تفسیر مأثور: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ تفسیر روایی را به تفسیر مأثور منتقل کرد)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
«تفسير مأثور» يا «تفسير نقلى» در [[تفسیر]] و تبيین آيات [[قرآن|قرآن کریم]] قبل از هر چيز، بر خود قرآن استوار است و سپس بر روايات نقل شده از [[اهل البیت|معصومین]] (عليهم السلام) و بعد از آن، بر رواياتى از [[صحابی|صحابه]] بزرگوار پيامبر و [[تابعین|تابعان]] آنان، كه در توضيح و شرح دشواريهاى آيات مبهم وارد شده است.
+
«تفسير مأثور» يا «تفسير نقلى» به معنی [[تفسیر]] و تبيین آيات [[قرآن|قرآن کریم]] با روايات نقل شده از پیامبر اکرم و اهل بیت (عليهم السلام) و بعد از آن، بر رواياتى از [[صحابی|صحابه]] بزرگوار پيامبر و [[تابعین|تابعان]] آنان، كه در توضيح و شرح دشواريهاى آيات مبهم وارد شده است، می باشد. به‌ لحاظ‌ تاریخی، تفسیر مأثور از جمله‌ کهن‌ترین‌ گونه‌های تدوین‌یافته تفسیر قرآن‌ مجید است‌.  
  
==انواع تفسیر ماثور==
+
== تعریف‌ تفسیر مأثور ==
===تفسير قرآن به قرآن===
+
اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان، نخستین كسانى بودند كه به نقل احادیثى در تفسیر قرآن پرداختند. تعریف‌ دقیق‌ «تفسیر مأثور» با معنای واژه «اثر» مرتبط‌ است‌، هر چند عالمان‌ و [[محدث|محدثان‌]] در تعریف‌ آن‌ اتفاق‌ نظر ندارند. برخی تاریخ‌نگاران‌ تفسیر، تفسیر آیات‌ قرآن‌ با آیات‌ دیگر را قسمی از تفسیر مأثور دانسته‌اند اما ظاهراً با توجه‌ به‌ معنای لغوی و اصطلاحی «اثر»، اینگونه‌ تفسیر، قسمی از تفسیر اثری یا مأثور به‌ شمار نمی‌آید.
  
بى ترديد، متقنترين منبع براى تبيين و [[تفسير قرآن]]، خود [[قرآن]] است، زيرا بنا به فرمايش [[امام علی علیه السلام|اميرمؤمنان]] عليه السلام: «برخى آيات آن يكديگر را تبيين مى كنند و آيات آن گواه صدق يكديگرند».<ref>ينطق بعضه ببعض، و يشهد بعضه على بعض. نهج البلاغه، خطبه 133، ص192.</ref> آنچه در ضمن پاره اى از آيات مبهم ذكر شده است، در جاى ديگرى از [[قرآن]] آشكار و مفصل آمده است و حق هم همين است زيرا قرآنى كه تبيان همه مبهات [[شريعت]] است، به طريق اولى تبيان خودش نيز خواهد بود و به همين جهت است كه جمله «القرآن يفسر بعضه بعضا» در زبان مفسران شهرت يافته است.
+
== انواع تفسیر مأثور ==
 +
'''روایات‌ و سنت پیامبر:'''
  
[[تفسیر قرآن به قرآن|تفسير قرآن به قرآن]] خود به دو شيوه است: اول آن كه مطلبى در يك آيه مبهم و در آيه ديگر به طور واضح بيان شده است. در اين صورت بين دو آيه تناسبى معنوى يا لفظى وجود دارد؛ مانند آيه {{متن قرآن|«حم*وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ *إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ...}}<ref>«حاء، ميم ، قسم به كتاب روشنگر، (كه) ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم...». [[سوره دخان]] 44: 3-1.</ref> كه در [[سوره قدر]]، اين «ليله مباركه» به [[شب قدر]] تفسير شده است: {{متن قرآن|«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»}}<ref> «ما (قرآن را) در شب قدر نازل كرديم». [[سوره قدر]] 97: 1 </ref> و در [[سوره بقره]] بيان شده است كه اين شب در ماه [[رمضان]] واقع شده است: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن...».<ref>«ماه رمضان (همان ماه) است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شد...» ([[سوره بقره]]2: 185)</ref> از مجموع اين آيات روشن مى شود كه قرآن در شبى مبارك كه همان شب قدر ماه رمضان است، نازل شده است.
+
درباره روایات‌ تفسیری پیامبر اکرم‌، مفسران‌ معتقدند که‌ ایشان علاوه‌ بر ابلاغ‌ پیام‌ [[وحی]]، تبیین‌ و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کلام‌ الاهی را نیز بر عهده‌ داشته‌ است‌. مفسران‌، آیه ۴۴ و ۶۴ [[سوره نحل‌]] را ناظر به‌ این‌ بُعد از مقام‌ نبوت‌ می دانند و نتیجه‌ می‌گیرند که‌ سخنان‌ یا احادیث‌ تفسیری منسوب‌ به‌ پیامبر، در صورت‌ اثبات‌ صحت‌ آن‌ها، در شمار بهترین‌ و استوارترین‌ گونه‌های تفسیر است‌.  
  
شيوه دوم تفسير قرآن به قرآن آن است كه در آيه اى سخنى آمده است ولى ظاهراً نه از نظر معنوى و نه از نظر لفظى با موضع ابهام در آيه ديگر ارتباطى ندارد؛ اما مى توان براى برطرف كردن آن ابهام بدان آيه تمسك جست؛ [[آيه سرقت]]<ref>{{متن قرآن|«وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»}}. ([[سوره مائده]]5: 38)</ref> از همين قبيل است كه در آن موضع قطع دست سارق مبهم است، ولى [[امام جواد]] عليه السلام با تمسك به آيه «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»،<ref>«و مساجد ويژه خداست پس هيچكس را با خدا مخوانيد». ([[سوره جن]]72: 18)</ref> موضع قطع دست را بن انگشتان تعيين نمودند و ابهام آيه سرقت را برطرف كردند؛ با اين بيان كه سارق بر خودش بازگردد و چون مواضع سجود از آن خداست و در ملك خدا كسى با او شريك نيست و از طرف ديگر چون كف دست جزو مواضع سجود است، مشمول كيفر قطع - كه مربوط به فرد مجرم است - نخواهد شد.<ref>ر.ك: تفسير عياشى، ج1، ص319 و 320.</ref> و نيز همه آياتى كه ظاهرش تشبيه خداوند است از اين نوع مى باشد كه به وسيله آيه {{متن قرآن|«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»}}<ref>[[سوره شورى]]42: 11.</ref> تفسير شده است، زيرا در اين آيه، هر گونه تشبيهى نسبت به خداوند، مردود شناخته شده است و ناگزير بايد آياتى را كه ظاهرش تشبيه است به گونه اى [[تأویل]] كرد كه عقل سليم آن را بپذيرد.
+
علاوه‌ بر این‌، محدّثان‌ و فقیهان‌ عموماً از همین‌ طریق‌ و بر پایه آیات‌ ذکر شده‌ و نیز آیات‌ مشابه‌، سنّت‌ نبوی را منبعی مهم‌ و معتبر در شناخت‌ احکام‌ و دستورهای الاهی دانسته‌ و پیوسته‌ در استنباط‌ احکام‌ به‌ آن‌ استناد کرده‌اند.  
===تفسير قرآن با سنت===
 
  
شكى نيست كه مجموعه [[احكام شرعى]] و فروع آن، تفصيل مبهماتى است كه در [[قرآن]] به طور مجمل و به شكل عام يا مطلق آمده است و همه رواياتى كه از [[معصوم|معصومين]] عليهم السلام صادر شده و نيز فعل و تقرير آنان كه به منظور بيان ابعاد مختلف [[شریعت|شريعت]] انجام پذيرفته است، همه و همه توضيح و تفسير كلياتى است كه در قرآن كريم درباره احكام و [[اخلاق]] و [[آداب و سنن اسلامی|آداب]] ذكر شده است.
+
'''تفسیر صحابه و تابعان:'''
  
خداوند خطاب به پيامبرش مى فرمايد: {{متن قرآن|«وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»}}.<ref>...و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند. [[سوره نحل]]16: 44.</ref> بنابراين وظيفه اساسى [[پیامبر اسلام|پيامبر]] صلى الله عليه و آله تبيين مبهماتى است كه در قرآن آمده است و از اين رو، همه بيانات پيامبر در زمينه ابعاد شريعت، تفسير قرآن به حساب مى آيد.
+
در باب‌ اعتبار و حجیت‌ تفسیر صحابه پیامبر، و به‌ قولی تابعین‌، میان‌ اهل‌ سنّت‌ و شیعیان‌ اختلاف‌نظر وجود دارد و با جایگاه‌ و اعتبار صحابه‌ در تفسیر و تشریع‌ دستورهای الاهی در پیوند است‌. این‌ موضوع‌ ریشه‌ در مسئله کهن‌تری دارد، که‌ همان‌ عدالت‌ صحابه‌ است‌ و اصولیان‌ و متکلمان‌ و محدّثان‌ از دیر باز در اثبات‌ یا انکار آن‌ کوشیده‌اند.  
  
