مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ملاصدرا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{متوسط}}
+
{{خوب}}
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م ۱۰۵۰ ق)، معروف به '''صدرالمتألهین''' و '''ملاصدرا'''، فیلسوف بزرگ جهان [[اسلام]] و صاحب مکتب فلسفى «[[حکمت متعالیه|حکمت متعالیه]]» است. از او تألیفات عدیده ای که غالب آنها به شیوه [[فلسفه|فلسفی]] نگاشته شده است، برجای مانده است.
+
'''«صدرالدین محمد شیرازى»''' (۱۰۵۰-۹۷۹ ق)، معروف به «صدرالمتألهین» و «ملاصدرا»، فیلسوف بزرگ [[شیعه]] و صاحب مکتب [[فلسفه|فلسفى]] «[[حکمت متعالیه|حکمت متعالیه]]» است. صدرالمتألهین در [[اصفهان]] تحصیل نمود و [[شیخ بهائی]] و [[ميرداماد|میرداماد]] برجسته‌ترین اساتید او بودند. علمای بزرگی مانند [[فیض کاشانی]] و [[فیاض لاهیجی]] از شاگردان او هستند. از ملاصدرا تألیفات ارزشمندی برجای مانده است، از جمله [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] و [[تفسير ملاصدرا (کتاب)|تفسیر القرآن الکریم]].
  
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
|نام کامل = محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى
+
|نام کامل = صدرالدین محمد شیرازى
 
|تصویر=
 
|تصویر=
|زادروز =  980 قمری
+
|زادروز =  ۹۷۹ قمری
 
|زادگاه =  شیراز
 
|زادگاه =  شیراز
|وفات =    1050 قمری
+
|وفات =    ۱۰۵۰ قمری
 
|مدفن =   
 
|مدفن =   
 
|اساتید =  [[شیخ بهایی|شیخ بهائی‌]]، [[میرداماد|میرداماد]]،...
 
|اساتید =  [[شیخ بهایی|شیخ بهائی‌]]، [[میرداماد|میرداماد]]،...
|شاگردان =  [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|فیاض لاهیجی]]، [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]]،...
+
|شاگردان =  [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|فیاض لاهیجی]]، [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، شیخ حسین تنکابنى، ملا محمد ایروانى،...
|آثار = [[تفسیر القران الکریم|تفسیر القرآن الکریم]]، [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]،...  
+
|آثار = [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]، [[تفسیر القران الکریم|تفسیر القرآن الکریم]]، [[الشواهد الربوبیه (کتاب)|الشواهد الربوبیه]]، [[اللمعات المشرقیه (کتاب)|اللمعات المشرقیه]]،[[المبدا و المعاد (ملاصدرا)|المبدا و المعاد]]، [[العرشیه (کتاب)|العرشیه]]،...  
 
}}
 
}}
  
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است.<ref> بر اساس تحقیق محمد خواجوی مصحح کتاب تفسیر او که در ابتدای چاپ کتاب (مقدمه، ص11) آمده است.</ref> پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به [[بصره]] فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به [[زیارت]] [[عتبات عالیات|عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به [[شیراز]] برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد.<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸.</ref>
+
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است.<ref> بر اساس تحقیق محمد خواجوی مصحح کتاب تفسیر او که در ابتدای چاپ کتاب (مقدمه) آمده است.</ref> پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به [[بصره]] فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به [[زیارت]] [[عتبات عالیات|عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به [[شیراز]] برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد.<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸.</ref>
  
صدرالمتالهین داماد میرزا ضیاءالدین محمد بن محمود الرازی مشهور به ضیاء العرفاء پدر زن شاه مرتضی والد [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] بود و بدین ترتیب باید گفت فیض پیش از آشنائی علمی با صدرالمتألهین با او ارتباط خویشاوندی داشته و همسر ملاصدرا، خاله فیض بوده است.  
+
اصفهان در زمان او پایتخت ایران و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت که در علوم عقلی بیشتر از میرداماد و در علوم نقلی بیشتر از شیخ بهائی استفاده علمی برد.
  
ملاصدرا از دانشمندان کم نظیری بود که از همراهی با صاحبان قدرت و زندگی با اهل دنیا و دنیا پرستان و تعریف و تمجید شاهان [[صفویه|صفوی]] بیزار بود و عظمت روحی که در او وجود داشت به او اجازه سر فروآوردن در برابر مقامات پست دنیایی را نمی داد. و البته دنیا طلبان نیز چنین مزاحمی را نمی توانستند تحمل کنند و او را از حسادت و توهین و تهمت خود در امان نمی گذاشتند. صدر المتالهین پس از طی مراحل علمی در اصفهان و احتمالا آغاز حسادتها و مخالفتها به زادگاه خود باز می گردد تا شاید در حمایت خانواده و خویشان خود بتواند در امان باشد.
+
ملاصدرا پس از چندی به کهک قم رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته اند او قبل از رفتن به کهک قم به شیراز بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد آیت الله سید ابوالحسن قزوینی در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای [[نافله های شبانه روز|نوافل]] و [[مستحب|مستحبات]] اعمال و [[صوم|صیام]] روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.<ref name="abrar">[http://www.ghadeer.org/Book/1242/191270 گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی]</ref>
  
