آیه تطهیر
بخش دوم آیه 33 سوره احزاب/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:[۱]
«انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا...»
محتویات
- ۱ اهمیت آیه تطهیر
- ۲ مفردات آیه
- ۳ مضمون آیه
- ۴ اراده تکوینی یا تشریعی
- ۵ اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند
- ۶ بررسی روایات
- ۶.۱ بخش اول: روايات مربوط به شأن نزول آية تطهير
- ۶.۲ بخش دوم: رواياتـي كه آيه تطهير را به اهل بيت (ع) مرتبط ميسازد
- ۶.۳ بخش سوم: روايات تسليم )سلام( پيامبر(ص) به خمسه طیبه
- ۶.۴ بخش چهارم: روايات مربوط به عصمت و طهارت خمسه طیبه
- ۶.۵ بخش چهارم:احتجاج كنندگان بـه آية تـطهير دربارة فضيلت اهل بيت علیهم السلام
- ۷ پانویس
- ۸ منابع
- ۹ پیوند ها
اهمیت آیه تطهیر
آیه تطهیر صرف نظر از اینکه در شأن چه کسانی نازل شده باشد گویای فضیلتی بی نظیر برای آن افراد است. به همین جهت مجادلههاى كلامى فراوانى پیرامون این آیه شریفه در گرفته است. شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول برخی از اصول بنیادین مذهب تشیع مانند امامت و عصمت اهل بیت علیهمالسلام را استوارتر ساخته و در مقابل اهل سنت با مناقشه در تفسیر آیه سعی در بی اثر نمودن تفسیر شیعی از این آیه نموده اند.امامان شیعه همواره به این آیه مباهات کرده و آن را دلیل حقانیت خود می دانستند. امام امیرالمومنین(ع) در روز شورا با توجه به این آیه فرمود: «شما را به خدا قسم مي دهم، آيا در ميان شما کسي هست که آيه تطهير درباره او نازل شده باشد؟؛ آن هنگام که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم من و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خيبري گردآورد و گفت: خدايا! اين ها اهل بيت من هستند، پس رجس و پليدي را از ايشان دور کن و پاک و مطهرشان گردان. اعضاي شورا همگي جواب دادند: نه![۲] امام مجتبي(عليه السلام) هم پس از پذيرش صلح و سازش تحميلي با طاغوت شام، در سخنراني خود در حضور معاويه ضمن برشماري فضايل و کمالات خاندان خود، به اين حادثه تاريخي اشاره کرده است» [۳]
مفردات آیه
ابتدا به تبیین مفردات آیه می پردازیم و سپس به مباحث تفسیری مورد اختلاف شیعه و اهل سنت خواهیم پرداخت
إِنَّما
این آیه با «إِنَّما» كه به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مىكند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهلالبیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مىافزاید.
یرید
واژه «یرید» فعل مضارع است از «أراد» که ثلاثی مجرد آن «رود» است و «رود» به معنای طلب همراه با اراده و اختیار به کار می رود.[۴] راغب اصفهاني چـنين مـيگويد:«هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده كرده است، معنايش آن است كه خدا حكم كرده چنين باشد، در حـالي كه چـنين نـبوده است».[۵]
الرجس
رجس به معنای پلیدی است. گاه بر پلیدی ظاهری و مادی اطلاق می شود و گاه در پلیدی معنوی اطلاق می شود و گاه در هر دو به کار می رود.[۶]
اهل البیت
واژه اهل در لغت به معنای «انس و قرابت» آمده است[۷] و واژه بیت به معنای محل سکونتو جای بیتوته است [۸]. اصل «اهل بیت» در لغت به معنای «خویشاوندان فرد» است که با او قرابت و خویشاوندی داشته باشند[۹] ولی به طور مطلق در معنای عام تری که شامل تمامی افرادی که در نسب, دین, مسکن , وطن و شهر با فردی شریک باشند نیز استعمال شده است[۱۰] این واژه در اصطلاح قرآن , حدیث و علم کلام به معنای خانواده پیامبر گرامی اسلام(ص) آمده است.
یطهرکم تطهیرا
خـليل بـن احمد الفراهيدي مينويسد: «تطهّر (به معنايي) پاكي و تنزه و خويشتن داري از گناه و معصيت است.»[۱۱] راغـب اصـفهاني در مـفردات خود چنين مينويسد: «طهارت دو گونه است: طهارت و پاكي جسم، و طهارت و پاكي نفس كه عامة آيات قرآن كريم بـر اين دو مـعنا حـمل ميشود.» [۱۲] لمة «تطهيراً» كه در پايان آيه تطهير به صورت مصدر ذكر شده، طبق قواعد زبـان عـربي بيان كننده نوعي تأكيد است و به تطهير اهل بيت (ع) مربوط ميشود. بنابر اين، منظور از «يُطهركُمْ تَطْهِيراً» در آية مـورد بـحث، تطهير جسميو روحي كامل اهل بيت(ع) مورد خطاب است.
