نشان مى  دهد كه حسن از او بزرگتر بوده است. فرزند او احمد بن حسين بن سعيد ملقب به «دندان» از راويان پركار و صاحب كتاب [[الاحتجاج]] است.
+
شاگردان روایى او [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى اشعرى]]، [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]، حسین بن حسن بن ابان، احمد بن محمد بن حسین بن سکن قرشى بردعى و ابوالعباس احمد بن محمد دینورى هستند.
  
دايى او، [[جعفر بن يحيى بن سعد احول]]، از رجال [[امام جواد]] عليه السلام مى باشد. همه اين ها نشان مى  دهند كه وى در يك محيط علمى و فرهنگى نشو و نما پيدا كرده است. بيشتر احاديث او به طور مستقيم از امامان عصر او نقل شده اند، ولى گاهى به واسطه [[نضر بن سويد]] نيز روايت مى  كند.
+
به گفته [[نجاشى]]، کتاب هایى که این دو برادر تألیف کرده اند، همگى قابل اعتماد و مورد عمل هستند. وى به کمک برادرش، حسن، با هم در تصنیف ۳۰ کتاب مشارکت داشته اند. برخى از آثار آن ها کتاب الوضوء، صلاة، و سایر ابواب [[فقه]]، کتاب البشارات، کتاب الزهد، کتاب التقیة، کتاب المناقب، کتاب المثالب، کتاب التفسیر، کتاب [[المؤمن (کتاب)|المؤمن]]، کتاب الملاحم، کتاب المزار، کتاب الدعاء و الرد على الغالیة هستند.
  
شاگردان روايى او [[احمد بن محمد بن عيسى اشعرى]]، [[احمد بن محمد بن خالد برقى]]، [[حسين بن حسن بن ابان]]، [[احمد بن محمد بن حسين بن سكن قرشى بردعى]] و [[ابوالعباس احمد بن محمد دينورى]] هستند.
+
'''ابراهیم بن داود هاشمى:'''
  
به گفته [[نجاشى]]، كتاب  هايى كه اين دو برادر تأليف كرده اند، همگى قابل اعتماد و مورد عمل هستند. وى به كمك برادرش، حسن، با هم در تصنيف 30 كتاب مشاركت داشته  اند. برخى از آثار آن  ها كتاب [[الوضوء]]، صلاة، و ساير ابواب [[فقه]]، كتاب البشارات، كتاب الزهد، كتاب التقية، كتاب المناقب، كتاب المثالب، كتاب التفسير، كتاب [[المؤمن (کتاب)|المؤمن]]، كتاب [[الملاحم]]، كتاب المزار، كتاب الدعاء و الرد على الغالية هستند.
+
ابوعلى [[ابراهیم بن داود هاشمی|ابراهیم بن داود هاشمى]]، [[محدث]] شیعى، از اصحاب [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه السلام و [[امام هادی]] علیه السلام، ظاهرا در اواخر سده دوم هجرى تولد یافت. اما آن چه مسلم است این که وى در عصر [[امام رضا]] علیه السلام (شهادت: ۲۰۳ ق) نوجوان بود.
  
===[[ابراهيم بن داود هاشمى]]===
+
به همین دلیل، صاحب  نظران نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه  السلام ذکر نکرده اند. تاریخ وفات او به درستى روشن نیست، ولى از برخى مکاتبات او با امام هادى علیه  السلام، که پس از رحلت فرزند آن امام صورت گرفته است، برمى  آید که وى تا اواخر عصر امام هادى علیه السلام (شهادت: ۲۵۴ ق) حیات داشته و اندکى پس از نیمه نخست سده سوم درگذشته است.
  
ابوعلى، محدث شيعى، از اصحاب امام جواد علیه السلام و [[امام هادی]] عليه السلام، ظاهرا در اواخر سده دوم هجرى تولد يافت. اما آن چه مسلم است اين كه وى در عصر [[امام رضا]] علیه السلام (شهادت: 203 ق) نوجوان بود.
+
درباره نسبت او به «هاشمى»، با توجه به این که شرح حال او در هیچ  یک از منابع نیامده است، نمى  توان سخن قاطعى گفت، اما همین  قدر مى  توان احتمال داد که وى با طایفه «[[بنى  هاشم]]»، که گروهى از آن ها در [[کوفه]] سکونت داشتند، بى  ارتباط نبوده است.
  
به همين دليل، صاحب  نظران نام او را در شمار اصحاب امام رضا عليه  السلام ذكر نكرده اند. تاريخ وفات او به درستى روشن نيست، ولى از برخى مكاتبات او با امام هادى عليه  السلام، كه پس از رحلت فرزند آن امام صورت گرفته است، برمى  آيد كه وى تا اواخر عصر امام هادى علیه السلام (شهادت: 254 ق) حيات داشته و اندكى پس از نيمه نخست سده سوم درگذشته است.
+
وى در محیطى علمى و مذهبى پرورش یافت و بیشتر دوران تحصیلى او در شهرهاى کوفه و [[سامرا]] سپرى شد. فرزندش، محمد بن ابراهیم یعقوبى، از راویان [[حدیث]] است و احادیث متعددى از وى (یعنى از پدرش) نقل کرده.
  
