ملا اسماعيل خواجويی
ملا محمداسماعیل خواجویی (۱۱۷۳-۱۱۰۰ ق) فقیه، حکیم و محدث بزرگ شیعه در قرن ۱۲ هجری و صاحب تألیفات بسیار است. وی هنگام سیطره افغانها بر اصفهان، سبب دلگرمى مردم بود و توانست در اوج ظلم و ستم بیگانگان، به عنوان سمبل استقامت و مرجعى والامقام و محبوب، نزد مردم اصفهان و سایر شهرهاى مذهبى قرار گیرد. آقا محمد بیدآبادی و ملا مهدی نراقی از شاگردان برجسته علامه خواجویی هستند.
نام کامل | ملا محمداسماعیل خواجویی |
زادروز | ۱۱۰۰ قمری |
زادگاه | مازندران |
وفات | ۱۱۷۳ قمری |
مدفن | اصفهان، تخت فولاد |
اساتید |
فاضل هندی، فاضل سراب، شیخ محمدجعفر خراسانی، ملا حمزه گیلانی،... |
شاگردان |
میرزا ابوالقاسم مدرس خاتونآبادی، آقا محمد بیدآبادی، ملا مهدی نراقی،... |
آثار |
بشارات الشیعه، ابطال الزمان الموهوم، الفوائد فی فضل تعظیم الفاطمیین، رساله منیره الفرقة الناجیه عن غیرهم، رساله فی تحقیق و تفسیر الناصبی،... |
محتویات
ولادت
محمداسماعیل خواجویی فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. احتمالاً زادگاه وی مازندران بوده است.[۱] شهرت وی به «اصفهانی» به این سبب است که محل رشد، مراحل تحصیلات و تألیفات وی در اصفهان بوده است. همچنین شهرت او به «خواجویی» بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ.ق) به محله «خواجوی» اصفهان هجرت کرده است.[۲]
استادان و شاگردان
نام تمام استادان و مشایخ علامه خواجویی در دسترس نیست؛ اما نام برخی از آنها را چنین ذکر کرده اند:
- شیخ محمدجعفر خراسانی اصفهانی (متولد ۱۰۸۰ هـ.ق)؛ این شخصیّت بزرگوار صاحب کتاب «الاکلیل» است و در علم رجال و درایه مشهور بوده است. صاحب روضات الجنات می گوید: احتمال دارد ملا محمداسماعیل خواجویى، رجال و درایه را نزد وى تحصیل کرده باشد.
- شیخ بهاءالدین محمد اصفهانی، (م، ۱۱۳۷ هـ.ق) مشهور به «فاضل هندی».
- شیخ حسین ماحوزی بحرانی؛ مرحوم خواجویى از ایشان اجازه روایى داشته است.
- ملا محمد تنکابنی، (م، ۱۱۲۴ ق) مشهور به «فاضل سراب».
- ملا حمزه گیلانی.
- محمد صادق اردستانی.
همچنین بسیاری از دانشوران اصفهان از محضر وی استفاده کردهاند که نام برخی از آنان به شرح ذیل است:
- میرزا ابوالقاسم مدرس خاتونآبادی[۳]
- ملا محراب گیلانی اصفهانی
- میرزا محمدعلی بن میرزا مظفر
- آقا محمد بیدآبادی
- ملا محمدمهدی نراقی؛ مرحوم شیخ عباس قمی مینویسد: المولی اسماعیل... مستجاب الدعوه، مسلوب الادعاء، یروی عنه العالم الجلیل المولی مهدی النراقی.[۴]
آثار و تألیفات
ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوهش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تالیف بازنداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و...، در اوج هجوم افغانها به ایران، به رشته تحریر درآورده است. وی حلقه ارتباط حوزه علمیه اصفهان در عهد صفوی و دوره قاجاریه است. وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفه غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رساله های پر شمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دوره قاجاریه منتقل گردد.[۵]
صاحب «روضات الجنات» تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب «حدیقة الشعراء»، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر میداند. خواجویی بر بیشتر کتابهای حوزوی حاشیه دارد.[۶]
بررسی آثار گرانسنگ این فقیه فرزانه نشان میدهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانهها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمعآوری و منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- بشارات الشیعه
- ذریعة النجاة من مهالک تتوجه بعد المماة
- الفوائد فی فضل تعظیم الفاطمیین
- رساله منیره الفرقة الناجیه عن غیرهم
- رساله فی تحقیق و تفسیر الناصبی
- طریق الارشاد الی فساد امامة اهل الفساد
- ابطال الزمان الموهوم
- رساله أینیه
- رساله در توجیه مناظره شیخ مفید با قاضی عبدالجبار معتزلی
- تذکرة الوداد فی حکم رفع الیدین حال القنوة
- رساله فی شرح حدیث الطلاق بید من أخذ بالساق
- رساله فی حرمة النظر الی وجه الأجنبیه
- رساله خمسیه
- رساله فی أقل المدة بین العمرتین
- رساله فی الرضاع
- رساله فی جواز التعویل علی أذان الغیر فی دخول الوقت
- رساله فی حکم الاستیجار للحج من غیر بلد المیت
- رساله فی حکم الاسراج عند المیت ان مات لیلاً
- رساله فی شرح حیث توضؤ و مما غیرت النار
- رساله فی حکم الغسل فی الارض البادره مع الماء البارد
- رساله فی افضلیة التسبیح علی القرائه فی الرکعتین الأخیرتین
- رساله فی تحقیق وجوب غسل مسّ میت
- رساله فی حکم شراء ما یعتبر فیه التذکیه
- رساله فی حکم لبس الحریر للرجال فی الصلاة و غیرها
- رساله فی حکم الغسل قبل الاستبراء
- رساله فی وجوب الزکاة بعد اخراج المؤونه
- الفصول الاربعه فی عدم سقوط دعوی المدعی بیمین المنکر
- رساله فی صلاة الجمعه
- رساله فی شرح حدیث (ما من احد یدخله عمله الجنه و ینجیه من النار)
- رساله فی شرح حدیث (لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله)
- رساله فی حدیث (أعلمکم بنفسه أعلمکم بربه)
- رساله شرح حدیث (لایموت لمؤمن ثلاثه من الاولاد فتمسه النار الا تحله القسم)
- رساله شرح حدیث (انهم یأنسون بکم فاذا غبتم عنهم استوحشوا)
- رساله شرح حدیث (النظر الی وجه العالم عباده)
- رساله فی تفسیر آیه «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی»
- رساله فی تعیین لیلة القدر
- حاشیه علی أجوبة المسائل المهنائیه
- رساله عدلیه
- رساله فی نوم الملائکه
- هدایة الفواد الی نبذ من احوال المعاد
- رساله فی بیان شجرة الخبیثه
واقعه هجوم افغانها
از رویدادهای مهم عصر ملا محمداسماعیل خواجویی، حمله افغانها در سال (۱۱۲۲ هـ.ق) به ایران و خصوصا اصفهان بود. حاکمیت متجاوزان افغان تا سال (۱۱۴۲ ه.ق) طول کشید. در این مدت بر اثر بى کفایتى زمامداران ایران و درنده خویى متجاوزان، سرزمین ایران در فقر و فلاکت به سر مى برد و همه جا ناامنى و جنایت حاکم بود.
برخى از عالمان حوزه علمیه اصفهان در فراز و نشیب این حوادث، یا به شهادت رسیدند، یا مفقود الاثر شدند و یا از آن جا براى همیشه کوچ کردند. مراکز علمى و فرهنگى اصفهان توسط مهاجمان ویران گردید و کتابهاى کتابخانه هاى بزرگ این شهر تاریخى به عنوان سوخت در حمامهاى اصفهان به کار گرفته شد. کتابخانه هاى کوچک، یا محبوس ماند و دچار آفت شد یا در زمین و باغچه منازل دفن گردید... .
علاّمه خواجویى با وجود این حوادث، با همّت والا موفّق به تحصیل، تدریس و تألیف و پژوهش شد و در کوران آن وقایع مصیبت بار، توانست اثر مهمّى به نام «چهل حدیث» بنگارد. وى در خصوص زمان و مکان تألیف این کتاب تحقیقى چنین مى نویسد: «این کتاب را در زمان و مکانى گرد آوردم که دیده ها و دلها پریشان مى گشت و خون مؤمنین ریخته مى شد و عِرض و ناموس مردم هتک مى گردید و اموال و اولاد مردم به غارت و اسیرى مى رفت و دریاى انواع ظلم و ستم موج مى زد و ابرهاى پى در پى ناراحتى ها و غمها سایه افکنده بود، زمان هرج و مرج و فتنه بود، همه مضطرب و ناراحت و فکرها مشغول و مشوّش بود، در چنین حالى بود که این کتاب را تألیف نمودم».
بعد از شکست افغانها، مجدداً اصفهان به یک مرکز علمى تبدیل شد و از نو جان گرفت. یکى از عالمان پرتلاش و علاقه مند در بازسازى این حوزه، ملاّ محمّداسماعیل خواجویى بوده است.
از منظر عالمان
برخی از مورخان و دانشوران درباره شخصیت و ویژگیهای مرحوم خواجویی اظهارنظر کردهاند که به آنها اشاره میکنیم:
- سید محمدباقر خوانساری چنین نوشته است: عالم جلیل مولانا اسماعیل خواجویی، عالمی است بارع و حکیمی است جامع و ناقدی است بصیر و محققی است نحریر، از اجلای متکلمین و فقهای اذکیا است. دارای هوش سرشار، فطرتی شریف، نفسی سلیم، هیبتی عظیم و روحی قوی است؛ و نیز قلبی پاک، درونی تزکیه شده، زهدی فراوان و اخلاقی پسندیده دارد و مستجاب الدعوه و بیادعا میباشد و در دیده پادشاهان و اعیان عظیم و سربلند است. نادرشاه افشار با آن سطوت و صولتی که داشت به کسی از علمای عصر خود اعتنایی نداشت؛ اما در مقابل شخصیت والای علامه خواجویی خاضع بود و اوامر و دستورات وی را بیچون و چرا اجرا میکرد. این خود نتیجه زهدی بود که از خوراک و نوشیدنی و لباس، به اندکی بسنده میکرد و از غیر خدا قطع نظر داشت و در آن چه میکرد، قصد قربت مینمود. این شیخ جلیل القدر متأسفانه در نابسامانى مى زیسته، زمانى که به جهت استیلاى افغانها بر ایران، علم و دین یارى نمى شد و روزگارى بود که ناموس و خون و اموال شیعیان در همه جا مخصوصاً اصفهان حلال شمرده مى شد و احترامى نداشت. این امور سبب شد که نام این مرد بزرگ در میان اصحاب به فراموشى سپرده شود و بدین جهت تاریخ ولادت، استادان و شاگردان ایشان نامعلوم بماند و آثار ارزشمندش مفقود گردد.[۷]
- شیخ عبدالنبى قزوینى از معاصران علاّمه خواجویى مى نویسد: علاّمه خواجویى یکى از دانشمندان و فرزانگانى است که تا عمق علوم و معارف رسید و میان علما مشهور به فضل گشت، هر عالم و جاهلى شخصیّت والاى وى را شناخت. او زمام تحقیق کامل را به دست گرفته، به طورى که هر فاضلى بدان اعتراف نموده است. او یکى از پهلوانان کلام و فحول علم مى باشد و زیادى فضلش گویاى امواج دریاهاست و کوههاى سربه فلک کشیده در مقابل علم و فهمش همچون نقطه اى مى باشد. از یکى از ثقات و بزرگان شنیدم که ایشان کتاب «شفاى» ابن سینا را سى مرتبه ملاحظه فرموده، یا به خواندن و یا به تدریس و یا به مطالعه. از دیگرى شنیدم که گفت: از شفاى من چند ورق افتاده بود، علاّمه خواجویى آن را از حفظ بیان فرموده، سپس آن را با نسخه اصلى مقابله نمودم، کاملاً صحیح بود، مگر در یک حرف یا دو حرف که تفاوت داشت. همه کتب حکمت و کلام و اصول پیش وى بسیار آسان بود، تا آنجا که مورد تعجّب علما و دانشمندان و فرزانگان قرار گرفت... آن بزرگوار در حکمت، تسلّط کامل و معرفت تامّ داشت. در فقه، تفسیر، حدیث و در تمام این گونه علوم، صاحب تحقیق بود و آیتى عظیم از آیات الاهى و حجّتى از حجج بالغه الاهى بود. با این همه، به عبادت اشتغال بسیار داشت. زاهد، گوشه نشین و عزلت گزین بود. از مردمانى که براى دنیا، تحصیل علم مى نمودند نفرت داشت. در عمل به سنّتهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) دقیقه اى فروگذار نمى کرد و اخلاص بسیار به ساحت حضرات ائمه اطهار(علیهم السلام) داشت. در محکم نمودن عقاید راستین اصرار شدید مى ورزید و داراى همّت بلند در اجراى حدود الاهى بود.[۸]
- میرزا ابوالحسن غفّارى (م، ۱۲۰۷ ه.ق) در کتاب «تاریخ گلشن مراد» به قلم بلیغ خود، درباره علاّمه خواجویى چنین نگاشته است: سالک مسالک حقّ جویى، ملاّ اسماعیل خواجویى، ترجمان مقالات اهل یونان و متحتّم کمالات نوع انسان، شهباز بلند پرواز عالم نفوس و عقول، طایر فرّخ پر و بال منازل عروج و مراحل وصول، محقّق دقایق علوم و مدقّق حقایق رسوم، مشهور فى الآفاق، افتخار اهالى فارس و عراق، زیبنده مسند افادت و فروزنده مجلس شریعت، واقف به تسبیح گفتن شب و روز، عارف به معارف هشت و چهار (ائمه اطهار)، منکر آثار تکلّف و تصلّف. اگر چه آن عالى جناب در جمیع علوم ماهر بودند، لیکن به جهت ممارست مطالب حکمیّه و دقایق عقلیّه در زمره حکماى مشهور و به آن عنوان در نظر و زبان مردم معروف بودند. در زهد و ورع و تقوا و دورى از ارباب دولت و بى طمعى از ملوک و امرا، ضرب المثل بودند، مدّت العمر بعد از فراغ از تحصیل علوم مشغول افاده مى بوده اند.[۹]
ویژگیهای اخلاقی
سمبل استقامت:
هنگام سیطره افغانها بر اصفهان، و تعطیلی حوزه هاى علمیّه شهر، استادان و شاگردان آن ها براى در امان ماندن از فتنه افغانها به روستاهاى مجاور اصفهان کوچ نمودند. در این هنگام ملاّ محمداسماعیل در اصفهان ماند و سبب دلگرمى برخى از عالمان اصفهان شد. وى توانست با صلابت، تحقیق و پژوهش را در اوج ظلم و ستم بیگانگان ادامه دهد و در عصر خود به عنوان سمبل استقامت و مرجعى والامقام و محبوب، نزد مردم اصفهان و سایر شهرهاى مذهبى قرار گیرد، به گونه اى که مردم از مقام معنوى وى استمداد مى جستند و او را مردى مستجاب الدّعوة و مقرّب عندالله مى دانستند.
احترام به سادات:
آن بزرگوار محبت بسیاری نسبت به سادات و اولاد حضرت فاطمه علیهاالسلام داشت و کمال اخلاص خود را نسبت به آنان ابراز مینمود. او دارای مقامات بلند و کرامات باهره بود.[۱۰] از مرحوم خواجویى درباره احترام به سادات و سخن رسول الله(صلى الله علیه وآله) که فرموده است: «اکرموا اولادى الصّالحون لله و الطالحون لى؛ گرامى بدارید اولاد مرا؛ شایستگان آن ها را براى خدا و غیر شایستگان را براى من»؛ پرسیدند که آیا این مطلب از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است؟ ایشان با استناد به نظر دانشوران شیعه نوشت: این حدیث را علماى امامیه به عبارات متقاربه از آن حضرت نقل کرده اند.
وفات
ملا اسماعیل خواجویی در سال ۱۱۷۳ وفات نمود و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۸ هـ.ش، پس از ساماندهی و محوطه سازی تکیه خواجویی توسط مجموعه تاریخی، فرهنگی و مذهبی تخت فولاد آرامگاه آجری بر سر مزار مولا اسماعیل خواجویی بنا گردید.
پانویس
- ↑ مشاهیر تخت فولاد، شماره ۲، ص ۶، سید مهدی رجایی، چاپ شهرداری اصفهان، مجموعه فرهنگی-مذهبی تخت فولاد.
- ↑ همان، ص ۶.
- ↑ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، سید مصلحالدین مهدوی، ص ۱۱۶.
- ↑ الکنی والالقاب، ج ۲، ص ۲۰۰.
- ↑ تخت فولاد اصفهان، سید احمد عقیلی، ص ۹۶
- ↑ همان، ص ۵۰.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۱، ص ۱۱۴. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۹۶.
- ↑ تتمیم أمل الآمل، ص ۶۷. نجوم السماء، مرحوم میرزا محمّدعلى کشمیرى، ص ۲۶۹و ۲۶۸.
- ↑ تاریخ گلشن مراد، ص ۳۹۱.
- ↑ روضات الجنات، ج ۱، ص ۱۱۴.
منابع
- تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد ۵، زندگی نامه "ملا اسماعیل خواجویی" از سید عباس رفیعیپور.
- تکیه ملا اسماعیل خواجویی، پرتال استان اصفهان، بازیابی: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- تخت فولاد اصفهان، سید احمد عقیلی، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۹ ش.
- سایت فرهیختگان تمدن شیعه.