آنچه ذكر شد، علاوه بر مواردى است كه [[صحابه]] به پيامبر مراجعه مى كردند و سوالاتشان را در زمينه معانى آياتى كه ابهام داشت مطرح مى كردند و حضرت با شرح و توضيح بر آنان پاسخ مى گفت.
+
مدافعان‌ با استناد به‌ برخی آیات‌ قرآن‌ و شماری از احادیث‌ نبوی تلاش‌ کرده‌اند که‌ عدالت‌ همه اصحاب‌ پیامبر را ثابت‌ کنند. اینان‌ روایات‌ تفسیری صحابه‌ را معتبر می‌دانند و آن‌ها را برای شناخت‌ و فهم‌ قرآن‌ منبعی اصیل‌ معرفی می کنند. در مقابل‌، مخالفان‌ (غالباً شیعیان‌ و برخی عالمان‌ اهل‌ سنّت‌) عدالت‌ صحابه‌ را، در شکل‌ مطلق‌ آن‌، منکر شده‌ و آیات‌ مورد استناد را به‌ گونه‌ای دیگر تفسیر کرده‌ و در صحت‌ و اعتبار بسیاری از احادیث‌ منقول‌ از پیامبر، در این‌ باره‌، تردید کرده‌اند.  
===تفسير قرآن بنابر سخنان صحابه===
 
  
در مورد ارزش تفسير [[صحابه]] می گوییم: كسانى كه در دامان رسالت پرورش يافته و زلال گواراى دانش را بدون واسطه از منبع اصلى اش ‍ نوشيده بودند و در سايه ارشاد و راهنمايى مستقيم [[پیامبر اسلام|پيامبر]] صلى الله عليه و آله درس دين آموخته بودند؛ بى ترديد معانى قرآن را بهتر از ديگران مى فهميدند و بيش از ديگران به نشانه هاى روشن معارف عالى آن راه مى يافتند.
+
برخی عالمان‌ اهل‌ سنّت‌ نیز با این‌ دیدگاه‌ شیعی موافق‌اند و معتقدند که‌ حکم‌ صحابه‌ در عدالت‌ مانند دیگران‌ است‌ و در مقام‌ نقل‌ حدیث‌ باید عدالت‌ آن‌ها احراز شود. بر پایه این‌ دیدگاه‌ سخنان‌ صحابه‌ در تفسیر آیه‌های قرآنی اعتبار ویژه‌ای نداشته‌ و در بهترین‌ صورت‌، همسنگ‌ تلاش‌ یا اجتهاد عالمان‌ و مفسران‌ دیگر در فهم‌ و تبیین‌ آیات‌ قرآنی است‌.
  
[[ابن مسعود]] مى گويد: هر يك از ما (صحابه) كه ده [[آيه]] را مى آموخت از آن نمى گذشت مگر آن كه معنا و كيفيت عمل به آن را فرامى گرفت.<ref>تفسير طبرى، ج1، ص27.</ref> و [[امام علی علیه السلام|اميرمؤمنان]] عليه السلام در مورد علم خود مى فرمايد: ... دانشى است كه از دانشورى آموخته شده... دانشى كه خدا آن را به پيامبرش ارزانى داشت و او آن را به من آموخت و [[دعا]] كرد كه سينه من آن را فراگيرد و درونم آن را در خود جاى دهد.<ref> و انما هو تعلم من ذى علم... فعلم علمه الله نبيه فعلمنيه، و دعالى باءن يعيه صدرى و تضطم عليه جوانحى. نهج البلاغه، خطبه 128، ص186.</ref>
+
'''تفسیر اهل بیت علیهم السلام:'''
  
و نيز گزارش هايى موجود است كه نشان دهنده اشتياق فراوان پيامبر صلى الله عليه و آله به تربيت صحابه و آموختن معارف كامل قرآن به آنان بوده است.
+
شیعیان‌ با استناد به‌ آیاتی از قرآن‌ و روایت‌های متواتری نظیر حدیث‌ ثقلین‌ و حدیث‌ غدیر که‌ بر امامت‌ و عصمت‌ امامان‌ دلالت‌ دارد و نیز شماری از احادیث‌ معتبر که‌ حاکی از پیوند دو سویه قرآن‌ و حضرت‌ علی علیه‌السلام‌ است‌، یا احادیثی که‌ بر پیوند بین‌ قرآن‌ و اهل‌بیت‌ تأکید دارد، جایگاه‌ ویژه‌ای برای امامان‌ معصوم‌ قائل‌ شده‌اند و آنان‌ را مرجع‌ علمی امت‌ اسلامی و معتبرترین‌ شارحان‌ و مفسران‌ قرآن‌ دانسته‌اند.
===تفسير قرآن بنابر سخنان تابعان===
 
