راویان واقعه عاشورا

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شاهدان و راویان واقعه کربلا

راويان جريان عاشورا را مى‌توان به دو گروه تقسيم كرد:

  • ب. راويانى كه در لشكر عمر بن سعد بودند، از افراد لشكر كه كيفيت قتلها و جنگ را نقل كرده‌اند، حتى در مواردى خود قاتلان كار خود را توضيح داده‌اند؛ مثلاً، حميد بن مسلم ازدى وقايع گزار كربلا است. او از لشكريان عمر سعد بود كه روز عاشورا پس از شهادت امام حسين علیه السلام بر سر آتش زدن خيمه‌ها با شمر مجادله داشت، از جمله كسانى بود كه سر امام حسين علیه السلام را به كوفه بردند. در لشكر توابين هم حضور داشته و به قولى از اصحاب امام سجاد علیه السلام بوده است. بيشتر وقايع كربلا از قول او نقل شده است.[۱]

به هر حال عظمت حادثه كربلا و تأثيرات عميق و گسترده سياسي و اجتماعي آن در تاريخ اسلام و به ويژه تاريخ تشيع، هر ذهن كنجكاو و علاقمند به درك و فهم حقايق تاريخي را به شناخت منابع گزارش هاي اين رويداد سوق مي دهد؛ خاصه آن كه از ديرباز ادعاي نامكتوب ماندن گزارش هاي تاريخي در اسلام تا نيمه سده دوم هجري از سوي خاورشناسان مطرح و شايع شده است. با اين حال آنچه در كتاب «مقتل الحسين علیه السلام» ابومخنف (كه اولين كتاب مقتل امام حسين علیه السلام است) وجود دارد، نشان دهد كه بسياري از راويان اصلي واقعه عاشورا شاهدان عيني و حاضر در ميدان كربلا بوده اند و آنچه در منابع مختلف در اين باره بدست ما رسيده از ارزش تاريخي بسيار برخوردار است.

همچنين بسياري از راويان اصلي واقعه عاشورا در روايات ابومخنف، شاهدان عيني حاضر در ميدان كربلا بوده اند، به عنوان نمونه به چند تن از اين راويان اشاره مي شود:

شريك بن اعور بن حارث همداني يكي از اين راويان است که همراه عبيدالله بن زياد از بصره به كوفه آمد، ولي بيمار شد و در منزلي كه مسلم بن عقيل پنهان شده بود بستري گرديد و با مسلم گفتگوها داشت و از آنچه در كوفه و روزهاي قبل و بعد واقعه رخ داد كاملاً با خبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ايام بوده است.

ضحاك مشرقي از ديگر راويان است. وي يكي از اهالي كوفه بود كه دعوت امام را براي ياري نپذيرفت، ولي شب و روز تمام قضاياي عاشورا را كه به چشم خود ديده بود در كوفه نقل مي كرد. بسياري از اخبار كربلا توسط اين مرد روايت شده و گويي كه وقايع نگار يا سخنگوي حسين بن علی علیه السلام بوده و وظيفه داشته اخبار اين حادثه را به گوش همه برساند.

شبث بن ربعي هم كه از فرماندهان عمر بن سعد (سردار سپاه ابن زياد) در كربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حكومت مصعب بن زبير از اين فاجعه سخن مي گفت.

علاوه بر افراد مذكور، راويان موثق بسياري را مي توان نام برد كه شاهد عيني حادثه بوده اند و گزارش آنان براي شيعه و سني حجت و سند است. از جمله امام زين العابدين علیه السلام، كه سند برخي از روايات ابومخنف با دو واسطه به آن حضرت مي رسد. ابومخنف رواياتي نيز با يك واسطه از امام محمدباقر علیه السلام و رواياتي چند هم بي واسطه از امام جعفرصادق علیه السلام نقل كرده است.

نخستین تدوينهای عاشورایی

مقتل ابومخنف:

تعيين تاريخ دقيق و نام كسي كه نخستين بار به ثبت و تدوين واقعه عاشورا پرداخته، دشوار است؛ زيرا نزديك به سيزده سده از آن فاصله گرفته ايم. با اين حال مي توان با تتبع در منابع و بررسي گزارش ها و اخبار بر جاي مانده تا حدودي به حقيقت نزديك شد. منابع قابل اعتماد تقريباً اتفاق نظر دارند كه براي اولين بار در اوايل سده دوم هجري، لوط بن يحيي بن سعيد بن مخنف بن سليم ازدي كوفي، معروف به ابومخنف (ه.م ۱۵۸) گزارشهاي مربوط به واقعه كربلا را در كتابي كه آن را «مقتل الحسين علیه السلام» ناميد، گرد آورد.