درباره نسبت او به «هاشمى»، با توجه به اين كه شرح حال او در هيچ  يك از منابع نيامده است، نمى  توان سخن قاطعى گفت، اما همين  قدر مى  توان احتمال داد كه وى با طايفه «[[بنى  هاشم]]»، كه گروهى از آن  ها در [[كوفه]] سكونت داشتند، بى  ارتباط نبوده است.
+
برادر بزرگترش، سلیمان بن داود یعقوبى، نیز از عالمان زمان خود بود که ابوعلى روایات متعددى از او فراگرفته است. از استادان او، کسى در منابع معرفى نشده است، اما احادیث بر جاى مانده از او، که تماما از همین برادرش نقل شده اند، نشان مى  دهند که وى بیشترین معارف حدیثى را نزد برادرش فراگرفته است.
  
وى در محيطى علمى و مذهبى پرورش يافت و بيشتر دوران تحصيلى او در شهرهاى كوفه و [[سامرا]] سپرى شد. فرزندش، محمد بن ابراهيم يعقوبى، از راويان [[حدیث]] است و [[احادیث]] متعددى از وى (يعنى از پدرش) نقل كرده.
+
همچنین وى مکاتباتى با امام هادى علیه  السلام داشت و برخى از مسائلش را به طور مستقیم از آن حضرت مى  پرسید. در یکى از این مکاتبه  ها، وى از امام هادى علیه  السلام درباره وضعیت فارس بن حاتم قزوینى (م. حدود ۲۵۸ ق)، که پس از وفات فرزند امام هادى علیه السلام ادعاى [[امامت]] کرده بود، پرسید و امام علیه السلام در این  باره نوشت: «لاتحفلنَّ به و اِن أتاک فاستخفَّ به»، با او محفل نگیر و اگر نزد تو آمد او را حقیر بشمار. اکنون در جوامع روایى شیعه، احادیث اندکى از او باقى مانده که صاحب  نظران درباره صحت و درستى اخبار او سکوت کرده اند، اما از ارتباط او با امام هادى علیه السلام و حساسیت او در برابر شخصیت  هاى مطرود جامعه مانند فارس بن حاتم، استفاده مى  شود که وى فردى حقیقت  جو بوده است.
  
برادر بزرگ ترش، سليمان بن داود يعقوبى، نيز از عالمان زمان خود بود كه ابوعلى روايات متعددى از او فراگرفته است. از استادان او، كسى در منابع معرفى نشده است، اما احاديث بر جاى مانده از او، كه تماما از همين برادرش نقل شده اند، نشان مى  دهند كه وى بيشترين معارف حديثى را نزد برادرش فراگرفته است.
+
از شاگردان او دو نفر را مى شناسیم که یکى ابوسعید [[سهل بن زیاد آدمى]] (م. بعد ۲۵۵ ق) است که احادیثش ارزش سندى ندارند، و دیگرى سندى بن ربیع کوفى (م. حدود ۲۶۰ ق) است که ظاهرا فردى مورد اعتماد و راستگو بوده. از آثار او، جز روایات باقى  مانده از او، چیزى معرفى نشده است.
  
همچنين وى مكاتباتى با امام هادى عليه  السلام داشت و برخى از مسائلش را به طور مستقيم از آن حضرت مى  پرسيد. در يكى از اين مكاتبه  ها، وى از امام هادى عليه  السلام درباره وضعيت [[فارس بن حاتم قزوينى]] (م. حدود 258 ق)، كه پس از وفات فرزند امام هادى عليه السلام ادعاى امامت كرده بود، پرسيد و امام عليه السلام در اين  باره نوشت:
+
'''ابراهیم بن عبده نیشابورى:'''
  
«لاتحفلنَّ به و اِن أتاك فاستخفَّ به»، با او محفل نگير و اگر نزد تو آمد او را حقير بشمار. اكنون در جوامع روايى شيعه، احاديث اندكى از او باقى مانده كه صاحب نظران درباره صحت و درستى اخبار او سكوت كرده اند، اما از ارتباط او با امام هادى عليه السلام و حساسيت او در برابر شخصيت  هاى مطرود جامعه مانند فارس بن حاتم، استفاده مى  شود كه وى فردى حقيقت  جو بوده است.
+
[[ابراهیم بن عبده نیشابوری]]، محدث مورد اعتماد شیعى و از اصحاب امام هادى علیه  السلام و وکیل [[امام حسن عسکری]] علیه  السلام در نیشابور است. زمان تولد و وفاتش در منابع ذکر نشده، ولى چون عصر امام حسن عسکرى علیه السلام (شهادت: ۲۶۰ ق) را درک کرده و نیز بر پایه گزارشى که از خادم او نقل شده که وى در عصر [[غیبت صغری]] (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق) در [[صفا و مروه|کوه صفا]] خدمت [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است، مى توان مطمئن شد که وى دست کم تا سال ۲۱۶ هجری زنده بوده است. وى اصالتا [[ایران|ایرانى]] و اهل نیشابور بود و ظاهرا زادگاه و آرامگاه او نیز همین شهر بوده است. از دوران کودکى و چگونگى تحصیلات او خبرى در منابع گزارش نشده است.
  
از شاگردان او دو نفر را مى  شناسيم كه يكى [[ابوسعيد سهل بن زياد آدمى]] (م. بعد 255 ق) است كه احاديثش ارزش سندى ندارند، و ديگرى [[سندى بن ربيع كوفى]] (م. حدود 260 ق) است كه ظاهرا فردى مورد اعتماد و راستگو بوده. از آثار او، جز روايات باقى مانده از او، چيزى معرفى نشده است.
+
وى احتمالاً در نیشابور پرورش یافت و پس از دوران نوجوانى، مسافرت  هایى به [[عراق]] داشت و بخشى از حیات علمى خود را در [[بغداد]] و [[سامرا]] به انجام رساند و سپس به نیشابور بازگشت. درباره شرح حال او، همین اندازه روشن است که وى نزد امام حسن عسکرى علیه السلام از جایگاه بلندى برخوردار بود و در نیشابور، وکیل آن حضرت بشمار مى  آمد.
  
===[[ابراهيم بن عبده نيشابورى]]===
+
امام علیه  السلام نه تنها در توقیعات و نامه هاى صادر شده، وى را ستایش مى  کرد، بلکه در نامه هایى که آن حضرت براى معاصران و همکارانش مى  نوشت، نسبت به موقعیت و جایگاه او سفارش  هایى به دیگران داشت. در توقیعى که امام علیه  السلام براى عبدالله بن حمدویه بیهقى (م. حدود ۲۷۵ ق) نوشته، آمده است: «من ابراهیم را براى اخذ حقوق واجب از اهالى آن دیار منصوب نموده ام و او را مورد اعتماد و امین خودم براى اهالى آن جا قرار داده ام».
  
ابراهيم، محدث مورد اعتماد شيعى و از اصحاب امام هادى عليه  السلام و وكيل [[امام حسن عسکری]] عليه  السلام در [[نيشابور]]، زمان تولد و وفاتش در منابع ذكر نشده، ولى چون عصر امام حسن عسكرى عليه السلام (شهادت: 260 ق) را درك كرده و نيز بر پايه گزارشى كه از خادم او نقل شده كه وى در عصر [[غيبت صغری]] (260 ـ 329 ق) در [[كوه صفا]] خدمت [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است، مى  توان مطمئن شد كه وى دست كم تا سال 216 هجری زنده بوده است. وى اصالتا ايرانى و اهل نيشابور بود و ظاهرا زادگاه و آرامگاه او نيز همين شهر بوده است. از دوران كودكى و چگونگى تحصيلات او خبرى در منابع گزارش نشده است.
+
[[ابوعمرو کشی|کشى]] در [[رجال کشی (کتاب)|رجال]] خود، مى  نویسد: امام حسن عسکرى علیه  السلام وى را نماینده خود در نیشابور قرار داد و دیگران را به اطاعت از او فراخواند. وى با این که در زمان خود، از شهرت بسزایى برخوردار بود، اما از استادان و شاگردان او اطلاعى در دست نیست. همچنین از او اثر تألیفى معرفى نشده است.
  
وى احتمالاً در نيشابور پرورش يافت و پس از دوران نوجوانى، مسافرت  هايى به [[عراق]] داشت و بخشى از حيات علمى خود را در [[بغداد]] و [[سامرا]] به انجام رساند و سپس به نيشابور بازگشت. درباره شرح حال او، همين اندازه روشن است كه وى نزد امام حسن عسكرى عليه  السلام از جايگاه بلندى برخوردار بود و در نيشابور، وكيل آن حضرت بشمار مى  آمد.
+
'''ابراهیم بن محمد همدانى:'''
  
امام عليه السلام نه تنها در توقيعات و نامه هاى صادر شده، وى را ستايش مى  كرد، بلكه در نامه هايى كه آن حضرت براى معاصران و همكارانش مى  نوشت، نسبت به موقعيت و جايگاه او سفارش  هايى به ديگران داشت. در توقيعى كه امام عليه السلام براى [[عبدالله بن حمدويه بيهقى]] (م. حدود 275 ق) نوشته، آمده است: «من ابراهيم را براى اخذ حقوق واجب از اهالى آن ديار منصوب نموده ام و او را مورد اعتماد و امين خودم براى اهالى آن جا قرار داده ام».
+
ابوالحسن [[ابراهیم بن محمد همدانی|ابراهیم بن محمد همدانى]]، [[فقیه|فقیه]] و [[محدث]] مورد اعتماد شیعى، از اصحاب امامان هادى و حسن عسکرى علیهماالسلام بود. وى همچنین هم  زمان با وکالت [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]] و [[احمد بن حمزه اشعری قمی|احمد بن حمزة بن یسع]]، از سوى [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام عصر]] عجل الله تعالی فرجه عهده دار مقام وکالت بود و به طور مستقیم با آن حضرت ارتباط داشت. پس از او، مقام وکالت در همدان به فرزندش و سپس به نوه او سپرده شد. همچنین وى در برخى از روایات، از [[امام رضا]] علیه السلام نیز نقل حدیث کرده است. به همین دلیل، [[شیخ طوسى]] نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه السلام نیز ذکر نموده است. تاریخ ولادت و وفات او به درستى روشن نیست.
  
كشى در رجال خود، مى  نويسد: امام حسن عسكرى عليه السلام وى را نماينده خود در نيشابور قرار داد و ديگران را به اطاعت از او فراخواند. وى با اين كه در زمان خود، از شهرت بسزايى برخوردار بود، اما از استادان و شاگردان او اطلاعى در دست نيست. همچنين از او اثر تأليفى معرفى نشده است.
+
بر پایه گزارش [[ابوعمرو کشی]]، وى به اتفاق فرزندش، جعفر، در ۲۴۸ هجری با امام حسن عسکرى علیه السلام مکاتبه داشت. اما نمایندگى او از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه نشان مى دهد که وى در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] مى  زیست و مدت  ها پس از این تاریخ، حیات داشت و چون استادِ [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى]] (م. حدود ۲۸۰ ق) بود، گمان مى  رود در اوایل عصر غیبت (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق)، زندگى را بسر آورده باشد.
  