  
بدون شك [[تابعان]] به [[احاديث]] پيامبر صلى الله عليه و آله و دانشمندان [[صحابه]] بيشتر دسترسى داشته اند و معانى آيات قرآن را بهتر مى فهميدند؛ زيرا به ابزار فهم قرآن كه پايه آن زبان فصيح، دست نخورده و تغيير نيافته بود، نزديكتر بودند و به راحتى به حوادث و رخدادهايى كه با نزول آيات ارتباط داشت يا مستقيماً [[سبب نزول]] پاره اى از آيات بود، دسترسى داشتند و باب سوال از مفاهيم قرآن و دانستن اسباب نزول و پرسش از مواضع ابهام آيات به طور كامل بر روى آنان گشوده بود؛ نعمتى كه مفسران دوره هاى بعد، از آن برخوردار نبودند.
+
نتیجه‌ اینکه‌ روایات‌ تفسیری مأثور از امامان‌ در صورت‌ صحت‌ صدور آن‌ها، هم‌ردیف‌ کلام‌ رسول‌اللّه‌ و منبعی معتبر در شناخت‌ و فهم‌ آیات‌ قرآن‌ است‌. از دیدگاه‌ امامیه‌، بیانات‌ پیامبر و امامان جانشین‌ پیامبر در شرح‌ و تفسیر و توضیح‌ مرادات‌ قرآنی، جزئی از سنّت‌ است‌ و قطعاً حجیت‌ و اعتبار دارد.
  
ولى با تمام اين اوصاف، قول تابعان در تفسير تنها به عنوان شاهد و مؤيد نزد ما اعتبار دارد و آن را حجت قطعى نمى دانيم و هم رتبه [[حديث]] پیامبر صلى الله عليه و آله كه خود، حجت است و سخنان صحابه - كه به طور نسبى در اكثر موارد - حجيت دارد، نيست؛ بلكه در درجه سوم اعتبار قرار دارد.
+
== حجیت تفسیر مأثور ==
 +
بحث‌ دیگر در تفسیر مأثور، جایگاه‌ روایات‌ حاویِ این‌ مباحث‌ تفسیری است‌. به‌ طور کلی، روایات‌ تفسیری اگر از نظر سند متواتر بوده‌ یا «خبر واحدِ محفوف‌ به‌ قرائن‌» باشند، اعتبار دارند و در حجیت‌ اینگونه‌ روایات‌، که‌ نوع‌ اول‌ آن‌ بسیار اندک‌ است‌، سخنی نیست‌.
  
اين كه روايات تابعان درباره تفسير را جزو تفسير نقلى قرار داده اند از آن جهت است كه كهنترين كتب تفسير نقلى مثل تفسير ابن جرير و ديگران بر اقوال و آراء تابعان در تفسير، به اندازه روايات ماثور از معصومين اعتماد كرده اند؛ لذا ملاحظه مى كنيم كه منقولات تابعان را در كنار منقولات صحابه و بلكه همطراز [[احاديث]] پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ديگر ائمه عليهم السلام قرار داده اند. از اين رو شايسته است از انواع تفسير ماثور و ميزان درستى و اعتبار هر نوع در زمينه تفسير سخن بگوييم:
+
بحث‌ در روایاتی است‌ که‌ صدور و دلالت‌ و جهت‌ آن‌ها یقینی نیست‌ و در حجیت‌ و اعتبار آن‌ها اختلاف‌ هست‌. متکلمان‌ و اصولیان‌، از دیرباز بصراحت‌ بر عدم‌ حجیت‌ اینگونه‌ روایات‌ در مباحث‌ اعتقادی تأکید کرده‌اند، از آنرو که‌ اعتقاد، دایر مدار علم‌ است‌ و خبری که‌ علم‌ آفرین‌ نیست‌ مستند یک‌اصل‌ اعتقادی قرار نمی گیرد.
 +
 
 +
در واقع‌، بحث‌ حجیت‌ خبر واحد در قلمرو احکام‌ شرعی مطرح‌ می‌شود. با این‌ توضیح‌ که‌ شخص‌ مکلف‌، ناگزیر از عمل‌ است‌ و در صورت‌ فقدان‌ علم‌ باید به‌ گزینه‌های دیگر روی آورد که‌ مهم‌ترین‌ و کارآمدترین‌ آن‌ها خبر واحد است‌. در عین‌ حال‌، نمی‌توان‌ این‌ واقعیت‌ را از نظر دور داشت‌ که‌ از نظر اصولیان‌، یکی از ادله مهم‌ حجیت‌ خبر واحد، سیره عقلاست‌ و بر این‌ اساس‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ حجیت‌ خبر واحد شامل‌ مباحث‌ معرفتی، از جمله‌ بیانات‌ تفسیری، نیز می‌شود.
 +
 
 +
== آفات تفاسیر مأثور ==
 +
در تفسیر مأثور، موضوعات‌ دیگری نیز چون‌ ضعف‌ اسانید، جعل‌ و وضع‌ در روایات‌ تفسیری و اسرائیلیات‌، شایان‌ توجه‌ است‌. گذشته‌ از سخن‌ کسانی چون‌ احمد بن‌ حنبل‌ که‌ نقل‌های سه‌ موضوع‌ مغازی و مَلاحِم‌ و تفسیر را از ریشه بی‌اعتبار می‌دانستند، این‌ واقعیت‌ را نمی‌توان‌ انکار کرد که‌ احادیث‌ تفسیری از حیث‌ سند ضعف‌ جدّی دارند، تفسیرپژوهانی نیز به‌ آن‌ پرداخته‌اند.
 +
 
 +
وضع‌ و جعل‌ که‌ به‌ انگیزه‌ها و علل‌ گوناگونی ـ از جمله‌ تثبیت‌ و تقویت‌ یک‌ عقیده‌ یا ارتقای مقام‌ و منزلت‌ یکی از صحابه‌ و عکس‌ آن‌، رد یک‌ عقیده‌ یا فرو کاستن‌ منزلت‌ یکی از یاران‌ پیامبر ـ شکل‌ میگرفته‌، به‌ مباحث‌ تفسیری نیز راه‌ یافته‌ است‌.
 +
 
 +
توجه‌ به‌ اسرائیلیات‌، که‌ به‌ نقل‌های دخیل‌ در حوزه معارف‌ و تفسیر و غالباً منقول‌ از راویان‌ یهودی تبار گفته‌ می‌شود، نیز در تفاسیر نقلی از اهمیت‌ شایان‌ توجهی بر خوردار است‌. کمتر مفسری از جریان‌ نقل‌های اسرائیلیات‌ یکسر در امان‌ بوده‌ است‌.
  
 
==کتب مشتمل بر احادیث تفسیری==
 
==کتب مشتمل بر احادیث تفسیری==
 +
در منابع‌ موجود شیعی از تفاسیری چون‌ تفسیر امام‌ حسن‌ عسکری علیه‌السلام‌، تفسیر علی بن‌ ابراهیم‌ قمی، تفسیر عیاشی، تفسیر فرات‌ کوفی و در سده‌های متأخر از تفاسیری چون‌ البرهان‌ فی تفسیرالقرآن‌ از هاشم‌ بن‌ سلیمان‌ بحرانی، تفسیر نورالثقلین‌ از عبدعلی بن‌ جمعه حویزی، تفسیر کنزالدقائق‌ و بحرالغرائب‌ از محمدرضا مشهدی قمی، با عنوان‌ تفاسیر مأثور یاد شده‌ است‌.
  
در کتاب‌هایی احادیث تفسیری گردآمده، که از آن جمله است: تفسیر علی‌ بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی از شیعه و تفسیر ابن ‌عباس و تفسیر طبری از اهل‌سنّت.
+
همچنین در میان‌ تفاسیر اهل‌سنّت‌ با این‌ شیوه‌ و رویکرد می‌توان‌ از این تفاسیر نام برد: تفسیرالقرآن‌ العظیم‌ مسنداً عن‌رسول‌اللّه‌ (ص) و الصحابه‌ و التابعین‌ از عبدالرحمان‌ بن‌ محمد بن‌ ادریس‌ رازی ، معروف‌ به‌ ابن‌ابی‌حاتِمِ رازی، تفسیر القرآن‌ العظیم‌ از عمادالدین‌ اسماعیل‌ بن‌ عمر مشهور به‌ ابن‌کثیر و الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از جلال‌الدین‌ سیوطی نام‌ برد.در برخی منابع‌ از تفسیر طبری یا جامع‌البیان‌ عن‌ تأویل‌ آی القرآن‌ محمد بن‌ جریر طبری، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب‌ العزیز ابن‌عطیه‌، الکشف‌ و البیان‌ عن‌ تفسیرالقرآن‌ ابواسحاق‌ احمد بن‌ محمد ثعالبی، الجواهرالحسان‌ عبدالرحمان‌ بن‌ محمد ثعالبی، بحرالعلوم‌ علی بن‌ یحیی سمرقندی، معالم‌التنزیل‌ بغوی فراء.
 
 
کتاب اخیر کامل‌‌ترین مجموعه از احادیث پیامبر و اظهارات دیگران است که بی‌استثنا با آیه یا عبارتی از قرآن مرتبط است.  
 
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
{{پانویس}}
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[http://lib.eshia.ir/23019/1/5873/ دانشنامه جهان اسلام]، "حدیث و تفسیر"، سید على آقایى، تاریخ بازیابی: 3 مهر 1392.
+
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]برگرفته از مقاله «تفسیر مأثور»، شماره ۵۰۱۱.   
 
*تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1379.
 
*تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1379.
  
سطر ۴۹: سطر ۵۴:
 
[[رده:تفسیر روایی]]
 
[[رده:تفسیر روایی]]
 
[[رده:روشهای تفسیر قرآن]]
 
[[رده:روشهای تفسیر قرآن]]
<references />
 

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۱

«تفسير مأثور» يا «تفسير نقلى» به معنی تفسیر و تبيین آيات قرآن کریم با روايات نقل شده از پیامبر اکرم و اهل بیت (عليهم السلام) و بعد از آن، بر رواياتى از صحابه بزرگوار پيامبر و تابعان آنان، كه در توضيح و شرح دشواريهاى آيات مبهم وارد شده است، می باشد. به‌ لحاظ‌ تاریخی، تفسیر مأثور از جمله‌ کهن‌ترین‌ گونه‌های تدوین‌یافته تفسیر قرآن‌ مجید است‌.

تعریف‌ تفسیر مأثور

اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان، نخستین كسانى بودند كه به نقل احادیثى در تفسیر قرآن پرداختند. تعریف‌ دقیق‌ «تفسیر مأثور» با معنای واژه «اثر» مرتبط‌ است‌، هر چند عالمان‌ و محدثان‌ در تعریف‌ آن‌ اتفاق‌ نظر ندارند. برخی تاریخ‌نگاران‌ تفسیر، تفسیر آیات‌ قرآن‌ با آیات‌ دیگر را قسمی از تفسیر مأثور دانسته‌اند اما ظاهراً با توجه‌ به‌ معنای لغوی و اصطلاحی «اثر»، اینگونه‌ تفسیر، قسمی از تفسیر اثری یا مأثور به‌ شمار نمی‌آید.

انواع تفسیر مأثور

روایات‌ و سنت پیامبر:

درباره روایات‌ تفسیری پیامبر اکرم‌، مفسران‌ معتقدند که‌ ایشان علاوه‌ بر ابلاغ‌ پیام‌ وحی، تبیین‌ و تفسیر کلام‌ الاهی را نیز بر عهده‌ داشته‌ است‌. مفسران‌، آیه ۴۴ و ۶۴ سوره نحل‌ را ناظر به‌ این‌ بُعد از مقام‌ نبوت‌ می دانند و نتیجه‌ می‌گیرند که‌ سخنان‌ یا احادیث‌ تفسیری منسوب‌ به‌ پیامبر، در صورت‌ اثبات‌ صحت‌ آن‌ها، در شمار بهترین‌ و استوارترین‌ گونه‌های تفسیر است‌.

علاوه‌ بر این‌، محدّثان‌ و فقیهان‌ عموماً از همین‌ طریق‌ و بر پایه آیات‌ ذکر شده‌ و نیز آیات‌ مشابه‌، سنّت‌ نبوی را منبعی مهم‌ و معتبر در شناخت‌ احکام‌ و دستورهای الاهی دانسته‌ و پیوسته‌ در استنباط‌ احکام‌ به‌ آن‌ استناد کرده‌اند.

تفسیر صحابه و تابعان:

در باب‌ اعتبار و حجیت‌ تفسیر صحابه پیامبر، و به‌ قولی تابعین‌، میان‌ اهل‌ سنّت‌ و شیعیان‌ اختلاف‌نظر وجود دارد و با جایگاه‌ و اعتبار صحابه‌ در تفسیر و تشریع‌ دستورهای الاهی در پیوند است‌. این‌ موضوع‌ ریشه‌ در مسئله کهن‌تری دارد، که‌ همان‌ عدالت‌ صحابه‌ است‌ و اصولیان‌ و متکلمان‌ و محدّثان‌ از دیر باز در اثبات‌ یا انکار آن‌ کوشیده‌اند.

مدافعان‌ با استناد به‌ برخی آیات‌ قرآن‌ و شماری از احادیث‌ نبوی تلاش‌ کرده‌اند که‌ عدالت‌ همه اصحاب‌ پیامبر را ثابت‌ کنند. اینان‌ روایات‌ تفسیری صحابه‌ را معتبر می‌دانند و آن‌ها را برای شناخت‌ و فهم‌ قرآن‌ منبعی اصیل‌ معرفی می کنند. در مقابل‌، مخالفان‌ (غالباً شیعیان‌ و برخی عالمان‌ اهل‌ سنّت‌) عدالت‌ صحابه‌ را، در شکل‌ مطلق‌ آن‌، منکر شده‌ و آیات‌ مورد استناد را به‌ گونه‌ای دیگر تفسیر کرده‌ و در صحت‌ و اعتبار بسیاری از احادیث‌ منقول‌ از پیامبر، در این‌ باره‌، تردید کرده‌اند.

برخی عالمان‌ اهل‌ سنّت‌ نیز با این‌ دیدگاه‌ شیعی موافق‌اند و معتقدند که‌ حکم‌ صحابه‌ در عدالت‌ مانند دیگران‌ است‌ و در مقام‌ نقل‌ حدیث‌ باید عدالت‌ آن‌ها احراز شود. بر پایه این‌ دیدگاه‌ سخنان‌ صحابه‌ در تفسیر آیه‌های قرآنی اعتبار ویژه‌ای نداشته‌ و در بهترین‌ صورت‌، همسنگ‌ تلاش‌ یا اجتهاد عالمان‌ و مفسران‌ دیگر در فهم‌ و تبیین‌ آیات‌ قرآنی است‌.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام:

شیعیان‌ با استناد به‌ آیاتی از قرآن‌ و روایت‌های متواتری نظیر حدیث‌ ثقلین‌ و حدیث‌ غدیر که‌ بر امامت‌ و عصمت‌ امامان‌ دلالت‌ دارد و نیز شماری از احادیث‌ معتبر که‌ حاکی از پیوند دو سویه قرآن‌ و حضرت‌ علی علیه‌السلام‌ است‌، یا احادیثی که‌ بر پیوند بین‌ قرآن‌ و اهل‌بیت‌ تأکید دارد، جایگاه‌ ویژه‌ای برای امامان‌ معصوم‌ قائل‌ شده‌اند و آنان‌ را مرجع‌ علمی امت‌ اسلامی و معتبرترین‌ شارحان‌ و مفسران‌ قرآن‌ دانسته‌اند.

نتیجه‌ اینکه‌ روایات‌ تفسیری مأثور از امامان‌ در صورت‌ صحت‌ صدور آن‌ها، هم‌ردیف‌ کلام‌ رسول‌اللّه‌ و منبعی معتبر در شناخت‌ و فهم‌ آیات‌ قرآن‌ است‌. از دیدگاه‌ امامیه‌، بیانات‌ پیامبر و امامان جانشین‌ پیامبر در شرح‌ و تفسیر و توضیح‌ مرادات‌ قرآنی، جزئی از سنّت‌ است‌ و قطعاً حجیت‌ و اعتبار دارد.

حجیت تفسیر مأثور

بحث‌ دیگر در تفسیر مأثور، جایگاه‌ روایات‌ حاویِ این‌ مباحث‌ تفسیری است‌. به‌ طور کلی، روایات‌ تفسیری اگر از نظر سند متواتر بوده‌ یا «خبر واحدِ محفوف‌ به‌ قرائن‌» باشند، اعتبار دارند و در حجیت‌ اینگونه‌ روایات‌، که‌ نوع‌ اول‌ آن‌ بسیار اندک‌ است‌، سخنی نیست‌.

بحث‌ در روایاتی است‌ که‌ صدور و دلالت‌ و جهت‌ آن‌ها یقینی نیست‌ و در حجیت‌ و اعتبار آن‌ها اختلاف‌ هست‌. متکلمان‌ و اصولیان‌، از دیرباز بصراحت‌ بر عدم‌ حجیت‌ اینگونه‌ روایات‌ در مباحث‌ اعتقادی تأکید کرده‌اند، از آنرو که‌ اعتقاد، دایر مدار علم‌ است‌ و خبری که‌ علم‌ آفرین‌ نیست‌ مستند یک‌اصل‌ اعتقادی قرار نمی گیرد.

