فرائد الاصول (کتاب)
محتویات
مؤلف
شیخ مرتضى انصارى.(م 1281 ق)
زندگینامه و اظهارنظرها
شیخ انصارى روز غدیر به سال 1214 ق، در خاندان فضل و ادب در شهر دزفول پا به دنیاى خاكى گذاشت. از همان كودكى آثار بزرگى و نبوغ در چهره او نمایان بود. نقل كرده اند: «پیش از تولد او مادرش در خواب مى بیند كه حضرت امام صادق علیه السلام یك جلد قرآن به مادر شیخ عطا فرمودند و سپیدهدم همان شب مرتضى به دنیا آمد».
شیخ انصارى بعد از آموختن قرآن، دروس مقدمات و سطح را نزد عموى بزرگوار خود شیخ حسین انصارى فراگرفت، آن گاه به سال 1232 ق یعنى در هیجده سالگى به قصد تشرف به عتبات متبرك در خدمت پدر از دزفول حركت نمود و در كربلا با سید مجاهد، فرزند صاحب ریاض ملاقات كرد.
سید، شیخ را بسیار باهوش یافت؛ از این رو، از پدرش خواست او در نجف بماند و خود به دزفول برگردد تا شیخ تحصیلاتش را تكمیل نماید. شیخ چهار سال در كربلا به تحصیل پرداخت و به سال 1240 ق به قصد زیارت هشتمین امام شیعیان عازم خراسان شد و بعد از آنجا به اصفهان و كاشان رفت. این مسافرتها شش سال به طول انجامید. سرانجام شیخ در سال 1249 ق مجدداً وارد نجف مى شود و به درس و بحث مى پردازد.
معرفى اجمالى كتاب
این كتاب در اصول فقه شیعه امامیه است و سالیان متمادى است كه از جمله متون درسى همه حوزه هاى تشیع است و به علت استحكام علمى كتاب و قداست شیخ، حوزه از كنار گذاشتن آن ابا دارد. فرائد الاصول فاقد مباحث الالفاظ است.
این كتاب در سه مقصد تنظیم شده است:
- مقصد اول، در قطع كه مباحث مربوط به قطع به طور دقیق و مبسوط در این مقصد بیان شده است.
- مقصد دوم، در ظن و مسائل مربوط به آن
- مقصد سوم، در شك كه در این مقصد هم مسائل مربوط به شك بیان و خود به سه بخش تقسیم شده است:
- شك در حكم
- شك در نفس تكلیف
- شك در مكلف به
ويژگيها
بسيارى از مباحث حجج و امارات كه در كتب پيشينيان مورد توجه بود، در ساختار منطقى و نظام تعليمى خاصى قرار نداشت. شيخ اعظم در آغاز فرائد الأصول اين بخش از مباحث اصولى را در تقسيمى منطقى به سه بخش قطع و ظن و شك تقسيم نموده و در خاتمه نيز بحث تعادل و تراجيح را مطرح نمودهاند.
اصول عمليّه در كلام پيشينيان داراى انسجام دقيق منطقى نبود ولى مرحوم شيخ اعظم به آن حصر عقلى داده يعنى اصول عملى كمتر و بيشتر از چهار اصل نمىتواند باشد. يكى ديگر از خصوصيات كتاب وسعت تتبع در نظريات علماى اصولى مىباشد. حجم جستجو در انديشههاى ديگران از معيارهاى ارزشيابى پژوهشها و تحقيقات است. شيخ انصارى از اين نگاه نيز محققى برجسته و بنام است. منابع مورد استفاده وى در فرائد الأصول، بالغ بر صد عنوان است. مثلا در بحث انسداد كلمات شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه، سيد مرتضى در رسائل، شيخ طوسى در عدة، محقق حلى در معتبر، علامه حلى در نهج المسترشدين، فاضل مقداد در شرح باب حادى عشر، محقق خوانسارى، صاحب وافية، محدث بحرانى در الحدائق الناظرة، عضدى و حاجبى در مختصر الأصول را نقل و به نتيجهگيرى مىپردازند. يا در بحث شبهه تحريميه يكى از دلائل قائلان به برائت اجماع است. شيخ به نقل آراى علما پرداختهاند و بطلان اين سخن را كه برائت در شبهه موضوعيه نظريه عالمان متأخر اماميه است روشن مىسازد و بدين منظور، سخن كلينى (در مقدمه كافى)، شيخ صدوق (در العقائد)، سيد مرتضى، ابن زهره، شيخ طوسى، شيخ مفيد، ابو الصلاح حلبى، محقق، علامه، شهيد اول و شهيد ثانى را نقل مىكند.
نقد نظريات بزرگان
در بسيارى اوقات عظمت و بزرگى شخصيتها مانع نقد نظر و رأى آنان مىگردد و اين يكى از آفات بزرگ تحقيق و پژوهش است. حريم و عظمت عالمان بايد پاس داشته شود، اما پاسدارى از آن حريم نبايد با تعبد و تسليم در برابر رأى و نظر آنان اشتباه شود. نقد نظريه يك عالم در واقع احترام به مقام علمى اوست. شيخ اعظم در برخى موارد به بزرگانى از فقه و اصول نسبت لغزش و توهم مىدهد نسبت به ابن إدريس چنين قضاوت مىكند «... مع أنه في الحقيقة اعتمادا على اجتهادات الحلي مع وضوح فساد بعضها...» اين نظر در واقع مبتنى بر استنباط ابن إدريس است با آنكه برخى از استنباطهاى وى واضح الفساد است. (ج 1 ص 92)
يكى ديگر از خصوصيات كتاب توجه به جايگاه عقل در مباحث اصولى مىباشد. شيخ اعظم قدسسره در «فرائد الأصول» نزديك به صدو بيست مورد به طور ضمنى به مباحث عقل نظر افكنده است. گاهى بدان استناد جسته و در اثبات مطلبى عقل را مطرح كرده و گاهى در طرد و عدم استفاده از آن سخن رانده است.
شيخ عقل را به فطرى سليم، و ظنى ناقص تقسيم مىكند. وى عقل فطرى را بر حسب نقل متواتر حجت مىداند و آن را حجت باطنى و شريعت درونى قلمداد مىكند و معتقد است دليل عقلى، با دليل نقلى تعارض و مخالفت ندارد، و اگر چنين موردى يافت شود بايد دليل نقلى تاويل شود. با همه ويژگيهاى مثبت كتاب امّا به دليل نقايصى كه در متن و مطالب مطرح شده وجود دارد تصحيح بعضى از عبارتهاى كتاب و همينطور تهذيب و حذف بعضى از مباحث آن ضرورى است. شيخ اعظم نيز به اين مسأله توجه داشته، همچنانكه در كتاب بحر الفوائد (شرح بر رسائل)، ميرزا محمد حسن آشتيانى اينطور گفته است: «و قد كان بانيا على تغيير عبارة الكتاب في الأمر الثاني في كثير من مواضعه و قد دعي فأجاب قبله» [۱] استاد مصمم بود بسيارى از عبارتهاى مبحث ظن را تغيير دهد اما پيش از اصلاح كتاب دعوت حق را لبيك گفت.
در أعيان الشيعة نيز در مورد تأليفات شيخ اعظم اينطور آمده است: «أما مؤلفاته فمحتاجة إلى التهذيب و التنقيح كثيرا خصوصا رسائله التي عليها مدار تدريس الأصول.» [۲]
نوآوريها و ابتكارات
چنانكه در مباحث الفاظ كار اساسى و ابتكارات مربوط به شيخ محمد تقى اصفهانى، صاحب هداية المسترشدين مىباشد ابتكارات و نوآوريها در مباحث اصول عمليّه به شيخ اعظم اختصاص دارد. ميرزا محمد حسن آشتيانى صاحب بحر الفوائد در مورد ابتكارات شيخ اعظم اينطور گفته است: «كيف و هو مبتكر في الفن بما لم يسبقه فيه سابق.» [۳]
سيد محسن امين در أعيان الشيعة اينطور مىگويد «مع أنّ مطالبه أكثرها مبتكرات» اكثر مطالب فرائد الأصول ابتكارى و نو است. [۴]
اگر چه نوآوريها و ابتكارات شيخ اعظم بسيار و از حوصله اين مختصر بيرون است به بعضى از آنها اشاره میشود:
بحث حجيت ذاتى قطع و وجوب متابعت از آن از ابتكارات فرائد الأصول است. بحث تجرى در كتب اصولى مطرح نبوده و تنها در ضمن مباحث فقهى مورد توجه قرار مىگرفت. شيخ اعظم به دنبال حجيت قطع به اين موضوع پرداخته است.
از ديگر مباحث، علم اجمالى است كه تأثير علم اجمالى در اشتغال و امتثال نيز از تازههاى فرائد الأصول است. شيخ اعظم پس از طرح امكان تعبد به ظن و گمان، مصلحت سلوكيه را به عنوان دومين راه ابداع و تصوير كرده به ايرادهاى ابن قبه نيز پاسخ داده است.
در بحث استصحاب، شيخ انصارى علاوه بر مباحث قبلى كه در كتب اصولى آمده است در مبحث اساسى مبادى تصورى بحث كرده، علاوه بر آن نسبت استصحاب با ساير ادله را اضافه كرده است. اين دو مطلب در پژوهشهاى گذشته به شكل مستقل طرح نشده بود.
شروح و تعلیقات
بحرالفرائد از میرزا محمدحسن آشتیانى، حاشیه میرزا محمدحسین كاشف الغطاء، حاشیه آخوند خراسانى، حاشیه سید عبدالحسین ملقب به شرف الدین جبل عاملى، حاشیه شیخ هادى تهرانى، حاشیه میرزا احمد آشتیانى و حواشى فراوان دیگر.
پانویس
منابع
- محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
- مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار اصول فقه[لوح فشرده]، بخش کتابشناسی