تاریخ بازگشت صدر المتالهین به شیراز همچون کوچ قبلی و بعدی او از این شهر معلوم نیست. همچنانکه از مدت اقامت و فعالیتهای علمی و اجتماعی او در این مرحله اطلاعی نداریم و احتمالا در همین سالها که باید بین سالهای ۱۰۱۰ تا ۱۰۲۰ باشد الله وردی خان فرمانروای شجاع و آگاه و دلسوز فارس تصمیم می گیرد تا مدرسه ای مخصوص به نام ملاصدرا بنا کند و آن مدرسه را پایگاه علوم عقلی در منطقه قرار دهد. اما اجل او را مهلت نمی دهد و در سال ۱۰۲۱ قبل از اتمام مدرسه به قتل می رسد و مقارن همین احوال ملاصدرا نیز در اثر ناسازگاری علمای شیراز و شروع آزار و اذیت و اهانت او ناگزیر به ترک شیراز و بازگشت به اصفهان می شود و یا به گفته آیت الله سید ابوالحسن قزوینی از همان جا به نواحی [[قم]] عزیمت می نماید. ایشان در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای [[نافله های شبانه روز|نوافل]] و [[مستحب|مستحبات]] اعمال و [[صوم|صیام]] روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.<ref name="abrar">[http://www.ghadeer.org/Book/1242/191270 گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی]</ref>
+
اما هانری کربن می نویسد: ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه اصفهان پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به [[بدعت|بدعت‌گذاری]] در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.<ref>هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری،انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>
 
 
اما هانری کربن می نویسد: ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به [[بدعت|بدعت‌گذاری]] در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.<ref>هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری،انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>
 
  
 
;ملاصدرا در کهک قم
 
;ملاصدرا در کهک قم
سطر ۳۹: سطر ۳۷:
 
استاد [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملی]] درباره این سخن پیرامون ملاصدرا می نویسد: «جناب استادم «علامه رفیعی قزوینی» در اولِ رساله ای که درباره حرکت جوهری نوشته، فرمود: در حاشیه «اسفارِ» خطی که به خط مرحوم «میرزا علی اکبر حِکمی یزدی» است، به نقل از ملاصدرا آمده است: «هنگامی که این مطالب را در این مقام می نویسم، در کهک که یکی از روستاهای قم است، می باشم، پس به زیارت دختر [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن جعفر]] علیه السلام به قم رفتم، تا از آن بانو کمک بطلبم و این زمان، روز جمعه بود. پس با یاری خدای تعالی این موضوع برای من کشف شد.<ref>حسن زاده آملی، حسن، اتحاد عاقل به معقول، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۱۷ و ۱۱۸</ref>
 
استاد [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملی]] درباره این سخن پیرامون ملاصدرا می نویسد: «جناب استادم «علامه رفیعی قزوینی» در اولِ رساله ای که درباره حرکت جوهری نوشته، فرمود: در حاشیه «اسفارِ» خطی که به خط مرحوم «میرزا علی اکبر حِکمی یزدی» است، به نقل از ملاصدرا آمده است: «هنگامی که این مطالب را در این مقام می نویسم، در کهک که یکی از روستاهای قم است، می باشم، پس به زیارت دختر [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن جعفر]] علیه السلام به قم رفتم، تا از آن بانو کمک بطلبم و این زمان، روز جمعه بود. پس با یاری خدای تعالی این موضوع برای من کشف شد.<ref>حسن زاده آملی، حسن، اتحاد عاقل به معقول، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۱۷ و ۱۱۸</ref>
  
'''بازگشت به شیراز:'''
+
;بازگشت به شیراز
  
در حدود سال (۱۰۳۹ ـ ۱۰۴۰ هـ) ملاصدرا به شیراز بازگشت. عقیده برخی بر آنستکه این بازگشت بسبب دعوت حاکم استان فارس یعنی الله وردیخان از وی بوده، زیرا مدرسه ای را که پدرش امام قلیخان بنا کرده بود به پایان برده و آنرا آماده برای تدریس [[فلسفه]] ساخته بود و با سابقه ارادتی که به ملاصدرا داشته وی را برای اداره علمی آن به شیراز دعوت کرده است.
+
ملاصدار پس از چندی از کهک قم به شیراز رفت. بعضی از تراجم نویسان علت بازگشت به شیراز را به امر شاه صفوی دانسته اند ولی اکثر آنان نوشته اند که امامقلی خان حاکم شیراز صدر المتالهین دعوت نمود تا به وطن خود برگردد و در مدرسه ای که پدرش الله وردیخان به خاطر ملاصدرا بنا کرده به تعلیم و تدریس و تربیت طلاب بپردازد.<ref name="abrar" />
  
 
از کتاب سه اصل ـ که گویا در همان زمان در شیراز و بفارسی نوشته شده، و به علمای زمان خود اعم از فیلسوف و متکلم و [[فقیه|فقیه]] و طبیعیدان حمله های سخت نموده ـ چنین برمی آید که در آن دوره نیز مانند دوره اول اقامت در شیراز زیر فشار بدگوئیها و بدخوئیهای دانشمندان همشهری خود بوده است ولی اینبار مقاوم شده و تصمیم داشته در برابر فشار آنها پایداری کند و مکتب خود را برپا و معرفی و نشر نماید.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref>
 
از کتاب سه اصل ـ که گویا در همان زمان در شیراز و بفارسی نوشته شده، و به علمای زمان خود اعم از فیلسوف و متکلم و [[فقیه|فقیه]] و طبیعیدان حمله های سخت نموده ـ چنین برمی آید که در آن دوره نیز مانند دوره اول اقامت در شیراز زیر فشار بدگوئیها و بدخوئیهای دانشمندان همشهری خود بوده است ولی اینبار مقاوم شده و تصمیم داشته در برابر فشار آنها پایداری کند و مکتب خود را برپا و معرفی و نشر نماید.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref>
  
'''فرزندان ملاصدرا:'''
+
;فرزندان ملاصدرا
  
 
فرزندان صدرالمتألهین که هر یک از [[علوم اسلامی]] بهره‌ای وافی برده و از نامداران جهان [[اسلام]] محسوب می‌شوند جلوه دیگری از روح الهی آن فیلسوف وارسته می‌باشد که در نظام خانواده تجلی یافته است.
 
فرزندان صدرالمتألهین که هر یک از [[علوم اسلامی]] بهره‌ای وافی برده و از نامداران جهان [[اسلام]] محسوب می‌شوند جلوه دیگری از روح الهی آن فیلسوف وارسته می‌باشد که در نظام خانواده تجلی یافته است.
  
۱. اولین فرزند این خانواده ام کلثوم در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و [[فلسفه]] را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|ملاعبدالرزاق لاهیجی]] (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت می‌نمود و با آنان به مباحثه می‌پرداخت.<ref>مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.</ref>  
+
۱. اولین فرزند این خانواده ام کلثوم [[بدریه دختر ملاصدرا|بدریه]] در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و [[فلسفه]] را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|ملاعبدالرزاق لاهیجی]] (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت می‌نمود و با آنان به مباحثه می‌پرداخت.<ref>مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.</ref>  
  
 
۲. محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و [[محدث|محدثی]] والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر [[آیة الکرسی|آیه الکرسی]] به زبان فارسی نوشت ولی آنچنانکه از بعضی نوشته‌هایش پیداست و عده‌ای از تراجم نویسان تصریح نموده‌اند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت.<ref>مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشی، ص ۱۵.</ref>  
 
۲. محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و [[محدث|محدثی]] والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر [[آیة الکرسی|آیه الکرسی]] به زبان فارسی نوشت ولی آنچنانکه از بعضی نوشته‌هایش پیداست و عده‌ای از تراجم نویسان تصریح نموده‌اند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت.<ref>مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشی، ص ۱۵.</ref>  
سطر ۵۵: سطر ۵۳:
 
۳. [[زبیده دختر ملا صدرای شیرازی|زبیده خاتون]] متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] است. او [[حدیث]] و [[تفسیر قرآن]] را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>  
 
۳. [[زبیده دختر ملا صدرای شیرازی|زبیده خاتون]] متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] است. او [[حدیث]] و [[تفسیر قرآن]] را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>  
  
۴. زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و [[بلاغت]] و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهره‌ها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشته‌اند.<ref>همان.</ref>  
+
۴. زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و [[بلاغت]] و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهره‌ها برد و پس از ازدواج با جناب [[فیض کاشانی]] تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشته‌اند.<ref>همان.</ref>  
  
 
۵. دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر [[کاشان]] به دنیا آمد و در [[رجب]] ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد.<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵.</ref>  
 
۵. دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر [[کاشان]] به دنیا آمد و در [[رجب]] ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد.<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵.</ref>  
سطر ۶۱: سطر ۵۹:
 
۶. آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث شناس و عابد و زاهد و حافظ [[قرآن کریم]] بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت.<ref>اعیان الشیعه، همان.</ref>
 
۶. آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث شناس و عابد و زاهد و حافظ [[قرآن کریم]] بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت.<ref>اعیان الشیعه، همان.</ref>
  
==تحصیلات و استادان==
+
==شاگردان ==
صدرالمتألهین ابتدا در محضر درس [[شیخ الاسلام]] شهر، بهاءالحق والدین محمد بن عبد الصمد عاملی ـ معروف به [[شیخ بهایی|شیخ بهائی‌]] ـ که در علوم نقلی مورد اعتماد و دانشمند زمان و برنای عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم نظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهی و فقیه ربانی امیر محمدباقر بن شمس الدین مشهور به ـ [[میرداماد|میرداماد]] ـ عهده‌دار گشت.
 
 
 
ملاصدرا [[حدیث]] و [[درایه الحدیث|درایه]] و [[علم رجال|رجال]] و [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را از شیخ بهائی و [[فلسفه]] و [[علم کلام|کلام]] و [[عرفان]] و دیگر علوم ذوقی را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعی و [[ریاضی]] و [[نجوم]] و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالاً نزد حکیم [[میرفندرسکی|ابوالقاسم میرفندرسکی]] عارف زاهد و ریاضی‌دان بنام عصر فراگرفت.<ref name="abrar" />
 
 
 
==شاگردان ملاصدرا==
 
 
ملاصدرا در کهک قم شاگردان برجسته ای تربیت نمود و برخی تألیفات خود را در آنجا نگاشت. وی در شیراز نیز به تدریس فلسفه و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و حدیث اشتغال یافت و شاگردانی را پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او بنام [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|فیاض لاهیجی]] و [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و از جانب استاد ملقب به فیض و فیاض گردیدند و مکتب او را ترویج کردند.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref> از دیگر شاگردان او شیخ حسین تنکابنى، ملا محمد ایروانى، ابوالولى شیرازى و قوام‌الدین احمد پسر صدرا مى‌باشند.<ref> انجمن مفاخر فرهنگی، اثر آفرینان، ج ۵، ص ۲۸۵. </ref>
 