در واقع‌، بحث‌ حجیت‌ خبر واحد در قلمرو احکام‌ شرعی مطرح‌ می‌شود. با این‌ توضیح‌ که‌ شخص‌ مکلف‌، ناگزیر از عمل‌ است‌ و در صورت‌ فقدان‌ علم‌ باید به‌ گزینه‌های دیگر روی آورد که‌ مهم‌ترین‌ و کارآمدترین‌ آن‌ها خبر واحد است‌. در عین‌ حال‌، نمی‌توان‌ این‌ واقعیت‌ را از نظر دور داشت‌ که‌ از نظر اصولیان‌، یکی از ادله مهم‌ حجیت‌ خبر واحد، سیره عقلاست‌ و بر این‌ اساس‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ حجیت‌ خبر واحد شامل‌ مباحث‌ معرفتی، از جمله‌ بیانات‌ تفسیری، نیز می‌شود.

آفات تفاسیر مأثور

در تفسیر مأثور، موضوعات‌ دیگری نیز چون‌ ضعف‌ اسانید، جعل‌ و وضع‌ در روایات‌ تفسیری و اسرائیلیات‌، شایان‌ توجه‌ است‌. گذشته‌ از سخن‌ کسانی چون‌ احمد بن‌ حنبل‌ که‌ نقل‌های سه‌ موضوع‌ مغازی و مَلاحِم‌ و تفسیر را از ریشه بی‌اعتبار می‌دانستند، این‌ واقعیت‌ را نمی‌توان‌ انکار کرد که‌ احادیث‌ تفسیری از حیث‌ سند ضعف‌ جدّی دارند، تفسیرپژوهانی نیز به‌ آن‌ پرداخته‌اند.

وضع‌ و جعل‌ که‌ به‌ انگیزه‌ها و علل‌ گوناگونی ـ از جمله‌ تثبیت‌ و تقویت‌ یک‌ عقیده‌ یا ارتقای مقام‌ و منزلت‌ یکی از صحابه‌ و عکس‌ آن‌، رد یک‌ عقیده‌ یا فرو کاستن‌ منزلت‌ یکی از یاران‌ پیامبر ـ شکل‌ میگرفته‌، به‌ مباحث‌ تفسیری نیز راه‌ یافته‌ است‌.

توجه‌ به‌ اسرائیلیات‌، که‌ به‌ نقل‌های دخیل‌ در حوزه معارف‌ و تفسیر و غالباً منقول‌ از راویان‌ یهودی تبار گفته‌ می‌شود، نیز در تفاسیر نقلی از اهمیت‌ شایان‌ توجهی بر خوردار است‌. کمتر مفسری از جریان‌ نقل‌های اسرائیلیات‌ یکسر در امان‌ بوده‌ است‌.

کتب مشتمل بر احادیث تفسیری

در منابع‌ موجود شیعی از تفاسیری چون‌ تفسیر امام‌ حسن‌ عسکری علیه‌السلام‌، تفسیر علی بن‌ ابراهیم‌ قمی، تفسیر عیاشی، تفسیر فرات‌ کوفی و در سده‌های متأخر از تفاسیری چون‌ البرهان‌ فی تفسیرالقرآن‌ از هاشم‌ بن‌ سلیمان‌ بحرانی، تفسیر نورالثقلین‌ از عبدعلی بن‌ جمعه حویزی، تفسیر کنزالدقائق‌ و بحرالغرائب‌ از محمدرضا مشهدی قمی، با عنوان‌ تفاسیر مأثور یاد شده‌ است‌.

همچنین در میان‌ تفاسیر اهل‌سنّت‌ با این‌ شیوه‌ و رویکرد می‌توان‌ از این تفاسیر نام برد: تفسیرالقرآن‌ العظیم‌ مسنداً عن‌رسول‌اللّه‌ (ص) و الصحابه‌ و التابعین‌ از عبدالرحمان‌ بن‌ محمد بن‌ ادریس‌ رازی ، معروف‌ به‌ ابن‌ابی‌حاتِمِ رازی، تفسیر القرآن‌ العظیم‌ از عمادالدین‌ اسماعیل‌ بن‌ عمر مشهور به‌ ابن‌کثیر و الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از جلال‌الدین‌ سیوطی نام‌ برد.در برخی منابع‌ از تفسیر طبری یا جامع‌البیان‌ عن‌ تأویل‌ آی القرآن‌ محمد بن‌ جریر طبری، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب‌ العزیز ابن‌عطیه‌، الکشف‌ و البیان‌ عن‌ تفسیرالقرآن‌ ابواسحاق‌ احمد بن‌ محمد ثعالبی، الجواهرالحسان‌ عبدالرحمان‌ بن‌ محمد ثعالبی، بحرالعلوم‌ علی بن‌ یحیی سمرقندی، معالم‌التنزیل‌ بغوی فراء.

پانویس

منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «تفسیر مأثور»، شماره ۵۰۱۱.   
  • تفسیر و مفسران، محمدهادی معرفت، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1379.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: