میر سید علی همدانی
ولادت و تحصیلات
سید علی همدانی در دوشنبه دوازده رجب ۷۱۴ ه.ق در همدان به دنیا آمد. پدرش امیر شهاب الدین حسن بن سید محمد همدانی از بزرگان این سامان محسوب می گردید، و خاندانش از سادات حسینی بودند.
وی تحصیلات مقدّماتی را تحت راهنمایی دایی خویش پی گرفت، استادان دیگرش عبارتند از: شیخ محمود مزدقانی، شیخ تقی الدین علی دوستی سمنانی، شیخ نجم الدین محمد اسفرائینی، شیخ علاء الدّوله سمنانی، قطب الدین یحیی نیشابوری، شیخ الاسلام شرف الدین درگزینی، نظام الدین یحیی غُوری خراسانی و شیخ رکن الدین سعید حبشی. سید علی همدانی نزد این بزرگان علم و معرفت حدیث، حکمت و عرفان را آموخت و در تزکیه، تعالی معنوی و سلوک ملکوتی از آنان تأثیر پذیرفت.
شاگردان
سید علی همدانی در ایران، آسیای مرکزی و جنوبی، شاگردانی متعدد داشته که متأسفانه از شرح حال این دانشوران آگاهی های زیادی به دست نیامد. معروف ترین و فاضل ترین آنان نورالدین جعفر بدخشی (متوفی ۷۹۷ ه.ق) است که وقتی سید در ختلان (آسیای میانه) بسر می برد، به خدمتش رسید و از محضر علمی و معنویش بهره برد. او مشاهدات خویش را از اخلاق و رفتار استاد در کتابی تحت عنوان «خلاصة المناقب» گرد آورد.(۱)
خواجه اسحاق ختلانی (متوفی ۸۲۷ ه.ق) علاوه بر آنکه حوزه درسی همدانی را مغتنم شمرد، به افتخار دامادی وی نایل گردید و در بسیاری از سفرهای تبلیغی و زیارتی ملازم استادش بود. خواجه اسحاق در نیم قرن فعالیت ارشادی و آموزشی، جمع کثیری از افراد مشتاق معارف اسلامی را تربیت کرده است.(۲)
میر سید حسین سمنانی که منابع رجالی از او به عنوان فاضل، عارف و صاحب کرامات یاد کرده اند در برابر سیّد علی همدانی زانوی ادب بر زمین زد و از سوی استادش برای فعالیتهای تبلیغی چندین بار روانه کشمیر گردید.
دیگر شاگردان سید علی همدانی عبارتند از: میر سید محمد طالقانی، میر سید حسین سمنانی، شیخ زین العابدین نیشابوری، سید جمال الدین عطایی، سید محمد کاظم معروف به سید قاضی، شیخ رکن الدین شیرازی و برهان الدّین بغدادی.(۳)
مقام معنوی و منزلت اجتماعی سید علی در زمان حیاتش احترامی به سزا داشت و در غالب شهرهای ایران، ترکستان و هندوستان، عموم طبقات مردم برایش تکریم ویژه ای قائل بودند. وی علاوه بر زُهد و تقوا، در علم و حکمت مقام رفیعی بدست آورد و جامع علوم عقلی و نقلی بود و در این دو شاخه آثار زیادی به نگارش درآورد. نفوذ معنوی او در میان اقشار مختلف مردم چنان موقعیتی برایش پدید آورد که بسیاری از حکّام و امیران معاصر وی نهایت
______________________________
۱. روضات الجنان، حافظ کربلایی، ج ۱، ص ۷۱ و ۱۵۸ و ج ۲، ص ۱۵۸.
۲. مروّج اسلام در ایران صغیر، پرویز اذکایی، ص ۶۴ ـ ۶۳.
۳. احوال و آثار میر سید علی همدانی، صص ۹۰ ـ ۸۳؛ بزرگان و سخن سرایان همدان، دکتر مهدی درخشان، ج ۱، ص ۸۸.
