حضرت عباس علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۱۷ توسط Ali hoghooghi (بحث | مشارکت‌ها) (کَبْشَ الکتیبة =)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حضرت عباس علیه السلام، جلوه عشق و ايثار ، تبلور رادمردى ، صفا و وقار ، و تجسّم شجاعت ، شهامت و كرامت است .او فرزند امیرالمومنین و برادر سيدالشهدا، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين علیه السلام در روز عاشورا بود، که خود را فدای امام زمان خویش و برادر خود،‌ امام حسین علیه السلام کرد.

معنای لغت عباس

عباس در اصلاح عرب از ماده عَبَسَ به معنای درهم کشیدن بشره و گرفتگی صورت است.[۱]

برخی عباس را به معناى شير بيشه، شيرى كه شيران از او بگريزند است.(الاسد الغضبان : شیر خشمگین)[۲]

خانواده و تولد حضرت عباس علیه السلام

پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادرش «فاطمه كلابيه» بود كه بعدها با كنيه «ام‌البنين» شهرت يافت.

امام على علیه السلام پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با ام‌البنين ازدواج كرد. عباس، ثمره اين ازدواج بود.

ولادت ایشان را در روز چهارم شعبان شعبان سال 26 هجرى در مدينه نوشته اند.[۳] او بزرگترين فرزند ام‌البنين بود و سه برادر دیگرش نیز، همه در كربلا در ركاب امام حسين علیه السلام به شهادت رسيدند. وقتى اميرالمؤمنين شهيد شد، عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.

سیمای ظاهری حضرت

عبّاس عليه السلام ، قامتى بلند ، سينه اى سِتَبر ، بازوانى توانمند و چهره اى بس زيبا داشت ، بدان سان كه او را «ماه بنى هاشم» مى گفتند.

کنیه ها و القاب حضرت

کنیه ها

برخی از کنیه های حضرت عباس(علیه السلام) عبارت است از:

ابوالفضل

در منابع بسیاری، کنیه حضرت عباس (علیه السلام) را ابوالفضل بر شمرده اند که در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل (ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است. اما دیگر کنیه های او یا غیر مشهور هستند و یا این که پس از واقعه کربلا حضرت را بدان خوانده اند.

نوشته اند در خاندان بنی هاشم هر که عباس نام داشته او را ابوالفضل کنیه می نهادند؛ همان گونه که عباس بن عبدالمطلّب و عباس بن ربیعة بن الحارث بن عبدالمطلّب و... نیز مکنّی به همین کنیه بوده اند که گفته ای مقبول و موجّه به نظر می رسد.[۴]

برخی دیگر گفته اند این کنیه برگرفته از برتری و فضلی بوده که از کودکی در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت می شناخته اند، آن گونه که در سوگ او نیز سروده اند.

أبَا الْفَضْلِ یَا مَنْ أسَّسَ وَ الإبأبِیَ الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَکُونَ لَهُ أَبا «ای ابوالفضل! ای کسی که هر برتری و پاکدامنی را بنا نهادی! آیا برای من برتری و فضلی وجود دارد که تو پدر آن نباشی؟ (آیا کسی می تواند فضلی داشته باشد که در تو نباشد».

ابوالقِربَة

در لغت عرب قِربة به معنای «مشک آب» است. حضرت عباس (علیه السلام) را به جهت آب رسانی اش در کربلا به این کنیه نامیده اند. در بسیاری از منابع تاریخی و رجالی چنین کنیه ای را برای حضرت بر شمرده اند.[۵]

ابوالفَرجَة

در لغت عرب فرجه، «گشایش در سختی و برطرف شدن اندوه» معنا شده است. برخی چنین کنیه ای نیز برای حضرت بر شمرده اند که بیشتر به لقبی در قالب کنیه می ماند. دلیل آن هم برطرف کردن اندوه و گشایش در سختی ها در نتیجه توسل به او می باشد.[۶]

القاب

برخی از القاب حضرت عبارت اند از:

قمر بنی هاشم

حضرت عباس (علیه السلام) از جمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بوده؛ به گونه ای که سیمای دل ربای او جلب توجه می کرد و چهره اش مانند ماه تمام، تابناک می نمود. چون از دودمان هاشم، جد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، او را «ماه فرزندان هاشم» می خواندند. این لقب، لقبی مشهور برای حضرت به شمار می رود و بسیاری از منابع آن را بر شمرده اند.[۷]

باب الحوائج

حضرت عباس (علیه السلام) در دوران زندگی امام مجتبی (علیه السلام) پیوسته در کنار آن حضرت به مددکاری مردم و بر آوردن نیازهایشان می پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین (علیه السلام) و پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آن جا که هرگاه نیازمندی برای کمک خواستن نزد این دو امام همام می آمد، حضرت عباس (علیه السلام) مأمور اجرای دستور امام خویش می شد. حضرت عباس (علیه السلام) جایگاه بلندی نزد برادرش امام حسین (علیه السلام) داشت؛ نوشته اند:

«همان گونه که پدرش امیر المؤمنین (علیه السلام) جایگاه بلندی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داشت و باب او بود و هرگاه مشکلی روی می داد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابتدا آن را با علی (علیه السلام) در میان می گذاشت، عباس (علیه السلام) نیز چنین حالتی نسبت به امام حسین (علیه السلام) داشت. امام با پیشامد هر مشکلی آن را با برادرش در میان گذاشته و از او می خواست که آن مشکل را برطرف نماید».[۸] این مسئله سبب شد تا ایشان را باب الحوائج؛ «برآوردنده نیازها» بخوانند. [۹]

البته به نظر می رسد این لقب بعدها در نتیجه توسل ها و کرامتهای آن حضرت به ایشان داده شده است.

باب الحسین (علیه السلام)

شدت دلبستگی حضرت عباس (علیه السلام) به برادر بزرگ تر خود، امام حسین (علیه السلام) تا آن جا بود که همواره خود را خدمتگزار و می دانست و برای اجرای فرمان های ایشان همیشه پیش قدم بود. این بدان دلیل بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِیُّ بَابُها فَمَن اَرَادَ مَدِینَةَ فَلْیَأتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و علی (علیه السلام) دروازه ورود به آن است. پس هر کس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ درِ آن را بگیرد». حضرت عباس (علیه السلام) نیز درب ورود به شهر حسینی (علیه السلام) بود.[۱۰]

[۱۱]

سقا

سقّا از مشهورترین لقبهای حضرت عباس (علیه السلام) است و پس از واقعه کربلا به این لقب متصف گردید. یکی از بی رحمانه ترین حربه های جنگی دشمن در واقعه کربلا، بستن آب به روی لشکر امام حسین (علیه السلام) بود که از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد. اما حضرت عباس (علیه السلام) به همراه برخی دیگر از بنی هاشم، به فرات حمله می برد و آب می آورد. او این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبدالمطلّب، هاشم، عبد مناف و قُصَیّ نیز چنین لقبی داشتند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) و عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر نیز به چنین ویژگی پسندیده ای مشهور بودند. [۱۲]

کَبْشَ الکتیبة

اصطلاحی نظامی است که در جنگ ها به کار می رفته و به فردی شجاع اطلاق می شده؛ فردی که تمام صفات شجاعت و نام آوری در او جمع بوده و در پیشانی لشکر به جنگ با دشمن می پرداخته است. این لقب پیش از حضرت عباس (علیه السلام) تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردی قریشی از قبیله بنی عبدالدار که از دشمنان سر سخت مسلمانان بود و طلحة بن ابی طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسط امیر مؤمنان کشته شد؛

دومین فردی که پیش از حضرت عباس (علیه السلام) به این لقب خوانده شد مالک اشتر نخعی بود. او در دوران خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) کبش العراق می خواندند. پس از وی این لقب به حضرت عباس (علیه السلام) رسید آن گونه که از زبان امام حسین (علیه السلام) سروده اند:

عَبَّاسُ (علیه السلام) کَبْشُ کَتِیبَتی وَ کَنَانَتیوَ سرُّ قَوْمی بَلْ اَعَزُّ حُصُونی[۱۳]

«عباس (علیه السلام) پهلوان لشکر و اهل بیت من بلکه شکست ناپذیرترین دژ من است.»

حامی الظُعینة

در لغت عرب ظعینة از ریشه ظَعَنَ (= کوچ کرد) گرفته شده و به معنای زن هودج نشین می باشد. این لقب نیز از جمله القابی است که پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شده و به معنای پشتیبان زنان هودج نشین است؛ چرا که دلگرمی زنان اهل حرم به بازوی توانای عباس (علیه السلام) بود. چه بسا پشتیبانی و حمایت از زنان بی دفاع، خود بخش بزرگی از دفاع است و وجود او در بین لشکر قوت قلبی برای همه به شمار می آمد. این لقب در عرب پیش از حضرت عباس (علیه السلام) تنها به یک نفر داده شده و او ربیعة بن مکدم کنانی از قبیله بنی فراس می باشد که چه در زمان زندگی و چه پس از مرگش او را این گونه می خوانده اند[۱۴]

برخی دیگر از القاب ایشان عبارت است از: شهید،عبد صالح، مستجار (پشت و پناه)، فادی (فداکار)، ضَیغَم (شیر)، مُؤثر (ایثارگر)، ظَهر الولایة (پشتیبان ولایت)، طیار،اکبر،مواسی (ایثار کننده)،واقی (پاسدار)،ساعی (تلاشگر)،، صدّیق (راست گفتار و درست کردار)، بَطَل (گُرد)، اطلس (چابک و شجاع، در لغت به معنای رنگارنگ یا دو رنگ بوده و کنایه از فرد زیرک و چابک است)، حامل اللّواء (پرچمدار)، صابر، مجاهد،حامی،ناصر

عباس با لبابه، دختر عبيدالله بن عباس (پسرعموى پدرش) ازدواج كرد و از اين ازدواج، دو پسر به نام‌هاى عبيدالله و فضل يافت. بعضى دو پسر ديگر براى او به نام‌هاى محمد و قاسم ذكر كرده اند.

آن حضرت، قامتى رشيد، چهره اى زيبا و شجاعتى كم‌نظير داشت و به خاطر سيماى جذابش او را «قمر بنى هاشم» مى گفتند.

حضرت عباس علیه السلام در کربلا

در حادثه كربلا، سمت پرچمدارى سپاه حسين علیه السلام و سقايى خيمه هاى اطفال و اهل بيت امام را داشت و در ركاب برادر، غير از تهيه آب، نگهبانى خيمه ها و امور مربوط به آسايش و امنيت خاندان حسين علیه السلام نيز بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسايش و امنيت داشتند.[۱۵]

روز عاشورا، سه برادر ديگر عباس پيش از او به شهادت رسيدند. وقتى علمدار كربلا از امام حسين علیه السلام اذن ميدان طلبيد حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه و خيمه هاى بى آب، آب تهيه كند. ابوالفضل علیه السلام به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و در بازگشت به خيمه ها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگير شد و دست‌هايش قطع گرديد و به شهادت رسيد. البته پيش از آن نيز چندين نوبت هم‌ركاب با سيدالشهدا به ميدان رفته و با سپاه يزيد جنگيده بود.

عباس، مظهر ايثار و وفادارى و گذشت بود. وقتى وارد فرات شد، با آن كه تشنه بود، اما به خاطر تشنگى برادرش حسين علیه السلام آب نخورد و خطاب به خويش چنين گفت: يا نفس من بعد الحسين هونى و بعده لاكنت ان تكونى هذا الحسين وارد المنون و تشربين باردالمعين تالله ما هذا فعال دينى؛ و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد.[۱۶]

وقتى دست راستش قطع شد، اين رجز را مى خواند: والله ان قطعتموا يمينى انى احامى ابدا عن دينى و عن امام صادق اليقين نجل النبى الطاهر الامين؛ و چون دست چپش قطع شد، چنين گفت: يا نفس لاتخشى من الكفار و ابشرى برحمة الجبار مع النبى السيد المختار قد قطعوا ببغيهم يسارى فاصلهم يا رب حر النار.

شهادت عباس، براى امام حسين علیه السلام بسيار ناگوار و شكننده بود. جمله پرسوز امام، وقتى كه به بالين عباس رسيد، اين بود: «الآن انكسر ظهرى وقلت حيلتى و شمت بى عدوى ».[۱۷] و پيكرش، كنار «نهر علقمه» ماند و سيدالشهدا به سوى خيمه آمد و شهادت او را به اهل بيت خبر داد. هنگام دفن شهداى كربلا نيز، در همان محل دفن شد. از اين رو امروز حرم اباالفضل علیه السلام با حرم سيدالشهدا فاصله دارد.

مقام والاى عباس بن على علیه السلام بسيار است. تعابير بلندى كه در زيارتنامه اوست، گوياى آن است. اين زيارت كه از قول حضرت امام صادق علیه السلام روايت شده، از جمله چنين دارد: «السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله ولرسوله ولاميرالمؤمنين والحسن والحسين... اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون والمجاهدون فى سبيل الله المناصحون فى جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن احبائه...».[۱۸]

كه تاييد و تاكيدى بر مقام عبوديت و صلاح و طاعت او و نيز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و ياوران اولياء خدا و مدافعان از دوستان خداست. امام سجاد علیه السلام نيز سيماى درخشان عباس بن على را اين گونه ترسيم فرموده است: «رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاه بنفسه حتى قطعت يداه فابدله الله عز و جل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة فى الجنة كما جعل جعفر بن ابى طالب. و ان للعباس عندالله تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة ».[۱۹]

كه در آن نيز مقام ايثار، گذشت، فداكارى، جانبازى، قطع شدن دستانش و يافتن بال پرواز در بهشت، همبال با جعفر طيار و فرشتگان مطرح است و اين كه: عمويم عباس، نزد خداى متعال، مقامى دارد كه روز قيامت، همه شهيدان به آن غبطه مى خورند و رشك مى برند.