ملاصدرا در کهک قم شاگردان برجسته ای تربیت نمود و برخی تألیفات خود را در آنجا نگاشت. وی در شیراز نیز به تدریس فلسفه و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و حدیث اشتغال یافت و شاگردانی را پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او بنام [[ملا عبد الرزاق لاهيجى|فیاض لاهیجی]] و [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و از جانب استاد ملقب به فیض و فیاض گردیدند و مکتب او را ترویج کردند.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref> از دیگر شاگردان او شیخ حسین تنکابنى، ملا محمد ایروانى، ابوالولى شیرازى و قوام‌الدین احمد پسر صدرا مى‌باشند.<ref> انجمن مفاخر فرهنگی، اثر آفرینان، ج ۵، ص ۲۸۵. </ref>
  
==آثار صدرالمتألهین==
+
==آثار و تألیفات==
 
+
تألیفات ملاصدرا که بیش از چهل عنوان کتاب است به جز رساله سه اصل در علم [[اخلاق]] و چند نامه جملگی به زبان عربی (زبان رسمی مراکز علمی آن عصر) نوشته شده است در میان آثار فلسفی او بخشی خصلت عرفانی بارزتری دارند و بعضی دارای لحن برهانی و استدلالی تر هستند، هر چند که از تمامی آنها بوی عرفان به مشام می‌رسد.
صدرالمتألهین از نویسندگان خوش قلم و پرکار در [[فلسفه]] اسلامی است و آثار قلمی او لطیف و در کمال فصاحت و [[بلاغت]] است و به تعبیر یکی از اساتید صاحبنظر، در گذشته تاریخ فرهنگی [[شیعه]] دو نفر در حسن تعبیر و شیوایی قلم بی نظیر بوده‌اند و شاید در آینده هم نظیری نداشته باشند؛ [[شهید ثانی|زین الدین جبل عاملی شهید ثانی]] که در [[فقه]] قلم شیرین و جذاب و روانی دارد و صدرالمتألهین شیرازی که فلسفه را با بیانی روان و قلمی شیوا تقریر نموده است.
 
 
 
تألیفات ملاصدرا که بیش از چهل عنوان کتاب و هر یک در نوع خود شاهکاری بی‌نظیر یا کم نظیر می‌باشد به جز رساله سه اصل در علم [[اخلاق]] و چند نامه جملگی به زبان عربی (زبان رسمی مراکز علمی آن عصر) نوشته شده و دارای نثری روشن و فصیح و مسجع و برای آموزش فلسفه و [[عرفان]] بسیار آسان و سهل است. در میان آثار فلسفی او بخشی خصلت عرفانی بارزتری دارند و بعضی دارای لحن برهانی و استدلالی تر هستند، هر چند که از تمامی آنها بوی عرفان به مشام می‌رسد.
 
  
 
از ویژگیهای بسیار مهم نوشته‌های ملاصدرا که از دستاوردهای انحصاری خود او است تطبیق بین مفاهیم و بیانات [[شرع]] و براهین فلسفی است به نحوی که در هیچ مسأله فلسفی تا استشهاد بر آیات [[قرآن]] و آثار [[معصوم|معصومین]] ننماید نظر قاطع خود را ابراز نمی‌دارد. او همواره در کتابهایش افتخار می‌کند که هیچ کس را ندیده که همچون خود او اسرار قرآن کریم و [[سنت]] معصومین را فهمیده باشد. تمام نوشته‌های فلسفی او پر از [[آیه|آیات]] قرآن و [[روایت|روایات]] است و تمام تفاسیرش سرشار از برداشت های عرفانی و عقلی است و او در این تطبیق یگانه پیشتاز است و در این روش نظیری ندارد. البته پس از او شاگرد بی‌نظیرش فیض کاشانی این شیوه را از استاد آموخته و آن را گسترده و زیبا بکار برده است.  
 
از ویژگیهای بسیار مهم نوشته‌های ملاصدرا که از دستاوردهای انحصاری خود او است تطبیق بین مفاهیم و بیانات [[شرع]] و براهین فلسفی است به نحوی که در هیچ مسأله فلسفی تا استشهاد بر آیات [[قرآن]] و آثار [[معصوم|معصومین]] ننماید نظر قاطع خود را ابراز نمی‌دارد. او همواره در کتابهایش افتخار می‌کند که هیچ کس را ندیده که همچون خود او اسرار قرآن کریم و [[سنت]] معصومین را فهمیده باشد. تمام نوشته‌های فلسفی او پر از [[آیه|آیات]] قرآن و [[روایت|روایات]] است و تمام تفاسیرش سرشار از برداشت های عرفانی و عقلی است و او در این تطبیق یگانه پیشتاز است و در این روش نظیری ندارد. البته پس از او شاگرد بی‌نظیرش فیض کاشانی این شیوه را از استاد آموخته و آن را گسترده و زیبا بکار برده است.  
  
نوشته‌های صدالمتألهین در مجموع از ویژگیهایی چون جامعیت، داوری مصلحانه بین آراء مختلف، استفاده از عقل و ذوق و [[وحی]] در حل مبهمات، احاطه بر آراء گذشتگان و در آخر سهل و ممتنع نویسی برخوردار است.
+
از آثار او می توان به موارد زیر اشاره نمود
 
 
به تعبیر [[علامه حسن زاده آملی]] کتاب [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بی‌گمان بر «[[شفا (کتاب)|شفا»]]<nowiki/>ی [[ابن سینا|بوعلی سینا]] و «[[فتوحات مکیه (کتاب)|فتوحات مکیّه]]» [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربی]] مقدم است. «این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنی ابن عربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است».<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶.</ref>
 
 
 
صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه [[حکمت|حکمت]] و [[دین]] و [[عقل]] و [[وحی]] را بیان می‌دارد که: «حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه».<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳.</ref> حاشا که [[احکام]] و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافته‌هایش مطابق با کتاب الهی و سنت نبوی نباشد.
 
  
صدرالمتألهین در درک ظاهر و فهم اسرار [[قرآن]] و [[حدیث]] تبحّری ویژه داشت و گرچه در اکثر کتب فلسفی خود به قرآن و حدیث تمسک نموده و گاهی نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما کتابهایی نیز به [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات و احادیث اختصاص داده و [[سوره‌ سجده]]، [[سوره یس]]، [[سوره واقعه]]، [[سوره حدید]]، [[سوره جمعه]]، [[سوره طارق]]، [[سوره اعلی]]، [[سوره زلزال]] و [[سوره بقره]] تا آیه ۶۵ و [[آیه الکرسی]] و [[آیه نور]] و... را تفسیر نموده که از تفاسیر ارزشمند فلسفی به شمار می‌آیند. این تفسیر با عنوان "[[تفسیر القران الکریم|تفسیر القرآن الکریم]]" تاکنون چندین بار چاپ شده است.  
+
*[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]: به تعبیر [[علامه حسن زاده آملی]] کتاب [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]] امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بی‌گمان بر «[[شفا (کتاب)|شفا»]]<nowiki/>ی [[ابن سینا|بوعلی سینا]] و «[[فتوحات مکیه (کتاب)|فتوحات مکیّه]]» [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربی]] مقدم است. «این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنی ابن عربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است».<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶.</ref>
 +
*[[التصور و التصدیق (کتاب)|التصور و التصدیق]]
 +
*[[الشواهد الربوبیه (کتاب)|الشواهد الربوبیه]]
 +
*[[العرشیه (کتاب)|العرشیه]]
 +
*[[اللمعات المشرقیه (کتاب)|اللمعات المشرقیه]]
 +
*[[المبدا و المعاد (ملاصدرا)|المبدا و المعاد]]
 +
*[[تفسير ملاصدرا (کتاب)|تفسير القرآن الکریم]]: صدرالمتألهین در درک ظاهر و فهم اسرار [[قرآن]] و [[حدیث]] تبحّری ویژه داشت و گرچه در اکثر کتب فلسفی خود به قرآن و حدیث تمسک نموده و گاهی نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما کتابهایی نیز به [[تفسیر قرآن|تفسیر]] آیات و احادیث اختصاص داده و [[سوره‌ سجده]]، [[سوره یس]]، [[سوره واقعه]]، [[سوره حدید]]، [[سوره جمعه]]، [[سوره طارق]]، [[سوره اعلی]]، [[سوره زلزال]] و [[سوره بقره]] تا آیه ۶۵ و [[آیه الکرسی]] و [[آیه نور]] و... را تفسیر نموده که از تفاسیر ارزشمند فلسفی به شمار می‌آیند. این تفسیر با عنوان "[[تفسیر القران الکریم|تفسیر القرآن الکریم]]" تاکنون چندین بار چاپ شده است.
 +
*[[سه رساله اصل (کتاب)|سه رساله]]
 +
*[[المشاعر (کتاب)|المشاعر]]
 +
*شرح اصول کافی: شرح [[اصول کافی|اصول کافی]] ملاصدرا اولین شرحی است که بر کتاب بی‌نظیر اصول کافی پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسی بر روایات عمیق اعتقادی را باب نموده و بدون شک یکی از مهمترین متون اعتقادی شیعی دوره [[صفویه|صفوی]] است که در هماهنگی بین حکمت و عرفان یکی از بهترین و بلکه اولین کلید است. مؤلف کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] در مورد این کتاب می‌گوید: «و عندی انّه ارفع شرح کتب علی احادیث اهل البیت علیهم السّلام و ارجحها فائده و اجلّها قدراً».<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰.</ref>
  
شرح [[اصول کافی|اصول کافی]] مرحوم آخوند نیز اولین شرحی است که بر کتاب بی‌نظیر اصول کافی پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسی بر روایات عمیق [[عقاید|اعتقادی]] را باب نموده و بدون شک یکی از مهمترین متون اعتقادی شیعی دوره [[صفویه|صفوی]] است که در هماهنگی بین حکمت و عرفان و
 
  
یکی از بهترین و بلکه اولین کلید است و مؤلف کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] در مورد این کتاب می‌گوید: «و عندی انّه ارفع شرح کتب علی احادیث اهل البیت علیهم السّلام و ارجحها فائده و اجلّها قدراً».<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰.</ref>
+
==وفات ==
  
صدرالمتالهین در سیر نوشتاری خود، ابتدا حکیمی عقلانی است که شرح هدایه را می‌نویسد و شفای بوعلی را حاشیه می‌زند و پس از طی مراحل سلوک و معرفت، عارفی متکی بر [[وحی]] است که با قدرت الهی و هدایت نبوی و بیان علوی و با قدمِ قلم سفرهای چهارگانه را طی می‌کند و اسفار اربعه می‌نویسد، و در آخر کار تمام همّ خود را بر فهم و درک و تبیین [[قرآن]] و روایات [[اهل بیت]] علیهم السّلام متمرکز می‌نماید، و آخر کار نیز در یک دستش قلم تفسیر [[سوره بقره]] و در دست دیگرش برگه‌های شرح کتاب الحجه اصول کافی است که به دیدار محبوب می‌شتابد.  
+
حکیم ملاصدرا در طول عمر خود هفت بار با پای پیاده به [[حج]] مشرف شد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر  در شهر [[بصره]] دار فانی را وداع گفت.<ref name="abrar" />
  
==وفات==
+
بنا بر مشهور ملاصدرا در سال ۱۰۵۰ قمری درگذشته‌است، اما مطابق یادداشت‌های نوه او به نام محمد علم‌الهدی (فرزند [[فیض کاشانی]])، سال صحیح درگذشت وی ۱۰۴۵ قمری بوده‌است، و گسست ناگهانی و ناقص ماندن برخی نوشته‌های وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی در حدود سال ۱۰۴۴ قمری (۱۶۳۴ میلادی)، تاییدکننده این ادعاست.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref>
  
حکیم ملاصدرا در طول عمر ۷۱ ساله‌اش هفت بار با پای پیاده به [[حج]] مشرف شد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر به سال ۱۰۵۰ ه‍ـ.ق در شهر [[بصره]] دارفانی را وداع گفت.<ref name="abrar" />
+
بنابر گفته نوه وی، علم‌الهدی، او را در سمت چپ صحن [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم علی بن ابی‌طالب]] دفن نمودند.<ref>[http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Mullasadra/zendegi/zendegi.htm زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"]</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۰۰: سطر ۹۴:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[http://www.ghadeer.org/Book/1242/191270 گلشن ابرار، ج1، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطيفي].
+
*[http://www.ghadeer.org/Book/1242/191270 گلشن ابرار، ج۱، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطيفي].
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی.
+
 
*انجمن مفاخر فرهنگی، [[اثر آفرینان (کتاب)|اثر آفرینان]].
+
* مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه ۳)، بخش اطلاعات جانبی.
*صدرالدين شيرازى، محمد بن ابراهيم، تفسير القرآن الكريم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بيدار، چاپ2، 1361ش.
+
* [[اثر آفرینان (کتاب)|اثر آفرینان]]، انجمن مفاخر فرهنگی.
*هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش
+
* صدرالدین شیرازى، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ۲، ۱۳۶۱ش.
==پيوندها==
 
  
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=39176&scope=0jH3eGvUjamlayOjRkEqjjG17pDdVqSQ&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%87%D9%8A%D9%86%20%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%A8%D9%86%20%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%8A%D9%85%E2%80%8F&field=authorMain&collectionPID=&lang=&count=20&execute=true '''تفسير القرآن الكريم''']
+
*هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش.
 +
*حسن زاده آملی، حسن، اتحاد عاقل به معقول، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۵

«صدرالدین محمد شیرازى» (۱۰۵۰-۹۷۹ ق)، معروف به «صدرالمتألهین» و «ملاصدرا»، فیلسوف بزرگ شیعه و صاحب مکتب فلسفى «حکمت متعالیه» است. صدرالمتألهین در اصفهان تحصیل نمود و شیخ بهائی و میرداماد برجسته‌ترین اساتید او بودند. علمای بزرگی مانند فیض کاشانی و فیاض لاهیجی از شاگردان او هستند. از ملاصدرا تألیفات ارزشمندی برجای مانده است، از جمله اسفار اربعه و تفسیر القرآن الکریم.

نام کامل صدرالدین محمد شیرازى
زادروز ۹۷۹ قمری
زادگاه شیراز
وفات ۱۰۵۰ قمری

Line.png

اساتید

شیخ بهائی‌، میرداماد،...

شاگردان

فیاض لاهیجی، فیض کاشانی، شیخ حسین تنکابنى، ملا محمد ایروانى،...

آثار

اسفار اربعه، تفسیر القرآن الکریم، الشواهد الربوبیه، اللمعات المشرقیه،المبدا و المعاد، العرشیه،...


زندگی‌نامه

ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است.[۱] پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به زیارت عتبات نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد.[۲]

اصفهان در زمان او پایتخت ایران و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت که در علوم عقلی بیشتر از میرداماد و در علوم نقلی بیشتر از شیخ بهائی استفاده علمی برد.

ملاصدرا پس از چندی به کهک قم رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته اند او قبل از رفتن به کهک قم به شیراز بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد آیت الله سید ابوالحسن قزوینی در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و مستحبات اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.[۳]

اما هانری کربن می نویسد: ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه اصفهان پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.[۴]

ملاصدرا در کهک قم

سال ورود و مدت اقامت ملاصدرا در کهک همانند ورود و اقامتش در اصفهان بخوبی روشن نیست. از تطبیق و انطباق بعضی یادداشتها می توان نتیجه گرفت که بین سالهای ۱۰۲۵ تا ۱۰۳۹ یعنی در حدود ۱۵ سال در کهک بوده است.[۳] تبعید ملاصدرا علی رغم دلگیر نمودن او، برکت بسیاری برایش داشت و باعث شد که او بتواند در انزوا به تفکر و راز و نیاز با خالق خویش بپردازد و واردات غیبی یکی پس از دیگری به او رو بیاورد.