احترام را در حقش رعایت می کردند و تذکّرات و نصایح وی را اجرا می نمودند و موقعی که رحلت نمود، برای جلب نظر علاقه مندان سیّد به تعمیر، مرمّت، تزیین و آراستن بارگاه وی در ختلان با یکدیگر به رقابت پرداختند. منزلی که سید علی در کشمیر به عنوان پایگاه عبادی و تبلیغی و وعظ و خطابه برگزیده بود چنان مورد توجه اهالی این سامان قرار گرفت که به مسجدی تبدیل گردید و بنای باشکوه یادبودی در آن ساخته شد.
این بنا از اوایل قرن نهم هجری تاکنون یکی از مهم ترین کانونهای فعالیتهای مسلمانان شبه قاره هند بوده و از اماکن مقدّس به شمار می رود و در روز عاشورا وقتی دسته های عزادار حسینی از کنار آن عبور می کنند، پرچمهای خود را به نشانه احترام فرود می آورند؛ زیرا خدمات سیّد در نظر آنان درخور تحسین و تمجید است. تعداد قابل توجهی مسجد و مدرسه در کشمیر، جامو، گلگیت و بلتستان به نام و یاد او احداث و یا نامگذاری گردیده است.
کراماتی هم به وی نسبت داده اند و مردم آسیای مرکزی این امور را در خاطره ها و اذهان دارند. همه ساله در ششم ذیحجه که مقارن با سالروز وفات اوست برای تجلیل از مقامش در کشمیر و سایر نقاط مسلمان نشین شبه قاره هند مراسم و اجتماعاتی برپا می دارند و طی آن از فضایل، کرامتها و حالتهای عرفانی و تعلیمات اثر بخش سید یاد می نمایند.
بزرگان، مورّخان و تراجم نویسان به نظم و نثر در ستایش وی مطالبی نوشته و پاره ای از آثارش را به زبانهای اُردو، ترکی، پشتو و فرانسوی ترجمه کرده و بر برخی از آنها شروح ارزشمندی نوشته اند.
دانشوری نیکو خصال
نویسندگان و شرح حال نگاران، سید علی همدانی را به عنوان مُحقّق فاضل و دقیق، عارف معروف و جامع علوم معرفی کرده اند.[۱]
قاضی نورالله شوشتری[۲] کمالات وی را ستوده و شیخ آقا بزرگ تهرانی او را عارف حسینی نامیده است.[۳]
سید علی همدانی رعایت موازین شرعی را در سلوک عرفانی لازم می دانست. او بسیار امر به معروف و نهی از منکر می کرد و شاگردان و مأنوسین خود را از بدعت منع می نمود. مکرّر در آثار خود، خوانندگان را به مراعات موازین شرع مقدس نه به لحاظ وجوب رعایت ظاهر و اکتفا نمودن به امور شریعت، بلکه از حیث اعتقاد راسخ به اقامه دین هشدار داده است. در یکی از نامه ها یادآور می شود: زنهار که اگر اقامه امور دین را سهل بگیری نتیجه نخواهد داد.
ترویج دین مبین اسلام و تبلیغ و انجام وظایف الهی و انسانی هدفی مقدّس بود که سید علی در سفر و حضر با اصرار و استواری آن را تعقیب می نمود و محورهایی را برای عملی ساختن آن در پیش گرفت: تدریس معارف اسلامی و اصول اعتقادی، تربیت شاگردانی که هر کدام مبلّغی دانشور بودند، تشکیل مجالس وعظ و خطابه، برپا کردن حوزه هایی برای تهذیب نفوس و رویش فضایل اخلاقی، آموزش دادن به مُبلّغان و واعظان و ایجاد سازمانی وسیع و منظم برای رساندن پیام توحید به طالبان حقیقت، اهتمام به احیای عنصر حیاتی امر به معروف و نهی از منکر و مقاومت در برابر مفاسد.
او حکّام و والیان را راهنمایی می کرد و آنان را به عدل و انصاف و رعایت قوانین دینی فرا می خواند، احداث مسجد و مدرسه و تأسیس کتابخانه، کوششهایی بود که به تشویق یا زیر نظر این عارف مبلّغ انجام می گرفت.