عباس يعنى تا شهادت يكه تازى عباس يعنى عشق، يعنى پاكبازى عباس يعنى با شهيدان همنوازى عباس يعنى يك نيستان تكنوازى عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق يعنى مسير سبز پرپيچ و خم عشق جوشيدن بحر وفا، معناى عباس لب تشنه رفتن تا خدا، معناى عباس.[۲۰]

حضرت عباس در زیارت

در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان امام مهدی علیه السلام به او اين گونه سلام داده شده است: «السلام على ابى الفضل العباس بن اميرالمؤمنين، المواسى اخاه بنفسه، الآخذ لغده من امسه، الفادى له، الواقى الساعى اليه بمائه، المقطوعة يداه...».[۲۱]

عباس علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلام

بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفر بن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند.

عباس علیه السلام در کلام امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: «عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید». آن حضرت هم چنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی... شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».

پانویس

  1. لسان العرب،محمد بن مکرم بن منظور،ج 6 ، ص 129
  2. لغت نامه دهخدا.
  3. بحارالانوار(چاپ لبنان)، ج 42، ص 75
  4. بطل العلقمى، عبد الواحد بن احمد المظفر، نجف، مطبعة الحيدرية، بى‌تا، ج 2، ص 3
  5. أنساب الأشراف، احمد بن يحيى بن جابر البلاذرى، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، چاپ اول، 1394 ه . ق، ج 2، ص 192 ؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن الحسن الطبرسى، نجف، مكتبة الحيدرية، چاپ دوم، 1390 ه . ق، ص 2
  6. مقتل الحسين(ع)، محمد تقى بحر العلوم، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 ه . ق‌بحار الأنوار، محمد باقر مجلسى، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ص 315 ؛ العباس(ع)، ص 10
  7. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب السروى المازندرانى، ابو جعفر محمد بن على، قم، مطبعة العلمية، بى‌تا، ج 4، ص 108 ؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسى، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ج 45، ص 40
  8. بطل العلقمى، ج 3، ص 35.
  9. مقاتل الطالبيين، ص 55 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 40 ؛ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 108 ؛ بطل العلقمى، ج 3، ص 208 ؛ كبريت الأحمر، ص 384
  10. . مستدرك الحاكم النيسابورى، حافظ ابو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابورى، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول 1411 ه . ق ، ج 3، ص 126
  11. از علامه فقید طباطبایی «ره»، نویسنده تفسیر بزرگ المیزان در این باره نقل شده است که فرمود: «مرحوم سید السّالکین و برهان العارفین، آقا سید علی قاضی فرمود در هنگام کشف بر من روشن و آشکار شد که وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) مظهر رحمت کلیّه الهیه است و باب و پیش کار آن حضرت، سقای کربلا، سر حلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الی اللّه، ابوالفضل العباس - صلوات الله و سلامه علیه - است
  12. الثقات، محمد بن حبّان، دائرة المعارف العثمانية، چاپ اول، بى جا، 1395 ه . ق، ج 2، ص 310 ؛ السيرة النبوية، محمد بن حبّان، بيروت، مؤسسة الثقافية، چاپ اول، 1407 ه . ق، ج 1، ص 559 .
  13. بطل العلقمى، ج 2، صص 53 ـ 54
  14. بطل العلقمى، ج 2، صص 63 و 64
  15. بحارالانوار، ج 45، ص 41.
  16. معالى السبطين، ج 1، ص 446. مقتل خوارزمى، ج 2، ص 30.
  17. مفاتيح الجنان، ص 435.
  18. سفينة البحار، ج 2، ص 155.
  19. خليل شفيعى.
  20. بحارالانوار، ج 45، ص 66.
  21. اى اشك‌ها بريزيد، حسان، ص 210. درباره زندگى عباس بن على عليه السلام. ر.ك: «العباس بن على »، باقر شريف القرشى، 214 صفحه، دارالكتاب الاسلامى.

منابع

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها