جرح و تعدیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(=الفاظ تعدیل)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
«جرح و تعديل» یکی از اصطلاحالات حديثی است. جرح به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست.در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.   
+
{{خوب}}
 +
«جرح و تعدیل» یکی از اصطلاحات [[حدیث|حدیثی]] در مورد تعیین وثاقت یا عدم وثاقت راویان اخبار است. «جرح» به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست؛ در مقابل آن، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثّق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.   
  
==معنای لغوی جرح==  
+
==مفهوم جرح و تعدیل ==  
«جرح» در لغت یعنی عيب كردن، نقصان وارد آوردن است به کسی است.
+
«جرح» در لغت یعنی عیب کردن و نقصان وارد آوردن به کسی است. و در اصطلاح [[فقها]]، اظهار کردن [[فسق]] شاهد باشد.
 +
و کسى را «مجروح» گویند که اعتبارى به قول و فعل او نباشد، از جهت سهل انگارى و مسامحه در انجام [[احکام]].
  
==جرح در اصطلاح فقها==
+
در اصطلاح [[حدیث]] گویند: راوى باید «مجروح» نباشد یعنى کلماتى که جرح است در باره وى گفته نشده باشد و بلکه باید در باره او کلماتى که مدح است گفته شده باشد.<ref> معالم، ص۲۰۵؛ قوانین، ص۴۷۵؛ درایه، ص ۹۳. </ref> در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
و در اصطلاح [[فقها]] اظهار كردن فسق شاهد باشد.
 
و كسى را «مجروح» گويند كه اعتبارى به قول و فعل او نباشد از جهت سهل انگارى و مسامحه در انجام [[احكام]].  
 
  
==جرح در اصطلاح حدیثی==
+
در اصول رشاد در مورد جرح و تعدیل آمده است: «هرگاه راوى مشتهر به [[تقوا|تقوى]] و یا متهم به [[فساد]] اخلاق باشد، همین اشتهار براى قبول یا رد روایت وى کافى است؛ ولى اگر خصوصیات اخلاقى وى بر اهل حدیث مجهول باشد در این صورت از عدول مطلعین در باره وى اختبار مى شود، چنانچه مطلعین وى را تعدیل کردند حدیثش مقبول و اگر جرح کردند مطرود مى گردد.»
در اصطلاح [[حديث]] گويند: راوى بايد «مجروح» نباشد يعنى كلماتى كه جرح است در باره وى گفته نشده باشد و بلكه بايد در باره او كلماتى كه مدح است گفته شده باشد.<ref> معالم، ص205؛ قوانين، ص475؛ درايه، ص 93. </ref>در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
 
  
   
+
==شرایط جرح و تعدیل==
در اصول رشاد در مورد جرح و تعديل آمده است:
+
در «جرح و تعدیل» لازم است که «جارح»<ref> کسی که دیگری را جرح کند و به او عیبی را نسبت دهد. </ref> و «مُزَکى»<ref> کسی که راوی را تعدیل کند و او را موثق بداند. </ref> عادل و مطلع بر احوال رجال خبر باشند و از حیث تعداد هم لااقل دو نفر باشند، چرا که تعدیل و یا جرح مانند تزکیه «شاهد» (گواه) است و همانطور که در تزکیه شاهد، تعدد مُزَکى لازم است همینطور در تعدیل راوى و یا جرح وى نیز تعدد معدّل و جارح لازم مى باشد.
  
«هرگاه راوى مشتهر به تقوى و يا متهم به فساد اخلاق باشد، همين اشتهار براى قبول يا رد روايت وى كافى است؛ ولى اگر خصوصيات اخلاقى وى بر اهل حديث مجهول باشد در اين صورت از عدول مطلعين در باره وى اختبار مى شود، چنانچه مطلعين وى را تعديل كردند حديثش مقبول و اگر جرح كردند مطرود مىگردد.»
+
جرح و تعدیل باید مدلل و مقرون به ذکر سبب باشد یعنى موجبات [[عدالت]] و یا ضعف راوى در آنها صریحاً قید گردد، بنابر این تعدیل مطلق و یا جرح بدون ذکر سبب مؤثر نخواهد بود.
 +
هرگاه یکى از رواة را عدّه اى جرح و عده اى دیگر تعدیل نمایند، در این صورت قول جارحین مقدم مى شود، چه آنکه قول معدل معمولا مبتنى بر عدم مشاهده عمل خلاف از راوى مزبور است؛ لکن قول جارح مبتنى بر مشاهده خلاف از وى مى باشد، پس قول دوم که مبتنى بر حس و مشاهده است مقدم خواهد بود.<ref> اصول رشاد، ۲۱۲. </ref>
 +
 
 +
==الفاظ جرح و تعدیل==
 +
رجالیان برای نشان دادن [[عدالت]] یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده می‌کنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق می‌گویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا [[اخلاق|اخلاقی]] راویان از الفاظی خاص بهره می‌گیرند که به آن‌ها الفاظ جرح گفته می‌شود. در این‌جا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر می‌کنیم.
  
==شرایط جرح و تعدیل==
+
'''الفاظ جرح:'''
در «جرح و تعديل» لازم است كه «جارح»<ref> کسی که دیگری را جرح کند و به او عیبی را نسبت دهد.  </ref> و «مُزَكِّى»<ref> کسی که راوی را تعدیل کند و او را موثق بداند. </ref> عادل و مطلع بر احوال رجال خبر باشد و از حيث تعداد هم لااقل دو نفر باشند، چرا كه تعديل و يا جرح مانند تزكيه «شاهد» (گواه) است و همانطور كه در تزكيه شاهد تعدد مُزَكِّى لازم است همينطور در تعديل راوى و يا جرح وى نيز تعدد معدّل و جارح لازم مى باشد.
 
جرح و تعديل بايد مدلل و مقرون به ذكر سبب باشد يعنى موجبات عدالت و يا ضعف راوى در آنها صريحاً قيد گردد، بنابر اين تعديل مطلق و يا جرح بدون ذكر سبب مؤثر نخواهد بود.
 
هرگاه يكى از رواة را عدّه اى جرح و عده اى ديگر تعديل نمايند، در اين صورت قول جارحين مقدم مى شود، چه آنكه قول معدل معمولا مبتنى بر عدم مشاهده عمل خلاف از راوى مزبور است؛ لكن قول جارح مبتنى بر مشاهده خلاف از وى مى باشد، پس قول دوم كه مبتنى بر حس و مشاهده است مقدم خواهد بود.<ref> اصول رشاد، 212. </ref>
 
  
==الفاظ جرح و تعدیل==
+
*برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و [[فسق]] و [[دروغ]] را به او نسبت می‌دهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا (از روی دروغ حدیث می‌سازد)، یا الفاظی نظیر لیس بعادل، لیس بصادق، که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی می‌کند.
رجالیان برای نشان دادن عدالت یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده می‌کنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق می‌گویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظی خاص بهره می‌گیرند که به آن‌ها الفاظ جرح گفته می‌شود. در این‌جا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر می‌کنیم.
+
*برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی [[امامیه]] اثناعشری بودن را نفی می‌کند؛ نظیر [[غلو|غال]]، [[ناصبی]]، فاسد العقیده.
 +
*برخی دیگر از الفاظ جرح بی‌آنکه مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی می‌کند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق می‌شد که دارای کمی حافظه بودند.<ref>آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری</ref>
  
===الفاظ جرح===
+
'''الفاظ تعدیل:'''
*برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت می‌دهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا ( از روی دروغ حدیث می‌سازد)، یاالفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی می‌کند.
 
*برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشری بودن را نفی می‌کند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده.
 
*برخی دیگر از الفاظ جرح بی‌آن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی می‌کند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق می‌شد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند.<ref>آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری</ref>
 
  
===الفاظ تعدیل===
+
برخی از الفاظ تعدیل عبارتد از: عدل، امامی، ضابط، ثقه، ثقه فی الحدیث، حجت، عین، وجه.<ref>آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری</ref>
برخی از الفاظ تعدیل عبارتد از : عدل، امامی ضابط، ثقه، ثقه فی الحدیث، حجت، عین و وجه.<ref>آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
+
 
*آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری
+
*[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی.
 +
*آشنایی با علوم حدیث، علی نصیری.
  