غلبه بر رهبران فرقه های غیر مسلمان در مقام مباحثه و از طریق بیان حجتهای قوی و منطقی و الهام گرفته از قرآن، سنت نبوی و سیره ائمه علیهم السلام، ارائه نمونه عینی و کاملی از اخلاق اسلامی و بروز خصالی چون شجاعت، استقامت، قاطعیت، اراده ای قوی، همتی فوق العاده، صراحت لهجه، زهد و قناعت، نان خوردن از دسترنج خویش، فداکاری و مقدم داشتن دیگران بر خود، وقف دارائیهای خویش برای کمک به نیازمندان جامعه و نیز احیای اماکن مذهبی و تبلیغی، تألیف و تصنیف دهها کتاب و رساله در موضوعات گوناگون علوم اسلامی و ... از ویژگیها و اقدامات آن بزرگوار است.
رسالتی پررنج
برنامه های عالی، سازنده و رشد دهنده این مبلّغ بزرگوار موجب گردید تا از یک سو صدها هزار نفر از هندوان که در آتش بت پرستی، انحراف و جاهلیت می سوختند، خلعت اسلام بپوشند و به فطرت راستین خویش باز گردند و هزاران مسلمان که فقط دین ظاهری را رعایت می کردند، به حقایق ناب قرآنی نزدیک گردند و اعتقادات خود را عمیق تر نمایند.
او در طریق تبلیغ دین و ترویج معارف اسلام ناب محمدی مشقّات زیادی را تحمل کرد. در نامه ای به سلطان غیاث الدین، حاکم یکی از نواحی کشمیر نوشته است: این جانب کوشیدم آنچه معروف است انجام دهم؛ ولی اکنون جمعی از جاهلان فتنه انگیز با بی شرمی به تشنج و نزاع اجتماع کرده اند، بدیهی است که صدور این عمل از آنان و جرئت چنین کاری بدون تقویت آن از سوی شما میسّر نمی باشد. اگر خاطرت می خواهد که اهل آن دیار به این بنده خدا آن کنند که یزید با جدّم حضرت امام حسین علیه السلام کرده بود، این جفاها را تحمل کرده و چنین زجرهایی را سعادت خود می دانم، قبلاً هم ناگواریهایی را تجربه نموده و از این رهگذر رنجهای زیادی کشیده ام، ولی مرا عهدی است واثق که اگر جمله زمین آتش بگیرد و از آسمان شمشیر ببارد، آنچه را حق است نپوشم و جهت مصلحت فانی، دین را به دنیا نفروشم.
یک بار هم عدّه ای از تنگ نظران نفوذ معنوی و تأثیر کلام سید علی همدانی را برنتابیدند و در جلسه ای به وی زهر دادند که به لطف خداوند اثر آن دفع و خنثی گردید.[۴] قاضی نورالله شوشتری از زبان وی نوشته است: پس از اینکه از روی حسد مرا زهر دادند، حق تعالی مرا از مرگ حتمی نجات داد، اگر چه اثرش باقی است و سالی یک بار زرداب می رود و سپس خشک می شود.[۵]
سفرهای تبلیغی
سید علی همدانی از ۲۰ سالگی مسافرتهای ترویجی خود را آغاز کرد و این برنامه چندین دهه ادامه یافت. او برای تحمل سختیهای سفر، قدرت روحی شگفتی داشت و در عملی ساختن مقاصد عالی خود دائما در سفر بود و در جای معیّنی توقف طولانی ننمود. سید علی از کوههای صعب العبور، دشتهای خشک و بی آب و علف گذشت و از این ناملایمات شکوه ای ننمود، حتی زمانی قوت خود را به مسافرانی دیگر بخشید و خود گرسنه به راهش ادامه داد. روزی هم در سفری دریایی تخته کشتی شکست و سید با مشقّت فراوان به لطف خداوند از خطر غرق شدن رهایی یافت. چندین بار به سرزمین حجاز و سایر نقاط عربستان سفر کرد و دوازده بار حج گذارد. بارگاه هشتمین امام را در مشهد مقدس بارها زیارت کرد، به اغلب شهرهای آسیای میانه، قفقاز، آذربایجان، سریلانکا، تبت، شمال و جنوب شبه قاره هند و ممالک عرب مسافرت کرده و در این سفرها به نشر معارف اسلامی و معرفی مکتب اسلام و ارائه نمونه هایی از فضیلتها و ارزشهای دینی مبادرت نموده و بسیاری را به سوی آیین پیامبر هدایت کرد.[۶]