او در مقدمه اسفار در این خصوص می گوید: با گمنامی و شکسته حالی به گوشه ای خزیدم. دل از آرزوها بریدم و با خاطری شکسته با ادای واجبات کمر بستم و کوتاهیهای گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه کتابی تألیف نمودم. زیرا اظهارنظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشکالات و شبهات و... نیازمند تصفیه روح و اندیشه و تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال، پایداری اوضاع و احوال و آسایش خاطر از کدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی که گوش می شنود و چشم می بیند چگونه چنین فراغتی ممکن است... ناچار از آمیزش و همراهی با مردم دل کندم و از انس با آنان مایوس گشتم تا آنجا که دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انکار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بی اعتنا شدم. آنگاه روی فطرت به سوی سبب ساز حقیقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم.[۳]

صدر المتالهین در طی نامه ای از کهک نیز به استادش میرداماد وضع روحی خود را چنین ترسیم می کند: و اما احوال فقیر بر حسب معیشت روزگار و اوضاع دنیا به موجبی است که اگر خالی از صعوبتی و شدتی نیست... اما بحمدالله که ایمان به سلامت است و در اشراقات علمیه و افاضات قدسیه و واردات الهیه... خللی واقع نگشته... از حرمان ملازمت کثیر السعاده بی نهایت متحسر و محزون است. روی طالع سیاه که قریب هفت هشت سال است که از ملازمت استاد الاماجد و رئیس الاعاظم محروم مانده ام و به هیچ روی ملازمت آن مفتخر اهل دانش و بینش میسر نمی شود... به واسطه کثرت وحشت از صحبت مردم وقت و ملازمت خلوات و مداومت بر افکار و اذکار بسی از معانی لطیفه و مسائل شریفه مکشوف خاطر علیل و ذهن کلیل گشته... .[۵]

ملاصدرا در این ایام چون به مشکلی علمی بر می خورد به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می آمد و از آن حضرت در آن مورد مدد می خواست. مرحوم محدث قمی در این باره می نویسد: «بدان که چنان که از بعضی از اساتید خود شنیدم، مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضی گرفتاری ها، از مکان خود به دارالایمان قم، که حرم آل محمد و اهل بیت علیهم السلام است مهاجرت کرد و به حکمِ: «آنگاه که فتنه ها و بلایا فراگیر شد، پس بر شما باد به قم و اطراف و نواحی آن؛ چرا که بلایا از آن، برداشته شده است.» پناه برد به روستایی از روستاهای اطراف قم که در چهار فرسخی قم واقع است و نامش کهک می باشد، و گاهی که برخی از مطالب علمی بر او مشکل می شد، از کهک به زیارت حضرت سیده جلیله فاطمه معصومه علیها السلام مشرف می شده، و از آن حرم، فیض بر او افاضه می شده است.[۶]

استاد حسن زاده آملی درباره این سخن پیرامون ملاصدرا می نویسد: «جناب استادم «علامه رفیعی قزوینی» در اولِ رساله ای که درباره حرکت جوهری نوشته، فرمود: در حاشیه «اسفارِ» خطی که به خط مرحوم «میرزا علی اکبر حِکمی یزدی» است، به نقل از ملاصدرا آمده است: «هنگامی که این مطالب را در این مقام می نویسم، در کهک که یکی از روستاهای قم است، می باشم، پس به زیارت دختر موسی بن جعفر علیه السلام به قم رفتم، تا از آن بانو کمک بطلبم و این زمان، روز جمعه بود. پس با یاری خدای تعالی این موضوع برای من کشف شد.[۷]

بازگشت به شیراز

ملاصدار پس از چندی از کهک قم به شیراز رفت. بعضی از تراجم نویسان علت بازگشت به شیراز را به امر شاه صفوی دانسته اند ولی اکثر آنان نوشته اند که امامقلی خان حاکم شیراز صدر المتالهین دعوت نمود تا به وطن خود برگردد و در مدرسه ای که پدرش الله وردیخان به خاطر ملاصدرا بنا کرده به تعلیم و تدریس و تربیت طلاب بپردازد.[۳]

از کتاب سه اصل ـ که گویا در همان زمان در شیراز و بفارسی نوشته شده، و به علمای زمان خود اعم از فیلسوف و متکلم و فقیه و طبیعیدان حمله های سخت نموده ـ چنین برمی آید که در آن دوره نیز مانند دوره اول اقامت در شیراز زیر فشار بدگوئیها و بدخوئیهای دانشمندان همشهری خود بوده است ولی اینبار مقاوم شده و تصمیم داشته در برابر فشار آنها پایداری کند و مکتب خود را برپا و معرفی و نشر نماید.[۸]

فرزندان ملاصدرا

فرزندان صدرالمتألهین که هر یک از علوم اسلامی بهره‌ای وافی برده و از نامداران جهان اسلام محسوب می‌شوند جلوه دیگری از روح الهی آن فیلسوف وارسته می‌باشد که در نظام خانواده تجلی یافته است.

۱. اولین فرزند این خانواده ام کلثوم بدریه در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و فلسفه را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد ملاعبدالرزاق لاهیجی (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت می‌نمود و با آنان به مباحثه می‌پرداخت.[۹]

۲. محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و محدثی والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر آیه الکرسی به زبان فارسی نوشت ولی آنچنانکه از بعضی نوشته‌هایش پیداست و عده‌ای از تراجم نویسان تصریح نموده‌اند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت.[۱۰]

۳. زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ قرآن، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.[۱۱]

۴. زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهره‌ها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشته‌اند.[۱۲]

۵. دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در رجب ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد.[۱۳]

۶. آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب اسفار است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث شناس و عابد و زاهد و حافظ قرآن کریم بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت.[۱۴]

شاگردان

ملاصدرا در کهک قم شاگردان برجسته ای تربیت نمود و برخی تألیفات خود را در آنجا نگاشت. وی در شیراز نیز به تدریس فلسفه و تفسیر و حدیث اشتغال یافت و شاگردانی را پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او بنام فیاض لاهیجی و فیض کاشانی هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و از جانب استاد ملقب به فیض و فیاض گردیدند و مکتب او را ترویج کردند.[۱۵] از دیگر شاگردان او شیخ حسین تنکابنى، ملا محمد ایروانى، ابوالولى شیرازى و قوام‌الدین احمد پسر صدرا مى‌باشند.[۱۶]

آثار و تألیفات

تألیفات ملاصدرا که بیش از چهل عنوان کتاب است به جز رساله سه اصل در علم اخلاق و چند نامه جملگی به زبان عربی (زبان رسمی مراکز علمی آن عصر) نوشته شده است در میان آثار فلسفی او بخشی خصلت عرفانی بارزتری دارند و بعضی دارای لحن برهانی و استدلالی تر هستند، هر چند که از تمامی آنها بوی عرفان به مشام می‌رسد.

از ویژگیهای بسیار مهم نوشته‌های ملاصدرا که از دستاوردهای انحصاری خود او است تطبیق بین مفاهیم و بیانات شرع و براهین فلسفی است به نحوی که در هیچ مسأله فلسفی تا استشهاد بر آیات قرآن و آثار معصومین ننماید نظر قاطع خود را ابراز نمی‌دارد. او همواره در کتابهایش افتخار می‌کند که هیچ کس را ندیده که همچون خود او اسرار قرآن کریم و سنت معصومین را فهمیده باشد. تمام نوشته‌های فلسفی او پر از آیات قرآن و روایات است و تمام تفاسیرش سرشار از برداشت های عرفانی و عقلی است و او در این تطبیق یگانه پیشتاز است و در این روش نظیری ندارد. البته پس از او شاگرد بی‌نظیرش فیض کاشانی این شیوه را از استاد آموخته و آن را گسترده و زیبا بکار برده است.

از آثار او می توان به موارد زیر اشاره نمود


وفات

حکیم ملاصدرا در طول عمر خود هفت بار با پای پیاده به حج مشرف شد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر در شهر بصره دار فانی را وداع گفت.[۳]

بنا بر مشهور ملاصدرا در سال ۱۰۵۰ قمری درگذشته‌است، اما مطابق یادداشت‌های نوه او به نام محمد علم‌الهدی (فرزند فیض کاشانی)، سال صحیح درگذشت وی ۱۰۴۵ قمری بوده‌است، و گسست ناگهانی و ناقص ماندن برخی نوشته‌های وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی در حدود سال ۱۰۴۴ قمری (۱۶۳۴ میلادی)، تاییدکننده این ادعاست.[۱۹]

بنابر گفته نوه وی، علم‌الهدی، او را در سمت چپ صحن حرم علی بن ابی‌طالب دفن نمودند.[۲۰]

پانویس

  1. بر اساس تحقیق محمد خواجوی مصحح کتاب تفسیر او که در ابتدای چاپ کتاب (مقدمه) آمده است.
  2. هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی
  4. هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری،انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
  5. گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی به نقل از مجله فرهنگ ایران زمین ، ج ۱۳، ص ۸۴ ـ ۱۰۰٫
  6. قمی، شیخ عباس. الفوائد الرضویه، تحقیق: ناصر باقری بیدهندی، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ج ۲، ص۶۱۸
  7. حسن زاده آملی، حسن، اتحاد عاقل به معقول، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۱۱۷ و ۱۱۸
  8. زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"
  9. مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.
  10. مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشی، ص ۱۵.
  11. اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).
  12. همان.
  13. مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵.
  14. اعیان الشیعه، همان.
  15. زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"
  16. انجمن مفاخر فرهنگی، اثر آفرینان، ج ۵، ص ۲۸۵.
  17. تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶.
  18. روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰.
  19. زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"
  20. زندگی نامه ملاصدرا، پایگاه بنیاد حکمت اسلامی صدرا، بخش "از کرسی استادی تا گوشه انزوا"

منابع

  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه ۳)، بخش اطلاعات جانبی.
  • اثر آفرینان، انجمن مفاخر فرهنگی.
  • صدرالدین شیرازى، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ۲، ۱۳۶۱ش.
  • هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیح‌الله… منصوری، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ ش.
  • حسن زاده آملی، حسن، اتحاد عاقل به معقول، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶.