رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوتراب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{عالی}}
+
{{خوب}}
کنیه ابوتراب را پیامبر صلی الله علیه و آله بر حضرت علی علیه السلام نهاده است و آن حضرت این لقب را از این جهت دوست داشت كه او متواضع بود و روی خاك می نشست و این لقب را كه به معنی پدر خاك است، برای خود می پسندید.
 
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
==روایات مختلف در مورد کنیه ابوتراب==
 
  
در مورد این کنیه جریان‌های مختلفی به صورت زیر نقل شده:
+
[[کنیه]] «ابوتراب» را [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) بر [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه‌السلام) نهاده است. آن حضرت این کنیه را از این جهت دوست داشت که او [[تواضع|متواضع]] بود و روی خاک می‌نشست و این لقب را که به معنی پدر خاک است، برای خود می‌پسندید.
  
* در کتاب مناقب ابن مغازلی شافعی آمده: خبر داد به من احمد فرزند محمد فرزند عبدالوهاب در ماه [[ذی الحجه]] از سال 435 به این ترتیب كه كتاب خود را براى من خواند و من شنیدم كه گفت: احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خیوطى<ref>مناقب الامام علي عليه‌السلام، ابن مغازلى شافعى، ترجمه مرعشى نجفى، ص52 و نیز نسايى در خصايص حدیثی مشابه آن آورده. رجوع شود به سیره معصومان، سید محسن امین، ج3، ذیل عنوان کنیه علی علیه‌السلام، سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه علی حجتی کرمانی؛ ج3، این روایت در برخی منابع اهل سنت همچون صحیحین گاهی بدین صورت نقل شده که العیاذ بالله حضرت علی علیه‌السلام پی مشاجره‌ای که بین ایشان و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها واقع شد. از منزل به مسجد رفت و پیامبر بعد از خطاب او به ابوتراب آن حضرت را به منزل آورد و بین او و [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها را آشتی نمود. مقاله "[http://www.rasekhoon.net/Article/Show-57543.aspx  نقد و بررسي گزارش‌هاي وارده درباره کنيه ابوتراب]" در سایت راسخون این روایات را نقد نموده است.</ref> حافظ به ما خبر داد و گفت: كه ابوعبدالله محمد فرزند حسین فرزند سعید زعفرانى عدل واسطى به ما نقل كرد و گفت: كه یحیى فرزند جعفر فرزند ابوطالب به ما نقل نمود و گفت: عبدالرحمن فرزند حفص به ما خبر داد كه نقل نمود عبدالله فرزند زیاد از فرزند اسحاق كه گفت: خبر داد به من یزید فرزند محمد فرزند خیثم محاربى از محمد فرزند كعب قرظى از محمد فرزند خیثم فرزند ابویزید از عمار فرزند یاسر و گفت: من و على فرزند ابوطالب علیه‌السلام در غزوه عشیره هم‌رزم بودیم، زمانى كه [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در آنجا نزول فرموده و توقف نمود.
+
==کنیه ابوتراب در روایات==
  
در آن هنگام، مردانى از قبیله بنى‌مدلج در چشمه اى كه در نخیل براى آن‌ها بود، مشغول بودند. على علیه‌السلام فرمود: اى ابویقظان آیا می‌توانى با من به پیش آنان بیائى تا به بینیم چگونه كار انجام مى دهند؟ گفتم: اگر تو بخواهى! مى آیم! گفت: آمدیم و بكاركردن آن‌ها مدتى تماشا كردیم سپس خواب بر ما چیره گشته، من و على علیه‌السلام رفتیم تا این كه روى شاخه هاى نازك آلوده به خاك درخت‌هاى خرما خوابیدیم.
+
در این که [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) در چه زمانی این لقب مبارک را به [[امیرالمؤمنین]] (علیه‌السلام) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آن‌ها حاکی از آن است که این لقب در [[ماه جمادی الاول|جمادی الأول]] سال دوم هجرت در [[غزوه ذوالعشیره]] به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین همۀ مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم حضرت علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.
  
به خدا قسم به جز پیامبر خدا كسى ما را با پاى خود حركت نداد كه او با پاى خود ما را حركت داد و ما از آن خاكى كه روى آن خوابیدیم، خاك آلوده شده بودیم و چون همان روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله على علیه‌السلام را خاك آلوده دید، فرمود: چه شده بر تو اى ابوتراب؟ سپس فرمود كه آیا دو مردى كه شقى ترین مردم هستند به شما خبر ندهم؟ عرض كردیم: بلى اى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفت: احیمر ثمود كه شتر صالح را پى كرد و آن كه بر این جاى تو ضربت شمشیر مى زند (دست خود را بر فرق على علیه‌السلام گذاشت) تا این كه از آن ضربت این با خونت خیس مى شود (و ریش على علیه‌السلام را گرفت).
+
*[[ابن مغازلی|ابن مغازلی شافعی]] در کتاب مناقب خود به [[سند حدیث|سند]] کاملی از [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]] نقل نموده است که: من و [[على بن ابی طالب]] علیه‌السلام در [[غزوه عشيره|غزوه عشیره]] هم‌رزم بودیم، زمانى که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در آنجا نزول فرموده و توقف نمود. در آن هنگام، مردانى از قبیله [[بنی مدلج|بنى‌مدلج]] در چشمه اى که در نخیل براى آن‌ها بود، مشغول بودند. [[امام علی علیه السلام|على]] فرمود: اى ابویقظان آیا می‌توانى با من به پیش آنان بیائى تا ببینیم چگونه کار انجام مى دهند؟ گفتم: اگر تو بخواهى مى آیم! گفت: آمدیم و بکارکردن آن‌ها مدتى تماشا کردیم سپس خواب بر ما چیره گشته، من و على رفتیم تا این که روى شاخه هاى نازک آلوده به خاک درخت‌هاى خرما خوابیدیم... و ما از آن خاکى که روى آن خوابیدیم، خاک آلوده شده بودیم و چون همان روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، على را خاک آلوده دید، فرمود: چه شده بر تو اى ابوتراب؟ سپس فرمود که آیا دو مردى که شقى ترین مردم هستند به شما خبر ندهم؟ عرض کردیم: بلى اى رسول خدا. گفت: احیمر [[ثمود]] که شتر [[حضرت صالح علیه السلام|صالح]] را پى کرد و دیگر آن که بر این جاى تو (فرق سر) ضربت شمشیر مى زند تا این که از آن ضربت محاسنت با خونت خیس مى شود.<ref>مناقب الامام علی علیه‌السلام، ابن مغازلى شافعى، ترجمه مرعشى نجفى، ص۵۲ و نیز نسایى در خصایص حدیثی مشابه آن آورده. رجوع شود به سیره معصومان، سید محسن امین، ج۳. این روایت در برخی منابع اهل سنت همچون صحیحین گاهی بدین صورت نقل شده که العیاذ بالله حضرت علی علیه‌السلام پی مشاجره‌ای که بین ایشان و حضرت فاطمه سلام الله علیها واقع شد. از منزل به مسجد رفت و پیامبر بعد از خطاب او به ابوتراب آن حضرت را به منزل آورد و بین او و حضرت فاطمه سلام الله علیها را آشتی نمود. مقاله "[http://www.rasekhoon.net/Article/Show-57543.aspx نقد و بررسی گزارش‌های وارده درباره کنیه ابوتراب]" این روایات را نقد نموده است.</ref>
  
* در استیعاب نقل شده است: «به [[سهل بن سعد]] گفته شد: حاكم [[مدینه]] مى  خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر، على را دشنام گویى. سهل پرسید: چه بگویم؟ گفت: باید على را با كنیه ابوتراب خطاب كنى. سهل پاسخ داد: به خدا سوگند جز پیامبر كسى على را بدین كنیه، نامگذارى نكرده است.
+
*در [[الاستیعاب فی معرفة الاصحاب (کتاب)|استیعاب]] نقل شده است: «به [[سهل بن سعد]] گفته شد: حاکم [[مدینه]] مى  خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر، [[امام علی علیه السلام|على]] را دشنام گویى. سهل پرسید: چه بگویم؟ گفت: باید على را با [[کنیه|کنیه]] ابوتراب خطاب کنى. سهل پاسخ داد: به خدا سوگند جز [[پیامبر اسلام|پیامبر]] کسى على را بدین کنیه، نامگذارى نکرده است. پرسید: چگونه‌ اى ابوالعباس؟ جواب داد: على علیه‌السلام نزد [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] رفت و آن ‌گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز کشید و به خواب رفت. پس از او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش فاطمه آمد و از او پرسید: پسرعمویت کجاست؟ فاطمه گفت: اینک او در مسجد آرمیده است. پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید که ردایش بر پشت مبارکش افتاده و پشتش خاک آلود شده است. پیامبر با دست  شروع به پاک کردن خاک از پشت على کرد و فرمود: بنشین اى ابوتراب! (پس) به خدا سوگند جز پیامبر کسى او را بدین نام، نخوانده است و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى ‌تر نیست.
  
پرسید: چگونه‌ اى ابوالعباس؟ جواب داد: على علیه‌السلام نزد فاطمه رفت و آن ‌گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز كشید و به خواب رفت. پس از او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش فاطمه آمد و از او پرسید: پسرعمویت كجاست؟
+
*در [[مناقب خوارزمی|مناقب خوارزمى]] از [[ابن عباس]] روایت می‌کند که چون [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] الله صلى الله علیه و آله مواخات و برادرى بین هر دو کس از اصحاب خود برقرار نمود، و مواخات نفرمود [[امیرالمومنین]] را به هیچ یک از آن‌ها، آن حضرت ناراحت بیرون رفت تا رسید به جدولى که در زمین آنجا بود. دست مبارک را زیر سر نهاده خوابید، باد روى مبارکش را غبار آلوده ساخت و پیغمبر در طلب بود تا او را اینجا یافت. گوشه پاى مبارک بر او نهاد و گفت: برخیز، چنین صلاح دیدى که ابوتراب باشى، آیا ناراحت شدى که من برادرى گرفتم میان [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] و نگرفتم میان تو و یکى از آنها، آیا تو راضى نیستى که باشى نسبت به من به منزله [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]] از [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]]، الّا آنکه بعد از من پیغمبرى نخواهد بود، بدان و آگاه باش که هر که دوست دارد تو را، امن و [[ایمان]] به گرد او درمى آیند و با ایمان از همه سختی‌ها ایمن می‌گردد و هر که دشمن دارد تو را خدای سبحان بمیراند او را مردن زمان [[جاهلیت]]، یعنى کافر می‌راند او را و حساب کرده شود به عمل خودش در [[اسلام]].
  
فاطمه گفت: اینك او در مسجد آرمیده است. پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید كه ردایش بر پشت مباركش افتاده و پشتش خاك آلود شده است. پیامبر با دست  شروع به پاك كردن خاك از پشت على كرد و فرمود: بنشین اى ابوتراب! به خدا سوگند جز پیامبر كسى او را بدین نام، نخوانده است و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى ‌تر نیست.
+
*[[شیخ صدوق]] به سند خود در کتاب [[علل الشرایع]] از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] نقل نموده که: نبى اکرم صلى الله علیه و آله در نخلستان هاى [[مدینه]] از على علیه‌السلام تفحص و جستجو مى نمود و من نیز همراهش بودم که به باغى رسیدیم، پیامبر چشمشان به امیرالمؤمنین افتاد که در زمین مشغول کار بودند و سر و روى آن جناب غبارآلود بود، نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من مردم را سرزنش نمى کنم اگر کنیه تو را ابوتراب صدا بزنند. سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا تو را خشنود کنم؟ على فرمود: آرى یا رسول الله. حضرت دست امیرالمؤمنین را گرفت و فرمود: تو برادر و وزیر و خلیفه من در بین اهلم بوده، دین من را تو ادا کرده و ذمه ام را تو اجرا مى نمایى، کسى که در زمان حیات من تو را دوست بدارد، اهل [[بهشت]] است و آن که بعد از من تو را بخواهد، خداوند متعال امنیت و [[ایمان]] به او مى دهد و آن کس که تو را ندیده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنیت و ایمان به او داده و در روز [[قیامت]] در امان خودش وى را قرار مى دهد و کسى که بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ولى به آنچه در اسلام عمل کرده، مورد محاسبه قرار مى گیرد.
 +
*عبایة بن ربعى گوید: به [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] گفتم: چرا [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلى الله علیه و آله [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] را به ابوتراب کنیه داد؟ گفت: زیرا او مالک و صاحب کره زمین مى باشد و بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله حجت خدا بر ساکنان زمین است و بقاى زمین به او و آرامش زمین از برکت وجود اوست. و از رسول خدا شنيدم مى فرمود: چون روز قيامت شود و شخص كافر پاداش و نزديكى و كرامتى را كه خداى متعال براى [[شیعه|شيعيان]] على آماده نموده ببيند گويد: «یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً» كاش من تراب (خاک) بودم، يعنى كاش از شيعيان على (ابو تراب) بودم».<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۵۱، حدیث۴ و معانی الاخبار، علل الشرائع - الشیخ الصدوق، ج۱.</ref>
  
* در مناقب خوارزمى از ابن عباس روایت می‌كند كه چون حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله مواخات و برادرى گرفت. هر دو كس را میان مهاجر و انصار از اصحاب خود و مواخات نفرمود [[امیرالمومنین]] را به هیچ از آن‌ها، آن حضرت خشمناك بیرون رفت تا رسید به جدولى كه در زمین آنجا بود.
+
==تمسخر کنیه ابوتراب توسط امویان==
  
دست مبارك را زیر سر نهاده خواب كرد، باد روى مباركش را غبار آلوده ساخت و پیغمبر در طلب بود تا او را اینجا یافت. گوشه پاى مبارك بر او نهاد و گفت: برخیز چنین صلاح دیدى كه ابوتراب باشى آیا بر من غضب كردى كه من برادرى گرفتم. میان مهاجر و انصار و نگرفتم میان تو و یكى از آنها، آیا تو راضى نیستى كه باشى نسبت به من به منزله هارون از موسى الا آنست كه بعد از من پیغمبرى نخواهد بود، بدان و آگاه باش كه هر كه دوست دارد تو را امن و [[ایمان]] بگرد، او درمى آیند و با ایمان از همه سختی‌ها ایمن می‌گردد و هر كه دشمن دارد تو را حق سبحانه و تعالى بمیراند او را مردن زمان جاهلیت یعنى كافر می‌راند او را حساب كرده شود به عمل خودش در اسلام.
+
[[بنی امیه|بنی‌امیه]] پس از دست‌اندازی بر جایگاه [[خلافت]] پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق [[حضرت علی|امام علی]] علیه‌السلام، سعی بر آن نمودند که [[کنیه]] «ابوتراب» که نشان از جایگاه رفیع حضرت علی در نظر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] داشت را به عنوان یک تحقیر بر ایشان اطلاق کنند. لذا مردم را تشویق می‌کردند که این کنیه را به عنوان یک [[تمسخر]] به زبان بیاورند و خود نیز آن حضرت را با این کنیه نام می‌بردند.
  
* [[شیخ صدوق]] به سند خود در کتاب [[علل الشرایع]] از ابن عمر نقل نموده که: نبى اكرم صلى الله علیه و آله در نخلستان هاى [[مدینه]] از على علیه‌السلام تفحص و جستجو مى نمود و من نیز همراهش بودم كه به باغى رسیدیم، پیامبر چشمشان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام افتاد كه در زمین مشغول كار بودند و سر و روى آن جناب غبارآلود بود، نبى اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من مردم را سرزنش نمى كنم اگر كنیه تو را ابوتراب صدا بزنند.
+
منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئه‌های دیگر بنی‌امیه، [[معاویه]] بود، چنانچه [[ابن ابی الحدید|ابن ابی‌الحدید]] گوید: در نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش نوشت که هر کس که چیزی از فضیلت‌های ابوتراب و خاندان او را نقل کند، در مقابل او هیچ گونه مسئولیتی شما را تهدید نمی‌کند (هر چه با وی کردید جایز است) و پیداست که او این کنیه را در بخشنامه خود برای مدح نیاورده است.  
  
راوى مى گوید: صورت على علیه‌السلام دگرگون و رنگ چهره اش تغییر كرده و بسیار در رنج بود، پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا تو را خشنود و خرسند بكنم؟ على علیه‌السلام عرضه داشت: آرى یا رسول الله.
+
همچنین در مناظره‌اش با [[جابر بن عبدالله انصاری]] همین کنیه را بکار برد، که جابر به خاطر بکاربردن این لفظ به عنوان تمسخر به آن حضرت برآشفت. یا [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابى‌وقاص]] را امر به [[سب و فحش دادن|سبّ]] ابوتراب نمود که سعد در جوابش فضایل علی علیه‌السلام را برشمرد. و نیز لشگریانش به هنگام حمله به شهر انبار به شیعیان آن حضرت می‌گفتند، بخاطر ابی‌تراب این ستم‌ها را بر شما می‌کنیم. فارغ از این که این توطئه شوم آنان در آخر منتهی به رسوایی آن‌ها خواهد شد.
  
حضرت دست امیرالمؤمنین علیه‌السلام را گرفت و فرمود: تو برادر و وزیر و خلیفه من در بین اهلم بوده، دین من را تو ادا كرده و ذمه ام را تو اجرا مى نمایى، كسى كه در زمان حیات من تو را دوست بدارد، اهل [[بهشت]] است و آن كه بعد از من تو را بخواهد. خداوند متعال امنیت و [[ایمان]] به او مى دهد و آن كس كه تو را ندیده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنیت و ایمان به او داده و در روز قیامت در امان خودش وى را قرار مى دهد و كسى كه بمیرد و تو را دشمن بدارد به [[مرگ]] جاهلیت از دنیا رفته ولى به آنچه در اسلام عمل كرده، مورد محاسبه قرار مى گیرد.
+
در [[مناقب ابن شهر آشوب]]، از حضرت [[امام صادق]] (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمود: وقتى پدرم [[امام باقر علیه السلام|محمد بن علی]] (علیه‌السلام) را به [[شام]] بردند در شام شنید مردم از روى تمسخر می‌گویند این پسر «ابوتراب» است. پشت به دیوار [[قبله]] داد و پس از حمد و ستایش خدا و درود بر [[پیامبر]] فرمود:
  
==معنى «ابوتراب»==
+
«دست بردارید اى بدبخت‌ها و [[منافقین]] و آتش‌گیره‌هاى [[جهنم]] از ماه تابان و دریاى خروشان و ستاره درخشان و راهنماى مؤمنان و رهبر واقعى ([[امام علی علیه السلام|على بن ابى‌طالب]]) قبل از آن که به عذاب خدا گرفتار شوید و صورت‌هاى شما به عقب برگردد و مورد لعنت خدا قرار گیرید، چنانچه لعنت شدند آن گروه از قوم [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] که قرارداد روز شنبه را درهم شکستند ... شخصیت شبیه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] را مسخره می‌کنید؟ استوانه دین را استهزاء می‌نمائید؟ بعد از [[امام علی علیه السلام|على]] چه راهى مى پیمائید و با چه وسیله اندوه خود را بر طرف مى نمائید؟ به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه کسى به پایه او نرسید. چنان تیزرو بود که چشم از دیدن گرد و غبارش عاجز شد و گردنکشان در مقابلش کوچک بودند. آشکار شد دروغ کسى که خواست با او هم‌آورد شود و از پیدا کردن رد پاى او عاجز گردید. کجا به او می‌رسند با این فاصله زیاد که دارند، دست بردارید از خاندان پیامبر و سرزنش نکنید. اگر می‌توانید مقام و شخصیت آن‌ها را در دین بدست آورید آن‌ها خانواده اى هستند که بنیانگذار دینند و در پیمان خود استوار و پا برجایند. کجا می‌توان چون على را پیدا کرد که برادر پیامبر و جان شیرین او و یگانه مرد پایدار در موقع ضعف و سستى دیگران بود و تاجدار گنجینه [[بهشت]] و نمازگزار دو [[قبله]] بود، آن زمان که مردم راه انحراف گرفته بودند و مؤمن واقعى بود، زمانى که دیگران کافر بودند، آن کس که مامور تبلیغ [[سوره توبه|سوره برائت]] شد. او کسى بود که به جاى پیامبر خوابید شبى که تصمیم کشتن آن جناب را داشتند و دیگران یاراى روبرو شدن با چنین صحنه اى را نداشتند. او کسى  بود که پیغمبر اسرار علوم را هنگام درگذشت در اختیارش گذاشت».<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۰۳.</ref>
  
عبایة بن ربعى گوید: به عبدالله بن عباس گفتم: چرا پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله على را به ابوتراب كنیه داد؟ گفت: زیرا او مالك و صاحب كره زمین مى باشد و بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله حجت خدا بر ساكنان زمین است و بقاى زمین به او و آرامش زمین از بركت وجود اوست.<ref>بحارالانوار، ج35، ص51، حدیث4 و معانی الاخبار، علل الشرائع - الشيخ الصدوق، ج1.</ref>  
+
==پانویس==
 +
<references />
  
از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شنیدم كه فرمود: روز قیامت چون شخص كافر نعمت‌هایى را كه از خداوند به عنوان پاداش و كامیابى، براى شیعه على علیه‌السلام فراهم آورده است بنگرد، گوید: (الَیتَنِی كُنْتُ تُراباً؛ اى كاش من هم [[شیعه]] على بودم) و این است كه خداوند فرموده: «یقُولُ الْكافِرُ یا لَیتَنِی كُنْتُ تُراباً؛ كافر در آن روز مى گوید: اى كاش خاك بودم (از روى حسرت مى گوید: اى كاش خاك بودم تا به عذاب آتش نمى سوختم)». ([[سوره نبا]]، 78:40)
+
==منابع==
  
==معاویه و کنیه ابوتراب==
+
*محمد محمدی اشتهاردی، لقب ابوتراب، داستان دوستان، [http://www.andisheqom.com/Files/dastan.php?idVeiw=2921&&level=۴&subid=2921 اندیشه قم]، بازیابی: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 +
*سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ هـ.ق، تحقیق سید حسن امین.
 +
*ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
  
بنی‌امیه پس از دست‌اندازی بر جایگاه خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق حضرت وصی و اولاد طاهرینش سعی بر آن نمودند که کنیه ابوتراب که نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نظر پیامبر داشت به عنوان یک تحقیر بر آن حضرت اطلاق شود. لذا مردم را تشویق می‌کردند که این کنیه را به عنوان یک تمسخر بر آن حضرت به زبان بیاورند و خود نیز آن حضرت را با این کنیه نام می‌بردند.
+
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
+
{{سنجش کیفی
منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئه‌های دیگر بنی‌امیه، معاویه بود چنانچه ابن ابی‌الحدید گوید: در نام‌های به یکی از کارگزاران خویش نوشت: نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش نوشت که هر کس که چیزی از فضیلت‌های ابوتراب (امیر مومنان [[امام علی]] علیه‌السلام) و خاندان او را نقل کند، در مقابل او هیچ گونه مسئولیتی شما را تهدید نمی‌کند (هر چه با وی کردید جایز است) و پیداست که او این کنیه را در بخشنامه خود برای مدح نیاورده است.
+
|سنجش=شده
 
+
|شناسه= خوب
یا در مناظره‌اش با جابر بن عبدالله انصاری همین کنیه را بکار برد که جابر به خاطر بکاربردن این لفظ به عنوان تمسخر بر آن حضرت برآشفت و سعد بن ابى‌وقاص را امر به سب ابوتراب نمود که سعد در جوابش فضایل علی علیه‌السلام را برشمرد  و لشگریانش به هنگام حمله به شهر انبار به شیعیان آن حضرت می‌گفتند، علیرغم ابی‌تراب این ستم‌ها را بر شما می‌کنیم. فارغ از این که این توطئه شوم آنان در آخر منتهی به رسوایی آن‌ها خواهد شد.
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
 
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
==جواب امام سجاد علیه‌السلام به جسارت شامیان به کنیه ابوتراب==
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
<ref>در مناقب، ج3، ص334.</ref> از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نقل می‌كند كه فرمود: وقتى پدرم (در این جا منظور [[امام سجاد]] علیه‌السلام است) را به شام بردند در شام شنید مردم از روى مسخره می‌گویند این پسر ابوتراب است. پشت به دیوار قبله داد پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر فرمود: دست بردارید اى بدبخت‌ها و منافقین و آتش گیره هاى جهنم از ماه تابان و دریاى خروشان و ستاره درخشان و راهنماى مؤمنان و رهبر واقعى (على بن ابى‌طالب) قبل از آن كه به عذاب خدا گرفتار شوید و صورت‌هاى شما به عقب برگردد و مورد لعنت خدا قرار گیرید، چنانچه لعنت شدند آن گروه از قوم موسى كه قرار داد روز شنبه را درهم شكستند.
+
|جامعیت= خوب
 
+
|رعایت اختصار= متوسط
بعد از سخنان دیگرى فرمود: شخصیت شبیه پیامبر را مسخره می‌كنید؟ استوانه دین را استهزاء می‌نمائید. بعد از على چه راهى مى پیمائید و با چه وسیله اندوه خود را بر طرف مى نمائید.
+
|سیر منطقی= خوب
 
+
|کیفیت پژوهش= خوب
به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه كسى به پایه او نرسید. چنان تیزرو بود كه چشم از دیدن گرد و غبارش عاجز شد و گردنكشان در مقابلش كوچك به بالاترین قله انسانیت بالا رفت. آشكار شد دروغ كسى كه خواست با او هم‌آورد شود و از پیدا كردن رد پاى او عاجز گردید.
+
|رده= دارد
 
+
}}
كجا به او می‌رسند با این فاصله زیاد كه دارند، دست بردارید از خاندان پیامبر سرزنش نكنید. اگر می‌توانید مقام و شخصیت آن‌ها را در دین بدست آورید آن‌ها خانواده اى هستند كه بنیانگذار دینند و در پیمان خود استوار و پا برجایند.
 
 
 
كجا می‌توان چون على را پیدا كرد كه برادر پیامبر و جان شیرین او و یگانه مرد پایدار در موقع ضعف و سستى دیگران بود و تاجدار گنجینه [[بهشت]] و نمازگزار دو قبله بود. آن زمان كه مردم راه انحراف گرفته بودند و مؤمن واقعى بود زمانى كه دیگران كافر بودند آن كس كه مامور تبلیغ [[سوره توبه|سوره برائت]] شد. او كسى بود كه به جاى پیامبر خوابید شبى كه تصمیم كشتن آن جناب را داشتند دیگران یاراى روبرو شدن با چنین صحنه اى را نداشتند. او كسى  بود كه پیغمبر اسرار علوم را هنگام درگذشت در اختیارش گذاشت تا آخر.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
==منابع==
 
* محمد محمدي اشتهاردي، لقب ابوتراب، داستان دوستان، [http://www.andisheqom.com/Files/dastan.php?idVeiw=2921&&level=4&subid=2921 اندیشه قم]، بازیابی: 4 اردیبهشت 1393.
 
* امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1418 هـ.ق، چاپ پنجم، تحقیق سید حسن امین.
 
  
 
[[Category:القاب و کنیه های امیر المومنین]]
 
[[Category:القاب و کنیه های امیر المومنین]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۲۲


کنیه «ابوتراب» را پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بر حضرت علی (علیه‌السلام) نهاده است. آن حضرت این کنیه را از این جهت دوست داشت که او متواضع بود و روی خاک می‌نشست و این لقب را که به معنی پدر خاک است، برای خود می‌پسندید.

کنیه ابوتراب در روایات

در این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در چه زمانی این لقب مبارک را به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آن‌ها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول سال دوم هجرت در غزوه ذوالعشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین همۀ مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم حضرت علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.

  • ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب خود به سند کاملی از عمار بن یاسر نقل نموده است که: من و على بن ابی طالب علیه‌السلام در غزوه عشیره هم‌رزم بودیم، زمانى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا نزول فرموده و توقف نمود. در آن هنگام، مردانى از قبیله بنى‌مدلج در چشمه اى که در نخیل براى آن‌ها بود، مشغول بودند. على فرمود: اى ابویقظان آیا می‌توانى با من به پیش آنان بیائى تا ببینیم چگونه کار انجام مى دهند؟ گفتم: اگر تو بخواهى مى آیم! گفت: آمدیم و بکارکردن آن‌ها مدتى تماشا کردیم سپس خواب بر ما چیره گشته، من و على رفتیم تا این که روى شاخه هاى نازک آلوده به خاک درخت‌هاى خرما خوابیدیم... و ما از آن خاکى که روى آن خوابیدیم، خاک آلوده شده بودیم و چون همان روز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، على را خاک آلوده دید، فرمود: چه شده بر تو اى ابوتراب؟ سپس فرمود که آیا دو مردى که شقى ترین مردم هستند به شما خبر ندهم؟ عرض کردیم: بلى اى رسول خدا. گفت: احیمر ثمود که شتر صالح را پى کرد و دیگر آن که بر این جاى تو (فرق سر) ضربت شمشیر مى زند تا این که از آن ضربت محاسنت با خونت خیس مى شود.[۱]
  • در استیعاب نقل شده است: «به سهل بن سعد گفته شد: حاکم مدینه مى خواهد تو را وادارد تا بر فراز منبر، على را دشنام گویى. سهل پرسید: چه بگویم؟ گفت: باید على را با کنیه ابوتراب خطاب کنى. سهل پاسخ داد: به خدا سوگند جز پیامبر کسى على را بدین کنیه، نامگذارى نکرده است. پرسید: چگونه‌ اى ابوالعباس؟ جواب داد: على علیه‌السلام نزد فاطمه رفت و آن ‌گاه بیرون آمد و در حیاط مسجد دراز کشید و به خواب رفت. پس از او، پیغمبر صلی الله علیه و آله پیش فاطمه آمد و از او پرسید: پسرعمویت کجاست؟ فاطمه گفت: اینک او در مسجد آرمیده است. پیامبر به صحن مسجد آمد و على را دید که ردایش بر پشت مبارکش افتاده و پشتش خاک آلود شده است. پیامبر با دست شروع به پاک کردن خاک از پشت على کرد و فرمود: بنشین اى ابوتراب! (پس) به خدا سوگند جز پیامبر کسى او را بدین نام، نخوانده است و قسم به خدا در نظر من هیچ اسمى از این نام دوست داشتنى ‌تر نیست.
  • در مناقب خوارزمى از ابن عباس روایت می‌کند که چون حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله مواخات و برادرى بین هر دو کس از اصحاب خود برقرار نمود، و مواخات نفرمود امیرالمومنین را به هیچ یک از آن‌ها، آن حضرت ناراحت بیرون رفت تا رسید به جدولى که در زمین آنجا بود. دست مبارک را زیر سر نهاده خوابید، باد روى مبارکش را غبار آلوده ساخت و پیغمبر در طلب بود تا او را اینجا یافت. گوشه پاى مبارک بر او نهاد و گفت: برخیز، چنین صلاح دیدى که ابوتراب باشى، آیا ناراحت شدى که من برادرى گرفتم میان مهاجر و انصار و نگرفتم میان تو و یکى از آنها، آیا تو راضى نیستى که باشى نسبت به من به منزله هارون از موسى، الّا آنکه بعد از من پیغمبرى نخواهد بود، بدان و آگاه باش که هر که دوست دارد تو را، امن و ایمان به گرد او درمى آیند و با ایمان از همه سختی‌ها ایمن می‌گردد و هر که دشمن دارد تو را خدای سبحان بمیراند او را مردن زمان جاهلیت، یعنى کافر می‌راند او را و حساب کرده شود به عمل خودش در اسلام.
  • شیخ صدوق به سند خود در کتاب علل الشرایع از ابن عمر نقل نموده که: نبى اکرم صلى الله علیه و آله در نخلستان هاى مدینه از على علیه‌السلام تفحص و جستجو مى نمود و من نیز همراهش بودم که به باغى رسیدیم، پیامبر چشمشان به امیرالمؤمنین افتاد که در زمین مشغول کار بودند و سر و روى آن جناب غبارآلود بود، نبى اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: من مردم را سرزنش نمى کنم اگر کنیه تو را ابوتراب صدا بزنند. سپس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: آیا تو را خشنود کنم؟ على فرمود: آرى یا رسول الله. حضرت دست امیرالمؤمنین را گرفت و فرمود: تو برادر و وزیر و خلیفه من در بین اهلم بوده، دین من را تو ادا کرده و ذمه ام را تو اجرا مى نمایى، کسى که در زمان حیات من تو را دوست بدارد، اهل بهشت است و آن که بعد از من تو را بخواهد، خداوند متعال امنیت و ایمان به او مى دهد و آن کس که تو را ندیده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنیت و ایمان به او داده و در روز قیامت در امان خودش وى را قرار مى دهد و کسى که بمیرد و تو را دشمن بدارد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ولى به آنچه در اسلام عمل کرده، مورد محاسبه قرار مى گیرد.
  • عبایة بن ربعى گوید: به عبدالله بن عباس گفتم: چرا پیغمبر صلى الله علیه و آله حضرت على را به ابوتراب کنیه داد؟ گفت: زیرا او مالک و صاحب کره زمین مى باشد و بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله حجت خدا بر ساکنان زمین است و بقاى زمین به او و آرامش زمین از برکت وجود اوست. و از رسول خدا شنيدم مى فرمود: چون روز قيامت شود و شخص كافر پاداش و نزديكى و كرامتى را كه خداى متعال براى شيعيان على آماده نموده ببيند گويد: «یا لَیتَنِی کنْتُ تُراباً» كاش من تراب (خاک) بودم، يعنى كاش از شيعيان على (ابو تراب) بودم».[۲]

تمسخر کنیه ابوتراب توسط امویان

بنی‌امیه پس از دست‌اندازی بر جایگاه خلافت پیامبر صلی الله علیه و آله و نادیده گرفتن حق امام علی علیه‌السلام، سعی بر آن نمودند که کنیه «ابوتراب» که نشان از جایگاه رفیع حضرت علی در نظر پیامبر داشت را به عنوان یک تحقیر بر ایشان اطلاق کنند. لذا مردم را تشویق می‌کردند که این کنیه را به عنوان یک تمسخر به زبان بیاورند و خود نیز آن حضرت را با این کنیه نام می‌بردند.

منشاء این توطئه نیز مانند بسیاری از توطئه‌های دیگر بنی‌امیه، معاویه بود، چنانچه ابن ابی‌الحدید گوید: در نامه‌ای به یکی از کارگزاران خویش نوشت که هر کس که چیزی از فضیلت‌های ابوتراب و خاندان او را نقل کند، در مقابل او هیچ گونه مسئولیتی شما را تهدید نمی‌کند (هر چه با وی کردید جایز است) و پیداست که او این کنیه را در بخشنامه خود برای مدح نیاورده است.

همچنین در مناظره‌اش با جابر بن عبدالله انصاری همین کنیه را بکار برد، که جابر به خاطر بکاربردن این لفظ به عنوان تمسخر به آن حضرت برآشفت. یا سعد بن ابى‌وقاص را امر به سبّ ابوتراب نمود که سعد در جوابش فضایل علی علیه‌السلام را برشمرد. و نیز لشگریانش به هنگام حمله به شهر انبار به شیعیان آن حضرت می‌گفتند، بخاطر ابی‌تراب این ستم‌ها را بر شما می‌کنیم. فارغ از این که این توطئه شوم آنان در آخر منتهی به رسوایی آن‌ها خواهد شد.

در مناقب ابن شهر آشوب، از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمود: وقتى پدرم محمد بن علی (علیه‌السلام) را به شام بردند در شام شنید مردم از روى تمسخر می‌گویند این پسر «ابوتراب» است. پشت به دیوار قبله داد و پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر فرمود:

«دست بردارید اى بدبخت‌ها و منافقین و آتش‌گیره‌هاى جهنم از ماه تابان و دریاى خروشان و ستاره درخشان و راهنماى مؤمنان و رهبر واقعى (على بن ابى‌طالب) قبل از آن که به عذاب خدا گرفتار شوید و صورت‌هاى شما به عقب برگردد و مورد لعنت خدا قرار گیرید، چنانچه لعنت شدند آن گروه از قوم موسى که قرارداد روز شنبه را درهم شکستند ... شخصیت شبیه پیامبر را مسخره می‌کنید؟ استوانه دین را استهزاء می‌نمائید؟ بعد از على چه راهى مى پیمائید و با چه وسیله اندوه خود را بر طرف مى نمائید؟ به خدا قسم گوى سبقت را در تمام فضائل ربود و نهایت شخصیت را بدست آورد و در میدان مبارزه کسى به پایه او نرسید. چنان تیزرو بود که چشم از دیدن گرد و غبارش عاجز شد و گردنکشان در مقابلش کوچک بودند. آشکار شد دروغ کسى که خواست با او هم‌آورد شود و از پیدا کردن رد پاى او عاجز گردید. کجا به او می‌رسند با این فاصله زیاد که دارند، دست بردارید از خاندان پیامبر و سرزنش نکنید. اگر می‌توانید مقام و شخصیت آن‌ها را در دین بدست آورید آن‌ها خانواده اى هستند که بنیانگذار دینند و در پیمان خود استوار و پا برجایند. کجا می‌توان چون على را پیدا کرد که برادر پیامبر و جان شیرین او و یگانه مرد پایدار در موقع ضعف و سستى دیگران بود و تاجدار گنجینه بهشت و نمازگزار دو قبله بود، آن زمان که مردم راه انحراف گرفته بودند و مؤمن واقعى بود، زمانى که دیگران کافر بودند، آن کس که مامور تبلیغ سوره برائت شد. او کسى بود که به جاى پیامبر خوابید شبى که تصمیم کشتن آن جناب را داشتند و دیگران یاراى روبرو شدن با چنین صحنه اى را نداشتند. او کسى بود که پیغمبر اسرار علوم را هنگام درگذشت در اختیارش گذاشت».[۳]

پانویس

  1. مناقب الامام علی علیه‌السلام، ابن مغازلى شافعى، ترجمه مرعشى نجفى، ص۵۲ و نیز نسایى در خصایص حدیثی مشابه آن آورده. رجوع شود به سیره معصومان، سید محسن امین، ج۳. این روایت در برخی منابع اهل سنت همچون صحیحین گاهی بدین صورت نقل شده که العیاذ بالله حضرت علی علیه‌السلام پی مشاجره‌ای که بین ایشان و حضرت فاطمه سلام الله علیها واقع شد. از منزل به مسجد رفت و پیامبر بعد از خطاب او به ابوتراب آن حضرت را به منزل آورد و بین او و حضرت فاطمه سلام الله علیها را آشتی نمود. مقاله "نقد و بررسی گزارش‌های وارده درباره کنیه ابوتراب" این روایات را نقد نموده است.
  2. بحارالانوار، ج۳۵، ص۵۱، حدیث۴ و معانی الاخبار، علل الشرائع - الشیخ الصدوق، ج۱.
  3. مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۲۰۳.

منابع

  • محمد محمدی اشتهاردی، لقب ابوتراب، داستان دوستان، اندیشه قم، بازیابی: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  • سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۸ هـ.ق، تحقیق سید حسن امین.
  • ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.