در ختلان از توابع آسیای میانه روستایی را خرید و وقف در راه خدا نمود، در مدرسه ای که بنا کرد، وسایل تربیت شاگردان را فراهم ساخت و مردمان علاقه مند از دور و نزدیک به حضورش می رسیدند. در این ناحیه وی فعالیتهای تبلیغی خویش را متمرکز نمود و به ارشاد مردم پرداخت و آثاری را تألیف نمود.[۷]
مهاجرتی با برکت
با اینکه دین اسلام در قرن اوّل هجری به کشمیر (ناحیه ای کوهستانی در شمال غرب هند) وارد شده است، تابش این آیین تا سال ۷۷۶ ه.ق در کشمیر به تأخیر افتاد و از این سال سید علی همدانی با فعالیتهای تبلیغی خود، اسلام و تشیع را در این ناحیه دین اکثریت مردم نمود. بر حسب بررسی منابع گوناگون، وی در این سال چند ماهی در آن دیار اقامت گزید و به سفر حج رفت و در سال ۷۸۱ ه.ق برای بار دوم به کشمیر آمد و تا اواخر سال ۷۸۳ ه.ق در این منطقه مشغول فعالیت تبلیغی بود. از اوائل سال ۷۸۵ تا اواخر ۷۸۶ ق. نیز در این قلمرو ساکن گردید.
او در رأس ۷۰۰ تن از یاران، شاگردان و پیروانش که غالبا از سادات، مشاهیر و عرفا بوده اند به کشمیر آمد و در آنجا نفوذ زیادی بدست آورد، جمعی از همراهانش در این سرزمین سکونت گزیدند که امروزه غالب سادات آن سامان از بازماندگان و یاران با همّت سید علی همدانی می باشند.[۸]
میر سید علی در محله ای به نام علاء الدین پوره در شهر سرینگر کنونی در کنار رودخانه جهلم سکنی گزید؛ همان جایی که بعدها مسجدی بنا کردند. مهاجرتش در روزگار قطب الدین هند چهارمین فرمانروای دودمان شاهمیری صورت گرفت. وی از سیّد استقبال کرد، پیروش گردید و از او اخذ معرفت نمود و هر روز با خلوص نیت و صفای باطن نزد سید می آمد تا آداب دینی را از وی بیاموزد و چون از راه بی خبری دو خواهر را در یک زمان به ازدواج خویش در آورده بود، به دستور آن مبلّغ توانمند یکی را طلاق داد و لباس فرمانروایی را از تن بیرون نمود و خویشتن را با جامه ای اسلامی آراست. سید کلاهش را به وی هدیه داد و رساله قدوسیّه را برایش نگاشت و نیز قطب الدین، مخاطب برخی نامه های اوست.[۹]
سید علی همدانی در کشمیر با عالمان، مسافران و کاهنان مذاهب دیگر چون هندوها و بوداییها مناظره هایی مداوم و گسترده انجام می داد که در غالب این مباحثه ها بر آنها غلبه می کرد.
در دوران اقامتش در کشمیر که مجموعا پنج سال طول کشید، ۳۷۰۰۰ نفر به دستش مسلمان شدند و بخاطر نفوذ معنوی و اجتماعی فوق العاده اش، اسلام در این سامان گسترش یافت. مردم به گونه ای شیفته اسلام گردیدند که معابد را خراب می کردند و به جای آن مسجد می ساختند و همراهان سید را فرا می خواندند تا در مسجدهای تازه تأسیس شده اذان بگویند و به افتتاح آن مبادرت ورزند.