 
{{اصطلاحات حدیثی}}
 
{{اصطلاحات حدیثی}}
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]
 
[[رده:اصطلاحات حدیثی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۹

«جرح و تعدیل» یکی از اصطلاحات حدیثی در مورد تعیین وثاقت یا عدم وثاقت راویان اخبار است. «جرح» به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست؛ در مقابل آن، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثّق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.

مفهوم جرح و تعدیل

«جرح» در لغت یعنی عیب کردن و نقصان وارد آوردن به کسی است. و در اصطلاح فقها، اظهار کردن فسق شاهد باشد. و کسى را «مجروح» گویند که اعتبارى به قول و فعل او نباشد، از جهت سهل انگارى و مسامحه در انجام احکام.

در اصطلاح حدیث گویند: راوى باید «مجروح» نباشد یعنى کلماتى که جرح است در باره وى گفته نشده باشد و بلکه باید در باره او کلماتى که مدح است گفته شده باشد.[۱] در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.

در اصول رشاد در مورد جرح و تعدیل آمده است: «هرگاه راوى مشتهر به تقوى و یا متهم به فساد اخلاق باشد، همین اشتهار براى قبول یا رد روایت وى کافى است؛ ولى اگر خصوصیات اخلاقى وى بر اهل حدیث مجهول باشد در این صورت از عدول مطلعین در باره وى اختبار مى شود، چنانچه مطلعین وى را تعدیل کردند حدیثش مقبول و اگر جرح کردند مطرود مى گردد.»

شرایط جرح و تعدیل

در «جرح و تعدیل» لازم است که «جارح»[۲] و «مُزَکى»[۳] عادل و مطلع بر احوال رجال خبر باشند و از حیث تعداد هم لااقل دو نفر باشند، چرا که تعدیل و یا جرح مانند تزکیه «شاهد» (گواه) است و همانطور که در تزکیه شاهد، تعدد مُزَکى لازم است همینطور در تعدیل راوى و یا جرح وى نیز تعدد معدّل و جارح لازم مى باشد.

جرح و تعدیل باید مدلل و مقرون به ذکر سبب باشد یعنى موجبات عدالت و یا ضعف راوى در آنها صریحاً قید گردد، بنابر این تعدیل مطلق و یا جرح بدون ذکر سبب مؤثر نخواهد بود. هرگاه یکى از رواة را عدّه اى جرح و عده اى دیگر تعدیل نمایند، در این صورت قول جارحین مقدم مى شود، چه آنکه قول معدل معمولا مبتنى بر عدم مشاهده عمل خلاف از راوى مزبور است؛ لکن قول جارح مبتنى بر مشاهده خلاف از وى مى باشد، پس قول دوم که مبتنى بر حس و مشاهده است مقدم خواهد بود.[۴]

الفاظ جرح و تعدیل

رجالیان برای نشان دادن عدالت یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده می‌کنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق می‌گویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظی خاص بهره می‌گیرند که به آن‌ها الفاظ جرح گفته می‌شود. در این‌جا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر می‌کنیم.

الفاظ جرح:

  • برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت می‌دهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا (از روی دروغ حدیث می‌سازد)، یا الفاظی نظیر لیس بعادل، لیس بصادق، که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی می‌کند.
  • برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشری بودن را نفی می‌کند؛ نظیر غال، ناصبی، فاسد العقیده.
  • برخی دیگر از الفاظ جرح بی‌آنکه مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی می‌کند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق می‌شد که دارای کمی حافظه بودند.[۵]

الفاظ تعدیل:

برخی از الفاظ تعدیل عبارتد از: عدل، امامی، ضابط، ثقه، ثقه فی الحدیث، حجت، عین، وجه.[۶]

پانویس

  1. معالم، ص۲۰۵؛ قوانین، ص۴۷۵؛ درایه، ص ۹۳.
  2. کسی که دیگری را جرح کند و به او عیبی را نسبت دهد.
  3. کسی که راوی را تعدیل کند و او را موثق بداند.
  4. اصول رشاد، ۲۱۲.
  5. آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری
  6. آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری

منابع