مضمون آیه
این آیه شریفه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّركُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنكُم الرِّجسَ» تأكیدى بر طهارت و پاكیزگى به دنبال دور شدن پلیدىها است و «تَطهِیرًا» كه مفعول مطلق است نیز تأكیدى دیگر براى طهارت به شمار مىرود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فكرى و عملى اعم از شرك، كفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مىگیرد.[۱۳] اما چنانکه بیان شد شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه اختلاف کرده اند این اختلاف عمدتاً پیرامون دو مبحث است.
- اینکه آیا اراده خداوند (یُریدُاللّهُ...)که در این آیه مطرح شده اراده تکوینی است یا اراده تشریعی
- اینکه مصادیق اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟
در ادامه به بررسی این دو مطلب خواهیم پرداخت.
اراده تکوینی یا تشریعی
ارادة تكويني اراده ای است كه به فـعل خـود خداوند تعلق می گیرد، بنابراین تخلف از آن امکان ندارد و تحقق آن حتمی است. مانند این كه خداوند اراده كرد آتش بر ابراهیم علیهالسلام سرد و بىضرر شود و این اراده بىدرنگ محقق شد. رد قرآن کریم اراده تکوینی خداوند اینگونه توصیف می شود: ««إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ كُن فَیَكون»»[۱۴]
اراده تشریعى خداوند اراده ای است که به فعل بندگان تعلق می گیرد. بنابراین تحقق آن حتمی نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقق نشود.
اگر اراده خداوند در این آیه تکوینی باشد معنای آیه آن است که خداوند خود اهل بیت پیامبر علیهم السلام را از هر رجس و پلیدی پاک و طاهر نموده است و این امر قطعاً محقق شده است [۱۵]و اگر اراده تشریعی باشد معنای آیه آن است که خداوند اراده نموده است که اهل بیت علیهم السلام با انجام طاعات و عبادات و ترک محرمات از هر رجس و پلیدی پاک گردند.
حال آیا اراده خداوند رد این آیه تکوینی است یا تشریعی؟ اراده در این آیه تكوینى است نه تشریعى؛ یعنى خداوند اراده كرده كه اهل بیت پیامبر از هر گونه پلیدى دور باشند و آنان را پاك و پاكیزه قرار داده است و در پى این اراده، دورى از آلودگىها و صفت طهارت براى آنان تحقق یافته است؛ تکوینی بودن اراده خداوند در این آیه به چند دلیل محرز است
- اراده تشریعى خداوند مبنى بر دور بودن از پلیدىها و پاكیزگى انسانها با انجام تكالیف به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد بلكه خداوند اراده كرده است همه انسانها از پلیدىها بر حذر و به طهارت و پاكیزگى متصف باشند؛ چنان كه در دستور به غسل و وضو مىفرماید: خداوند به این وسیله مىخواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیكُم مِن حَرج ولكِن یُریدُ لِیُطهِّرَكُم...».(سوره مائده/5،6)[۱۶]
- قرینه دیگرى كه اراده تكوینى در این آیه را نشان مىدهد، این است كه به استناد روایات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعى باشد، دیگر منقبتى نخواهد بود زیرا این اراده براى همه وجود دارد؛[۱۷]
اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند
در این كه اهل بیت چه كسانى هستند سه رأى وجود دارد: شیعیان به اتفاق معتقدند مقصود از اهل البیت علیهمالسلام؛ پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام هستند و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله به هیچ وجه در آن داخل نیستند اما آنچه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است كه اهل بیت افزون بر این پنج نفر شامل همسران پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مىشود.[۱۸]. در میان اهل سنت اقوال غیر مشهوری نیز وجود دارد که با توجه به مستنداتی که ارائه خواهد شد چندان قابل اعتنا نیستند.[۱۹]
اهل سنت براى اثبات نظر خود به سیاق آیات، استدلال كردهاند؛ زیرا آیات پیش از آیه تطهیر و آیه پس از آن به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط است؛ در عین حال، ضمیر «عنكم» نشان مىدهد كه تعدادى از مردان نیز در اهل بیت داخلند. در پاسخ به این استدلال گفتهاند: با توجه به این كه انطباق ترتیب نزول با ترتیب كنونى قرآن محرز نیست، واقع شدن یك آیه به دنبال آیه قبل موجب انعقاد سیاق نمىشود؛ افزون بر این كه تأمل در آیه نشان مىدهد كه سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنث مخاطب كه در مجموع 22 ضمیر است به جمع مذكر مخاطب نشان دهنده تغییر سیاق است؛ گذشته از این كه آیه تطهیر، شأن نزولى مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد؛ همچنین سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقى همراه با عتاب است و هیچگونه ستایشى در آن نیست؛ در حالى كه سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است.[۲۰]
بررسی روایات
اگر به منابع تفسيري و حديثي فريقين نگاه كنـيم، خـواهيم ديد كه تـعداد قابل توجهي از روايات مربوط به آية تطهير دربارة اختصاص آيه به اصحاب کساء می باشد. بر اساس اين روايات متواتر و صحيح، آية تطهير در اواخر زندگي پيامبر اسلام و در خانة ام المؤمنين، ام سلمه(ره) نازل شـد. حسكانى در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سى حدیث در این زمینه نقل كرده است.[۲۱] در مضمون بسیارى از این احادیث آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله؛ على، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام را زیر كسا (پوششى) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد؛[۲۲] البته در برخى از این احادیث آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه آنان را جمع كرد و بر آنان كسایى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بیتى. این روایات به حدیث كسا شهرت یافتهاند.[۲۳] عـلامه سـيد محمد حسين طباطبايي در اين باره مينويسد : اين روايات بسيار و بيش از هفتاد حديث است. بيشتر آنها از طريق اهل سنت نقل شده كه اين خود بيشتر از چيزي است كه از طريق شيعه روايت شده است. اهل سنت آن را تـقريباً از چـهل طريق و شيعه آن را از بيش از سي طريق نقل كرده است..[۲۴]
- روايات مربوط به شأن نزول آية تطهير؛
- رواياتي كه آية تطهير را به خمسه طیبه مرتبط مـيسازد؛
- روايات تـسليم (سلام دادن) پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به خمسه طیبه
- رواياتـي كه بر عـصمت خمسه طیبه دلالت دارد؛
- احتجاج كنندگان به آية تطهير دربارة فـضيلت اهـل بيت (ع).
بخش اول: روايات مربوط به شأن نزول آية تطهير
بر اساس تعدادي از روايات كه از طريق مذهب اهـل بـيت و اهل سنت نقل شده است، آية تـطهير دربارة پنج تن آل عـبا (ع) و يا خـمسة طيبه (ع) نازل شده است.
منابع شیعی
- ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كليني (ره) در حديثي صـحيح چـنان نقل ميكند كه حضرت امام صـادق (ع) فـرمود: اگـر پيامـبر خـدا (ص) سـاكت نـشسته، اهل بيت خـود را مـشخص نميكرد، خاندان فلان و خاندان فلان آن را براي خود ادعا ميكرد؛ ولي خداوند ـ عزوجل ـ در كتاب خود جهت تصديق پيامـبرش (ص) آية تـطهير را نـازل فرمود: «همانا خدا فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شـما اهـل بـيت دور كنـد و كامـلاً شـما را پاك سازد.» (در آن هنگام) علي، حسن، حسين و فاطمه (ع) حضور داشتند. پيامبر اكرم (ص) آنها را در خانة ام سلمه زير «كساء» قرار داد و سپس گفت: خدايا، همانا براي هر پيامبري اهلي و خانداني است و اينان اهل بـيت و خاندان من هستند. ام سلمه گفت: آيا من از اهل بيت تو نيستم؟ پيامبر (ص) فرمود: تو بر خير هستي ولي اينان اهل بيت و خاندان من اند. كليني، مـحمد بـن يعقوب، الاصول من الكافي، ج 1، ص 286 ـ 287؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 35، ص 211.
- ابو جعفر محمد بن حسن طوسي (ره) از حضرت امام رضـا (ع) و آن حـضرت از پدران گرانقدرش و امام زين العابدين (ع) چنين نقل ميكند: ام سلمه ميگويد: اين آيه در خانة من و در روز مربوط به من نازل شد. هنگام نزول آن، پيامبر خدا (ص) نزد من بود. آن حضرت (ص) عـلي، فـاطمه، حسن و حسين را فراخواند و جـبرئيل (هـم) آمد، سپس عباي فدكي را بر روي آنها كشيد و گفت: خدايا، اينان اهل بيت من هستند. خدايا، پليدي و گناه را از آنان دور كن و آنها را كاملاً پاك ساز. ام سلمه ميگويد: گفتم: اي پيامبر خدا، من نيز از اهل بـيت تـو هستم، و آمدم تا همراه آنها (زير عبا) بروم. اما پيامبر اكرم (ص) فرمود: اي ام سلمه، تو در جاي خود باش. همانا تو بر خير و نيكي هستي؛ تو از همسران پيامبر خدا هستي. شيخ طوسي، الامالي، ص 368 و 783؛ غاية المرام، ج 3، ص 201.
در منابع شیعی بسیار دیگری روايات و احاديث مـربوط بـه شأن نـزول آية تطهير بیان شده است. [۲۵]
منابع اهل سـنت
- ابـو جعفر محمد بن جرير طبري در تفسير خود چنين نقل ميكند: از ابو سعيد خدري نقل شده است كه گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: اين آيه دربارة پنج تن نازل شده است كه عبارتند از: من و عـلي و حـسن و حسين و فاطمه ـ رضي الله عنهم ـ[۲۶]
- ابو عبدالله حاكم نيشابوري چنين نقل ميكند:ام سلمه (رض) ميگويد: اين آيه در خانة من نازل شد و پيامبر خدا (ص) علي، فاطمه، حسن و حسين ـ رضوان الله عـليهم اجـمعين ـ را نزد خود فرا خواند و چنين گفت: خدايا، اينان اهل بيت من اند. [۲۷] حاكم نيشابوري در ذيل اين حديث شريف چنين ميگويد:اين حديث با شـرط بـخاري (بـراي صحت حديث) موافق و صحيح اسـت؛ ولي وي آن را نـياورده است. [۲۸] گفتني است كه در منابع فراوان دیگری که همگی از منابع معروف اهل سنت به شمار ميآيند، تقريباً همين مضمون ياد شده در خصوص نزول آية تطهير و اختصاص آن بـه پنـج تن آل عبا (ع) موجود است[۲۹]
بخش دوم: رواياتـي كه آيه تطهير را به اهل بيت (ع) مرتبط ميسازد
در بخش ديگري از احاديث، بدون اشاره و تـصريح بـه شـأن نزول آية تطهير، صرفاً بر اختصاص آية تطهير به این پنج تن تأكيد ميشود. در اينجا تعدادي از اين رواياتـ را از مـنابع فـريقين ارائه ميدهيم:
منابع شیعی
- تميمينقل مـيكند: نـزد عايشه رفتم و او براي من چنان نقل كرد كه (روزي) پيامبر اكرم (ص) را ديده است كه علي، فاطمه، حسن و حـسين (ع) را فـرا خواند و سپس گفت: خدايا، اينان اهل بـيت مـن انـد، رجس و پليدي را از آنها دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان. [۳۰]
- عبد الرحـمن بـن ابي ليلي انصاري از پدرش نقل ميكند كه پيامبر اكرم (ص) خطاب به علي (ع) فرمود: من نخستين كسـي هـستم كه وارد بهشت ميشوم و تو بعد از من داخـل آن ميشوي و حسن و حسين و فـاطمه (پس از تـو وارد آن ميشوند). خدايا، همانا آنها اهـل (بـيت) من اند، رجس و پليدي را از آنان دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان. [۳۱]
منابع اهل سنّت
- ام سلمه ميگويد: پيامبر اكرم (ص) بـر حـسن، حسين، علي و فاطمه كسايي پوشاند. سـپس گـفت: خدايا، اينـان اهـل بـيت و خواص من هستند، پليدي را از آنـان دور كن و آنها را كاملاً پاك گردان. ام سلمه گفت: اي پيامبر خدا، آيا من نيز با آنها هستم؟ حضرت (ص) فرمود: همانا تـو بـر خير و نيكي هستي. [۳۲] ابو عيسي مـحمد بـن عـيسي تـرمذي در ذيل اين حـديث مينويسد: اين حديث حسن است و آن بهترين حديثي است كه در اين باب (باب فضل فـاطمه بـنت مـحمد (ص)) روايت شده است. [۳۳]
- صفيه، دختر شيبه، نقل ميكند كه عايشه گفت: پيامبر اكرم (ص) هنگام با مداد با عبايي از پشم سياه بيرون شد. حسن بن علي رسيد، او را داخل عـبا كرد. سـپس حسين آمد و همراه او داخل (عبا) شد. سپس فاطمه آمد، او را داخل فرمود. پس از آن علي آمد و او را نيز داخل عبا كرد. سپس گفت: خدا فقط ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. [۳۴]
بخش سوم: روايات تسليم )سلام( پيامبر(ص) به خمسه طیبه
قسمت ديگري از روايات مربوط به آية تطهير، روايات تسليم است. در آيه 132 سورة طه آمده است: و أمر اهلك بالصلوة و اصطبر عـليها؛ و خـانوادة خود را به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شكيبا باش.» بر اساس روايات متعدد، پيامبر (ص) نيز بر اساس همين دستور الهي، هر روز قبل از اقامة نماز به در خانة علي و فاطمه (ع) ميرفت و پس از فراخواني آنها بـه نـماز، آية تطهير را خـطاب به آنها ميخواند. البته در تعداد دفعات آمدن پيامبر اكرم (ص) به در خانه امام علي و فاطمه و سلام دادن به آنها و فـراخواندن آنها به نماز و نيز قرائت آية شريف تطهير، اختلافاتي وجود دارد. در روايات مختلف چـنين آمـده اسـت:
- پيامبر اكرم (ص) هر روز هنگام نماز صبح اين كار را انجام ميداد.
- پيامبر اكرم (ص) چهل روز، هنگام صبح، اين كار را انجام داده است.
- پيامبر اكرم (ص) اين كار را شش مـاه هـنگام نماز صبح انجام ميداد.
- پيامبر اكرم (ص) هشت ماه هنگام رفتن به نماز صبح اينـ كار را انـجام داده اسـت.
- پيامبر اكرم (ص) اين كار را نه ماه هنگام رفتن به نماز صبح انجام ميداد.
- پيامبر اكرم (ص) نه ماه و در هـر روز پنج بار (هنگام نمازهاي پنجگانه) اين كار را انجام داده است.
اما اين اختلافها چندان مهم نـمينمايد و به نظر ميرسد در مـشاهدة راوي حـديث ريشه دارد. بنابراين، تعيين مدت و تعداد تكرار اين كار توسط پيامبر اكرم (ص)، با استفاده از اين روايات ممكن نيست. آنچه مهم مينمايد، اين است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) اين كار را انجام داده است. در اينجا با استفاده از منابع فريقين نمونههايي از روايات تسليم را ذكر مـيكنيم:
منابع شیعی
- حضرت علي (ع) نقل ميكند كه پيامبر خدا (ص) هر روز صبح نـزد مـا آمده، ميفرمود: نماز، خداوند شما را رحمت كند، نماز؛ «خدا فقط ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد» [۳۵]
- ابو سعيد خدري نقل ميكند كه پيامبر اكرم (ص) به مدت چـهل روز بـه در خانة علي (ع) آمده، چنين ميفرمود: اي اهل بيت، سلام، رحمت و بركات خداوند بر شما باد. خدا فقط ميخواهد پليدي را از شما دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. من با جنگ كننده با شما مـيجنگم و بـا كسـاني كه با شما دوستاند دوسـت مـيباشم. [۳۶]
مـنابع اهل سنّت
- انس بن مـالك نـقل ميكند كه پيامبر اكرم (ص) به مدت شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح بر در (خانة) فاطمه گذر ميكرد و چنين مـيگفت: نـماز؛ (اي) اهـل بيت، خدا فقط ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كامـلاً پاك سازد. [۳۷] ابو عيسي محمد بن عيسي ترمذي در ذيل اين حديث، آن را «حديث حسن» معرفي كرده است. [۳۸] و ابو عبدالله حاكم نيشابوري نيز پس از نـقل اين حـديث مـينويسد: «اين حديث طبق شـرط (صـحت حديث) مسلم (نيشابوري) موافق و صحيح است، ولي آن را نياورده است» [۳۹]
- ابـو حمراء نقل ميكند: پيامبر (ص) را ديدم كه هنگام طلوع فجر در (خانة) علي و فاطمه آمده، چنين گفت: نـماز، نـماز، خـدا فقط ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سازد. [۴۰]
- ابـو سـعيد خدري ميگويد: پيامبر خدا (ص) چهل صبح در (خانة) علي آمده، پس از ديدن فاطمه چنين مـيگفت: سـلام بـر شما اي اهل بيت و رحمت و بركات خداوند بر شما باد؛ نماز، رحمت خداوند بر شما فـرو بـارد. خدا فقط ميخواهد هر گونه پليدي را از شما اهل بيت دور كند و شما را كاملاً پاك سـازد. [۴۱]
بخش چهارم: روايات مربوط به عصمت و طهارت خمسه طیبه
در تـعداد ديگري از روايات بر عصمت و طهارت اهل بـيت (ع) تصريح ميشود كه در اينجا بـرخي از آنـها را ميآوريم:
منابع شیعی
- پيامبر اكرم (ص) فرمود: مـن، عـلي، حسن و حسين و نه تن از اولاد حـسين، مـطهر و مـعصوم هستيم. [۴۲]
- پيامبر گرامياسلام (ص) فرمود: امامان پس از من (مانند) عدد نـقبا (و رهـبران) بنياسرائيل دوازده نفرند كه همة آنها امـين، پرهـيزگار و معصوم انـد.[۴۳]
مـنابع اهل سنت
- پيامبر اكرم (ص) فرمود: من و اهل بيت من از همة گناهان پاك و مـطهر هـستيم [۴۴]
- پيامبر اكرم (ص) فرمود: و همانا ما اهل بيتي هستيم كه خداوند از ما زشتيها (و گناهان) ظاهري و باطني را دور كرده است. [۴۵]
- پيامـبر اكرم (ص) فـرمود: مـا اهـل بـيتي هستيم كه خداوند آنها را از (گناهان) پاك نموده است و (ما اهل بيت) از شجرة نبوت هستيم. [۴۶]
بخش چهارم:احتجاج كنندگان بـه آية تـطهير دربارة فضيلت اهل بيت علیهم السلام
در تـعداد ديگـري از روايات مربوط به آية تطهير، سخن از احتجاج افراد خاص به آية تطهير جهت اثبات برتري و فضيلت اهل بيت (ع) به ميان آمده است. در اينجا نمونههايي از اين روايات را از منابع فريقين ذكر مـيكنيم:
مـنابع شیعی
- احـتجاج امـام علي (ع) به آية تطهير: حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: همانا خداوند عزوجل ما اهل بيت را برتري بخشيده است و چگونه چنين نباشد، در حالي كه خداوند ـ عزوجل ـ در كتاب خود ميفرمايد: خدا فقط ميخواهد پليدي را از شـما اهـل بيت دور كنـد و شما را كاملاً پاك سازد، پس خداوند ما را از زشتيها (و گناهان) ظاهري و باطني تطهير فرموده است و ما بر راه حق هستيم.[۴۷]
- امـام علي (ع) در احتجاج ديگر خود خطاب به ابوبكر فرمود:آيا آية تطهير از پليديها براي من، اهل بيت و فرزندان من است يا براي تـو و خانوادهات؟ (ابـوبكر در جواب) گفت: بلكه براي تو و اهل بيت توست.[۴۸]
- احتجاج ديگر امام علي (ع) در روز شـورا (روز تـعيين خـليفة سوم بعد از مرگ عمر بن خطاب) خطاب به حاضران انجام شد و حضرت جهت اثبات بـرتري خود، فاطمه، حسن و حسين (ع) به آية تطهير استدلال فرمود[۴۹]
- احتجاج امام حسن (ع) به آية تـطهير جهت اثبات برتري اهـل بـيت (ع) كه پس از پذيرش صلح با معاويه ايراد شد.[۵۰]
- احتجاج امام زين العابدين (ع) به آية تطهير در برابر طعن پيرمردي به هنگام ورود اسراي كربلا به شهر دمشق نيز موردي ديگر است. آن حضرت (ع) خود را مصداق اهل بيت مورد اشـاره در آية تطهير دانسته است.[۵۱]
پانویس
- پرش به بالا ↑ تتمة المراجعات، ص 7.
- پرش به بالا ↑ نور الثقلین, عروسی حویزی,شیخ عبد العلی, بی تا,ج4, ص91
- پرش به بالا ↑ امالی, طوسی,محمد بن حسن,ص565
- پرش به بالا ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم, حسن مصطفوی, ذیل رود
- پرش به بالا ↑ راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، ص 371، تحقيق صفوان عدنان داودي، دارالقلم، دمشق،چاپ اول، 1996 م.
- پرش به بالا ↑ راغب اصفهانی, المفردات, ص194
- پرش به بالا ↑ المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص28
- پرش به بالا ↑ المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص68
- پرش به بالا ↑ المصباح المنیر, فیومی,احمد بن محمد, چاپ اول, قم: موسسه دارالهجره, ص33
- پرش به بالا ↑ المفردات, راغب اصفهانی,حسین بن محمد,چاپ اول,تهران,موسسه فرهنگی آرایه,ص39
- پرش به بالا ↑ خليل بن احمد الفراهيدي، كتاب العـين، ج 2، ص 97، انـتشارات اسـوه، قم، چاپ اول، 1414 هـ.
- پرش به بالا ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص 525.
- پرش به بالا ↑ المیزان، ج 16، ص 312.
- پرش به بالا ↑ (سوره یس/36،82)
- پرش به بالا ↑ البته اراده تكوینى با جبر ملازم نیست زیرا اراده تكوینى خدا بر آنچه در عالم تحقق یافته است و مىیابد، تعلق مىگیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعلهاى جبرى و طبیعى باشد و اهل بیت علیهمالسلام به دلیل شایستگى ذاتى و اكتسابى در عین قدرت و اختیار براى گناه كردن به اختیار خودشان گناه نمىكنند.(تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی, ج 17، ص 292)
- پرش به بالا ↑ المیزان، ج 16، ص 310.
- پرش به بالا ↑ مجمع البیان، ج 8، ص 560.
- پرش به بالا ↑ ابن كثیر، ج 3، ص 492.
- پرش به بالا ↑ به عنوان نمونه عكرمه با استناد به آیات قبل و بعد این آیه مىگوید مقصود از اهلبیت فقط همسران پیامبر است؛ (مجمع البیان، ج 8، ص 559) ولى گویا این رأى غیرقابل استفاده باشد؛ زیرا همه ضمایر در جملههاى قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذكر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهى نداشت. افزون بر این، این نظر فقط از عكرمه نقل شده كه از خوارج و منحرفان در دین به شمار مىآید(الطبقات، ج 5، ص 224.)
- پرش به بالا ↑ مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 560.
- پرش به بالا ↑ شواهد التنزیل، ج 2، ص 33 ـ 139.
- پرش به بالا ↑ صحیح مسلم، ج 8، ص 276؛ جامعالبیان، مج 12، ج 22، ص 12.
- پرش به بالا ↑ سنن ترمذى، ج 6، ص 289؛ مجمع البیان، ج 8، ص 559.
- پرش به بالا ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص311
- پرش به بالا ↑ الـأمالي، شيخ طوسي (385 ـ 460 هـ)، ص 248، حديث 438، و ص 263، حديث 482، و ص 368، حديث 783؛ الـأمالي، شيخ صـدوق (305 ـ 381 هـ) ص 381، حديث 4؛ الخصال، شيخ صدوق، ص 403، حديث 113، و ص 580، حديث 1؛ تفسير الفرات الكوفي، فـرات بـن ابـراهيم الكوفي، ص 336، حديث 457؛ تأويل الـآيات الظاهرة، سيد شرف الدين الاستر آبادي، ص 451؛ غاية المرام و حجة الخصام، سيد هاشم البحراني، ج 3، ص 201، حـديث 21، و ج 3، ص 206، ح 26، ج 3، ص 208، حـديث 27؛ كفاية الاثر، علي بن محمد القميالرازي، ص 66 و ص 156؛ تفسير القمي، علي بن ابراهيم القمي، ج 2، ص 193؛ تـفسير كنـز الدقـائق و بحر الغرائب، محمد بن محمد رضا المشهدي القمي، ج 10، ص 374 و ص 377 ـ 378؛ تفسير الصافي، مولي محسن فيض كاشاني، ج 4، ص 187؛ تـفسير نور الثقلين، عبد علي بن جمعة الحويزي، ج 4، ص 270 حديث 84، و 273، حديث 94؛ علل الشرائع، شيخ صـدوق، ص 205، حديث 1 و ...
- پرش به بالا ↑ جامع البـيان عـن تـأويل آي القرآن، ج 12، جزء 22، ص 6؛ رازي، ابن ابي حاتم، تفسير القـرآن العـظيم، ج 9، ص 3131، حـديث 17673؛ ابـن كثـير، تـفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 494؛ نيشابوري، علي بن احمد، اسباب النزول، ص 295؛ سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور في التفسير المأثور،ج 6، ص 604.
- پرش به بالا ↑ نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي تا.
- پرش به بالا ↑ نيشابوري، ابو عبدالله حاكم، المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 416، دار المعرفة، بيروت، بي تا.
- پرش به بالا ↑ جامع البيان عن تـأويل آي القـرآن، طبري (م310 هـ)، ج 12، جزء 22، ص 6 ـ 8؛تفسير القرآن العظيم، ابن ابي حاتم (م 327 هـ)، ج 9، ص 3132، حديث 17677 و ؛ 17679 تفسير القرآن العظيم، ابن كثير الدمشقي (م 774 هـ)، ج3، ص494؛. اسـباب النـزول، الواحـدي النيشابوري (م 468 هـ)، ص 295؛ سنن الترمذي، محمد بن عيسي الترمذي (209 ـ 297 هـ)، ج 5، ص 663، ح 3787 و ج 5، ص 351، ح 3205؛ الدر المـنشور في التفسير المأثور، جلال الدين سيوطي (م 911 هـ)، ج 6، ص 603 و 604؛ المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري (م 405 هـ)، ج 3، ص 147، و ج 2، ص 416؛ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حـاكم حـسكاني (م 471 هــ)، ج 2، ص 21، حديث 655، و ص 22، حديث 657؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)، علي بن محمد بـن مـغازلي شافعي (م 483 هـ)، ص 304، ح 348؛ خصائص اميرالمؤمنين (ع)، احمد بن شعيب النسائي (215 ـ 303 هـ)، ص 33 ـ 35، ح 11؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)، احمد بـن مـوسي ابـن مردويه (م 410 هـ)، ص 303، ح 483؛ المناقب، الموفق بن احمد المكي الخوارزمي (م 568 هـ)، ص 61، ح 30 و ...
- پرش به بالا ↑ شـيخ صدوق، الـأمالي، ص 382، حديث 5، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ پنجم،1990 م.
- پرش به بالا ↑ شيخ طوسي، الـأمالي، ص 351 ـ 352، حديث 726، مؤسسة البعثة دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414 هـ. و نيز نگاه كنيد: شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 179، ح 5404؛ مجلسي، بحار الانـوار، ج 35، ص 210، ح 11.
- پرش به بالا ↑ التـرمذي، سنن الترمذي، ج 5، ص 699، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت، بي تا.
- پرش به بالا ↑ التـرمذي، سنن الترمذي، ج 5، ص 699، ح 3871، داراحياء التراث العربي، بيروت، بي تا
- پرش به بالا ↑ النيشابوري، صحيح مسلم، ص 1049، ح 2424، دار احياء التراث العربي، بيروت، چاپ اول، 2000 م؛ الحسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 36، ح 680، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ اول، 1974 م. و نيز نگاه كنيد: المـستدرك عـلي الصحيحين، ج 2، ص 416 و ج 3، ص 133؛ نساني، خصائص اميرالمؤمنين، ص 53، حديث 24.
- پرش به بالا ↑ شيخ طوسي، الـأمالي، ص 89، حديث 138.
- پرش به بالا ↑ فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي، ص 338، حديث 461؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 35، ص 213، ح 16. و نيز نگاه كنيد: الامـالي، شـيخ صدوق، ص 124، حديث 14؛ مجمع البيان فـي تـفسير القرآن، ج 7، ص 59.
- پرش به بالا ↑ ترمذي، سنن الترمذي، ج 5، ص 352، ح 3206؛ حاكم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3, ص 158؛ ابن مردويه، مناقب علي ابن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 488؛ سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 605.
- پرش به بالا ↑ ترمذي، سنن التـرمذي، ج 5، ص 352، ح 3206.
- پرش به بالا ↑ حـاكم نيشابوري، المستدرك علي الصـحيحين، ج 3، ص 158
- پرش به بالا ↑ طـبري، جامع البيان، ج 12، جزء 22، ص 6؛ ابن مردويه، مناقب علي بن ابي طالب (ع)، ص 304 ، ح 489.
- پرش به بالا ↑ حاكم حسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 27، ح 665؛ خوارزمي، المناقب، ص 60، ح 28. و نيز نگاه كنيد: شواهد التنزيل، ج 2، ص 27 ـ 29، ح 665 و 668؛ كنز العمال، ج 13، ص 646، ح 37632، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1989 م؛ الدر المنثور في التفسير المـأثور، ج 6، ص 606.
- پرش به بالا ↑ شـيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 64، ح 30، طوس، قم، چاپ دوم، 1363 ش.
- پرش به بالا ↑ شعيري، تاج الدين، جامع الاخبار، ص19، موسسة الاعلي للمطبوعات، بيروت، 1986 م. و نيز نگاه كنيد: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 207، الامالي، شيخ صدوق، ص 467، ح 26؛ الخصال، ص 139، ح 158؛ تـأويل الـآيات الظـاهرة، ص 450؛ مجلسي، بـحار الانوار، ج 25، ص 213 ـ 214، ح 4، بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 260 ـ 261، ح 16؛ الامالي، شيخ طوسي، ص 562،ح 1174؛ كليني، الاصول من الكافي، ج 2، ص 182، ح 16 و ج 2، ص 400، ح 5.
- پرش به بالا ↑ الدر المنثور في التفسير المـأثور، ج 6، ص 605 ـ 606
- پرش به بالا ↑ الديلمي، ابو شجاع شيرويه، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 1، ص 54، ح 144، دارالكتب العلمية، بيروت، چـاپ اول، 1406 هــ
- پرش به بالا ↑ ابـن ابي حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج 9، ح 3133 ، ح 17680؛ سيوطي، الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 6، ص 606. نيز نگاه كنيد: فرائد السمطين، ج 2، ص 133، ح 430 و ج 2، ص 180؛ ينابيع المـودة، ج 3، ص 504 ، بـاب 77، ج 2، ص 230، باب 56.
- پرش به بالا ↑ استر آبادي، تأويل الـآيات الظاهرة، ص 450؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 25، ص 213 ـ 214، ح 4؛ بحراني، البرهان في تفسير القـرآن، ج 6، ص 260 ـ 261، ح 16.
- پرش به بالا ↑ شـيخ صـدوق، الخصال، ص 550، ح 30؛ مشهدي قمي، تفسير كنز الدقائق، ج 10، ص 375؛ فيض كاشاني، تفسير الصافي، ج 4، ص188.
- پرش به بالا ↑ الخصال، ص 561، ح 31؛ تفسير كنز الدقايق، ج 10، ص 375؛ تـفسير الصافي، ج 4، ص 188؛ البرهان في تفسير القرآن، ج 6، ص 256، ح 10.
- پرش به بالا ↑ شيخ طوسي، الامالي، ص 564، ح 1174؛ بحراني، غاية المرام، ج 3، ص 206، ح 26؛ مجلسي،بـحار الانوار، ج 10، ص 141 ـ 142، ح 5؛ البرهان في تـفسير القـرآن، ج 6، ص 269 ـ 270، ح 26
- پرش به بالا ↑ شيخ صدوق، الامالي، ص 141، ح 3؛ بحار الانوار، ج 45، ص 155، ح 3.
منابع
- علی خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد1، صفحه 422-425.
پیوند ها
آیه تطهیر، دائره المعارف بزرگ اسلامی