امیران محلی دستورات او را بی کم و کاست اجرا می کردند و در پرتو لطف خداوند، تعلیمات و تبلیغاتش برکات زیادی به همراه داشت. مرتاضان و ساحران معروف هندی و بودایی وقتی مغلوب بحثهای منطقی او می گردیدند و کراماتی از وی مشاهده می کردند، بدون چون و چرا و با تمایل درونی دین اسلام را پذیرا می شدند. این ویژگی برای ایجاد تحول در روحیه عموم مردم بسیار تأثیرگذار و قرین موفقیت بود و بدین گونه مذهب تشیع با اهتمام فراوان و زحمات وافر این سید دانشور و عارف متدیّن در کشمیر تثبیت گردید.[۱۰]
او پیوسته نمازهای پنج گانه را بر کرانه دریا اقامه می نمود و بعد از ادای نماز فجر و ذکر و اوراد و انجام وظایف شرعی، در جایی بلند قرار می گرفت و با مردم در خصوص عقاید دینی سخن می گفت، آنان را موعظه می کرد و مطالب اخلاقی را با لحن شیرین و جذّاب و با ملاحظه میزان ظرفیت و استعداد عموم طبقات و عاری از هر گونه لفّاظی و تعلیقات زبانی بیان می کرد. همزمان با این حرکت، زبان فارسی را هم در این سرزمین رواج داد؛ در واقع تمامی فعالیتهای پر دامنه تبلیغی، فرهنگی و اجتماعی سید علی همدانی که در کشمیر سازنده، رشد دهنده و پر فایده بود، محتوا و روحی اسلامی داشت و ظرف و کالبد آن زبان فارسی بود. ارتباط این روح و بدن در این نقطه به اندازه ای چشمگیر گردید که وی حواری کشمیر نامیده شد و کشمیر به ایران صغیر ملقّب گشت و با آنکه مردمان این ناحیه دیرتر از غالب مناطق شبه قاره هند با زبان فارسی آشنا شدند، تعداد نویسندگان و شاعران پارسی گویی که از این ناحیه برخاسته اند افزون تر است.[۱۱]
شهید مرتضی مطهری می نویسد: «یکی از کسانی که در کشمیر به اسلام خدمت کرده است، میر سید علی همدانی بوده. این مرد بزرگ که از مفاخر اسلامی است، هزارها شاگرد در کشمیر تربیت کرده که هر کدام برای خود استاد شدند. مقام سید علی همدانی هنوز در کشمیر محترم است و مردم آنجا قبر او را زیارت می کنند.[۱۲]
سیّد علی همدانی یک سازمان تبلیغی هدف دار و برنامه ریزی شده در کشمیر پدید آورد و تحت نظارت دقیق او، واعظان و مبلّغان برای ارشاد مردم، مهیّا می گردیدند، سپس به نواحی گوناگون اعزام می شدند تا معارف قرآن و عترت را به مردم معرفی کنند.
اوّلین مدرسه علوم دینی در کشمیر به دست این مبلّغ توانمند ساخته شد، هم چنین سلطان شهاب الدین به توصیه میر سید علی همدانی مدرسة القرآن را در این قلمرو احداث نمود که مدرسه ای وسیع و مهم بود و از تمام نواحی کشمیر طالبان علم و معرفت به این مدرسه می آمدند و بزرگ ترین معاریف این سرزمین در آن بالیدند. سلطان قطب الدین بنا به تأکید وی مدرسه ای بزرگ ساخت که دیگر علوم را در آن تدریس می کردند.
سید علی همدانی در کشمیر کتابخانه ای تأسیس نمود و در این مکان بسیاری از منابع علوم و معارف اسلامی را به زبانهای عربی و فارسی فراهم ساخت. این کتابخانه اهمیت شایان توجهی بدست آورد و شخصیتهای علمی و فرمانروایان منطقه از آن بازدید بعمل می آوردند.
امروزه نیز حضور معنوی و فرهنگی سید علی همدانی در شبه قاره هند به رغم تمامی موانع محسوس است. اشعار فارسی متعددی که در بخشهای گوناگون محراب مسجد و مدرسه وی در کشمیر توجه اهالی و مسافران را جلب می کند و آثار و نوشته ها و سروده هایش که در گوشه و کنار این سرزمین مشتاقان فراوانی دارد، دلیلی بر این مدّعاست.
در سری نگر (مرکز کشمیر) مدرسه و مسجدی بنیان نهاده اند که امروزه پابرجاست و دو بیت زیر در کتیبه محراب آن نوشته شده که مصراع آخر، تاریخ رحلت میر سید علی همدانی است:
حضرت شاه همدان کریم * آیت رحمت ز کلام قدیم
گفت دم آخر و تاریخ شد: * «بسم الله الرحمن الرحیم» (۷۸۶ ه.ق)[۱۳]
آثار و تألیفات
نوشته های سید علی همدانی که به بیش از ۱۱۰ جلد کتاب، رساله و مجموعه شعری بالغ می گردد، به لحاظ محتوا، مضمون، سبک و نثر و نظم، درخور توجه می باشد. این آثار در عرصه های گوناگون تفسیری، روایی، فلسفه و حکمت، اخلاق، عرفان و ادبیات نگاشته شده و در تمام آنها مطالب آموزنده، مباحث معنوی و ذوقی دیده می شود. نکته سنجیهایی که وی در پدید آوردن نظم و نثر اعمال نموده، آثارش را جالب و خواندنی نموده است.
فرزندان سید علی همدانی در اسفراین شیخ محمد بن ارکانی (استاد خود) را ملاقات نمود و وی سید را به ازدواج توصیه نمود و چون متأهل گردید، خداوند فرزندی به نام
______________________________
۱.
سید محمد به وی داد.
سید محمد پس از نشو و نما و تحصیلات وارد کشمیر گردید و تلاشهای پدرش را پی گرفت. او «سوها بَهَت» نخست وزیر سلطان اسکندر را در این قلمرو به اسلام در آورد و نامش را سیف الدین نهاد. این زمامدار پس از اسلام آوردن، معابد بودایی و هندو را خراب کرد.
میر محمد در سال ۸۰۰ ه . ق از هندوستان به مکه رفت و حج گذارد و سرانجام در سال ۸۰۹ ه . ق درگذشت و در کنار پدرش دفن گردید.
اعقاب و احفاد سید محمد در همدان، سری نگر (کشمیر)، بلخاب (حوالی بلخ) و نقاط دیگر فعالیتهای پدران خود را تداوم بخشیدند و در ارشاد و هدایت مردم کوشیدند.
رحلت سید علی در ذیقعده ۷۸۶ ه . ق به قصد سفر حج از کشمیر بیرون آمد و چند روز از حرکت او نگذشته بود که حاکم پاخلی از او دعوت کرد چند روزی در سرزمین تحت فرمانروایی وی بماند و مردم را موعظه نماید. سید علی پذیرفت و حدود ده روز در آنجا مشغول سخنرانی بود و پس از آن به سفر خویش ادامه داد که بیماری به وی روی آورد و بعد از پنج روز در شب چهارشنبه ششم ذی حجه سال ۷۸۶ ه . ق، به سرای جاوید شتافت و میهمان قدسیان گردید.
شب رحلت تا بامداد ذکر یا الله و یا حبیب بر زبانش جاری بود و در حالی که کلمه مبارکه «بسم الله الرحمن الرحیم» را زمزمه می نمود دعوت حق را لبیک گفت. محل فوتش را چند کیلومتری کونار در مرز ایران و افغانستان نوشته اند. پس از مراسم غسل و کفن پیکرش را به ختلان انتقال دادند، در حالی که بوی خوش از آن به مشام تشیع کنندگان می رسید. بدنش در یکی از آبادیهای کولاب، همان جایی که سید مسجد و مدرسه ای بنا کرده بود دفن گشت.
بنای نخستین آرامگاه سید علی همدانی هم اکنون در تاجیکستان واقع در آسیای میانه، پابرجاست که شامل یک اتاق بزرگ و نُه حجره کوچک است. ده نفر از افراد خاندانش در این مکان آرمیده اند(۱).
منابع
- "سید علی همدانی، مبلغ اسلام در کشمیر"، غلامرضا گلی زواره، مجله مبلغان، مهر ۱۳۸۵، شماره ۸۲ .