===[[ابراهيم بن محمد همدانى]]===
+
وى چنان  که از لقب «همدانى» برمى  آید، اصالتا ایرانى بود و در همدان اقامت داشت و مکاتبات زیادى با امامان عصر خود در مسائل گوناگون فقهى انجام داد. پسرش جعفر بن ابراهیم نیز از فقها و محدثان عصر خود بود و به واسطه پدرش با «ابوالحسن» (یعنى [[امام جواد]] یا امام رضا علیهماالسلام) مکاتباتى داشت.
  
ابوالحسن، فقيه و محدث مورد اعتماد شيعى، از اصحاب امامان هادى و حسن عسكرى عليهماالسلام بود. وى همچنين هم  زمان با وكالت [[احمد بن اسحاق قمى]] و [[احمد بن حمزة بن يسع]]، از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه عهده  دار مقام وكالت بود و به طور مستقيم با آن حضرت ارتباط داشت. پس از او، مقام وكالت در همدان به فرزندش و سپس به نوه او سپرده شد. همچنين وى در برخى از روايات، از [[امام رضا]] عليه  السلام نيز نقل حديث كرده است. به همين دليل، [[شيخ طوسى]] نام او را در شمار [[اصحاب امام رضا]] عليه السلام نيز ذكر نموده است. تاريخ ولادت و وفات او به درستى روشن نيست.
+
وى از فرزند دیگرش، نوه اى داشت به نام محمد بن على بن ابراهیم که دانشمندى والامقام، صاحب تألیفات و نایب امام عصر در همدان بود و چهل مرتبه به زیارت [[خانه خدا]] مشرف شد. او خود نیز نزد [[امامان معصوم]] علیهم السلام داراى مقامى ارجمند بود و بنا به گزارش [[ابن حمزه طوسی|ابن حمزه طوسى]] (م. ۵۶۰ ق) وى در زمان امام جواد علیه  السلام، نایب یحیى بن عمران بود و آن حضرت دو سال پیش از [[مرگ]] یحیى، طى نامه اى او را جانشین خود قرار داد.
  
بر پايه گزارش [[ابوعمرو كشى]]، وى به اتفاق فرزندش، جعفر، در 248 هجری با امام حسن عسكرى عليه السلام مكاتبه داشت. اما نمايندگى او از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه نشان مى  دهد كه وى در عصر [[غيبت]] مى  زيست و مدت  ها پس از اين تاريخ، حيات داشت و چون استادِ احمد بن محمد بن عيسى (م. حدود 280 ق) بود، گمان مى  رود در اوايل عصر غيبت (260 ـ 329 ق)، زندگى را بسر آورده باشد.
+
از معاصران او، [[علی بن مهزیار اهوازی|على بن مهزیار اهوازى]] . حدود ۲۵۵ ق) و [[احمد بن هلال عبرتائی|احمد بن هلال کرخى]] (م. ۲۷۶ ق) هستند که در برخى موارد، مکاتبات همدیگر با امامان عصر خود را نقل نموده اند. از او روایات و توقیعات فراوانى به جاى مانده که در تمام موارد، به طور مستقیم با امامان معصوم مکاتبه کرده است.
  
وى چنان  كه از لقب «همدانى» برمى  آيد، اصالتا ايرانى بود و در همدان اقامت داشت و مكاتبات زيادى با امامان عصر خود در مسائل گوناگون فقهى انجام داد. پسرش جعفر بن ابراهيم نيز از فقها و محدثان عصر خود بود و به واسطه پدرش با «ابوالحسن» (يعنى [[امام جواد]] يا امام رضا عليهماالسلام ) مكاتباتى داشت.
+
بنابراین، وى بیشتر معلومات و مسائل فقهى خود را از امامان اخذ کرده است، هر چند در یک مورد دیده شده که وى از محمد بن عبیده نقل حدیث کرده است. وى شاگردان زیادى داشت که [[ابراهیم بن هاشم قمی|ابراهیم بن هاشم]] (پدر [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهیم]]، صاحب [[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر]])، عمر بن على بن عمر، حمدان بن سلیمان نیشابورى، احمد بن على تفلیسى، سهل بن زیاد آدمى (م. بعد ۲۵۵ ق) [[یعقوب بن یزید|یعقوب بن یزید]] و [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى]] (م. حدود ۲۸۰ ق) از جمله آنان هستند.
  
وى از فرزند ديگرش، نوه اى داشت به نام محمد بن على بن ابراهيم كه دانشمندى والامقام، صاحب تأليفات و نايب امام عصر در همدان بود و چهل مرتبه به [[زيارت خانه خدا]] مشرف شد. او خود نيز نزد امامان معصوم علیهم السلام داراى مقامى ارجمند بود و بنا به گزارش [[ابن حمزه طوسى]] (م 560 ق) وى در زمان امام جواد عليه  السلام، نايب يحيى بن عمران بود و آن حضرت دو سال پيش از [[مرگ]] يحيى، طى نامه اى او را جانشين خود قرار داد.
+
درباره ارزش روایات او، [[ابوعمرو کشی]] (م. حدود ۳۶۳ ق) در گزارش خود، وى را «عظیم القدر» و فردى «مطمئن» در نقل حدیث معرفى کرده است. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] . ۴۶۰ ق) نیز در کتاب [[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغیبه]]، او را مورد وثوق دانسته و مدح بلیغى از او به عمل آورده است. از این رو، [[احادیث]] و توقیعات او کاملاً مورد قبول صاحب  نظران مى  باشند. وى ظاهرا داراى اثر تألیفى نبوده و به همین دلیل، نام او به طور مستقل در [[رجال نجاشی (کتاب)|فهرست نجاشى]] نیامده، بلکه در ذیل شرح حال نوه اش، محمد بن على بن ابراهیم، ذکر شده است.
 
 
از معاصران او، على بن مهزيار اهوازى (م. حدود 255 ق) و احمد بن هلال كرخى (م 276 ق) هستند كه در برخى موارد، مكاتبات همديگر با امامان عصر خود را نقل نموده اند. از او روايات و توقيعات فراوانى به جاى مانده كه در تمام موارد، به طور مستقيم با امامان معصوم مكاتبه كرده است.
 
 
 
بنابراين، وى بيشتر معلومات و مسائل فقهى خود را از امامان اخذ كرده است، هر چند در يك مورد ديده شده كه وى از محمد بن عبيده نقل حديث كرده است. وى شاگردان زيادى داشت كه ابراهيم بن هاشم (پدر على بن ابراهيم، صاحب تفسير)، عمر بن على بن عمر، [[حمدان بن سليمان نيشابورى]]، [[احمد بن على تفليسى]]، [[سهل بن زياد آدمى]] (م. بعد 255 ق) يعقوب بن يزيد و احمد بن محمد بن عيسى (م. حدود 280 ق) از جمله آنان هستند.
 
 
 
درباره ارزش روايات او، [[ابوعمرو كشى]] (م. حدود 363 ق) در گزارش خود، وى را «عظيم القدر» و فردى «مطمئن» در نقل حديث معرفى كرده است. شيخ طوسى (م 460 ق) نيز در كتاب الغيبه، او را مورد وثوق دانسته و مدح بليغى از او به عمل آورده است. از اين رو، [[احاديث]] و توقيعات او كاملاً مورد قبول صاحب  نظران مى  باشند. وى ظاهرا داراى اثر تأليفى نبوده و به همين دليل، نام او به طور مستقل در فهرست [[نجاشى]] نيامده، بلكه در ذيل شرح حال نوه اش، محمد بن على بن ابراهيم، ذكر شده است.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۱۹: سطر ۱۱۳:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
 
*مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
 
*مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
  
*اصحاب و شاگردان امام هادي، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی[http://imamhadi-fa.blogfa.com/post/62]
+
*[http://imamhadi-fa.blogfa.com/post/62 اصحاب و شاگردان امام هادی، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی].
  
 
{{شناختنامه امام هادی (ع)}}
 
{{شناختنامه امام هادی (ع)}}

نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۲


بر اساس نوشته شیخ طوسی تعداد دست پروردگان پیشوای دهم امام هادی علیه السلام و کسانی که از آن حضرت در زمینه های مختلف علوم اسلامی روایت نقل کرده اند بالغ بر ۱۸۵ نفر می شود که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند دیده می شود.[۱] آقای سید باقر شریف قرشی ۱۷۸ نفر از شاگردان و اصحاب امام هادی علیه‌السلام را نام می‌برد که به طور مستقیم از آن بزرگوار حدیث نقل کرده‌ اند.[۲]

شاگردان مشهور امام هادی علیه‌السلام

در این جا به طور اختصار از بعضی شاگردان آن حضرت یاد می گردد:[۳]

ایوب بن نوح:

ایوب بن نوح مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندان که دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند، او وکیل امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام بود و روایات زیادی از پیشوای دهم علیه السلام نقل کرده است. ایوب به هنگام درگذشت تنها یکصد و پنجاه دینار از خود بجای گذاشت در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.

عمرو بن سعید مدائنی می گوید: در صریا نزد امام هادی علیه السلام بودم که ایوب بن نوح داخل شد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام علیه السلام دستوری به او داد سپس بازگشت، امام علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل بهشت بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر.[۴]

حسن بن راشد:

ابوعلی حسن بن راشد از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام شمرده شده و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والای برخوردار بوده است. شیخ مفید او را از زمره فقیهان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که حلال و حرام از آن ها گرفته می شد، و راهی برای مذمت و طعن بر آنان وجود نداشت.[۵]

شیخ طوسی نیز به هنگام بحث از سفرا و وکلای ممدوح امامان علیهم السلام از حسن بن راشد به عنوان وکیل امام هادی علیه السلام نامبرده و نامه های آن حضرت را به او یادآور شده است.[۶]

محمد بن فرج، می گوید: در نامه ای به امام هادی علیه السلام از ابوعلی و... پرسیدم؟ امام علیه السلام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردی، خدا او را رحمت کند، او سعادتمندانه زندگی کرد و شهید درگذشت.[۷]

حسن بن علی ناصر:

شیخ طوسی حسن بن علی ناصر را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است، وی جد سید مرتضی از سوی مادر است، سید مرتضی در وصف او می گوید: مقام و برتری او در دانش و پارسایی و فقه روشن تر از خورشید درخشان است، او بود که اسلام را در دیلم نشر داد. به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند، صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده شود و روشنتر از آن است که پنهان بماند.

عبدالعظیم حسنی:

عبدالعظیم حسنی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن علیه السلام می رسد. بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام است ولی در برخی نوشته ها از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام قلمداد شده است. عبدالعظیم مردی پارسا، وارسته و دانشمند فقیه و مورد اعتماد و وثوق پیشوای دهم علیه السلام بود.

ابوحماد رازی می گوید: در سامرا بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسایلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم و او پاسخ گفت، زمانی که خواستم خداحافظی کنم فرمود: ای حماد! هرگاه در ناحیه ای که زندگی می کنی مشکلی در امر دینت برایت پیش آمد از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.

وی با آن که معتقد به امامت امامان علیهم السلام بود اما برای اطمینان بیشتر به محضر امام هادی علیه السلام شرفیاب شد و به تفصیل عقاید خود را برای آن حضرت عرضه کرد و از او خواست تا نسبت به آن ها اظهار نظر نماید. امام علیه السلام پس از شنیدن عقاید او فرمود: ای ابوالقاسم! سوگند به خدا، آن چه گفتی همان دین خدا است که بر بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده استوار باش، خداوند در دنیا و آخرت تو را بر حق پایدار بدارد. وی که از ستم دستگاه خلافت عباسی نسبت به علویان به ستوه آمده بود برای رهایی از شر آنان به «ری» هجرت کرد و وارد بر یکی از شیعیان شد.

در طول مدت اقامتش در ری شب ها را شب زنده داری و روزها را به روزه سپری می کرد و زندگی مخفیانه ای داشت، گاهی پنهانی به زیارت قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام که در ری مدفون بود می رفت. شیعیان به تدریج از ورود او به ری خبردار شدند و پنهانی به محضرش رسیده از او استفاده می کردند.

حضرت عبدالعظیم هر چند در طول مدت اقامتش در ری از آزار و شکنجه عباسیان در امان بود ولی زندگی پنهانی و به دور از خانواده و نیز گزارشاتی که از گرفتاری ها و مصایب علویان در نقاط مختلف کشور اسلامی به او می رسید پیوسته خاطرش را آزارده و متاثر می ساخت و سرانجام در پی بیماری شدیدی که شاید معلول همین رنج های روحی بود در ری درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.

عثمان بن سعید عمری:

عثمان بن سعید در سن نوجوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت افتخار شاگردی امام دهم علیه السلام را پیدا کرد و در اندک زمانی از آن چنان رشد و تعالی برخوردار شد که امام هادی علیه السلام از او به عنوان ثقه و امین خود یاد کرد.

احمد بن اسحاق قمی می گوید، به محضر امام هادی علیه السلام رسیدم و عرض کردم: سرورم کار من طوری است که گاهی در منزل هستم و گاهی نیستم، زمانی هم که هستم دسترسی به شما برایم میسر نیست. و در چنین مواقعی گفتار چه کسی را بپذیرم و دستور چه کسی را فرمان برم؟ امام علیه السلام فرمود: ابوعمر ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است.

علی بن جعفر همدانی:

علی بن جعفر همدانی مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را بر عهده داشت، و کردارش مورد پسند آن دو بزرگوار بود.

ابوجعفر عمری می گوید: ابوطاهر بن بلال، در سفر حج دید علی بن جعفر پول های زیادی انفاق می کند. پس از بازگشت در نامه ای موضوع را به امام عسکری گزارش کرد. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: که ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم. ولی او تنها نیمی از آن را پذیرفت، مردم حق ندارند به کارها و اموری که ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آن ها را به آنان نداده ایم دخالت کنند.

راوی می گوید: علی بن جعفر بر امام هادی علیه السلام وارد شد و آن حضرت دستور پرداخت سی هزار دینار طلا به او داد.

حسین بن سعید اهوازى:

ابومحمد حسین بن سعید اهوازى، محدث و مفسر شیعى و از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام. از ولادت و وفات او آگاهى نداریم، اما چون از امام رضا علیه السلام (شهادت: ۲۰۳ ق) روایت دارد، طبعا باید در آن هنگام از سن کافى (قریب ۲۰ سال) برخوردار بوده باشد.

بنابراین، مى توان ولادت او را حدود سال ۱۸۰ ه.ق دانست. همچنین وى اندکى پس از وفات حضرت امام هادى علیه السلام (شهادت: ۲۵۴ ق) حیات داشته است. بنابراین، وفات او را مى توان حدود ۲۵۷ ه.ق در نظر گرفت که در قم اتفاق افتاده است. وى اصالتا اهل کوفه بود و دوران تحصیل او در همان جا سپرى شد، سپس همراه برادر بزرگترش، حسن، به اهواز آمد و پس از مدتى اقامت در آن جا، روانه قم شد و در منزل حسن بن ابان نزول کرد و در همان جا وفات نمود.

از زندگى و چگونگى تحصیل او اطلاعى نداریم، اما همین قدر روشن است که وى در یک خانواده علمى و مذهبى تربیت یافته است؛ زیرا جد اعلاى او از موالیان امام سجاد علیه السلام بود. برادر او، حسن بن سعید اهوازى، از راویان معتبر شیعه و کسى است که على بن مهزیار و اسحاق بن ابراهیم حصینى را به محضر امام رضا علیه السلام معرفى کرد.

در بیشتر موارد، مشایخ روایى این دو برادر، متحد است، اما در برخى موارد (مانند مواردى که حسن از زرعة بن محمد حضرمى و فضالة بن ایوب روایت مى کند)، حسین از حسن روایت دارد و این نشان مى دهد که حسن از او بزرگتر بوده است. فرزند او احمد بن حسین بن سعید ملقب به «دندان» از راویان پرکار و صاحب کتاب الاحتجاج است.

دایى او، جعفر بن یحیى بن سعد احول، از رجال امام جواد علیه السلام مى باشد. همه این ها نشان مى دهند که وى در یک محیط علمى و فرهنگى نشو و نما پیدا کرده است. بیشتر احادیث او به طور مستقیم از امامان عصر او نقل شده اند، ولى گاهى به واسطه نضر بن سوید نیز روایت مى کند.

شاگردان روایى او احمد بن محمد بن عیسى اشعرى، احمد بن محمد بن خالد برقى، حسین بن حسن بن ابان، احمد بن محمد بن حسین بن سکن قرشى بردعى و ابوالعباس احمد بن محمد دینورى هستند.

به گفته نجاشى، کتاب هایى که این دو برادر تألیف کرده اند، همگى قابل اعتماد و مورد عمل هستند. وى به کمک برادرش، حسن، با هم در تصنیف ۳۰ کتاب مشارکت داشته اند. برخى از آثار آن ها کتاب الوضوء، صلاة، و سایر ابواب فقه، کتاب البشارات، کتاب الزهد، کتاب التقیة، کتاب المناقب، کتاب المثالب، کتاب التفسیر، کتاب المؤمن، کتاب الملاحم، کتاب المزار، کتاب الدعاء و الرد على الغالیة هستند.

ابراهیم بن داود هاشمى:

ابوعلى ابراهیم بن داود هاشمى، محدث شیعى، از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام، ظاهرا در اواخر سده دوم هجرى تولد یافت. اما آن چه مسلم است این که وى در عصر امام رضا علیه السلام (شهادت: ۲۰۳ ق) نوجوان بود.

به همین دلیل، صاحب نظران نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه السلام ذکر نکرده اند. تاریخ وفات او به درستى روشن نیست، ولى از برخى مکاتبات او با امام هادى علیه السلام، که پس از رحلت فرزند آن امام صورت گرفته است، برمى آید که وى تا اواخر عصر امام هادى علیه السلام (شهادت: ۲۵۴ ق) حیات داشته و اندکى پس از نیمه نخست سده سوم درگذشته است.

درباره نسبت او به «هاشمى»، با توجه به این که شرح حال او در هیچ یک از منابع نیامده است، نمى توان سخن قاطعى گفت، اما همین قدر مى توان احتمال داد که وى با طایفه «بنى هاشم»، که گروهى از آن ها در کوفه سکونت داشتند، بى ارتباط نبوده است.

وى در محیطى علمى و مذهبى پرورش یافت و بیشتر دوران تحصیلى او در شهرهاى کوفه و سامرا سپرى شد. فرزندش، محمد بن ابراهیم یعقوبى، از راویان حدیث است و احادیث متعددى از وى (یعنى از پدرش) نقل کرده.

برادر بزرگترش، سلیمان بن داود یعقوبى، نیز از عالمان زمان خود بود که ابوعلى روایات متعددى از او فراگرفته است. از استادان او، کسى در منابع معرفى نشده است، اما احادیث بر جاى مانده از او، که تماما از همین برادرش نقل شده اند، نشان مى دهند که وى بیشترین معارف حدیثى را نزد برادرش فراگرفته است.

همچنین وى مکاتباتى با امام هادى علیه السلام داشت و برخى از مسائلش را به طور مستقیم از آن حضرت مى پرسید. در یکى از این مکاتبه ها، وى از امام هادى علیه السلام درباره وضعیت فارس بن حاتم قزوینى (م. حدود ۲۵۸ ق)، که پس از وفات فرزند امام هادى علیه السلام ادعاى امامت کرده بود، پرسید و امام علیه السلام در این باره نوشت: «لاتحفلنَّ به و اِن أتاک فاستخفَّ به»، با او محفل نگیر و اگر نزد تو آمد او را حقیر بشمار. اکنون در جوامع روایى شیعه، احادیث اندکى از او باقى مانده که صاحب نظران درباره صحت و درستى اخبار او سکوت کرده اند، اما از ارتباط او با امام هادى علیه السلام و حساسیت او در برابر شخصیت هاى مطرود جامعه مانند فارس بن حاتم، استفاده مى شود که وى فردى حقیقت جو بوده است.

از شاگردان او دو نفر را مى شناسیم که یکى ابوسعید سهل بن زیاد آدمى (م. بعد ۲۵۵ ق) است که احادیثش ارزش سندى ندارند، و دیگرى سندى بن ربیع کوفى (م. حدود ۲۶۰ ق) است که ظاهرا فردى مورد اعتماد و راستگو بوده. از آثار او، جز روایات باقى مانده از او، چیزى معرفى نشده است.

ابراهیم بن عبده نیشابورى:

ابراهیم بن عبده نیشابوری، محدث مورد اعتماد شیعى و از اصحاب امام هادى علیه السلام و وکیل امام حسن عسکری علیه السلام در نیشابور است. زمان تولد و وفاتش در منابع ذکر نشده، ولى چون عصر امام حسن عسکرى علیه السلام (شهادت: ۲۶۰ ق) را درک کرده و نیز بر پایه گزارشى که از خادم او نقل شده که وى در عصر غیبت صغری (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق) در کوه صفا خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است، مى توان مطمئن شد که وى دست کم تا سال ۲۱۶ هجری زنده بوده است. وى اصالتا ایرانى و اهل نیشابور بود و ظاهرا زادگاه و آرامگاه او نیز همین شهر بوده است. از دوران کودکى و چگونگى تحصیلات او خبرى در منابع گزارش نشده است.

وى احتمالاً در نیشابور پرورش یافت و پس از دوران نوجوانى، مسافرت هایى به عراق داشت و بخشى از حیات علمى خود را در بغداد و سامرا به انجام رساند و سپس به نیشابور بازگشت. درباره شرح حال او، همین اندازه روشن است که وى نزد امام حسن عسکرى علیه السلام از جایگاه بلندى برخوردار بود و در نیشابور، وکیل آن حضرت بشمار مى آمد.

امام علیه السلام نه تنها در توقیعات و نامه هاى صادر شده، وى را ستایش مى کرد، بلکه در نامه هایى که آن حضرت براى معاصران و همکارانش مى نوشت، نسبت به موقعیت و جایگاه او سفارش هایى به دیگران داشت. در توقیعى که امام علیه السلام براى عبدالله بن حمدویه بیهقى (م. حدود ۲۷۵ ق) نوشته، آمده است: «من ابراهیم را براى اخذ حقوق واجب از اهالى آن دیار منصوب نموده ام و او را مورد اعتماد و امین خودم براى اهالى آن جا قرار داده ام».

کشى در رجال خود، مى نویسد: امام حسن عسکرى علیه السلام وى را نماینده خود در نیشابور قرار داد و دیگران را به اطاعت از او فراخواند. وى با این که در زمان خود، از شهرت بسزایى برخوردار بود، اما از استادان و شاگردان او اطلاعى در دست نیست. همچنین از او اثر تألیفى معرفى نشده است.

ابراهیم بن محمد همدانى:

ابوالحسن ابراهیم بن محمد همدانى، فقیه و محدث مورد اعتماد شیعى، از اصحاب امامان هادى و حسن عسکرى علیهماالسلام بود. وى همچنین هم زمان با وکالت احمد بن اسحاق قمى و احمد بن حمزة بن یسع، از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه عهده دار مقام وکالت بود و به طور مستقیم با آن حضرت ارتباط داشت. پس از او، مقام وکالت در همدان به فرزندش و سپس به نوه او سپرده شد. همچنین وى در برخى از روایات، از امام رضا علیه السلام نیز نقل حدیث کرده است. به همین دلیل، شیخ طوسى نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه السلام نیز ذکر نموده است. تاریخ ولادت و وفات او به درستى روشن نیست.

بر پایه گزارش ابوعمرو کشی، وى به اتفاق فرزندش، جعفر، در ۲۴۸ هجری با امام حسن عسکرى علیه السلام مکاتبه داشت. اما نمایندگى او از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه نشان مى دهد که وى در عصر غیبت مى زیست و مدت ها پس از این تاریخ، حیات داشت و چون استادِ احمد بن محمد بن عیسى (م. حدود ۲۸۰ ق) بود، گمان مى رود در اوایل عصر غیبت (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق)، زندگى را بسر آورده باشد.

وى چنان که از لقب «همدانى» برمى آید، اصالتا ایرانى بود و در همدان اقامت داشت و مکاتبات زیادى با امامان عصر خود در مسائل گوناگون فقهى انجام داد. پسرش جعفر بن ابراهیم نیز از فقها و محدثان عصر خود بود و به واسطه پدرش با «ابوالحسن» (یعنى امام جواد یا امام رضا علیهماالسلام) مکاتباتى داشت.

وى از فرزند دیگرش، نوه اى داشت به نام محمد بن على بن ابراهیم که دانشمندى والامقام، صاحب تألیفات و نایب امام عصر در همدان بود و چهل مرتبه به زیارت خانه خدا مشرف شد. او خود نیز نزد امامان معصوم علیهم السلام داراى مقامى ارجمند بود و بنا به گزارش ابن حمزه طوسى (م. ۵۶۰ ق) وى در زمان امام جواد علیه السلام، نایب یحیى بن عمران بود و آن حضرت دو سال پیش از مرگ یحیى، طى نامه اى او را جانشین خود قرار داد.

از معاصران او، على بن مهزیار اهوازى (م. حدود ۲۵۵ ق) و احمد بن هلال کرخى (م. ۲۷۶ ق) هستند که در برخى موارد، مکاتبات همدیگر با امامان عصر خود را نقل نموده اند. از او روایات و توقیعات فراوانى به جاى مانده که در تمام موارد، به طور مستقیم با امامان معصوم مکاتبه کرده است.

بنابراین، وى بیشتر معلومات و مسائل فقهى خود را از امامان اخذ کرده است، هر چند در یک مورد دیده شده که وى از محمد بن عبیده نقل حدیث کرده است. وى شاگردان زیادى داشت که ابراهیم بن هاشم (پدر على بن ابراهیم، صاحب تفسیر)، عمر بن على بن عمر، حمدان بن سلیمان نیشابورى، احمد بن على تفلیسى، سهل بن زیاد آدمى (م. بعد ۲۵۵ ق) یعقوب بن یزید و احمد بن محمد بن عیسى (م. حدود ۲۸۰ ق) از جمله آنان هستند.

درباره ارزش روایات او، ابوعمرو کشی (م. حدود ۳۶۳ ق) در گزارش خود، وى را «عظیم القدر» و فردى «مطمئن» در نقل حدیث معرفى کرده است. شیخ طوسى (م. ۴۶۰ ق) نیز در کتاب الغیبه، او را مورد وثوق دانسته و مدح بلیغى از او به عمل آورده است. از این رو، احادیث و توقیعات او کاملاً مورد قبول صاحب نظران مى باشند. وى ظاهرا داراى اثر تألیفى نبوده و به همین دلیل، نام او به طور مستقل در فهرست نجاشى نیامده، بلکه در ذیل شرح حال نوه اش، محمد بن على بن ابراهیم، ذکر شده است.

پانویس

  1. مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
  2. اصحاب و شاگردان امام هادی، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی، به نقل از زندگانی امام هادی علیه‌السلام، ص ۲۰۷.
  3. مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
  4. الغیبه، شیخ طوسی ص ۲۱۲.
  5. معجم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۳۲۴.
  6. الغیبه، ص ۲۱۲.
  7. رجال کشی، ج ۶.


منابع

  • مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.