قراين تاريخي نشان مي دهد كه ابومخنف كتاب مقتل خود را در حدود دهه سوم از سده دوم هجري تأليف كرده است؛ زيرا هنگامي كه وي در اين كتاب به خبر ورود مسلم بن عقيل به كوفه و اقامت او در خانه مختار بن ابي عبيد ثقفي اشاره مي كند، چنين مي افزايد: «خانه اي كه امروز به خانه مسلم بن مسيب شهرت دارد».

از اين اشاره ابومخنف مي توان دريافت كه هنگامي كه او مشغول تأليف كتاب مقتل بوده، خانه مذكور به مسلم بن مسيب تعلق داشته و بنابر روايت طبري، مسلم تا سال ۱۲۸ هجري قمري زنده بوده است. از اين رو، مي توان با ظن قريب به يقين گفت كه كتاب مقتل الحسين در سالهاي پاياني دهه سوم سده دوم هجري، يعني بين سالهاي ۱۲۷ تا ۱۳۰ كه دوره ضعف امويان و مقارن با آغاز دعوت عباسيان است، تدوين شده است و به گفته برخي از محققان هيچ استبعادي ندارد كه اين تأليف از سوي امام يا داعيان عباسي به ابومخنف پيشنهاد شده باشد تا از اين گزارشهاي هولناك تاريخي كه لكه ننگي بر دامان خاندان اموي بوده، در تبليغ و پيشبرد نهضت خود بر ضد امويان و سقوط آنان بهره گيرند، چنان كه عملاً نيز چنين كردند و به نوشته مورخان يكي از دلايل سقوط امويان، نهضت سيدالشهدا علیه السلام و فاجعه دردناك كربلا بود، هر چند كه عباسيان پس از پيروزي و جلوس بر مسند خلافت، به رغم آن كه نهايت بهره برداري را از حقانيت و مظلوميت اهل بيت علیهم السلام كرده بودند، خود از همان آغاز در برابر علويان ايستادند و در سركوب آنان فجايعي مرتكب شدند كه ده چندان آن بود كه امويان كرده بودند.

كتاب مقتل الحسين علیه السلام ابومخنف كه بر پايه منابع شفاهي محكمي نظير آنچه گفتيم، تدوين يافته بود از طريق راويان ثقه اي نظير هشام بن محمد بن السائب كلبي، نسب شناس معروف كوفي (ه.م ۲۰۶) بدست مورخان بعدي چون واقدي (ه.م۲۰۷)، طبري (ه.م۳۱۰)، ابن قتيبه (ه.م۳۲۲ )، مسعودي (م، ۳۴۵ ق)، شيخ مفيد (م، ۴۱۳ ق) و ديگران رسيده است.

در اينجا بايد از اخبار مورخ ديگري كه در ثبت و نقل اين روايات سهم بزرگي داشته، يعني عوانه بن الحكم (ه.م۱۵۸۹) هم ياد كرد. در واقع بخش مهمي از اخبار كه به وسيله هشام بن محمد كلبي (م، ۲۰۶ ق) بدست مورخان بعدي رسيده، نتيجه تلاش ابومخنف و عوانه بن الحكم است و به جرأت مي توان همه مورخان بعدي را ميراث خوار اين دو اخباري بزرگ دانست.

اگر كتاب ابومخنف بر جاي مانده و بدست ما رسيده بود، با اطمينان خاطر بسياري مي توانستيم آن را معتبرترين تاريخ واقعه كربلا بخوانيم، اما متأسفانه اين كتاب در دسترس نيست، حتي كتاب مقتل الحسين كلبي نيز كه بر اساس كتاب و روايات ابومخنف و عوانه بن الحكم تدوين شده بود بر جاي نمانده است.

بنابراين قديمي ترين و شايد معتبرترين تاريخي كه حاوي گزارشهاي مربوط به اين واقعه است «تاريخ الرسل والملوك» تألیف محمد بن جرير طبري (ه.م ۳۱۰) است. هر چند طبري كتابي مستقل در باب اين واقعه تأليف نكرده، ولي اخبار و گزارشهاي هشام كلبي را در ذيل حوادث سالهاي ۶۰ و ۶۱ آورده است. با دقت در عبارات طبري آشكار مي شود كه وي اين اخبار را از كتابي كه در اختيار داشته، نقل كرده است و بر پايه قرائني مي توان دريافت كه كتابهاي هشام كلبي تا سده هاي بعد، مثلاً تا سده هفتم هجري موجود بوده است.

قديمي ترين متن تاريخي كه پس از طبري گزارشهاي حادثه عاشورا را بي واسطه از كتاب هشام كلبي نقل كرده است، كتاب «الارشاد» شيخ مفيد (ه.م ۴۱۳) است. شيخ مفيد خود در اين كتاب تصريح مي كند كه اخبار مربوط به اين واقعه را از روايات كلبي نقل كرده است.

پس از شيخ مفيد بايد از سبط ابن جوزي (م، ۶۵۴ ق) ياد كرد كه وي نيز به تصريح خود، در كتاب «تذكرة الامة بخصائص الائمه» اخبار كربلا را از هشام كلبي روايت و تحرير كرده است. عنايت به دو نكته، اعتماد و وثوق ما به اعتبار اين گزارشها و اين منابع را افزايش مي دهد: نخست، تصريح اين مورخان به نقل از متن كتاب مقتل الحسين هشام كلبي و ديگر آن كه با مقايسه و تطبيق متن گزارشهايي كه طبري، شيخ مفيد و سبط ابن جوزي از هشام نقل كرده اند درمي يابيم كه متن اين گزارشها - جز در برخي از حروف، مثل واو و فاء و برخي كلمات - نهايت تشابه و همانندي را با هم دارند، گويي هر سه نفر اين اخبار را از يك متن اخذ و رونويسي كرده اند. نكته مهم ديگر اين كه طبري و سبط ابن جوزي از اهل تسنن به شمار مي آيند و شيخ مفيد از بزرگان شيعه است. با عنايت به نكته اخير، تشابه و همخواني اين سه متن اهميت بيشتري مي يابد و به ميزان اطمينان و اعتماد خواننده در اعتبار و صحت گزارشهاي ارائه شده در آنها مي افزايد.

پرسش بسيار مهمي كه به اين مطلب ارتباط مي يابد و سزاوار است به عنوان يك مسئله مهم مطرح شود، اين است كه آيا از كتاب مقتل الحسين علیه السلام ابومخنف كه تا اين حد اهميت و ارزش تاريخي دارد و احتمالاً تا سده هفتم هجري هم در دسترس مورخان بوده، نسخه اي بر جاي مانده است يا نه؟ بحث در اين باره نيز مجال بيشتري مي طلبد، اما به اجمال بايد گفت: در دوره هاي متأخر و نزديك به عصر ما، كتابي با نام «مقتل الحسين عليه السلام» منسوب به ابومخنف ازدي كوفي در دست است كه به چاپ هم رسيده است. ولي قطعاً مي توان گفت كه اين كتاب از ابومخنف نيست و بي ترديد مؤلف آن شخص ديگري جز ابومخنف معروف است و حتي نمي توان با اطمينان از تاريخ و محل تأليف و نيز تاريخ چاپ آن سخن گفت. دانشمند گرانمايه علامه شرف الدين در كتاب مهم و با ارزش خود «مؤلفان شيعه در صدر اسلام» مي نويسد: «كتاب مقتل الحسين علیه السلام منسوب به ابومخنف مشتمل بر رواياتي است كه ابومخنف خود از آنها خبر ندارد. اين كتاب دروغ نامه اي است كه به اين مرد نسبت داده اند».

محدث قمي هم درباره آن مي گويد: «كتاب مقتل الحسين عليه السلام ابومخنف كه مورخان بزرگ متقدم بدان اعتماد و استناد و از آن نقل كرده اند مع الاسف نسخه اي از آن به جاي نمانده است، اما كتاب المقتل موجود كه بدو منسوب است از او نيست، حتي نمي توان آن را به هيچيك از مورخان معتمد نسبت داد.» براي تصديق اين سخن كافي است آنچه در اين مقتل آمده با آنچه طبري و ديگر مورخان روايت كرده اند مقايسه شود. محدث قمي در دو كتاب «الكني والالقاب» و «نفس المهموم» به اين مطلب پرداخته است.

اللهوف:

كتاب «لهوف» سید بن طاووس، كتابي است تاريخي و روايي درباره قيام امام حسين علیه السلام که روايات كتاب بدون سند نوشته شده است. اين كتاب مورد اعتماد شيعه است و در قرن هفتم نوشته شده است.

شهيد آيت الله سيد محمدعلي قاضي طباطبايي نويسنده كتاب «تحقيق در اول اربعين حضرت سيدالشهدا» گفته است كه لهوف نقلياتش بسيار مورد اعتماد است و در ميان كتب مقاتل كتاب مقتلي به اندازه اعتبار و اعتماد آن نمي رسد و در اطمينان به آن كتاب، در رديف اول كتب معتبره مقاتل قرار گرفته است.

حاجي نوري به برخي مطالب لهوف ايراد گرفته و گفته چون اين كتاب در دوره جواني سيد نوشته شده خالي از اشكال نيست و قاضي به او پاسخ مي دهد كه اگر چه در دوره جواني هم نوشته باشد باز هم بسيار معتبر است و بعد قاضي مي گويد: «دليلي نيست كه ثابت بكند كه سيد لهوف آن را در دوره جواني نوشته باشد».[۲]

نفس المهموم:

كتاب «نفس المهموم» از مرحوم شیخ عباس قمي است كه از مفيدترين و ارزنده ترين كتابهاي مقتل در بين شيعيان مي باشد. این کتاب از معتبرترین کتب مقتل و شرح فشرده‌ای از زندگی و مبارزات امام حسین(ع) و به زبان عربی است که از تولد آن حضرت شروع، و با قیام توابین، خروج مختار و مرگ یزید پایان می‌پذیرد.

الارشاد:

اين كتاب از مرحوم شيخ مفيد است كه از معتبرترين كتب شيعه در اين زمينه است.

طبقات‌الكبرى:

طبقات‌الكبرى تألیف ابن سعد، كتابى تاريخى و معتبر است كه در جلد هشتم خود با عنوان «ترجمه الامام الحسين عليه السلام و مقتله» به زندگانى امام حسين علیه السلام پرداخته است. بسيارى از پژوهشگران به اين منبع استناد مى‌كنند. نويسنده كتاب، حدود صد و پنجاه سال پس از شهادت امام حسين علیه السلام آن را نوشته است. مى‌توان در اين كتاب به مواردى از جمله كودكى امام علیه السلام، احاديث پيامبر صلی الله علیه و آله در شأن امام علیه السلام، پيشگويى‌ها درباره شهادت او، رفتن به مكه و كوفه، رخدادهاى روز عاشورا، روانه كردن اسيران به كوفه و شام، دگرگونى‌هاى آفرينش پس از شهادت امام علیه السلام و قيام توابين و مراثى امام علیه السلام اشاره كرد.

انساب‌ الاشراف:

كتاب «انساب الاشراف» نوشته احمد بن يحيى بلاذرى از بزرگان اهل سنت است كه در آن به شرح مفصلى از وقايع كربلا و امام حسين علیه السلام در روز عاشورا پرداخته شده است. اينكه امام علیه السلام در مكه و مدينه و در منازل ميان راه چه گفت و چه رفتارهايى از خود نشان داد، همه در كتاب «انساب‌الاشراف» ثبت شده است. اين كتاب از مهم‌ترين منابع تاريخى است كه بسيارى از وقايع عاشورا را نقل كرده است.

اخبار الطوال:

«اخبار الطوال» اثر دينورى يكى از مورخان اهل سنت است كه در اواخر قرن سوم مى‌زيسته است. این كتاب از مهم‌ترين منابع تاريخ اسلام است كه دينورى، پس از رسيدن به واقعه عاشورا به شرح مفصلى از حوادث آن مى‌پردازد. از جمله مواردى كه در اين كتاب ذكر شده است مى‌توان به علل رفتن امام حسين علیه السلام به مكه، هجرت امام علیه السلام از مكه به كوفه، ورود امام علیه السلام به نينوا و ناخشنودى از اين كه در جنگ پيشى بگيرد، شدت يافتن تشنگى در لشگر امام علیه السلام و روانه كردن حضرت عباس علیه السلام براى تهيه آب، خطبه امام علیه السلام در شب عاشورا، شهادت على اكبر علیه السلام و ديگر ياران امام علیه السلام، تعداد زخم‌هاى امام علیه السلام، تعداد شهيدانى كه همراه امام علیه السلام بودند، تغييراتى كه در آفرينش پس از شهادت امام حسين علیه السلام رخ داد، فرستادن سر مبارك امام حسين علیه السلام به كوفه، سخن گفتن سر امام حسين علیه السلام و انتقام خدا از قاتلان امام در دنيا اشاره كرد.

و كتب ديگر...

تاريخ طبري

قديمي‌ترين و شايد معتبرترين تاريخي كه حاوي گزارش‌هاي مربوط به اين واقعه است، «تاريخ الرسل والملوك» ابوجعفر محمد بن جرير طبري معروف به «تاريخ طبري» است. هر چند طبري كتابي مستقل در باب اين واقعه تأليف نكرده ولي اخبار و گزارش‌هاي هشام كلبي را در ذيل حوادث سال‌هاي ۶۰ و ۶۱ آورده است.

با دقت در عبارات طبري آشكار مي‌شود كه وي اين اخبار را از كتابي كه در اختيار داشته، نقل كرده است و بر پايه قرائني، مي‌توان دريافت كه كتاب‌هاي هشام كلبي تا سده‌هاي بعد، مثلاً تا سده هفتم هجري موجود بوده است.

طبقات‌ الکبري

طبقات‌الکبري، کتابي تاريخي و معتبر است که در جلد هشتم آن با عنوان «ترجمه الامام الحسين عليه‌السلام و مقتله» به زندگاني حضرت امام حسين عليه‌السلام پرداخته است. بسياري از پژوهشگران به اين منبع استناد مي‌کنند. نويسنده کتاب، ابوعبدالله، محمد بن سعد منيع بصري است که حدود صد و پنجاه سال پس از شهادت امام حسين عليه‌السلام آن را نوشته است.

مي‌توان در اين کتاب به مواردي از جمله کودکي امام عليه‌السلام، احاديث پيامبر صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله در شان امام حسين عليه‌السلام، پيش‌گويي‌هايي درباره شهادت او، رفتن به مکه و کوفه، رخدادهاي روز عاشورا، روانه کردن اسيران به کوفه و شام، دگرگوني‌هاي آفرينش پس از شهادت امام عليه‌السلام و قيام توابين و مرثيه‌هايي درباره امام عليه‌السلام اشاره کرد.

نتيجه: با توجه به مطالبي كه گفته شد جاي شكي باقي نمي ماند كه بسياري از مطالبي كه در اين منابع معتبر به ما رسيده قابل اعتماد است.

در مورد آگاهي از زندگي و شخصيت امام حسين عليه السلام و همچنين واقعه عاشورا ر.ك:

  1. الفباى فكرى امام ‌حسين علیه السلام، محمدرضا صالحى كرمانى
  2. فرهنگ عاشورا جواد محدثى
  3. درسى كه حسين علیه السلام به انسان‌ها آموخت شهيد هاشمى‌نژاد
  4. سخنان حسين بن على از مدينه تا كربلا صادق نجمى
  5. قيام جاودانه محمدرضا حكيمى
  6. منتهى‌الآمال شيخ عباس قمى
  7. ترجمه لهوف ابن طاووس
  8. حماسه حسينى شهيد مرتضى مطهرى
  9. حسين بن على علیه السلام را بهتر بشناسيم محمد يزدى
  10. پيشواى شهيدان سيد رضا صدر
  11. پرتوى از عظمت حسين علیه السلام لطف اللّه‌ صافى
  12. الخصائص الحسينيه شيخ جعفر شوشترى
  13. خون خدا جواد محدثى
  14. الوقايع والحوادث (محرم) محمدباقر ملبوبى
  15. ترجمه موسوعه كلمات الامام حسين سازمان تبليغات اسلامى
  16. انصارالحسين مهدى شمس‌الدين
  17. چشمه خورشيد، مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشورا
  18. قصه كربلا، نظري منفرد
  19. فصلنامه حكومت اسلامي، شماره هاي 25-27 كه حاوي مقالات بسيار مفيدي در اين زمينه است.
  20. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم

پانویس

  1. جواد محدثى: «فرهنگ عاشورا»، صفحه 154.
  2. تحقيق در اول اربعين حضرت سيدالشهداء، ص7، چاپ سوم، 1368.

منابع

  • سید علی حسین پور، راویان جریان عاشورا، پرسمان دانشجویی، تاریخ بازیابی 28 آبان 1392.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها